الزخرف ٢٦
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ |
ترجمه
الزخرف ٢٥ | آیه ٢٦ | الزخرف ٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَرَآءٌ»: بری (نگا: انعام / ، انفال / ، ممتحنه / . بیزار. در اصل مصدر است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلاَّ رَبَ... (۰)
وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ... (۰) إِنَ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي... (۰)
تفسیر
- آيات ۲۶ - ۴۵ سوره زخرف
- معناى سخن ابراهيم (ع ) به پدر و قومش : ((انى براء مما تعبدون الا الذى فطرنىفانه سيهدين ))
- وجوهى كه درباره معناى آيه : ((و جعلها كلمة باقية فى عقبه لعلهم يرجعون )) گفته شده
- سخن مشركين كه در ردّ قرآن گفتند چرا بر يكى از بزرگان و توانگراننازل نشده و جواب به آنها با بيان اينكه روزى هاى مادى و معنوى را خداى تعالى تقسيممى كند
- پاسخ به گفتار مشركين مكه
- رزق دنيا به مشيت خداوند است و اختيار آن بدست انسان
- تقسيم معشيت و بيان علل انقسام آن در مجمع انسانى
- مقصود از اينكه فرمود: اگر مردم امت واحده نمى شدند، سقف خانه كافران را از نقره مىكرديم و...
- وصف حال كور دلان روى گردان از ذكر خدا، كه قرين شيطانى دارند و در عين ضلالتخود را راه يافته مى پندارند
- بيزارى جستن كافر كور دل از قرين شيطانى خود در قيامت
- وجوه مختلف در معناى جمله ((و لن ينفعكم اليوم اذ ظلتم انكم فى العذاب مشتركون )) كهخطاب به كفار و قرين هاى شيطانى آنها است
- اقوال مفسرين درباره مقصود از اينكه خطاب به پيامبر اكرم (ص ) فرمود: ((واسئل من ارسلنا من قبلك اجعلنا من دون الرحمن آلهه يعبدون ))
- توضيحى درباره روايتى كه جمله ((و جعلها كلمة باقية فى عقبه )) را به امامت ذريهابراهيم (ع ) تفسير كرده اند
- روايتى در ذيل آيه : ((و قالوا لا نزل هنا القرآن علىرجل من القريتين عظيم ))
- رواياتى ديگر در ذيل برخى آيات گذشته
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ «26»
و (به ياد آور) زمانى كه ابراهيم به پدر (عمويش آزر) و قوم خود گفت:
همانا من از آنچه شما مىپرستيد بيزارم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ «26»
بعد از آن قصه حضرت ابراهيم عليه السلام را فرمايد:
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ: و ياد بياور زمانى را كه گفت ابراهيم عليه السلام، لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ: مر، عمّ خود آذر و قوم خود را وقتى كه از غار بيرون آمد و آنها مشغول عبادت اصنام بودند، إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ: بدرستى كه من بيزارم از آنچه پرستش مىكنيد آن را؛ بعد خالق خود را از آن استثنا كرده فرمود:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ «26» إِلاَّ الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ «27» وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «28» بَلْ مَتَّعْتُ هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى جاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُبِينٌ «29» وَ لَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ قالُوا هذا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ كافِرُونَ (30)
ترجمه
و هنگاميكه گفت ابراهيم بپدرش و قومش همانا من بيزارم از آنچه ميپرستيد
جز آنكه آفريد مرا پس همانا او بزودى هدايت ميكند مرا
و قرار داد آن مقاله خود را قول باقى در ميان فرزندانش شايد آنان بازگشت نمايند
بلكه
جلد 4 صفحه 600
برخوردار ساختم اينها و پدرانشان را تا آمد نزدشان حقّ و پيغمبرى بيان كننده
و چون آمد نزدشان حق گفتند اين جادو است و همانا ما به آن كافرانيم.
تفسير
خداوند متعال براى ردع كفّار قريش از شرك و توابع آن بتقليد و تبعيّت از دين پدرانشان كه در آيات سابقه ذكر شد به بليغترين بيان ياد آورى فرموده به پيغمبر خود وقتى را كه حضرت ابراهيم بجدّ مادرى يا عموى خود كه پدر خوانده ميشود و ساير اقوامش فرمود من داراى برائتم يعنى بيزارم از آنچه شما ميپرستيد كه بتها باشند و عبادت شما مرضىّ من نيست ستايش و پرستش نميكنم من مگر خداوندى را كه بدست قدرت خود آفريد مرا و البتّه او مرا هدايت بحقّ نموده و خواهد نمود در دنيا بطريق ارشاد خلق و در آخرت به راه بهشت تا قريش بدانند كه جدّا على و امجد آنها تقليد را كنار گذارد و به حجّت بر قوم خود قيام نمود و علم توحيد را در دنيا برافراشت آنها هم كه خود را تابع ملّت آن حضرت ميدانند بايد موحّد باشند و به پيروى از او بر مدّعاى خود اقامه دليل كنند و اگر بخواهند تقليد هم نمايند بايد از جدّ امجد خودشان كه مقبول تمام ملل عالم است بنمايند نه از پدران خودشان كه بعدا بتوهّمات باطل و وساوس شيطانى بتپرست شدند چون خودشان معتقد بودند كه حضرت ابراهيم و حضرت اسمعيل اشرف آباء ايشانند كه مؤسّس و مروّج توحيد در دنيا بودند و بعدا فرموده و قرار داد ابراهيم عليه السّلام برائت از بت و هر معبودى را جز خداى يگانه كلمه باقيه اخلاص كه لا اله الا اللّه است در اعقاب و ذريّات خود براى آنكه توحيد اصل عقائد و مرجع اعمال آنها باشد و ايشان امام و مقتداى خلق تا روز قيامت به استدعاء از خدا و قبول حق بشرط آنكه معصيت از آنها سر نزند يا قرار داد خدا برائت از هر معبودى را جز خود كلمه اخلاص كه باقى باشد در اولاد آن حضرت به اين معنى كه هميشه يك نفر از آن خانواده موحّد باشد و مردم را دعوت بتوحيد و دين حقّ نمايد و بقيّه آن خاندان رجوع باو نمايند و تبعيّت از او كنند و او امام و مقتدا و پيشواى همه باشد و اين حكومت الهيّه اعمّ از نبوّت و امامت در اين خاندان باقى و برقرار بماند تا روز قيامت لذا در روايات متعدده معتبره
جلد 4 صفحه 601
كلمه باقيه بامامت در اعقاب امام حسين عليه السّلام تفسير شده تا امام زمان عليه السّلام و قمّى ره لعلّهم يرجعون را برجعت ايشان بدنيا تفسير فرموده است ولى بسيارى از اعقاب حضرت ابراهيم تخلّف از قرار او و خدا نمودند و راه كفر و شرك را پيش گرفتند و خدا تعجيل در عقوبت آنها نفرمود لذا فرموده بلكه بهرهمند نمودم اين موجودين از نسل آن حضرت و پدرانشان را بمال و عزت و نعمت دنيا تا مغرور به آنها و مغمور در معاصى گشتند و ما براى آنان قرآن را كه حقّ است و پيغمبر خاتم را كه بيان كننده آنست و واضح است حقانيّت او فرستاديم و چون قرآن را ديدند و دانستند كه اتيان بآن از طاقت بشر بيرون است گفتند اين سحر است و ما منكر آن ميباشيم كه از جانب خدا است با آنكه خداوند آن را براى ارشاد و هدايت آنها بخير و صلاح دنيا و آخرتشان فرستاده بود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذ قالَ إِبراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَومِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمّا تَعبُدُونَ «26» إِلاَّ الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهدِينِ «27»
و زماني که فرمود ابراهيم براي پدرش آزر و براي قومش محققا من بري و بيزارم از آنچه شما ميپرستيد مگر خداوندي که مرا خلق فرموده پس محققا خداوند باشد که مرا هدايت فرمايد.
وَ إِذ قالَ إِبراهِيمُ متعلق بفعل محذوف است يعني اذكر زماني که گفت ابراهيم.
لِأَبِيهِ مراد آزر عموي ابراهيم است که اطلاق اب بر او ميكند چون در دامن او بزرگ شده که مكررا بيان شده با دليل و برهان.
وَ قَومِهِ ممكن است مرجع ضمير ابراهيم باشد يعني قوم ابراهيم يا مرجع ابيه باشد که قوم آزر باشند و اينکه اظهر است.
إِنَّنِي با سه تأكيد.
بَراءٌ يعني بري و بيزارم مِمّا تَعبُدُونَ که بعضي عبده شمس و قمر و كواكب بودند بعضي عبده اصنام بعضي عبده ملائكه و شياطين از كليه اينها بيزارم.
إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي بعضي گفتند استثناء منقطع است لكن ظاهرا متصل است چون مشركين عبادت خدا را هم معتقد بودند لذا مشرك نام نهاده شدند پس معني اينكه در ميان معبودان شما من فقط عبادت ميكنم آن كسي را که مرا از كتم عدم بوجود آورده و تطوراتي را سير داده از نطفه و علقه و مضغه تا بدنيا آورده و نشو و نما فرموده تا بحد رشد رسانيده.
فَإِنَّهُ سَيَهدِينِ. سؤال: ابراهيم که هدايت شده بود بلكه از اول عمر معصوم بود بخصوص در اينکه موقع که دعوت ميكند که مقام رسالت را بلكه اولو العزمي را دارا بود چرا نفرمود «هديني» و گفت «سهيدين» جواب: هم ايجاد ميفرمايد و هم ابقاء که آن به آن اضافه ميفرمايد ممكن همين نحوي که در
جلد 16 - صفحه 22
وجود محتاج به موجد است در بقاء هم محتاج به مبقي است يعني خداوند مرا از خطرات شرك نگاهداري ميكند ابراهيم و لو معصوم بود لكن عاصم او خدا است بعلاوه ممكن است مراد عالم آخرت و سعادت و بهشت باشد چون مكرر گفتهايم که بنده و لو در اعلي درجه بندگي باشد مثل وجود مقدس پيغمبر اسلام هيچ گونه استحقاقي ندارد و فقط ايمان و تقوي و اعمال صالحه قابليت ميآورد براي تفضل و هر که بهشت رود بتفضل است نه استحقاق بعكس هر که جهنم رود از روي استحقاق است زائد بر او عذاب نميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 26)- توحید سخن جاویدان انبیاء: در اینجا اشاره کوتاهی به سرگذشت ابراهیم و ماجرای او با قوم بتپرست بابل شده است، تا بحث نکوهش تقلید را که در آیات قبل آمده بود تکمیل کند، زیرا اولا ابراهیم (ع) بزرگترین نیای عرب بود که همه او را محترم میشمردند، هنگامی که او پردههای تقلید را میدرد اینها نیز اگر راست میگویند باید به او اقتدا کنند.
ثانیا: بتپرستانی که ابراهیم در مقابل آنها قیام کرد به همین استدلال واهی (پیروی از پدران) تکیه میکردند، و ابراهیم هرگز آن را از آنها نپذیرفت.
نخست میفرماید: «به خطر بیاور هنگامی که ابراهیم به پدرش [عمویش
ج4، ص367
آزر] و قوم بتپرستش گفت من از آنچه شما میپرستید بیزارم»! (وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِی بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ).
نکات آیه
۱ - اعلان برائت حضرت ابراهیم(ع) از شرک و بت پرستى قوم خود (و إذ قال إبرهیم لأبیه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون)
۲ - داستان مبارزه حضرت ابراهیم(ع) با شرک و بت پرستى، داستانى زنده و درس آموز براى همیشه تاریخ (و إذ قال إبرهیم) کلمه «إذ» در محل نصب و مفعول به براى فعل محذوف است; یعنى، «واذکر إذ قال...».
۳ - قوم ابراهیم(ع) و فردى که آن حضرت وى را پدر خطاب مى کرد، پیرو آیین شرک و بت پرستى بودند. (و إذ قال إبرهیم لأبیه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون)
۴ - آیین شرک، مورد نفرت و انزجار عمیق ابراهیم(ع) (إنّنى براء ممّا تعبدون) به کارگیرى کلمه «براء» (مصدر «برء») به جاى «برىء» حاکى از شدت تنفر و انزجار است.
۵ - ابراهیم(ع)، نمونه انسان آزاد از تعصبات قومى و جاهلى (و إذ قال إبرهیم لأبیه و قومه) ذکر داستان ابراهیم(ع) و اعلان موضع آن حضرت در برابر عقاید سنتى جامعه خویش - پس از یادکرد پیروى کورکورانه مشرکان از نیاکان خود - مى تواند در جهت ارائه الگوى سنت شکنى باشد.
۶ - لزوم موضع گیرى قاطعانه در برابر عقاید و باورهاى غلط جامعه، حتى در برابر نزدیک ترین خویشاوندان (و إذ قال إبرهیم لأبیه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون)
۷ - ابراهیم(ع)، نماد شجاعت و اسوه مبارزه با شرک و بت پرستى (و إذ قال إبرهیم لأبیه و قومه) از یادآورى داستان ابراهیم(ع)، اسوه بودن آن حضرت در مبارزه با بت پرستى و از موضع گیرى ایشان در برابر جامعه خویش - حتى نزدیک ترین خویشاوندان خود - شجاعت آن حضرت استفاده مى شود.
۸ - روابط قومى و خویشاوندى، نباید بر گرایش هاى اعتقادى انسان اثر بگذارد. (و إذ قال إبرهیم لأبیه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون) طرح داستان ابراهیم(ع) در راستاى تأثیرناپذیرى از عقاید و باورهاى باطل قومى، صورت گرفته است.
۹ - مسؤولیت ویژه انسان در برابر هدایت و ارشاد بستگان نزدیک خود * (و إذ قال إبرهیم لأبیه و قومه) تقدیم «لأبیه» مى تواند توجه بیشتر ابراهیم(ع) به هدایت پدر را برساند; که از آن اولویت هدایت و ارشاد بستگان نزدیک استفاده مى شود.
۱۰ - اشیاى جامد و فاقد شعور، مورد پرستش قوم ابراهیم(ع) (إنّنى براء ممّا تعبدون) برداشت بالا، بر این اساس است که «ما» در غیرذوى العقول به کار مى رود.
موضوعات مرتبط
- آزر: بت پرستى آزر ۳; شرک آزر ۳
- ابراهیم(ع): الگو بودن ابراهیم(ع) ۵، ۷; بت شکنى ابراهیم(ع) ۲، ۷; پدر ابراهیم(ع) ۳; تبرى ابراهیم(ع) ۱، ۴، ۵; شجاعت ابراهیم(ع) ۷; شرک ستیزى ابراهیم(ع) ۲، ۷; عبرت از قصه ابراهیم(ع) ۲; فضایل ابراهیم(ع) ۵، ۷; قصه ابراهیم(ع) ۱
- انسان: مسؤولیت انسان ۹
- تبرى: تبرى از بت پرستى ۱; تبرى از تعصب قومى ۵; تبرى از شرک ۱، ۴
- خویشاوندان: اهمیت هدایت خویشاوندان ۹
- خویشاوندى: خویشاوندى و عقیده ۸
- عبرت: عوامل عبرت ۲
- عقیده: اهمیت عقیده ۸; اهمیت موضعگیرى علیه عقیده باطل ۶
- قوم ابراهیم: بت پرستى قوم ابراهیم ۳; شرک قوم ابراهیم ۳; معبودان قوم ابراهیم ۱۰
- هدایت: الوهیت در هدایت ۹
منابع