ص ٤٣
کپی متن آیه |
---|
وَ وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِکْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ |
ترجمه
ص ٤٢ | آیه ٤٣ | ص ٤٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَهَبْنَا ... ذِکْری ...»: (نگا: انبیاء / ). «وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ»: خانواده پراکنده ایّوب را دَورِ او گرد آوردیم و بر تعدادشان افزودیم. یعنی کانون خانوادگی وی را گرمتر از گذشته ساختیم و فرزندان بیشتری بدو مرحمت کردیم. یا این که: به جای اولاد و اموالی که از دست داده بود، دو چندان بدو عطاء نمودیم.
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۴۸ سوره ص
- مقصود از نصب و عذاب كه ايوب عليه السلام بدان مبتلا بود
- وجه اينكه ايوب ع ابتلاء خود به آن دو را به شيطان نسبت داد انى مسنى الشيطان بنصبو عذاب .
- بيان امكان مداخله شيطان در ابدان و اموال و ديگر متعلقات مادى معصومين عليهم السلام
- استجاب دعاى ايوب عليه السلام با شفاى امراضش و بازگرداناهل او به او
- وجه اينكه ابراهيم و اسحق و يعقوب عليهم السلام را به داشتن دست و چشم مدح فرمود
- معناى اينكه در تعليل مدح ايشان فرمود: انا اخلصنا هم بخالصة ذكرى الدار
- گفتارى درباره سرگذشت ايوب عليه السلام در قرآن و حديث
- رواياتى در ذيل داستان ايوب عليه السلام و ابتلائات او
- خبرى از يسع و ذوالكفل
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ «43»
و ما بر اساس رحمت خويش خانوادهاش را (كه در اثر بيمارى سخت و طولانى، از او جدا شده بودند) به او بخشيده و برگردانديم و همانند آنها را به آنان افزوديم (و بستگانش را توسعه داديم) تا براى خردمندان پندى باشد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ (43)
وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ: و عطا فرموديم براى او كسان او را، يعنى بدل ايشان را.
اكثر مفسرين برآنند كه مراد «وهبنا» «احيينا» باشد، يعنى زنده نموديم فرزندان او را، وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ: و مانند ايشان را به ايشان، يعنى اولاد او را دو برابر مرحمت نموديم.
از حضرت صادق عليه السلام، فرمود: حق تعالى اولاد ايوب را آنچه پيش از ابتلا و آنچه در آن اثنا فوت شده بودند، همه را با دو برابر زنده نمود «1».
رَحْمَةً مِنَّا: به جهت بخششى كه فايض شد از ما، وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ: و به جهت يادآورى مر صاحبان عقل خالص را تا حسن عاقبت صبر را تأمل نموده، در مصائب و نوائب طريق صبر را پيش گيرند و در ناملايمات ثابت باشند.
ابن عباس نقل نموده كه زمان ابتلاى ايوب عليه السلام ابليس خود را به صورت طبيب به زوجه ايوب نمود و مداواى او را از او طلبيد. ابليس گفت:
مداواى او را مىكنم به شرط آنكه چون به شود بگويد من او را شفا دادم نه غير.
چون قبول نمود كلام را به عرض حضرت ايوب عليه السلام رسانيد، حضرت در غضب شد و قسم ياد نمود كه او را صد چوب بزند «2»؛ حق تعالى تحليل سوگند او را فرمود به اينكه:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ (41) ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ (42) وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ (43) وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (44)
ترجمه
و ياد كن بنده ما ايّوب را هنگاميكه خواند پروردگارش را كه همانا رساند مرا شيطان برنج و دردى
بزن بزمين پايت را اين آب شستشوئى است خنك و آشاميدنى
و بخشيديم باو كسانش و مانندشان را با آنها تا رحمتى از ما باشد و پندى براى خردمندان
و بگير بدستت دستهاى از گياه را پس بزن بآن و خلاف سوگند مكن همانا ما يافتيم او را شكيبا خوب بندهاى همانا او بود بازگشت كننده
جلد 4 صفحه 471
تفسير
حضرت ايّوب عليه السّلام كه شمهاى از احوالش در سوره انبيا گذشت يكى از انبياء معروف عظيم الشأن است و خلاصه روايات مختلفهاى كه در باب ابتلاء او وارد شده آنستكه خداوند نعمت خود را بر او تمام فرموده بود از علم و مال و جاه و جلال و اولاد و عيال و او هم كاملا بوظيفه شكرگزارى خود قيام مينمود و بعبادت و اطاعت حقّ و ارشاد و هدايت خلق مشغول بود و پيوسته اعمال او بعالم بالا صعود مينمود تا مورد حسد شيطان گرديد و آنزمان آنملعون ممنوع از صعود بآسمان تا زير عرش نبود لذا بعالم بالاسير نمود و عرضه داشت پروردگارا ايّوب كه اداء شكر نعمت تو را مينمايد براى آنستكه نعمت را باو تمام كردى اگر نعمتهاى دنيوى را از او بگيرى شكر نعمت تو را نخواهد نمود مرا بر مال و اولاد او مسلّط فرما تا شكرگزارى او معلوم شود و خداوند او را مسلّط فرمود بر آنها و او اولاد و اموال او را بتمامى نابود نمود و سوزاند و او شكر ميكرد پس آنملعون بخدا رجوع نمود و عرض كرد شكرگزارى ايوب براى آنستكه ميداند تو آنها را باو مسترد خواهى فرمود مرا مسلّط فرما بر بدنش تا امر مكشوف گردد و خداوند او را بر بدنش مسلّط فرمود غير از دو چشم و قلب و زبانش و آنملعون دميد در بينى حضرت و مريض شد و مرضش طول كشيد و او بهيچ وجه در شكرگزارى كوتاهى نكرد و بترويج دين حق و نشر احكام مشغول بود تا هفت سال كه مورد ملامت مردم گرديد و از شهر خارج شد و عيالش براى معاش او گيسوى خود را بريد و داد و طعام گرفت و صبر ايوب بپايان رسيد و از دست شيطان بخدا پناه برد و فقط عرضه داشت پروردگارا شيطان بمن آسيبى وارد نموده كه موجب رنجورى جسمى و الم روحى من شده بدون آنكه صريحا خواهشى نمايد كه خطاب رسيد بسرعت بزن پايت را بزمين چشمه آبى كه خنك و گوارا است ظاهر خواهد شد از آن بنوش و با آن خودت را شستشو كن تمام امراض و آلامت رفع خواهد شد و او بدستور الهى عمل نمود و بهتر از روز اوّل شد و خداوند تمام اموالش را بوجه احسن باو مسترد فرمود و اولادش را كه بعد از ابتلاء ببلا فوت شده بودند زنده فرمود بعلاوه تمام كسانيكه پيش از آن از او فوت شده بودند باسباب عادى كه مانند آنها بودند در عدد و اهميّت و همه با او زندگى كردند و بعد از عافيت تامّ از او سؤال شد كه كدام
جلد 4 صفحه 472
يك از مصائب وارده بر تو شديدتر بود گفت شماتت دشمنان و همان موجب شد كه صبر او بپايان رسيد و تصوّر نشود كه خداوند چگونه بتقاضاى شيطان اين همه مصيبت بر پيغمبر خود وارد نمود زيرا مصائب انبيا و اولياء هر قدر نزديكتر باشند بمقام قرب الهى مبنى بر اسرار و حكمى است كه شمهاى از آن ذكر شده در سوره انبياء و غير آن و بر ارباب خرد مخفى نمىماند و در اينجا عمده رغم انف شيطان است كه بفهمد او نمىتواند اولياء خدا را از ياد حق بازدارد و بنفوذ خود منحرف نمايد و مردم وظيفه خود را در مصائب وارده بر خودشان بشناسند و بدانند كه در مصائب وارده بر مال و اولاد بايد صبر و شكر كرد و در مصائب وارده بر عرض و ناموس بايد بخدا پناه برد و دفع آنرا از خدا خواست و نبايد ملامت نمود كسى را بر مصيبت و مغرور شد بثروت و دولت و بايد دانست كه اختيار عزّت و ذلّت و فقر و مكنت و اخذ و اعطاء و دفع و ابقاء همه با خدا است و او مالك ملك وجود و حاكم ردّ و قبول است و كسيرا در كار او حق چون و چرا نيست بهر كه بخواهد ميدهد و از هر كه بخواهد ميگيرد و البتّه تمام اين تصرّفات مطابق با حكمت و مصلحت است و ابدا بكسى ظلم ننموده و نمينمايد و نخواهد نمود و فضل و احسان خود را از مستحق بلكه قابل دريغ نمينمايد و اگر گاهى ز حكمت ببندد درى ز رحمت گشايد در ديگرى و بر حسب استعداد و قابليّت بندگان بآنها در دنيا و آخرت عوض و اجر مصائب وارده را عنايت خواهد فرمود و چون حضرت ايّوب بعد از اطلاع بر قضيّه معامله زوجه مرضيّه خود غضبناك شده بود و قسم ياد كرده بود كه صد چوب باو بزند و بعد كه معلوم شد او در اين امر مضطر و بىگناه بوده مهموم و مغموم شده بود خداوند امر فرمود يكدسته از چوبهاى خشك نازك از قبيل ساق ريحان كه عددش صد باشد در دست بگيرد و بزند او را بآن براى رفع قسمش و مقرّر گرديد كه در اين قبيل موارد به اين مقدار اكتفا شود و اين حكم از شريعت او باقى ماند كه در بعضى از موارد كه از آن جمله مريض است در اسلام باين نحو حدّ جارى ميشود و خداوند از او تمجيد فرمود براى آنكه صبر را بپايان رسانيد و آنجا كه بايد رجوع بخدا نمود پناه باو برد و بغير او در هيچ حالى شكايت نكرد و متوسّل نشد و در شكرگزارى كوتاهى ننمود.
جلد 4 صفحه 473
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ وَهَبنا لَهُ أَهلَهُ وَ مِثلَهُم مَعَهُم رَحمَةً مِنّا وَ ذِكري لِأُولِي الأَلبابِ (43)
و بخشيديم براي او اهل او را تمام اولادهايي که تلف شده بودند چه قبل از كسالت او و چه در حال كسالت او زند شدند و خداوند مثل آنها را هم به او عنايت فرمود که آنها مضاعف شدند و اينکه موهبت رحمتي بود و تفضلي در حق ايوب و يادآوري براي صاحبان لبّ و عقل و ادراك.
که تمام افعال الهي چه اخذ و چه اعطاء چه نعمت و بلاء از روي حكمت و مصلحت است انسان بايد در بلاء صبر كند و در نعمت شكر إِنَّما يُوَفَّي الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ- زمر آيه 13- لَئِن شَكَرتُم لَأَزِيدَنَّكُم ابراهيم آيه 7- حتي در اخبار دارد که مواشي و مزارع او دو برابر شد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 43)- نخستین و مهمترین نعمت الهی که عافیت و بهبودی و سلامت بود به ایوب بازگشت، نوبت بازگشت مواهب و نعمتهای دیگر رسید، و در این زمینه قرآن میگوید: «و خانوادهاش را به او بخشیدیم» (وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ).
«و همانند آنها را بر آنان افزودیم» (وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ).
«تا رحمتی از سوی ما باشد، و تذکری برای اندیشمندان» (رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِکْری لِأُولِی الْأَلْبابِ).
نکات آیه
۱ - خداوند، خانواده از دست رفته ایوب را زنده کرد و به او بازگرداند. (و وهبنا له أهله) در این که مقصود از «و وهبنا له أهله» چیست; میان مفسران دو دیدگاه وجود دارد: ۱- برخى برآنند که خانواده ایوب، مرده بودند و خداوند آنان را زنده کرد و به او بازگردانید. ۲- برخى دیگر برآنند که خانواده ایوب(ع) زنده بودند; ولى از اطراف او - که به امراض و بلیه هاى گوناگون مبتلا بود - پراکنده شده بودند. اما خداوند با شفا دادن ایوب(ع) و رفع گرفتارى از آن حضرت، آنان را به او بازگردانید. برداشت یاد شده مبتنى بر دیدگاه اول است.
۲ - با عنایت خداوند، خانواده پراکنده و متفرق ایوب(ع) به سوى آن حضرت بازگشتند. (و وهبنا له أهله)
۳ - خداوند، بر تعداد خانواده ایوب(ع) پس از شفا و بهبود یافتنش دو چندان افزود. (و وهبنا له أهله و مثلهم معهم)
۴ - بازگشت خانواده ایوب(ع) و دو چندان شدن آنها، موهبت الهى براى آن حضرت (و وهبنا له أهله و مثلهم معهم)
۵ - خانواده (زن و فرزند)، نعمت و موهبت الهى (و وهبنا له أهله و مثلهم معهم)
۶ - بازگشت و ازدیاد خانواده ایوب(ع)، تبلور رحمت خدا به ایشان (و وهبنا له أهله ... رحمة منّا)
۷ - بازگشت خانواده (زن و فرزند)، تبلور رحمت الهى براى مردان (و وهبنا له أهله ... رحمة منّا)
۸ - استجابت دعاى ایوب(ع) از سوى خداوند، با بهبود دادن او و بازگرداندن خانواده اش (إذ نادى ربّه ... هذا مغتسل بارد و شراب . و وهبنا له أهله و مثلهم معهم)
۹ - دعا، عامل رفع مشکلات و رنج هاى طاقت فرسا و باعث جلب رحمت و لطف الهى (إذ نادى ربّه ... هذا مغتسل بارد و شراب . و وهبنا له أهله و مثلهم معهم)
۱۰ - به هنگام گرفتارى و مشکلات - هر چند شدید و طاقت فرسا باشد - نباید از رحمت الهى مأیوس شد. (إذ نادى ربّه ... و وهبنا له أهله ... رحمة منّا)
۱۱ - بازگشت و دو چندان شدن خانواده ایوب(ع)، مایه تذکر و بیدارى صاحبان خرد ناب (و وهبنا له أهله ... رحمة منّا و ذکرى لأُولى الألبب) «لُب» به معناى عقل خالص و خرد ناب است (مفردات راغب).
۱۲ - خرد ناب و به دور از ناخالصى ها (هوا و هوس و...) زمینه تذکر و بیدارى انسان ها (و ذکرى لأُولى الألبب)
۱۳ - وجود بسترهاى گوناگون اندیشه و خردورزى در سرگذشت ایوب پیامبر (و اذکر عبدنا أیّوب إذ نادى ... و وهبنا له أهله ... و ذکرى لأُولى الألبب) از این که خداوند، بیدار شدن انسان ها از سرگذشت ایوب(ع) را به صاحبان خرد اختصاص داده است، مى توان استفاده کرد که در این داستان زمینه هاى بسیارى براى اندیشیدن و خردورزى وجود دارد.
موضوعات مرتبط
- امیدوارى: امیدوارى به رحمت خدا ۱۰
- اولواالالباب: تذکر به اولواالالباب ۱۱
- ایوب(ع): اجابت دعاى ایوب(ع) ۸; احیاى خانواده ایوب(ع) ۱; ازدیاد خانواده ایوب(ع) ۳، ۶; بازگشت خانواده ایوب(ع) ۲، ۴، ۶، ۸; تعالیم قصه ایوب(ع) ۱۳; شفاى ایوب(ع) ۳، ۸; عبرت از قصه ایوب(ع) ۱۱; فضایل ایوب(ع) ۱، ۲، ۶; قصه ایوب(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۸; نعمتهاى ایوب(ع) ۴
- تذکر: زمینه تذکر ۱۲
- تعقل: تعقل در قصه ایوب(ع) ۱۳
- خانواده: بازگشت خانواده ۷
- خدا: افعال خدا ۱; عطایاى خدا ۴، ۵; نشانه هاى رحمت خدا ۶، ۷
- دعا: آثار دعا ۹
- ذکر: ذکر قصه ایوب(ع) ۱۱
- رحمت: زمینه رحمت ۹; مشمولان رحمت ۶، ۷
- سختى: امیدوارى در سختى ۱۰; عوامل رفع سختى ها ۹
- عاقلان: عاقلان و قصه ایوب(ع) ۱۱
- عبرت: عوامل عبرت ۱۱
- عقل: آثار عقل ۱۲
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱، ۲
- مردگان: احیاى مردگان ۱
- نعمت: نعمت خانواده ۵; نعمت زن ۵; نعمت فرزند ۵
منابع