ص ٨
کپی متن آیه |
---|
أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَکٍ مِنْ ذِکْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ |
ترجمه
ص ٧ | آیه ٨ | ص ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الذِّکْرُ»: قرآن. این سخن را از راه تمسخر میگفتند (نگا: حجر / . «لَمَّا یَذُوقُوا»: هنوز نچشیدهاند. «بَلْ»: برای انتقال از سببی به سبب دیگری از اسباب کفر آنان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَالُوا لَوْ لاَ نُزِّلَ هٰذَا... (۱)
أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّکَ... (۱) أَ أُلْقِيَ الذِّکْرُ عَلَيْهِ مِنْ... (۰)
نزول
شأن نزول آیات ۱ تا ۸:
محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از جابر و او از امام باقر علیهالسلام نقل نماید که فرمود: ابوجهل با افرادى از قریش نزد ابوطالب آمدند و گفتند: برادرزاده ات ما و خدایان ما را آزار میرساند.
به او بگو که از خدایان ما دست بردارد ما نیز از خداى او دست برمیداریم. ابوطالب کس نزد پیامبر فرستاد و او را نزد خود طلبید. پیامبر نزد ابوطالب آمد، دید در نزد او مشرکین گرد آمده اند پس از ورود فرمود: السلام على من اتبع الهدى یعنى سلام و درود بر کسانى که از هدایت حق پیروى کنند سپس نزد ابوطالب نشست.
ابوطالب گفتار ابوجهل را به وى گفت، پیامبر فرمود: من کارى به آنها ندارم جز این که آنان را به کلمه اى که سیادت آنان در ذکر و گفتار آنست دعوت میکنم. ابوجهل گفت: آن کلمه کدام است، فرمود: بگویند لا اله الّا اللّه.
ابوجهل با قریش پس از شنیدن آن انگشتان خود را در گوشهاى خویش فروبردند و گفتند: ما تا به حال چنین کلمه اى نشنیده ایم سپس این آیات نازل شد.[۱]
ابن عباس گوید: ابوطالب مریض بود، قریش نزد او آمدند در حالتى که پیامبر در نزد وى بود قریش از دست محمد نزد ابوطالب زبان به شکایت گشودند. ابوطالب به پیامبر گفت: اى برادرزاده از اینان چه میخواهى؟ پیامبر گفت: اى عمّ، از آنها میخواهم که فقط یک کلمه واحدة را که به آنها سیادت مى بخشد و سبب جزیه گرفتن از عجم میشود بر زبان جارى کنند. گفت: آن یک کلمه چیست؟ گفت: بگویند لا اله الّا اللّه.
قریش گفتند: عجیب است که ما تمام خدایان ما را به یک خدا تبدیل نمائیم سپس این آیات نازل گردید.[۲]
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۶ سوره ص
- محتواى كلى سوره مباركه ص
- توضيح معناى آيه : والقرآن ذى الذكر بل الذين كفروا فى عزة و شقاق
- بيان سخنان اشراف و بزرگان كفار در ردّ دعوت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسفارش به ادامه پرستش آلهه
- اعراض از سخنان آنان و تهديد و تحقيرشان
- رواياتى درباره شاءن نزول آيات : وعجبوا ان جائهم منذر منهم وقال الكافرون ... و درباره ص
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ «8»
آيا از ميان همهى ما، قرآن بر او نازل شده است؟ (اين حرفها بهانهاى بيش نيست) بلكه آنان نسبت به قرآن، در شك هستند. آرى، آنان هنوز عذاب مرا نچشيدهاند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ «8»
أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ: آيا نازل شده است قرآن بر او، مِنْ بَيْنِنا: از ميان جماعت، يعنى چون او از ما در شرف و رياست پستتر است، چرا وحى به او اختصاص يافته. اين كلام دال است بر آنكه منشأ تكذيب و انكار ايشان، حسد و كوتاه نظرى آنان بوده در حطام دنيا، پس حق تعالى فرمايد: بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي: نه چنان است كه گويند: قرآن بافته او است؛ مخالف اعتقاد ايشان و محض تقليد باشد، بلكه ايشان در شك و مترددند از وحى من كه قرآن است، يعنى باعث انكار ايشان شك است در آنچه من بر پيغمبر خود نازل نمودم نه اختلاق.
پس تهديد فرمايد: بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ: نه چنان است كه به دلايل و حجج، شك آنها زايل شود بلكه هنوز نچشيدهاند عذاب مرا، يعنى هرگاه كه
جلد 11 - صفحه 180
عذاب را مشاهده كنند شك و حسد ايشان زايل شود و ملجأ شوند به تصديق، و آن هنگام فايده نخواهد داشت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْءٌ يُرادُ «6» ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ «7» أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ «8» أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ «9» أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ «10»
ترجمه
و روان شدند جماعت اشراف از آنها گفتند كه برويد و شكيبائى ورزيد بر معبودهاتان همانا اين چيزى است كه خواسته ميشود
نشنيديم اينرا در كيش اخير نيست اين مگر ساختگى و دروغ
آيا فرستاده شد بر او قرآن از ميان ما بلكه آنها در ترديدى از كلام منند بلكه هنوز نچشيدهاند عذاب مرا
آيا نزد آنها است خزانههاى رحمت پروردگارت كه غالب بخشاينده است
يا براى آنها است پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آندو است پس بايد كه بالا روند بوسائلى.
تفسير
در كافى از امام باقر عليه السّلام و قمّى ره در شأن نزول اين آيات قريب بآنچه در آيات سابقه از مجمع اخيرا نقل شد كه بمفسّرين نسبت داده بود با مختصر اختلافى روايت نموده و قمّى ره اضافه فرموده كه قريش گفتند اگر احتياج بمال برادرزاده تو را وادار باين ادعاء نموده ما براى او آنقدر مال جمعآورى مينمائيم كه ثروتمندترين ما شود و سلطنت ميدهيم او را بر خودمان و چون حضرت ابو طالب اينمعنى را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله اظهار فرمود حضرت جوابيرا كه از مجمع بعنوان روايت نقل شد فرمود و اين آيات نازل شد و بنابراين خداوند متعال بيان فرموده اعراض آنها را از مجلس حضرت ابو طالب و آنكه چون بيرون آمدند با خود ميگفتند برويد و ثابت قدم باشيد در دينتان و صبر نمائيد بر پرستش و ستايش بتانتان براى تقرّب بخدا با اينمرد مكالمه نمودن فائده ندارد آنچه بايد بسر ما بيايد خواهد آمد اين گرفتارى براى ما خواسته شده يا اين رياست خواسته هر كسى است اختصاص بمحمّد ندارد چنانچه در تفسير انّ هذا لشيء يراد ذكر شده ولى بنظر حقير مراد آنستكه اين ثبات قدم و صبر در حمايت از دين چيزى است كه بايد مطلوب و مراد هر عاقلى باشد و در هر حال
جلد 4 صفحه 459
گفتند ما چنين چيزى كه بايد عبادت خداوند يگانه را نمود در ملّت اخيره نصارى كه قائل بسه معبودند يا در دين پدران خودمان كه ملّت آخر الزّمان است نيافتيم اينكه محمّد ميگويد فقط دينى است كه خودش اختراع نموده و از پيش خود ساخته و پرداخته است آيا در ميان ما قريش چه مزيّت مالى و ثروتى براى او هست كه بايد كتاب آسمانى براى او نازل شود و براى ما نشود با اينكه در بين قريش اشخاص متشخّصتر از او زياد است و اين دليل است بر قصور نظر آنها از درك كمالات معنوى و انحصار توجّه آنان بمال و جاه دنيوى در نتيجه حسد و تكبّر و عناد كه نميخواستند از يكنفر از كسان خودشان كه از حيث مال و جاه بآنها نميرسد تمكين نمايند لذا خداوند در مقام ردّ آنها فرموده كه اينها تأمّل و تفكّر در آيات قرآن ننمودند تا يقين كنند كه آن حق و آورنده آن پيغمبر بر حق است بلكه در شك و ترديدند از صحّت معانى و استحكام مبانى قرآن و نبوّت تو براى تقليد و تعصّب از دين آباء خود و هنوز طعم عذاب الهى را نچشيدهاند تا تمكين نمايند از حق و يقين كنند بصدق مواعيد الهيه و خواهى نخواهى مسلمان شوند و آيا تصوّر ميكنند كه خداوند كليد خزائن رحمت و نعمت خود را بآنها داده كه بتوانند تو را از مال دنيا بىنياز كنند و خدا نتواند يا آنكه بتوانند كسيرا به مقام نبوّت برسانند كه دلخواه آنها باشد با آنكه خداوند عزيز و غالب و توانائى است كه كسى بر او غلبه نمىنمايد و بخشنده بىعوض و غرضى است كه هر چه را بهر كس بخواهد ميدهد بحسب قابليّت و بر وفق مصلحت يا مگر سلطنت آسمانها و زمين و ما بين آن دو با آنها است كه بتدبير بتوانند اسباب سلطنت تو را بر خودشان فراهم نمايند يا وسائل ارتقاء خودشان را بآسمان فراهم نموده از آنجا تدبير امور زمين را بميل خودشان بنمايند و هر كس را بخواهند بمقام نبوّت برسانند آنچه در اين دو آيه اخيره بطور ترديد ذكر شده يكى نظريّه حقير و ديگر منقول از مفسّرين است و بيانات ديگرى هم شده است كه چون لازم نديدم ذكر ننمودم از قبيل آنكه مراد باسباب ابواب آسمان يا خود آسمانها است و اللّه اعلم.
جلد 4 صفحه 460
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ أُنزِلَ عَلَيهِ الذِّكرُ مِن بَينِنا بَل هُم فِي شَكٍّ مِن ذِكرِي بَل لَمّا يَذُوقُوا عَذابِ «8»
آيا نازل شده بر او ذكر و قرآن از ميانه ما خدا ميفرمايد بلكه آنها در شك هستند از ذكر من بلكه هنوز طعم عذاب را نچشيدهاند أَ أُنزِلَ عَلَيهِ الذِّكرُ مِن بَينِنا اينكه يك محمّد يتيم بيش نبوده نه عنواني داشت و نه مال و منالي و نه جاه و منصبي و نه اسم و رسمي چه امتياز داشت ما که هم دولت هم اسم و رسم داريم و هم عنوان و جاه داريم چرا بر ما نازل نشد چنانچه گفتند وَ قالُوا لَو لا نُزِّلَ هذَا القُرآنُ عَلي رَجُلٍ مِنَ القَريَتَينِ عَظِيمٍ زخرف آيه 30- از اينکه جمله استفاده ميشود که اينها اينکه قرآن و ذكر را معترفند که از جانب خداوند متعال نازل شده فقط ايراد آنها اينست که چرا بر اينکه نازل شده بر ديگران که با عظمت و شوكت و جلال هستند نازل نشده!
خداوند ميفرمايد اينها که اصل قرآن را قبول ندارند که از جانب خداوند بوده.
بَل هُم فِي شَكٍّ مِن ذِكرِي او را بافته خود پيغمبر ميگويند
جلد 15 - صفحه 216
و فرا گرفته از ديگران وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِن هَذا إِلّا إِفكٌ افتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيهِ قَومٌ آخَرُونَ- فرقان آيه 5-.
بَل لَمّا يَذُوقُوا عَذابِ اينها که اينکه كفريات را ميگويند نه خدا را به وحدانيت معترفند و نه پيغمبر را برسالت قبول دارند و نه قرآن را كلام حق ميدانند براي اينکه است که هنوز طعم عذاب شرك و كفر و تكذيب انبياء را نچشيدهاند که خداوند با امم سابقه چه رفتار كرده مثل قوم نوح عاد ثمود قوم ابراهيم و لوط و شعيب و قوم موسي فرعونيان چه شدند و بعد از آنكه طعم آن را درك كنند ديگر نتيجه ندارد که ميفرمايد وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ إِنِّي تُبتُ الآنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُم كُفّارٌ أُولئِكَ أَعتَدنا لَهُم عَذاباً أَلِيماً- نساء آيه 22- و ميفرمايد إِنَّ الَّذِينَ حَقَّت عَلَيهِم كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤمِنُونَ وَ لَو جاءَتهُم كُلُّ آيَةٍ حَتّي يَرَوُا العَذابَ الأَلِيمَ فَلَو لا كانَت قَريَةٌ آمَنَت فَنَفَعَها إِيمانُها إِلّا قَومَ يُونُسَ- الايه- يونس 96 الي 98-.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- در آیات گذشته سخن از موضع گیری منفی مخالفان در برابر خط توحید و رسالت پیامبر اسلام بود، در اینجا نیز این سخن ادامه دارد.
مشرکان مکه هنگامی که منافع نامشروع خود را در خطر دیدند، و آتش کینه و حسد در دل آنها شعلهور شد، برای اغفال مردم و قانع کردن خویش در مورد مخالفت با پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله، به منطقهای سست گوناگونی دست میزدند، از جمله از روی تعجب و انکار میگفتند: «آیا از میان همه ما قرآن تنها بر او [محمّد] نازل شده»؟! (أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنا).
از میان این همه پیرمردان پرسن و سال، این همه پولداران ثروتمند و سرشناس آیا کسی پیدا نشد که خدا قرآنش را بر او نازل کند، جز محمّد یتیم تهیدست؟! قرآن در دنباله آیه میفرماید درد آنها چیز دیگری است، «آنها در حقیقت در اصل وحی من تردید دارند» (بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی).
ایراد به شخص محمد صلّی اللّه علیه و اله بهانهای بیش نیست، بلکه سر چشمه آن هوی و هوسها و حب دنیا و حسادتهاست.
ج4، ص177
و سر انجام آنها را با این جمله تهدید میکند: «آنها هنوز عذاب مرا نچشیدهاند» (بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذابِ). که این گونه جسورانه در برابر فرستاده خدا ایستادهاند، و با این سخنان واهی به جنگ در برابر وحی الهی برخاستهاند.
نکات آیه
۱ - برگزیده شدن پیامبراسلام(ص) از میان توده هاى عرب براى پیامبرى، امرى غیرمنطقى و ناممکن در نظر کافران و مشرکان (أءنزل علیه الذکر من بیننا)
۲ - پیامبراسلام(ص)، در نظر سران کفر و شرک، فاقد هرگونه ملاک برترى و شایستگى براى رسالت و دریافت وحى الهى (أءنزل علیه الذکر من بیننا) همزه در «أءنزل» براى استفهام انکارى است و قید «من بیننا» (از میان ما) قرینه است بر این که نفى و انکار آنان، مربوط به شایستگى پیامبر(ص) براى رسالت بود.
۳ - سران کفر و شرک، برگزیده شدن پیامبر(ص) را به رسالت بدون برخوردار بودن آن حضرت از امتیاز و شایستگى هاى لازم، دلیل نپذیرفتن دعوت او اعلام کردند. (أءنزل علیه الذکر من بیننا) قید «من بیننا» در حقیقت در مقام بیان تعلیل براى انکار رسالت است; یعنى، پیامبراسلام از میان ما انتخاب شده است و مانند ما هیچ امتیاز و برترى و شایستگى براى دریافت وحى ندارد; پس نمى توان ادعاى او را تصدیق کرد.
۴ - رویارویى سران شرک با پیامبراسلام(ص)، برخاسته از حسادت و خوى جاه طلبى آنان بود. (أءنزل علیه الذکر من بیننا) برداشت یاد شده مبتنى بر این دیدگاه است که مقصود از «بیننا» خود سران کفر و شرک باشد. بر این اساس اعتراض آنان به انتخاب پیامبراسلام(ص) از میان آنها، مى تواند ناشى از جاه طلبى و حسادت آنان به آن حضرت باشد.
۵ - مخالفت سران کفر و شرک با پیامبراسلام، به خاطر شک و تردید آنان در اصل نزول وحى و الهى بودن قرآن بود; نه در شایستگى پیامبر(ص) براى رسالت. (أءنزل علیه الذکر من بیننا بل هم فى شکّ من ذکرى) «بل» در جمله «بل هم فى شکّ من ذکرى» براى اضراب مى باشد. بر این اساس مقصود از آیه شریفه این است که مخالفت سران کفر و شرک با رسول خدا، ناشى از شک و تردید آنان در درستى قرآن است و بحث از شایستگى آن حضرت براى رسالت، معلول چنین تردیدى مى باشد.
۶ - ذکر، از نام هاى قرآن (أءنزل علیه الذکر من بیننا بل هم فى شکّ من ذکرى)
۷ - قرآن، یادآور دانستنى هاى فراموش شده و بیدارگر فطرت خفته انسان ها (أءنزل علیه الذکر من بیننا بل هم فى شک من ذکرى) برداشت یاد شده از نام گذارى قرآن به «ذکر» استفاده مى شود.
۸ - سران کفر و شرک در صدراسلام، مردمى لجوج و حق ناپذیر بودند. (بل لمّا یذوقوا عذاب) جمله «بل لمّا یذوقوا عذاب» (بلکه هنوز عذاب مرا نچشیده اند) کنایه از این نکته است که آنان آن چنان در شک و تردید نسبت به قرآن به سر مى برند و زیر بار رسالت پیامبراسلام(ص) نمى روند که تنها با چشیدن عذاب الهى دست از مخالفت برمى دارند و به سخن حق تن در مى دهند. این نکته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذیرى آنان است.
۹ - سران کفر و شرک در عصر بعثت، مورد تهدید خداوند به عذاب استیصال (بل لمّا یذوقوا عذاب) برداشت یاد شده از لحن تهدیدآمیز آیه شریفه به دست مى آید.
۱۰ - سران کفر و شرک، مستحق چشیدن عذاب الهى استیصال اند. (بل لمّا یذوقوا عذاب)
موضوعات مرتبط
- خدا: تهدیدهاى خدا ۹
- ذکر :۶
- رهبران: آثار جاه طلبى رهبران شرک ۴; آثار حسادت رهبران شرک ۴; آثار شک رهبران شرک ۵; آثار شک رهبران کفر ۵; بهانه جویى رهبران شرک ۳; بهانه جویى رهبران کفر ۳; بینش رهبران شرک ۲; بینش رهبران کفر ۲; تهدید رهبران شرک ۹; تهدید رهبران کفر ۹; حق ناپذیرى رهبران شرک ۸; حق ناپذیرى رهبران کفر ۸; رهبران شرک و محمد(ص) ۲، ۳; رهبران کفر و محمد(ص) ۲، ۳; عذاب استیصال رهبران شرک ۱۰; عذاب استیصال رهبران کفر ۱۰; لجاجت رهبران شرک ۸; لجاجت رهبران کفر ۸; مخالفت رهبران شرک ۵; مخالفت رهبران کفر ۵; منشأ مخالفت رهبران شرک ۴
- عذاب: اهل عذاب ۱۰; تهدید به عذاب استیصال ۹
- فطرت: عوامل تنبه فطرت ۷
- قرآن: آثار شک در وحیانیت قرآن ۵; تعالیم قرآن ۷; ذکر بودن قرآن ۷; نامهاى قرآن ۶; نقش قرآن ۷
- کافران: بینش کافران ۱
- محمد(ص): بشر بودن محمد(ص) ۱; خاستگاه محمد(ص) ۱; عوامل مخالفت با محمد(ص) ۳، ۵; منشأ مخالفت با محمد(ص) ۴
- مشرکان: بینش مشرکان ۱
- نبوت: شگفتى نبوت بشر ۱
منابع