العنكبوت ٦٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
أَ وَ لَمْ‌ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّفُ‌ النَّاسُ‌ مِنْ‌ حَوْلِهِمْ‌ أَ فَبِالْبَاطِلِ‌ يُؤْمِنُونَ‌ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ‌ يَکْفُرُونَ‌

ترجمه

آیا ندیدند که ما حرم امنی (برای آنها) قرار دادیم در حالی که مردم را در اطراف آنان (در بیرون این حرم) می‌ربایند؟! آیا به باطل ایمان می‌آورند و نعمت خدا را کفران می‌کنند؟!

|آيا نديدند كه ما [مكّه را] حرم امنى قرار داديم و حال آن كه مردم پيرامونشان ربوده مى‌شوند [و ناامنى دارند]؟ آيا به باطل ايمان مى‌آورند و به نعمت خدا كافر مى‌شوند
آيا نديده‌اند كه ما [براى آنان‌] حرمى امن قرار داديم و حال آنكه مردم از حوالى آنان ربوده مى‌شوند؟ آيا به باطل ايمان مى‌آورند و به نعمت خدا كفر مى‌ورزند؟
آیا (کافران اهل مکه) ندیدند که آن شهر را حرم امن و امان قرار دادیم در صورتی که از اطرافشان مردم (ضعیف) را به قتل و غارت می‌ربایند؟ آیا باز به باطل می‌گروند و به نعمت خدا کافر می‌شوند؟
آیا ندانسته اند که ما [شهرشان مکه را] حرم امنی قرار داده ایم [که در آن با آسایش و آرامش و محفوظ از قتل و غارت زندگی می کنند] در حالی که مردم از اطراف آنان [به وسیله دزدان و غارتگران عرب] ربوده می شوند؟ پس آیا [با دارا بودن این نعمت باارزش الهی] به باطل می گروند و به نعمت خدا کفران می ورزند؟!
آيا ندانسته‌اند كه حرم را جاى امن مردم قرار داديم، حال آنكه مردم در اطرافشان به اسارت ربوده مى‌شوند؟ آيا به باطل ايمان مى‌آورند و نعمت خدا را كفران مى‌كنند؟
آیا ندانسته‌اند که ما حرمی امن [از کعبه‌] قرار داده‌ایم، و حال آنکه مردمان را در پیرامونشان تاراج می‌کردند و می‌ربودند، آیا به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت خداوند کفران می‌ورزند؟
آيا نديده‌اند كه ما حرمى امن پديد كرديم و حال آنكه مردم پيرامونشان ربوده مى‌شوند- در امنيت نيستند و پيوسته قتل و غارت مى‌شوند-؟ آيا به باطل مى‌گروند و به نعمت خدا كفر مى‌ورزند- براى او شريك قائل مى‌شوند- و ناسپاسى مى‌كنند؟!
مگر (قریشیان با چشم عبرت و تفکّر) نمی‌بینند که ما (سرزمین ایشان، مکّه را) حرم پر امن و امانی ساخته‌ایم، در حالی که دور و بر آنان مردم ربوده می‌گردند (و در همه جای بیرون این حرم غارت و کشتار می‌کنند؟!). آیا به (بتهای) باطل ایمان دارند و نعمت خدا (داد امنیّت مکّه و رسالت محمّد) را نادیده و ناسپاس می‌گذارند؟
آیا و ندیده‌اند که ما به‌راستی (برای آنان) حرمی سرشار از امن قرار دادیم، حال آنکه مردمان از اطرافشان بس ربوده می‌شوند؟ پس آیا به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت خدا کفر و کفران می‌ورزند؟
آیا نبینند که ما نهادیم حرمی امن و ربوده شوند مردم از پیرامونش آیا به باطل ایمان آرند و به نعمت خدا کفر ورزند

Do they not see that We established a Secure Sanctuary, while all around them the people are being carried away? Do they believe in falsehood, and reject the blessings of Allah?
ترتیل:
ترجمه:
العنكبوت ٦٦ آیه ٦٧ العنكبوت ٦٨
سوره : سوره العنكبوت
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَرَماً آمِناً»: (نگا: قصص / ). «یُتَخَطَّفُ»: ربوده می‌گردند. «الْبَاطِلِ»: چیزی که اصل و اساس و حق و حقیقتی نداشته باشد. در اینجا مراد بتها است (نگا: عنکبوت / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

جویبر از ضحاک او از ابن عباس روایت نماید که کفار مى گفتند: یا محمد هیچ چیز ما را از ایمان آوردن به تو مانع نمی‌شود مگر ترس از اعراب که مى ترسیم در صورت گروئیدن به تو ما را بکشند و عده آن‌ها هم زیاد است و اگر بفهمند که ما به تو ایمان آورده ایم، دمار از روزگار ما بیرون آورند و ما را نابود سازند سپس این آیه نازل شد.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ «67»

آيا نديدند كه ما حرمى امن قرار داديم و حال آن كه مردم از اطرافشان ربوده مى‌شدند؟! پس آيا به باطل ايمان مى‌آورند و به نعمت خداوند كفر مى‌ورزند؟

جلد 7 - صفحه 172

پیام ها

1- يكى از راه‌هاى دعوت مردم به خدا، توجّه دادن آنان به نعمت‌هاى الهى است.

«أَ وَ لَمْ يَرَوْا»

2- يادآورى ناأمنى‌هاى پيرامون انسان، امنيّت را در نزد او ارزشمند مى‌كند.

«يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ»

3- امنيّت، زمينه و بستر عبادت است؛ «1» ولى گروهى قدر آن را نمى‌دانند و به سوى كفر مى‌روند. حَرَماً آمِناً ... أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ (67)

بعد از آن بر سبيل منّت و تذكر نعمت و توبيخ ايشان بر عدم ايمان فرمايد:

أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا: آيا نديدند اهل مكّه و ندانستند (استفهام تقريرى است) يعنى البته دانستند كه ما گردانيديم شهر ايشان را كه مكّه است. حَرَماً آمِناً:

حرمى با امن، يعنى بر نحوى كه اهل آن ايمن هستند از قتل و غارت و ساير تعديات. وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ‌: و حال آنكه ربوده مى‌شوند مردمان از اطراف ايشان، يعنى در حوالى بلد ايشان مردمان را مى‌كشند و اسير مى‌نمايند و غارت مى‌كنند و كسى متعرض آنها نمى‌شود با وجود قلّت ايشان و كثرت اعراب و مردمان. أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ‌: آيا بعد از اين نعمت ظاهره و ساير نعم الهيه، به باطل و غير خدا ايمان مى‌آورند و حال آنكه غير خدا بر ايجاد و اعطاى اصول نعم‌

جلد 10 - صفحه 264

قادر نيست. وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ‌: و به نعمت خدا كافر مى‌شوند، يعنى به چنين نعمت ظاهره كه تمكن در حرم و ايمنى از خوف كشتن و اسيرى است، كفران مى‌ورزند كه غير را شريك او سازند، يعنى دليل كفران نعمت، شرك آنهاست.

تنبيه: عقل و وجدان هر ذى شعورى حاكم‌ست به آنكه شكر و سپاسدارى منعم واجب است و كفران و ناسپاسى و حق‌ناشناسى، مذموم و در نزد عرف و عقل و شرع قبيح مى‌باشد؛ و لذا توبيخ و سرزنش متوجه آن كسانى خواهد بود كه كفران نمايند نعم منعم حقيقى ذات يگانه الهى را، يعنى در مقابل اعطاء نعمت وجود و بقاء و تكريم به خلقت انسانى و عقل و ادراك و حواس ظاهره و باطنه و ساير نعم مادى و معنوى و روحى و جسمى كه به شماره در نيايد، بايد اقدام به ستايش و پرستش حضرت سبحان و خالق منان بنمايد، با اين وصف اعراض نموده كافر و اطاعت غير او را پيش گيرند، و حال آنكه اين معامله، خلاف عقل و وجدان هر عاقل و ذى شعورى خواهد بود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ (61) اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ (62) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ (63) وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (64) فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ (65)

لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ وَ لِيَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (66) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ (67) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرِينَ (68) وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (69)

ترجمه‌

و هر آينه اگر بپرسى از آنها كه كيست كه آفريد آسمانها و زمين را و مسخّر كرد آفتاب و ماه را هر آينه البته گويند خدا پس بكجا برگردانده ميشوند

خداوند گشايش ميدهد روزى را براى آنكه ميخواهد از بندگانش و تنگ مى‌گرداند برايش همانا خدا بهمه چيز دانا است‌

و هر آينه اگر بپرسى از ايشان كيست كه فرستاد از آسمان آبى را پس زنده كرد بآن زمين را بعد از مردنش هر آينه البته گويند خدا بگو ستايش مر خدا را است ولى بيشتر آنها تعقّل نميكنند

و نيست اين زندگانى دنيا مگر سرگرمى و بازى و همانا سراى آخرت هر آينه زندگانى است اگر باشند كه بدانند

پس چون سوار شوند در كشتى بخوانند خدا را در حاليكه خالص كنندگانند براى او دين را پس چون نجات دهد آنها را بخشكى آنگاه آنها شرك ميآورند

تا كفران ورزند بآنچه داديم آنها را و تا كامياب شوند پس بزودى خواهند دانست‌

آيا نديدند كه ما قرار داديم حرمى را امن با آنكه ربوده ميشوند مردم از اطراف آنها آيا پس بباطل ميگروند و بنعمت خدا كفران ميورزند

و كيست ستمكارتر از آنكه بست بر خدا دروغ يا تكذيب كرد حق را چون آمد او را آيا نيست در دوزخ جاى اقامت براى كافران‌

و آنانكه مجاهده كردند در راه ما هدايت ميكنيم البته ايشانرا براههاى خودمان و همانا خدا هر آينه با نيكوكاران است.

تفسير

بت‌پرستان خصوصا اهل مكّه نوعا قائل بوجود خداوند بزرگ كه او خالق و رازق و مدبّر امور خلائق است بودند و عبادت بتها را وسيله تقرّب بخدا و آنها را شفعاء خودشان نزد او ميدانستند و اين عقيده بكلّى فاسد است چون كسيكه وسيله تقرّب بنده بخدا و شفيع او نزد حق باشد بايد نزديكتر باشد بخدا و جمادات دورترند از ساحت ربوبى از انسان گذشته از آنكه پرستش مخصوص بذات احديّت است و بنده در برابر كسى نبايد مانند حق خاضع شود لذا خداوند آنها را مأخوذ با قرارشان فرموده باين تقريب كه اى پيغمبر من اگر سؤال كنى تو از بت‌پرستان‌


جلد 4 صفحه 241

كه آسمانها و زمين را كه خلق نموده و مسخّر كرده آفتاب و ماه را كه ميگردند بفرمان او ميگويند خداى يگانه پس چگونه بوسوسه شيطان منحرف ميشوند از فطرت سليمه و منصرف ميگردند از عبادت او و بر گردانده ميشوند بعبادت جماداتى كه براى آنها نفع و ضررى ندارند و خدا گشايش ميدهد در روزى بر هر كس بخواهد از بندگانش و تنگ ميكند روزى را بر همانكس در وقت ديگر يا بر هر كس كه بخواهد چون خداوند دانا است بمصالح و مفاسد و مقتضيات احوال آنها و ساير امور پس نبايد ترس از تنگى معاش مانع از هجرت مسلمانان بسوى خدا شود چنانچه در آيات سابقه گذشت و نيز اگر بپرسى از آنها چه كس از آسمان باران نازل مينمايد و زمين مرده را زنده مى‌كند ميگويند خدا بگو الحمد للّه بر نعمتهاى او و اقرار شما بر آنكه او منعم است نه غير او ولى بيشتر آنها نمى‌يابند بعقل و فكر كه اين اقرار منافى با عبادت بت است چون شكر منعم واجب است نه غير او و لذا بت‌پرست شده‌اند و اين زندگى چند روزه دنيا نيست مگر سرگرمى موقتى و بازى كودكانه بى‌فائده كه بزودى دلسردى و خستگى آورد و منقرض شود و همانا سراى جاويد آخرت زندگانى حقيقى دائم باقى است كه فنا و زوالى در آن راه ندارد ولى آنها غافل از اين معنى ميباشند و اگر ميدانستند اختيار نمى‌نمودند فانى را بر باقى و بازى موقتى را بر عيش و نوش ابدى و كلمه حيوان بر وزن غليان مصدر است بمعناى حيات ولى مشعر بحركت و جنبش لذا در مقام مبالغه استعمال ميشود و يكى از موارد كه بحال طبيعى و ارتكاز فطرى كفار اقرار بخداى يگانه غائب از انظار مينمايند وقتى است كه در كشتى مى‌نشينند و بگرداب بلا مبتلا ميشوند يكباره از غير خدا منصرف و متوجه باو ميگردند و با اخلاص او را ميخوانند و طلب نجات ميكنند چون بالفطره يقين دارند در آنوقت دستگيرى جز او ندارند ولى چون خداوند نجات داد آنها را و بساحل مراد رسيدند يكباره خدا را فراموش نموده و بعبادت بتها مشغول ميگردند و نتيجه آن فقط كفران نعمت نجات و حيات و ساير نعم الهيّه و بهره بردارى از لهو و لعب چند روزه و دلخوشى باجتماع با يكديگر بر عبادت جمادات است و بعد از اين ميدانند و مى‌بينند عقبات و عقوبات آنرا و ليتمتّعوا بسكون لام نيز قرائت شده و بنابراين لام امر براى تهديد است و بنابر قرائت مشهوره لام‌


جلد 4 صفحه 242

جارّه براى بيان عاقبت امر آنها است آيا اين بت‌پرستان بى‌انصاف مكه نديدند كه ما حرم را محترم و اهل آنرا مأمون از قتل و غارت و تعدّى و اسارت فرموديم با آنكه از اطراف و جوانب آن مردم يكديگر را باسارت ميگيرند و بقتل ميرسانند و اموالشان را بغارت مى‌برند و آنها در ناز و نعمت هستند و شكر آنرا بجا نمى‌آورند و با وجود اين آيا مستحق عقوبت نيستند كه بشيطان و بت كه باطل است ايمان مى‌آورند و بنعمت خدا كه بآنها انعام شده و نبوّت خاتم انبياء كه حق است كافر ميشوند و كفران مينمايند و چه كس ظالم و ستمكارتر است از كسيكه افترا و دروغ به بندد بخدا و بگويد شفاعت و عبادت بتها را خدا مرخّص فرموده و تكذيب كند قرآن و آورنده آنرا كه حقّ محض است چون بيايد نزد او بدون تأمّل و درنگ آيا چنين كسانى سزاوار نيست كه در جهنم جايگاه هميشگى و مقرّ مألوفى براى آنها باشد و آن كسانيكه مجاهده و كوشش نمودند در راه ما و براى رضاى ما خود را بزحمت انداختند بهجرت از اوطان و معارضه با شيطان و مقاتله با كفار و منازعه با اشرار و طلب معرفت و تحصيل مغفرت همانا هدايت نمائيم آنها را البته بطريق سير و سلوك و وصول و نزول بساحت مقدّس خودمان و همانا خداوند با نيكوكاران است بكمك و نصرت در دنيا و رحمت و مغفرت در آخرت و آنها را بمقاصد حقّه خودشان خواهد رسانيد و در حديث است كه كسيكه عمل كند بچيزى كه ميداند، خداوند عطا ميكند باو علم چيزيرا كه نميداند و از امام باقر عليه السّلام روايت شده كه اين آيه مخصوص بآل محمّد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و شيعيان ايشان است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه در قرآن بعضى از اسماء مخصوص بمن است و از آن جمله محسن است در قول خداوند انّ اللّه لمع المحسنين و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره عنكبوت و روم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تلاوت نمايد و اللّه از اهل بهشت است و كسى را از آن استثناء نميكنم و نميترسم كه خداوند براى قسم من گناهى بر من بنويسد و براى اين دو سوره در نزد خدا منزلت رفيعى است و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 4 صفحه 243

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ وَ لَم‌ يَرَوا أَنّا جَعَلنا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّف‌ُ النّاس‌ُ مِن‌ حَولِهِم‌ أَ فَبِالباطِل‌ِ يُؤمِنُون‌َ وَ بِنِعمَةِ اللّه‌ِ يَكفُرُون‌َ (67)

آيا نميبيند بدرستي‌ ‌که‌ ‌ما قرار داديم‌ حرم‌ مكه‌ ‌را‌ حرم‌ امن‌ ‌که‌ اهل‌ مكه‌ ‌در‌ كمال‌ امنيت‌ ‌از‌ قتل‌ و غارت‌ مصون‌ و محفوظ هستند و ‌در‌ خارج‌ حرم‌ چه‌ اندازه‌ مردم‌ بهم‌ ريخته‌ يكديگر ‌را‌ مي‌كشند و اموال‌ يكديگر ‌را‌ بيغما ميبرند آيا ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بباطل‌ عبادت‌ اصنام‌ ايمان‌ ميآورند و بنعمت‌ الهي‌ كفران‌ ميكنند.

أَ وَ لَم‌ يَرَوا ‌يعني‌ مشاهده‌ نميكنند و نميدانند!

أَنّا جَعَلنا حَرَماً آمِناً ‌که‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ‌که‌ بناي‌ كعبه‌ ابتداء بدست‌ ‌او‌ شد و بدست‌ ابراهيم‌ تمام‌ شد ‌اينکه‌ موضع‌ ‌را‌ خداوند حرم‌ ‌خود‌ قرار داد بدليل‌ قول‌ ابراهيم‌ ‌که‌ عرض‌ كرد ‌در‌ پيشگاه‌ ربوبي‌ رَبَّنا إِنِّي‌ أَسكَنت‌ُ مِن‌ ذُرِّيَّتِي‌ بِوادٍ غَيرِ ذِي‌ زَرع‌ٍ عِندَ بَيتِك‌َ المُحَرَّم‌ِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجعَل‌ أَفئِدَةً مِن‌َ النّاس‌ِ تَهوِي‌ إِلَيهِم‌ وَ ارزُقهُم‌ مِن‌َ الثَّمَرات‌ِ لَعَلَّهُم‌ يَشكُرُون‌َ (ابراهيم‌ ‌آيه‌ 37) و نيز ميفرمايد وَ إِذ قال‌َ إِبراهِيم‌ُ رَب‌ِّ اجعَل‌ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارزُق‌ أَهلَه‌ُ مِن‌َ الثَّمَرات‌ِ‌-‌ الايه‌.

جلد 14 - صفحه 354

(بقره‌ ‌آيه‌ 126) و نيز ميفرمايد وَ إِذ جَعَلنَا البَيت‌َ مَثابَةً لِلنّاس‌ِ وَ أَمناً (بقره‌ ‌آيه‌ 125) و ميفرمايد.

وَ لا تُقاتِلُوهُم‌ عِندَ المَسجِدِ الحَرام‌ِ حَتّي‌ يُقاتِلُوكُم‌ فِيه‌ِ (بقره‌ ‌آيه‌ 191) و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌.

وَ يُتَخَطَّف‌ُ النّاس‌ُ مِن‌ حَولِهِم‌ خطفه‌ ربودن‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ناس‌ ‌در‌ خارج‌ حرم‌ ‌که‌ اطراف‌ ‌شما‌ هستند ‌که‌ ‌در‌ داخل‌ حرم‌ هستيد بهم‌ ريخته‌ خون‌ يكديگر ‌را‌ ميريزند و مال‌ يكديگر ‌را‌ ‌به‌ غارت‌ ميبرند و ‌شما‌ ‌در‌ مهد امان‌ هستيد.

أَ فَبِالباطِل‌ِ يُؤمِنُون‌َ باز ‌هم‌ بشرك‌ و عبادت‌ اصنام‌ و اعمال‌ زشت‌ ‌خود‌ ميپردازند.

بِنِعمَةِ اللّه‌ِ يَكفُرُون‌َ كفران‌ نعمت‌ قدر داني‌ نكردن‌ و رو بخدا نرفتن‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 67)

شأن نزول:

«گروهی از مشرکان گفتند: ای محمّد! اگر ما داخل در دین تو نمی‌شویم تنها به خاطر این است که می‌ترسیم مردم ما را بربایند (و بسرعت نابود کنند) چون جمعیت ما کم است و جمعیت مشرکان عرب بسیارند، به محض این که به آنها خبر رسد که ما وارد دین تو شده‌ایم بسرعت ما را می‌ربایند، و خوراک یک نفر از آنها هستیم! در اینجا آیه أَ وَ لَمْ یَرَوْا ... نازل شد و به آنها پاسخ گفت.»

تفسیر:

در آیات گذشته نیز به این بهانه مشرکان به صورت دیگری اشاره شده بود که ما می‌ترسیم اگر اظهار ایمان کنیم و به دنبال آن هجرت نماییم زندگی ما مختل گردد که قرآن از طرق مختلف به آنها پاسخ گفت.

در این آیه قرآن از طریق دیگری به آنها پاسخ داده، می‌فرماید: «آیا ندیدند که ما (برای آنها حرم امنی) قرار دادیم» سر زمین پاک و مقدس مکّه (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً).

«در حالی که مردم را در اطراف آنان (در بیرون این حرم) می‌ربایند»؟

(وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ). همه جا غارت است و کشتار، اما این سر زمین همچنان امن و امان باقی مانده است.

«آیا (با این حال) به باطل ایمان می‌آورند و نعمت خدا را کفران می‌کنند»؟! (أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ یَکْفُرُونَ).

نکات آیه

۱ - مکه، به خواست خداوند، حرمى امن است. (أَوَلم یروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا)

۲ - امنیت مکه حتى پیش از ظهور اسلام، برخاسته از خواست خدا بوده است. (أَوَلم یروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا)

۳ - ناامنى و آدم ربایى در پیرامون مکه، در دوران آغاز اسلام، رواج داشته است. (أَوَلم یروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا و یتخطّف الناس من حولهم)

۴ - مردم جزیرة العرب، به حفظ حرمت و امنیت مکه، پابند بوده اند. (أَوَلم یروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا و یتخطّف الناس من حولهم)

۵ - مشرکان مکه، به خاطر ایمان به باطل، از سوى خداوند سرزنش شدند. (أَوَلم یروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا ... أفبالبطل یؤمنون)

۶ - شرک، بنیادى پوچ و باطل دارد. (هم یشرکون ... أفبالبطل یؤمنون)

۷ - ایمان به باطل و پوچى، امکان دارد. (أفبالبطل یؤمنون)

۸ - مشرکان مکه، به نعمت هاى خداوند، کفر ورزیدند. (هم یشرکون ... و بنعمة اللّه یکفرون)

۹ - امنیت مکه، نعمت الهى و شایسته سپاسگزارى است. (أَوَلم یروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا... أفبالبطل یؤمنون و بنعمة اللّه یکفرون)

۱۰ - مشرکان مکه، به خاطر ناسپاسى نعمت هاى الهى، از سوى خداوند سرزنش شدند. (أَوَلم یروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا ... أفبالبطل یؤمنون و بنعمة اللّه یکفرون)

۱۱ - امنیت، نعمتى الهى است و ناامنى و جوّ آدم ربایى، امرى نامطلوب و نکوهیده است.    أَوَلم یروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا و یتخطّف الناس من حولهم أفبالبطل ... و بنعمة اللّه یکفرون

۱۲ - ایمان به باطل و کفران نعمت هاى الهى، امورى نکوهیده اند. (أفبالبطل یؤمنون و بنعمة اللّه یکفرون)

موضوعات مرتبط

  • آدم ربایى: ناپسندى آدم ربایى ۱۱
  • ایمان: ایمان به باطل ۵، ۷; ناپسندى ایمان به باطل ۱۲
  • خدا: سرزنشهاى خدا ۵، ۱۰; مشیت خدا ۲
  • شرک: بطلان شرک ۶
  • شکر: شکر نعمت ۹
  • عمل: عمل ناپسند ۱۱
  • کفران: کفران نعمت ۱۰; ناپسندى کفران نعمت ۱۲
  • مشرکان مکه: سرزنش مشرکان مکه ۵، ۱۰; کفران نعمت مشرکان مکه ۸
  • مکه: آدم ربایى در اطراف مکه ۳; احترام مکه ۴; امنیت حرم مکه ۱، ۲، ۴; تاریخ مکه ۲; ناامنى در اطراف مکه ۳
  • ناامنى: ناپسندى ناامنى ۱۱
  • نعمت: نعمت امنیت ۹، ۱۱; نعمت امنیت مکه ۹

منابع

  1. لباب النقول فی اسباب النزول از سیوطى.