النور ٤٥
کپی متن آیه |
---|
وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَ اللَّهَ عَلَى کُلِ شَيْءٍ قَدِيرٌ |
ترجمه
النور ٤٤ | آیه ٤٥ | النور ٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کُلَّ دَآبَّةٍ»: هر جنبندهای. همه جنبندگان. «مِن مَّآءٍ»: از آب ویژهای که منی است، یا از آب معمولی. تنکیر (مَآءٍ) در اینجا بیانگر افراد نوعی یا افراد شخصی، یا هر دو است. و تعریف آن در سوره انبیاء آیه که میفرماید: (وَ جَعَلْنا مِنَ الْمَآءِ کلّ شَیْءٍ حَیٍّ) بیانگر جنس است (نگا: تفسیر آلوسی). منظور از خلقت موجودات زنده از آب این است که خداوند دانا و توانا، نخستین جوانه حیات را در اعماق یا سواحل دریاها پدیدار فرموده است؛ یا این که مراد از چنین آبی منی است، و اگر هم برخی از جانداران از راه تقسیم سلولها به وجود میآیند؛ نه از راه نطفه منی، از قبیل: تک سلولیها، حکم بالا جنبه نوعی دارد؛ نه عمومی. و یا این که مراد این است که آب ماده اصلی موجودات زنده است و قسمت عمده جسم آنها آب بوده و بدون آن قادر به ادامه حیات خود نمیباشند. «یَخْلُقُ اللهُ مَا یَشَآءُ»: این بخش از آیه، بیانگر این واقعیّت است که جانداران منحصر به سه گروه خزندگان و دوپایان و چهارپایان نبوده و بلکه حیواناتی وجود دارد که به گونه دیگری و دارای پاهای بیشتری، و یا ساختار و شیوه حیات شگفتتری میباشند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۵ - ۴۶، سوره نور
- معنا و مفادى كه آيات : ((الله نور السموات و الارض ...)) متضمن آن است .
- معناى ((نور)) و توضيح مراد از اينكه فرمود: ((خدا نور آسمانها و زمين است )).
- خداوند براى همه موجودات ((معلوم )) است و همه او را مى شناسند.
- مقصود از نور خدا همان نور ايمان و معرفت است كه به مؤ منين اختصاص دارد.
- تمثيل نور خدا به نور چراغ (مثل نوره كمشكوة ...). براى بيان تابش نور ايمان و معرفت در قلوب مؤ منين .
- مراد از جمله ((نور على نور)) در آيه شريفه
- مؤ منينى كه داراى ايمان كامل هستند از نور خدا بهره مى گيرند.
- وصف حال كسانى كه هيچ گاه از ياد خداوند باز نمى مانند!
- اشاره به اينكه تسبيح خدا مقدمه حصول معرفت ، و حمد خدا بعد از حصول معرفت اوست جلّ و علا.
- وجه اين كه در (رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع ) الهاء تجارت و بيع هر دو نفى شده است.
- وجه مقابله بين ذكر خدا و اقامه نماز در آيه شريفه
- مقصود از اينكه درباره قيامت فرمود: ((تتقلب فيه القلوب و الابصار))
- توضيح فراز اولآيه پاداش مؤ منان ((ليجزيهم الله احسن ما عملوا)).
- توضيح فراز دوم آن ((و يزيدهم من فضله )).
- توضيح فراز سوم آيه پاداش مؤ منان (و الله يرزق ...).
- تشبيه اعمال غير مؤ منين به سرابى كه تشنه آن را آب مى پندارد و نكاتى كه اين تشبيه افاده مى كند.
- تشبيهى ديگر: اعمال كفار چون ظلمات متراكم و مضاعفى است كه دست خود را در آن نتوانند ديد.
- استدلال بر اينكه خدا نور آسمانها و زمين است در آيه : ((الم تر ان الله يسبح له من فىالسموات و الارض ...)).
- نكات و لطائفى در استدلال اين آيه وجود دارد ۱ وجه اختصاص تسبيح خدا به عقلا و مرغان هوا.
- از علم قطعى به رؤ يت ((الم تر)) تعبير شده است .
- وجه تعليم به حيوانات در آيه شريفه .
- وجه اختصاص تسبيح از ميان همه صفات كماليه خدا
- نور عمومى خدا و نور خصوصى او همچون رحمت او دو گونه است .
- ذكر مواردى از خلقت و تدبير خداوند براى بيان اينكه مبداء و مرجع امور مشيت خداى سبحان است
- بيان ديگرى بر انحصار بازگشت امور به مشيت خداوند
- بحث فلسفى (در بيان اينكه خداوند علت اينكه تامه همه موجودات است يخلق ما يشاء ...)
- رواياتى در ذيل آيه نور (الله نور السموات و الارض ...) و مفردات و جملات آن
- روايتى كه مى گويد آيه نور مثل اهل بيت عليهم السلام است و بيانى در ذيل آن
- بيت اميرالمؤ منين عليه السّلام مصداق اكمل ((فى بيوت اذن الله )) است
- چند روايت درباره : ((رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «45»
و خداوند هر جنبدهاى را از آب آفريد، پس برخى از آنها بر شكم خويش راه مىرود و برخى بر دو پا راه مىرود و بعضى بر چهار پا راه مىرود.
خداوند هر چه بخواهد مىآفريند، زيرا خدا بر هر چيزى تواناست.
نکته ها
در اين آيه، خداوند به اصناف حيوانات اشاره فرموده است: خزندگان، چرندگان و پرندگان.
جلد 6 - صفحه 199
تفكّر در ساختمان وجودى حيوانات، گامى براى خداشناسى است.
حضرت على عليه السلام در نهجالبلاغه دربارهى برخى حيوانات از جمله طاووس ومورچه سخنانى آموزنده گفته است.
اين آيه بدنبال آيه قبل است؛ يعنى همان گونه كه جابجايى شب و روز براى اهل بصيرت عبرتآموز است، آفرينش همه حيوانات از آب نيز وسيلهى عبرت است.
ممكن است تنوين در كلمهى «ماءٍ» به اصطلاح تنوين «تنويع» باشد، يعنى خداوند انواع موجودات را از انواع آبها و مايعات مناسب خود آفريد. «1»
پیام ها
1- همهى جنبندهها با ارادهى او آفريده شدهاند. «وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ»
2- اگر انسان در حركت و رشد معنوى نباشد، در حركت ظاهرى همچون ديگر جنبندگان خواهد بود. «يَمْشِي، يَمْشِي، يَمْشِي»
3- مادّهى اصلى همهى جنبندهها آب است، «ماءٍ» ولى قدرتنمايى خدا به گونهاى است كه از اين مادّهى ساده، اين همه موجودات متنوّع خلق مىكند.
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ ... وَ مِنْهُمْ ... وَ مِنْهُمْ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (45)
جلد 9 - صفحه 265
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ: و خدا ايجاد فرمايد هر جنبندهاى را از آب.
اين نوع سوم دلائل توحيد مىباشد، چون خداى تعالى استدلال فرمايد: اولا به احوال آسمان و زمين، و ثانيا به آثار علويه، ثالثا استدلال فرمايد به احوال حيوانات به اين كه خداى تعالى بيافريند هر جنبندهاى را از آب يعنى نطفه.
تبصره: اشكال نمودهاند كه تمام جنبندهها از آب خلق نشدهاند، اما جواب:
اولا: «مِنْ ماءٍ» صله باشد براى «كُلَّ دَابَّةٍ» نه آنكه صله باشد براى «خَلَقَ»، پس معنى چنين شود كه هر جنبنده متولد از آب، او مخلوق خدا است.
ثانيا: اصل جميع مخلوقات از آب است بنابر روايتى كه نقل شده كه اول چيزى كه خدا خلق فرمود جوهرى بود، پس به نظر هيبت در آن نگريست آب شد، پس از آن آب خلق فرمود نار و هوا و نور را؛ و چون اصل اول آب بود، لذا بيان آن را فرمود.
ثالثا: مراد از «دَابَّةٍ» جنبنده بر روى زمين و ساكنين آن باشد، پس خارج شود ملائكه و جن، و چون غالب از حيوانات مخلوق از آب هستند، يا به اعتبار آنكه متولد از نطفه، يا به جهت آنكه زندگى نكنند بدون آب، لذا اطلاق لفظ كل شده از باب تنزيل غالب به منزله كل.
فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى بَطْنِهِ: پس بعضى از جنبندهها آنها هستند كه راه مىروند بر شكم خود مانند مار و ماهى و كرم. وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى رِجْلَيْنِ:
و بعضى از آنها آنانند كه راه مىروند بر پاها مانند انسان و مرغان. وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى أَرْبَعٍ: و بعضى از آنها راه مىروند بر چهار دست و پا مانند چهار پايان و وحوش و درندگان؛ و ذكر نفرمود آنها كه بر بيشتر از چهار پا راه روند، زيرا آنها در نظر مانند چهار پا راه روند و ذكر چهار پا براى عبرت كافى است. بلخى نقل نموده كه فلاسفه گويند: هر حيوانى كه قوائم بسيار دارد، وقتى سعى كند، بر چهار قوائم باشد فقط. در مجمع- حضرت باقر عليه السّلام
جلد 9 - صفحه 266
فرمود: بعضى از جنبندهها راه مىروند بر بيشتر از چهارپا. «1» يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ: ايجاد فرمايد آنچه را خواهد از حيوان و غير آن. إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ: بدرستى كه خدا بر هر چيزى توانا است، پس اختلاف اين حيوانات با اتفاق اصل آنها، هر آينه دليل واضحى است بر آنكه آنها را خالقى است قادر عالم حكيم، و آثار قدرتش هويداست.
تبصره: آيه شريفه «يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ» اشعار و تنبيه است بر آنكه حيوانات چنانكه مختلفند به حسب كيفيت راه رفتن، همچنين متفاوتند به حسب امور ديگر، و براى نمونه شمهاى از تقسيمات آنها ذكر شود:
1- دستهاى مشتركند در اعضاء و دستهاى متباين و تباين هم يا در نفس عضو و يا در صفت، و هر كدام انواعى باشند.
2- برى و بحرى- حيوانات بحرى هم انواع مختلفهاند از جهت خلقت و مكان و غذا و تنفس، اما برى هم اصناف متفاوتهاند از طيور و غير آن كه عدد آن بيشمار است.
3- اهلى و وحشى- بعضى حيوانات انسى هستند بالطبع مثل انسان، و بعضى أنسى به مولد مثل گربه و اسب، و بعضى أنسى به جبر مثل باز شكارى، و دسته ديگر وحشى مثل پلنگ، بلكه از هر نوعى صنفى اهلى و صنفى وحشى هستند.
4- دستهاى با صدا و دستهاى بىصدا.
5- به حسب اخلاق بعضى هادى الطبع و كم غضب مثل گاو، بعضى شديد الجهل و تند غضب مثل خوك برى، بعضى حليم مثل شتر، بعضى ردى الحركات و شرير مثل مار، بعضى جرى و قوى كبير النفس كريم الطبع مثل شير، بعضى مغتال وحشى مثل گرگ، بعضى محتال مكار مثل روباه، بعضى شديد الغضب و متملق و باوفا مثل سگ، برخى شديد الكيس مستأنس مثل فيل و ميمون، بعضى حسود و مغرور مثل طاوس.
«1». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 148، چاپ كتابخانه آية اللّه العظمى المرعشى النجفى.
جلد 9 - صفحه 267
6- به حسب توالد و تناسل- بعضى توالد ندارند مثل زنبور عسل و عنكبوت كه مادينه آن كرمى زايد و بعد بتدريج اعضايش كامل و آن صورت يابد.
دستهاى توالد دارند بعضى به زائيدن، برخى تخم گذارند.
خلاصه عقول قاصر است از احاطه كامل به احوال كوچكترين حيوانات، چه برسد به تمام اقسام آن، پس اختصاص هر كدام به هيئتى و تركيبى و كيفيتى و وضعى و قوائى خاص، هر آينه برهانى است قاطع بر تدبير خالق واحد حكيم عليم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ (41) وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (42) أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ (43) يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ (44) وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (45)
لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (46)
ترجمه
آيا نديدى كه خدا تسبيح ميكند مر او را هر كه در آسمانها و زمين است و پرندگان بال گشادگان در هوا هر يك بتحقيق دانسته دعايش را و تسبيحش را و خدا دانا است بآنچه ميكنند
و براى خدا است پادشاهى آسمانها و زمين و بسوى خدا است بازگشت
آيا نديدى كه خدا بتدريج ميراند ابر را پس تأليف ميكند ميان آن پس ميگرداند آنرا متراكم برروى هم پس مىبينى باران را كه بيرون ميآيد از لابلايش و فرو ميفرستد از آسمان از كوههائى كه باشد در آن از تگرگ پس صدمه ميرساند بآن كسى را كه بخواهد و بر ميگرداند آنرا از كسيكه بخواهد نزديك ميشود تابش برقش ببرد چشمها را ميگرداند
خدا شب و روز را همانا در آن هر آينه عبرتى است براى صاحبان بصيرت
و خدا آفريد هر جنبندهئى را از آب پس بعضى از آنها آنست كه راه ميرود بشكمش و بعضى از آنها آن است كه راه ميرود بدو پاى و بعضى از آنها آنست است كه راه ميرود
جلد 4 صفحه 36
بر چهارپاى ميآفريند خدا آنچه را ميخواهد همانا خدا بر همه چيزى توانا است
هر آينه بتحقيق فرستاديم آيتهاى روشن كنندهئى و خدا هدايت ميكند آنرا كه ميخواهد براه راست.
تفسير
خداوند سبحان در اين آيات شريفه براى اثبات عظمت و قدرت كامله خويش به پيغمبر خود فرموده آيا نديدى و ندانستى كه تسبيح و تنزيه ميكند خدا را از شريك و عديل و نظير و ضدّ و ندّ و هر نقص و عيبى هر كس در آسمانها و زمين است از صاحبان عقول از قبيل ملائكه و جن و انس يا هر موجودى كه در آنها است اگر كلمه من بملاحظه تغليب صاحبان عقول بر غير آنها ذكر شده باشد و اين تسبيح يا مقالى است و آن اختصاص باهل ايمان دارد يا حالى است كه آن شامل تمام موجودات است چون تمام آنها بلسان حال دلالت دارند بر وجود صانع خبيرى كه منزه و مبرى است از هر نقص و فتورى
«برگ درختان سبز در نظر هوشيار
هر ورقى دفترى است معرفت كردگار»
و معرفت باين تسبيح اختصاص به پيغمبر اكرم ندارد بلكه هر كس مختصرى تفكر در اوضاع كائنات نمايد دلالت آنها بر چنين خالقى براى او مشهود ميشود بلكه همه اين معرفت را بالفطره دارند نهايت آنكه شواغل دنيوى آنها را منصرف از توجه بعرفان خودشان نموده لذا در مواقع شدت بالطبع متوجه بخداوند عالم خبير بصير قدير ميشوند بلى ممكن است استماع تسبيح فطرى آنها كه نقل شده اختصاص بآنحضرت و سائر اولياء اللّه داشته باشد و اين دلالت ذاتى كه تسبيح حالى است بيشتر مشهود ميشود در پرندگان كه بال گشادگان در هوا طيران ميكنند بحول و قوه الهى كه بآنها عنايت شده و مانع از سقوط بزمين است با آنكه جسم ثقيلند و بالهام غيبى كه قبض و بسط بال و صفيف و دفيف آنها هر يك در وقت لزوم مشهود است لذا تخصيص بذكر يافتهاند و بالاتر از اين آنستكه تمام موجودات در عالم بالا اشتغال بطلب ذاتى و تسبيح فطرى خودشان در وقت تجلّى الهى بصفات جمال داشتهاند ولى در اين عالم كه آمدند خاموش شدند بلكه در اين عالم هم هر يك بحسب حال و مقال مناسب با خودشان اشتغال بدعا و ثناى الهى دارند و متوجه بحال خودشان هم هستند منتهى گوش شنوا
جلد 4 صفحه 37
ميخواهد كه بشنود لذا ميگويند ما سميعيم و بصيريم و هشيم با شما نامحرمان ما خامشيم و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هيچ پرندهئى در صحرا و دريا صيد نشود و هيچ چرندهئى مگر براى كوتاهى او در ذكر خدا و نيز از آنحضرت نقل شده كه گنجشكها قبل از طلوع آفتاب و بعد از آن تقديس پروردگار خود و در خواست روزيشان را مينمايند و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه خواندن خروسها در زمين جواب گوئى و به تبع خواندن ملكى است بصورت خروس با اوصاف مخصوصى از عظمت و احاطه و ارتفاع كه ميگويد اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد انّ محمدا رسول اللّه و خاتم النبيّين و انّ وصيّه خير الوصيّين سبّوح قدّوس ربّ الملائكة و الرّوح و در اين باب در سور سابقه مخصوصا سوره بنى اسرائيل شرح مفصلى گذشت و بنابر آنچه ذكر شد ضمير در قد علم راجع بكلّ است چنانچه ظاهر كلام است و اگر راجع بخدا باشد محتاج به بيان نيست معلوم است كه خدا عالم بدعا و ثناى همه موجودات ميباشد چنانچه فرموده و خدا عالم است بافعال آنها و هر كس را بپاداش عملش از خير و شر ميرساند و نيز مسلّم است كه سلطنت حقه حقيقيّه در تمام آسمانها و زمين بالاستحقاق از آن حق است و غير او صلاحيت براى اين مقام ندارد و بازگشت تمام خلق در روز قيامت بحكم و فرمان او است و نيز فرموده آيا نديدى كه خداوند كمكم و بتدريج پارههاى ابر را از جوانب و اطراف ميراند پس احداث انضمام و تأليف ميكند ميان آن ابر متفرق پس قرار ميدهد آنرا متراكم هر قطعه فوق ديگرى پس مىبينى قطرات باران را كه از خلل و فرج آن ريزان است و نازل ميكند از جهت فوق كه ابر است از قطعات بزرگى كه مانند كوه است و در آن جهت جاى دارد از جنس تگرگ تگرگ را يا نازل ميكند از آسمان از قطعات ابرى كه هر يك در عظمت و صلابت مانند كوهى است مقدارى از جنس تگرگ را پس آسيب ميرساند بآن تگرگ بر جان و مال و باغ و زراعت هر كس بخواهد و صرف ميكند آن آفت و بلا را از هر كس بخواهد و بر هر تقدير مفعول ينزّل محذوف يا مقدر است ولى مبيّن است و بنظر حقير معناى دوم احسن و اسهل است اگر چه معناى اول بين مفسرين اشهر است و در هر حال نزديك ميشود كه ضوء برق آن ابر
جلد 4 صفحه 38
ببرد نور چشمها را از شدت لمعان و خدا شب را مبدّل بروز و روز را مبدل بشب ميكند و ميگرداند آن دو را كوتاه و بلند و سر دو گرم و در تمام اين اوضاع و انقلابات كه ذكر شد موجبات عبرت و خداشناسى براى صاحبان بصيرت فراهم است در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود خداوند قرار داده ابرها را غربيلها از براى باران آن آب ميكند تگرگ را تا ضرر نزند بچيزيكه ميرسد و آنچه مىبينيد شما در آن از تگرگ و صاعقه نقمت است از خدا بهر كس بخواهد اصابت ميكند و نيز از آنحضرت نقل شده كه تگرگ خورده نميشود چون خدا فرموده يصيب بها من يشاء من عباده و در فقيه از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در حديثى كه در آن اقسام بادها ذكر شده كه بعضى از آنها بادهائى است كه ابر را حبس ميكند ميان آسمان و زمين و بعضى از بادها فشار ميدهد و تقطير ميكند آنرا باذن خدا و بعضى از بادها پراكنده ميكند آنرا و خداوند خلق فرموده هر جنبندهئى در زمين را كه حيوان باشد از منى چنانچه قمى ره فرموده يا از آب چون گفتهاند اصل تمام موجودات آب است چنانچه فرموده و جعلنا من الماء كلّ شىء حىّ پس بعضى از آنها حيوانات خزندهاند مانند مار و ماهى و كرم كه بشكم راه ميروند و بعضى از حيوانات بدو پا راه ميروند مانند انسان و پرندگان و بعضى بچهارپا مانند چرندگان و درندگان و قمى ره از امام صادق عليه السّلام و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه بعضى از حيوانات به بيشتر از چهارپا راه ميروند و اثبات شىء نفى ما عدا نميكند چون خدا نميخواهد اقسام حيوانات را بيان بفرمايد ميخواهد بفرمايد خدا هر قسم بخواهد خلق ميكند از اين اقسام و غير آنها چون او بر هر مقدورى قادر است و اختلاف حيوانات با اتفاق اصلشان دليل بر وجود صانع خبير بصير حكيم مقتدر است و براى گرفتن اين نتيجه ذكر همان اقسام كافى است كه در انظار مردم جلوهگر است و در خاتمه براى اتمام حجت خود بر خلق فرموده كه بتحقيق ما نازل نموديم آيات واضحه و مبيّنه معارف و احكام را بر مردم تا تفكر و تأمل نمايند و مهتدى بهدايت الهى شوند ولى باز خدا هر كس را بخواهد توفيق تفكر و تأمل ميدهد و هدايت ميكند براه مستقيم موصل بحق و ببهشت و اينكه از حيوانات
جلد 4 صفحه 39
ديگر غير از انسان بكلمه من كه مخصوص بذوى العقول است تعبير شده گفتهاند براى وجود ذوى العقول است در حيوانات كه بآن ملاحظه از باب تغليب بضمير جمع ذوى العقول در فمنهم من يمشى از آنها تعبير شده تا موافق شود تفصيل با اجمال و توافق حاصل شود بين اقسام و بعضى فرمايش قمى را هم در باب خلق حيوانات از منى حمل بر اغلب نمودهاند و گفتهاند بعضى از حيوانات از منى خلق نميشوند ولى آب جزء مادّه آنها است چون يكى از عناصر اربعه است و اين خود وجه ديگرى است براى بيان خلق تمام حيوانات از آب و خالق باضافه بكلّ نيز قرائت شده و بنظر حقير خداوند براى بيان مراد از من فى السموات و الارض كه اعمّ از ذوى العقول ظاهرى است و تقرير و تثبيت تسبيح براى كلّيه حيوانات معامله ذوى العقول در منهم و كلمه من در سه موضع با آنها فرموده است خصوصا بملاحظه اثبات علم بدعا و تسبيح كه براى كلّ شده كه بايد اين مراعات بشود تا توافق بين آيه اولى و اين آيه حاصل گردد و اللّه اعلم بمرامه و محسّنات كلامه.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اللّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن ماءٍ فَمِنهُم مَن يَمشِي عَلي بَطنِهِ وَ مِنهُم مَن يَمشِي عَلي رِجلَينِ وَ مِنهُم مَن يَمشِي عَلي أَربَعٍ يَخلُقُ اللّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللّهَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ (45)
و خداوند خلق فرمود هر دابّه را از آب پس بعض آنها راه ميرود بر شكمش و بعض آنها مشي ميكند به دو پا و بعض آنها به چهار پا خلق ميفرمايد خدا آن چه مشيتش تعلق بگيرد.
محققا خداوند بر هر چيزي قادر است (اشكال) بعضي حيوانات هستند که بيش از چهارپا راه ميروند مثل مورچه، هزارپا و عنكبوت و امثال اينها و آنها را ذكر نفرمود.
(جواب) كلمه فمنهم، من تبعيضي است يعني بعض آنها و لازم نيست تمام اقسام را ذكر فرمايد اولا.
و ثانيا ذكر اربع شامل آنها هم ميشود زيرا آنها هم چهارپا دارند و زياده لذا از حضرت صادق عليه السلام است و منهم من يمشي علي اكثر من ذلک.
(وَ اللّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ) مراد انسان و انواع حيوانات است جن و ملك خارج هستند چون فرمود.
(مِن ماءٍ) که نطفه باشد و به همين اشاره دارد آيه شريفه (وَ جَعَلنا مِنَ الماءِ
جلد 13 - صفحه 545
كُلَّ شَيءٍ حَيٍّ) انبياء آيه 31.
زيرا ملائكه از نور خلق شدهاند و جن از آتش و حكماء گفتند اول چيزي را که خلق فرمود ماء بود که عرش اعظم هم بر ماء قرار گرفته (وَ كانَ عَرشُهُ عَلَي الماءِ) هود آيه 9 لكن مراد از اينکه جمله.
(وَ اللّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن ماءٍ) مراد نطفه است که ماء نر در رحم ماده قرار ميگيرد حتي در طيور که تخم قرار ميگيرد و در بسياري از هوام مثل مورچه و مراد از دابه حيوان و انسان است که روي زمين مشي ميكنند شامل جن و ملك نميشود زيرا مشي آنها نزول و هبوط است حتي در قلب هم دخول و خروج دارند بوسوسه و الهام.
(فَمِنهُم مَن يَمشِي عَلي بَطنِهِ) تعبير به من براي اينست که انسان هم داخل در دابه هست لذا جمع مذكر آورد فمنهم فرمود، مشي بر بطن براي اينست که دست و پا ندارد بايد خود را روي زمين بكشد يا در آب حركت كند مثل ماهي.
(وَ مِنهُم مَن يَمشِي عَلي رِجلَينِ) مثل انسان و طيور انسان دو دست دارد و ايستاده در حال قيام مشي ميكند و طيور به ازاء دست دو بال دارند که پرواز ميكنند.
(وَ مِنهُم مَن يَمشِي عَلي أَربَعٍ) مثل اسب، قاطر، الاغ، گوسفند، شتر، گاو، حيوانات صحرايي مثل آهو و درندگان مثل ببر، گربه و پلنگ و موش و امثال اينها و اما حيواناتي که بيش از چهار پايان هستند بعضي گفتند دقت كرديم مشي آنها بر چهارپا است و بعضي گفتند مدخول در چهار پايان هستند غاية الامر زائد بر چهارپا دارند لكن از آيه شريفه انحصار به اينکه سه طايفه استفاده نميشود مانعي ندارد اقسام ديگري هم باشد چنانچه ميفرمايد:
(يَخلُقُ اللّهُ ما يَشاءُ) هر نحو که مشيت او تعلق بگيرد قدرت دارد (إِنَّ اللّهَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ) قدرتش محدود نيست غير متناهيست عين ذات است.
546
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 45)- این آیه به یکی از مهمترین چهرههای نظام آفرینش که از روشنترین دلائل توحید است یعنی مسأله حیات در صورتهای متنوعش اشاره کرده، میگوید: «خداوند هر جنبندهای را از آبی آفرید» (وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ).
منظور از «آب» نطفه است و احتمال دارد اشاره به پیدایش نخستین «موجود» باشد، زیرا هم طبق بعضی از روایات اسلامی اولین موجودی را که خدا
ج3، ص304
آفریده آب بوده و انسانها را بعدا از آن آب آفرید و هم طبق فرضیههای علمی جدید نخستین جوانه «حیات» در دریاها ظاهر شده، و این پدیده قبل از همه جا بر اعماق یا کنار دریاها حاکم شده است.
و با این که اصل همه آنها به آب باز میگردد با این حال خلقتهای بسیار متفاوت و شگفتانگیزی دارند: «پس گروهی از آنها بر شکم خود راه میروند» (خزندگان) (فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلی بَطْنِهِ).
«و گروهی بر روی دو پا راه میروند» انسانها و پرندگان (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلی رِجْلَیْنِ).
«و گروهی بر روی چهار پا راه میروند» چهار پایان (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلی أَرْبَعٍ).
تازه منحصر به اینها نیست و حیات چهرههای فوقالعاده متنوع دارد اعم از موجوداتی که در دریا زندگی میکنند و یا حشرات که هزاران نوع دارند و هزاران صورت لذا در پایان آیه میفرماید: «خداوند هر چه را اراده کند میآفریند» (یَخْلُقُ اللَّهُ ما یَشاءُ).
«چرا که خدا بر همه چیز تواناست» (إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).
نکات آیه
۱ - خداوند،[ در آغاز] هر جاندارى را از آب آفرید. (و اللّه خلق کلّ دابّة من ماء) به حیوانات و جانداران روى زمین - چه بزرگ و قابل رؤیت باشند و چه کوچک و غیر قابل دیدن - «دابّة» گویند (لسان العرب).
۲ - آب، از عناصر نخستین پیدایش حیات حیوانى است. (و اللّه خلق کلّ دابّة من ماء)
۳ - خداوند، موجودات جاندار را از انواع مایع هاى متناسب خود آفرید. (و اللّه خلق کلّ دابّة من ماء) برداشت یاد شده، مبتنى بر این نکته است که تنکیر «ماء» براى تنویع باشد. بر این اساس معناى «ماء» انواع جسم مایع است و مقصود این است که عنصر اولى و منشأ پیدایش حیات جانداران، از جسم مایع است و حیات هر جاندارى از مایعى متناسب خود مى باشد.
۴ - عوامل طبیعى، مجراى اراده الهى است. (و اللّه خلق کلّ دابّة من ماء) آیه شریفه، خداوند را خالق هر موجود جاندارى معرفى کرده است; ولى در عین حال آب (یا جسم مایع) را منشأ و عنصر نخستین آنها شناسانده است. حقیقت یاد شده مى تواند بیانگر این نکته باشد که: اراده الهى در هر امرى (مانند آفرینش طبیعت) از مجراى عوامل طبیعى چون آب و... تحقق مى پذیرد.
۵ - بعضى از جانداران، بر شکم خود راه مى روند. (فمنهم من یمشى على بطنه)
۶ - بعضى از جانداران، بر روى دو پا راه مى روند. (و منهم من یمشى على رجلین)
۷ - بعضى از جانداران، بر روى چهار پا راه مى روند. (و منهم من یمشى على أربع)
۸ - طبیعت (پیدایش انواع گوناگون جانداران از جسمى مایع و...)، بستر مناسب براى عبرت آموزى و پندگیرى (إنّ فى ذلک لعبرة لأُوْلى الأبصر . و اللّه خلق کلّ دابّة من ماء) جمله «و اللّه خلق...» عطف بر جمله «یقلّب اللّه اللیل...» است. این عطف مى تواند به این مناسبت باشد که همان گونه که گردش و جابه جایى شب و روز مایه عبرت صاحبان بصیرت است آفرینش انواع جانداران نیز مى تواند چنین تأثیرى داشته باشد.
۹ - خداوند، هر چیزى را بر اساس مشیت خود آفریده است. (یخلق اللّه ما یشاء)
۱۰ - خداوند تحقیقاًبر هر کارى توانا است. (إنّ اللّه على کلّ شىء قدیر)
۱۱ - بى تردید خداوند، قادر مطلق و بر آفرینش هر چیزى توانا است. (و اللّه خلق کلّ دابّة ... إنّ اللّه على کلّ شىء قدیر) از پیام هاى این سخن که «خداوند بر هر شیئى قادر است» - به قرینه جملات پیشین که از آفرینش جاندارن و هر آنچه خدا بخواهد سخن گفته است - توانایى خداوند بر آفرینش هر چیزى است.
۱۲ - توانایى مطلق خداوند بر انجام هر کارى، دلیل تحقق و تخلف ناپذیرى مشیت او در عالم هستى است. (یخلق اللّه ما یشاء إنّ اللّه على کلّ شىء قدیر) برداشت یاد شده از آن جا است که جمله «إنّ اللّه...» تعلیل براى جمله «یخلق اللّه مایشاء» است; یعنى، چون خداوند بر هر امرى توانا است، مى تواند مشیت خویش را در آفرینش هر چیزى تحقق بخشد.
۱۳ - آفرینش انواع جانداران از جسمى مایع، جلوه اى از قدرت مطلق خداوند است. (و اللّه خلق کلّ دابّة من ماء ... یخلق اللّه ما یشاء إنّ اللّه على کلّ شىء قدیر)
موضوعات مرتبط
- آب: فواید آب ۱، ۲
- اسماء و صفات: قدیر ۱۰
- جانداران: اقسام جانداران ۵، ۶، ۷; جانداران دو پا ۶; عبرت از خلقت جانداران ۸; عنصر خلقت جانداران ۱، ۲، ۳، ۱۳; کیفیت حرکت جانداران ۵، ۶، ۷
- چهارپایان ۷:
- خدا : آثار قدرت خدا ۱۲; حتمیت مشیت خدا ۱۲; خالقیت خدا ۱، ۳، ۱۱; قدرت خدا ۱۰، ۱۱; مجارى اراده خدا ۴; مشیت خدا ۹; منشأ خالقیت خدا ۹; نشانه هاى قدرت خدا ۱۳
- خزندگان ۵:
- خلقت : خلقت از آب ۱، ۱۳; خلقت از مایعات ۳
- طبیعت: عبرت از طبیعت ۸
- عبرت: عوامل عبرت ۸
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۴
منابع