المؤمنون ٧٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۱۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
حَتَّى‌ إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ‌ بَاباً ذَا عَذَابٍ‌ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ‌ فِيهِ‌ مُبْلِسُونَ‌

ترجمه

(این وضع همچنان ادامه می‌یابد) تا زمانی که دری از عذاب شدید به روی آنان بگشاییم، (و چنان گرفتار می‌شوند که) ناگهان بکلّی مأیوس گردند.

|تا وقتى كه درى از عذاب سخت به رويشان مى‌گشاييم، كه به ناگاه از همه جا قطع اميد كنند
تا وقتى كه درى از عذاب دردناك بر آنان گشوديم، بناگاه ايشان در آن [حال‌] نوميد شدند.
تا آنکه بر آنها دری از بلا و عذاب سخت گشودیم که دیگر ناگاه در آن عذاب (از هر سو) نومید شدند.
تا هنگامی که دری از عذابی سخت به روی آنان بگشاییم، ناگهان در آن حال از همه چیز مأیوس و نومید می شوند؛
تا آنگاه كه درى از عذاب سخت بر رويشان گشوديم، چنان كه از همه جا نوميد گشتند.
تا آنکه بر آنان دری از عذاب سخت گشودیم، آنگاه بود که نومید شدند
تا هنگامى كه درى از عذاب سخت بر آنها بگشوديم، آنگاه در آن
(این وضع، یعنی آزمونهای رحمت و نعمت، و بلا و محنت برای بیداری ادامه می‌یابد، و ایشان هم بر گردنکشی و سرکشی خود می‌افزایند) تا دری از عذاب شدید (روز قیامت) را به رویشان می‌گشائیم و به ناگاه در آن درمانده و ناامید (از نجات) می‌گردند. (بدین ترتیب مراحل آزمون لطف و مهربانی، و گوشمالی و کیفر تربیتی، سپری می‌شود، و سرانجام عذاب ابدی و درماندگی همیشگی سر می‌رسد).
تا هنگامی که دری - دارای عذابی سخت - بر آنان گشودیم. ناگهان ایشان در آن (حال) نومید و بسی اندوهگینند‌.
تا گاهی که برگشودیم بر ایشان دری را دارای عذابی سخت ناگهان ایشانند در آن سراسیمه یا نومیدان‌

Until, when We have opened before them a gate of intense agony, at once they will despair.
ترتیل:
ترجمه:
المؤمنون ٧٦ آیه ٧٧ المؤمنون ٧٨
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَاباً ذَا عَذَابٍ»: دری از عذاب. مراد مجازات روز قیامت و عذاب دوزخ است (نگا: زخرف / و ). «مُبْلِسُونَ»: ماتم‌زدگان و متحیّران و ناامیدان از نجات (نگا: روم / و ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ «77»

(نه رحمت در آنان اثر كرد و نه مؤاخذه، ما هم اين سنگدلان را رها مى‌كنيم) تا زمانى كه درى از عذاب شديد به روى آنان بگشاييم (و چنان گرفتار شوند كه) ناگهان در آن (عذاب) مأيوس شوند.

نکته ها

«مبلس» از مادّه‌ى «ابلاس» به معناى اندوهى است كه پس از وقوع حادثه‌ى تلخ و شديد به انسان دست مى‌دهد و غالباً او را به سكوت و حيرت و يأس مى‌كشاند. «1»


«1». تفسيرنمونه.

جلد 6 - صفحه 120

پیام ها

1- درهاى عذاب، ابتدا به روى ما بسته است امّا سرسختى و لجاجت ما در برابر حقّ، سبب مى‌شود كه خداوند آن درها را باز كند. «فَتَحْنا»

2- خداوند در مراحل تربيت، اصولى را اجرا مى‌كند:

اوّل: با رحمت ومهربانى رفتار مى‌كند. «وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا»

دوّم: با عذاب تنبيهى: «وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَكانُوا»

سوّم: با عذاب نهايى كه مايه‌ى بيچارگى و درماندگى است. «عَذابٍ شَدِيدٍ»

3- كسى كه بخواهد با لجاجت، انبيا را به يأس كشاند، گرفتار قهرى مى‌شود كه خود به يأس كشيده شود. «مُبْلِسُونَ»

4- در عذاب نهايى، جايى براى توبه و نجات نيست و عذاب شدگان مأيوس مى‌شوند. «مُبْلِسُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ (77)

اين تمادى در عناد و انكار، دأب آنها بود:

حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ: تا اينكه بگشاديم بر ايشان نوعى ديگر از عذاب سخت را كه آن گرسنگى باشد، و سختى آن از كشتن و اسيرى بيشتر است. يا تا زمانى كه بگشاديم بر آنها درى از عذاب جهنم را در آخرت.

در مجمع- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه اين عذاب شديد در رجعت باشد. «1» إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ‌: در آن هنگام ايشان در آن عذاب نااميدان و فروماندگان و اندوهناك و سرگردانند تا به حدى كه اغنياء و اشرافشان از تو طلب عاطفت نمايند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ (71) أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (72) وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (73) وَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ (74) وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (75)

وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ (76) حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ (77)

ترجمه‌

- و اگر پيروى ميكرد حق خواسته‌هاى آنها را هر آينه تباه شده بود آسمانها و زمين و هر كه در آنها است بلكه داديم بآنها مايه ذكرشان را پس آنانند از ذكرشان روى گردانندگان‌

آيا درخواست ميكنى از آنها دستمزدى پس مزد پروردگار تو بهتر است و او است بهترين روزى دهندگان‌

و همانا تو هر آينه ميخوانى آنها را براه راست‌

و همانا آنانكه نميگروند بآخرت از راه هر آينه بيرون روندگانند

و اگر ترحّم كنيم بر آنها و رفع نمائيم آنچه را بآنها رسيده از سختى هر آينه لجاج كنند در زياده رويشان با آنكه حيران باشند

و بتحقيق گرفتيم آنها را بعذاب پس فروتنى ننمودند مر پروردگارشان را و زارى ننمودند

تا چون گشوديم بر آنها درى صاحب عذاب سخت آنگاه آنها در آن نااميدانند.

تفسير

- در آيه قبل اشاره شد بآنكه جهت اعراض كفار از پيغمبر و قرآن آنستكه دستورات الهى بر حق و طبق مصلحت تامّه عامّه است و آنها ميخواهند بهواى نفس خودشان عمل نمايند لذا قبول نميكنند و خداوند در اين آيه ميفرمايد كه اگر پيروى و متابعت كند حق كه خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء او عليهم السلامند


جلد 3 صفحه 648

از هواهاى نفسانى و خواسته‌هاى شهوانى مردم فاسد و تباه شود دستگاه عالم از آسمانها و زمين و موجودات آنها زيرا كه آنها قائم بعدل و اراده حقّند نه قائم بخلق و اهويه آنها و قمّى ره نقل فرموده كه حق پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام است و فساد آسمانها وقتى است كه باران نيايد و فساد زمين وقتى است كه نرويد و فساد مردم در اين است بلى خداوند قرآن را براى آنها فرستاده كه موجب تذكّر و مايه تنبّه و بلندى نام آنها است و نيز مشتمل بر ذكر پيشينيانشان كه خودشان تقاضا نموده بودند ميباشد ولى آنها براى پيروى از هواى نفس از ذكر خودشان بهر سه معنى كه ذكر شد رو گردانند و بعزّت و شرف و نيك نامى خودشان لگد ميزنند اى پيغمبر آيا تو از آنها براى اداء رسالت دستمزدى تقاضا نمودى كه پرداخت آن موجب عدم ايمان آنها شده نه چنين است مزد الهى و رزق او در دنيا و آخرت بهتر است چون توسعه و دوام دارد و او بهترين روزى دهندگان است كه هر كس را بفراخور حال و بدون عوض و غرض روزى ميدهد و آن مزد او است و تو حاجت بمزد آنها ندارى و گفته‌اند چون خراج غالبا در ماليات بر اراضى استعمال ميشود مشعر بتوسعه و دوام است لذا نسبت بخدا داده شده بخلاف خرج كه در مقابل دخل است و مبنى بر مضايقه و انقطاع ميباشد كه مناسب با عمل خلق است ولى بعضى در هر دو جا خرج و بعضى در هر دو خراج قرائت نموده‌اند و تو آنها را براه راست و دين قويم اسلام دعوت مينمائى و قمّى ره نقل فرموده كه مراد دعوت بولايت امير المؤمنين عليه السّلام است ولى كسانى كه بآخرت ايمان نياورده‌اند از راه راست و دين اسلام و ولايت امام عدول و تجاوز نموده‌اند و بضلالت افتاده‌اند چون ترس از عذاب و شوق بثواب آخرت است كه موجب سلوك در طريق حق ميگردد و اگر ما آنها را مورد ترحّم قرار دهيم و كشف كربه و دفع ضرّ و سختى از آنها نمائيم و قحط و غلا را كه بآن مبتلا هستند رفع كنيم لجاجت ميكنند و امتداد ميدهند بطغيان و سركشى و زياده روى خودشان در انكار و استكبار و عداوت با پيغمبر و اولياء آنسرور و در آنحال باز سرگشته و حيران و متردّد و سرگردان باشند و براه هدايت و طريق سعادت واصل نگردند و ما قبلا آنها را معذب بعذاب گرسنگى و ترس و قتل نموديم چنانچه قمّى ره فرموده و آنها فروتنى و تذلّل و


جلد 3 صفحه 649

خضوع ننمودند در برابر خداوندشان و تضرّع و زارى و دعا نكردند تا وقتى در ديگرى از عذاب بر وى آنها گشوديم كه اشدّ از سابق بود و آن عذاب قحطى شديد طاقت فرسائى بود كه بنفرين پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مبتلا بآن شدند و كثافات و نجاسات و اطفال خود را خوردند تا آنكه ابو سفيان در مدينه خدمت آنحضرت رسيد و عرضه داشت تو را بخدا و رحميّتى كه ميان ما و شما است قسم ميدهم مگر نگفتى من براى رحمت بر جهانيان مبعوث شدم پدرها را بشمشير كشتى پسرها را بگرسنگى از خدا بخواه كه اين بلا را از ما رفع كند و اين آيات نازل شد چنانچه در جوامع و غيره نقل شده آنگاه آنها در حال عذاب متحيّر و سرگردان و مأيوس از هر خير خواهند بود تا آنكه ثروتمندترين خودشان را بفرستند و خواهش عفو نمايند و بنابراين ضرّ و هر دو عذاب در دنيا بوده و بعضى آنها را اخروى دانسته‌اند و خلاف ظاهر است و از امام باقر عليه السّلام در مجمع نقل شده كه عذاب شديد اخير در رجعت است و معلوم است كه از لوازم استكانت و تضرّع خضوع و دعا و بلند نمودن دست است لذا در روايات استكانت بخضوع و دعا و تضرّع ببلند نمودن دست در آنحال و در نماز تفسير شده ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


حَتّي‌ إِذا فَتَحنا عَلَيهِم‌ باباً ذا عَذاب‌ٍ شَدِيدٍ إِذا هُم‌ فِيه‌ِ مُبلِسُون‌َ (77)

‌تا‌ آنكه‌ زماني‌ ‌که‌ باز كرديم‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ دري‌ ‌که‌ داراي‌ عذاب‌ شديد و سختي‌ ‌است‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ هنگام‌ ‌آنها‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ عذاب‌ نااميد و مأيوس‌ مي‌شوند، ‌در‌ اخبار دارد عذاب‌ شديد ‌در‌ دوره رجعة ‌است‌. و ‌در‌ بعضي‌ اخبار ‌به‌ رجعت‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ تفسير كردند و ‌در‌ كلمات‌ مفسرين‌ بعضي‌ ‌به‌ عذاب‌ قيامت‌ و بعضي‌ ‌به‌ قتل‌ و جوع‌ و قحطي‌ گفتند، و ‌ما مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ نوعا اخبار ‌در‌ تفسير آيات‌ بيان‌ مصداق‌ مي‌فرمايد، بناء ‌علي‌ ‌هذا‌ مي‌گوئيم‌: عذاب‌ شديد عذابي‌ ‌است‌ ‌که‌ ديگر نجات‌ نداشته‌ ‌باشد‌ و راه‌ چاره‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بسته‌ ‌شده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بكلي‌ مأيوس‌ شوند و باب‌ توبه‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بسته‌ شود ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ مصاديق‌ ‌آن‌ حال‌ احتضار ‌است‌ ‌که‌ پرده‌ برداشته‌ مي‌ شود، و ‌هر‌ كس‌ جاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ مشاهده‌ مي‌كند ‌ يا ‌ بهشت‌ ‌ يا ‌ جهنم‌ و ملائكه‌ ‌را‌ مي‌بيند ‌ يا ‌ ملائكه‌ رحمت‌ ‌ يا ‌ عذاب‌ و ديگر باب‌ توبه‌ مسدود مي‌شود، چنان‌ چه‌ مي‌فرمايد (وَ لَيسَت‌ِ التَّوبَةُ لِلَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ السَّيِّئات‌ِ حَتّي‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ المَوت‌ُ قال‌َ إِنِّي‌

جلد 13 - صفحه 440

تُبت‌ُ الآن‌َ) نساء آيه 22، و يكي‌ ‌از‌ مصاديق‌ ‌آن‌ موقع‌ نزول‌ عذاب‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌ فرمايد: ‌در‌ مورد فرعون‌ (آلآن‌َ وَ قَد عَصَيت‌َ قَبل‌ُ وَ كُنت‌َ مِن‌َ المُفسِدِين‌َ). يونس‌ آيه 91 و نيز ميفرمايد: فَلَو لا كانَت‌ قَريَةٌ آمَنَت‌ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلّا قَوم‌َ يُونُس‌َ) يونس‌ آيه 98، و يكي‌ ‌از‌ مصاديقش‌ دوره رجعت‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌است‌ ‌که‌ ظالمين‌ ‌آنها‌ زنده‌ مي‌ شوند و ‌از‌ ‌آنها‌ انتقام‌ كشيده‌ مي‌شود، و ‌از‌ ‌آنها‌ توبه‌ پذيرفته‌ نمي‌شود لذا مي‌فرمايد:

(حَتّي‌ إِذا فَتَحنا عَلَيهِم‌ باباً ذا عَذاب‌ٍ شَدِيدٍ إِذا هُم‌ فِيه‌ِ مُبلِسُون‌َ) احتياج‌ ‌به‌ بيان‌ ديگر ندارد معني‌ واضح‌ شد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 77)- به هر حال ما به این رحمتها و نعمتها و مجازاتهای بیدار کننده همچنان ادامه می‌دهیم و آنها نیز به طغیان و سر کشی و لجاجتشان، «تا هنگامی که دری از عذاب شدید به روی آنها بگشاییم و چنان گرفتار می‌شوند که ناگهان بکلی

ج3، ص262

مأیوس گردند» (حَتَّی إِذا فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِیدٍ إِذا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ).

در واقع خداوند دو نوع مجازات دارد «مجازاتهای تربیتی» و «مجازاتهای پاکسازی و استیصال» هدف در مجازاتهای قسم اول آن است که در سختی و رنج قرار گیرند و ضعف و ناتوانی خود را دریابند و از مرکب غرور پیاده شوند.

ولی هدف در قسم دوم که در مورد افراد غیر قابل اصلاح صورت می‌گیرد این است که به حکم فرمان آفرینش ریشه کن شوند.

نکات آیه

۱ - دلبستگى کافران و مستکبران به اسباب و عوامل ظاهرى تا قبل از روبه رو شدن با عذاب دوزخ (حتّى إذا فتحنا علیهم ... إذا هم فیه مبلسون) «حتّى» غایت براى «ما یتضرّعون» و «فتح» (مصدر «فتحنا») به معناى گشودن است. «إبلاس» (مصدر «مبلسون») نیز براى چند معناى نزدیک به هم و متلازم - مانند: انکسار، حزن، تحیر، یأس و سکوت همراه با اندوه - به کار رفته است; یعنى، ... و به درگاه خدا زارى نمى کنند تا وقتى که درى از عذاب سخت (بسیار دردناک) بر[روى] آنان بگشاییم. به ناگاه ایشان در آن[حال، از هر سبب نجات بخشى ]نومید خواهند شد.

۲ - یأس کافران از نجات و رهایى، پس از قرار گرفتن در تنگناى عذاب جهنم (عذاب شدید إذا هم فیه مبلسون)

۳ - عذاب دوزخ، عذابى است بسیار سخت و دردناک. (حتّى إذا فتحنا علیهم بابًا ذا عذاب شدید)

۴ - عذاب کافران در دوزخ، به اراده خدا و تحت فرمان او است. (حتّى إذا فتحنا علیهم بابًا ذا عذاب شدید)

۵ - سرگردانى و رسیدن به بن بست کامل، فرجام نهایى کافران و مستکبران (حتّى إذا فتحنا ... إذا هم فیه مبلسون)

۶ - شکستگى و حزن و اندوه بى پایان، فرجام نهایى کافران و مستکبران (حتّى إذا فتحنا ... إذا هم فیه مبلسون)

موضوعات مرتبط

  • جهنم: عذابهاى جهنم ۳; نجات از جهنم ۲
  • جهنمیان: منشأ عذاب جهنمیان ۴; یأس جهنمیان ۲
  • خدا: آثار اراده خدا ۴
  • عذاب: صفات اهل عذاب ۱; عذاب شدید ۳; مراتب عذاب ۳
  • کافران: اندوه کافران ۶; تحیر کافران ۵; صفات کافران ۱; فرجام کافران ۵، ۶; منشأ عذاب کافران ۴; یأس کافران ۲
  • مستکبران: اندوه مستکبران ۶; تحیّر مستکبران ۵; صفات مستکبران ۱; فرجام مستکبران ۵،۶

منابع