الروم ٨
ترجمه
الروم ٧ | آیه ٨ | الروم ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِمْ؟»: آیا با خود نمیاندیشند؟ آیا درباره خود نمیاندیشند تا ببینند چه کردهاند و چه میکنند و سرنوشت ایشان به کجا میانجامد؟ «فِی أَنفُسِهِمْ»: برخی گفتهاند: مراد از این قید، اندیشیدن درباره اسرار وجود انسان، یا عالم صغیر است (نگا: روحالمعانی، الکبیر). بسیاری هم معتقدند که منظور این است انسانها در درون جان و از طریق عقل و وجدان، درباره آسمانها و زمین و اشیاء میان آنها بیندیشند. «بِالْحَقِّ»: به حق نه باطل. برای حکمت عالیّه نه بازی و شوخی (نگا: انبیاء / ). «أَجَلٍ مُّسَمّیً»: مدّت محدود و معیّن. واژه (أَجَلٍ) عطف بر (الْحَقِّ) است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹، سوره روم
- اشاره به مضامين و غرض سوره مباركه روم
- وجوهى كه در معناى آيه : ((يومئذ يفرح المؤ منون بنصر الله ...)) و ارتباط آن باقبل (غلبت الروم ...) گفته شده است
- اشاره اى در مورد وجه اينكه خداوند خلف وعده نمى كند (لا يخلف الله وعده )
- چند وجه در بيان مفاد آيه : ((يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا...))
- توضيح مراد از اينكه فرمود: خداوند جهان را جز به ((حق )) و((اجل مسمى )) نيافريد
- دو وجه در معناى آيه : ((ثم كان عاقبة الذين اساؤ ا السوآى ان كذبوا بآيات الله ...))
- نكاتى كه از آيه : ((فسبحان حين تمسون و حين تصبحون وله الحمد...)) استفاده مى شود
- بحث روايتى (نقد رواياتى كه در ذيل آيه : ((غلبت الروم ...)) و شرطبندى با مشركينبر سر غلبه روم نقل شده )
- شرطبندى ابوبكر با مشركين بعد از نزول آيه تحريم قمار بوده است .
نکات آیه
۱ - ژرف نگرى درباره عالَم آفرینش، زمینه توجّه انسان به آخرت و نگرش واقع بینانه به زندگى دنیا است. (یعلمون ظهرًا ... أَوَلم یتفکّروا فى أنفسهم ما خلق اللّه السموت و الأرض و ما بینهما إلاّ بالحقّ) «فى أنفسهم» ظرف براى «أَوَلم یتفکّروا» است; یعنى: «تعجب است که با خود نمى اندیشند.» گفتنى است، از آن جایى که جایگاهى براى اندیشیدن، جز نفس آدمى نیست، قید «فى أنفسهم» اشاره به تفکر عمیق و ژرف دارد. همزه، براى تعجب است و دلالت مى کند بر این که «غافلانِ از عالم آخرت و سطحى نگران به دنیا چرا چنین هستند؟» اگر آنان، درباره عالم آخرت، به اندیشه بنشینند، حقانیت آن را درخواهند یافت و با دریافت حقانیت آن به عالم آخرت توجه پیدا خواهند کرد.
۲ - آفریننده آسمان ها و زمین و تمامى موجودات، خداوند است. (ما خلق اللّه السموت و الأرض و ما بینهما إلاّ بالحقّ)
۳ - آسمان ها و زمین و تمامى موجودات هستى، آفریده هایى هدف دار و پیراسته از هرگونه باطل اند. (ما خلق اللّه السموت و الأرض و ما بینهما إلاّ بالحقّ) «باء» در «بالحقّ» براى «ملابسه» است و دلالت مى کند که حق بودن آفرینش، وصف انفکاک ناپذیر آن است.
۴ - نگرش سطحى به حیات دنیا، عامل بیهوده پندارى آن است. ( یعلمون ظهرًا من الحیوة الدنیا ... أَوَلم یتفکّروا ... ما خلق اللّه السموت و الأرض و ما بینهما إلاّ بالحقّ) در آیه قبل، سخن از سطحى نگرى به میان آمده است و در این آیه، آنان توبیخ شده اند که «چرا در خلق عالم نمى اندیشند تا به حقانیّت آفرینش آن پى ببرند؟»، چنین توبیخى، اشعار به نکته یاد شده دارد.
۵ - خداوند، عالم را در مدت زمانى معین آفریده است. (ما خلق اللّه السموت و الأرض ... إلاّ بالحقّ و أجل مسمّى) «أجل مسمّى» در این آیه، احتمال دارد متعلق به «خلق» و «با»ى محذوف در آن، به معناى «فى» باشد. در این صورت، مراد، آفریدن در مدت معیّنى است.
۶ - ژرف نگرى در نظام هستى و توجّه به عمر محدود جهان، امرى لازم و شایسته است. ( أَوَلم یتفکّروا فى أنفسهم ما خلق اللّه السموت و الأرض و ما بینهما إلاّ بالحقّ و أجل مسمّى) «و أجل مسمّى» عطف به «بالحقّ» است و احتمال دارد که مراد از آن، داشتن مدتى مشخص باشد.
۷ - جهان هستى، داراى آسمان هاى متعدد است. (السموت)
۸ - موجوداتى میان آسمان ها و زمین وجود دارد. (خلق اللّه السموت و الأرض و ما بینهما)
۹ - بسیارى از مردم، منکر معاد و لقاءاللّه اند. (و إنّ کثیرًا من الناس بلقاى ربّهم لکفرون)
۱۰ - فکر، از ابزار شناخت حقانیت عالم است. (أَوَلم یتفکّروا ... ما خلق اللّه السموت و الأرض و ما بینهما ... إلاّ بالحقّ)
۱۱ - نیندیشیدن در حقانیت و هدف دارى جهانِ هستى، موجب انکار معاد است. (أَوَلم یتفکّروا ... و إنّ کثیرًا من الناس بلقاى ربّهم لکفرون) تذکر به حقانیت و هدف دارى جهان و نیز پایان پذیرى آن، گویاى این حقیقت است که عالَم به پایان مى رسد و معاد برپا مى شود. یادآورى این نکته که بیشتر مردم منکر معادند، پس از توبیخ عدم تفکر در حقانیت جهان، به این معنا است که تفکر نکردن در جهان آفرینش، موجب انکار معاد مى شود.
۱۲ - آسمان ها و زمین و موجودات عالم، از منابع شناخت اند. (أَوَلم یتفکّروا ... ما خلق اللّه السموت و الأرض و ما بینهما)
۱۳ - انسان ها، در پى سپرى شدن عمر جهان، در محضر خداوند حضور مى یابند. (ما خلق اللّه ... إلاّ بالحقّ و أجل مسمّى ... و إنّ کثیرًا من الناس بلقاى ربّهم لکفرون)
۱۴ - قیامت، جایگاه ملاقات مردم با خداوند است. (و إنّ کثیرًا من الناس بلقاى ربّهم لکفرون) مراد از «لقاء ربّهم» برپایى قیامت است. اطلاق «لقاء ربّ» براى قیامت، از باب اطلاق فعل بر ظرفِ تحقق آن است.
۱۵ - ربوبیت الهى، مقتضى برپایى قیامت و حضور انسان ها در پیشگاه خداوند است. (و إنّ کثیرًا من الناس بلقاى ربّهم لکفرون) ذکر وصف ربوبیت در مورد لقاءاللّه مى تواند ناظر به برداشت بالا باشد.
۱۶ - هدف دارى نظام هستى و بى پایان نبودن عمر آن، از دلایل معاد است. (أَوَلم یتفکّروا ... ما خلق اللّه ... إلاّ بالحقّ و أجل مسمّى)
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ها ۷; خالق آسمان ها ۲; نقش آسمان ها ۱۲; هدفدارى خلقت آسمان ها ۳
- آفرینش: محدودیت عمر آفرینش ۶، ۱۶; مدت خلقت آفرینش ۵; هدفدارى آفرینش ۱۱، ۱۶
- اکثریت: کفراکثریت ۹
- انسان: فرجام انسان ها ۱۳
- بازگشت به خدا :۱۳
- پوچ گرایى: عوامل پوچ گرایى ۴
- تعقل: آثار عدم تعقل ۱۱
- تفکر: آثار تفکر ۱۰; آثار تفکر در آفرینش ۱; تفکر در آفرینش ۶
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۵; افعال خدا ۵; خالقیت خدا ۲
- ذکر: زمینه ذکر آخرت ۱
- زمین: خالق زمین ۲; نقش زمین ۱۲; هدفدارى خلقت زمین ۳
- زندگى: زمینه علم به زندگى دنیوى ۱; سطحى نگرى به زندگى دنیوى ۴
- سطحى نگرى: آثار سطحى نگرى ۴
- شناخت: ابزار شناخت ۱۰; منابع شناخت ۱۲
- قیامت: منشأ برپایى قیامت ۱۵; نقش قیامت ۱۴
- لقاءالله: لقاءالله در قیامت ۱۵; مکذبان لقاءالله ۹; وقت لقاءالله ۱۴
- معاد: عوامل تکذیب معاد ۱۱; فلسفه معاد ۱۶; مکذبان معاد ۹
- موجودات: خالق موجودات ۲; موجودات فضا ۸; نقش موجودات ۱۲; هدفدارى خلقت موجودات ۳