الروم ٩
کپی متن آیه |
---|
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا کَيْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثَارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوهَا أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لٰکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ |
ترجمه
الروم ٨ | آیه ٩ | الروم ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً»: از کفّار مکّه نیروی بیشتری داشتهاند (نگا: غافر / ). «أَثَارُوا»: کاویدهاند. شخم زدهاند. زیر و رو کردهاند. مفهوم آن شامل کشت و زرع، و کندن چاه و قنات و نهر، و استخراج معادن و فلزات میگردد. «عَمَرُوهَا»: آن را عمران و آبادان کردهاند، با کشت و زرع و ساختمان. «الْبَیِّنَاتِ»: معجزات. دلائل روشن و براهین واضح. «فَمَا کَانَ اللهُ لِیَظْلِمَ»: این بخش بیانگر آن است که آنان مرتکب ظلم و ستم شدهاند (نگا: غافر / ، فصّلت / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹، سوره روم
- اشاره به مضامين و غرض سوره مباركه روم
- وجوهى كه در معناى آيه : ((يومئذ يفرح المؤ منون بنصر الله ...)) و ارتباط آن باقبل (غلبت الروم ...) گفته شده است
- اشاره اى در مورد وجه اينكه خداوند خلف وعده نمى كند (لا يخلف الله وعده )
- چند وجه در بيان مفاد آيه : ((يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا...))
- توضيح مراد از اينكه فرمود: خداوند جهان را جز به ((حق )) و((اجل مسمى )) نيافريد
- دو وجه در معناى آيه : ((ثم كان عاقبة الذين اساؤ ا السوآى ان كذبوا بآيات الله ...))
- نكاتى كه از آيه : ((فسبحان حين تمسون و حين تصبحون وله الحمد...)) استفاده مى شود
- بحث روايتى (نقد رواياتى كه در ذيل آيه : ((غلبت الروم ...)) و شرطبندى با مشركينبر سر غلبه روم نقل شده )
- شرطبندى ابوبكر با مشركين بعد از نزول آيه تحريم قمار بوده است .
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «9»
آيا در زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه قبل از آنان بودند چگونه بود؟
آنها نيرومندتر از اينان بودند و زمين را زيرورو كردند و بيش از آنچه اينان آباد كردند، آن را آباد ساختند، و پيامبرانشان همراه با (معجزه و) دلايل روشن به سراغشان آمدند، (امّا آنها انكار كردند و به قهر خدا گرفتار شدند) پس خداوند به آنان ستم نكرد، بلكه آنها بر خود ستم كردند.
نکته ها
امام صادق عليه السلام دربارهى معناى «أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» فرمودند: «مراد تدبّر و سير در تاريخ اقوام گذشته در قرآن است». «1»
دربارهى لزوم آشنايى با تاريخ و تدبّر در آن، حضرت على عليه السلام خطاب به فرزندش مىفرمايد: گرچه عمر زيادى ندارم، ولى با تاريخ گذشتگان چنان آشنا هستم كه گويى عمر تاريخ را دارم. «2»
پیام ها
1- مطالعهى تاريخ، سير و سفر و استفاده از تجربهى ديگران، از راههاى شناخت، و ترك آن مورد توبيخ است. «أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا»
2- آگاهى از تاريخ و فلسفهى آن و آشنايى با سرنوشت اقوام پيشين، انسان را از ظاهربينى نجات مىدهد. «يَعْلَمُونَ ظاهِراً- أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا»
3- تحوّلات تاريخى بر اساس قوانين ثابت است كه مىتوان از گذشته، براى
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». نهج البلاغه، نامهى 31.
جلد 7 - صفحه 183
امروز و فردا درس گرفت. «فَيَنْظُرُوا»
4- سير و سفر بايد عامل توجّه و به دور از غفلت باشد. «فَيَنْظُرُوا»
5- به سرنوشت و عاقبت اقوام گذشته بنگريد، نه به جلوههاى روزمرّهى آنان.
كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ ...
6- قبل از اسلام، تمدّن و قدرتهاى بزرگى پديدار شده و نابود شدهاند. «مِنْ قَبْلِهِمْ»
7- اگر خدا غضب كند، هيچ قومى با هيچ قدرتى تاب مقاومت ندارد. «كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً»
8- توجّه به هلاكت و نابودى قدرتهاى بزرگ، عامل بازدارندهى غرور است.
«كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً»
9- سعادت و خوشبختى تنها در قدرت و آبادانى نيست، بلكه در ايمان و پيروى از انبياست. أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً ... وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها ... كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
10- فريفتگى به قدرت و ثروت، از موانع ايمان به انبيا است. عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ ...
11- در تبليغ و تربيت، از شيوهها و استدلالهاى روشن استفاده كنيم. جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ ...
12- خداوند، عادل و مهربان است؛ عامل اصلى هلاكت اقوام پيشين، خود آنان هستند. «فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
13- سرپيچى از دستورهاى انبيا، ظلم به نفس و در پىدارندهى عذاب است.
«أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «9»
بعد از آن به نوعى ديگر تنبيه بندگان مىفرمايد:
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ: آيا سير نمىكنند در زمين (استفهام تقريرى است) يعنى البته سير مىكنند در زمين مصارع قوم ثمود و عاد به وقت تجارت و مرور در مسافرت. فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ: پس ببينند چگونه و به چه كيفيت بود، عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ: سر انجام كار آنانكه بودند پيش از ايشان از امتهاى گذشته، كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً: بودند آن گروه سختتر از اهل مكه از جهت توانائى مانند عاد و ثمود و امثال ايشان. وَ أَثارُوا الْأَرْضَ: و بگردانيدند زمين را، يعنى زمين را زير و رو نمودند براى زراعت حبوب و غرس اشجار و استخراج معادن و حفر انهار و غير آن از منافع، وَ عَمَرُوها: و عمارت كردند آن را از بناى خانهها و قصور و غير آن، أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها: بيشتر از آنچه عمارت كردند مكّيان كه اهل وادى غير ذى زرعند و مر ايشان را در غير آن موضع تبسطى نيست، يا آنكه عمر يافتند در دنيا بيشتر از اعمار قريش.
وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ: و آمدند ايشان را پيغمبران ايشان به آيتهاى روشن
جلد 10 - صفحه 274
و يا معجزات آشكارا، و ايشان بدان ايمان نياوردند و مخالفت و سركشى نمودند. و چون طغيان آنها از حد گذشت و ابدا متنبه نشدند، پس از اتمام حجت، خداوند قهّار دمار از روزگار آنان درآورد و عذاب بر ايشان نازل فرمود. فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ: پس نبود خدا كه ظلم كرده باشد بر ايشان، يعنى بدون ارسال رسل و انزال كتب از جانب خود و كفر و تكذيب ايشان، آنها را هلاك كرده باشد.
وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ: و لكن بودند كه بر نفسهاى خود ستم مىكردند به جهت علم آنها به آنچه مؤدى شود به هلاكت، و عقوبت ايشان از قبول ننمودن ايمان و اصرار در كفر و عناد و لجاج و طغيان.
تنبيه: اعتماد انسانى در دنيا بر سه چيز مىباشد: اول قوت جسميه خود يا اعوان خود كه به سبب آن مباشرت در امور كند. دوم- قوت ماليه كه بدان كمك در تهيه وسائل نمايد. سوم- قوت ظهريه از بناء و عمارت كه در موقع ضعف و سستى استناد به آن شود. خداوند تعالى به اين آيه شريفه آگاه فرمايد مخالفين و متمردين از اطاعت و فرمانبردارى خود را به اينكه مردمان سلف، قواى ظاهريه آنها در هر سه چيز به غايت بيشتر بوده از شما، با اين حال در موقع قهر الهى و نزول عذاب سبحانى هيچ براى آنها فايده نبخشيد بلكه عاقبت به شآمت اعمال قبيحه خود دچار و به هلاكت گرفتار شدند.
در آيه شريفه تهكم است نسبت به اهل مكه كه مغرور بودند به دنيا و مفتخر به آن و موجب طغيان و سركشى آنان از فرمان خداوند سبحان و قبول ايمان، با آنكه حال آنها به مراتب اضعف از حال امم سابقه بود، زيرا مدار امر دنيا بر تبسط است در بلاد، و تسلط بر عباد، و تصرف در اقطار زمين به انواع تصرّفات از عمارات و زراعات و غير آن؛ و اين از ايشان مسلوب است به جهت آنكه از ضعفاى امم هستند و ملجأ شدهاند به وادى كه هيچ نفع به آنها نمىرساند به جهت آنكه وادى غير ذى زرع است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ «8» أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «9» ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ «10»
ترجمه
آيا تفكر نمىكنند در پيش خودشان كه نيافريد خدا آسمانها و زمين و آنچه را ميان آندو است مگر براى حكمت و مصلحت و مدتى نام برده شده و همانا بسيارى از مردم بملاقات پروردگارشان هر آينه كافرانند
آيا سير نكردند در زمين پس بنگرند چگونه بود سر انجام آنانكه بودند پيش از ايشان كه شديدتر بودند از آنها در توانائى و شيار كردند زمين را و آباد كردند آنها آنرا بيشتر از آنچه آباد كردند اينها آنرا و آمد آنها را رسولانشان با معجزات روشن پس نبود خدا كه ستم كند بر آنها و لكن بودند كه بر خودشان ستم ميكردند
پس
جلد 4 صفحه 246
بود سر انجام آنانكه بد كردند عقوبت بد براى آنكه تكذيب كردند آيتهاى خدا را و بودند كه بآنها استهزاء مينمودند.
تفسير
خداوند متعال بعد از نسبت غفلت از آخرت باكثر مردم در آيات سابقه متنبّه فرموده است آنها را بلزوم تفكّر و انديشه نمودن در پيش خودشان و مكان خلوتى يا در امر خلقت نفس خود كه خالق آن كيست و صفاتش چيست تا بدانند كه آن خداى عالم قادر حكيم بىنياز است و اين آسمانها و زمين و اهل آنرا بدون غرض عقلائى خلق ننموده و براى نفع شخصى نيست و نتيجه بگيرند كه براى احسان بر بندگان بقدر قابليّت و استعداد ايشان است تا در اين سراى موّقت محدود بكوشند و در آن سراى مؤبّد نامحدود شربت مراد بنوشند و احقاق حقّ مظلوم از ظالم بشود ولى بسيارى از مردم بىخرد منكر معاد و دار ثواب و عقاب الهى ميباشند آيا اين اشخاص و كسانيكه از آخرت غافلند و باين جهت مرتكب معصيت خدا و تكذيب انبياء شدند سير ننمودند در زمين و قصص قرآنيّه تا به بينند و بدانند چگونه بود عاقبت اقوام سابقه كه مانند آنها بودند در مخالفت اوامر خدا و تكذيب انبياء و فوق آنها بودند در قوّت و قدرت و زمين را بيشتر زير و رو نمودند براى كشت و زرع و حفر قنوات و استخراج معادن و تهيّه مساكن و قصور براى آبادى و عمران اين دار غرور و همه را گذاردند و رفتند در قبور آنهم بعذاب الهى بطوريكه موجب عبرت اقوام باقيه و امم آتيه گرديد و هنوز خرابه ابنيه و عمارات آنها در مرتى و منظر مردم باقى و برقرار است و خداوند بآنها ظلم نفرمود كه بدون استحقاق عذاب فرمايد بلكه آنها بعقائد و اعمال ناشايسته خودشان خود را مستحقّ عقوبت نمودند و بر خود ستم كردند چون حجّت از طرف خداوند بر آنها تمام شد بآمدن پيغمبران با معجزات نمايان پس بود مئال امر آنانكه كار بد كردند عقوبت بسيار بدى براى آنكه انكار نمودند حشر و نشر را و تكذيب كردند انبياء و اولياء خدا را و چنين بودند كه ايشانرا مسخره و استهزاء مينمودند و بنابراين السّوءى كه مؤنّث اسوء است خبر كان و عاقبت اسم آن و اينكه عاقبتهم نفرموده براى دلالت بر مقتضى براى چنين عاقبتى است و أن كذّبوا بتقدير لام براى
جلد 4 صفحه 247
بيان علّت عقوبت است اين بنابر رفع عاقبت است و بعضى بنصب قرائت نمودهاند و بنابراين خبر كان مقدّم بر اسم آن شده و مقصود توضيح و بيان حال همان كفّار سابق الذّكر است و محتمل است مقصود بيان مطلب مستقلّى باشد در تعقيب نسبت ظلم بآنها نه خدا باين تقريب كه پس بود نتيجه و عاقبت امر كسانيكه مرتكب كار بد شدند آنكه تكذيب نمودند بآيات خدا و بايشان استهزاء مينمودند تا دلالت كند بر آنكه ارتكاب گناه بتدريج انسانرا بكفر ميكشاند و بنابراين جمله أن كذّبوا بآيات اللّه خبر كان است و السّوءى مفعول مطلق يا مفعول به است براى أساؤوا و بر فرض اوّل السّوءى بايد مصدر باشد و بر تقدير دوم أساؤوا بمعناى ارتكبوا است و بنظر حقير اين معنى اظهر و اوفق باستشهاد باين آيه در بعضى از روايات است ولى مفسّرين بيشتر بمعناى اوّل اعتماد نمودهاند و در هر حال غرض تعريض باهل مكّه است كه در وادى غير ذى زرع اقامت دارند و در آبادى و عمران از ساير ملل عقب ماندهاند و با وجود اين مغرور بدنيا شدند و از دين اجداد خودشان كه بحضرت ابراهيم و اسمعيل ميرسد دست برداشتند و براى منافع چند روزه بتپرست شدند و بزودى بسزاى اعمالشان خواهند رسيد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ وَ لَم يَسِيرُوا فِي الأَرضِ فَيَنظُرُوا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم كانُوا أَشَدَّ مِنهُم قُوَّةً وَ أَثارُوا الأَرضَ وَ عَمَرُوها أَكثَرَ مِمّا عَمَرُوها وَ جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَيِّناتِ فَما كانَ اللّهُ لِيَظلِمَهُم وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ «9»
آيا سير فكري نميكنند در زمين، پس نظر كنند چگونه بوده عاقبت كساني که پيش از آنها بودند بسيار قوه و قدرة، آنها شديدتر بوده و چه تصرفاتي در زمين داشتند و چه تعميراتي بيشتر و مهمتر از تعميرات اينها، پيغمبران آنها آمدند با معجزات محير العقول پس خداوند به آنها ظلم نكرد، خود، بخود ظلم كردند.
خداوند تبارك و تعالي قضاياي امم سابقه را در بسياري از سور قرآن گوشزد بندگان فرموده که در اثر شرك و كفر و تكذيب انبياء و ظلم و فسق و فجور و معاصي به چه عقوباتي گرفتار شدند و هلاك گرديدند، قوم نوح، عاد و قوم هود، ثمود و قوم صالح، نمرود و اتباعش، قوم ابراهيم- قوم لوط، اصحاب مدين و ايكه قوم شعيب و فرعونيان و بني اسرائيل، قوم موسي و مجوس و يهود و نصاري، حتي قبل از اسلام، ابرهه و اصحاب فيل، حتي بعد از اسلام، بني اميه و بني العباس و سلاطين جور هر كدام به چه عقوبتها هلاك شدند، غرق، باد سموم، صيحه صاعقه، خسف، امطار حجاره، بلاهاي ناگهاني، بلكه همين امروز، اينکه تصادفات و اينکه امراض تازه پيدا شده و اينکه گرفتاريها، تمام را مشاهده ميكنيم و بخود نميآئيم و روزبروز در تزايد فسق و فجور هستيم.
جلد 14 - صفحه 364
أَ وَ لَم يَسِيرُوا فِي الأَرضِ مسير فكري و تأملي و تدبري و رجوع به صفحات تاريخ و اوضاع ارضي نميكنند.
كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم امم ماضيه.
كانُوا أَشَدَّ مِنهُم قُوَّةً بسا تمام دنيا در تصرف آنها بود و عمارات عاليه در دل سنگ بنا ميكردند.
وَ أَثارُوا الأَرضَ در زمين آثار غريبه گذاشتند.
وَ عَمَرُوها أَكثَرَ مِمّا عَمَرُوها باندازهاي که گفت: فَأَوقِد لِي يا هامانُ عَلَي الطِّينِ فَاجعَل لِي صَرحاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلي إِلهِ مُوسي (سوره قصص آيه 38) و گفت: يا هامانُ ابنِ لِي صَرحاً لَعَلِّي أَبلُغُ الأَسبابَ أَسبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلي إِلهِ مُوسي (سوره مؤمن آيه 36).
وَ جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَيِّناتِ چه اندازه که گفتند صد و بيست و چهار هزار از انبياء و رسل آمدند و چه اندازه معجزات از آنها صادر شده و آنها را تكذيب كردند و به عقوبتش گرفتار شدند.
فَما كانَ اللّهُ لِيَظلِمَهُم وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- عاقبت بدکاران! از آنجا که تعبیر به «اجل مسمی» بیانگر این حقیقت است که به هر حال زندگی این جهان دوام و بقایی ندارد و این هشداری است به همه دنیا پرستان، در این آیه میفرماید: «آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند» به کجا کشیده شد (أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
«آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را (برای زراعت و آبادی) بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند» (کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها).
«و پیامبرانشان با دلایل آشکار به سراغشان آمدند» (وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ). اما آنها خیرهسری کردند، و در برابر حق تسلیم نشدند و کیفر خود را دیدند.
«خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم میکردند»! (فَما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).
نکات آیه
۱ - سیر در زمین و توجّه به سرنوشت تمدن هاى پیشین، مایه عبرت آدمى است. (أَوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم کانوا أشدّ منهم قوّة)
۲ - کاوش نکردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آنها، مورد توبیخ خداوند است. (أَوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم)
۳ - بالاترین اقتدار مادى، در برابر اراده خداوند، هیچ توانایى و کاربردى ندارد. الذین من قبلهم کانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأرض ...فما کان اللّه لیظلمهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون جمله «فما کان اللّه لیظلمهم» دلالت مى کند که نابودى اقوام گذشته، به دست خداوند بوده است. توصیف آن جوامع، به برترى نظامى و اقتصادى بر قریش، براى بیان این حقیقت است که تجهیزات مادى انسان ها، هر چند پیشرفته باشد، در برابر خواست خداوند، کارایى ندارد.
۴ - مطالعه تاریخ و سرنوشت پیشینیان، راهنماى آدمى به هدف دارى جهان است. (أَوَلم یتفکّروا ... ما خلق اللّه ... إلاّ بالحقّ ... أَوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا)
۵ - تاریخ، از منابع شناخت است. (أَوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم)
۶ - برخوردارى از توان رزمىِ فراوان و توسعه کشاورزى و آبادانى سرزمین ها، برترین جلوه هاى تمدن در جوامع پیشین بوده است. (کانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأرض و عمروها أکثر ممّا عمروها) «إثارة» (مصدر «أثاروا») به معناى «زیر و رو کردن» است و در این جا، منظور، زیر و رو کردن خاک براى زراعت یا ساختمان سازى و غیر آن است.
۷ - تاریخ پیش از اسلام، عرصه ظهور و افول قدرت هایى چشمگیر و جوامعى متمدن تر از مردمان عصر بعثت بودند. (کانوا أشدّ منهم قوّة ... و عمروها أکثر ممّا عمروها ... فما کان اللّه لیظلمهم)
۸ - تاریخ، بستر ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها است. أَوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا... عقبة الذین کانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأرض و عمروها أکثر ممّا عمروها
۹ - تحولات تاریخ، براساس قوانین ثابت، تحقق مى پذیرد. (أَوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا) بدیهى است که توصیه به سیر و کاوش، وقتى مفید است که آن حوادث، تکرارپذیر باشد و تکرارپذیرى، حاکى از وجود قوانین ثابت است.
۱۰ - آثار و بقایاى تمدن هاى فرو پاشیده پیشینیان، قابل بازدید و تحقیق براى کاوش گران عصر بعثت بوده است. (أَوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا ... الذین من قبلهم کانوا أشدّ منهم قوّة)
۱۱ - مخالفت مشرکان مکه با پیامبر، برخاسته از فریفتگى آنان به اقتدار نسبى خویش بود. (أَوَلم یسیروا فى الأرض ... کانوا أشدّ منهم قوّة) نکوهش مخالفان پیامبر(ص) بر عبرت نگرفتن از زوال قدرت ها و تمدن هاى گذشته، اشعار دارد که سرپیچى آنان از پذیرش اسلام، برخاسته از دل خوشى آنها به امکانات رزمى و رفاهى خویش بوده است.
۱۲ - کاوش هاى باستان شناسانه به منظور عبرت آموزى، مورد ترغیب و تشویق خداوند است. أَوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین کانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأرض و عمروها أکثر ممّا عمروها
۱۳ - کافران قریش، مورد تهدید شدید خداوند أَوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا ... و عمروها أکثر ممّا عمروها و جاءتهم رسلهم بالبیّنت فما کان اللّه لیظلمهم به قرینه این که سوره روم، مکى است، مراد از «أکثر ممّا عمروها» کافران قریش اند که در برابر پیامبر(ص) به مخالفت برخاستند.
۱۴ - جوامع و امت هاى پیشین، از رسولان الهى برخوردار بودند. (و جاءتهم رسلهم بالبیّنت)
۱۵ - تکیه بر براهین آشکار و قابل فهم و پرهیز از گفتار ابهام آمیز، شیوه اى پسندیده در تبلیغ معارف دین است. (و جاءتهم رسلهم بالبیّنت)
۱۶ - رسولان الهى، ارایه دهنده معارفى واضح و دلایلى روشن براى مردم بودند. (و جاءتهم رسلهم بالبیّنت)
۱۷ - امت هاى مقتدر و ثروتمندِ پیشین، پیامبران خویش را تکذیب کردند و دلایل روشن آنان را نپذیرفتند. (و جاءتهم رسلهم بالبیّنت فما کان اللّه لیظلمهم) «فاء» در «فما کان» فاى فصیحه است و بر حذف جملاتى دلالت دارد. سیاق آیه، قرینه است بر اینکه مفاد آیه چنین است: «اقوام پیشین، پس از آمدن رسولان الهى، با آنان به مخالفت برخاستند.»
۱۸ - امت هاى گذشته، در پى اصرار بر تکذیب تعالیم انبیا، به عذاب الهى گرفتار شدند. (و جاءتهم رسلهم بالبیّنت فما کان اللّه لیظلمهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون) فعل «کانوا» با فعل مضارع «یظلمهم» مفید استمرار و اِصرار است.
۱۹ - خداوند، امت هاى تکذیب کننده پیشین را، پس از اتمام حجت با آنان، کیفر و عقوبت کرد. (و جاءتهم رسلهم بالبیّنت فما کان اللّه لیظلمهم)
۲۰ - تکذیب انبیا، در پى دارنده عذاب الهى است. (و جاءتهم رسلهم بالبیّنت فما کان اللّه لیظلمهم)
۲۱ - مخالفان پیامبران، مستحق کیفر دنیوى بودند. فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم ... و جاءتهم رسلهم بالبیّنت فما کان اللّه لیظلمهم
۲۲ - انجام دادن عملى که منجر به گرفتار شدن در عذاب الهى شود، ستم بر خویش است. (و جاءتهم رسلهم بالبیّنت فما کان اللّه لیظلمهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۲۳ - ساحت قدس الهى، به دور از هرگونه ظلم و ستم است. (فما کان اللّه لیظلمهم)
۲۴ - عذاب و کیفر جوامع تکذیب کننده، نتیجه ظلم و ستم آنان به خودشان بود. (فما کان اللّه لیظلمهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۲۵ - عذاب شدن جوامع تکذیب کننده، ستمى از ناحیه خداوند بر آنان نبود. (و جاءتهم رسلهم بالبیّنت فما کان اللّه لیظلمهم)
۲۶ - نظام جزایى الهى، از هرگونه ظلم و ستم، دور است. (فما کان اللّه لیظلمهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۲۷ - تصمیم و عمل انسان ها، نقش تعیین کننده اى در سرنوشت آنان دارد. أَوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم ... و لکن کانوا أنفسهم یظلمون
۲۸ - انکار و تکذیب پیامبران و دلایل شان، ستم به خویشتن است. (و جاءتهم رسلهم بالبیّنت ... کانوا أنفسهم یظلمون)
۲۹ - سعادت جوامع، در گرو ایمان به انبیا و پیروى از آنها است و نه داشتن قدرت مادى أَوَلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین ... و جاءتهم رسلهم بالبیّنت ... و لکن کانوا أنفسهم یظلمون
روایات و احادیث
۳۰ - «سئل الصادق(ع) عن قول اللّه - عزّوجلّ - «أَوَلم یسیروا فى الأرض» قال: معناه أَوَلم ینظروا فى القرآن;[۱] از امام صادق(ع) درباره این سخن خداوند «أوَلم یسیروا فى الأرض» سؤال شد. فرمود: مقصود «أوَلم ینظروا فى القرآن» است. توضیح: از روایت این گونه استفاده مى شود که مراد از سیر در زمین، سیر علمى و تاریخى است و قرآن از منابع آن است.».
موضوعات مرتبط
- آثارباستانى: آثارباستانى در صدراسلام ۱۰
- آفرینش: هدفدارى آفرینش ۴
- اسماء و صفات: صفات جلال ۲۳
- اطاعت: آثار اطاعت از انبیا ۲۹
- اقوام پیشین: آثارباستانى اقوام پیشین ۱۰; اتمام حجت به اقوام پیشین ۱۹; عذاب اقوام پیشین ۱۸، ۱۹، ۲۴، ۲۵
- امتهاى پیشین: انبیاى امتهاى پیشین ۱۴
- انبیا: آثار تکذیب انبیا ۱۸، ۲۰، ۲۸; انبیا ى پیشین ۱۴; بینات انبیا ۱۴; تکذیب انبیا ۱۷; عذاب دنیوى دشمنان انبیا ۲۱; عذاب مکذبان انبیا ۱۸; کیفر تکذیب انبیا ۲۰; وضوح تعالیم انبیا ۱۶
- ایمان: آثار ایمان به انبیا ۲۹
- باستان شناسى: تشویق به باستان شناسى ۱۲
- تاریخ: آثار مطالعه تاریخ ۴، ۵; سرزنش ترک مطالعه تاریخ ۲; قانونمندى تاریخ ۹
- تبلیغ: برهان در تبلیغ ۱۵; روش تبلیغ ۱۵
- تمدن: انقراض تمدن ها ۷، ۸; تاریخ تمدن ها ۷، ۸; ظهور تمدن ها ۷، ۸; مطالعه فرجام تمدن ها ۱; نشانه هاى تمدن هاى پیشین ۶
- خدا: تنزیه خدا ۲۳; تهدیدهاى خدا ۱۳; حاکمیت اراده خدا ۳; خدا و ظلم ۲۳، ۲۵، ۲۶; سرزنشهاى خدا ۲; عذابهاى خدا ۱۹
- خود: آثار ظلم به خود ۲۴; ظلم به خود ۲۲، ۲۸
- سرزمینها: آبادانى سرزمینها ۶
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۲۷
- سعادت: عوامل سعادت ۲۹
- شناخت: منابع شناخت ۵
- عبرت: زمینه عبرت ۱; سرزنش اجتناب از عبرت ۲; عوامل عبرت۱۲
- عذاب: موجبات عذاب ۲۰، ۲۲، ۲۴
- عمل: آثار عمل ۲۷
- قدرت: آثار قدرت ۱۱; بى تأثیرى قدرت مادى ۳; قدرت مادى ۲۹; قدرت نظامى ۶
- قرآن: مطالعه قرآن ۳۰
- کشاورزى: توسعه کشاورزى ۶
- محمد(ص): عوامل مخالفت با محمد(ص) ۱۱
- مسافرت: آثار مسافرت ۱
- مشرکان: تهدید مشرکان قریش ۱۳; مخالفت مشرکان با محمد(ص) ۱۱
- نظام جزایى :۲۶
منابع
- ↑ خصال صدوق، ص ۳۹۶، ب ۷، ح ۱۰۲; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۷۰، ح ۸.