هود ٥٣
کپی متن آیه |
---|
قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَ مَا نَحْنُ بِتَارِکِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِکَ وَ مَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِينَ |
ترجمه
هود ٥٢ | آیه ٥٣ | هود ٥٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَیِّنَة»: دلیل روشن و برهان آشکار.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَ وَعَظْتَ... (۱)
وَ حَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَ... (۱) فَأَنْجَيْنَاهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ... (۱)
تفسیر
- آيات ۶۰ - ۵۰، سوره هود
- سخنان جناب هود (عليه السلام ) به قوم خود (قوم عاد)
- معناى ((فطر)) و ((فطرة اللّه )) و فرق بين ((فطرت )) و ((خلق ))
- سخن هود به قومش : اگر بسوى خدا برگرديد باران رحمتش را بر شمانازل مى كند
- اعمال صالح باعث ازدياد خيرات و نعمتهاات واعمال زشت بلا و محنت و بدبختى در پى دارد
- جواب رد قوم هود به آن حضرت
- تحدى : پاسخ هود به قوم خود
- هود (ع ) در ادامه پاسخ به جدال كافران : من بر خداتوكل مى كنم
- معناى اين سخن هود (ع ) به قوم خود كه گفت : ((و يستخلف ربى قوما غيركم و لاتضرونه شيئا))
- اشاره به اينكه عصيان و نافرمانى در برابر يك پيغمبر، عصيان در برابر همهپيامبران به شمار مى رود
- سه خصلت قوم هود كه به خاطر آن ملعون دنيا و آخرت شدند: انكار آيات الهى ،نافرمانى انبياء و اطاعت از جباران
- بحث روايتى (روايتى در تفسير جمله : ((ان ربى على صراط مستقيم )) و اشاره بهروايات راجع به قوم هود)
- گفتارى پيرامون داستان هود، قوم عاد، تكذيب هود ونزول عذاب
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ «53»
جلد 4 - صفحه 75
(مشركان) گفتند: اى هود! تو دليل روشنى براى ما نياوردهاى وما بهخاطر سخنان تو، از خدايانمان دست بر نمىداريم و ما از ايمان آورندگان به تو نيستيم.
پیام ها
1- كسانى كه در برابر سنگ و چوب عبادت مىكنند و هيچ دليل معقولى براى كار خود ندارند، پيامبرى را كه سيرهاش ارائه معجزه و دليل روشن است، زير سؤال مىبرند!؟ «ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ»
2- حرف اصلى كفّار اين بود كه ما به خاطر «حرف تو» دست از بتهايمان بر نمىداريم، نه به جهت نبودن دليل. «بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ» نشانهى اينكه آنها دنبال دليل نبودند، آن است كه دو بار گفتند: «وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا، وَ ما نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ»
3- انبيا در اوّلين مرحله دعوتشان از مشركان، با سرسختى آنان مواجه مىشدند، ولى هرگز دست از تبليغ برنمىداشتند. «ما نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53)
خلاصه چون هود اين نصيحت را نمود:
«1» تفسير منهج الصادقين ج 4 ص 431.
جلد 6 - صفحه 86
قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ: در جواب گفتند: اى هود، نياوردى به ما حجتى كه دلالت كند بر صحت دعوى تو و معجزهاى كه مبين نمايد صدق تو را.
اين سخن را از فرط عناد و انكار گفتند، و حال آنكه معجزه و بينه را از هود ديده بودند. وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ: و نيستيم ما ترككنندگان پرستش خدايان خود را از گفتار تو كه گوئى: همين ذات احديت خداى را بپرستيد و ترك الهه خود نمائيد. حاصل آنكه ما به سبب قول تو از پرستيدن بتان دست برنداريم. وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ: و نيستيم ما مر تو را ايمان آورندگان به آنچه مىگوئى. به اين كلام، هود را مأيوس نمودند از گرويدن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ (50) يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ (51) وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52) قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53) إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54)
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ (55) إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (57)
ترجمه
و فرستاديم بسوى قوم عاد برادرشان هود را گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را هيچ خدائى جز او نيستيد شما مگر افتراء زنندگان
اى قوم من نميطلبم از شما بر آن مزدى نيست مزد من مگر بر آنكه آفريد مرا آيا پس تعقّل نمينمائيد
و اى قوم من طلب آمرزش نمائيد از پروردگارتان پس توبه كنيد بسوى او ميفرستد از آسمان بر شما باران پى در پى و مىافزايد بر قوّت شما قوّتى و رو نگردانيد با آنكه باشيد گناهكاران
گفتند اى هود نياوردى براى ما دليل واضحى و نيستيم ما واگذارندگان خدايان خودمان را بگفتار تو و نيستيم ما مر تو را گروندگان
نميگوئيم مگر آنكه رساندهاند تو را بعضى از خدايان ما ببدى گفت همانا من گواه ميگيرم خدا را و گواه باشيد كه من بيزارم از آنچه شريك ميگيريد
از غير او پس كيد كنيد با من تمامى پس مهلت مدهيد مرا
همانا من توكّل كردم بر خدا كه پروردگار من و پروردگار شما است نيست هيچ جنبندهاى مگر آنكه او در دست دارد موى پيشانى آنرا بدرستيكه پروردگار من بر راه راست است
پس اگر روى گردانيد پس بتحقيق رساندم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن بسوى شما و جانشين گرداند پروردگار من گروهى را غير شما و ضرر نميرسانيد او را چيزى
جلد 3 صفحه 90
همانا پروردگار من بر همه چيز نگهبان است.
تفسير
خداوند بعد از حضرت نوح حضرت هود را ارسال فرمود بسوى قوم خود و معمول عرب آنستكه اهل هر قبيلهاى بيكديگر برادر خطاب ميكنند و آنها اهل يك قبيله و از نسل عاد بودند و در اين باب شمّهاى در سوره اعراف گذشت و بعد از آنكه آنحضرت بمنصب رسالت فائز شد خطاب بقوم خود فرمود و آنها را دعوت بتوحيد و منع از شرك نمود و ادّعاء آنها را كه ميگفتند بتها با خدا شريكند در استحقاق عبادت و خداوند بآنها حقّ شفاعت داده باطل فرمود به اين تقريب كه اين صرف ادّعاء بدون دليل و افتراء بخداوند جليل است و تصوّر نكنيد كه من در اين دعوت قصد استفادهاى از شما دارم و بدانيد كه براى رضاى خدا بدون توقّع اجر و مزد ميخواهم شما را براه راست هدايت نمايم چنانچه اين طريقه مرضيّه تمام انبياء عظام بوده كه براى رفع تهمت و تأثير موعظه و نصيحت اين اظهار را در بدو دعوت مينمودند و انتظار دارم كه شما تعقّل و تفكّر كنيد اگر صدق گفتار مرا يافتيد تصديق نمائيد و طلب مغفرت كنيد از خداوند براى گناهان سابق خودتان و رجوع كنيد از عبادت بتها بعبادت او تا خداوند بر شما تفضّل فرمايد و مزارع و باغاتتان را بباران پى در پى سيراب و شما را بزيادتى قوّت كامياب نمايد چون آنها زارع بودند و احتياج بباران و قوّت بدنى داشتند و از دعوت من اعراض ننمائيد و اصرار بر گناه نداشته باشيد قوم او در جواب گفتند تو دليل و حجّت واضحى بر ادّعاء خود ندارى و معجزهاى نياوردى كه ما تصديق تو را نمائيم با آنكه دليل بر توحيد واضح است و آنحضرت معجزاتى هم داشته ولى آنها تعقّل در ادلّه توحيد نمىنمودند و معجزات را حمل بر سحر و شعبده ميكردند و از باب تكبّر و عناد و لجاج نميخواستند زير بار گفتار حقّ بروند و دست از رويّه باطل خود بردارند لذا صريحا گفتند ما دست از عبادت خدايان خود كه بتهايند بر نميداريم بصرف گفتار تو و مأيوس باش از اجابت ما كه بتو ايمان نخواهيم آورد بلكه گمان ما آنستكه چون تو بخدايان ما جسارت نمودى و آنها را باطل خواندى به غضب آنها گرفتار شدى و بتو آسيبى رساندهاند كه ديوانه شدى لذا اين اظهارات را مينمائى حضرت هود فرمود من خدا را گواه ميگيرم و شما هم شاهد باشيد كه از بت و بت پرستى بيزارم و از شما ترسى ندارم هر مكر و حيله و تدبيرى كه داريد در باره من
جلد 3 صفحه 91
بكار بريد به اتّفاق يكديگر و ابدا مهلت ندهيد مر او اين فرمايش را وقتى فرمود كه تنها بود ولى مستظهر بلطف و كمك و حفظ الهى بود كه از آنها با كثرت و قدرت و عداوتيكه داشتند نترسيد و لذا در تعقيب اين بيان فرمود من توكّل بخدا كردم كه پروردگار من و شما است و قوّت و قدرت و عظمت او فوق هر قوّت و قدرت و عظمتى است و كسى از تحت اراده و نفوذ امر او بيرون نيست بلكه هر جنبنده و متحرّكى از انسان و حيوان مقهور و مسخّر در دست او است مانند كسيكه موى جلو سر كسى را در دست گرفته باشد و بهر جاى بخواهد بكشد ولى خدا كسى را براه باطل نميكشد بلكه براه راست دعوت ميفرمايد چون خود بر راه حقّ و عدل ثابت و مستقيم است و مردم را بجانب خود سوق ميدهد عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه انّ ربّى على صراط مستقيم يعنى او بر حقّ است جزاى خوبى را به خوبى و جزاى بدى را ببدى ميدهد و عفو ميفرمايد هر كس را بخواهد و مىبخشد منزّه و بلند مرتبه است پس اگر اعراض نمائيد و رو گردان شويد من بوظيفه خود عمل نمودم و ظاهر آنستكه لفظ تولّوا بمعنى تتولّوا است بر سبيل حكايت قول حضرت هود و محتمل است بر سبيل حكايت از قول خدا باشد يعنى پس اگر اعراض كردند بگو من بوظيفه خود در ابلاغ رسالت و اتمام حجّت كوتاهى نكردم و اگر باز شما در قبول ايمان و اطاعت كوتاهى كنيد خداوند شما را هلاك و نابود ميفرمايد و بجاى شما خلقى را موجود و متمكّن مينمايد كه مؤمن و مطيع باشند و شما بهيچ وجه نميتوانيد بخدا ضررى برسانيد چون او بىنياز از اطاعت و عبادت شما است و از انظار و افكار شما مخفى و مستور است و بر شما و اعمالتان رقيب و حفيظ و عليم است و هر كس را بجزاى عمل خود از خير و شرّ خواهد رساند و هر كس را بخواهد از بليّات حفظ خواهد فرمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالُوا يا هُودُ ما جِئتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَن قَولِكَ وَ ما نَحنُ لَكَ بِمُؤمِنِينَ (53)
گفتند قوم اي هود نياوردي براي ما دليل واضح روشني و ما هرگز دست از خدايانمان بر نميداريم و آنها را ترك نميكنيم و هرگز بتو ايمان نميآوريم.
قالوا طائفه عاد يا هود خطاب بهود در جواب دعوت او ما جِئتَنا بِبَيِّنَةٍ با اينكه هر پيغمبري بدون حجت و دليل و معجزه نبوده بعلاوه مسئله توحيد از امور بديهيه بوده و ادله عقليه بر طبقش قائم است لكن تقليد آباء و اجداد يعني دين پدري و مادري و تخيلات شيطاني که اينکه اصنام مقرب درگاه الهي هستند و اينها صورت ملائكه بلكه صورت خدا هستند و عادتهاي آنها که بشرك خو كرده بودند مانع بود از ادله و معجزات انبياء که قبول كنند و بپذيرند چنانچه امروز چيزهايي
جلد 11 - صفحه 69
که باصطلاح مد امروز شده و رواج پيدا كرده مثل ريش تراشي و بيحجابي و اشتغال بساز راديو و بيع مجسمه و امثال اينها اگر تمام علماء براي آنها اخبار و آيات و دليل عقلي اقامه كنند حمل بر يك چيزهايي ميكنند و نميپذيرند، بخصوص حضرت هود که بشارتهاي حضرت نوح را بآمدن او در دست داشتند.
وَ ما نَحنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَن قَولِكَ بمجرد يك نفر مثل هود ما دست از عبادت خدايان خود بر نميداريم با اينكه باينها كمال اميدواري را داريم که هم ببركت آنها دنياي ما مأمور شود و آخرت هم سعادتمند شويم.
وَ ما نَحنُ لَكَ بِمُؤمِنِينَ و ما كساني نيستيم که بمجرد دعوت تو بتو ايمان آوريم بقول شاعر
برو اينکه دام بر مرغ دگر نهبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 53)- منطق نیرومند هود! حال ببینیم این قوم سرکش و مغرور یعنی عاد در برابر برادرشان هود (ع) و نصایح و اندرزها و راهنماییهای او چه واکنشی نشان دادند.
«آنها گفتند: ای هود تو دلیل روشنی برای ما نیاوردهای» (قالُوا یا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَیِّنَةٍ). «و ما هرگز به خاطر سخنان تو دست از دامن بتها و خدایانمان بر نمیداریم» (وَ ما نَحْنُ بِتارِکِی آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِکَ).
«و ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد»! (وَ ما نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ).
نکات آیه
۱- توحید و یکتاپرستى ، داراى دلیلهایى روشن و قابل درک و بى نیاز از ارائه معجزه از سوى پیامبران براى اثبات آن (قالوا یهود ما جئتنا ببیّنة) هود(ع) پیش از بیان توحید و نفى شرک، نه معجزه اى ارائه مى کند و نه مدعى داشتن آن است تا به این حقیقت اشاره کند که حقانیت توحید و بطلان شرک مسأله اى است که با تفکر و تأمل قابل درک است و نیازمند پشتوانه اى همانند مشاهده معجزه نیست.
۲- قوم عاد ، هود(ع) را به نداشتن معجزه و دلیلى روشن بر حقانیت نبوتش ، متهم مى کردند. (قالوا یهود ما جئتنا ببیّنة)
۳- ادعاى نبوت و رسالت ، باید همراه با ارائه معجزه و دلیل روشن باشد.* (قالوا یهود ما جئتنا ببیّنة) «بیّنة» به معناى دلیل و حجت روشن است و مراد از آن در آیه شریفه معجزه مى باشد. قوم هود مدعى آنند که وى معجزه اى ارائه نکرده است و این سخن از ناحیه او رد نمى شود و بیان نمى کند که اثبات پیامبرى نیازمند معجزه نیست. گویا این معنا که پیامبران باید معجزه داشته باشند، مورد تأیید قرار مى گیرد.
۴- اصرار و پافشارى و تعصب قوم هود ، بر شرک ورزى و پرستش غیر خدا (و ما نحن بتارکى ءالهتنا عن قولک) جمله اسمیه «ما نحن ...» و آوردن «با» ى زایده در خبر (تارکى ءالهتنا) حکایت از تأکید و اصرار قوم عاد بر پرستش بتها دارد.
۵- قوم عاد ، مردمى مشرک و پرستشگر معبودهایى چند (و ما نحن بتارکى ءالهتنا عن قولک) «آلهه» جمع «إلاه» و به معناى معبودهاست.
۶- دعوت هود(ع) و سخنان او ، بى تأثیر در بازدارى قومش از شرک و پرستش خدایان دروغین (و ما نحن بتارکى ءالهتنا عن قولک) «عن» در «عن قولک» براى تعلیل است. بنابراین معناى جمله «ما نحن ...» چنین مى شود: سخن و ادعاى تو ، باعث نخواهد شد که ما خدایان خویش را رها کنیم.
۷- تأکید قوم عاد ، بر ایمان نیاوردن به هود(ع) و تصدیق نکردن پیامها و رسالتهاى او (و ما نحن لک بمؤمنین)
موضوعات مرتبط
- انبیا: بینات انبیا ۳
- بت پرستان: ۶
- توحید: وضوح توحید عبادى ۱
- قوم عاد: اصرار بر شرک قوم عاد ۴; بت پرستى قوم عاد ۵، ۶; تاریخ قوم عاد ۲، ۴، ۷; تعصب قوم عاد ۴; تهمتهاى قوم عاد ۲; شرک قوم عاد ۵، ۶; عقیده قوم عاد ۵; قوم عاد و هود(ع) ۶، ۷; کفر قوم عاد ۷; لجاجت قوم عاد ۴، ۶، ۷
- کافران: ۷
- مشرکان: ۴، ۵، ۶
- معجزه: نقش معجزه ۳
- نبوت: شرایط ادعاى نبوت ۳
- هود(ع): تکذیب بینات هود(ع) ۲; تکذیب معجزه هود(ع) ۲; تکذیب هود(ع) ۷; تهمت به هود(ع) ۲; دعوتهاى هود(ع) ۶; قصه هود(ع) ۶
منابع