هود ٥٤
کپی متن آیه |
---|
إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَرَاکَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ |
ترجمه
هود ٥٣ | آیه ٥٤ | هود ٥٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِعْتَرَاکَ ... بِسُوءٍ»: بلائی بر سر تو آورده است. دیوانهات نموده است. «بَرِیءٌ»: بیزار. سالم. «مِمَّا تُشْرِکُونَ»: از چیزهائی که شریک خدایشان میدانید و برخی از پرستش را بدانها اختصاص میدهید. از شرک شما و انباز ورزیدنتان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلاَّ رَبَ... (۰)
وَ حَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَ... (۲) فَأَنْجَيْنَاهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ... (۰) إِنَ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي... (۰) وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ... (۲) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ... (۳)
تفسیر
- آيات ۵۰ - ۶۰ سوره هود
- سخنان حضرت هود «ع»، با قوم خود
- جواب ردّ قوم هود، به آن حضرت
- معناى سخن هود «ع» كه گفت: «وَ يَستَخلِفُ رَبِّى قَوماً غَيرَكُم وَ لَا تَضُرُّونَهُ شَيئاً»
- عصيان در برابر يك پيغمبر، عصيان در برابر همه پيامبران است
- سه خصلت قوم هود: انكار آيات الهى، نافرمانى انبياء و اطاعت از جبّاران
- بحث روايتى (رواياتى ذیل آیات گذشته)
- گفتارى پيرامون داستان هود «ع»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ «54»
(ما حرفى نداريم) مگر اينكه مىگوييم: بعضى از خدايان ما به تو زيان رسانده (و عقلت را ربودهاند، زيرا مورد خشم بتها قرار گرفتهاى. هود) گفت: همانا من خدا را به شهادت مىطلبم و شما (نيز) شاهد باشيد كه من از آنچه شريك (خدا) قرار مىدهيد بيزارم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54)
إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَراكَ: نمىگوئيم ما در شأن تو مگر آنكه رسانيدهاند بر تو بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ: بعضى از خدايان ما به بدى و رنجى و دردى؛ مراد ديوانگى است، يعنى چون تو بتان ما را مذمت و دشنام مىدهى، آنها تو را ديوانه ساختهاند و لذا اين سخنان كه بر طريق عقل نيست از تو شنيده مىشود.
حضرت هود عليه السّلام در مقام جواب اظهار جلالت و اعتماد به حق را نمود در دعوت و تبرى از آنها و شركاء: قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ: فرمود من گواه مىگيرم ذات احديت خداوند متعال را كه شاهد حق و صدقى است. وَ اشْهَدُوا: و نيز شاهد و گواه باشيد شما. أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ: بدرستى كه من بيزار هستم از آنچه شما شريك قرار دادهايد غير از خداوند متعال و در ستايش و پرستش حق آنها را شريك مىسازيد. حاصل آنكه اگر شما گمان مىكنيد الهه شما به سبب طعن من آنها را، مرا سياست كنند، آگاه باشيد من ترس و واهمه ندارم و
جلد 6 - صفحه 87
علنا بيزارى جويم از آنها به بصيرت و حقانيت، و شاهد گرفتن آنان با آنكه اهل شهادت نبودند بواسطه كفر و فسقشان، به جهت اقامه حجت است بر ايشان نه براى قيام حجت به آنان. و اين را از باب انذار و اعذار فرمود. بنا به قولى معنى آنكه: بدانيد چنانچه خداى تعالى مىداند، من برى هستم از شركائى كه قائليد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ (50) يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ (51) وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52) قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53) إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54)
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ (55) إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (57)
ترجمه
و فرستاديم بسوى قوم عاد برادرشان هود را گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را هيچ خدائى جز او نيستيد شما مگر افتراء زنندگان
اى قوم من نميطلبم از شما بر آن مزدى نيست مزد من مگر بر آنكه آفريد مرا آيا پس تعقّل نمينمائيد
و اى قوم من طلب آمرزش نمائيد از پروردگارتان پس توبه كنيد بسوى او ميفرستد از آسمان بر شما باران پى در پى و مىافزايد بر قوّت شما قوّتى و رو نگردانيد با آنكه باشيد گناهكاران
گفتند اى هود نياوردى براى ما دليل واضحى و نيستيم ما واگذارندگان خدايان خودمان را بگفتار تو و نيستيم ما مر تو را گروندگان
نميگوئيم مگر آنكه رساندهاند تو را بعضى از خدايان ما ببدى گفت همانا من گواه ميگيرم خدا را و گواه باشيد كه من بيزارم از آنچه شريك ميگيريد
از غير او پس كيد كنيد با من تمامى پس مهلت مدهيد مرا
همانا من توكّل كردم بر خدا كه پروردگار من و پروردگار شما است نيست هيچ جنبندهاى مگر آنكه او در دست دارد موى پيشانى آنرا بدرستيكه پروردگار من بر راه راست است
پس اگر روى گردانيد پس بتحقيق رساندم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن بسوى شما و جانشين گرداند پروردگار من گروهى را غير شما و ضرر نميرسانيد او را چيزى
جلد 3 صفحه 90
همانا پروردگار من بر همه چيز نگهبان است.
تفسير
خداوند بعد از حضرت نوح حضرت هود را ارسال فرمود بسوى قوم خود و معمول عرب آنستكه اهل هر قبيلهاى بيكديگر برادر خطاب ميكنند و آنها اهل يك قبيله و از نسل عاد بودند و در اين باب شمّهاى در سوره اعراف گذشت و بعد از آنكه آنحضرت بمنصب رسالت فائز شد خطاب بقوم خود فرمود و آنها را دعوت بتوحيد و منع از شرك نمود و ادّعاء آنها را كه ميگفتند بتها با خدا شريكند در استحقاق عبادت و خداوند بآنها حقّ شفاعت داده باطل فرمود به اين تقريب كه اين صرف ادّعاء بدون دليل و افتراء بخداوند جليل است و تصوّر نكنيد كه من در اين دعوت قصد استفادهاى از شما دارم و بدانيد كه براى رضاى خدا بدون توقّع اجر و مزد ميخواهم شما را براه راست هدايت نمايم چنانچه اين طريقه مرضيّه تمام انبياء عظام بوده كه براى رفع تهمت و تأثير موعظه و نصيحت اين اظهار را در بدو دعوت مينمودند و انتظار دارم كه شما تعقّل و تفكّر كنيد اگر صدق گفتار مرا يافتيد تصديق نمائيد و طلب مغفرت كنيد از خداوند براى گناهان سابق خودتان و رجوع كنيد از عبادت بتها بعبادت او تا خداوند بر شما تفضّل فرمايد و مزارع و باغاتتان را بباران پى در پى سيراب و شما را بزيادتى قوّت كامياب نمايد چون آنها زارع بودند و احتياج بباران و قوّت بدنى داشتند و از دعوت من اعراض ننمائيد و اصرار بر گناه نداشته باشيد قوم او در جواب گفتند تو دليل و حجّت واضحى بر ادّعاء خود ندارى و معجزهاى نياوردى كه ما تصديق تو را نمائيم با آنكه دليل بر توحيد واضح است و آنحضرت معجزاتى هم داشته ولى آنها تعقّل در ادلّه توحيد نمىنمودند و معجزات را حمل بر سحر و شعبده ميكردند و از باب تكبّر و عناد و لجاج نميخواستند زير بار گفتار حقّ بروند و دست از رويّه باطل خود بردارند لذا صريحا گفتند ما دست از عبادت خدايان خود كه بتهايند بر نميداريم بصرف گفتار تو و مأيوس باش از اجابت ما كه بتو ايمان نخواهيم آورد بلكه گمان ما آنستكه چون تو بخدايان ما جسارت نمودى و آنها را باطل خواندى به غضب آنها گرفتار شدى و بتو آسيبى رساندهاند كه ديوانه شدى لذا اين اظهارات را مينمائى حضرت هود فرمود من خدا را گواه ميگيرم و شما هم شاهد باشيد كه از بت و بت پرستى بيزارم و از شما ترسى ندارم هر مكر و حيله و تدبيرى كه داريد در باره من
جلد 3 صفحه 91
بكار بريد به اتّفاق يكديگر و ابدا مهلت ندهيد مر او اين فرمايش را وقتى فرمود كه تنها بود ولى مستظهر بلطف و كمك و حفظ الهى بود كه از آنها با كثرت و قدرت و عداوتيكه داشتند نترسيد و لذا در تعقيب اين بيان فرمود من توكّل بخدا كردم كه پروردگار من و شما است و قوّت و قدرت و عظمت او فوق هر قوّت و قدرت و عظمتى است و كسى از تحت اراده و نفوذ امر او بيرون نيست بلكه هر جنبنده و متحرّكى از انسان و حيوان مقهور و مسخّر در دست او است مانند كسيكه موى جلو سر كسى را در دست گرفته باشد و بهر جاى بخواهد بكشد ولى خدا كسى را براه باطل نميكشد بلكه براه راست دعوت ميفرمايد چون خود بر راه حقّ و عدل ثابت و مستقيم است و مردم را بجانب خود سوق ميدهد عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه انّ ربّى على صراط مستقيم يعنى او بر حقّ است جزاى خوبى را به خوبى و جزاى بدى را ببدى ميدهد و عفو ميفرمايد هر كس را بخواهد و مىبخشد منزّه و بلند مرتبه است پس اگر اعراض نمائيد و رو گردان شويد من بوظيفه خود عمل نمودم و ظاهر آنستكه لفظ تولّوا بمعنى تتولّوا است بر سبيل حكايت قول حضرت هود و محتمل است بر سبيل حكايت از قول خدا باشد يعنى پس اگر اعراض كردند بگو من بوظيفه خود در ابلاغ رسالت و اتمام حجّت كوتاهى نكردم و اگر باز شما در قبول ايمان و اطاعت كوتاهى كنيد خداوند شما را هلاك و نابود ميفرمايد و بجاى شما خلقى را موجود و متمكّن مينمايد كه مؤمن و مطيع باشند و شما بهيچ وجه نميتوانيد بخدا ضررى برسانيد چون او بىنياز از اطاعت و عبادت شما است و از انظار و افكار شما مخفى و مستور است و بر شما و اعمالتان رقيب و حفيظ و عليم است و هر كس را بجزاى عمل خود از خير و شرّ خواهد رساند و هر كس را بخواهد از بليّات حفظ خواهد فرمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِن نَقُولُ إِلاَّ اعتَراكَ بَعضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشهِدُ اللّهَ وَ اشهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمّا تُشرِكُونَ (54)
نميگوئيم در حق تو چيزي که سبب شده بر اينكه سب خدايان ما ميكني و منكر خدايي آنها شدهاي مگر اينكه از طرف بعض خدايان ما سويي و بلائي بتو متوجه شده ميخواهي تلافي كني فرمود محققا من خدا را شاهد ميگيرم و شما هم شهادت دهيد که من محققا بيزارم از آنچه شما شرك ميآوريد.
إِن نَقُولُ يعني منشأ دعوت تو و سبب آن نيست که خدا تو را مبعوث كرده و تو پيغمبر هستي اينکه نيست إِلَّا اعتَراكَ يعني اصابه كرده بتو بَعضُ آلِهَتِنا يكي از بتهاي ما بسوء يك بلائي و مصيبتي بتو وارد كرده با آنها بد بين شدهاي.
جلد 11 - صفحه 70
قالَ إِنِّي أُشهِدُ اللّهَ فرمود خدا را شاهد ميگيرم و شما هم شاهد باشيد وَ اشهَدُوا و شهادت بدهيد انّي که من محققا بَرِيءٌ مِمّا تُشرِكُونَ از جميع خدايان شما که ميپرستيد و شريك خدا قرار دادهايد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 54)- و پس از این سه جمله غیر منطقی، اضافه کردند: «ما (در باره تو) فقط میگوییم: بعضی از خدایان ما به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده) اند» (إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ).
بدون شک هود- همان گونه که برنامه و وظیفه تمام پیامبران است- معجزه یا معجزاتی برای اثبات حقانیت خویش به آنها عرضه داشته بود، ولی آنها به خاطر کبر و غروری که داشتند مانند سایر اقوام لجوج، معجزات را انکار کردند.
به هر حال هود میباید پاسخی دندان شکن به این قوم گمراه و لجوج بدهد، پاسخی که هم آمیخته با منطق باشد، و هم از موضع قدرت ادا شود.
قرآن میگوید: او در پاسخ آنها این چند جمله را بیان کرد:
«گفت: من خدا را به شهادت میطلبم و همه شما نیز شاهد باشید که من از این بتها و خدایانتان بیزارم» (قالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ).
اشاره به این که اگر این بتها قدرتی دارند از آنها بخواهید مرا از میان بردارند، من که آشکارا به جنگ آنها برخاستهام چرا مرا نابود نمیکنند؟!
نکات آیه
۱- قوم عاد ، پرستشگر معبودهایى متعدد و معتقد به تأثیرگذارى آنها در امور جهان (إن نقول إلاّ اعتریک بعض ءالهتنا بسوء) تعدد معبودها از کلمه «آلهه» که جمع «إلاه» (معبود) است ، استفاده مى شود.
۲- قوم عاد ، هود(ع) را متهم به اغتشاش روانى کردند و سخنان او را برخاسته از جنون پنداشتند. (إن نقول إلاّ اعتریک بعض ءالهتنا بسوء) «سوء» به معناى رنج ، سختى ، مرض و آفت و مانند اینهاست. و مراد از آن ، در آیه شریفه - به مناسبت مورد - مرض جنون و مانند آن مى باشد.
۳- قوم عاد ، برخى از آلهه خویش را عامل جنون و اغتشاش روانى هود(ع) مى پنداشتند. (إن نقول إلاّ اعتریک بعض ءالهتنا بسوء) «إعتراء» به معناى شامل شدن و اصابت کردن است (لسان العرب). و از آن جا که «إعتراء» در آیه شریفه، به وسیله حرف «باء» به مفعول دوم (بسوء) متعدى شده، به معناى رسانیدن و شامل کردن مى باشد. بنابراین جمله «إن نقول ...; یعنى، ما سخنى جز این نمى گوییم که یکى از خدایان ما، مرض و آفتى بر تو افکنده است».
۴- قوم عاد ، براین باور بودند که هر بت و معبودى ، در بخشى از امور کارایى دارد.* (إن نقول إلاّ اعتریک بعض ءالهتنا بسوء) از اینکه قوم عاد ، ایجاد سوء را به برخى از خدایان نسبت داده اند (بعض ءالهتنا) و نه به همه آنها ، مى توان دریافت که آنان ، هر بت و معبودى را عهده دار انجام کارى خاص مى پنداشتند.
۵- هود(ع) به مشرکان اعلان کرد که از معبودهایشان بیزار است و آنها را منشأ هیچ تأثیرى نمى داند و شایسته پرستش نمى شمارد. (قال ... اشهدوا أنى برىءٌ مما تشرکون) بیزارى و تنفر هود(ع) از بتها و معبودهاى اهل شرک، به معناى منشأ أثر ندانستن آنها و شایسته عبادت نشمردنشان است. از اینکه هود(ع) در خطاب به مردم نگفت: «اشهدکم»، ولى در گواه خواهى از خداوند گفت: «اُشهد الله» معلوم مى شود مراد از «واشهدوا»، مجرد اعلان است نه شاهد گرفتن مردم.
۶- هود(ع) ، خداوند را بر بى تأثیر دانستن معبودهاى اهل شرک و اعلان بیزارى از آنان ، گواه گرفت. (قال إنى أُشهد الله واشهدوا أنى برىءٌ مما تشرکون) اشهاد (مصدر اشهد) به معناى گواه گرفتن است.
۷- اعلام انزجار از عقاید باطل و خرافى ، گامى ضرورى براى مبلغان دین (قال إنى أُشهد الله ... أنى برىءٌ مما تشرکون)
۸- قاطعیت و صلابت هود(ع) ، در امر رسالت و مبارزه با شرک و بت پرستى (قال إنى أُشهد الله واشهدوا أنى برىءٌ مما تشرکون)
موضوعات مرتبط
- بت پرستان: ۱
- تبرى: تبرى از خرافات ۷; تبرى از عقیده خباطل ۷; تبرى از معبودان باطل ۵، ۶
- خدا: گواهى خدا ۶
- عقیده: عقیده به بتها ۴; عقیده به معبودان باطل ۴
- قوم عاد: بت پرستى قوم عاد ۱; بینش قوم عاد ۳; تاریخ قوم عاد ۲، ۳; تهمتهاى قوم عاد ۲; شرک قوم عاد ۱; عقیده قوم عاد ۱، ۴; قوم عاد و نقش بتها ۴; معبودان باطل قوم عاد ۱، ۳، ۴
- مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۷
- مشرکان: ۱
- هود(ع): استشهاد هود(ع) ۶; اعلان تبرى هود(ع) ۵; تهمت جنون به هود(ع) ۲; شرک ستیزى هود(ع) ۸; قاطعیت هود(ع) ۸; قصه هود(ع) ۵، ۶; هود(ع) و جنون ۳; هود(ع) و قوم عاد ۵
منابع