نوح ٢٧
ترجمه
نوح ٢٦ | آیه ٢٧ | نوح ٢٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَفَّاراً»: بسیار کفر پیشه. بسیار ناسپاس.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّکَ... (۱) وَ نُوحاً إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ... (۰) أُولٰئِکَ هُمُ الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (۲)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً «26» إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً «27»
و نوح گفت: پروردگارا از اين كافران هيچ كس بر زمين باقى نگذار. زيرا اگر آنان را باقى گذارى بندگانت را گمراه مىكنند و جز گناهكار و كفرپيشه نمىزايند.
«1». لقمان، 6؛ انفال، 144؛ نساء، 44 و 60؛ منافقون، 2؛ انفال، 36؛ طه، 79 و 85؛ احزاب، 10؛ آل عمران، 69؛ توبه، 9؛ ابراهيم، 3.
جلد 10 - صفحه 239
نکته ها
به حضرت نوح وحى شد كه از قوم تو جز افرادى كه ايمان آوردهاند ديگرى ايمان نخواهد آورد: «أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ» «1» به علاوه تجربه 950 سال تبليغ براى شناسايى مردم كافى است كه بداند اين نسل و حتّى نسل بعدى قابل هدايت نيستند و لذا دست به نفرين برداشت.
«ديار» از «دار» به معناى كسى است كه در خانه ساكن است.
مردان خدا به خود فكر نمىكنند، بلكه به فكر هدايت نسل هاى امروز و فردا هستند. با اينكه حضرت نوح توهينها شنيد و شكنجهها ديد، ولى دليل نفرين خود را انحراف داشتن و منحرف كردن بيان كرد.
پیام ها
1- استفاده از نفرين در آخرين مرحله جايز است. رَبِّ لا تَذَرْ ... دَيَّاراً
2- رسالت نوح جهانى بوده است. «عَلَى الْأَرْضِ»
3- با ادبيات خود مردم سخن بگوييد. در برابر «لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ، لا تَذَرُنَّ وَدًّا» حضرت نوح مىگويد: لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ ...
4- سلامت فكرى جامعه بر سلامت جسمى فرد مقدّم است. كسانى كه مردم را منحرف مىكنند، اگر هلاك شوند بهتر است. لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ ... يُضِلُّوا عِبادَكَ
5- وراثت در تربيت نقش مهمى دارد. «وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً»
6- انسان به جايى مىرسد كه در عقيده و عمل راهى براى اصلاح خود باقى نمىگذارد. «فاجِراً» در عمل، «كَفَّاراً» در عقيده.
«1». هود، 36.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 240
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً «27»
إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ: بدرستى كه اگر تو بگذارى ايشان را، يُضِلُّوا عِبادَكَ:
گمراه كنند بندگان تو را، يعنى مردمان را از دين حق باز دارند، وَ لا يَلِدُوا: و نزايند ايشان، إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً: مگر فجور كننده ناسپاس را.
نكته: آيه از باب تسميه شىء است به اسم ما يؤل اليه، يعنى چون بالغ شوند، كافر و فاجر باشند.
تبصره: در كتاب عيون اخبار- ابن بابويه رحمه اللّه روايت نموده كه از حضرت رضا عليه السّلام سؤال شد به چه علت غرق فرمود خدا دنيا را به تمامى در زمان نوح عليه السّلام، و حال آنكه بودند اطفال كه گناه نداشتند؟ فرمود:
نبودند در ايشان اطفال، به جهت آنكه خداى تعالى عقيم نمود اصلاب قوم نوح و ارحام زنان ايشان را چهل سال. پس منقطع شد نسل آنها، و غرق فرمود آنها را، و حال آنكه طفلى در آنها نبود. و سزاوار نيست خدا عذاب فرمايد كسى را كه گناه ندارد. و اما باقى قوم نوح غرق شدند به سبب تكذيب پيغمبر خدا حضرت نوح، و سايرين غرق شدند به واسطه راضى بودن تكذيب مكذبين. و من غاب عن امر فرضى به كان كمن شهد: هر كه غايب باشد از امرى و راضى باشد، مثل كسى است كه حاضر است. «1»
«1»- عيون اخبار الرضا عليه السّلام جلد 2، صفحه 75.
جلد 13 - صفحه 337
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15» وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16» وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً «17» ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً «18» وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً «19»
لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً «20» قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاَّ خَساراً «21» وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً «22» وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً «23» وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالاً «24»
مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً «25» وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً «26» إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً «27» رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَباراً «28»
ترجمه
آيا نمىبينيد چگونه آفريد خدا هفت آسمان را طبقه بر طبقه فوق يكديگر
و قرار داد ماه را در آنها روشنى و قرار داد خورشيد را چراغ
و خدا
جلد 5 صفحه 280
رويانيد شما را از زمين روئيدنى
پس باز ميگرداند شما را در آن و بيرون ميآورد شما را بيرون آوردنى
و خدا قرار داد براى شما زمين را فرشى گسترده
تا راه قرار دهيد از آن راههائى گشاده
گفت نوح پروردگارا همانا آنها نافرمانى كردند مرا و پيروى كردند كسى را كه نيفزود او را مالش و فرزندش مگر زيان
و مكر نمودند مكرى در نهايت بزرگى
و گفتند وا نگذاريد البتّه خدايان خود را و وا نگذاريد البتّه ودّ را و نه سواع را و نه يغوث و يعوق و نسر را
و بتحقيق گمراه كردند بسيارى را و زياد مفرما براى ستمكاران مگر هلاكت را
بسبب گناهانشان غرق شدند پس داخل كرده شدند در آتش پس نيافتند براى خود غير از خدا ياورانى
و گفت نوح پروردگارا مگذار بر زمين از كافران احدى را
همانا تو اگر وا گذارى آنها را گمراه ميكنند بندگان تو را و تولّد ننمايند مگر مرتكب معاصى و بسيار ناسپاس را
پروردگارا بيامرز مرا و پدر و مادرم را و هر كه داخل خانه من شد با ايمان و مردان گرونده و زنان گرونده را و زياد منما براى ستمكاران مگر زيان را.
تفسير
خداوند سبحان در اين آيات استدلال بر عظمت و توحيد خود فرموده باين تقريب كه آيا نمىبينيد و نميدانيد كه خداوند چگونه هفت آسمان با اين عظمت را طبقه بر طبقه بالاى سر شما و بالاى يكديگر بدون ستون و تكيه گاهى خلق فرموده و نگهدارى ميكند و در آسمان اوّل كه مشهود شما است و جزء آسمان- هاى هفت گانه است ماه را كه نورانى و روشن است قرار داده تا از تابش نور و جمال منظر آن بهرهمند شويد و در آسمان چهارم خورشيد را قرار داده كه چراغ جهانيان باشد و با وجود آن از روشن نمودن چراغ بىنياز گردند و از فوائد بيشمار آن بهرهمند شوند و خداوند چنانچه گياه و اشجار را از زمين رويانيد نهال وجود حضرت آدم ابو البشر را هم از خاك زمين آفريد و مردم از او بوجود آمدند و مبدء خلق بنى آدم را هم كه نطفه است از ارزاق مولّده از خاك زمين توليد ميفرمايد پس همه از خاك بيرون شده و بايد در خاك پنهان شوند و روزى معيّن بعلم بارى بتوسط بارانيكه طبع منى در آن موجود است باز مانند نبات از
جلد 5 صفحه 281
زمين بايد روئيده و بيرون آيند براى رسيدگى بحسابشان و كلمه نباتا بجاى انباتا استعمال شده براى نزديك بودن آن بمعناى تشبيه يعنى خلق فرمود شما را از زمين مانند گياه كه ميرويد روئيدنى و خداوند زمين را مانند فرش در زير پاى بندگان گسترانيد تا بگيرند از آن براى خودشان راههاى گشاده وسيع و براى تضمّن سلوك بمعناى اخذ متعدّى بمن شده و پس از بيان اين نعم براى تنبيه بر وجوب اداء شكر آن رجوع بكلام حضرت نوح فرموده ميفرمايد نوح عرضه داشت پروردگارا قوم اطاعت مرا ننمودند و رعب مال و جاه و اولاد و احفاد اغنياء و رؤساء آنها كه ميگفتند اگر نوح مقرّب درگاه خدا بود ثروتمند ميشد آنها را گرفت و متابعت از اشراف نمودند با آنكه از مال و اولاد آنها ابدا بهرهاى به اواسط مردم نميرسيد بلكه از قبل آنها متضرّر هم ميشدند و مكر و حيله بسيار بزرگى كردند كه گفتهاند توطئه بر قتل آنحضرت بود و گفتند خدايان خود را از دست ندهيد خصوصا ودّ و سواع و يغوث و يعوق و نسر را كه اسامى بتهاى معروف عربستان است و بالنّسبه اهمّ از بتهاى ديگرند و بعضى گفتهاند اينها نامهاى مردمان صالحى كه در بين آدم و نوح بودند بوده است و چون آنها از دنيا رفتند جمعى براى تبرّك بآنان مجسّمه آنها را ساخته و نگهدارى كردند و پس از چندى عبادت نمودند آنها را و از آن جماعت منتقل بعرب شده و قمّى ره نقل فرموده كه قبل از حضرت نوح مردمان با ايمانى بودند كه از دنيا رفتند و فوت آنها موجب اندوه سايرين شد پس شيطان آمد و مجسمه آنها را ساخت تا مردم بآنها مأنوس شوند و چون مردم بآنها انس گرفتند و زمستان شد بردند آنها را در اطاقهاشان جاى دادند و چون چندى بر اين گذشت و مردم ديگرى بوجود آمدند باز شيطان نزد آنها آمد و گفت اينها خدايان پدران شمايند كه آنان اينها را عبادت ميكردند پس مردم عبادت كردند آنها را و گمراه شدند از آنها خلق بسيارى پس حضرت نوح نفرين كرد آنها را و خدا هلاكشان فرمود و در علل قريب به اين معنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و نيز قمى ره نقل فرموده كه ودّ بت قبيله كلب و سواع از آن هذيل و يغوث از آن مراد و يعوق از آن همدان و نسر از آن حصين است و
جلد 5 صفحه 282
اينها قبائلى از عربند خلاصه آنكه رؤساء قوم بكمك شيطان مردم بسيارى را گمراه كردند و حضرت نوح از خدا خواست كه به آنها توفيق طاعت ندهد و در ضلالت باقى بدارد تا هلاك شوند چون قمّى ره ضلالا را بهلاكا و تدميرا از امام عليه السّلام ترجمه و تفسير فرموده و براى آنكه كسى تصوّر نكند هلاكت آنها براى سلب توفيق الهى از آنها بوده نه اعمال خودشان ميفرمايد بسبب گناهانشان غرق شدند و پس از آن داخل در آتش قبر و جهنّم شده و خواهند شد چون سلب توفيق هم در اثر اصرارشان بر كفر بوده و بتها نتوانستند با آنها كمكى نمايند و كلمه ما در ممّا خطيئاتهم زائده براى تأكيد است و در خاتمه حضرت نوح عرضه داشت پروردگارا احدى از اين كفّار را در روى زمين باقى مگذار چون اگر باقى بمانند اين جمع قليل از اهل ايمانرا هم گمراه ميكنند و بعد از اين جز فاسق فاجر مصرّ بكفر از اينها بوجود نخواهد آمد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند نوح از كجا ميدانست كه اولاد آنمردم مؤمن نميشوند فرمود از آنجا كه خدا باو فرمود همانا ايمان نميآورد بتو از قومت مگر كسانيكه تاكنون ايمان آوردهاند و بعد از آن طلب مغفرت فرمود براى خود و پدر و مادرش و كسانيكه داخل در بيت نبوّت شدند بدخول در ولايت امير المؤمنين عليه السّلام چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از دخول در بيت من دخول در ولايت است چون كسيكه داخل در ولايت شود داخل در بيت انبياء شده و بعد دعا فرمود براى عموم اهل ايمان از امم سابقه و لا حقه و نفرين فرمود بر ستمكاران عموما بهلاكت اموالشان چون قمّى ره از امام باقر عليه السّلام تبارا را به خسارا تفسير فرموده كه بمعناى زيان و ضرر است با آنكه در لغت بمعناى هلاكت است و حقير باين نحو جمع نمودم و اللّه اعلم و شرح اين قصه و طوفان نوح در سور سابقه گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه ايمان بخدا داشته باشد قرائت سوره نوح را ترك نميكند و كسيكه آن سوره را در نماز واجب يا مستحب بخواند خداوند او را در منازل خوبان و بهشت كرامت خود جاى خواهد داد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 283
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَر عَلَي الأَرضِ مِنَ الكافِرِينَ دَيّاراً «26» إِنَّكَ إِن تَذَرهُم يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاّ فاجِراً كَفّاراً «27»
و گفت نوح (ع) پروردگار من وانگذار بر روي زمين از كافرين كسي را که احدي از آنها باقي نباشد محققا اگر آنها را واگذاري گمراه ميكنند اينکه قليل بندگان تو را که ايمان آوردهاند و زايش نميكنند مگر فاجر فاسق كافر را.
چون حضرت نوح ديد که اينها ديگر قابليت هدايت ندارند و در نسل آنها و لو هفتاد پشت مؤمن بوجود نميآيد عرض كرد:
وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَر عَلَي الأَرضِ مِنَ الكافِرِينَ دَيّاراً ديار از ماده دار و ديار است که در او دور ميزنند يعني احدي را که دور زند باقي نماند، اشاره بهلاكت تمام كفار است که يك نفر از آنها باقي نماند، سپس علت هلاكت آنها و عدم بقاي احدي از آنها را بيان ميكند:
إِنَّكَ إِن تَذَرهُم يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلّا فاجِراً كَفّاراً دو جهت دارد يكي
جلد 17 - صفحه 219
آنكه اينکه عده قليلي از ضعفاء که بنوح ايمان آورده بودند اينها اذيت بآنها و اغوا و تهديد آنها و اضلال ميكنند و ديگر يك مؤمن باللّه روي زمين باقي نميماند، و جهت دوم اينكه در نسل آنها تا قيامت مؤمني بوجود نميآيد و اينکه جهت را حضرت نوح از فرمايش خداي متعال استفاده كرده بود که خطاب رسيد بحضرت نوح (ع):
وَ أُوحِيَ إِلي نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤمِنَ مِن قَومِكَ إِلّا مَن قَد آمَنَ فَلا تَبتَئِس بِما كانُوا يَفعَلُونَ هود آيه 38. که لن براي نفي تأبيد است که حتي در نسل آنها هم نيست احدي ايمان بياورد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 27)- سپس «نوح» برای نفرین خود استدلال میکند و میافزاید: «زیرا اگر آنها را باقی بگذاری بندگانت را گمراه میکنند، و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمیآورند»! (انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لا یلدوا الا فاجرا کفارا).
این نشان میدهد که نفرین انبیاء، از جمله نوح (ع) از روی خشم و غضب و انتقامجوئی و کینهتوزی نبود، بلکه روی یک حساب منطقی صورت گرفته است.
نکات آیه
۱ - تلاش مستمر قوم کافر و گمراه گر نوح، براى گمراه کردن مؤمنان و بندگان خدا (إنّک إن تذرهم یضلّوا عبادک)
۲ - حفظ دیانت بندگان خدا و صیانت آنان از گمراهى، فلسفه نفرین و درخواست نوح(ع) از خداوند، براى نابودى کامل قوم گمراه گر خود (لاتذر على الأرض من الکفرین دیّارًا . إنّک إن تذرهم یضلّوا عبادک)
۳ - تداوم حیات قوم کافر و گمراه گر نوح، موجب گمراهى بندگان خدا و مؤمنان مى شد. (إنّک إن تذرهم یضلّوا عبادک)
۴ - در صورت تداوم حیات قوم کافر و گمراه گر نوح، تمامى فرزندان و نسل بعدى آنان، به کفر، نافرمانى خدا و تبه کارى روى مى آوردند. (و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا) «فاجر» به افراد نافرمان، معصیت کار و زناکار گفته مى شود. در این آیه دو معناى اول و دوم مراد است.
۵ - به وجود آمدن فرزندان کافر و تبه کار در جامعه، فلسفه نفرین نوح(ع) علیه قوم کافر و گمراه گر خویش (و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا)
۶ - قوم نوح، مردمى کافر و تبه کار بودند (و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا) تداوم حیات قوم نوح، موجب تولد فرزندان کافر و تبه کارى مى شد. از این نکته استفاده مى شود که خود آنان نیز چنین بودند.
۷ - دوراندیشى و آینده نگرى نوح(ع) و آگاهى کامل آن حضرت از وضعیت اجتماعى و فرهنگى جامعه خویش (إنّک إن تذرهم یضلّوا عبادک و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا)
۸ - نگرانى و احساس خطر نوح(ع)، درباره به خطر افتادن ایمان مؤمنان و نسل هاى آینده جامعه، از سوى کافران حق ناپذیر و گمراه گر قوم خود (إنّک إن تذرهم یضلّوا عبادک و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا)
۹ - تأثیرپذیرى قوم نوح، از سران کفر و شرک و صاحبان زر و زور جامعه (و اتّبعوا من لم یزده ماله و ولده إلاّ خسارًا ... یضلّوا عبادک و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا)
۱۰ - تأثیر عمیق و سرنوشت ساز گروه هاى پرنفوذ و قدرتمند اجتماعى، همچون صاحبان زر و زور، در فرهنگ و باورهاى دینى جامعه (و اتّبعوا من لم یزده ماله و ولده إلاّ خسارًا ... یضلّوا عبادک و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا)
۱۱ - عذاب و کیفر الهى در دنیا حکمت آمیز است. ممّا خطی-تهم أُغرقوا ... ربّ لاتذر على الأرض من الکفرین دیّارًا . إنّک إن تذرهم یضلّوا عبادک و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا
۱۲ - گمراه کردن مردم، از موجبات نزول عذاب الهى در دنیا ربّ لاتذر على الأرض من الکفرین ... إن تذرهم یضلّوا عبادک و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا
روایات و احادیث
۱۳ - «عن صالح بن میثم قال: قلت لأبى جعفر(ع): ما کان علم نوح(ع) حین دعا قومه إنّهم لایلدوا إلاّ فاجرًا کفارًا فقال: أما سمعتَ قولَ اللّه لنوح: «إنّه لن یؤمن من قومک إلاّ من قد آمن»;[۱] صالح بن میثم گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: نوح(ع) هنگامى که قوم خود را دعوت مى کرد از کجا آگاه بود که اولاد آن قوم، غیر از بدکار و کافر به دنیا نمى آیند; امام فرمود: آیا سخن خداوند را به نوح نشنیده اى که فرمود: (إنّه لن یؤمن من قومک إلاّ من قد آمن)».
موضوعات مرتبط
- بندگان خدا: اهمیت مصونیت بندگان خدا ۲; زمینه گمراهى بندگان خدا ۱، ۳
- ثروتمندان: نقش ثروتمندان ۱۰
- خدا: حکمت خدا ۱۱; فلسفه عذابهاى خدا ۱۱
- دین: اهمیت حفظ دین ۲
- رهبران: نقش رهبران شرک ۹; نقش رهبران کفر ۹
- عذاب: فلسفه عذاب هاى دنیوى ۱۱; موجبات عذاب دنیوى ۱۲
- عقیده: عوامل مؤثر در عقیده ۱۰
- فرهنگ: عوامل مؤثر در ساختار فرهنگ ۱۰
- قدرتمندان: نقش قدرتمندان ۱۰
- قوم نوح: آثار حیات قوم نوح ۳، ۴; آثار گمراهگرى قوم نوح ۲; ایمان نسل قوم نوح ۸; تاریخ قوم نوح ۱; تأثیرپذیرى قوم نوح ۹; زمینه عصیان نسل قوم نوح ۴; زمینه کفر نسل قوم نوح ۴; زمینه گمراهى مؤمنان قوم نوح ۳; عصیان فرزندان قوم نوح ۵; عصیان قوم نوح ۶; عصیان نسل قوم نوح ۱۳; کفر فرزندان قوم نوح۵; کفر قوم نوح ۶; کفر نسل قوم نوح ۱۳; گمراهگرى قوم نوح ۱، ۴; محافظت از مؤمنان قوم نوح ۸; موقعیت اجتماعى قوم نوح ۷; موقعیت فرهنگى قوم نوح ۷; نفرین بر قوم نوح ۲; نقش ثروتمندان قوم نوح ۹; نقش قدرتمندان قوم نوح ۹; نقش کافران قوم نوح ۸; نقش گمراهگران قوم نوح ۸
- گمراهگرى: آثار گمراهگرى ۱۲
- نوح(ع): احساس خطر نوح(ع) ۸; دوراندیشى نوح(ع) ۷; علم نوح(ع) ۷; فلسفه نفرین نوح(ع) ۲، ۵; قصه نوح(ع) ۲، ۸; منشأ علم نوح(ع)۱۳; نفرین نوح(ع) ۱۳; نگرانى نوح(ع) ۸
منابع
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۳۸۸; نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۲۵، ح ۳۰.