ق ١٥
ترجمه
ق ١٤ | آیه ١٥ | ق ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَفَعَیِینَا»: آیا ناتوان و درمانده بودهایم؟ (نگا: احقاف / ). «بِالْخَلْقِ الأوَّلِ»: در آفرینش نخستین. یعنی آفرینش آسمانها و زمین و همه موجودات دیگر در آغاز. «لَبْسٍ»: شک و تردید. مراد سرگشتگی حاصل از عدم اندیشه و بررسی مسائل و ادلّه و براهین دالّ بر قدرت نامحدود و بیپایان خدا است. کسی که معتقد باشد که خدا انسانها را از خاک آفریده است، چرا باید در آفرینش مجدد انسانها از خاک متردد باشد. «خَلْقٍ جَدیدٍ»: مراد آفرینش دوباره و رستاخیز مردگان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ... (۲) وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِيَ... (۲) قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا... (۳)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۳۸ سوره ق
- رد استبعاد اعاده خلقت ، و بيان امكان آن با استناد به وقوع خلقت نخستين
- قدرت و علم خداوند در خلق و تدبير موجودات بهحال خود باقى است
- بيان مقصود ((نزديگى خداوند بر انسان )) با عبارتى ساده و همه كس فهم
- علم خدا به انسان از طريق فرشتگان كاتب اعمال
- گفتار بعضى از مفسرين پيرامون ظرف ((اذا)) در آيه شريفه
- فرشتگان موكل بطور كامل مراقب انسان هستند و چيزى را از قلم نمى اندازند
- معناى اينكه فرمود: سكره موت ((به حق )) آمد
- مقصود از سائق و شهيدى كه در قيامت همراه هر كسى مى آيند و بيان اينكه مخاطب آيه :((لقد كنت فى غفلة من هذا...)) كيست و مفهوم آن چيست
- دو نكته اى كه از اين آيه شريفه استفاده مى شود
- معناى آيه : ((و قال قرينه هذا ما لدىّ عتيد))
- پاسخ خداى تعالى به عذرى كه به قرين شيطانى مشرك دوزخى مى آورد
- تفسير و توضيع ((و ما اءنا بظلام للعبيد))
- وجوهى كه درباره سئوال و جواب در آيه : ((يومنقول لجهنم هل امتلات و تقول هل من مزيد)) و مفاد آن گفته شده است
- وصف متقين و ورودشان به بهشت
- معناى اينكه درباره بهشت متقين فرمود: ((لهم ما يشاؤ ن فيها و لدنيا مزيد))
- روايتى در ذيل آيه : ((افعيينا بالخلق الاول ...)) و درباره دو فرشته نويسنده حسنات وسيئات
- روايتى دال بر اينكه خطاب ((القيا فى جهنمكل كفار عنيد)) به پيامبر و على (عليهما الصلوة و السلام ) مى شود
- چند روايت در ذيل آيه : ((يوم نقول لجهنم هل امتلاءت ...)) و راجع به اينكه درباره متقيندر بهشت فرموده : ((لهم ما يشاؤ ن فيها ولدينا مزيد)) و...
- روايتى در شاءن نزول ((و لقد خلقنا السموات و الاءرض ...)) و سخنى پيرامون آن
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «15»
مگر در آفرينش نخستين عاجزيم (تا از باز آفريدن شما در رستاخيز ناتوان باشيم)، بلكه آنان از آفرينش جديد در اشتباه و ترديدند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «15»
أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ: آيا پس درمانده و عاجز شديم به آفرينش اول و راه نيافتيم به وجوه آن تا فرو مانيم به آفرينش دوم كه بعث و حشر باشد. (همزه براى انكار) يعنى مشركان و منكران معترفند بر اينكه مبدع خلق اول بىماده و مده، مائيم نه غير ما، پس چرا اعتراف ننمايند بر قدرت ما به اعاده خلق به جميع مواد و رد حيات، زيرا قدرت ما بر خلق اول دلالتى صريح دارد بر آنكه اعاده خلق بر ما آسانتر خواهد چنانچه در آيه ديگر فرمايد: (كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ) «1» پس بر آنها لازم است كه به عود در قيامت و حشر اقرار كنند، و عقل سليم نيز حكم نمايد؛ با وجود بر اين معترف نشوند، بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ: بلكه ايشان به سبب وساوس شيطانى و تسويلات نفسانى در شك و شبههاند، مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ: از آفرينش تازه كه بعث و حشر باشد به تصور آنكه آن را مخالف عادت پنداشته و بر او
«1» سوره اعراف آيه 29.
جلد 12 - صفحه 222
ملتبس شده انكار نمايند و حال آنكه برهان عقلى قائم است به اثبات معاد.
در كتاب توحيد- ابن بابويه رحمه اللّه از حضرت باقر عليه السّلام سؤال شد از اين آيه، فرمود: تأويل آن آنكه خداى تعالى وقتى فانى نمايد اين عالم و اين خلق را و ساكن شوند اهل بهشت به بهشت و اهل جهنم به جهنم، تجديد فرمايد خداى تعالى عالمى غير اين عالم و خلقى غير اين خلق كه عبادت كنند او را و به يگانگى خدا را ستايش نمايند، و خلق فرمايد براى ايشان زمينى غير اين زمين و آسمانى غير اين آسمان، بعد حضرت به راوى فرمايد: شايد تو مىبينى كه خداى تعالى جز اين نيست اين يك عالم را، و مىبينى كه خدا خلق نفرموده بشرى را غير شما، بلكه قسم به خدا هر آينه خلق فرموده هزار هزار عالم را و هزار هزار آدم را و تو آخر آن عوالم هستى و آنها آدميين بودند «1». و در خصال «2» و (تفسير) عياشى نيز قريب به اين مضمون وارد شده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ «12» وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ «13» وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ «14» أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «15» وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16»
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ «17» ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «18» وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ «19» وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20»
جلد 5 صفحه 52
ترجمه
تكذيب كردند پيش از آنها قوم نوح و اصحاب رس و ثمود
و عاد و فرعون و برادران لوط
و اصحاب ايكه و قوم تبّع هر يك تكذيب كردند پيغمبران را پس لازم شد وعيد من
آيا درمانده و عاجز شديم بآفرينش اوّل بلكه آنها در شك و شبهه از آفرينش جديدند
و بتحقيق آفريديم انسانرا و ميدانيم آنچه را وسوسه ميكند بآن نفس او و ما نزديكتريم باو از رگ گردن
هنگاميكه ميگيرند و ضبط ميكنند دو ملك ضبط كننده از راست و از چپ نشسته
تلفظ نميكند به سخنى مگر آنكه نزد او است نگهبان و مراقبى مهيّا و آماده
و بيامد بيهوشى مرگ براستى و درستى اينست آنچه كه از آن ميگريختى
و دميده شود در صور آن است روز وعيد.
تفسير
خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر خود و تهديد كفّار مكّه بمانند عذابهائى كه بر امم سابقه نازل شده بود باز اشاره باحوال آنها فرموده ميفرمايد قوم نوح و عاد و ثمود كه قصص آنها مكرّر ذكر شده و اصحاب رس كه گفته شده پيغمبر خودشان را در چاهيكه كندند و بنام رس معروف شده انداختند و قصّه آن در سوره فرقان گذشت و قوم فرعون و خويشاوندان لوط و اصحاب بيشه و جنگل كه قوم شعيب پيغمبر بودند و در سوره حجر شرح آن ذكر شد و قوم تبّع كه در سوره دخان مذكور گرديد هر يك از اين اقوام كه سابقه ذكر دارند اجمالا و تفصيلا تكذيب نمودند پيغمبرانى را كه مبعوث بر آنها شدند بنوبه خودشان پس واجب و لازم شد بر آنها وعيد من يعنى سزاوار وعده عذاب خدا شدند بانواع مختلفه كه در محلّ خود بيان شد و بعد از اين باز استدلال بر معاد فرموده باين تقريب كه آيا ما خسته و مانده و عاجز شديم از خلق نمودن بواسطه خلق اوّل با آن كه آنها قبول دارند آن از ما صادر شده و خلقت دوباره براى هر كس آسانتر از ابتداء است و مسلّم است كه خداوند عاجز نميشود ولى قبول نميكنند معاد را از ما و از اين انكار
جلد 5 صفحه 53
در اشتباه بزرگ غير مترقبى هستند با آن اقرار و منشأ اين شبهه جريان عادت بر آن و عدم جريان بر اين است در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از اين آيه فرمود تأويل آن آنستكه خداوند وقتى اين مردم و اين عالم را فانى نمود و اهل بهشت ببهشت رفتند و اهل جهنّم بجهنّم عالم ديگرى و مردم ديگرى را از نو مىآفريند كه عبادت كنند او را و آسمان و زمين آنها غير از اين آسمان و زمين است شما تصوّر ميكنيد خدا همين يك عالم را خلق كرده يا بشرى غير از شما خلق نفرموده قسم بخدا بتحقيق خلق فرموده هزار عالم و هزار هزار آدم و شما در اواخر اين عوالم و آن آدميانيد و در خصال و عيّاشى نيز قريب به اين معنى را از آن حضرت نقل نموده و شمّهاى از اينمقال در سوره ابراهيم عليه السّلام گذشت و مطالب سابقه اعاده نميشود و براى اثبات احاطه علميّه خود ببواطن خلق و خفاياى امور ميفرمايد كه ما خلق نموديم بنى نوع بشر را و ميدانيم سخنهاى درونى و حديث نفس آنها را كه چه در دل راه ميدهند و با خود مخفيانه صحبت ميدارند و ما بآدمى از رگ گردن كه متّصل است بوتين كه آن رگ قلب است نزديكتريم مقصود بيان استيلاء و احاطه تامّه است بعلم و قدرت كه جانش در دست قدرت ما است و افكار درونيش در نزد ما حاضر است مانند روح يا كسيكه باين درجه نزديك باو باشد حتّى در وقتى كه دو ملك مقرّب با دو قوّه گيرنده از طرف راست و چپش جايگزين شده هر سخنى كه از دهان او بيرون آيد ثبت و ضبط مينمايند و مراقب و آماده براى اخذ اقوال و اعمال اويند ما از آندو مطلعتريم ولى براى تأكيد و تشديد در نگهدارى بندگان خودشان را از معصيت و الزام بر آنها بحجّت در روز قيامت آن دو را بر آنها گماشتهايم و ضمير در لديه يا راجع است بقول يا راجع بلافظ كه يلفظ دلالت بر آن دارد يا بانسان كه در صدر كلام ذكر شده بود و احتمال اخير اقوى است چون مأموريت آن دو ملك اختصاص بثبت قول ندارد چنانچه در جوامع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه نويسنده حسنات در طرف راست مرد و نويسنده سيّئات در جانب چپ او جاى دارد و ملك دست راست امير است بر ملك دست چپ وقتى كه او كار خوبى كند ملك دست راست ده برابر مينويسد و وقتى كار بدى كند بملك دست چپ ميگويد هفت ساعت
جلد 5 صفحه 54
مهلت بده او را شايد استغفار كند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نيز قريب به اين معنى را نقل نموده و ظاهر آنستكه رقيب و عتيد صفت هر يك از آن دو است نه آنكه رقيب نام يكى و عتيد نام ديگرى باشد كه بر السنه و افواه جارى شده و خداوند بعد از دفع استبعاد كفّار از معاد در آيات سابقه تأكيد فرموده آنرا بتحقّق مقدّمهاش كه مرگ است و آنقيامت صغرى ميباشد چون خبر داده از تحقّق آن بلفظ ماضى با آن كه مراد وقوع آن در آتيه است و سكرة الموت شدّت مرگ است كه عقل را زايل نمايد و جاءت سكرة الحق بالموت نيز قرائت شده و آنرا در مجمع و قمّى ره نسبت بائمه اطهار داده يعنى و آمد بيهوشى كه حقّ است با مرگ خدا ميخواهد بفرمايد مقدّمه زنده شدن كه مردن است محقق شده آماده زنده شدن باشيد اى آدميزاد اين مرگ همان است كه تو از آن ميگريختى و همچنين خبر داده از تحقق وقوع نفخه دوم اسرافيل كه نفخه بعث است و آنكه آن روز انجاز وعيد يعنى وعده عذاب الهى است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَعَيِينا بِالخَلقِ الأَوَّلِ بَل هُم فِي لَبسٍ مِن خَلقٍ جَدِيدٍ «15»
آيا پس ما را عاجز و بزحمت انداخته بخلقت اولي بلكه اينها در شكاند در آفرينش جديدي بر خداوند هيچ امري مشكل نيست همين که مشيتش تعلق بگيرد و حكمت اقتضاء كند موجود ميشود: إِنَّما أَمرُهُ إِذا أَرادَ شَيئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ يس آيه 82 و مثال افعال عباد نيست که احتياج بمقدماتي داشته باشد از تصور و تصديق بفايده و عزم و جزم و حركت عضلات و توانايي بر فعل و عدم وجود مانع، و بر خداوند هيچ تفاوتي در خلقت عرش با خلقت پشه نميكند.
أَ فَعَيِينا بِالخَلقِ الأَوَّلِ قادر متعالي که از خاك مأكولاتي بيرون ميآورد و تبديل بنطفه ميكند و در ظلمات ثلاث تبديل بعلقه و مضغه و لحم و اعضاء و جوارح و روح در او دميده ميشود که ميفرمايد: يَخلُقُكُم فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُم خَلقاً مِن بَعدِ خَلقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ... الايه زمر آيه 8.
بَل هُم فِي لَبسٍ مِن خَلقٍ جَدِيدٍ بلكه اينها در گمراهي و جهالت و شك و ريب هستند از خلق جديد که از خاك دو مرتبه زنده كند و خلق كند خلقت جديدي انسان را ميفرمايد که همين سير خلقتي دليل روشن است بر قدرت بر بعث و قيامت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- در این آیه به ذکر یکی دیگر از دلائل امکان رستاخیز پرداخته، میگوید: «آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم» که قادر بر آفرینش رستاخیز نباشیم؟! (أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ).
سپس میافزاید: آنها در آفرینش نخستین تردید ندارند، زیرا خالق انسانها را خدا میدانند «ولی آنها (با این همه دلائل روشن) باز در آفرینش جدید تردید دارند» (بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ).
در حقیقت آنها بر اثر هوای نفس و تعصب و لجاجت گرفتار تناقضند، از یکسو خالق انسانها را در آغاز خداوند میدانند که همه را از خاک آفریده، اما از سوی دیگر وقتی به مسأله آفرینش مجدد انسانها از خاک میرسند آن را مطلبی عجیب و باور ناکردنی میشمرند، در حالی که هر دو مثل یکدیگرند.
نکات آیه
۱- راه نیافتن عجز و خستگى در خداوند، به خاطر آفرینش موجودات (أفعیینا بالخلق الأوّل) از استفهام انکارى (أفعیینا بالخلق)، مطلب بالا استفاده مى شود.
۲- آفرینش هر موجود، خود گواه قدرت خداوند بر آفرینش مجدد آن، پس از مرگ و نابودى (أفعیینا بالخلق الأوّل)
۳- نخستین وجود هر موجود، برهان امکان معاد (أفعیینا بالخلق الأوّل) تعبیر «أفعیینا بالخلق الأوّل» کافران را به وجود فعلى موجودات توجه مى دهد و همین توجّه را براى پى بردن به امکان معاد کافى مى شمارد; زیرا آن کس که قادر بر خلق باشد، مرتبه نخست و مرتبه دوم برایش یکسان است.
۴- مشاهده خلقت نخستین موجودات و شک در قدرت خداوند براى آفرینش مجدد آنها، ناسازگار با یکدیگر (أفعیینا بالخلق الأوّل بل هم فى لبس من خلق جدید) از آیه شریفه، استفاده مى شود که میان خلقت نخستین موجودات و اعاده آنها از نظر امکان، حکمى یکسان جارى است; اگر اولى ممکن شد دومى نیز ممکن است. حال ممکن شمردن یکى و محال شمردن دیگرى، تناقض مى باشد.
۵- شک در امکان معاد، در عین مشاهده آفرینش خداوند، نمودى از گیجى و سردرگمى کافران (فهم فى أمر مریج ... أفعیینا بالخلق الأوّل بل هم فى لبس من خلق جدید) بیان تناقض گویى کافران در این آیه، مى تواند در مقام ارائه نمونه اى از سرگردانى کافران باشد که در آیات پیشین خداوند به آن اشاره فرموده است.
۶- شک در امکان معاد، شک در قدرت خداوند است. (أفعیینا بالخلق الأوّل بل هم فى لبس من خلق جدید)
۷- معاد، آفرینش جدید (بل هم فى لبس من خلق جدید)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: صفات جلال ۱
- خدا: خالقیت خدا ۵; خدا و خستگى ۱; خدا و عجز ۱; شک در قدرت خدا ۶; موانع شک در قدرت خدا ۴
- کافران: تحیر کافران ۵; شک کافران ۵
- معاد: آثار شک در معاد ۶; حقیقت معاد ۷; دلایل معاد ۲، ۳; شک در معاد ۵
- موجودات: آثار خلقت ابتدایى موجودات ۴; آثار خلقت موجودات ۲; خلقت ابتدایى موجودات ۳; خلقت موجودات ۱