لقمان ٣٣
ترجمه
لقمان ٣٢ | آیه ٣٣ | لقمان ٣٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لایَجْزی»: برآورده نمیکند. سزا و جزای او را به عهده نمیگیرد (نگا: بقره / و . «جازٍ»: برآورده کننده و به عهده گیرنده. «الْغَرُورُ»: هر چیز که انسان را گول زند، از قبیل: اهریمن، نفس امّاره. دارائی. مقام. شهوات و لذّات.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ اتَّقُوا يَوْماً لاَ تَجْزِي نَفْسٌ... (۴) يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ مَا... (۴) يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَ وَعْدَ... (۸) وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَ... (۳) وَ لاَ يَسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً (۰)
تفسیر
- آيات ۲۰ - ۳۴، سوره لقمان
- معناى اينكه فرمود: ((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض ))
- نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا
- احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار ملك حقيقى در او، وغنى و حميد على الاطلاق بودنش جل و علا
- افاده كثرت و وستعت خلق و تدبير خداى تعالى
- بيان امكان معاد در برابر استبعاد مشركين
- اعتراض به آينه شريفه و پاسخ به آن
- استشهاد براى علم خدا به اعمال بندگان به تدبير جارى در نظام شب و روز
- معناى ((حق )) بودن خداى تعالى و ((على )) و ((كبير)) بودن او عزاسمه
- معناى جمله : ((و لا يغرنكم بالله الغرور))
- بيان اينكه خداوند عالم به هر كوچك و بزرگ است
- بحث روايتى
- وصف دنيا از زبان اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در جواب مردى كه از دنيا بدگويى مىكرد
- چند روايت در مورد انحصار علم به چند چيز در خداى تعالى درذيل آيه : ((ان الله عنده علم الساعة و...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ «33»
اى مردم! از پروردگارتان پروا كنيد و بترسيد از روزى كه هيچ پدرى مسئوليّت (اعمال) فرزندش را نمىپذيرد و هيچ فرزندى به جاى پدرش قبول مسئوليّت نمىكند، قطعاً وعدهى خداوند حقّ است، پس زندگى دنيا شما را نفريبد و (شيطانِ) فريبكار، شما را نسبت به خدا فريب ندهد.
نکته ها
عبارتِ «لا يَجْزِي»، هم به معناى جزا و كيفر و پاداش است و هم به معناى كفايت و تكفّل، كه در اينجا مراد معناى دوم است. «غرور»، صيغهى مبالغه، به معناى بسيار فريبنده است كه مصداق روشن آن شيطان است وبه هر چيز يا كسى گفته مىشود كه انسان را مىفريبد.
پیام ها
1- همه بايد از خدا پروا داشته باشيم و از انواع انحرافات عقيدتى، اخلاقى و عملى بپرهيزيم. «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ»
2- بهترين زاد و توشه براى روزى كه حتّى پدر و فرزند به داد يكديگر نمىرسند، تقواست. اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزِي والِدٌ ...
3- خطر قيامت جدّى است، لذا هشدارهاى پى در پى لازم است. (دو بار امر و دو بار نهى در آيه آمده است: «اتَّقُوا- اخْشَوْا- فَلا تَغُرَّنَّكُمُ- لا يَغُرَّنَّكُمْ»)
4- روز قيامت، روز بزرگى است. (كلمهى «يَوْماً»، نكره و با تنوين آمده، نشانهى عظمت و بزرگى است.) «اخْشَوْا يَوْماً»
5- در قيامت، هركس گرفتار عمل خويش است و عهدهدار كار ديگرى نيست.
لا يَجْزِي ... شَيْئاً
6- آنچه انسان را از قيامت غافل مىكند، دنيا و شيطان فريبنده است. «فَلا تَغُرَّنَّكُمُ
جلد 7 - صفحه 291
الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ»
7- حَسَب و نَسَب، در قيامت كارايى ندارد. «لا يَجْزِي والِدٌ- وَ لا مَوْلُودٌ» (وقتى پدر وفرزند به فرياد يكديگر نمىرسند، حساب ديگران روشن است)
8- ترس از قيامت، مانع فريفتگى انسان به زندگى دنياست. اخْشَوْا يَوْماً ... وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ
9- شيطان در بعضى اوقات، حتّى در مقدّسترين امور براى فريب افراد استفاده مىكند. «وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ»
قيامت، روز تنهايى
خداوند، حكيم است و خداىِ حكيم، ساختهى خود را نابود نمىكند. دنيا، خانهاى است كه مهندسش آن را خراب مىكند تا، بناى بهترى بسازد. بنا بر روايات؛ مرگ، تغيير لباس، تغيير منزل و مقدّمهاى براى تكامل و زندگى ابدى است.
به علاوه عدالتِ خداوند، وجود قيامت را براى انسان ضرورى مىكند، زيرا ما خوبان و بدانى را مىبينيم كه در دنيا به پاداش و كيفر نمىرسند، بنابراين خداوند عادل بايد سراى ديگرى را براى آن پاداش و كيفر آنها قرار دهد.
گرچه گاه و بيگاه كيفر و پاداشهايى در دنيا مشاهده مىشود، ولى جايگاه بسيارى از اعمال تنها قيامت است، زيرا در بعضى موارد امكان آن در دنيا وجود ندارد. مثلًا كسى كه در راه خدا شهيد شده، در دنيا حضور ندارد تا پاداش بگيرد و يا كسى كه افراد زيادى را كشته، در دنيا امكان تحمّل بيش از يك كيفر را ندارد.
علاوه بر آنكه رنج و كيفر خلافكار در دنيا به تمام بستگان بىتقصيرش نيز سرايت مىكند، پس بايد پاداش و كيفر در جايى باشد كه به ديگران سرايت نكند.
جمع شدن ذرّات پخش شدهى مردگان نيز كار محالى نيست. همان گونه كه ذرّات چربىِ پخش شده در مَشكِ دوغ، در اثر تكانِ مَشك، يكجا جمع مىشود، خداوند نيز با تكان شديد زمين، اجزاى همهى مردگان را يكجا جمع مىكند. «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها. وَ أَخْرَجَتِ
جلد 7 - صفحه 292
الْأَرْضُ أَثْقالَها» «1» بگذريم كه خود ما نيز از يك تك سلول آفريده شدهايم كه اين سلول نيز از ذرّات خاكى است كه تبديل به گندم، برنج، سبزى و ... شده و به صورت غذاى والدين و سپس نطفه و سرانجام به شكل انسانى كامل در آمده است.
آنچه در اين آيه مورد توجّه قرار گرفته، صحنهى دلخراشى است كه پدر نمىتواند كارى براى فرزند خود انجام دهد. در موارد ديگر قرآن، صحنههايى مطرح شده كه اگر آن آيات را يكجا بنگريم غربت، ذلّت و وحشت انسان را درك خواهيم كرد:
در آن روز، نه مال به فرياد انسان كافر مىرسد و نه فرزند. «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» «2»
در آن روز، دوستان صميمى كفّار از حال يكديگر نمىپرسند. «وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً» «3»
در آن روز، پشيمانى و عذرخواهى براى كافر سودى ندارد. «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» «4»
در آن روز، نسبتها و آشنايىها براى كافر سودى ندارند. «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ» «5»
در آن روز، وسيلهها و سببها براى كافر از كار مىافتد. «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» «6»
به هر حال، آن روز، روز غربت و تنهايى انسان است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (33)
بعد از آن خطاب به جميع مكلفان فرمايد كه: يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ:
اى گروه مردمان بپرهيزيد و بيانديشيد پروردگار خود را از عقوبت و عذاب به
جلد 10 - صفحه 366
سبب مخالفت، وَ اخْشَوْا يَوْماً: و بترسيد روزى را، لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ:
بىنياز نكند و روا نگرداند پدرى از پسر خود چيزى را، يعنى هيچ نفعى به او نرساند و دفع عذاب ننمايد. وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ: و نه فرزند او بىنياز كننده و روا كننده، عَنْ والِدِهِ شَيْئاً: از پدر خود چيزى را، يعنى نفع رساننده ثواب و بازدارنده عقاب به هيچ طريقى نخواهد بود. إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ: بدرستى كه وعده خدا به ثواب و عقاب راست و در آن خلاف ممكن نيست. فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا: پس مغرور نسازد و فريب ندهد شما را زندگانى دنيا، يعنى به متاعهاى گوناگون و زينتهاى دلفريب و طول سلامت و كثرت نعمت آن فريفته مشويد، چه آن در معرض زوال و فناء است.
حضرت امير المؤمنين در نهج البلاغه فرمايد: امّا بعد فانّى احذّركم الدّنيا فانّها حلوة خضرة حفّت بالشّهوات و تحبّبت بالعاجلة و راقت بالقليل و تحلّت بالامال و تزيّنت بالغرور لا تدوم حبرتها و لا تؤمن فجعتها. غرّارة ضرّارة حائلة زائلة نافدة بائدة اكّالة غوّالة ...
پس بدرستى كه من مىترسانم شما را از دنياى غدار، پس به تحقيق دنيا شيرين است در ذائقه، سبز است در باصره. (استعاره فرموده اين دو لفظ را براى دنيا به اعتبار زينت و بهجت آن و تخصيص داده متعلق ذوق و بصر را كه خضرت و حلاوت است از جهت آنكه التذاذ نفس از ممر اين دو خاصه بيشتر است) احاطه شده دنيا به آرزوهاى بسيار و دوستى نموده با اهل خود به متاعهاى عاجله زائله، و به شگفت آمده به زيورهاى اندك بىاعتبار، و آراسته شده به اميدهاى بىبنياد، و زينت يافته به فريب اهل جهالت و فساد، و دوام نيابد سرور و شادى آن و ايمن نشايد بود از درد و آلام آن، فريبندهاى است مضرت رساننده، مانعى است نيست كننده به سرور، آيندهاى است هلاك كننده، خورندهاى است به فريب اخذ كننده «1».
وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ: و بايد مغرور نسازد شما را به عفو و كرم يا امهال
«1» نهج البلاغه فيض الاسلام خطبه 110 صفحه 341 و صبحى صالح خطبه 111، ص 164.
جلد 10 - صفحه 367
خداى تعالى شيطان فريب دهنده، به اين وجه كه به آرزوى دور و دراز شما را از راه ببرد و به توبه و مغفرت شما را اميدوار ساخته، بر معاصى دلير كند. به اين مضمون امروز معصيت كنيد فردا توبه نمائيد، و هر چه بنده را فريب دهد تا آنكه به عصيان اقدام كند غرور است.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام به كميل فرمايد: بدرستى كه شياطين مكر كنند، به نفسهاى خود، وقتى اجابت نكنيد آنها را، مكر نمايند به نفس شما به تحسين شهوات و اعطاى آرزوها و آرايش نمودن معاصى و فراموشى گناهان، و نهى و امر نمايند و نيكو نمايند حسن ظن را به خدا تا اميدوار شوى و مغرور گردى به آن و نافرمانى كنى او را و جزاى عاصى زبانيه آتش است ... به لطايف الحيل امر كند تو را به چيزى كه الفت به آن دارى از طاعت كه وانگذارى آن را به مرحلهاى كه گمان مىكنى اين از جانب ملك كريم است، و حال آنكه وسوسه شيطان رجيم مىباشد. وقتى سكونت و اطمينان يافتى، وادار كنند تو را به مهالك عظيمه «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُمْ مِنْ آياتِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (31) وَ إِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ (32) يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (33) إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (34)
ترجمه
آيا نديدى كه كشتى ميرود در دريا بعنايت خدا تا بنماياند بشما از آيتهايش همانا در اين هر آينه آيتها است براى هر صبر كننده شكرگزار
و چون فرو گيرد آنان را موجى مانند سايبانهائى ميخوانند خدا را با آنكه
جلد 4 صفحه 283
خالص كنندگانند براى او دين را پس چون برهاند آنان را بسوى خشكى پس بعضى از آنها در حدّ اعتدال باقى بمانند و انكار نميكند آيتهاى ما را مگر هر مكر و غدر كننده ناسپاس
اى مردمان بپرهيزيد از پروردگارتان و بترسيد از روزى كه اداء نكند پدرى از فرزندش و نه فرزندى او اداء كننده است از پدرش چيزى همانا وعده خدا راست است پس نبايد فريب دهد البته شما را زندگانى دنيا و نبايد فريب دهد شما را بخدا آن فريب دهنده
همانا خدا نزدش علم روز قيامت است و فرو ميفرستد باران را و ميداند آنچه در رحمها است و نميدانند هيچ كس كه چه كسب ميكند فردا و نميداند هيج كس كه در كدام زمين ميميرد همانا خداوند داناى آگاه است.
تفسير
خداوند منّان در مقام بيان قدرت و تعداد نعمت خود متذكر نموده است بنى آدم را بكشتى كه جارى ميشود در دريا بوسيله باد و بادبان و ساير لوازم كشتيرانى كه همه از نعم الهيّه است براى ارائه دادن به بندگان علائم وجود و قدرت و رحمت خود را از عجائب مخلوقات بحر و سير كشتى باراده ناخدا بخواست خدا و عنايات بىپايان او در نگهدارى آن از خطرات و رساندن اهلش را بساحل مراد ولى كسانى متوجّه باين معانى ميشوند و از ثمرات آن بهرهمند ميگردند كه صابر بر بلا و شاكر بر نعمت باشند و در مواقع خطر صبر نمايند و بعد از نجات شكر كنند خلاصه آنكه مؤمن و بين خوف و رجاء باشند و مؤثر در وجود را جز خدا ندانند در مجمع نقل نموده كه ايمان دو نيمه است نيمى از آن صبر و نيمى شكر است و وقتى كه فرو گيرد اهل كشتى را موجى از امواج بىكران دريا كه در احاطه و ارتفاع و بزرگى مانند خيمه و ابر و كوهى سايه افكن شده ناچار بخوانند خدا را براى نجات خودشان از غرق با اخلاص در دين كه توجّه بخداى يگانه و قطع اميد از غير او است ولى بعد از نجات و وصول بساحل و حصول اطمينان بعضى از آنها بعدل و اقتصاد در طريق صلاح و سداد بر آيند و بعهديكه با خدا در دريا نمودند وفا كنند و تجاوز از حق ننمايند و بعض ديگر نقض عهد فطرى و خلف وعد بحرى نموده بحال كفر و شرك اوّلى خود بر گردند ولى منكر آيات وحدت و قدرت و رحمت خدا نشود مگر آنكس كه مكّار غدّار
جلد 4 صفحه 284
ناوفادار و بسيار نا شكرگزار باشد خصوصا بعد از فرجى كه خداوند بعد از چنين شدّتى باو داده چون ختر قبيحترين غدر است و بعضى گفتهاند مراد از صبّار شكور كسى است كه حبس كند نظر خود را در ملاحظه آيات خدا و صرف نمايد فكر خويش را در تصوير نعم الهى و شكر كند خدا را در برابر آنها و قمّى ره مقتصد را بصالح و ختّار را بخدّاع تفسير فرموده است و بايد مردم از مخالفت اوامر و نواهى الهى بپرهيزند و بترسند از روز كه اداء و روا نكند هيچ پدرى از فرزندش دينى و حاجتى را و هيچ فرزندى اداء و روا كننده نباشد از پدرش دينى و حاجتى را خلاصه آنكه در آنروز هر كس بفكر خويش است نه قوم و خويش و دوست و رفيق و كسى نميتواند از كسى دستگيرى كند مگر باراده و اذن الهى و لا يجزى از باب افعال نيز قرائت شده يعنى بىنياز نميكند احدى احدى را از چيزى و تبديل جمله فعليّه باسميّه و تغيير بعضى از الفاظ ظاهرا براى تفنّن در كلام و تأكيد مرام در ظرف تجدّد و حدوث بافاده ثبوت و دوام است و چنين روزى كه قيامت كبرى است خواهد آمد و همانا وعده خداوند حقّ و محقّق است و تخلّف پذير نيست پس نبايد زندگى محدود دنيا و لذائذ فانيه آن شما را فريب دهد و بخود مشغول و سر گرم نمايد و از نعيم نامحدود آخرت باز دارد و يا شيطان و نفس امّاره بسوء شما را مغرور بكرم خدا و وعده مغفرت و تحصيل وسائل آن در ظرف مهلت نمايد چون بسا باشد كه اجل برسد و مهلت از دست برود و معصيت بتدريج شخص را از قابليّت مغفرت بيندازد و موفق بتوبه نشود و بر حسب روايات متعدّده كه بطرق معتبره از ائمه هدى عليهم السلام نقل شده پنج علم است كه بطور تحقيق و تفصيل مخصوص بذات اقدس الهى است اوّل علم بوقت قيامت كبرى است دوم علم بوقت نزول باران و محلّ آن سوم علم بذكور و اناث بودن طفل در رحم مادر و خوشگلى و زشتى و سخاوت و بخل و سعادت و شقاوت و جهنّمى و بهشتى بودن او چنانچه در نهج البلاغه است چهارم علم بآنكه شخص در آتيه چكار ميكند از خير و شرّ و چه بدست مىآورد از مال و ثروت پنجم علم بآنكه در چه سرزمينى خواهد مرد و اينكه فرمودهاند بطور تحقيق و تفصيل نميداند جز خدا شايد براى آن باشد كه گاهى اين علوم از خدا افاضه ميشود باولياء ولى نه در همه وقت و همه جا و
جلد 4 صفحه 285
بدون تغيير و بداء و خداوند عالم بتمام اشياء است و آگاه از ظاهر و باطن آنها اختصاص باين امور ندارد در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه تلاوت نمايد سوره لقمان را در شب خداوند ملائكه را موكّل او فرمايد كه حفظ نمايند او را از شيطان و لشگريانش تا صبح و چون در روز تلاوت نمايد ملائكه حفظ نمايند او را از آنملعون و اعوانش تا شام خداوند توفيق عنايت فرمايد انشاء اللّه تعالى.
جلد 4 صفحه 286
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُم وَ اخشَوا يَوماً لا يَجزِي والِدٌ عَن وَلَدِهِ وَ لا مَولُودٌ هُوَ جازٍ عَن والِدِهِ شَيئاً إِنَّ وَعدَ اللّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الحَياةُ الدُّنيا وَ لا يَغُرَّنَّكُم بِاللّهِ الغَرُورُ (33)
اي گروه ناس بپرهيزيد از مخالفت پروردگار خود و بترسيد روزي را که پدر را مجازات نميكنند بجاي پسر و ولد و اولاد جزا داده نميشود بجاي والد و پدر خود خردلي هيچ كدام تحمل از ديگري نميكنند هر كس گرفتار عمل خود ميشود.
يا أَيُّهَا النّاسُ خطاب بجميع افراد بشر است.
اتَّقُوا رَبَّكُم تقوي بمعني پرهيز است از اموري که براي انسان ضرر داشته باشد و اينکه اقسامي دارد: تقواي از عقائد فاسده مثل شرك و كفر و ضلالت و بدعت و انكار ضروريات که از ايمان خارج ميشود، تقواي از اخلاق رذيله و صفات خبيثه که هر كدام مضار دنيوي و اخروي دارد، تقواي از محرمات و معاصي که هر كدام عقوبت خاصي دارد.
وَ اخشَوا يَوماً روز قيامت و بعث و حشر و نشر.
لا يَجزِي والِدٌ عَن وَلَدِهِ وَ لا مَولُودٌ هُوَ جازٍ عَن والِدِهِ شَيئاً احدي فريادرس نيست تمام فرياد وانفساه آنها بلند است احدي بفكر ديگري نيست يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنِيهِ (عبس آيه 34 الي 37) لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم مَا اكتَسَبَ مِنَ الإِثمِ (نور آيه 11) بلي انبياء و ائمه هدي و صديقه طاهره و علماء و صلحاء در حق مؤمنين شفاعت ميكنند آنهم مشروط باذن و اجازه حق است و قابليت محل و مسئله شفاعت را ما مكرر تذكر دادهايم و اختلاف سني و شيعه را گوشزد كردهايم.
إِنَّ وَعدَ اللّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الحَياةُ الدُّنيا وَ لا يَغُرَّنَّكُم بِاللّهِ الغَرُورُ محققا وعده الهي حق است تخلف پذير نيست پس مغرور نكند شما را زندگاني دنيوي و مغرور نكند شما را بخدا شيطان فريب دهنده.
إِنَّ وَعدَ اللّهِ حَقٌّ گفتيم که خلف وعيد اگر چه قبح ندارد لكن اگر بطور اخبار باشد
جلد 14 - صفحه 441
ممكن نيست تخلف پيدا كند زيرا كذب لازم ميآيد و محال است و در عذاب كفار و مشركين و ظالمين و معاندين و مخالفين و منافقين و ضالين و مضلين و جاحدين و مبدعين و منكرين در قرآن مجيد و در اخبار آل اطهار بسيار بطور اخبار است و يقينا واقع ميشود و تخلف پذير نيست حتي خداوند در بسياري از آيات بطور قسم ياد فرموده و در دعاء كميل ميخواني
«لكنك تقدست اسماؤك اقسمت ان تملأها من الكافرين من الجنة و النّاس اجمعين و ان تخلد فيها المعاندين».
فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الحَياةُ الدُّنيا خيال كنيد هميشه در دنيا هستيد و آخرت خبري نيست و دنيا را نقد بدانيد و آخرت را نسيه و بقول عمر سعد «و ما عاقل باع الوجود بدين» و امروز نوع مردم حتي فساق و فجار خود ما چنان فريب دنيا را خوردند که ديگر بفكر آخرت و قيامت نيستند و ابدا بفكر دين و نماز و روزه و خمس و زكاة و ساير فرائض الهي و تحصيل علم واجب، نميافتند و غرق شهوات نفساني و جمع زخارف دنيوي و اشتغال بلهويات و معاصي و بي عفتي و بي حيائي شدهاند و روز بروز در تزائد است.
وَ لا يَغُرَّنَّكُم بِاللّهِ الغَرُورُ غرور شيطان است و دامهاي او بسيار است و جنود او از شياطين انسي و جني زياد هستند هر که را بيك راهي و حيله و تزويري فريب ميدهند جايي که دست از سر آدم برنداشت با ديگران چه ميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 33)- در این آیه به صورت یک جمع بندی از مواعظ و اندرزهای گذشته، و دلائل توحید و معاد، همه انسانها را به خدا و روز قیامت توجه میدهد، سپس از غرور ناشی از دنیا و شیطان بر حذر میدارد، بعد به وسعت دامنه علم خداوند و شمول آن نسبت به همه چیز میپردازد.
میفرماید: «ای مردم! تقوای الهی پیشه کنید و بترسید از روزی که نه پدر کیفر (اعمال) فرزندش را تحمل میکند و نه فرزند چیزی از کیفر (اعمال) پدرش را» (یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً).
در حقیقت دستور اول، توجه به مبدأ است، و دستور دوم توجه به معاد.
دستور اول، نیروی مراقبت را در انسان زنده میکند، و دستور دوم احساس پاداش و کیفر را، و بدون شک کسی که این دو دستور را به کار بندد کمتر آلوده گناه و فساد میشود.
به هر حال در آن روز هر کس چنان به خود مشغول است و در پیچ و خم
ج3، ص568
اعمال خویش گرفتار که به دیگری نمیپردازد، حتی پدر و فرزند که نزدیکترین رابطهها را با هم دارند هیچ کدام به فکر دیگری نیستند.
در پایان آیه انسانها را از دو چیز برحذر میدارد، میفرماید: «به یقین وعده الهی حق است. پس مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را به (کرم) خدا مغرور سازد»! (إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ).
نکات آیه
۱ - خداوند، فراخوان مردمان به تقوا و ترس از روز قیامت (یأیّها الناس اتّقوا ربّکم و اخشوا یومًا)
۲ - توجه به وحدانیت خداوند، زمینه ترس از ربوبیت او است. و لئن سألتهم من خلق ... لیقولنّ اللّه ... ألم تر أنّ اللّه یولج ... ألم تر أنّ الفلک تجرى ... یأیّها الناس اتّقوا ربّکم سفارش به تقوا، پس از آیات اثبات کننده توحید، مى تواند نکته یاد شده را برساند.
۳ - توجه به ربوبیت خداوند، زمینه ساز ترس از او است. (یأیّها الناس اتّقوا ربّکم) اضافه «ربّ» به ضمیر «کم» مى تواند براى رساندن این نکته باشد که خداوند، چون پروردگار شما است، از او بترسید.
۴ - قرآن، کتابى جهانى، و پیام آن براى همه مردم است. (یأیّها الناس اتّقوا ربّکم)
۵ - سفارش به ترس از خداوند، براى رشد و کمال انسان است. (اتّقوا ربّکم) «ربّ» در اصل، به معناى «تربیت و ایجاد تدریجى چیزى تا رسیدن به کمال» است. (مفردات راغب) استفاده از این صفت خداوند، به خصوص با اضافه آن به ضمیر «کم»، براى سفارش به ترس از او، مى تواند به منظور یاد شده باشد.
۶ - قیامت، روزى هول انگیز است و شایسته است که انسان، از آن نگران باشد. (و اخشوا یومًا لایجزى والد عن ولده)
۷ - همه انسان ها، تحت تربیت و ربوبیت خداوندند. (یأیّها الناس اتّقوا ربّکم)
۸ - توجه به سختى هاى قیامت، برانگیزاننده آدمى به تحصیل تقوا است. (اتّقوا ربّکم و اخشوا یومًا) فراخوانى به ترس از قیامت، پس از دعوت به تقوا، مى تواند به منظور این نکته باشد که ترس از قیامت، در کسب تقوا به عنوان توشه اى براى آخرت، تأثیر دارد.
۹ - توجه به دشوارى هاى قیامت، باعث فراهم آوردن توشه مناسب براى آن روز مى شود. (اتّقوا ربّکم و اخشوا یومًا لایجزى والد عن ولده) مطرح کردن این نکته که در قیامت هر کس در قبال اعمالش کیفر مى شود، مى تواند اشعار به این حقیقت داشته باشد که هر کسى باید براى خود چاره اى بیندیشد و توشه اى فراهم آورد. گفتنى است که دستور «اخشوا یوماً» پس از امر «اتّقوا» مى تواند مؤید بر برداشت بالا باشد.
۱۰ - هیچ پدر و فرزندى، در قیامت به جاى هم حتى اندک کیفرى نمى شوند. (لایجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شیئًا)
۱۱ - در قیامت، بار عمل هر کس، تنها بر دوش خود او است. (لایجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شیئًا)
۱۲ - در قیامت، برعهده گرفتن بخشى از کیفر پدر از ناحیه فرزند، به خاطر سنگین بودن حق وى بر فرزند، امرى متوقع است.* (و لامولود هو جاز عن والده) درباره مجازات نشدن پدر به جاى فرزند، از فعل «یجزى» استفاده شده است و درباره نفى مجازات فرزند به جاى پدر از «جاز» که حالت صفتى و تأکید بیشترى دارد. چنین تأکیدى، مى تواند به خاطر توقعى باشد که از ناحیه پدران هست. و نیز مى تواند به خاطر این باشد که او، از حیث عاطفه و مهر، به مراتب کم تر از پدر است. برداشت بالا بر اساس احتمال نخست است.
۱۳ - وعده الهى به برپایى قیامت، وعده اى حق و تخلف ناپذیر است. (و اخشوا یومًا ... إنّ وعد اللّه حقّ) بنابراین که متعلق «وعد»، واژه «یوماً» باشد، نکته یاد شده فهمیده مى شود.
۱۴ - مجازات شدن هر کسى در قبال عمل خودش، امرى حتمى و تخلف ناپذیر است. (یومًا لایجزى والد عن ولده و لا مولود هو جاز عن والده شیئًا إنّ وعد اللّه حقّ) این برداشت، بنابراین احتمال است که متعلق «وعد»، عبارت «لایجزى...» باشد.
۱۵ - خداوند، درباره فریفته شدن انسان ها به وسیله جلوه هاى زندگى دنیا، هشدار داده است. (فلاتغرّنّکم الحیوة الدنیا)
۱۶ - زندگى دنیا، فریبنده و مایه غفلت انسان از خدا و قیامت است. (اتّقوا ربّکم و اخشوا یومًا ... فلاتغرّنّکم الحیوة الدنیا)
۱۷ - تقوا و ایمان به قیامت و وعده هاى خدا، مانع فریفتگى انسان به زندگى دنیا است. (اتقوا ربّکم و اخشوا یومًا ... إنّ وعد اللّه حقّ فلاتغرّنّکم الحیوة الدنیا)
۱۸ - هشدار خداوند به قرار داشتن انسان در معرض عوامل متعدّد انحراف آفرین (فلاتغرّنّکم الحیوة الدنیا و لایغرّنّکم باللّه الغرور)
۱۹ - رحمانیت خدا، مورد سوء استفاده اغواکنندگان، در غافل ساختن انسان از قیامت و کیفر اَعمال است. (و لایغرّنّکم باللّه الغرور) «باء» در «باللّه» سببى است و مراد از آن، این است که شیطان و یا هر موجود فریبنده اى، به وسیله ذکر خدا و برخى از اوصاف او، همانند رحمانیت و یا غفاریت، چه بسا انسان را مغرور کند.
۲۰ - ممکن است که عوامل وسوسه کننده، از ارزش هاى معنوى، براى رسیدن به اهداف خویش، استفاده کنند. (و لایغرّنّکم باللّه الغرور)
۲۱ - انسان ها، براى فریفته نشدن، نیازمند هشدارهاى خداوندند. (إنّ وعد اللّه حقّ فلاتغرّنّکم الحیوة الدنیا و لایغرّنّکم باللّه الغرور)
۲۲ - شیطان، از عوامل فریبنده انسان است. (و لایغرّنّکم باللّه الغرور) «غرور» صیغه مبالغه و به معناى «بسیار فریبنده» است و مراد از آن، در آیه، مى تواند شیطان باشد.
موضوعات مرتبط
- اغواگران: سوء استفاده اغواگران ۱۹، ۲۰
- انسان: عوامل اغواى انسان ها ۲۲; لغزش انسان ۱۸; مربى انسان ها ۷; نیازهاى معنوى انسان ۲۱
- ایمان: آثار ایمان به قیامت ۱۷; آثار ایمان به وعده هاى خدا ۱۷
- پدر: کیفر پدر به جاى فرزند ۱۰، ۱۲
- ترس: آثار ترس از خدا ۵; ترس از ربوبیت خدا ۲; ترس از قیامت ۱، ۶; زمینه ترس از خدا ۳
- تقوا: آثار تقوا ۱۷; دعوت به تقوا ۱; زمینه تقوا ۸
- تکامل: عوامل تکامل ۵
- توشه: موجبات تحصیل توشه اخروى ۹
- خدا: حتمیت وعده هاى خدا ۱۳; دعوتهاى خدا ۱; ربوبیت خدا ۷; رحمانیت خدا ۱۹; هشدارهاى خدا ۱۵، ۱۸، ۲۱
- دنیا: فریبندگى دنیا ۱۵، ۱۶، ۱۷
- دین: آسیب شناسى دینى ۱۹
- ذکر: آثار ذکر اهوال قیامت ۸، ۹; آثار ذکر توحید ۲; آثار ذکر ربوبیت خدا ۳
- شیطان: اغواگرى شیطان ۲۲
- عمل: حتمیت کیفر عمل ۱۴; کیفر عمل ۱۱
- غفلت: عوامل غفلت از خدا ۱۶; عوامل غفلت از قیامت ۱۶، ۱۹
- فرزند: کیفر فرزند به جاى پدر ۱۰، ۱۲
- فریب: عوامل فریب ۱۵; موانع فریب ۱۷، ۲۱
- قرآن: جهان شمولى قرآن ۴; مخاطبان قرآن ۴
- قیامت: اهوال قیامت ۶; برپایى قیامت ۱۳; کیفر در قیامت ۱۰، ۱۱، ۱۲
- کیفر: شخصى بودن کیفر ۱۰، ۱۱
- معنویات: سوءاستفاده از معنویات ۲۰
- نظام کیفرى :۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴