لقمان ٢١
ترجمه
لقمان ٢٠ | آیه ٢١ | لقمان ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَآ أَنزَلَ اللهُ»: مراد کتاب آسمانی و حق و هدایت است. «نَتَّبِعُ مَا ...»: (نگا: بقره / . «السَّعِیرِ»: آتش زبانهکش و فروزان (نگا: نساء / و ، حجّ / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۰ - ۳۴، سوره لقمان
- معناى اينكه فرمود: ((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض ))
- نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا
- احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار ملك حقيقى در او، وغنى و حميد على الاطلاق بودنش جل و علا
- افاده كثرت و وستعت خلق و تدبير خداى تعالى
- بيان امكان معاد در برابر استبعاد مشركين
- اعتراض به آينه شريفه و پاسخ به آن
- استشهاد براى علم خدا به اعمال بندگان به تدبير جارى در نظام شب و روز
- معناى ((حق )) بودن خداى تعالى و ((على )) و ((كبير)) بودن او عزاسمه
- معناى جمله : ((و لا يغرنكم بالله الغرور))
- بيان اينكه خداوند عالم به هر كوچك و بزرگ است
- بحث روايتى
- وصف دنيا از زبان اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در جواب مردى كه از دنيا بدگويى مىكرد
- چند روايت در مورد انحصار علم به چند چيز در خداى تعالى درذيل آيه : ((ان الله عنده علم الساعة و...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ «21»
و هرگاه به آنان گفته شود: آنچه را خدا نازل كرده پيروى كنيد. گويند:
بلكه ما آنچه را پدرانمان را بر آن يافتهايم پيروى خواهيم كرد. آيا اگر شيطان آنان را به عذاب فروزان فرا خواند (باز هم بايد از او تبعيّت كنند)؟!
نکته ها
كلمهى «قِيلَ»، نشانهى شدّت تعصّب كافران است، يعنى هر حرف حقّى از هر گويندهاى باشد، آنان لجاجت مىكنند و نمىپذيرند و كارى به گوينده ندارند. «قِيلَ لَهُمُ»
«1». نحل، 125.
«2». ملاصدرا در كتاب اسفار خود مى گويد: «تبا لفلسفة تخالف الكتاب و السنة»، نابود باد آن فلسفه اى كه با كتاب و سنت مخالفت كند.
جلد 7 - صفحه 273
پیام ها
1- نمونهى جدال ناروا، تعصّب بر افكار باطل نياكان است. يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ ... قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا
2- پيروى از وحى و آنچه از جانب خداوند است، لازم است. «اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ»
3- با دعوت منحرفان به حقّ، با آنان اتمام حجّت كنيم. «قِيلَ لَهُمُ»
4- براى انسان دو راه وجود دارد: الف: راه خدا، «ما أَنْزَلَ اللَّهُ» ب: راه شيطان.
«الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ»
5- عقايد نياكان، در سرنوشت نسل آينده مؤثّر است. «وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا»
6- تقليد و تعصّبِ كوركورانه ممنوع. وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا ... أَ وَ لَوْ كانَ (تعصّب نارواى خويشاوندى، از موانع حقّپذيرى و رشد انديشه است)
7- محيط، جامعه و تاريخ، در انتخاب راه مؤثّر است. «وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا»
(انسان بايد با نور علم، عقل و وحى، حركت كند تا هر كجا در محيط، جامعه و تاريخ، انحراف ديد، از آن پرهيز كند.)
8- منطق حقّ، اصل است، نه ملّىگرايى وعقايد ورفتار نياكان. أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ ...
9- شيطان به طور مستمرّ، انسان را به باطل مىخواند. «كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ»
10- هر راهى جز وحى، بيراهه است و به عذاب دوزخ منتهى مىشود. «يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ»
11- سرانجام پيروى از افكار پوچ نياكان، دوزخ است. «عَذابِ السَّعِيرِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ «21»
«1» بحار الانوار، ج 70، ص 21- 20، روايت 17 بنقل از امالى الطّوسى.
جلد 10 - صفحه 355
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ: وقتى گفته شود مر كفار و مشركين را، اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ: پيروى كنيد آن چيزى را كه نازل فرموده است خداى تعالى يعنى قرآن و شرايع اسلام، و بدان تصديق كنيد، قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ: گويند در جواب تصديق نمىكنيم بلكه پيروى مىكنيم، ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا: آنچه را كه يافتيم بر آن پدران خود را، يعنى در طريق پدران خود سلوك مىكنيم. آيه شريفه منع صريح است از تقليد در اصول دين و مذمت فرمايد كسانى را كه پيروى كنند پدران خود را در اصل دين. بعد از آن بر سبيل انكار مىفرمايد: أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ: آيا اگر باشد كه شيطان بر وساوس و هواجس، يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ:
بخواند ايشان را بسوى عذاب سوزان كه آتش جهنم باشد، يعنى اگر شيطان بخواند آنها را به وساوس بسوى چيزى كه مآل آن آتش است، با وجود بر اين پيروى كنند او را و از تقليد در نگذرند (استفهام براى انكار است و تعجب) و ملخص معنى آنكه شيطان ايشان را دعوت كند به تقليد پدران و ترك پيروى پيغمبران، و اين موجب وصول به عذاب نيران است، با اين وصف باز هم دست از تقليد برندارند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ «21» وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ «22» وَ مَنْ كَفَرَ فَلا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «23» نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ «24» وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «25»
جلد 4 صفحه 279
ترجمه
و چون گفته شود بايشان كه پيروى كنيد آنچه را كه فرستاد خدا گويند بلكه پيروى ميكنيم آنچه را كه يافتيم بر آن پدران خود را آيا و اگر چه بوده باشد شيطان كه بخواند آنها را بسوى آتش سوزان
و كسيكه واگذارد روى دل خود را بسوى خدا با آنكه نيكوكار باشد پس بتحقيق چنگ زده است در دستگيره محكم و بسوى خدا است سر انجام كارها و كسيكه كفر ورزد
پس نبايد غمگين سازد تو را كفرش بسوى ما است بازگشت آنان پس خبر ميدهيمشان بآنچه كردند همانا خدا دانا است بآنچه در سينهها است
كامياب ميگردانيمشان اندكى پس ناچار ميسازيمشان بسوى عذابى سخت
و هر آينه اگر بپرسى از آنان كيست كه آفريد آسمانها و زمين را هر آينه ميگويند البته خدا بگو ستايش مر خدا را است بلكه بيشترشان نميدانند
تفسير
خداوند متعال در تعقيب مجادله كفار كه در آيه سابقه اشاره بآن شد فرموده و چون ايمان بخداى يگانه و كتاب او بر آنها عرضه شود گويند ما پيرو دين پدرانمان هستيم كه پرستش بت مىنمودند و معلوم ميشود مبناى عقائدشان تقليد است و بايد از آنها سؤال شود بطور انكار كه آيا پيرو پدرانشان هستند اگر چه آن پيروى شيطان و موجب دخول در آتش سوزان جهنّم باشد قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه او نضر بن حارث بود پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله باو فرمود متابعت كتاب خدا را بنما گفت متابعت دين پدران خود را مينمايم و مقصود مذمّت اهل شرك است و بيان انحصار تمسّكشان بتقليد آباء و پس از آن مدح اهل ايمانرا فرموده باين بيان كه و كسيكه واگذارد امور خود را كه در پيش دارد بخدا و بشراشر وجود خود متوجّه بامتثال احكام خدا شود و كار خوب انجام دهد متمسّك بدستاويز محكم الهى شده كه محكمترين دستاويز است و قمّى ره نقل نموده كه مراد ولايت است و عاقبت و سر انجام تمام امور بخدا و اختيار و پاداش او است و كسيكه كافر شود نبايد كفر او موجب حزن و دلتنگى پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم گردد چون ضرر تكذيب او بخودش ميرسد و صدق حضرت ظاهر ميگردد و بازگشت كفّار و ساير خلق بحكم خداوند و حضور در پيشگاه معدلت او است همه را بمجازات اعمالشان خواهد رسانيد همانا خداوند از باطن آنها و
جلد 4 صفحه 280
كينههائيكه در سينه دارند آگاه است چند روزى در دنيا آنها را مهلت ميدهد و از متاع آن بهرهمند ميفرمايد و پس از آن باجبار وارد جهنّم نموده بعذاب سخت و سنگين آن گرفتارشان خواهد فرمود عجب در آنستكه اين مشركين بالفطره موحّدند لذا اگر از آنها بپرسى كيست خالق آسمانها و زمين بدون درنگ ميگويند خداى يگانه و با وجود اين در مقام پرستش و ستايش بوسوسه شيطان بتپرست شدهاند پس بايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم حمد نمايد خدا را بر آنكه دين او را دين فطرى قرار داد و منكرين او را ملزم بتصديق او و اقرار ببطلان مسلك خودشان فرمود و صدق او را بر همه ظاهر ساخت چون پر واضح است كه اگر خالق آسمانها و زمين خداى يگانه باشد خورشيد و ماه و ستارگان و ملائكه و بتها همه مخلوق اويند و با وجود خالق پرستش مخلوق سزاوار نيست ولى بيشتر آنها علم باين لازم بيّن ندارند و نميدانند كه اين اقرار است از آنها ببطلان مرامشان و فساد كردارشان.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنزَلَ اللّهُ قالُوا بَل نَتَّبِعُ ما وَجَدنا عَلَيهِ آباءَنا أَ وَ لَو كانَ الشَّيطانُ يَدعُوهُم إِلي عَذابِ السَّعِيرِ «21»
و زماني که گفته شد بآنها که متابعت، كنيد آنچه را که خداوند نازل فرموده گفتند بلكه ما متابعت ميكنيم آنچه را که يافتيم بر او پدران خود را آيا و لو بوده باشد شيطان که دعوت كند آنها را بسوي عذاب افروخته.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنزَلَ اللّهُ که پيغمبر اكرم (ص) آنها را دعوت بتوحيد و به رسالت و بايمان و باعمال صالحه و تقواي از معاصي و از اعمال زشت فرموده بدستور قرآن مجيد که خداوند نازل فرموده.
قالُوا بَل نَتَّبِعُ ما وَجَدنا عَلَيهِ آباءَنا همان شرك و اعمال و افعال سيئه و مرسومات پدري، آنها که پدرانشان مرتكب ميشدند و ميپرستيدند ما متابعت ميكنيم و دست از دين آبائي و اجدادي خود بر نميداريم.
أَ وَ لَو كانَ الشَّيطانُ يَدعُوهُم إِلي عَذابِ السَّعِيرِ يعني و لو اينكه شيطان آنها را دعوت،
جلد 14 - صفحه 430
ميكند بعذاب سعير معذالك دست از شرك و كفر آبائي خود بر نميدارند که همين نحو که پدران آن ها را جهنمي كرده آنها هم متابعت آنها را ميكنند بجهنم ميروند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- این آیه به منطق ضعیف و سست این گروه گمراه اشاره کرده، میگوید: «هنگامی که به آنها گفته شود، از آنچه خداوند نازل کرده پیروی کنید، میگویند: نه، ما از چیزی پیروی میکنیم که پدران خود را بر آن یافتهایم»! (وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا).
و از آنجا که پیروی از نیاکان جاهل و منحرف، جزء هیچ یک از طرق سه گانه هدایت آفرین فوق نیست، قرآن از آن به عنوان راه شیطانی یاد کرده، میفرماید: «آیا اگر حتی شیطان آنها را دعوت به عذاب آتش فروزان کند» باز هم تبعیت میکنند؟! (أَ وَ لَوْ کانَ الشَّیْطانُ یَدْعُوهُمْ إِلی عَذابِ السَّعِیرِ).
نکات آیه
۱ - در صورت دعوت از مجادله گران درباره خدا براى پیروى از تعالیم آسمانى، آنان، خود را پیروِ آیین نیاکان شان معرفى مى کنند. الناس من یجدل فى اللّه بغیر علم ... و إذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه ءاباءنا
۲ - تعصّب و تقلید کور از نیاکان، مانع گرایش کافران به پیروى از قرآن و تعالیم آسمانى است. (و إذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه ءاباءنا)
۳ - اساسِ جدالِ کافران درباره خدا، برخاسته از تقلید و تعصّب خویشاوندى آنان بود. (یجدل فى اللّه ... قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه ءاباءنا)
۴ - متعصّانِ تابعِ احساسات خویشاوندى، هر دعوتى را، از هر کسى، براى پیروى از تعالیم آسمانى، جواب منفى مى دهند. (و إذا قیل لهم اتّبعوا ماأنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه ءاباءنا) آورده شدن فعل مجهول «قیل» به جاى این که دعوت کننده و گوینده خاصى را، مانند انبیا، مشخص کند، احتمال دارد به خاطر نکته یاد شده باشد.
۵ - تعصّب خویشاوندى و سنّت گرایى، از موانع حق پذیرى است. (و إذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه ءاباءنا)
۶ - توجّه به در اختیار خداوند بودن همه موجودات عالم و نیز نعمت هاى اِعطا شده به انسان، تبعیت از تعالیم آسمانى را اقتضا مى کند. (ألم تروا أنّ اللّه سخّر ... و أسبغ علیکم نعمه ... اتّبعوا ما أنزل اللّه)
۷ - صرفِ از جانب خداوند بودن دستورى، براى عمل کردن، کافى است. (و إذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه) دعوت از قومى براى تبعیت از حکم و فرمانى، بى آن که دلیلى براى آن اقامه شود و صرفاً یادآورى گردد که از جانب خداوند است، حکایت مى کند که از جانب خداوند بودن یک حکم، کافى است که انسان به آن عمل کند.
۸ - پیروى از قرآن و تعالیم نازل شده از جانب خداوند، ضرورى است. (اتّبعوا ما أنزل اللّه)
۹ - آداب و رسوم اقوام، در هدایت و یا گمراهى نسل ها آنان، تأثیرى قابل توجّه دارد. (و إذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه ءاباءنا)
۱۰ - پاسخ منفى دادن به فراخوان عمل به تعالیم دین آسمانى، به بهانه پیروى از آیین نیاکان، جاهلانه و مجادله اى بدون دلیل است. و من الناس من یجدل فى اللّه بغیر علم و لا هدًى و لا کتب منیر . و إذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه ءاباءنا
۱۱ - پیروى از رسوم و آیین نیاکان، بدون دلیل و منطق صحیح، امرى مذموم و ناروا است. (قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه ءاباءنا) نقل چنین کلامى از مجادله گرانِ حق ناپذیر، در پاسخ دعوت به دین و نیز ذکر استفهام انکارى پس از آن، به سرزنش شدن آن اندیشه و عمل، دلالت دارد.
۱۲ - تعصّب و وفادارى به آراى پیشینیان، مانع بروز و رشد اندیشه هاى نو است. (و إذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه ءاباءنا)
۱۳ - لازم است که پیش از الگو قرار دادن پیشینیان، انگیزه ها و فرجام آنان، بررسى شود. (قالوا بل نتّبع ... أوَ لو کان الشیطن یدعوهم) استفهام انکارى «أوَ لو کان...» اِشعار دارد به این که براى قبول و یا عدم قبول انظار پیشینیان، باید آن را بررسى کرده و به درستى آن، اطمینان پیدا کرد.
۱۴ - شیطان، بازدارنده انسان ها از تبعیت از دین است. (اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ... أوَ لو کان الشیطن یدعوهم إلى)
۱۵ - سنّت گرایىِ بى منطق و تقلید کور، تلقینى شیطانى است. (أوَ لو کان الشیطن یدعوهم إلى عذاب) همزه «أوَ لو» استفهامى انکارى و تعجّبى است. آوردن چنین استفهامى، در پى کلام مجادله گران درباره خداوند (بل نتّبع...) حکایت از آن دارد که چنین تبعیّتى، شیطانى و از القائات شیطان است.
۱۶ - سرانجام رویگردانى از آن چه که خداوند نازل کرده و گردن نهادن به راه شیطان، آتش شعله ور است. (و إذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه ... أوَ لو کان الشیطن یدعوهم إلى عذاب السعیر)
۱۷ - شیطان، فراخوان حق ناپذیران به دوزخ (کان الشیطن یدعوهم إلى عذاب السعیر)
۱۸ - جهنم، یک پارچه آتش است. (عذاب السعیر) «سعر» مصدر «سعیر» به معناى «شعله ور بودن آتش» است. نام گذارى جهنم به «سعیر»، دلالت بر نکته بالا مى کند.
۱۹ - گرفتار آمدن به فرجامى فلاکت بار، ناخوشایند انسان ها و حتّى حق ناپذیران است. (أوَ لو کان الشیطن یدعوهم إلى عذاب السعیر) همزه استفهام انکارى، حکایت کننده این معنا است که حق ناپذیران نیز از چنین فرجامى اِبا دارند و در صورتى که متوجه بشوند که گرفتار آتشى همواره شعله ور خواهند بود، از کارى که منجر به ورود در آتش یاد شده بشود، خوددارى مى کنند.
۲۰ - فرجام امور، از ملاک هاى درستى و نادرستى آنها است. (أوَ لو کان الشیطن یدعوهم إلى عذاب السعیر) توجه دادن به فرجام راه شیطان و طرح آن با استفهام انکارى، نشان دهنده این نکته است که بدى و یا خوبى عاقبت کار، خود ملاکى بر درستى و یا نادرستى آن کار است.
موضوعات مرتبط
- اطاعت: کیفر اطاعت از شیطان ۱۶
- اقوام پیشین: مطالعه فرجام اقوام پیشین ۱۳
- القائات: القائات شیطانى ۱۵
- الگو: ملاک الگو ۱۳
- امور: فرجام امور ۲۰
- انسان: گرایشهاى انسان ۱۹
- ایمان: موانع ایمان به قرآن ۲
- پاسخ: پاسخ جاهلانه ۱۰
- تعصب: آثار تعصب ۱۲
- تفکر: موانع تفکر نو ۱۲
- تقلید: منشأ تقلید کورکورانه ۱۵
- تکامل: موانع تکامل ۱۲
- جهنم: آتش جهنم ۱۸; دعوت به جهنم ۱۷; ساختار جهنم ۱۸
- حق: دعوت از حق ناپذیران ۱۷; زمینه حق پذیرى ۶; موانع حق پذیرى ۲، ۵
- حقانیت: ملاک حقانیت ۲۰
- خدا: مالکیت خدا ۶; مجادله درباره خدا ۳; مجادله گران درباره خدا ۱
- خویشاوندى: آثار تعصب خویشاوندى ۳، ۴، ۵
- دین: آسیب شناسى دینى ۲، ۹، ۱۴; اهمیت پیروى از دین ۸; دعوت به دین ۱، ۱۰; رد دعوت به دین ۴; فرجام اعراض از دین ۱۶
- دیندارى: زمینه دیندارى ۶; موانع دیندارى ۱۴
- سنت گرایى: آثار سنت گرایى ۵، ۱۲; منشأ سنت گرایى ۱۵
- شیطان: دعوتهاى شیطان ۱۷; نقش شیطان ۱۴
- عذاب: موجبات عذاب ۱۶
- عمل: عمل ناپسند ۱۱
- فرجام: ناخوشایندى فرجام شوم ۱۹
- قانون: ملاک عمل به قانون ۷
- قرآن: اهمیت پیروى از قرآن ۸
- کافران: منشأ مجادله کافران ۳
- گمراهى: عوامل گمراهى ۹
- مجادله: مجادله ناپسند ۱۰
- مجادله گران: دعوت از مجادله گران ۱; دین مجادله گران ۱
- نعمت: منشأ نعمت ۶
- نیاکان: آثار پیروى از نیاکان ۲; پیروى از نیاکان ۱، ۱۰، ۱۱; نقش رسوم نیاکان ۹
- هدایت: زمینه هدایت ۹