الحج ١٧
ترجمه
الحج ١٦ | آیه ١٧ | الحج ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الصَّابِئِینَ»: ستارهپرستان (نگا: بقره / ). «الْمَجُوسَ»: زرتشتیان. آتشپرستان. آنان کسانی هستند که به دو مبدأ خیر و شر یا نور و ظلمت معتقدند و خدای نیکیها را اهورامزدا، و خدای شر و ظلمت را اهریمن میدانند و آتش را احترام بسیار میگذارند. «شهید»: حاضر و ناظر.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۷ - ۲۴ سوره حج
- مراد از ((الذين آمنوا((،((الذين هادوا((، ((نصارى ((،((صابئين ((،((مجوس (( و((الذين اشركوا(( كه فرمود: ((خدا در قيامت بين آنان حكم به حق مى كند((
- سجده (خضوع و تذلل ) تكوينى موجودات در برابر خداوند است
- سجده تشريعى بسيارى از مردم و استكبار بسيارى ديگر كه : ((حق عليه العذاب ((
- تمامى مذاهب مختلف به دو دسته : ((محق ((،((مبطل (( منقسمند و همه اختلافاتشان به اختلاف در ربوبيت خدا بر مى گردد
- بحث روايتى
- توضيحى درباره مشيت خداوند
- چند روايت در ذيل آيه : ((هذان خصمان اختصموا فى ربهم ((
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «17»
همانا خداوند در قيامت، ميان مؤمنان (مسلمان) و يهوديان و صابئين و نصارى و مجوس و مشركان، داورى كرده و حقّ را از باطل جدا خواهد نمود، همانا خداوند بر هر چيزى گواه (و از همه چيز آگاه) است.
جلد 6 - صفحه 27
نکته ها
در اين كه صابئين چه كسانى هستند، سخن بسيار است. بعضى گفتهاند: ستاره پرستند، بعضى ملائكهپرست مىدانند وبعضى مىگويند: اينان گروهى از پيروان نوح عليه السلام هستند.
شخصى از حضرت على عليه السلام پرسيد: چرا از مجوس جزيه (نوعى ماليات) گرفته مىشود در حالى كه آنان نه پيامبر داشتند و نه كتاب و جزيه گرفتن مخصوص اهلكتاب است؟! حضرت فرمود: مجوس هم كتاب آسمانى دارند و هم پيامبر الهى. «1»
در اين آيه ميان گروهها با كلمهى «الَّذِينَ» فيصله داده شده است، در قيامت نيز حساب مؤمنان بر حقّ، از حساب مشركان منحرف و هر دو از حساب پيروان اديان آسمانى ديگر جداست. كلمهى «الَّذِينَ» سه مرتبه بكار رفته است: درباره مؤمنان، اديان ديگر ومشركان.
پیام ها
1- در نام بردن از گروهها، حقّ مؤمنان واقعى مقدّم است. «الَّذِينَ آمَنُوا»
2- يهوديّت، مسيحيّت، مجوسيّت وصابئيّت همه از اديان توحيدى و آسمانىاند، چون نام آنان در برابر مشركان برده شده است. وَ الَّذِينَ هادُوا ... وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا
3- قيامت براى همه است و در آن روز بين همهى گروهها داورى مىشود و تمام دعواها پايان مىپذيرد. «إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ»
4- در قيامت، خداوند هم قاضى است و هم شاهد. «إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ- إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»
5- قضاوتى كامل است كه قاضى اطلاعات همه جانبه داشته باشد. يَفْصِلُ ... عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
6- دعوت به اسلام ومجادله نيكو لازم است، ولى توقّع تمام شدن اختلافات اديان را در دنيا نداشته باشيد. در دنيا همزيستى مسالمتآميز داشته باشيد تا در قيامت خداوند فيصله دهد. «إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»
«1». تفسير نورالثقلين؛ توحيد صدوق، ص 306.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 28
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «17»
جلد 9 - صفحه 31
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا: بدرستى كه آنانكه ايمان آوردند به خدا و پيغمبر. وَ الَّذِينَ هادُوا: و آنانكه يهودى شدند. وَ الصَّابِئِينَ: و كفارى كه از دينى به دينى از ملل كفره نقل كنند يا ستارهپرستان. وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ: و ترسايان و گبران.
وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا: و آنانكه شرك آوردند به خداى تعالى از بت پرستان.
توضيح: اصول طبقات مردمان بر دو قسمند: طبقه اول- اهل ديانات و ملل.
طبقه دوم- اهل اهواء و نحل.
اما طبقه اول- اصول آنها چند طبقه ميباشند: 1- مسلمين. 2- يهود.
3- نصارى. 4- مجوس. بنابر آنكه صاحب كتاب و پيغمبر باشد و هر يك از اين طبقات فرق متعدده شده: اما مجوس هفتاد فرقه، يهود هفتاد و يك فرقه، نصارى هفتاد و دو فرقه، مسلمانان هفتاد و سه فرقه.
اما طبقه دوم- اهل نحل مانند بت پرستان و ستاره پرستان و فلاسفه و دهريه و براهمه، هر يك داراى فرق بسيار كه مقالات تمام آنها ضبط نيست. اما بت پرستان و ستاره پرستان به عقيده خود خدائى قائلند، لذا در آيه ذكر فرموده.
خلاصه اين طبقات پنجگانه مذكوره با فرقههاى مختلفه آنان: إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ: بدرستى كه خداى تعالى جدا مىكند ميان ايشان. يَوْمَ الْقِيامَةِ:
روز قيامت به حكم محكم و فصلى مبرم تا محق از مبطل ممتاز گردد، محقان را به علامت سفيد روئى، و مبطلان به علامت سياه روئى؛ يا به نوع جزا و مكافات، ايشان را مميز سازد، يعنى هر كدام را بر وجهى كه لايق او باشد مجازات فرمايد و در محلى كه معدّ و مهيا و فراخور او است مكان دهد. پس به معنى اول مراد امتياز محق است از ساير مبطلان، و به معنى دوم امتياز هر فرقه از يكديگر باشد. إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ: بتحقيق خداى تعالى بر هر چيز و بر همه چيزها گواه است و از حال همه آگاه، پس همه را بر وفق معتقدات در روز ميعاد جزا خواهد داد.
جلد 9 - صفحه 32
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «17» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ «18»
ترجمه
- همانا آنان كه ايمان آوردند و آنان كه يهودى شدند و ستاره پرستان و ترسايان و گبران و آنانكه مشرك شدند همانا خداوند جدائى مىاندازد
جلد 3 صفحه 595
ميان آنها روز قيامت همانا خدا بر هر چيزى گواه و آگاه است
آيا نديدى كه خداوند سجده ميكند مر او را هر كس در آسمانها و هر كه در زمين است و آفتاب و ماه و ستارگان و كوهها و درختها و چهارپايان و بسيارى از مردمان و بسيارى سزاوار شد بر او عذاب و كسيرا كه خوار كند خدا پس نيست مر او را هيچ گرامى دارندهئى همانا خدا بجا ميآورد آنچه بخواهد.
تفسير
- خداوند تعالى در روز قيامت جمع ميفرمايد ارباب اديان را از مسلمان و يهود و ستاره پرست يا كسانيكه دين ثابتى ندارند و هر چندى دينى براى خود اختيار ميكنند و ترسايان و گبران و بتپرستان را و جدا ميفرمايد حق آنها را از باطلشان بحكم نمودن در باره آنها ببهشت يا دوزخ و بر و سفيدى يا رو سياهى در صحراى محشر چون خداوند گواه و آگاه بتمام عقائد و اعمال و اخلاق آنها است و بهتر از هر كس ميتواند خوب و بدو حقّ و باطل را تميز دهد و بپاداش برساند و خداوند سؤال فرموده از پيغمبر خود كه آيا نديدى سجده اهل آسمان و اهل زمين را براى خدا از ملائكه و انس و جنّ و سجده آفتاب و ماه و ستارگان و كوهها و درختها و جنبندگان صحرا و دريا و ساير موجودات زمينى و آسمانيرا خواه مراد از سجود انقياد و خضوع و فرمانبردارى ذاتى و طبعى و قهرى باشد كه مردم هم آنرا مىبينند و ميدانند خواه كيفيّت مخصوصى باشد كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنرا مشاهده نموده در هر حال همه مشغول بتسبيح و تقديس و قيام و قعود و ركوع و سجود و نزول و صعود و هبوط و عروج و طلوع و غروب و حركت و سكون بفرمان اويند نهايت آنكه بسيارى از بشر باختيار خود سجدهئى نمودند كه مستحق ثواب گشتند و بسيارى از آنها كارى كردند كه مستحق عذاب شدند و بنابراين خبر كثير من- النّاس كه حقّ عليه الثّواب است بقرينه مقابله با حقّ عليه العذاب كه در كلام است حذف شده و نميشود كثير من النّاس را عطف بر عناوين مذكوره در آيه شريفه نمود چون سجدهئى كه استحقاق ثواب ميآورد غير از سجدهئى است كه همه موجودات مينمايند علاوه بر آنكه اين سجده در ابتداء كلام براى تمام اهل زمين اثبات شده بود نميشود در انتهاى كلام براى بعضى اثبات و از بعضى نفى شود پس يا بايد يسجد له ديگرى بمعناى ديگر مناسب با اختصاص بيشتر قبل از كثير من النّاس تقدير نمود يا آنرا مبتدا
جلد 3 صفحه 596
و خبرش را مقدّر دانست به بيانيكه گذشت و بنظر حقير تقدير خبر اولى است چون معادل آن ذكر شده و مقابل و مناسب با استحقاق عذاب استحقاق ثواب است ولى مفسّرين يا يسجد له تقدير كردهاند يا بدون توجّه باشكال اين عنوان را هم عطف بعناوين سابقه نمودهاند و در هر حال مراد از كثير من النّاس كثير بخودى خود است و مراد از كثير حقّ عليه العذاب كثير بالنّسبه بغير است كه اكثر باشد چون معلوم است كه اهل طاعت كمتر از اهل معصيت ميباشند و افراد ضمير در عليه باعتبار هر فرد است بملاحظه آنكه هر كس به تنهائى مستحق عذاب الهى ميشود براى عملش نه براى دخول در جماعت معصيت كاران و گفتهاند جهت استحقاق عذاب اباء از سجده است و معلوم است كسيكه خداوند بخواهد او را خوار و ذليل و موهون فرمايد كسى نميتواند او را گرامى و عزيز و محترم بدارد چون خداوند هر كارى بخواهد ميكند و كسى نميتواند مانع از نفوذ اراده و مشيّت او گردد لابد مطيع و منقاد و ساجد و خاضع را ببهشت ميبرد و كافر و مشرك و سركش و متكبّر را بجهنّم و هيچ اكرامى بهتر از دخول در بهشت و هيچ اهانتى بدتر از خلود در جهنّم نيست و اصل يهن اللّه يهنه اللّه بوده و ضمير مفعول براى آنكه فضله است حذف شده ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصّابِئِينَ وَ النَّصاري وَ المَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشرَكُوا إِنَّ اللّهَ يَفصِلُ بَينَهُم يَومَ القِيامَةِ إِنَّ اللّهَ عَلي كُلِّ شَيءٍ شَهِيدٌ «17»
محققا كساني که ايمان آوردند و كساني که يهود شدند و صابئين و نصاري و مجوس و كساني که مشرك شدند محققا خداوند آنها را از هم جدا ميفرمايد روز قيامت، محققا خدا بر همه چيز شاهد و گواه است.
(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا): ايمان به خدا و جميع انبياء و اوصياء آنها و روز جزاء و جميع ما جاء به النّبيّ صلّي اللّه عليه و سلّم از قرآن و احكام آوردند و بدعتي در دين نگذاشتند، و تغييري در احكام شرع ندادند حلالي را حرام نكردند و حرامي را حلال و منكر ضروريّات دين و مذهب نشدند اينها مؤمنين هستند.
(وَ الَّذِينَ هادُوا): که يهود باشند.
(وَ الصّابِئِينَ): اختلاف شد که اينها كيانند بعضي گفتند: خود را نسبت
جلد 13 - صفحه 279
به صائب بن شيث بن آدم ميدهند و بر دين او هستند بعضي گفتند: بر دين نوح هستند و بعد از او احدي از انبياء را قبول ندارند و از نوح هم برگشتند، بعضي گفتند: عبده ملائكه هستند. لكن از حضرت صادق عليه السلام حديث نقل شده که فرمود: تعطيل انبياء و رسل و كتب نمودند احدي را معترف نشدند و بلا شريعت و لا كتاب و لا رسول بودند.
تنبيه: اكثر اهل امروزه در اطراف دنيا و ممالك متعدّده صاحب اينکه مسلك هستند.
(وَ النَّصاري): که نسبت به عيسي ميدهند.
(وَ المَجُوسَ): که خود را منسوب به ابراهيم ميدانند و آتشپرست و خورشيد و ماهپرست هستند.
(وَ الَّذِينَ أَشرَكُوا): بتپرستان و گوساله و گاو و درختپرستان هستند.
(إِنَّ اللّهَ يَفصِلُ بَينَهُم يَومَ القِيامَةِ): و لو در دنيا مختلط هستند و مراودات و معاشرات و واردات و صادرات و معاملات با يكديگر دارند ولي در قيامت از هم جدا و هر كدام به جزاء خود نائل ميشوند.
(إِنَّ اللّهَ عَلي كُلِّ شَيءٍ شَهِيدٌ): خدا حاضر و ناظر و عليم و خبير بتمام اينها است و شاهد بر افعال و اقوال و بواطن و ظواهر آنها است.
تنبيه: مذاهب باطله منحصر به مذكورين غير مؤمنين نيست الآن در ميانه مسلمين چه اندازه مذاهب مختلفه است بلكه در يهود و نصاري و مجوس هم مسالك مختلفه دارند، حق يكي است و باطل هزار.
280
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- این آیه به شش گروه از پیروان مذاهب مختلف که یک گروه مسلم و مؤمنند، و پنج گروه غیر مسلمان اشاره کرده، میفرماید: «کسانی که ایمان آوردهاند، و یهود، و صابئان، و نصارا، و مجوس، و مشرکان، خداوند در میان آنها روز قیامت داوری میکند، و حق را از باطل جدا میسازد» (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصَّابِئِینَ وَ النَّصاری وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
مگر نه این است که یکی از نامهای قیامت «یوم الفصل» روز جدایی حق
ج3، ص206
از باطل است و «یوم البروز» روز آشکار شدن مکتومها، و روز پایان گرفتن اختلافات است.
آری! خدا در آن روز به همه این اختلافات پایان میدهد: «چرا که خداوند از همه چیز آگاه و با خبر است» (إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ).
نکات آیه
۱ - داورى خداوند میان: مسلمانان، یهودى ها، نصارا، صابئین، مجوسى ها و مشرکان در قیامت (إنّ الذین ءامنوا و الذین هادوا و الصبئین و النصرى و المجوس و الذین أشرکوا إنّ اللّه یفصل بینهم یوم القیمة) «فصل» (مصدر «یفصل») به معناى جدا کردن دو یا چند چیز از یکدیگر است. جدا کردن فرقه هاى یاد شده از یکدیگر در قیامت، کنایه از داورى میان آنان است. گفتنى است که چون داورى میان دو یا چند گروه متخاصم منجر به جدا شدن آنان از یکدیگر مى شود، به آن فصل خصومت و به قاضى فاصل مى گویند.
۲ - یهودیت، مسیحیت، مجوسیت و صابئیت، همه از آیین هاى توحیدى اند. (و الذین هادوا ... و الذین أشرکوا) قرار دادن گروه هاى یهودى و... در برابر «الذین اشرکوا» (آنان که شرک ورزیدند) بیانگر مطلب فوق است.
۳ - ظهور آیین صابئى، در حد فاصل میان یهودیت و مسیحیت (و الذین هادوا و الصبئین و النصرى) ذکر «صابئین» بین «یهود» و «نصارا»، اشعار به برداشت فوق دارد.
۴ - داورى میان مردم در روز بازپسین، در اختیار خداوند است. (إنّ اللّه یفصل بینهم یوم القیمة)
۵ - قیامت، روز داورى و تمیز حق از باطل و سره از ناسره (إنّ اللّه یفصل بینهم یوم القیمة)
۶ - خداوند، شاهد و گواه بر تمامى هستى است. (إنّ اللّه على کلّ شىء شهید)
۷ - گرایش هاى فکرى و عقیدتى و رفتار و اعمال آدمى، تحت نظارت و آگاهى دقیق خداوند (إنّ الذین ءامنوا و الذین هادوا ... إنّ اللّه على کلّ شىء شهید)
۸ - داورى خدا میان مردم در قیامت، مبتنى بر نظارت و آگاهى همه جانبه او بر افکار و اعمال آنان است. (إنّ الذین ءامنوا و الذین هادوا ... إنّ اللّه یفصل بینهم یوم القیمة إنّ اللّه على کلّ شىء شهید)
۹ - قضاوت و داورى، نیازمند به آگاهى و اطلاعات کافى است. (إنّ اللّه یفصل بینهم ... إنّ اللّه على کلّ شىء شهید)
روایات و احادیث
۱۰ - اصبغ بن نباته گوید: «لمّا جلس على(ع) فى الخلافة ... قال: سلونى قبل أن تفقدونى فقام إلیه الاشعث بن قیس، فقال: یا أمیرالمؤمنین کیف یؤخذ من المجوس الجزیة و لم ینزل علیهم کتاب و لم یبعث إلیهم نبى؟ قال: بلى یا أشعث قد أنزل اللّه علیهم کتاباً و بعث إلیهم رسولاً...; چون حضرت على(ع) به خلافت نشست... فرمود: از من سؤال کنید پیش از آن که مرا درنیابید. اشعث بن قیس برخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین! چگونه از مجوس جزیه گرفته مى شود، در حالى که کتابى بر آنان نازل نشده و پیغمبرى به سوى آنها برانگیخته نشده است؟ امام فرمود: چرا اى اشعث! همانا خدا کتابى بر آنان نازل کرد و رسولى به سوى آنها برانگیخت...».[۱]
موضوعات مرتبط
- آفرینش: گواهان آفرینش ۶
- ادیان آسمانى :۲
- اسماء و صفات: شهید ۶
- حق: تمیز حق و باطل ۵
- خدا: اختصاصات خدا ۴; علم خدا ۸; قضاوت اخروى خدا ۱، ۴، ۸; گواهى خدا ۶; نظارت خدا ۷، ۸
- صابئیت: تاریخ صابئیت ۳
- عقیده: نظارت بر عقیده ۷
- عمل: نظارت بر عمل ۷
- قضاوت: شرایط قضاوت ۹; علم در قضاوت ۹
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۵; قضاوت در قیامت ۴; ویژگیهاى قیامت ۵
- مجوس: مجوس از اهل کتاب ۱۰
- مجوسیت: توحید در مجوسیت ۲
- مسیحیت: توحید در مسیحیت ۲
- یهودیت: توحید در یهودیت ۲
منابع
- ↑ توحید صدوق، ص ۳۰۶، ح ۱، ب ۴۳; نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۷۵، ح ۲۴.