الحج ١٤
ترجمه
الحج ١٣ | آیه ١٤ | الحج ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُدْخِلُ»: وارد میسازد. داخل مینماید.
تفسیر
- آيات ۳ - ۱۶ سوره حج
- وصف الحال سه صنف از مردم : اصرار كنندگان برباطل ، متزلزلان در راه حق و مؤ منان
- مراد از اينكه درباره رهبرى پيروى از شيطان فرمود:((كتب عليه انه من تولاه فانهيضله ...((
- رفع ريب و ترديد در بعث و نشور، با بيان چگونگى خلقت انسان و نبات
- نسبت زمين به گياه مانند نسبت رحم به جنين است
- تفصيلى در مورد استنتاج پنج نتيجه از بيان كيفيت خلقت انسان و نبات
- مقصود از ((علم (( و ((هدى (( در آيه : ((و من الناس منيجادل فى الله بغير علم و لاهدى ...((
- وصف صنفى ديگر كه دين را براى دنيايشان مى خواهند (و من الناس من يعبد الله علىحرف ...)
- معنى و مفاد آيه : ((من كان يظن ان لن ينصره الله ...(( و وجوهى كه درباره آن گفته اند
- دو روايت در ذيل ( و من الناس من يجادل ...)
- رواياتى درباره مراد از ((مخلقة و غيرمخلقة (( و جمله : ((نقر فى الارحام ما نشاء الىاجل مسمى ((
- چند روايت در ذيل آيه : ((و من الناس من يعبد الله على حرف (( كه درباره طالبان دين براى دنيا است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ «14»
همانا خداوند اهل ايمان و عمل صالح را در باغهايى (از بهشت) وارد مىكند كه نهرها زير درختانش جارى است، (آرى) خداوند هرچه اراده كند، انجام مىدهد.
پیام ها
1- ايمان و اميد به وعدههاى حقّ، بزرگترين عامل براى رها كردن غير اوست.
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ ...
2- ايمان همراه با عمل، كليد نجات است و هيچ يك به تنهايى كارساز نيست.
«آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
3- تنوّع نعمتهاى الهى، براى كاميابى بيشتر بهشتيان است. «جَنَّاتٍ، انهار»
4- خداوند بر اساس تمايلات بشر پاداش مىدهد. (انسان از باغ و نهر لذّت مىبرد، در بهشت هم باغها و نهرهاست). «جَنَّاتٍ، انهار»
5- خداوند، قادر مطلق است و در انجام كارهايى كه اراده مىكند، به هيچ مانع و
جلد 6 - صفحه 25
بنبستى نمىرسد. «يَفْعَلُ ما يُرِيدُ» (همين قدرت سبب تضمين عمل به وعدههاى اوست).
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ «14»
«1». كشّاف، ج 3، ص 27، چاپ 1354 هجريّة.
جلد 9 - صفحه 27
بعد از ذكر شاكين در اسلام بيان ثواب ثابتين را مىفرمايد:
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا: بدرستى كه خداى تعالى در مىآورد آنان را كه تصديق نمودهاند رسول را. وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و بجا آوردند كارهاى شايسته را.
جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: بوستانهائى كه جارى مىشود زيرا اشجار يا جلو غرفههاى آن نهرها، زيرا نزهت و نضارت بستان به جريان نهر آب است در آن.
إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ: بدرستى كه خداوند سبحان بجا مىآورد آنچه خواهد بر وجه حكمت و مصلحت از مكافات موحد و مجازات مشرك، و هيچكس نيست كه دافع و مانع اثابت و عقوبت او شود.
تنبيه: 1- چون آيه شريفه بعد از بيان حال مترددين در ايمان است، پس دلالت دارد بر آنكه ايمانى كه موجب وارد شدن بهشت شود ايمانى است كه صاحبش ثابت باشد بر آن تا آخر عمر، و الا ايمانى كه بعد از آن شرك و ترديد حاصل يا اركان ايمانى متزلزل گردد قطعا موجب ثواب دائمى اخروى نخواهد بود.
2- آيه شريفه دال است بر آنكه تصديق قلبى بدون عمل جوارحى فايده اى بر آن مترتب نخواهد بود، زيرا هر جا در قرآن شريف ثواب اخروى را براى اهل ايمان مقرر داشته، اعمال صالحه را هم قرين آن ساخته؛ پس اين تقارن دال است بر آنكه طاعات و عبادات مدخليت در ايمان، يا به نحو جزئيت و يا شرطيت بلكه در بعض اخبار امام مىفرمايد: ايمان عمل است تماما و قول بعض آن عمل باشد.
در كافى- ابى عمرو زبيرى روايت نموده كه به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم: ايّها العالم اخبرنى اىّ الاعمال افضل عند اللّه؟ قال: ما لا يقبل اللّه شيئا الّا به قلت و ما هو؟ قال: الايمان باللّه الّذى لا اله الّا هو اعلى الاعمال درجة و اشرفها منزلة و اسناها حظا قال: قلت الا تخبرنى عن الايمان، اقول هو و عمل ام قول
جلد 9 - صفحه 28
بلا عمل فقال: الايمان عمل كله و القول بعض ذلك العمل بفرض من اللّه:
(الحديث) «1» اى عالم، خبر فرما كدام اعمال افضل است نزد خدا؟ فرمود: آن عملى كه قبول نمىفرمايد خدا چيزى را مگر به سبب آن. عرض كردم: چيست آن؟
فرمود: ايمان به خدائى كه نيست خدائى مگر ذات يگانه او، اعلاى اعمال است از جهت درجه، و شريفترين آنهاست از حيث منزلت و رفيع بودن از جهت حظ و بهره. عرض كردم: خبر نمىفرمائى از ايمان، آيا قول و عمل است يا قول است بدون عمل؟ فرمود: ايمان تماما عمل، و قول بعض آن عمل است به واجب شدن آن از جانب خدا ...
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ «11» يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ «12» يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشِيرُ «13» إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ «14» مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ «15»
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ أَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يُرِيدُ «16»
ترجمه
- و بعضى از مردم كسانى هستند كه بندگى ميكنند خدا را بر كنارى پس اگر برسد آنانرا خيرى دلگرم شوند بآن و اگر برسد آنها را بلائى روى گردان شوند بحال پيش خود زيان برده در دنيا و آخرت اين است آن زيان آشكار
ميخواند غير از خدا آنچه را ضرر نميرساند باو و آنچه را سود نميدهد باو اين است آن گمراهى دور
ميخواند مر آنكس را كه ضررش نزديكتر است از نفعش هر آينه بد ياور و هر آينه بد معاشرى است
همانا خداوند داخل ميكند آنانرا كه گرويدند و
جلد 3 صفحه 592
بجا آوردند كارهاى شايسته را در بهشتهائيكه ميرود در زير آنها نهرها همانا خدا ميكند هر چه بخواهد
كسيكه باشد كه گمان برد آنكه هرگز يارى نخواهد كرد او را خدا در دنيا و آخرت پس بايد بكشد وسيلهئى را تا آسمان پس بايد قطع كند پس بايد به بيند آيا ميبرد حيلهاش موجب خشمش را
و اينچنين نازل نموديم آن را آيتهاى روشن و همانا خدا هدايت ميكند هر كس را ميخواهد.
تفسير
- خداوند متعال پس از ذكر حال اهل كفر و شقاق بيان حال اهل شك و نفاق را فرموده باين تقريب كه بعضى از مردم كسانى هستند كه ظاهرا دست از بتپرستى بر ميدارند و بعبادت و بندگى خدا مشغول ميشوند ولى در جانب و كنارى از دين قرار ميگيرند مانند كسانيكه در طرفى از اطراف و جوانب لشگر گردش ميكنند براى آنكه اگر ظفر يابند غنيمتى بدست آرند و اگر شكستى مشاهده كنند فرار را برقرار اختيار نمايند اينها هم در شك و نفاق زيست ميكنند و ظاهرا با مسلمانان بكجدار و مريز رفتار مينمايند و شركت در افعال و اعمال ايشان دارند ولى منتظرند اگر در سايه اسلام بمال و منال دنيوى برسند باقى بمانند و معتقد به نبوّت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شوند و اگر بلا و فتنهئى براى آنها روى دهد منصرف گردند و بدين آباء خود معاودت نمايند و قريب به اين معنى را در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده ولى خاتمه امر آنها را سه قسم فرموده باين نحو كه قسمتى نور ايمان بقلب آنها ميتابد و مؤمن واقعى ميشوند و شك از دل آنها ميرود و قسمتى در شك باقى ميمانند و قسمتى بحال اوّلى خودشان كه شرك بوده بر ميگردند و در روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام هم اينمعنى تأكيد شده ولى از تفسير خير بعافيت و مال دنيا و تفسير فتنه ببلاء ذكرى نشده و اين اشخاص بزيان دنيا و آخرت دچار ميشوند چون در دنيا بىآبرو و ضعيف النّفس معرّفى ميشوند و جان و مال آنها از پناه اسلام خارج ميگردد و اعمال خوبشان بواسطه كفر باطل خواهد شد و از ثمرات آنها در آخرت بىبهره خواهند ماند و هيچ زيانى بالاتر از اين نيست و از جمله بدبختيهاى چنين شخصى آنستكه ميخواند و ميپرستد غير از خداوند قادر مهربان جماديرا كه اگر نپرستد آنرا نمىتواند باو ضررى برساند و اگر بپرستد نميتواند نفعى باو برساند و اين رويّه بكلّى از راه حقّ دور شدن و از جادّه مستقيم پرت گشتن است و ميخواند و ميپرستد
جلد 3 صفحه 593
بعقيده خود كسيرا كه هر آينه ضرر پرستش آن براى او بلحاظ آنكه در دنيا مبتلا بقتل و غارت از ناحيه مسلمانان ميگردد و در آخرت بعذاب الهى گرفتار ميشود نزديكتر است بواقع از نفعى كه تصوّر براى خود مينموده از آن عمل كه شفاعت بتها و تقرّب بوسيله آنها در نزد خدا باشد و بنابراين معنى لام در لمن ضرّه از محلّ خود بمناسبت حقّ تقدّم مقدّم شده و منفعت بتصوّر بت پرستان است نه در واقع و منافاتى با آيه قبل ندارد و هر آينه بد مولى و معاشر و ياور و يارى است بت براى بتپرست در دنيا و آخرت كه جز ضرر ثمرى ندارد و خداوند كسانيرا كه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحهاند در روز قيامت داخل در باغهائيكه داراى نهرهاى آب جارى است ميفرمايد و كسى نميتواند مانع از نفوذ اراده خدا شود و او هر چه بخواهد ميكند و كسيكه گمان كند كه خداوند يارى نميكند چنين كسيرا كه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحه باشد و گفتهاند مراد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است چون او مخصوص بوعده نصرت است پس بايد ريسمانى بكشد بجانب بالاى خانه خود و بگردن خويش ببندد و قطع نمايد نفس خود را و ببيند آيا اين عمل غيظ او را از ميان ميبرد و دلش از اين عقده تهى ميگردد يا خير و بنابراين مقصود از اين كلام تشبيه حال كفّار و معاندين است بكسيكه از شدّت غصّه و غضب خودكشى كند و چارهئى نداشته باشد و اينمعنى را در برهان از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده با اختصاص نصرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بفرموده خودش بامير المؤمنين عليه السّلام و استناد غيظ كفّار بآن و قول مذكور را در مجمع نسبت به اكثر مفسّرين داده و بعضى گفتهاند مراد آنستكه كسى كه باور نميكند اين نصرت را بايد وسيلهئى براى صعود بآسمان تهيّه كند و قطع نمايد بتوسط آن اين مسافت را تا برسد بآسمان پس كوشش كند و ببيند آيا ميتواند كارى كند كه مانع نصرت خدا شود از پيغمبرش و خشم خود را فرو نشاند يعنى هرگز نميتواند اين كارها را بكند و بنابر قول اوّل مراد از آسمان جهت فوق است و بنابراين قول مراد معناى معروف است و باعتبار آنكه مركز مقدّرات ميباشد و ميشود در آنها تغييرى داد مورد طعن بكفّار قرار داده شده و بعضى گفتهاند ضمير در ينصره راجع بكلمه من موصوله است و مراد بنصرت خدا روزى دادن است يعنى كسيكه اختيار توسعه و تضييق روزى را با خدا نميداند و راضى بروزى مقسوم خود نيست بايد بنحو
جلد 3 صفحه 594
مذكور خودكشى كند چون چاره ديگرى ندارد و بهيچ وسيلهئى نميتواند خشم خود را فرو نشاند و از فرمايش قمّى ره استفاده ميشود كه ظنّ در آيه بمعناى شك است و سبب بمعناى دليل و قطع بمعناى تميز و كيد بمعناى حيله چون اين الفاظ در اين معانى در آيات ديگر استعمال شده و حاصل مراد اينجا آنستكه هر كس شك دارد در اينكه خدا با او كمك ميكند يا نه بايد ميان خود و خدا دليل و راهنمائى قرار دهد و بايد ممتاز نمايد او را از غير او پس بايد نظر كند و ببيند چارهئى كه براى تحيّر خود نموده رفع شك او را ميكند و اندوه را از دل او ميبرد يا خير و اگر راهنماى خود را شناخت و تميز داد البتّه او را بحقّ واصل خواهد نمود و آنكه معناى اوّل را عامّه روايت نمودهاند و انصاف آنستكه هيچ يك از اين معانى با ظاهر آيه شريفه كاملا وفق ندارد و چندان دلچسب نيست و بنظر حقير در بيان ظاهر آيه بهتر آنست كه گفته شود كسيكه بمصائب و آلامى مبتلا شده كه گمان كرده خداوند با او يارى نميكند در دنيا و آخرت و از رحمت خدا مأيوس است بايد وسيلهئى از براى صعود بآسمان پيدا كند پس قطع مسافت نمايد تا بمقصد برسد و ببيند ميتواند چارهئى براى درد خود پيدا كند و البتّه پيدا نخواهد كرد چون كسى نميتواند مانع از نفوذ اراده الهيّه شود پس بهتر آنستكه راضى برضاى خدا باشد و بنابراين ظاهر مرجع ضمير ينصره و ظواهر الفاظ ديگر محفوظ است و اينمعنى مناسب با فعّاليّت الهيّه است كه در ذيل آيه قبل بآن تصريح شده بود و خداوند قرآن را نازل فرموده مشتمل بر آيات واضحة الدّلالات بطورى كه مشهود است و هدايت ميفرمايد هر كس را بخواهد و قابل باشد براه راست و فهم معانى آيات و كليّه خيرات و كلمه ما در ما يغيظ ممكن است مصدريّه باشد و محتمل است موصوله باشد و مفعول يغيظ كه ضمير راجع بمن در صدر كلام بوده حذف شده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ اللّهَ يُدخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ إِنَّ اللّهَ يَفعَلُ ما يُرِيدُ «14»
محققا خداوند داخل ميفرمايد كساني را که ايمان آوردند و عمل بصالحات نمودند بهشتها و باغاتي که جاري ميشود از زير آنها يعني از پاي عمارات نهرهايي، محققا خداوند آنچه را اراده نمايد بجا ميآورد.
اينکه وعده الهي تخلّف پذير نيست چون خلف وعد قبيح است و محال است از خدا صادر شود. بلي خلف وعيد مانع ندارد بلكه حسن دارد لكن اينکه وعده از راه تفضل است نه استحقاق. زيرا مؤمن هر چه ايمانش كاملتر باشد و اعمال صالحه او زيادتر باشد اداء شكر كوچكترين نعم الهي را نميكند، لكن وعيد از راه استحقاق است و زائد بر استحقاق عذاب نميكند بلكه بسا عفو ميفرمايد و ميآمرزد و گذشت ميكند لذا ميفرمايد در مقابل كفّار و مشركين و ضالّين:
(إِنَّ اللّهَ): بفضل و كرمش (يُدخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ):
ايمان به جميع عقايد حقّه و فعل واجبات و ترك محرّمات که تقوي نام دارد.
(جَنّاتٍ): هر مؤمني جنّاتي دارد از هشت جنّت، فردوس، عدن، جنة المأوي، جنّة الخلد و غير اينها.
(تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ) چهار نهر (مِن عَسَلٍ مُصَفًّي، مِن لَبَنٍ لَم يَتَغَيَّر طَعمُهُ، مِن خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ، مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ).
(إِنَّ اللّهَ يَفعَلُ ما يُرِيدُ): اراده او علم بصلاح است مقابل كراهت که علم بفساد است، و از صفات ذات است و از شئون علم مثل حكمت که علم به مصلحت و مفسده است و سميع علم به مسموعات و بصير علم به مبصرات و مدرك علم به جزئيّات، و فعل بمعني مصدري ايجاد است که به مجرّد اينكه صلاح بداند ايجاد ميفرمايد، و كلمه ما فعل بمعني اسم مصدري است که موجود ميشود.
276
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- و از آنجا که روش قرآن این است که مسائل نیک و بد را در مقایسه با هم بیان میکند تا نتیجه گیری آن کاملتر و روشنتر باشد در این آیه میفرماید:
«خداوند کسانی را که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در باغهایی از بهشت وارد میکند که نهرها از زیر درختانش جاری است» (إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
برنامه آنها روشن، خط فکری و عملی آنها مشخص، مولای آنها خدا و همدم و مونسشان انبیاء و شهداء و صالحان و فرشتگان خواهند بود.
آری! «خدا هر چه را اراده کند انجام میدهد» (إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ).
این پاداشهای بزرگ برای او سهل و آسان است، همان گونه که مجازات مشرکان لجوج و رهبران گمراهشان برای او ساده است.
نکات آیه
۱ - بهشت، پاداش خدا به مؤمنان نیک کردار (إنّ اللّه یدخل الذین ءامنوا و عملوا الصلحت)
۲ - همراهى ایمان و عمل صالح، شرط ورود به بهشت (إنّ اللّه یدخل الذین ءامنوا و عملوا الصلحت جنّ-ت)
۳ - بهشت، داراى بوستان هاى متعدد، سرسبز و پوشیده از درختان (إنّ اللّه یدخل الذین ءامنوا و عملوا الصلحت جنّ-ت)
۴ - بوستان هاى بهشت، داراى چشمه سارهاى روان از زیر درختان (جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر)
۵ - بهره گیرى خداوند از تمایلات طبیعى انسان ها در گرایش دادن آنان به ایمان و عمل صالح (إنّ اللّه یدخل الذین ءامنوا ... جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر)
۶ - خدا، قادر مطلق است. (إنّ اللّه یفعل ما یرید)
۷ - خدا، هر چه را بخواهد، انجام مى دهد. (إنّ اللّه یفعل ما یرید)
۸ - هیچ چیز و هیچ کس، نمى تواند از تحقق خواست خدا جلوگیرى کند. (إنّ اللّه یفعل ما یرید)
۹ - قدرت مطلق و نامحدود الهى، پشتوانه و تضمین کننده پاداش مؤمنان نیک کردار ( إنّ اللّه یدخل الذین ءامنوا و عملوا الصلحت جنّ-ت ... إنّ اللّه یفعل ما یرید)
۱۰ - پرستش خدا با انگیزه برخوردار شدن از موهبت ها و نعمت هاى بهشت، امرى جایز و بلامانع است. (إنّ اللّه یدخل الذین ءامنوا و عملوا الصلحت جنّ-ت)
موضوعات مرتبط
- انسان: نقش تمایلات انسان ها ۵
- ایمان: آثار ایمان ۲
- بهشت: باغهاى بهشت ۴; پاداش بهشت ۱; تعدد باغهاى بهشت ۳; چشمه هاى بهشت ۴; سرسبزى بهشت ۳; موجبات بهشت ۲; نعمتهاى بهشت ۳، ۴; نهرهاى بهشت ۴
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۶
- خدا: افعال خدا ۷; حتمیت اراده خدا ۷، ۸; وسعت قدرت خدا ۶، ۹
- صالحان: پاداش صالحان ۱; تضمین پاداش صالحان ۹
- عبادت: انگیزه عبادت ۱۰; عبادت براى بهشت ۱۰
- عمل صالح: آثار عمل صالح ۲
- گرایشها: زمینه گرایش به ایمان ۵; زمینه گرایش به عمل صالح ۵
- مؤمنان: پاداش مؤمنان ۱; تضمین پاداش مؤمنان ۹