الكهف ١٠٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

(آری،) این گونه است! کیفرشان دوزخ است، بخاطر آنکه کافر شدند، و آیات من و پیامبرانم را به سخریه گرفتند!

اين است سزايشان كه همان جهنم است، چرا كه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به ريشخند گرفتند
اين جهنم سزاى آنان است، چرا كه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به ريشخند گرفتند.
این است که اینان چون کافر شده و آیات و پیمبران مرا استهزاء کردند به آتش دوزخ کیفر خواهند یافت.
این است [وضع و حال زیانکاران] به سبب آنکه کفر ورزیدند و آیات من و پیامبرانم را به مسخره گرفتند.
همچنين كيفر آنان به سبب كفرشان و نيز بدان سبب كه آيات و پيامبران مرا مسخره مى‌كردند، جهنم است.
این چنین است که به خاطر کفری که ورزیده‌اند و آیات و پیامبران مرا به ریشخند گرفته‌اند، جزای آنان جهنم است‌
اين است كه پاداش آنان دوزخ است به سزاى آنكه كفر ورزيدند و آيات و فرستادگان مرا به ريشخند گرفتند.
(حال و احوال ایشان) همان گونه است (که بیان کردیم)، و به سبب کفر ورزیدنشان و به خاطر مسخره کردن آیاتم و پیغمبرانم توسّط ایشان، سزای آنان دوزخ است.
این (جهنم) سزای آنان است، در پیامد (اینکه) کافر شدند، و آیات من و پیامبرانم را به مسخره گرفتند.
این است پاداش ایشان دوزخ بدانچه کفر ورزیدند و برگرفتند آیتهای مرا و پیمبران مرا ریشخند


الكهف ١٠٥ آیه ١٠٦ الكهف ١٠٧
سوره : سوره الكهف
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذلِکَ جَزَآؤُهُمْ جَهَنَّمُ»: این سزای ایشان است که دوزخ است. آنچه بیان شد، حال و وضع ایشان است و دوزخ پادافره آنان است. واژه (ذلِکَ) می‌تواند مبتدا و (جَزَآءُ) خبر و (جَهَنَّمُ) بدل باشد؛ و یا این که (ذلِکَ) خبر مبتدای محذوف و (جَزَآءُ) مبتدا و (جَهَنَّمُ) خبر باشد.


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً «106»

اين است كه كيفر آنان دوزخ است، به خاطر كفرى كه ورزيدند و آيات من و فرستادگانم را به مسخره گرفتند.

نکته ها

«حبط»، در لغت آن است كه شكم حيوان به خاطر خوردن گياه سمّى باد كند و آن را در معرض مرگ قرار دهد كه هر كس مى‌بيند، مى‌پندارد حيوانى سالم و پرگوشت است، در حالى كه در شكم آن باد و خودش مسموم است.

تباه شدن اعمال انسان را نيز از اين رو حبط مى‌گويند كه آنان توسط گناهان، مسموم و توخالى و در معرض نابودى قرار گرفته‌اند.

مردم در قيامت سه گروهند:

الف: گروهى كه از خوبى نياز به ميزان ندارند.

ب: گروهى كه از بدى و شقاوت نياز به ميزان ندارند. «فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً»

ج: گروهى متوسّط كه بايد عمل‌هايشان محاسبه گردد. «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ. فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ. وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ. فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ» «1»


«1». قارعه، 6- 9.

جلد 5 - صفحه 234

پیام ها

1- كفر به خدا، سبب حبط اعمال مى‌شود و هر چه كه پوك شد، وزنى ندارد.

فَحَبِطَتْ‌ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ‌ ... وَزْناً

2- حقّ، نزد خدا وزن دارد، ولى باطل پوچ و بى‌وزن است. فَلا نُقِيمُ‌ ... وَزْناً

3- سرنوشت انسان در گرو اعمال خودش است. جَزاؤُهُمْ‌ ... بِما كَفَرُوا

4- سرانجام كفرو مسخره كردن آيات ورسولان الهى، دوزخ است. بِما كَفَرُوا وَ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً (106)

ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ‌: آنچه مذكور شد، پاداش ايشان به آن جهنم است.

يا امر چنين است كه مذكور شد از بطلان عمل و خست قدر ايشان، پس جزاى آنها جهنم است. بِما كَفَرُوا: به سبب آنكه كافر شدند. وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً: و فرا گرفتند آيات كتاب مرا و پيغمبران مرا سخريه و استهزا،


«1» سوره انعام آيه 82.

«2» سوره بقره آيه 40.

جلد 8 - صفحه 129

يعنى با كتاب و پيغمبر ما استهزاء نمودند، و هر كه استهزا به آيات و انبيا نمايد، موجب كفر عظيم و مستحق عذاب اليم خواهد بود. و اگر چنانچه به سبب شرافت حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله نبودى، هر آينه استهزاء به مقدسات مذهبى مورد نزول عذاب خسف و مسخ واقع شدى از شدت عظمت شناعت و قبح آن؛ چنانچه در رضوى نقل شده كه: پيغمبرى از پيغمبران بنى اسرائيل ايستاده بود به نماز، سفيهى از سفهاء بنى اسرائيل بناى استهزاء را گذاشته، دهن كجى به روى او مى‌نمود، هنوز از مكان خود زايل نشدى كه خداوند عز و جل او را به صورت قمله مسخ فرمودى‌ «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (99) وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً (100) الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً (101) أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلاً (102) قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً (103)

الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً (104) أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً (105) ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً (106)

ترجمه‌

و واگذاريم بعضى از آنها را در آنروز كه موج زنند در بعضى و دميده شود در صور پس جمع كنيم آنها را جمع كردنى‌

و آشكار كنيم جهنم را در آنروز براى كفار آشكار نمودنى‌

آنانكه بود چشمهاشان در پرده‌اى از آيات من و بودند كه استطاعت نداشتند شنيدن را

آيا پس گمان كردند آنانكه كافر شدند آنكه بگيرند بندگان مرا غير از من صاحب اختياران همانا ما آماده نموديم جهنّم را براى كفّار منزل مهيّا شده‌

بگو آيا خبر دهيم شما را بزيانكارتران در كارها آنانكه باطل شد سعيشان در زندگى دنيا و آنها گمان ميكنند كه خودشان خوب ميكنند كار را

آنگروه آنانند كه كافر شدند بآيتهاى پروردگارشان و ملاقاتش پس تباه شد كردارهاشان پس بر پا نميداريم براى آنها روز قيامت ميزانى را

اين است كه پاداش آنها جهنّم است براى آنكه كافر شدند و گرفتند آيتها و پيمبران مرا باستهزاء.

تفسير

- چون در ذيل آيات سابقه ذكرى از روز موعود كه قيامت كبرى است بميان آمد خداوند بعضى از احوال آنروز را بيان فرموده كه در آنروز واگذاريم مردم را بحال خود كه مخلوط شوند بيكديگر و از كثرت ازدحام و اضطراب مانند آب دريا موج زنند بعضى در بعضى، و بعضى ضمير در بعضهم را راجع بيأجوج و مأجوج و موج بعضى در بعضى را بملاحظه كثرت و ازدحام آنها در روز انهدام سدّ و ريختن آنها در ميان ساير خلق دانسته‌اند چون اين از علائم قيامت است ولى عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد روز قيامت است و دميده شود در صور يعنى اسرافيل ميدمد در صور خود براى بر پا شدن قيامت و گفته‌اند صور مانند شاخى است كه يك سر آن در دهن اسرافيل و يكسر آن زير عرش است دفعه اوّل ميدمد همه ميميرند دفعه دوم ميدمد همه زنده ميشوند و اينجا مراد نفخه ثانيه است كه همه سر از قبر در آورند و در پيشگاه الهى مجتمع گردند براى حساب و جزاى اعمالشان و بعضى گفته‌اند صور بفتح واو جمع صورت است خداوند مصوّر ميفرمايد مردم را در قبور چنانچه مصوّر ميفرمايد در ارحام و ميدمد در آنجا روح را چنانچه ميدمد در ارحام و معناى اوّل اظهر است و خداوند عرضه ميدارد


جلد 3 صفحه 455

و ظاهر ميفرمايد در روز قيامت جهنّم را براى كفّار بطوريكه همه آنرا مشاهده مينمايند بپاداش آنكه در دنيا نميديدند آيات و علائم وجود و توحيد حقّ را از باب تعصّب و عناد گويا پرده‌اى بر چشمهاشان كشيده شده بود كه عالم را در نظر آنها تيره و تار نموده بود والا بهر چه نظر ميكردند آيه‌اى از آيات حقّ را مشاهده ميكردند چه رسد بقرآن كه مجمع آيات الهى بود و عجب‌تر از اين آنكه استطاعت و تمكّن و توانائى شنيدن آنرا هم نداشتند مانند اشخاص كر كه قدرت بر استماع ندارند و اين از فرط عناد و وفور لجاج آنها بود با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ولى نهايت غيظ و غضب و حسد و عداوت آنها با امير المؤمنين عليه السّلام بظهور و بروز ميرسيد لذا در روايت عيون از امام رضا عليه السّلام و در روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام از ذكر بولايت آنحضرت تفسير شده كه از شدّت بغض و عداوت با او و اهل بيت اطهارش نميتوانستند عزّت او را به بينند و فضائلش را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بشنوند آيا گمان كردند كفّار با آنكه نبايد چنين گمانى بكنند كه گرفتن ملائكه و مسيح عليه السّلام و امثال او از بندگان خدا را اولياء و صاحب اختياران نجات دهنده است آنها را از عذاب خدا نه چنين است نجات در اطاعت خدا و هلاك در معصيت او است و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت أ فحسب برفع باء و سكون سين قرائت فرموده است و بنابراين معنى آنستكه آيا كافى است آنها را در نجات نه چنين است و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آن دو و شيعيان آن دو هستند كه آن دور اولى خودشان قرار دادند و از ولايت خدا بيرون رفتند و گمان كردند كه دوستى آن دو موجب نجات آنها است از عذاب خدا با آنكه بدوستى آن دو كافر شدند و ظاهرا مراد بيان شمول آيه است آن دو و اتباعشان را در هر حال خداوند مانند تشريفاتى كه شخص براى مهمان تازه وارد تهيّه ميكند قبلا جهنم را براى آنها آماده و مهيّا نموده است و زيانكارترين مردم در دنيا كسانى هستند كه اعمال خودشان را باطل و فاسد نمودند براى كفر و ضلالت چون ميتوانستند كار خوب كنند و نتيجه خوب بگيرند و نكردند و نگرفتند و بر فرض كار خوبى هم كردند چون شرط صحّت و قبول آن كه اسلام و ايمان باشد موجود نبود فاسد و بى‌نتيجه شد و عجب در آنستكه از فرط جهالت و عجب و خود پسندى گمان ميكنند كه كار خوبى كردند و در اخبار


جلد 3 صفحه 456

ائمه اطهار بيهود و نصارى و قسّيسين و رهبان و اهل شبهات و اهواء از اهل قبله و اهل بدع و خوارج نهروان و اهل حرورا كه دهى است نزديك كوفه و خوارج حروريّه منسوب بآنند تفسير شده است آنگروه كسانى هستند كه كافر شدند بآيات خدا از قرآن و پيغمبر و امام و بمعاد كه وقت ملاقات و نيل بثواب و عقاب و حضور در پيشگاه الهى است و باطل و فاسد و ضايع شده است اعمال آنها براى كفرشان و ثوابى بآنها داده نميشود براى فقدان شرط آن و لذا ميزانى براى سنجيدن اعمال آنها وضع نميشود چون پوچ است و وزنى ندارد يا قرار نميدهد خدا پيش خود وزن و مقدار و سنگينى و اعتبارى براى آنها بلكه بنظر حقارت و ناچيزى در آنروز بآنها نظر ميفرمايد و بنابراين وزن بمعناى مقدار و اقامه ننمودن بمعناى قرار ندادن است و بنابر اول وزن بمعناى ميزان و اقامه ننمودن بمعناى بپا نداشتن است و ترجيح هر يك از دو معنى بر ديگرى از جهتى بر اهل ادب پوشيده نيست و در روايات ائمه اطهار بهر دو معنى اشاره شده است و محتمل است هر دو مراد باشد چنانچه مكرر اشاره شده اين است حال آنها در قيامت كه قدر و قيمتى و ثوابى ندارند و جزاء آنها جهنّم است براى كفرشان و گرفتن آنها آيات الهى و پيغمبران را بسخريه و استهزاء و بنابراين كلمه ذالك مربوط بآيه سابقه و جمله جزائهم جهنّم ابتداء كلام است و در روايات ائمه اطهار آيات بامير المؤمنين عليه السّلام و اوصياء كبار آن بزرگوار و استهزاء كنندگان بتخلّف كنندگان از ايشان تطبيق شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ذلِك‌َ جَزاؤُهُم‌ جَهَنَّم‌ُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي‌ وَ رُسُلِي‌ هُزُواً (106)

‌اينکه‌ كفر بآيات‌ و لقاء پروردگار سبب‌ ‌اينکه‌ ميشود ‌که‌ جزاء ‌آنها‌ جهنم‌ ‌است‌ بسبب‌ آنكه‌ كافر شدند و گرفتند آيات‌ مرا و رسولان‌ مرا سخريه‌ و استهزاء ‌ذلک‌ جزائهم‌ يكي‌ ‌از‌ اسامي‌ روز قيامت‌ يوم الجزاء و البته‌ ‌هر‌ كس‌ بجزاء عمل‌ ‌خود‌ ميرسد ‌النّاس‌ مجزيون‌ باعمالهم‌ ‌ان‌ خيرا فخير و ‌ان‌ شرا فشر و ‌اينکه‌ كفار جزاء ‌آنها‌ (جهنم‌)

جلد 12 - صفحه 409

‌است‌ چون‌ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌اگر‌ ‌از‌ روي‌ تقصير ‌باشد‌ نه‌ قصور جزاء ‌آن‌ جهنم‌ ‌است‌ بِما كَفَرُوا و بعلاوه‌ ‌از‌ كفر وَ اتَّخَذُوا آياتِي‌ آيات‌ شريفه‌ قرآن‌ و معجزات‌ انبيا ‌را‌ و رسلي‌ انبياء فرستادگان‌ مرا گرفتند هزوا سخريّه‌ ميكردند و استهزا مينمودند و نسبتهاي‌ زشت‌ و قبيح‌ بانبياء ميدادند ‌حتي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مجنون‌ و بي‌شعور و ساحر و كاذب‌ ميشمردند ‌که‌ ‌اينکه‌ موجب‌ زيادتي‌ و شدّت‌ عذاب‌ ‌آنها‌ ‌در‌ جهنّم‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 106)- سپس ضمن بیان کیفر آنها سومین عامل انحراف و بد بختی و زیانشان را بیان کرده، می‌گوید: «کیفر آنها جهنم است به خاطر آن که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به باد استهزاء و سخریه گرفتند» (ذلِکَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً).

و به این ترتیب آنها سه اصل اساسی معتقدات دینی (مبدأ و معاد و رسالت انبیاء) را انکار کرده و یا بالاتر از انکار آن را به باد مسخره گرفتند.

نکات آیه

۱- دوزخ، جزاى کافرانِ به آیات الهى و منکران معاد است. (ذلک جزاؤهم جهنّم بما کفروا) مراد از کفر، به قرینه آیه قبل، کفر به آیات خدا و معاد است.

۲- واقعیّت زندگى کافران، چیزى جز پوچى و بى فرجامى و زیانکارى نیست. (ذلک) «ذلک» ممکن است که خبر مبتداى محذوف و تأکید بر محتواى آیات قبل باشد; یعنى، واقعیت این است و جز این نیست. (الأمر ذلک و لا غیر) و مى تواند مبتدا باشد و «جزاؤهم» خبر آن و «جهنم» عطف بیان براى مبتدا یا خبر. برداشت یاد شده براساس احتمال نخست است.

۳- دوزخ، جزاى آنانى است که در صحنه قیامت، بى توشه و تهیدست اند. (فلانقیم لهم یوم القیمة وزنًا . ذلک جزاؤهم جهنّم)

۴- استهزاى آیات و پیامبران الهى، شیوه کافران و عامل دوزخى شدن و حبط عمل آنان است. (جزاؤهم جهنّم بما کفروا واتخذوا ءایتى و رسلى هزوًا) «هزواً» و «هزءاً» به یک معنا است و مصدرى است که حمل آن بر «آیات» و «رسل» براى مبالغه است. راغب، آن را «شوخى ناآشکار» و دیگران، آن را «تمسخر» معنا کرده اند.

۵- کفر به آیات و رسولان الهى، در حقیقت، ریش خند کردن و تمسخر آن ها است. (بما کفروا واتخذوا ءایتى و رسلى هزوًا) تمسخر آیات و رسل از سوى کافران، به دو گونه تصور مى شود: ۱- تمسخر با زبان و قلم و مانند این ها ۲- تمسخرى که از عمل و برخورد کلّى با پیامبران و آیات الهى انتزاع مى شود. به عبارت دیگر، ممکن است که کسى، هیچ تمسخر لفظى نسبت به آیات و رسولان ابراز نکند، ولى نحوه برخورد او با آن ها، به گونه اى باشد که گویا هیچ حقیقتى براى آنان قائل نبوده و آن ها را در بینش خود صرفاً، مسخره بپندارد.

۶- پیامبران و رسولان الهى، در پیش گاه خداوند، داراى ارج اند. (جزاؤهم جهنّم بما کفروا و اتخذوا ءایتى و رسلى هزوًا)

موضوعات مرتبط

  • آخرت: کیفر محرومان از توشه اخروى ۳
  • آیات خدا: آثار استهزاى آیات خدا ۴; استهزاگران آیات خدا ۴; استهزاى آیات خدا۵; حقیقت تکذیب آیات خدا ۵; کیفر مکذبان آیات خدا ۱
  • انبیا: آثار استهزاى انبیا ۴; استهزاگران انبیا ۴; استهزاى انبیا۵; مقامات انبیا ۶
  • جهنم: موجبات جهنم ۱، ۴
  • جهنمیان ۳:
  • رسولان خدا: مقامات رسولان خدا ۶
  • عمل: موجبات حبط عمل ۴
  • کافران: پوچى زندگى کافران ۲; حبط عمل کافران ۴; روش برخورد کافران ۴; زیانکارى کافران ۲
  • کفر: حقیقت کفر به انبیا ۵
  • معاد: کیفر مکذبان معاد ۱

منابع