هود ٥٥
ترجمه
هود ٥٤ | آیه ٥٥ | هود ٥٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کِیدُونِی»: چاره مرا بسازید و هر بلا و زیانی که میخواهید به من برسانید، برسانید. «لا تُنظِرُونِ»: مرا مهلت مدهید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ حَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَ... (۰) فَأَنْجَيْنَاهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ... (۰) إِنَ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي... (۰) وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ... (۲) فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلاَّ رَبَ... (۰) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ... (۱)
تفسیر
- آيات ۶۰ - ۵۰، سوره هود
- سخنان جناب هود (عليه السلام ) به قوم خود (قوم عاد)
- معناى ((فطر)) و ((فطرة اللّه )) و فرق بين ((فطرت )) و ((خلق ))
- سخن هود به قومش : اگر بسوى خدا برگرديد باران رحمتش را بر شمانازل مى كند
- اعمال صالح باعث ازدياد خيرات و نعمتهاات واعمال زشت بلا و محنت و بدبختى در پى دارد
- جواب رد قوم هود به آن حضرت
- تحدى : پاسخ هود به قوم خود
- هود (ع ) در ادامه پاسخ به جدال كافران : من بر خداتوكل مى كنم
- معناى اين سخن هود (ع ) به قوم خود كه گفت : ((و يستخلف ربى قوما غيركم و لاتضرونه شيئا))
- اشاره به اينكه عصيان و نافرمانى در برابر يك پيغمبر، عصيان در برابر همهپيامبران به شمار مى رود
- سه خصلت قوم هود كه به خاطر آن ملعون دنيا و آخرت شدند: انكار آيات الهى ،نافرمانى انبياء و اطاعت از جباران
- بحث روايتى (روايتى در تفسير جمله : ((ان ربى على صراط مستقيم )) و اشاره بهروايات راجع به قوم هود)
- گفتارى پيرامون داستان هود، قوم عاد، تكذيب هود ونزول عذاب
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ «55»
از هر چه غير اوست (و شما آن را مىپرستيد تبرئه مىجويم)، پس همگى بر عليه من توطئه كنيد و مرا مهلت ندهيد، (تا معلوم شود كه نه از شما و نه از بتهايتان هيچ كارى ساخته نيست).
جلد 4 - صفحه 76
نکته ها
«اعتراء» به معناى اعتراض و اصابت است.
حضرت هود براى اثبات پوچى قدرتهاى خيالى بتپرستان، آنان را به مبارزه طلبيد، همان گونه كه حضرت نوح عليه السلام به مردم گفت: «فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً، ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ» «1» شما هر كارى مىخواهيد انجام دهيد، ولى بدانيد كه ضررى به من نخواهد رسيد.
پيامبر اسلام نيز مىفرمود: «قل ادعوا شركائكم ثم كيدون فلا تنظرون» «2» همدستان خود را فرابخوانيد و بر عليه من اقدام كنيد و مهلتم ندهيد.
پیام ها
1- قوم عاد بر اين باور بودند كه هر بت و معبودى از آنها در بخشى از امور جهان كارآيى دارد. «بَعْضُ آلِهَتِنا»
2- نسبت جنون دادن به انبيا و سنّت شكنان و مصلحان جامعه كه بر عليه خرافات قيام كردهاند، امر تازهاى نيست. اعْتَراكَ ... بِسُوءٍ
3- اعلام برائت و بيزارى از شرك و افراد مشرك، سيره و روش انبياى الهى بوده است. «بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ»
4- در برابر خرافات بايد قاطعانه ايستاد. «أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ»
5- مبارزهطلبى هود عليه السلام، دليل حقّانيّت وقاطعيّت او وراه اوست. فَكِيدُونِي ...
6- انبيا از هيچ قدرتى نمىترسند. «فَكِيدُونِي جَمِيعاً»
7- بتها هيچ قدرتى ندارند. «فَكِيدُونِي جَمِيعاً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ (55)
مِنْ دُونِهِ: از غير خداى تعالى. فَكِيدُونِي جَمِيعاً: پس كيد كنيد مرا بتمامه، يعنى همگى عابد و معبود مجتمع شويد بر كيد رسانيدن به من و اتفاق نمائيد بر هلاك و دفع من. ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ: پس مهلت ندهيد مرا بلكه هرچه خواهيد در قصد من فورا اقدام كنيد كه من باك و انديشه ندارم و به حمايت و عصمت الهى از آزار و ايذاء شماها محفوظ مىباشم.
تنبيه: اين آيه شريفه جواب است از مقاله ايشان به آنكه خدا را شاهد گرفت بر برائت او از الهه آنان و فراغت قلب او از اضرار ايشان به جهت تأكيد او، و امر فرمود ايشان را به شهادت براى استهانت به ايشان. و اين از جمله معجزه حضرت هود بود كه يك نفرى در مواجهه عده كثيرى از جباران و ياغيان و طاغيان و ارباب شوكت و قدرت كه به خون او تشنه بودند اين همه اصرار و مبالغه نمود كه جمع شويد و اتفاق كنيد و بىمهلت در هلاك من كوشش نمائيد، و ايشان با وجود قوه و اقتدار و اختيار، از رسانيدن اندك ضررى به آن حضرت عاجز شدند.
در ذيل روايت قطب راوندى است: جبرئيل هود را وعده داد كه حق تعالى ترس از تو در ميان قوم بيفكند كه بعد از اين قادر بر اذيت تو نباشند. هود نزد قوم آمد فرمود: از شما فساد بىحد در زمين ناشى شده. گفتند: اى هود ترك اين حرفها بكن و الا چنان تو را خواهيم نمود كه اول مرتبه را فراموش كنى. هود فرمود: توبه كنيد و بازگشت به پروردگار خود نمائيد. قوم ترسى عظيم در خود
جلد 6 - صفحه 88
مشاهده، چون به اجتماع قصد او نمودند به يك نعره تمام به رو در افتادند. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ (50) يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ (51) وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52) قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53) إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54)
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ (55) إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (57)
ترجمه
و فرستاديم بسوى قوم عاد برادرشان هود را گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را هيچ خدائى جز او نيستيد شما مگر افتراء زنندگان
اى قوم من نميطلبم از شما بر آن مزدى نيست مزد من مگر بر آنكه آفريد مرا آيا پس تعقّل نمينمائيد
و اى قوم من طلب آمرزش نمائيد از پروردگارتان پس توبه كنيد بسوى او ميفرستد از آسمان بر شما باران پى در پى و مىافزايد بر قوّت شما قوّتى و رو نگردانيد با آنكه باشيد گناهكاران
گفتند اى هود نياوردى براى ما دليل واضحى و نيستيم ما واگذارندگان خدايان خودمان را بگفتار تو و نيستيم ما مر تو را گروندگان
نميگوئيم مگر آنكه رساندهاند تو را بعضى از خدايان ما ببدى گفت همانا من گواه ميگيرم خدا را و گواه باشيد كه من بيزارم از آنچه شريك ميگيريد
از غير او پس كيد كنيد با من تمامى پس مهلت مدهيد مرا
همانا من توكّل كردم بر خدا كه پروردگار من و پروردگار شما است نيست هيچ جنبندهاى مگر آنكه او در دست دارد موى پيشانى آنرا بدرستيكه پروردگار من بر راه راست است
پس اگر روى گردانيد پس بتحقيق رساندم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن بسوى شما و جانشين گرداند پروردگار من گروهى را غير شما و ضرر نميرسانيد او را چيزى
جلد 3 صفحه 90
همانا پروردگار من بر همه چيز نگهبان است.
تفسير
خداوند بعد از حضرت نوح حضرت هود را ارسال فرمود بسوى قوم خود و معمول عرب آنستكه اهل هر قبيلهاى بيكديگر برادر خطاب ميكنند و آنها اهل يك قبيله و از نسل عاد بودند و در اين باب شمّهاى در سوره اعراف گذشت و بعد از آنكه آنحضرت بمنصب رسالت فائز شد خطاب بقوم خود فرمود و آنها را دعوت بتوحيد و منع از شرك نمود و ادّعاء آنها را كه ميگفتند بتها با خدا شريكند در استحقاق عبادت و خداوند بآنها حقّ شفاعت داده باطل فرمود به اين تقريب كه اين صرف ادّعاء بدون دليل و افتراء بخداوند جليل است و تصوّر نكنيد كه من در اين دعوت قصد استفادهاى از شما دارم و بدانيد كه براى رضاى خدا بدون توقّع اجر و مزد ميخواهم شما را براه راست هدايت نمايم چنانچه اين طريقه مرضيّه تمام انبياء عظام بوده كه براى رفع تهمت و تأثير موعظه و نصيحت اين اظهار را در بدو دعوت مينمودند و انتظار دارم كه شما تعقّل و تفكّر كنيد اگر صدق گفتار مرا يافتيد تصديق نمائيد و طلب مغفرت كنيد از خداوند براى گناهان سابق خودتان و رجوع كنيد از عبادت بتها بعبادت او تا خداوند بر شما تفضّل فرمايد و مزارع و باغاتتان را بباران پى در پى سيراب و شما را بزيادتى قوّت كامياب نمايد چون آنها زارع بودند و احتياج بباران و قوّت بدنى داشتند و از دعوت من اعراض ننمائيد و اصرار بر گناه نداشته باشيد قوم او در جواب گفتند تو دليل و حجّت واضحى بر ادّعاء خود ندارى و معجزهاى نياوردى كه ما تصديق تو را نمائيم با آنكه دليل بر توحيد واضح است و آنحضرت معجزاتى هم داشته ولى آنها تعقّل در ادلّه توحيد نمىنمودند و معجزات را حمل بر سحر و شعبده ميكردند و از باب تكبّر و عناد و لجاج نميخواستند زير بار گفتار حقّ بروند و دست از رويّه باطل خود بردارند لذا صريحا گفتند ما دست از عبادت خدايان خود كه بتهايند بر نميداريم بصرف گفتار تو و مأيوس باش از اجابت ما كه بتو ايمان نخواهيم آورد بلكه گمان ما آنستكه چون تو بخدايان ما جسارت نمودى و آنها را باطل خواندى به غضب آنها گرفتار شدى و بتو آسيبى رساندهاند كه ديوانه شدى لذا اين اظهارات را مينمائى حضرت هود فرمود من خدا را گواه ميگيرم و شما هم شاهد باشيد كه از بت و بت پرستى بيزارم و از شما ترسى ندارم هر مكر و حيله و تدبيرى كه داريد در باره من
جلد 3 صفحه 91
بكار بريد به اتّفاق يكديگر و ابدا مهلت ندهيد مر او اين فرمايش را وقتى فرمود كه تنها بود ولى مستظهر بلطف و كمك و حفظ الهى بود كه از آنها با كثرت و قدرت و عداوتيكه داشتند نترسيد و لذا در تعقيب اين بيان فرمود من توكّل بخدا كردم كه پروردگار من و شما است و قوّت و قدرت و عظمت او فوق هر قوّت و قدرت و عظمتى است و كسى از تحت اراده و نفوذ امر او بيرون نيست بلكه هر جنبنده و متحرّكى از انسان و حيوان مقهور و مسخّر در دست او است مانند كسيكه موى جلو سر كسى را در دست گرفته باشد و بهر جاى بخواهد بكشد ولى خدا كسى را براه باطل نميكشد بلكه براه راست دعوت ميفرمايد چون خود بر راه حقّ و عدل ثابت و مستقيم است و مردم را بجانب خود سوق ميدهد عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه انّ ربّى على صراط مستقيم يعنى او بر حقّ است جزاى خوبى را به خوبى و جزاى بدى را ببدى ميدهد و عفو ميفرمايد هر كس را بخواهد و مىبخشد منزّه و بلند مرتبه است پس اگر اعراض نمائيد و رو گردان شويد من بوظيفه خود عمل نمودم و ظاهر آنستكه لفظ تولّوا بمعنى تتولّوا است بر سبيل حكايت قول حضرت هود و محتمل است بر سبيل حكايت از قول خدا باشد يعنى پس اگر اعراض كردند بگو من بوظيفه خود در ابلاغ رسالت و اتمام حجّت كوتاهى نكردم و اگر باز شما در قبول ايمان و اطاعت كوتاهى كنيد خداوند شما را هلاك و نابود ميفرمايد و بجاى شما خلقى را موجود و متمكّن مينمايد كه مؤمن و مطيع باشند و شما بهيچ وجه نميتوانيد بخدا ضررى برسانيد چون او بىنياز از اطاعت و عبادت شما است و از انظار و افكار شما مخفى و مستور است و بر شما و اعمالتان رقيب و حفيظ و عليم است و هر كس را بجزاى عمل خود از خير و شرّ خواهد رساند و هر كس را بخواهد از بليّات حفظ خواهد فرمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مِن دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنظِرُونِ (55)
از غير خداي يك تاي بيهمتا که باو معتقد و عبادت را مختص باو ميدانم پس هر قدر ميتوانيد با من كيد كنيد پس از آن ديگر شما بمن مهلت ندهيد و انتظار مرا نداشته باشيد خداي من مرا حفظ ميكند و شما را در هلاكت مياندازد من دونه يعني غير از خدا چون اينها خدا را هم معترف بودند و عبادت ميكردند و اينکه استثناء از ما تشركون است که فقط اينکه يك خدا را معترف هستم فَكِيدُونِي جَمِيعاً ممكن است جميعا صفت كيد باشد يعني جميع اقسام كيد را در حق من بكنيد از ظلم و اذيت و اهانت و بياعتنايي که در ظرف اينکه مدت طولاني هر قدر توانستيد كرديد آنچه كرديد، و ممكن است صيغه جمع باشد يعني تمام شماها نه بعضي دون بعضي بمن ظلم كنيد.
ثُمَّ لا تُنظِرُونِ پس از ظلمها از من توقع نداشته باشيد که مورد عذاب واقع ميشويد و بهلاكت ميافتيد و در اذيت بمن كوتاهي نكنيد پشتيبان من كسي است که مرا حفظ ميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 55)- سپس اضافه میکند: نه فقط کاری از آنها ساخته نیست، شما هم با این انبوه جمعیتتان قادر بر چیزی نیستید، «از آنچه غیر او (میپرستید) حال که
ج2، ص354
چنین است همگی دست به دست هم بدهید و هر نقشهای را میتوانید بر ضد من بکشید و لحظهای مرا مهلت ندهید» اما بدانید کاری از دست شما ساخته نیست (مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِی جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ).
نکات آیه
۱- هود(ع) ، به مشرکان قومش اعلام کرد که تنها خداوند را مؤثر در جهان دانسته و تنها او را شایسته عبادت مى داند. (أنى برىءٌ مما تشرکون. من دونه) ضمیر در «دونه» به «الله» در آیه قبل برمى گردد.
۲- هود(ع) ، همه مشرکان قوم عاد و خدایان آنان را ، به توطئه و مبارزه علیه خویش فرا خواند. (فکیدونى جمیعًا) چون در آیه قبل ، سخن از مشرکان و نیز بتهاى آنان بود ، مقصود از «جمیعاً» تمامى مشرکان و همه بتهاست.
۳- هود(ع) ، به مشرکان قومش اعلام کرد که در پى توطئه ها و مکرهایشان ، به او مهلت نداده و او را از میان بردارند. (فکیدونى جمیعًا ثم لاتنظرون) «انظار» به معناى مهلت دادن است و «لاتنظرون» (مرا مهلت ندهید) کنایه از «نابودم سازید» ، مى باشد.
۴- آشکار شدن عجز بتها و تأثیر نداشتن آنها در امور آدمیان و نیز روشن شدن ناتوانى قوم عاد در برابر خواست خداوند ، هدف هود(ع) از فراخوانى مردم، به مبارزه و توطئه علیه خویش (فکیدونى جمیعًا ثم لاتنظرون) «کیدوا» فعل امر از مصدر «کِیْد» (مکر کردن) است. امر در جمله فوق - به تناسب مورد - امر تعجیزى است; یعنى ، درخواستى است براى نشان دادن عجز و ناتوانى مخاطب از انجام کار.
۵- عجز و ناتوانى قوم عاد و خدایانشان ، براى از میان بردن هود(ع) ، دلیل و آیتى بر حقانیت رسالت او (فکیدونى جمیعًا ثم لاتنظرون) «فاء» در «فکیدونى» فصیحه و حاکى از جمله اى مقدر است. آن جمله به قرینه «إن نقول إلاّ اعتریک ...» چنین است: «إن کان کما تقولون فکیدونى ...; اگر بتها چنین نیرویى دارند پس شما و آنها با من به مبارزه برخیزید و کار را یکسره کنید».
۶- ناتوانى بتها براى از میان بردن هود(ع) ، على رغم بیزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقیقت نداشتن ادعاى قوم عاد (ابتلاى هود به جنون از ناحیه بتها) (إن نقول إلاّ اعتریک بعض ءالهتنا بسوء ... فکیدونى جمیعًا ثم لاتنظرون)
موضوعات مرتبط
- بتها: عجز بتها ۴، ۵، ۶
- تبرى: تبرى از معبودان باطل ۶
- خدا: اختصاصات خدا ۱; مشیت خدا ۴
- قوم عاد: تاریخ قوم عاد ۵، ۶; توطئه قوم عاد ۳; دعوت از قوم عاد ۲; دلایل دروغگویى قوم عاد ۶; عجز قوم عاد ۴، ۵; معبودان باطل قوم عاد ۵; مکر قوم عاد ۳
- هود(ع): تبرى هود(ع) ۶; توحید افعالى هود(ع) ۱; توحید عبادى هود(ع) ۱; توطئه قتل هود(ع) ۳; تهمت جنون به هود(ع) ۶; جهان بینى هود(ع) ۱; دعوتهاى هود(ع) ۲; دلایل حقانیت هود(ع) ۵; شرک ستیزى هود(ع) ۲;عقیده هود(ع) ۱; فلسفه مبارزطلبى هود(ع) ۴; قصه هود(ع) ۲، ۳، ۴; مهلت به هود(ع) ۳; هود(ع) و قوم عاد ۱، ۲، ۳، ۴