التوبة ١٦
ترجمه
التوبة ١٥ | آیه ١٦ | التوبة ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَمَّا یَعْلَمِ اللهُ ...»: مراد این است که علم غیبی خدا به علم عینی تبدیل شود و آنچه در پسپرده غیب نهان بود برای مردم به صحنه ظهور برسد و آشکار گردد (نگا: بقره / . به عبارت دیگر، نفی علم به معنی نفی معلوم است، و عبارت فوق به جای این که (هنوز خدا ندانسته باشد) معنی شود، به (هنوز تحقّق نیافته و معلوم نشده باشد) معنی میگردد. «وَلیجَةً»: محرم اسرار. بیگانهای که به عنوان دوست صمیمی برگزیده شود. در اینجا مراد دوست ناباب و دغلی است که از مشرکان و منافقان انتخاب و بر اسرار مسلمانان آگاه میشود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا... (۳) مَا کَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ... (۲) أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَکُوا... (۳) وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ... (۱)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۱، سوره توبه
- اشاره به اختلاف در اينكه سوره توبه سوره اى مستقليا ملحق به سوره انفال مى باشد
- اعلائم برائت در: (( برائة من الله و رسوله ... )) صرف تشريع نيست بلكه انشاء حكم و قضاء بر برائت است
- عهد شكنى مشركين ، مجوز مقابله به مثل به آنان بوده است
- اقوام مفسرين درباره مراد از چهار ماه در آيه : (( فسيحوا فى الارض اربعة اشهر ))
- مراد از (( يوم الحج الاكبر )) در آيه : (( و اذان من الله و رسوله ... )) و اقوال مختلف در اين مورد
- عهد و پيمانى كه با مشركينى كه به پيمان خود وفادار بوده اند منعقد شده تا پايان مدت محترم است
- امر به از ميان برداشتن مشركين پيمان شكن و منقرض ساختن آنان بعد از انقضاء مهلت چهار ماهه، مگر آنكه توبه كنند...
- چنانچه مشركين توبه كردند آنان را رها كنيد
- امر به امان دادن به مشركى كه امان مى طلبد تا به بحث و بررسى درباره دين حق بپردازد
- هشت مطلب كه از بيانات گذشته معلوم مى گردد
- حكم وجوب امان دادن براى استماع كلام خدا، قابل نسخ نيست
- پذيرش دين حق بايد با اختيار باشد و در اصول اعتقادى بايد علم يقينىحاصل شود
- مشركين به هيچ ميثاق طبيعى يا قراردادى در برابر مؤ منين وفادار نيستند هر چند چربزبانى كنند.
- برادر خوانده شدن مؤ منين در قران كريم به نحو مجاز و استعاره نيست بلكه آثارى بر آنمترتب است
- تحريك و تشويق مسلمين به قتال و كارزار با بيان اينكه جهاد صحنه آزمون است و...
- حديث مزبور از مصادر اهل سنت
- اعلام برائت چند حكم ديگر را نيز اعلام نمود
- علاوه بر اين وظيفه اعلان برائت ، على (ع ) در آن سال اميرالحاج نيز بوده است
- پيامبر اسلام (ص ) امير المؤ منين (ع ) را با چهار پيغام براى مشركين روانه مكه مى كند
- سخن مغرضانه ابن كثير كه گفته است مخصوص به حكم برائت است و احكام ديگر راابوبكر و ابوهريره رساندند و...
- نقد و رد آن گفته ها
- خود عبارت (لا يودى عنك الا انت او رجل منك ) اشتراك در رسالت را مى رساند
- سخن صاحب المنار در مورد ابلاغ آيات برائت و بدگوئى او از شيعه و كوششى كه براىاثبات افضل بودن ابوبكر به عمل آورده است
- اشكالات وارده بر گفته هاى صاحب المنار
- موضوع امارت حاج با مساءله وحى آسمانى كه احدى حتى رسول خدا (ص ) هم حق مداخله و دخل و تصرف در آن را نداشته است فرق دارد
- اضطراب و اختلاف روايات راجع به اعلان آيات برائت
- خدشه اى كه صاحب المنار خواسته است بر يكى بودن نفس پيامبر (ص ) و على (ع ) كه ازجمله وحى استفاده مى شود وارد كند و جواب او
- اشكال سوم بر سخن صاحب المنار
- اشكال چهارم بر سخن صاحب تفسير المنار
- رواياتى درباره اينكه اعلام كننده آيات برائت على (ع ) بوده است
- در روايات شيعه روز حج اكبر، روز عيد قربان دانسته شده است
- روايتى درباره چهار ماه مهلت دادن به مشركين در ذيل آيات گذشته
- چند روايت در ذيل آيه (( فقاتلوا ائمة الكفر... ))
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( الا تقاتلون قوما نكثوا ايمانهم ... ))
- بررسى و ريشه يابى انعقاد عقود و معاهدات (به معناى اعم ) بين اشخاص
- نياز اجتماعات به پيمانها و معاهدات
- اعتبار معاهدات در اسلام و لزوم احترام به آنها
- نقض ابتدائى عهد جايز نيست ولى مقابله به مثل تجويز شده است
- مقايسه بين اسلام و جوامع متمدن غير دينى از لحاظ احترام به پيمانها و تعهدات
- در ذيل جمله : (( قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم ))
- انتساب افعال به اسباب طولى در قرآن كريم
- استدلال اشاعره به آيه : (( قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم ... )) براى اثبات جبر و اينكهافعال انسان و آثار آن فقط مستند به خدا است
- جواب به اشاعره و بيان اشكال عمده مذهب آنان كه اصل عليت مى باشد
- سخن جبرى مذهبان از ماديون و پاسخ بدان
- جواب معتزله به اشاعره و اختيارشان قول به تفويض و استقلال انسان در اعمالش را
- رد مذهب تفويض و بيان اينكه عناوين گناه منسب به داوند نيست
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «16»
آيا پنداشتهايد كه (تنها با ادّعاى ايمان) رها مىشويد، در حالى كه هنوز خداوند (با امتحانهايش شما را نيازموده،) تا كسانى را از شما كه جهاد كرده و جز خدا و پيامبرش و مؤمنان رازدارى برنگزيدهاند، معلوم دارد و خداوند به آنچه مىكنيد آگاه است.
نکته ها
اين آيه نيز همچون آيات پيشين، براى تشويق به جهاد است.
«وَلِيجَةً» از «ولوج» مانند كلمهى «بِطانَةً»، به معناى اسرار و امور نهان است، و مقصود در اينجا مَحرم اسرار است.
طبق روايات متعدّد، مراد از مؤمنانى كه مىتوانند مَحرم اسرار باشند، رهبران آسمانى مىباشند. «1»
پیام ها
1- هستى و برنامههاى آن، هدفدار است. انسانها و آيندهشان، رها شده نيستند، پس بايد از دنياى خيال بيرون آمد و واقعبين بود. «أَمْ حَسِبْتُمْ»
2- ادّعاى ايمان كافى نيست، آنچه صفها را از هم جدا مىكند، عمل و جهاد و آزمايشهاست. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا»
3- كسانى در آزمون ايمان موفّقند كه اسرار جامعه اسلامى را جز با خدا و رسول و مؤمنان واقعى در ميان نگذارند. «وَلِيجَةً» (در صدر اسلام افرادى با بيگانه ارتباط داشتند)
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 391
4- دادن اسرار و اطلاعات به بيگانگان و آنان را مَحرم اسرار دانستن، حرام و نشانهى ضعف وبىايمانى و مورد هشدار و توبيخ است. لَمْ يَتَّخِذُوا ... وَلِيجَةً
5- وظيفهى مسلمانان، در برابر دشمنان خارجى جنگيدن و در برابر دشمنان داخلى، حفظ اسرار و رازدارى است. «جاهَدُوا، لَمْ يَتَّخِذُوا»
6- خداوند از وضع مردم آگاه است و نيازى به آزمودن ندارد، ولى امتحان، يك سنّت الهى است. «وَ اللَّهُ خَبِيرٌ»
7- اگر اسرارتان را به بيگانه گفتيد، خدا مىداند و به حساب شما مىرسد. «وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «16»
بعد از آن بر جلالت و عظمت جهاد تنبيه فرمايد:
أَمْ حَسِبْتُمْ: (خطاب توبيخ است به مؤمنانى كه كاره قتال بودند) آيا گمان مىكنيد اى مؤمنين كارهين قتال. يا خطاب به اهل نفاق، يعنى اى منافقان گمان كرديد و پنداشتيد. أَنْ تُتْرَكُوا: اينكه شما را بگذارند بر اين وجه كه هستيد از فراغت و امنيت و استراحت. وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ:
و حال آنكه هنوز ظاهر و آشكار نشده آنچه در علم الهى است نسبت به كسانى كه جهاد كنند از شما، يعنى: 1- هنوز جهاد نكردهايد تا شما را مجاهد داند؛ چه تا مجاهد به فعل نيايد، علم سبحانى تعلق نگيرد به جهاد، اگرچه فيما لم يزل خداى تعالى عالم بود به تمام معلومات، لكن تعلق آن وقتى است كه معلوم در خارج تحقق يابد پس ذكر فرمود نفى علم را، و مراد نفى معلوم است به جهت تأكيد نفى.
2- آنكه آيا گمان مىكنيد خداى تعالى با شما معامله مجاهدين نمايد و حال آنكه ممتحن و مختبر و آزمايش نشديد نسبت به مرحله جهاد. و اين جارى مجراى آن است كه فرموده «الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» «1» 3- چون خداوند عالم، عالم بالذات، و جميع معلومات در پيشگاه او على السويه و حاضر و شاهد او است، پس معنى آنكه: تا علم سبحانى تعلق
«1» سوره عنكبوت آيه 3.
ج5، ص 34
يابد به اين امتحان تعلق حالى كه متميز شوند آنان كه مجاهدند از غير.
4- تا مجازات دهد هر يك را بر وفق اعتقاد خود، و تسميه مجازات به علم از قبيل اقامه مسبّب است در مقام سبب، زيرا حصول مجازات به علم مىباشد.
وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ: (عطف بر «جاهدوا» و داخل در صله) و ظاهر نشده است هنوز آنچه خداى تعالى در ازل عالم است به آن از آنان كه جهاد كنند از شما و اتخاذ نكنند به غير از خداى تعالى. وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً: و به غير رسول او و به غير مؤمنين دوست نهان را كه افشاى اسرار نمايند با او. خلاصه معنى آنكه: شما را به مجرد دعوى ايمان باز نخواهند داشت تا ظاهر شود كدام از شما با كفار جهاد مىكند و با مشركان دوستى نهانى ننمايد و اسرار خود را به آنها فاش نكند، يعنى مؤمن حقيقى است نه منافق. وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ: و خداوند متعال دانا است به درون آنچه شما مىكنيد، و غرض شما از اعمال، معلوم سبحانه است. اين كلام، صريح آن چيزى است كه از ظاهر فرمايش «وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ» متوهّم مىشود.
تبصره- آيه شريفه دلالت دارد بر تحريم موالات كفار و فساق و الفت گرفتن با ايشان.
در قرب الاسناد از ابن محبوب از ابن رئاب قال: سمعت ابا عبد اللّه عليه السّلام يقول لا ينبغى للرّجل المؤمن منكم ان يشارك الذمّى و لا يبضعه بضاعة و لا يودعه وديعة و لا يصافيه المودّة.
در نوادر الراوندى باسناده عن موسى بن جعفر عن آبائه قال نهى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عن زيد المشركين يريد به هدايا اهل الحرب.
ابن رئاب گويد: شنيدم حضرت صادق عليه السلام فرمود: سزاوار نيست براى شخص مؤمن از شما اينكه شراكت نمايد كافر ذمى را و نه سرمايه دهد او را به بضاعتى و نه امانت دهد او را وديعهاى و ميل نكند او را به دوستى.
و در نوادر راوندى از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام از آباء گرامش عليهم السلام نهى فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از زبد مشركان، مراد هداياى كافر حربى است. وقتى هديه او منهى، البته خلط و آميزش و مودت
ج5، ص 35
با او جايز نخواهد بود.
تنظيم- وجه اتصال آيه شريفه به ما قبل، آنست كه: چون مقدم شد امر به قتال، عطف فرمود بر آن شرط اخلاص در جهاد را بر وجهى كه قطع گردد عصمت تا ظاهر شود ظفر، و مستحق شوند ثواب را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «16»
ترجمه
آيا گمان كرديد كه واگذارده شويد با آنكه هنوز معلوم نكرده است خدا آنانرا كه جهاد كردند از شما و اختيار ننمودند غير از خدا و پيغمبرش و اهل ايمان دوست نهانيرا و خدا آگاه است بآنچه ميكنيد.
تفسير
كلمه ام منقطعه و مفيد استفهام توبيخى است يعنى اين خيال باطل را منمائيد كه خداوند شما را بحال خودتان واگذار كند و امتحان نفرمايد بايد شما در علم الهى باوضاع خارجى ممتاز شويد از غير باين اوصاف كه جهاد در راه خدا نموديد و غير از خدا و پيغمبر (ص) و اولياء او دوست و محرم رازى نگرفتيد و اين معانى از شما مشهود و ثابت و محقق شود و اهل نفاق ظاهر و آشكار گردند اگر چه خداوند بتمام اعمال قلبى و اسرار نهانى شما آگاه است و حاجت بامتحان ندارد ولى بايد حال خودتان بخودتان معلوم شود و حجّت از حق بر خلق تمام گردد و آيه صريح است در نهى از دوستى صميمى با كفار و غير اهل ايمان و قمى ره فرموده از علم اراده رؤيت شده است چون
جلد 2 صفحه 563
علم خدا قديم است و در كافى از امام باقر (ع) نقل شده است كه مراد از مؤمنين در اين آيه ائمه اطهارند و در روايات ديگرى اين معنى تأكيد شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم حَسِبتُم أَن تُترَكُوا وَ لَمّا يَعلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنكُم وَ لَم يَتَّخِذُوا مِن دُونِ اللّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا المُؤمِنِينَ وَلِيجَةً وَ اللّهُ خَبِيرٌ بِما تَعمَلُونَ «16»
آيا گمان ميكنيد که شما رها ميشويد و هنوز معلوم الهي در خارج تحقق پيدا نكرد كساني که جهاد ميكنند از شما و نميگيرند غير از خدا و رسول خدا و مؤمنين را پناهگاه و حال آنكه خداوند آگاه است بآنچه عمل ميكنيد.
أَم حَسِبتُم عطف است بآيه قبل أَ لا تُقاتِلُونَ قَوماً الايه يعني آيا مقاتله قوم نميكنيد يا گمان ميكنيد أَن تُترَكُوا امتحان نميشويد که امتياز بين مجاهد و غير مجاهد را خداوند نميدهد و بمجرد اظهار ايمان شما را رها ميكند و بخود وا ميگذارد نظير آيه شريفه بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ الم أَ حَسِبَ النّاسُ أَن يُترَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا يُفتَنُونَ العنكبوت آيه 1، البته امتحان خواهيد شد چنانچه امم سابقه امتحان شدند زيرا امتحانات الهيه البته بايد موافق حكمت و مصلحت
جلد 8 - صفحه 191
واقع شود که امتياز بين مؤمن و منافق و صالح و طالح و مطيع و عاصي داده شود و فرداي قيامت لسان اعتراض بر خدا بسته شود که چرا فلان بايد فلان مقام را داشته باشد و فلان فلان دركات عذاب را بچشد با اينكه هر دو اظهار ايمان كرده و در زمره مؤمنين بودند.
وَ لَمّا يَعلَمِ اللّهُ علم الهي عين ذات او است ازلا و ابدا تغييري نميكند و جهل در مبدء راه ندارد و مراد از اينکه جمله اينست که بر شما معلوم نكند الَّذِينَ جاهَدُوا مِنكُم كساني که از روي حقيقت و واقعيت راسخ در ايمان هستند و بوعدههاي الهي يقين دارند با كمال اطمينان و شوق مقدم در جهاد ميشوند.
وَ لَم يَتَّخِذُوا مِن دُونِ اللّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا المُؤمِنِينَ وَلِيجَةً تمام همّ آنها اينست که داخل در حزب الهي شوند که مشمول أَلا إِنَّ حِزبَ اللّهِ هُمُ المُفلِحُونَ مجادله آيه 23، باشند و در حزب رسول و مؤمنين باشند تا مشمول آيه شريفه وَ مَن يَتَوَلَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزبَ اللّهِ هُمُ الغالِبُونَ مائده آيه 61، و كلمه وليجة دخول در حزب است اينها امتياز پيدا كنند با كساني که در حزب كفار و مشركين باشند که اينها حزب شيطان هستند و مشمول آيه شريفه أُولئِكَ حِزبُ الشَّيطانِ أَلا إِنَّ حِزبَ الشَّيطانِ هُمُ الخاسِرُونَ مجادله آيه 20، وَ اللّهُ خَبِيرٌ بِما تَعمَلُونَ چيزي از اعمال شما بر او پوشيده نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- در این آیه مسلمانان را از طریق دیگری تشویق به جهاد کرده، متوجه مسؤولیت سنگین خود در این قسمت میکند که نباید تصور کنید، تنها با ادعای ایمان همه چیز درست خواهد شد، بلکه صدق نیت و درستی گفتار، و واقعیت ایمان شما در مبارزه با دشمنان، آن هم یک مبارزه خالصانه و دور از هرگونه نفاق، روشن میشود.
نخست میگوید: «آیا گمان کردید شما به حال خودتان رها میشوید؟ و در میدان آزمایش قرار نخواهید گرفت، در حالی که هنوز مجاهدین شما، و همچنین کسانی که جز خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مؤمنان محرم اسراری برای خود انتخاب نکردهاند،
ج2، ص184
مشخص نشدهاند»؟ (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً).
در حقیقت جمله فوق دو مطلب را به مسلمانان گوشزد میکند، و آن این که تنها با اظهار ایمان کارها سامان نمییابد، و شخصیت اشخاص روشن نمیشود، بلکه با دو وسیله آزمایش، مردم آزمون میشوند.
نخست جهاد در راه خدا، و برای محو آثار شرک و بت پرستی و دوم ترک هرگونه رابطه و همکاری با منافقان و دشمنان، که اولی دشمنان خارجی را بیرون میراند و دومی دشمنان داخلی را.
و در پایان آیه به عنوان اخطار و تأکید میفرماید: «خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» (وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ).
نکات آیه
۱ - مردم، نباید خود را به صرف داشتن ایمان، از آزمون الهى معاف بپندارند. (أم حسبتم أن تترکوا و لما یعلم اللّه الذین جهدوا منکم)
۲ - آزمون اهل ایمان از سنّتهاى قطعى خداوند (أم حسبتم أن تترکوا و لما یعلم اللّه الذین جهدوا منکم)
۳ - آزمون الهى، به منظور جدا گشتن و متمایز شدن مؤمنان راستین از غیر ایشان است. (أم حسبتم أن تترکوا و لما یعلم اللّه الذین جهدوا منکم)
۴ - جنگها و میدانهاى کارزار، عرصه هاى آزمون الهى و متمایز گشتن مؤمنان راستین از غیر ایشان (أم حسبتم أن تترکوا و لما یعلم اللّه الذین جهدوا منکم)
۵ - عرصه هاى دوستى با مؤمنان و یا برقرارى روابط پنهانى با دشمنان و بیگانگان، میدان آزمون الهى و جدا شدن مؤمنان راستین از غیر ایشان (أم حسبتم أن تترکوا و لما یعلم اللّه الذین ... لم یتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنین ولیجة)
۶ - دوستى با خدا، پیامبر (ص) و مؤمنان و تبرّى از دشمنان آنان، از نشانه هاى ایمان راستین (و لم یتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنین ولیجة)
۷ - وجود برخى افراد سست ایمان و مرتبط با بیگانگان، در میان مسلمانان صدر اسلام (و لم یتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنین ولیجة)
۸ - هشدار تهدیدآمیز خداوند به عناصر سست ایمان، نسبت به همراز شدن با بیگانگان و در میان نهادن اسرار مسلمانان با آنان (أم حسبتم أن تترکوا و لما یعلم اللّه الذین ... و لم یتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنین ولیجة)
۹ - حرمت برقرار کردن روابط پنهانى با بیگانگان و در میان نهادن اسرار مسلمانان با آنان (أم حسبتم أن تترکوا و لما یعلم اللّه الذین ... لم یتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنین ولیجة)
۱۰ - سر باز زدن از شرکت در میدانهاى نبرد، برقرارى روابط پنهانى با دشمنان و در میان نهادن اسرار مسلمانان با آنان، از نشانه هاى ضعف ایمان (أم حسبتم أن تترکوا و لما یعلم اللّه الذین جهدوا منکم و لم یتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنین ولیجة)
۱۱ - آگاهى عمیق خداوند به عملکرد نهان و آشکار آدمیان (و اللّه خبیر بما تعملون)
موضوعات مرتبط
- احکام: ۹
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۷
- افشاگرى: افشاگرى حرام ۹
- امتحان: امتحان با جنگ ۴ ; فلسفه امتحان ۳ ; موارد امتحان ۵
- انسان: عمل انسان ۱۱
- ایمان: آثار ایمان ۱ ; نشانه هاى ایمان ۶ ; نشانه هاى ضعف ایمان ۱۰
- بیگانگان: افشاى راز براى بیگانگان ۸، ۹ ; حرمت رابطه با بیگانگان ۹ ; رابطه با بیگانگان ۷
- تبرى: تبرى از دشمنان خدا ۶ ; تبرى از دشمنان مؤمنان ۶ ; تبرى از دشمنان محمّد (ص) ۶
- جنگ: فلسفه جنگ ۴
- جهاد: تخلف از جهاد ۱۰
- خدا: امتحانهاى خدا ۳، ۴، ۵ ; تهدیدهاى خدا ۸ ; سنّتهاى خدا ۲ ; علم غیب خدا ۱۱ ; عمومیت امتحانهاى خدا ۱ ; هشدارهاى خدا ۸
- دشمنان: رابطه با دشمنان ۵، ۱۰
- دوستى: دوستى با خدا ۶ ; دوستى با دشمنان ۵ ; دوستى با محمّد (ص) ۶ ; دوستى با مؤمنان ۵، ۶
- سنّتهاى خدا: سنّت امتحان ۲
- مؤمنان: امتحان مؤمنان ۱، ۲ ; تشخیص مؤمنان ۳، ۴، ۵
- محرمات: ۹
- مسلمانان: افشاى راز مسلمانان ۹، ۱۰ ; سستى در مسلمانان صدر اسلام ۷ ; هشدار به مسلمانان صدر اسلام ۸