آل عمران ٦
ترجمه
آل عمران ٥ | آیه ٦ | آل عمران ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُصَوِّرُکُمْ»: شما را میآفریند و از لحاظ عقلانی و جسمانی شکل میبخشد. «أَرْحَام»: جمع رَحِم، محلّ تکوین جنین.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶ - ۱، سوره آل عمران
- اشاره به آهنگ كلى سوره مباركه آل عمران و زمان و موقعيتنزول آن
- ((تنزيل )) بر تدريج نزولدلالت دارد
- وجه اين كه قرآن كريم درباره وحى ، تعبيرانزال و تنزيل (فرود آمدن ) را بكار برده است
- معناى كلمه ((تورات )) و ((انجيل ))
- معناى ((فرقان )) و موارد استعمال آن در قرآن مجيد
- شادى و غم ، رنج و راحت دائر مدار طرز فكر آدمى است
- سعادت و شقاوت روحى و جسمى ، و اينكه افراد بى خدا در هرحال پريشانروز هستند
- سعادت و شقاوت از ديدگاه اسلام
- كيفر كافران ، از حكم قضاوقدر و مشيت الهى خارج نيست
- روايتى متضمن محاجه و مباحثه رسول خدا (ص ) با سران نصاراى نجران
- روايتى درباره خلقت جنين و سرنوشت او...
- توضيح روايت
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«6» هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
او كسى است كه شما را آنگونه كه مىخواهد در رحمها صورتگرى مىكند. جز او كه قادر شكستناپذير و حكيم است، معبودى نيست.
نکته ها
شكلگيرى جنين در رحم، نشانهى ديگرى از قيّوم بودن خداوند است كه در آيات قبل خوانديم.
موضوع صورتگيرى انسان در رحم مادر، در ميان دو آيهى نزول كتاب آمده است، شايد رمز اين باشد كه خدايى كه در رحم مادر به شما سر و سامان مىدهد، با تشريع قوانين الهى و ارسال كتب آسمانى، به رشد آينده و ابدى شما نيز سامان مىبخشد.
تأثير هريك از عوامل وراثتى، بهداشتى، غذايى ويا روانى در شكلگيرى صورت و جسم افراد نيز از سنّتهاى الهى ودر مدار قدرت وتدبير وحكمت اوست.
پیام ها
1- منشأ تكوين و تشريع يكى است. آن كسىكه براى هدايت شما كتاب فرستاد، همان است كه شما را آفريده است. «هُدىً لِلنَّاسِ ... يُصَوِّرُكُمْ»
2- صورتگرى انسان در رحم مادر، تنها بدست اوست. «هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ»
جلد 1 - صفحه 468
3- اكنون كه صورتبندىها به دست خداست، يكديگر را به خاطر شكل و قيافه سرزنش نكنيم. «هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ»
4- تفكّر در آفرينش خود، عامل ايمان به خداوند است. «يُصَوِّرُكُمْ ... لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»
5- گرچه خداوند به هر كارى قادر است؛ «كَيْفَ يَشاءُ» ولى كارى بر خلاف حكمت نمى كند. «هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
6- صورتهاى گوناگون افراد بشر، نشانهى قدرت و حكمت اوست. «يُصَوِّرُكُمْ ... الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «6»
«1» معالم الزلفى، محدّث بحرانى، فصل پنجم، باب 109، صفحه 304
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 14
هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ: او است خداوندى كه به قدرت كامله خود تصوير فرمايد و مىنگارد شما را، فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ: در رحمهاى مادران، به هر نوع كه مىخواهد و حكمت سبحانى تقاضا نمايد از شكلها و هيئتهاى مختلف از كوتاهى و بلندى، مردى و زنى، سفيدى و سياهى، زشتى و زيبائى، به هر كيفيتى كه اراده فرمايد نطفه را در ارحام تصوير فرمايد. لا إِلهَ إِلَّا هُوَ:
نيست خدائى در عالم وجود قابل ستايش و پرستش مگر ذات يگانه او سبحانه، الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ: اين صفت را دارد كه غالب است بر تمام اشياء، حكيم است به همه كارها- مصالح و مفاسد امورات-.
تبصره: حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: اين آيه دلالت صريحى است بر وحدانيت حق تعالى و نفى شريك براى او و كمال قدرت و تمامى حكمت سبحانى، زيرا تصوير طفل فرمايد به نيكوترين صورت؛ و انواع بهائم را در رحم، مصوّر ساخته بدون هيچ آلتى و كلفتى. و در عقل هر عاقلى، مقرر و مركوز است كه اگر همه عالم جمع شوند بر آنكه از آب، پشهاى خلق و آن را به صورت مشاهد، مصوّر سازند، هر آينه قادر نخواهند بود و هيچ راهى بر آن نخواهند داشت؛ پس چگونه قادر باشند بر خلق جنين در رحم؟ «1»
دهد نطفه را صورتى چون پرى
كه كرده است بر آب صورتگرى
و شبههاى نيست كه مصوّران، از آب دورى كنند و سر قلم نگهدارند و از تاريكى بپرهيزند، لكن ذات سبحانى، بىآلتى، صورتى را مصوّر ساخته با بسيارى معانى؛ زيرا از پيه، چشم بينا؛ و از پوست، گوش شنوا؛ و از قطره خون، دل دانا پديد آورده؛ و در ظلمات ثلاث: تاريكى شكم و تاريكى رحم و تاريكى بچهدان، صورتى مىنگارد كه تمام مصوران از آن عاجز و از مشاهده آن حيران مانند. همه بنايان عالم، اساس و قاعده بنا را قوىتر نهند و هر چه بالا
«1» تفسير مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 408
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 15
روند حجم آن را مىكاهند، امّا ذات اقدس الهى به قدرت كامله، جسد را بر مثال قصر برافراشته و باريك آفريده هر چند بالاتر برده آن را قوىتر گردانيده تا معلوم شود كه اين بنا، قائم به بنّائى نيست. همچنانكه ذات الهى نظير و شبيه و مثل ندارد، فعل سبحانى نيز نظير و مثل ندارد؛ و قلب و دماغ و كبد را رتبه رياست داده و اعضاى ديگر را در حكم رعيت و خدم آنها مقرّر، و عالم اكبر را در وجود انسانى منطوى ساخته «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ».
در «تفسير نور الثّقلين» از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: بدرستى كه خداوند خلق فرموده براى رحم چهار جايگاه؛ پس اگر منى در اول قرار گرفت، ولد شبيه به پدر، و در دوم شبيه به مادر، و در سوم شبيه به عمو، و در چهارم شبيه به دائى گردد. «1» تنبيه: آيه شريفه ردّ است بر قول نصارى كه عيسى را خدا دانستند، و حال آنكه او هم به قدرت كامله و كلمه الهيه، در رحم مادرش مصوّر گرديد؛ و تصوير او به هيئت خاصه، دال است بر آنكه مخلوق قادر متعال است. و تخصيص مصور به ذات سبحانى، به جهت آنست كه حق تعالى ايجاد و اختراع صور فرمايد بر آب منى در ارحام به نهج بديع و تركيب غريب بدون آلت و كلفتى و نه فكر و نه ترددى.
و چون حق تعالى ابتداى اين سوره، بيان نزول قرآن را فرمود؛ سپس تقسيم آيات آن را فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُم فِي الأَرحامِ كَيفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ العَزِيزُ الحَكِيمُ «6»
خداوند آن چنان خداوندي است که شما را در مشيمه مادران بهر صورتي که اراده و مشيّت او تعلّق بگيرد صورت بندي ميكند نيست خدايي غير از او عزيز و حكيم است.
كلام در اينکه آيه در چند مقام واقع ميشود:
مقام اول
از براي صورت اطلاقاتي است: گاهي اطلاق ميشود صورت در مقابل ماده که جزء جسم است و از جواهرات است در مقابل اعراض، و توضيح آن اينست که جواهر پنج است: عقل که مجرّد از مادّه و صورت است ذاتا و فعلا. و نفس که مجرّد از ماده و صورت است ذاتا لا فعلا. و ماده و صورت و جسم که مركّب از ماده و صورت است.
جلد 3 - صفحه 107
و از براي جسم سه صورت است: صورت شخصيّه، نوعيّه و جنسيّه: صورت شخصيّه که مادّه بدون صورت قابل تحقّق نيست (الشّيء ما لم يتشخّص لم يوجد) و نوعيّه که بمنزله فصل مميّز است براي نوع که مركّب از جنس و فصل است و فرق بين جنس و فصل با مادّه و صورت بلا شرط و بشرط لا است نميتوان گفت المادّة صورة و بالعكس ولي ميتوان گفت الحيوان ناطق و الناطق حيوان.
و صورت جنسيّه که مميّز مادّيات است از مجرّدات و ساير اجناس و صورت بدون مادّه تحقّق پذير است مثل عالم مثال و صور برزخيّه و مثل افلاطونيّه.
و گاهي اطلاق ميشود بر اشكال عارضه بر اجسام از طول و قصر و زيبا و زشت و الوان و ساير عوارض شخصيّه و باين معني از عوارض مقابل جواهر است.
و گاهي اطلاق ميشود بر صور معقوله علميّه و صور ذهنيّه که تعبير بتصور ميكنند و صور خياليّه که در حسّ مشترك بتوسّط حواسّ ظاهره درك ميكند باصره، سامعه، ذائقه، شامّه، لامسه.
مقام دوم
ارحام جمع رحيم (بفتح راء و كسر حاء) از ماده رحم و از براي او اطلاقاتي است:
1- اطلاق بر اقارب نسبي مثل اخوه و اخوات و اعمام و عمّات و اخوال و خالات.
و اولاد آنها بلكه آباء و امّهات و اجداد و جدّات و بنين و بنات و ذراري و اسباط.
2- آنچه در شكم مادران است که محل انعقاد نطفه مرد و خلط با نطفه زن ميشود و مبدء نشو آدمي است، و رحم با مشيمه فرق دارد مشيمه آن جلد و غشائيست که بچّه در اوست، و شايد مراد از ظلمات ثلاث در آيه شريفه يَخلُقُكُم فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُم خَلقاً مِن بَعدِ خَلقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ سوره مريم آيه 8، بطن و رحم و مشيمه باشد 3- رقّت قلب و تأثّر از واردات بر افراد نوع که مورث تلطّف و محبّت و عنايت شود و بمناسبت اينکه معني اطلاق بر خداوند رحيم و رحمن ميشود که مراد همان تلطّف
جلد 3 - صفحه 108
و عطوفت و عنايت باشد و الّا رقّت و تأثّر در خداوند راه ندارد چنانچه در تفسير بسمله بيان شد.
مقام سوم
كَيفَ يَشاءُ مشيّت در اينجا مراد اراده است و گذشت که در افعال الهي دو چيز بيشتر تصوّر نميكنيم يكي علم بصلاح و ديگر ايجاد و از اول باراده تعبير ميكنيم و از صفات ذات است و از ثاني بمشيّت و از صفات فعل که نفس ايجاد باشد. و بسا اطلاق مشيّت بر اراده ميشود مثل مقام زيرا نفس يُصَوِّرُكُم دلالت بر ايجاد ميكند يعني ايجاد صورت ميكند طبق اراده که علم بصلاح باشد.
بعد از بيان اينکه جملات شروع ميكنيم بمفاد آيه شريفه هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُم نطفه موقعي که در رحم قرار ميگيرد البتّه جسم است مركّب از مادّه و صورت جسميّه که از جواهر است و صورت شخصيّه که از عوارض است سپس باو صورت جنسيّه که نباتيّه تعبير ميكنيم باو افاضه ميشود که ممتاز از ساير اجسام است پس صورت جنسيّه حيوانيّه که ممتاز از ساير نباتات و صورت نوعيّه انسانيّه که ممتاز از ساير حيوانات ميشود و اينکه صور جسميّه و جنسيّه نباتيّه و حيوانيّه و نوعيّه انسانيّه با هم مجتمع هستند در اينکه تطوّرات صور شخصيّه که عبارت از خلع و لبس است باو افاضه ميشود که موقعي صورت سابقه را رها ميكند و صورت لاحقه باو افاضه ميشود.
فِي الأَرحامِ تعبير بجمع بلحاظ افراد است که هر فردي در رحمي متصور ميشود كَيفَ يَشاءُ طبق حكمت و صلاح که حكيم علي الاطلاق ميداند از ذكور و اناث، طويل، قصير، صحيح، معيب، تام الاجزاء ناقص، صبيح و زشت و غير اينها از خصوصيّات.
لا إِلهَ إِلّا هُوَ تمام اينها در تحت قدرت او است و غير او هر که باشد و هر چه باشد قدرت بر كوچكترين اينها ندارد إِنَّ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لَن يَخلُقُوا
جلد 3 - صفحه 109
ذُباباً وَ لَوِ اجتَمَعُوا لَهُ الايه سوره حج آيه 72.
العَزِيزُ في سلطانه الحَكِيمُ في افعاله جلّ جلاله و عمّ نواله و عظم شأنه و تقدّست اسمائه.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- سپس به گوشهای از علم و قدرت خود که در حقیقت یکی از شاهکارهای عالم آفرینش و از مظاهر بارز علم و قدرت خداست اشاره کرده است میفرماید: «او کسی است که شما را در رحم (مادران) آن گونه که میخواهد تصویر میکند» (هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ). «آری! هیچ معبودی جز آن خداوند توانا و حکیم نیست» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
صورتبندی انسان در شکم مادر و نقش بر آب زدن در آن محیط تاریک ظلمانی آن هم نقشهای بدیع و عجیب و پی در پی، راستی شگفت آور است، مخصوصا با آن همه تنوعی که از نظر شکل و صورت و جنسیت و انواع استعدادهای متفاوت و صفات مختلف وجود دارد و اگر میبینیم معبودی جز او نیست به خاطر همین است، که شایسته عبودیت جز ذات پاک او نمیباشد.
نکات آیه
۱ - خداوند بر طبق مشیّت خود، انسانها را در رَحِم ها شکل مى دهد. (هو الذى یصورکم فى الارحام کیف یشاء)
۲ - شکل گیرى جنین ها در رَحم ها، جلوه اى از قیّومیّت (قوام دهنده هستى بودن) خداوند (لا اله الاّ هو الحىّ القیّوم ... هو الّذى یصورکم فى الارحام کیف یشاء)
۳ - انحصار صورتگرى جنین در رَحم به خداوند، دلیل وحدانیّت او (هو الّذى یصورکم فى الارحام کیف یشاء لا اله الاّ هو العزیز الحکیم)
۴ - شکل گیرى انسان در رَحِم، نشانه اقتدار و حکمت خداوند است. (هو الّذى یصورکم ... لا اله الاّ هو العزیز الحکیم)
۵ - عملکرد عوامل طبیعى به مشیّت الهى است. (هو الّذى یصورکم فى الارحام کیف یشاء) عوامل طبیعى در شکل گیرى انسان دخالت دارد، و خداوند این شکل گیرى را به مشیّت خویش نسبت داده است; بنابراین معلوم مى شود عملکرد عوالم طبیعى به مشیّت اوست.
۶ - مشیّت و خواسته هاى خداوند، بر اساس حکمت است. (کیف یشاء لا اله الاّ هو العزیز الحکیم)
۷ - شکل گیرى شخصیت انسان در رَحِم* (هو الّذى یصورکم فى الارحام کیف یشاء) چون در آیات قبل سخن از هدایت و کفربوده است، به نظر مى رسد که شکل گرفتن انسان در رحم شامل شکل گیرى شخصیّت (هدایت یافتن، کافر شدن و ... ) نیز بشود.
۸ - هیچ قدرتى نمى تواند از مشیّت خدا در مورد چگونگى شکل گیرى جنین، جلوگیرى کند. (هو الّذى یصورکم فى الارحام کیف یشاء لا اله الاّ هو العزیز الحکیم) از ارتباط کلمه «العزیز» (غالب لا یقهر) با شکل بندى انسان به مشیّت الهى، استفاده شده است.
۹ - معبودى جز خداى عزیزِ حکیم، نیست. (لا اله الاّ هو العزیز الحکیم)
۱۰ - خداوند، عزیز و حکیم است. (لا اله الاّ هو العزیز الحکیم)
۱۱ - خداوند، مقهور کافران نیست; بلکه صورت دهى نظام فکرى و جسمى آنان به مشیّت اوست. (انّ الّذین کفروا ... هو الّذى یصّورکم فى الارحام کیف یشاء) جمله «هو الّذى یصوّرکم ... »، جواب این سؤال است که اگر خدا عزیز و غالب است، چرا عده اى بدو کفر مىورزند؟ خداوند مى فرماید صورت دهى به نظام جسمى و فکرى انسان - گر چه کافر باشد -، خارج از مشیّت و خواست او نیست.
۱۲ - اختیار کافران در انتخاب کفر خارج از مشیّت الهى نیست. (انّ الّذین کفروا ... و اللّه عزیز ... هو الّذى یصوّرکم فى الارحام کیف یشاء)
۱۳ - قوانین و معارف موجود در کتابهاى آسمانى، متناسب با ساختار حقیقى انسان (اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القیّوم. نزّل ... هو الذى یصورکم) قیّومیت خدا و آفریدن انسان به گونه اى که او خواسته است و نیز علم مطلق او و نزول کتاب براى هدایت، بیانگر تناسب قوانین با ساختار انسانى است.
۱۴ - هماهنگى قوانین تکوین و تشریع (الحىّ القیّوم ... نزّل ... یصوّرکم ... هو العزیز الحکیم) واضع قوانین تکوین (صورت بندى انسان) و تشریع (فرستادن کتب آسمانى)، خداوندِ حکیم است و حکمت او اقتضا مى کند که این دو قانون با یکدیگر هماهنگ باشند.
موضوعات مرتبط
- اسباب طبیعى:۵
- اسماء و صفات: حکیم ۹، ۱۰ ; عزیز ۹، ۱۰
- انسان: آفرینش انسان ۱، ۲، ۳، ۴، ۸، ۱۱ ; اختیار انسان ۱۲
- تکوین و تشریع:۱۳، ۱۴
- جنین: جنین در رحم ۷ ; شکل گیرى جنین ۲، ۳، ۸
- جهان بینى:۵
- رحم (زهدان):۱، ۲، ۳، ۴
- خدا: حکمت خدا ۴، ۶ ; قدرت خدا ۴ ; قیومیّت خدا ۲; مشیّت خدا ۱، ۵، ۶، ۸
- رفتار: پایه هاى رفتار ۱۱
- شخصیت: عوامل شکل گیرى شخصیت ۱، ۷
- علت و معلول:۵
- قانونگذارى:۱۳
- کفر:۱۲
- معارف: نظام معارف ۱۳، ۱۴