يونس ١٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link23 | آيات ۲۵ | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link23 | آيات ۱۵ - ۲۵ سوره يونس]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link24 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link24 | چرا مشركان به پیامبر «ص» گفتند: «قرآنى ديگر بياور، يا اين قرآن را تبديل كن»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link26 | پيامبر «ص»، اختيارى در تعويض و تبديل قرآن ندارد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link26 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link27 | ظلمى بالاتر از افترا بستن به خدا يا تكذيب آيات او نيست]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link27 | ظلمى بالاتر از افترا بستن به خدا يا تكذيب آيات او نيست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴#link28 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴#link28 | مبنای عقايد بت پرستان درباره بت ها و ردّ پندارهای باطل آنان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴#link29 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴#link29 | پيدايش اختلاف در ميان مردم، و به وجود آمدن دو راه «هدايت» و «ضلالت»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴#link30 | اقوال | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴#link30 | اقوال مفسران، در ذيل آيه شريفه: «وَ مَا كَانَ النَّاسُ إلّا أُمّة وَاحِدَة فَاختَلَفُوا...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴#link32 | شرحى در مورد مكر و حیله مشركان، در آيات خدا]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴#link32 | شرحى در مورد مكر | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۵#link33 | معناى دعوت خداى تعالى، از بندگانش، به سوی «دارالسلام»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۵#link33 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۵#link35 | وجه نامگذاری بهشت به «دارالسلام»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۵#link36 | بحث روايتى:(روایاتی ذیل آیات گذشته)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۵#link35 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۵#link36 | بحث روايتى | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۵۸
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا کَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لاَ کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ |
ترجمه
يونس ١٨ | آیه ١٩ | يونس ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُمَّةً وَاحِدَةً»: (نگا: بقره / . «لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ»: (نگا: ابراهیم / ، نحل / ، فاطر / ). «لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ»: در میانشان داوری میشد و کار فیصله پیدا میکرد. مراد این است که خدا در دنیا فوراً آنان را مجازات میکرد و عذاب خدا سریعاً دامنگیرشان میگردید. «فِیمَا»: درباره چیزی که. مراد از این چیز، دین است که مردمان در امر آن اختلاف پیدا میکنند. گروهی راه آن میپویند و دستهای راه دیگر میجویند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۲۵ سوره يونس
- چرا مشركان به پیامبر «ص» گفتند: «قرآنى ديگر بياور، يا اين قرآن را تبديل كن»
- پيامبر «ص»، اختيارى در تعويض و تبديل قرآن ندارد
- ظلمى بالاتر از افترا بستن به خدا يا تكذيب آيات او نيست
- مبنای عقايد بت پرستان درباره بت ها و ردّ پندارهای باطل آنان
- پيدايش اختلاف در ميان مردم، و به وجود آمدن دو راه «هدايت» و «ضلالت»
- اقوال مفسران، در ذيل آيه شريفه: «وَ مَا كَانَ النَّاسُ إلّا أُمّة وَاحِدَة فَاختَلَفُوا...»
- شرحى در مورد مكر و حیله مشركان، در آيات خدا
- معناى دعوت خداى تعالى، از بندگانش، به سوی «دارالسلام»
- وجه نامگذاری بهشت به «دارالسلام»
- بحث روايتى:(روایاتی ذیل آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «19»
(در آغاز) مردم جز امّتى واحد نبودند (و بر فطرت پاك توحيدى بودند)، پس دچار اختلاف شدند، (گروهى موّحد و گروهى مشرك،) و اگر سنّتِ (مهلت يافتن مردم براى آزمايش) از سوى پروردگارت مقدّم و مقدّر نگرديده بود، (در همين دنيا) ميان مردم در آنچه اختلاف مىكردند، داورى مىشد (و به هلاك منحرفان حكم مىگرديد).
نکته ها
خداوند به هنگام هبوط آدم و حوا به زمين، فرمود: «وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ» «1» زمين براى شما و نسل شما تا مدّتى جايگاه است. بنابراين از روز اوّل، تقدير اين بوده كه انسان تا مدّتى در زمين مهلت داشته باشد، پس شايد مراد از «كَلِمَةٌ سَبَقَتْ» در اين آيه، همان تقدير و برنامهى زندگى انسان باشد.
پیام ها
1- بشر از آغاز يك امّت واحد، همفكر و هم عقيده در توحيد بوده است. «ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً»
2- انسان از همان آغاز، زندگى اجتماعى داشته است. «أُمَّةً»
3- مهلت دادن، از شئون ربوبيّت الهى است. «سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ»
4- سنّت الهى، مهلت دادن به افراد براى انتخاب وعمل است. لَوْ لا كَلِمَةٌ ... لَقُضِيَ
«1». بقره، 36.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 554
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما كانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «19»
ج5، ص 284
وَ ما كانَ النَّاسُ: و نبود مردمان. إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً: مگر امتى يگانه، يعنى همه موجود شده بر اصل واحد و آن فطرت اسلامى است كه (كلّ مولود يولد على الفطرة فابواه يهوّدانه و ينصّرانه و يمجّسانه) «1». فَاخْتَلَفُوا: پس مختلف شدند از اصل فطرت به اين وجه كه بعضى بر اسلام فطرى باقى و برخى كافر شدند. اقوال ديگر مفسرين:
1- مردم، امت يگانه بودند در تمسك به شرايع عقليه، كه آن عبارت است از اعتراف به وجود صانع عالم و صفات او و اشتغال به خدمت او و شكر نعم او و اجتناب از قبايح عقليه مثل ظلم و كذب و بهتان و نمّامى و بىحيائى و غيره، پس اختلاف كردند در احكام عقليه.
2- نزد ابن عباس: «2» مردم بر كفر و باطل بودند و آن از زمان آدم عليه السّلام تا زمان نوح عليه السّلام گرچه قليلى مسلمان بودند، لكن به حكم اغلب كافر محسوب شدند، پس اختلاف نمودند بعد از طوفان.
3- همه عرب بر دين اسمعيل عليه السّلام بودند، پس مختلف شدند به سبب عمرو بن لحى كه احكام جاهليت را اختراع كرد در زمان فتره.
4- همه مردمان متفق بودند بر كفر در زمان ابراهيم خليل عليه السّلام، پس مختلف گشتند به سبب بعثت انبياء و رسل كه بعضى مؤمن و بعضى كافر شدند.
5- آنكه عرب در زمان فتره در ملت كفر بودند تا بعثت خاتم الانبياء صلّى اللّه عليه و آله و اينكه در مصحف ابن مسعود واقع شده: «و ما كان النّاس الّا امّة واحدة على هدى فاختلفوا عنه» مؤيد اتفاق ايشان است بر ملت اسلام و بعد مختلف شدند. «3» وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ: و اگر نبود كلمه كه سبقت و پيشى گرفته از پروردگار تو، يعنى حكم ازلى واقع شده به تأخير عذابى كه فاصل و فارق باشد
«1» سفينة البحار ج 2 ص 373.
«2» مجمع ج 3 ص 99.
«3» همان مدرك.
ج5، ص 285
ميان متخلفان تا روز قيامت كه روز فصل و جزا است. لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ: هر آينه حكم كرده شدى ميان ايشان. فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ: در چيزى كه ايشان در آن اختلاف مىكنند، يعنى عذاب نازل شدى و مبطل هلاك گشتى و محق باقى مانده. حاصل آن كه تأخير نزول عذاب بر ايشان تفضل و انعامى است بر آنها از جانب خداوند رحمان، چون حكمت بالغه سبحانى تعلق گرفته كه اين دنيا دار تكليف و امتحان، و آخرت دار ثواب و عقاب است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «18» وَ ما كانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «19» وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ «20»
ترجمه
و مىپرستند غير از خدا چيزى را كه ضرر نميرساند آنها را و نفع نميدهد آنانرا و ميگويند اينها شفيعان مايند نزد خدا بگو آيا خبر ميدهيد خدا را بآنچه نميداند در آسمانها و نه در زمين منزّه است او و برتر از آنچه شريك ميدانند
و نبودند مردم مگر امّتى يگانه پس اختلاف كردند و اگر نبود امرى كه سبقت گرفته بود از پروردگار تو هر آينه حكم كرده ميشد ميان آنها در آنچه در آن اختلاف مينمودند
و ميگويند چرا فرستاده نشد بر او آيتى از پروردگارش پس بگو جز اين نيست كه غيب مر خدايرا است پس منتظر باشيد بدرستيكه من با شما از منتظرانم.
تفسير
بت پرستان عبادت ميكنند مصنوعات خودشان را كه واضح است آنها قادر بر نفع و ضرر كسى نيستند و چون از ايشان سؤال شود كه چرا چنين عمل لغوى را بجا ميآوريد ميگويند اينها شفيعان ما هستند نزد خدا و بتوسط اينها حاجات دنيوى و اخروى ما بر آورده ميشود لذا خداوند به پيغمبر خود دستور فرمود كه بآنها بفرمايد كه خداوند به چنين امرى كه شما ادّعاء مىكنيد عالم نيست و اين دليل است بر آنكه ادّعاء شما باطل است چون اگر حق بود خداوند عالم بآن بود و او منزّه و مبرّى است از شريك و شبيه و عديلى كه بتواند نفوذ در اراده او نمايد و مردم در بدو خلقت متديّن بدين فطرى بودند كه توحيد است و اختلاف بوساوس شيطان بعدا پيدا شد كه بعضى مشرك شدند و بعضى موحّد و اگر خداوند مقدّر نفرموده بود كه دين اختيارى باشد حكم ميفرمود ما بين آنها بطوريكه رفع اختلاف شود و همه موحّد شوند ولى مقتضاى حكمت آن بود كه دنيادار تكليف و اختيار باشد و
جلد 3 صفحه 12
آخرت دار ثواب و عقاب و اينكه ميگويند چرا معجزهاى براى پيغمبر از طرف خداوند نازل نميشود كه حق بر همه منكشف شود بطوريكه احدى در دين باطل باقى نماند بگو در جواب آنها كه ظهور حجّت غائب بامر خدا است پس منتظر چنين روزى باشيد كه او ظاهر شود و دين حقّ بطوريكه شما ميخواهيد آشكار گردد منهم با شما از منتظران آن روزم و شمّهاى از اين مقال در سوره بقره در ذيل آيه الذين يؤمنون بالغيب و آيه كان النّاس امّة واحدة گذشت و چون اقوال مفسّرين در تفسير اين آيات مختلف بود حقير از ذكر آنها اعراض و به بيان نظريّه خود اكتفا نمودم و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما كانَ النّاسُ إِلاّ أُمَّةً واحِدَةً فَاختَلَفُوا وَ لَو لا كَلِمَةٌ سَبَقَت مِن رَبِّكَ لَقُضِيَ بَينَهُم فِيما فِيهِ يَختَلِفُونَ «19»
و نبودند ناس مگر بيك طريقه و يك مسلك و يك تيره پس مختلف شدند و اختلاف ورزيدند و اگر نبود كلمه سبقت گرفته بود از پروردگار تو هر آينه آنها را هلاك كرده بود در آنچه که بودند اختلاف ميكردند دين خداوند يك دين است إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسلامُ و تمام انبياء آمدند بر يك مسلك عقائد، اخلاق، احكام تماما يكي است فقط بعض خصوصيات بمقتضاي اوقات و ازمنه و اشخاص في الجملة تغييري پيدا كند لذا ميفرمايد وَ ما كانَ النّاسُ إِلّا أُمَّةً واحِدَةً حضرت آدم عليه السّلام يك دين آورد و تمام اولاد آدم تا زمان خاتم بر همان دين بودند و اول اختلافي که بعد از رحلت آدم در ميان اولاد آدم ايجاد شد شيطان اغواء كرد آنها را که صورت آدم و آباء خود را بسازند و عبادت كنند و دستگاه شرك بسيار رواج پيدا كرد تا زمان نوح عليه السّلام که يك دنيا مشرك بودند و فقط معدودي قليل ايمان آوردند و همچنين هلمّ جرّا تا زمان ابراهيم، موسي، عيسي تا زمان نبي اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آن قدر مذاهب مختلفه در عالم ايجاد شده و همچنين
جلد 9 - صفحه 365
پس از رحلت حضرت الي زماننا هذا فَاختَلَفُوا اينکه اختلاف شديد که هر دسته باغواي شياطين و هواهاي نفسانيه و رنگآميزيهاي دنيويه بيك راهي رفتند که اقتضاي هلاكت آنها را داشت و مستحق بلاهاي خانمانسوز بودند فقط وَ لَو لا كَلِمَةٌ سَبَقَت مِن رَبِّكَ که خداوند تفضلا آنها را بهلاكت نينداخت و آنها را مهلت داد تا آنكه از نسل آنها اشخاص صالح بوجود بيايند که بسا هزار طبقه را مهلت دهد براي پيدا شدن يك مؤمن بلي آنهايي که ديگر در نسل آنها مؤمني بوجود نميآمد آنها را هلاك فرمايد مثل قوم نوح که عرض كرد لا يَلِدُوا إِلّا فاجِراً كَفّاراً نوح آيه 29 لَقُضِيَ بَينَهُم حكم ميفرمود بهلاكت آنها و لكن عذاب آنها را براي آخرت مهيّا فرموده فِيما فِيهِ يَختَلِفُونَ هر كدام را بقدر استحقاق او مبتلا ميفرمايد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 19)- این آیه به تناسب بحثی که در آیه قبل در زمینه نفی شرک و بت پرستی گذشت اشاره به فطرت توحیدی همه انسانها کرده، میگوید: «در آغاز همه افراد بشر امت واحدی بودند» و جز توحید در میان آنها آیین دیگری نبود (وَ ما کانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً).
این فطرت توحیدی که در ابتدا دست نخورده بود با گذشت زمان بر اثر افکار کوتاه و گرایشهای شیطانی، دستخوش دگرگونی شد، گروهی از جاده توحید منحرف شدند و به شرک روی آوردند و طبعا «جامعه انسانی به دو گروه مختلف تقسیم شد» گروهی موحد و گروهی مشرک (فَاخْتَلَفُوا).
بنابراین شرک در واقع یک نوع بدعت و انحراف از فطرت است، انحرافی که از مشتی اوهام و پندارهای بیاساس سر چشمه گرفته است.
در اینجا ممکن بود این سؤال پیش بیاید که چرا خداوند این اختلاف را از طریق مجازات سریع مشرکان بر نمیچیند.
قرآن بلافاصله برای پاسخ به این سؤال اضافه میکند: «و اگر فرمانی از طرف پروردگارت (در باره عدم مجازات سریع آنان) از قبل صادر نشده بود، در میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری میشد» و سپس همگی به مجازات میرسیدند (وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِیما فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).
نکات آیه
۱ - انسانها در جامعه نخستین به صورت امت واحد مى زیستند. (و ما کان الناس إلا أمة وحدة)
۲ - زندگى انسانها از آغاز تاریخ، زندگى اجتماعى بود. (و ما کان الناس إلا أمة وحدة) «امت» به هر جمعیتى گفته مى شود که امر واحدى آنان را گرد هم آورده باشد.
۳ - توحید و یکتاپرستى، دین مشترک جوامع بشرى نخستین (و ما کان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا) «امت» به هر جمعیتى که امر واحدى آنان را گرد هم آورده باشد گفته مى شود. مراد از آن امر واحد - که جوامع بشرى نخستین را گرد هم آورد و از ایشان یک امت تشکیل داد - به قرینه آیه قبل، توحید و یکتاپرستى است.
۴ - امت واحد و یکتاپرست نخستین، دیرى نپایید که گرفتار تفرقه دینى شده و به دو دسته موحد و مشرک انشعاب یافتند. (و ما کان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا) قید «دیرى نپایید» از طرف «فاء» در «فاختلفوا»، بدست مى آید.
۵ - تاریخ شاهد دین دارى و گرایش به خدا از روز آغازین پیدایش انسان (و ما کان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا)
۶ - امهال جوامع شرک پیشه و تأخیر افتادن کیفر آنان به جهان آخرت، قانون الهى حاکم بر نشئه دنیا (و لو لا کلمة سبقت من ربک لقضى بینهم) خداوند هنگام هبوط آدم و حوا به زمین، فرمود: «و لکم فى الأرض مستقر و متاع إلى حین ; شما - خطاب به عموم انسانها و از جمله آدم و حواست - تا مدتى معین در زمین خواهید ماند و از نعمتهاى آن بهره خواهید گرفت» (بقره / ۳۶) ; یعنى، قانون الهى حاکم بر نشئه دنیا این است که هر جامعه اى داراى مدت و زمانى معین است و پیش از فرارسیدن اجل، از میان نمى رود. جمله «و لو لا کلمة سبقت من ربک» اشاره به این قانون دارد.
۷ - شرک، گناهى است نابخشودنى. (و لو لا کلمة سبقت من ربک لقضى بینهم)
۸ - اگر استمرار زندگى نوع انسان در زمین خواسته خدا نبود، اختلاف پدید آمده در میان جامعه نخستین، نسل بشر را منقرض مى کرد. (و لو لا کلمة سبقت من ربک لقضى بینهم فیما فیه یختلفون) برداشت فوق مبتنى بر این است که جمله «لو لا کلمة سبقت من ربک» اشاره به مضمون جمله «و لکم فى الأرض مستقر و متاع إلى حین» داشته باشد ; که در این صورت مراد از «لقضى بینهم» حکم به هلاکت و نابودى آنان خواهد بود.
۹ - قیامت، روز داورى میان موحدان و مشرکان (و لو لا کلمة سبقت من ربک لقضى بینهم فیما فیه یختلفون) از اینکه خداوند فرمود: دنیا جاى داورى میان اهل شرک و توحید نیست، معلوم مى شود محل داورى میان آنان، جهانى دیگر است.
۱۰ - خدا، پروردگار و مربى انسانهاست. (و لو لا کلمة سبقت من ربک)
۱۱ - امهال جوامع شرک پیشه در دنیا و تأخیر انداختن کیفر آنان به جهان آخرت، مقتضاى ربوبیت و پروردگارى خدا نسبت به انسانها (و لو لا کلمة سبقت من ربک لقضى بینهم فیما فیه یختلفون)
موضوعات مرتبط
- اختلاف: آثار اختلاف ۸
- ادیان: هماهنگى ادیان ۳
- امتها: امت واحده ۱
- انسان: اختلاف دینى انسان هاى نخستین ۴ ; تاریخ انسان ۱ ; خداشناسى در انسان هاى نخستین ۵ ; دین انسان هاى نخستین ۳ ; زندگى اجتماعى انسان هاى نخستین ۱ ; زندگى اجتماعى انسان ها ۲ ; مشرکان انسان هاى نخستین ۴ ; مربى انسان ها ۱۰ ; موانع انقراض انسان ها ۸ ; موحدان انسان هاى نخستین ۴
- توحید: توحید عبادى در تاریخ ۳
- جامعه: جامعه نخستین ۱
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۱ ; آثار مشیّت خدا ۸ ; خدا شناسى در تاریخ ۵ ; ربوبیت خدا ۱۰ ; سنّتهاى خدا ۶ ; منشأ مهلت هاى خدا ۱۱
- دیندارى: دیندارى در تاریخ ۵
- زندگى: تاریخ زندگى اجتماعى ۲
- سنّتهاى خدا: سنّت مهلت ۶
- شرک: گناه شرک ۷
- قیامت: قضاوت در قیامت ۹ ; ویژگیهاى قیامت ۹
- گناه: گناه نابخشودنى ۷
- مشرکان: مشرکان در قیامت ۹ ; مهلت به مشرکان ۶، ۱۱
- موحدان: موحدان در قیامت ۹
منابع