النحل ٥٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۳۹: خط ۳۹:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴ سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از «حسنه» در دنيا، كه خداوند به مهاجران وعده داده؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link250 | علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link250 | علت توصيف مهاجران، به دو صفت «صبر» و «توكل»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link251 | مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link252 | معنای كلمۀ «ذكر»، و مراد از «اهل ذکر»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link252 | معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link255 | وجوهى كه مفسران در تفسير آيه: «فَاسئَلُوا أهلَ الذِّکر» گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link253 | مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link256 | حجت بودن بيانات رسول خدا و عترت او «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link254 | معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link257 | تهديد مشركان، كه از درِ مكر به خدا و پيامبرانش، گناه مى كردند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link255 | وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link258 | مراد از تهدید مشرکان به «اخذ در تقلّب» و «اخذ بر تخوّف»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link256 | حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link259 | گردش سايه اشياء، نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link257 | انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link260 | معنای سجده جنبندگان آسمان ها و زمين، براى خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link258 | مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link261 | توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و در مقابل خالق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link259 | گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link263 | وجه عدم استكبار عملى ملائكه، در برابر خداى سبحان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link260 | سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link265 | مقصود از جمله: «لَا تَتَّخذُوا إلَهَينِ اثنَين»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link261 | توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link266 | لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه: دین، تنها و تنها برای اوست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link262 | توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link267 | انسان به طور فطری، در تنگناها و شدائد، دست به دامان خداوند می شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link263 | وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link268 | توضيح اين كه: كفران نعمت، غایت و غرض شرك ورزيدن مشركان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link264 | رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link269 | مقصود از اين كه: مشركان، بخشى از روزى خود را نصيب «مَا لَا يَعلَمُون» قرار مى دهند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link265 | مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link270 | سبب اين كه مشركان، ملائكه را مؤنث و دختران خدا مى دانستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link266 | لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link271 | گفتگویی در معناى جمله: «وَ لَهُم مَا يَشتَهُون»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link267 | در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link272 | حكايت دختركُشى مشركان و نكوهش آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link268 | توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link273 | ايمان نداشتن به آخرت، ريشه همه گناهان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link269 | مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link274 | منزه بودن خداى تعالى، از هر قبيح عقلى و طبعى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link270 | منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link275 | معناى جملۀ «وَ ِللّهِ المَثَلُ الأعلَى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link271 | معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link276 | اگر خدا مردم را به ظلمشان مجازات كند، جنبنده ای بر روى زمين نمی ماند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link272 | حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link277 | بيان ضعف استدلال به اين آيه، براى قول به معصوم نبودن انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link273 | ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link278 | مراد از «امت ها» و «اليوم»، در آيه: «تَاللّهِ لَقَد أرسَلنَا إلَى أُمَمٍ مِن قَبلِكَ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link274 | منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link279 | بحث روایتی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link275 | معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link280 | بيان اين كه مراد از «اهل ذكر»، اهل كتاب است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link276 | اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link277 | بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link278 | مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link279 | رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link280 | بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link281 | چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۳۰

کپی متن آیه
يَخَافُونَ‌ رَبَّهُمْ‌ مِنْ‌ فَوْقِهِمْ‌ وَ يَفْعَلُونَ‌ مَا يُؤْمَرُونَ‌

ترجمه

آنها (تنها) از (مخالفت) پروردگارشان، که حاکم بر آنهاست، می‌ترسند؛ و آنچه را مأموریت دارند انجام می‌دهند.

ترتیل:
ترجمه:
النحل ٤٩ آیه ٥٠ النحل ٥١
سوره : سوره النحل
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِن فَوْقِهِمْ»: مراد بالا بودن حسّی و مکانی نیست، بلکه مراد برتری و والائی مقامی است (نگا: أنعام / ، أعراف / . «یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ»: (نگا: تحریم / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


نکات آیه

۱- فرشتگان، همواره، از مقام ربوبیت و قهّاریت خداوند، در خوف و هراسند. (و الملئکة ... یخافون ربّهم من فوقهم) «من فوقهم» حال براى «ربّ» است و دلالت بر علوّ و برترى خدا مى کند که حاکى از قهّاریت اوست و فعل مضارع «یخافون» دلالت بر تداوم مى کند.

۲- فرشتگان، داراى تأثر و انعطاف نفسانى اند. (و الملئکة ... یخافون ربّهم)

۳- توجه هموارهء ملائکه به مقام عالى و برتر خداوند (یخافون ربّهم من فوقهم و یفعلون)

۴- مقام ربوبیت و قهّاریت خداوند، شایسته ترس و هراس است. (یخافون ربّهم من فوقهم)

۵- فرشتگان، پیوسته از اوامر و دستورات خدا اطاعت کرده و از آن سرپیچى نمى کنند (عصمت از نافرمانى) (و الملئکة ... و یفعلون ما یؤمرون)

۶- فرشتگان، مکلف به انجام تکالیفى اند. (و الملئکة ... و یفعلون ما یؤمرون)

۷- ترس از خداوند، زمینه ساز انجام فرمانهاى اوست. (یخافون ربّهم ... و یفعلون ما یؤمرون)

۸- ترس از خداوند و انجام بى چون و چراى فرمانهاى او، امورى پسندیده و مطلوب است. (یخافون ربّهم ... و یفعلون ما یؤمرون)

۹- ملائکه، تحت ربوبیت خاص خداوندند. (و الملئکة ... یخافون ربّهم) با توجه به اینکه خداوند «ربّ» همه موجودات است و اضافه «ربّ» به ضمیر «هم» - که مرجع آن ملائکه است - مى تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.

۱۰- مشرکان براى ملائکه، مقامات و رتبه عالى معتقد بودند. (و الملئکة و هم لایستکبرون . یخافون ربّهم) احتمال دارد اختصاص به ذکر ملائکه از میان موجودات، براى بیان انقیاد آنان در برابر خداوند به خاطر عقیده مشرکان به مقامات عالیه ملائکه باشد و خداوند با تأکید بر منقاد بودن آنان، مشرکان را به کسب چنین روحیه اى دعوت مى کند.

موضوعات مرتبط

  • اطاعت: اطاعت از خدا ۵، ۸; زمینه اطاعت از خدا ۷
  • ترس: آثار ترس از خدا ۷; ترس از خدا ۸; ترس از ربوبیت خدا ۱، ۴; ترس از قهاریت خدا ۱، ۴
  • خدا: اوامر خدا ۷، ۸; ربوبیت خاص ۹; علو خدا ۳
  • ذکر: ذکر خدا ۳
  • عمل: عمل پسندیده ۸
  • مشرکان: عقیده مشرکان ۱۰
  • ملائکه: انقیاد ملائکه ۵; تأثیرپذیرى ملائکه ۲; ترس ملائکه ۱; تکلیف ملائکه ۶; عصمت ملائکه ۵; عقیده به مقامات ملائکه ۱۰; مربى ملائکه ۹; ویژگیهاى ملائکه ۵

منابع