الإسراء ٨٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link164 | آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link164 | آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره إسراء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link165 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link165 | وجه اين كه قرآن براى مؤمنان، «شفاء» و «رحمت» ناميده شده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link166 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۰#link166 | توضيح اين كه: قرآن، ظالمان را، جز زيان نمى افزايد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link168 | بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link168 | بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link169 | بحثى فلسفى ( | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link169 | بحثى فلسفى: (پیرامون شرور)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link170 | تقسيمات | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link170 | تقسيمات کلی امور جهان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link173 | معناى این که: «هر کس بر اساس شاکلۀ خود، عمل می کند»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link175 | بيان اين كه: «سعادت» و «شقاوت»، از آثار اعتقادات و اعمال انسان مى باشد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link173 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link178 | نقد سخن فخر رازى، پيرامون آيه: «قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link179 | بحث فلسفى: (رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link175 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link181 | معناى این که فرمود «روح، از امر خداست»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link182 | موارد استعمال كلمۀ «روح»، در آيات قرآن مجيد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link184 | تحدّى همۀ انس و جنّ، برای آوردن مثل قرآن، با تمامی خصوصیات آن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link178 | سخن فخر | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link185 | مشروط كردن مشركان، ايمان خود را به معجزاتى غريب و ناممكن!]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۱#link179 | بحث فلسفى ( | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link186 | تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركان، در شأن پيامبر «ص» نيست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link187 | گفتار بعضى مفسران در ارتباط با دو كلمۀ «بَشَراً» و «رَسُولاً»، در آيه شریفه]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link181 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link188 | تقرير و توضيح برهانی بر نبوت عامّه و اثبات آن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link182 | موارد | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link189 | توضيح برهانى عقلى بر اين كه تحمل وحى، خاص انبياء الهى است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link191 | چون دليل و برهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link184 | تحدّى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link192 | معناى جمله: «قَادِرٌ عَلَى أن يَخلُقَ مِثلَهُم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link185 | مشروط كردن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link193 | بيان اين كه: انسان مبعوث در قيامت، عين انسان دنيايى است، نه مانند او]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link186 | تحقق بخشيدن به پيشنهاد | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۲#link187 | گفتار بعضى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link188 | تقرير | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link189 | توضيح برهانى عقلى بر | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link191 | چون دليل | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link192 | معناى جمله : | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link193 | بيان | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link194 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link194 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link196 | چند روايت درباره شأن نزول آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح...»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۳#link196 | چند روايت درباره | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۴۸
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَ نَأَى بِجَانِبِهِ وَ إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ کَانَ يَئُوساً |
ترجمه
الإسراء ٨٢ | آیه ٨٣ | الإسراء ٨٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أعْرَضَ»: از شکر نعمت منصرف و از طاعت و عبادت روگردان میشود. «نَأَیا بِجَانِبِهِ»: خویشتن را از یاد منعم اصلی به دور میکند. شانههای خود را بالا میاندازد و تکبّر میورزد. «یَئُوساً»: بسیار مأیوس و دلتنگ و ناشکیبا (نگا: هود / - ). مراد این است که کافران، هم در برابر خوشیها و هم در برابر سختیها خود را گم میکنند. در حال نوا مست و مغرور، و در وقت بلا پست و زبون میگردند. هر چند که در حالت یأس پردههای غفلت از روی فطرت کنار میروند و کافران بالإجبار به درگاه خدا روی میآورند و خالصانه رفع مشکلات را از قادر متعال درخواست مینمایند، امّا این توجّه اضطراری مایه افتخاری و دلیل بیداری حقیقی آنان نمیباشد. چرا که به محض رفع مشکلات و رهائی از طوفان حوادث، خودخواهیها و سرکشیها از ایشان سرمیزند و تغییرجهت میدهند (نگا: یونس / و و ، اسراء / ، عنکبوت / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِذَا مَسَ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ... (۴) وَ لَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ... (۲) وَ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِي... (۴)
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره إسراء
- وجه اين كه قرآن براى مؤمنان، «شفاء» و «رحمت» ناميده شده است
- توضيح اين كه: قرآن، ظالمان را، جز زيان نمى افزايد
- بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى
- بحثى فلسفى: (پیرامون شرور)
- تقسيمات کلی امور جهان
- معناى این که: «هر کس بر اساس شاکلۀ خود، عمل می کند»
- بيان اين كه: «سعادت» و «شقاوت»، از آثار اعتقادات و اعمال انسان مى باشد
- نقد سخن فخر رازى، پيرامون آيه: «قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ»
- بحث فلسفى: (رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى)
- معناى این که فرمود «روح، از امر خداست»
- موارد استعمال كلمۀ «روح»، در آيات قرآن مجيد
- تحدّى همۀ انس و جنّ، برای آوردن مثل قرآن، با تمامی خصوصیات آن
- مشروط كردن مشركان، ايمان خود را به معجزاتى غريب و ناممكن!
- تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركان، در شأن پيامبر «ص» نيست
- گفتار بعضى مفسران در ارتباط با دو كلمۀ «بَشَراً» و «رَسُولاً»، در آيه شریفه
- تقرير و توضيح برهانی بر نبوت عامّه و اثبات آن
- توضيح برهانى عقلى بر اين كه تحمل وحى، خاص انبياء الهى است
- چون دليل و برهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار
- معناى جمله: «قَادِرٌ عَلَى أن يَخلُقَ مِثلَهُم»
- بيان اين كه: انسان مبعوث در قيامت، عين انسان دنيايى است، نه مانند او
- بحث روايتى
- چند روايت درباره شأن نزول آيه: «يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح...»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً «83»
و هرگاه كه به انسان نعمتى عطا كرديم، روى گرداند و شانهى خودرا (از روى تكبّر) چرخاند و چون (كمترين) گزندى به او رسد (از همه چيز) مأيوس و نوميد شود.
نکته ها
«نَأى بِجانِبِهِ» يعنى به سوى خود رفته، به خود گرايش مىيابد و شانه مىچرخاند.
پیام ها
1- رفاه و آسايش، زمينه ساز غفلت است. «إِذا أَنْعَمْنا أَعْرَضَ»
2- انسان به جاى اينكه نعمت را از خدا بداند و به او بگرود، آن را از فكر، استعداد، نبوغ و كار خود مىپندارد و خدا را رها مىكند. «نَأى بِجانِبِهِ»
3- نعمتها از خداست، ولى شرّ وبدى از عملكرد خودماست. «أَنْعَمْنا مَسَّهُ الشَّرُّ»
4- انسان آن قدر ضعيف است كه با نعمتى، گرفتار غفلت شده و با سختى و حادثهى كوچكى، نا اميد مىشود. إِذا أَنْعَمْنا ... أَعْرَضَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً (83)
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ: و چون انعام كنيم بر انسان به صحت و وسعت. أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ: روى برگرداند از شكر ما و دور دارد جانب خود را از ما و از طريق حق برگرديد. كنايه از آنكه تكبر و تعظيم نمايد و حقناشناسى و نمكنشناسى را پيش گيرد. حاصل آيه شريفه يادآورى است به ناسپاسى انسانى كه وقتى او را به انواع نعم متنعم فرمائيم از تندرستى و فراخى و كارروانى و كارفرمائى انتظام امور، سركشى كند و از شكرگزارى روى برگرداند، و حال آنكه عقل و وجدانش شكر منعم را واجب داند.
وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ: و چون او را مس كند شر از آفتى و دردى و مضرتى و فقرى. كانَ يَؤُساً: باشد در نهايت نوميدى از فرج و فضل الهى كه آن علامت لئامت نفس و دنائت شخص خواهد بود. وصف براى جنس به اعتبار بعض افراد، پس مراد به آيه خاص باشد نسبت به آنانكه كفران نعمت نمايند به خلاف مؤمن كه در عين شدت و محنت، اميد فرج و روح الهى را دارد. تسميه بلا و محنت به شر به اعتبار نظر كافى است از جهت آنكه اميد ثواب و عوض ندارد و مكروه طبع داند، و الا در حقيقت بلا و شدائد، صلاح و حكمت و صواب مىباشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَساراً (82) وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً (83) قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى سَبِيلاً (84)
ترجمه
و نازل مينمائيم از قرآن چيزى را كه آن شفاء و رحمت است براى گروندگان و نمىافزايد ستمكاران را جز زيان
و چون نعمت دهيم بر انسان روى گرداند و دور شود و پهلو تهى كند و چون برسد او را شرّ باشد نااميد
بگو هر كس كار ميكند مانند فطرت خود پس پروردگار شما داناتر است بآنكه او راه يافتهتر است براه.
تفسير
خداوند كريم نازل فرموده است در قرآن مجيد آنچه را موجب
جلد 3 صفحه 384
شفاء امراض باطنى و ظاهرى و روحى و جسمى است از حيث لفظ و معنى و در صافى فرموده در معانى آن شفاء ارواح است و در الفاظ آن شفاء ابدان و بنظر حقير در هر دو شفاء هر دو است چون در توجّه بمعانى آن شفاء امراض روحى از قبيل جهل و شك و حيرت و ضلالت است و در عمل باحكام آن سلامتى از امراض باطنى و ظاهرى است و در استشفاء بالفاظ آن بهبودى از تمام آلام و اسقام است چنانچه از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه شفاء فقط در علم قرآن است چون خداوند فرموده نازل ميكنيم در قرآن آنچه شفاء و رحمت است براى اهلش و شكّى در آن نيست و اهل قرآن ائمه هدايند كه خداوند در باره ايشان فرموده ما آنها را برگزيديم از بندگان خود و وارث كتاب فرموديم و نيز از آنحضرت مروى است كه هيچ كس بدردى و مرضى مبتلا نشود كه با نيت خالص دست بجاى درد و مرض بگذارد و اين آيه را بخواند تا آخر مگر آنكه شفا يابد هر درد و مرضى باشد و دليل بر اين خود اين آيه است و بنابراين اگر كسى مبتلا بمرض بخل و حسد و كينه باشد و دست بقلب خود بگذارد و بخواند شفاء يابد انشاء اللّه تعالى و نيز نازل فرموده است خداوند در قرآن آنچه را موجب رحمت و نعمت و مغفرت است براى اهل ايمان بآن نه كفّار چون كسيكه منكر قرآن شود ظلم بخود نموده كه خويش را از منافع دنيوى و اخروى عمل بآن محروم كرده و بسبب كفر و كفران بر خسران و زيان خود افزوده كه بعذاب ابدى گرفتار شده و اين بمقتضاى طبع و خوى بد انسان است كه چون خداوند نعمت و ثروت و مكنت و عزّت و عظمت باو عنايت فرمايد روى گرداند و پهلو تهى كند از قبول آن مانند رو گرداندن كفّار از پيغمبر اكرم كه بزرگترين نعمت خداوند بود براى آنها در دنيا و آخرت و چون دچار سختى و گرفتارى و بلا و مرض شود از روح و رحمت الهى مأيوس باشد و هيچ گاه روى نياز بدرگاه كريم كار ساز نياورد و توبه و انا به ننمايد و لذا در آيه اخيره به پيغمبر اكرم دستور داده شده كه بآنها بفرمايد هر يك از مؤمن و كافر بر حسب نيت و طبع و ساختمان و عادت خوب و بد خودكار ميكند و خداوند از هر كس بسرائر و ضمائر خلق آگاهتر است و آنها را بپاداش اعمالشان خواهد رسانيد در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود نيت
جلد 3 صفحه 385
بالاتر است از عمل آگاه باشيد كه نيت همان عمل است و اين آيه را تلاوت فرمود و نيز در آنكتاب و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده كه اهل آتش هميشه در آن بمانند براى آنكه قصدشان آنستكه اگر هميشه در دنيا باشند گناه كنند و اهل بهشت هميشه در آن بمانند براى آنكه قصدشان آنستكه اگر هميشه در دنيا بمانند ثواب كنند پس هر دو دسته براى نيت بد و خوبشان مخلّدند و اين آيه را تلاوت فرمود «از كوزه برون همان تراود كه در او است» و شاكله بر مشاكل حال و طبيعت و خليقت و سريرت و طريقت و عادت و نيّت اطلاق ميشود و در اينجا همه معانى مناسب است و اللّه و اوليائه اعلم خداوند هم با ما بمقتضاى عادت و رويّه و طريقه خود كه جود و عفو و احسان است عمل خواهد فرمود انشاء اللّه تعالى و كلمه سبيلا ظاهرا تميز است و براى تأكيد ذكر شده يعنى پروردگار شما داناتر است بحال كسيكه راه يافتهتر است از جهت راه يعنى راهش راستتر و دينش بهتر و ثوابش زيادتر است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا أَنعَمنا عَلَي الإِنسانِ أَعرَضَ وَ نَأي بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً (83)
و زماني که ما نعمت عنايت كرديم بر انسان متنعم شد بنعمتهاي ما اعراض ميكند از ما و ميرود بطرف خود و زماني که شر و بلائي باو متوجه شد نااميد و مأيوس ميشود طبيعت انسان چون غريزه شهوت و غضب دارد موقعي که غرق شهوات نفسانيه شد مخصوصا مال و جاه و مقام ديگر دين و خدا و وظايف دينيه را فراموش ميكند و دست برميدارد چنانچه ميفرمايد:
جلد 12 - صفحه 299
إِنَّ الإِنسانَ لَيَطغي أَن رَآهُ استَغني علق آيه 6 وَ إِذا أَنعَمنا عَلَي الإِنسانِ اغلب نعمتهاي الهي براي امتحان است که موقعي که بنده غرق نعمت ميشود بايد بر هر يك از نعم الهي شكر گذاري كند و اقسام شكر بسيار است.
«1» آنكه بداند از جانب خداوند است مثل قارون نباشد که گفت إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلي عِلمٍ عِندِي قصص آيه 78.
«2» صرف كند در مصارف شرعيه که منظور اوليه است.
«3» شكر لسانيست بذكر حمد و شكر.
«4» بازاء هر نعمتي يك عبادتي بر خود زياد كند لكن بدبختانه چون غريزه شهوت و حب جاه و مقام و زخارف دنيويه دارد (أَعرَضَ) اعراض از خدا و دين و وظايف حتي مجال دو ركعت نماز را هم ندارد چنانچه امروز نوع مجالس ديني خالي از اغنياء و اعيان و اولياء امور است وَ نَأي بِجانِبِهِ يعني خود پسند و خود نما ميشود تكبر و تجبر و عجب و طغيان و هزار گونه معاصي و مخصوصا ظلم بزير دستان مينمايد.
وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ تعبير بشر براي اينست که بر خلاف هواهاي نفساني است از بليات و فقر و امراض و اسقام و مصائب و الا اينها هم امتحانات است که صبر و تحمل و توجه بدرگاه احديت پيدا كند و از خدا دفع آنها را طلب نمايد لكن بدبختانه کان يؤسا بكلي از درب خانه خدا دور ميشود و مأيوس و نااميد مي- گردد و بسا بكفر منجر ميشود که گفتند
كاد الفقران ان يکون كفرا
فقط مؤمن متقي شكرگزار نعم و صابر در بليات است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 83)- در این آیه به یکی از ریشهدارترین بیماریهای اخلاقی «انسانهای تربیت نایافته» اشاره کرده، میگوید: «و هنگامی که به این انسان نعمت میبخشیم (غرور و استکبار به او دست میدهد) به پروردگار خود پشت میکند و با حالت تکبر، دور میشود» (وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأی بِجانِبِهِ).
«اما هنگامی که (نعمت را از او سلب کنیم، و حتی) مختصر ناراحتی به او برسد یأس و نومیدی سر تا پای او را فرا میگیرد» (وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ کانَ یَؤُساً).
نکات آیه
۱- انسان، به هنگام برخوردارى از رفاه و نعمتهاى الهى، به ناسپاسى و خداگریزى مى گراید. (و إذا أنعمنا على الإنسن أعرض و نئا بجانبه) «نئا» به معناى «بَعُد» (دورى مى شود) است و «أعرض و نئا بجانبه» (اعراض کرد و کناره گرفت) کنایه از حق ناسپاسى و گریز از خداست.
۲- پیدایش روحیه استکبارى با برخوردار شدن از امکانات مادى و نعمتهاى الهى، امرى مذموم و مورد نکوهش خداوند (و إذا أنعمنا على الإنسن أعرض و نئا بجانبه)
۳- انسانهاى برخوردار از رفاه و نعمتها، در معرض ابتلا به بیمارى حق ناپذیرى (و إذا أنعمنا على الإنسن أعرض و نئا بجانبه)
۴- قرآن، از نعمتهاى بارز خداوند براى انسان است. (و ننزّل من القرءان ... و إذا أنعمنا على الإنسن أعرض) از مصداقهاى مورد نظر نعمت به قرینه آیه قبل (و ننزّل من القرآن)، قرآن است.
۵- برخوردارى از نعمتها، مقتضى توجه انسان به نعمت آفرین و شکر و سپاس اوست نه روى برتافتن از او. (و إذا أنعمنا على الإنسن أعرض و نئا بجانبه) توصیف حالات انسان به هنگام برخوردارى از نعمتهاى الهى، داراى لحنى آمیخته به نکوهش است چنین بیانى صرفاً براى گزارش نیست و بلکه ترغیب انسانها به اداى حق منعم است.
۶- انسان، در برخورد با کمترین سختیها و ناگواریها، دچار یأس و سرخوردگى شدید مى شود. (و إذا مسّه الشرّ کان یوسًا) تعبیر از گرفتار شدن به شرّ و سختى به «مسّه الشرّ» (شر او را مس کند) حاکى از کمترین ناگوارى است.
۷- بروز ضعف و ناتوانى ناسپاسان رفاه زده، در مواجهه با سختیها (و إذا أنعمنا على الإنسن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ کان یوسًا)
۸- اعراض از خدا در حال رفاه، و به پوچى و یأس رسیدن در ناگواریها، بیمارى محرومان از هدایت قرآن است. (و ننزّل ... شفاء و رحمة للمؤمنین و لایزید الظلمین إلاّ خسارًا . و إذا أنعمنا على الإنسن ... کان یوسًا)
۹- خداوند، تنها خیر و نعمت به انسانها عطا مى کند. (إذا أنعمنا على الإنسن ... و إذا مسّه الشرّ) از اینکه در آیه خداوند منشأ نعمتها معرفى شده اما شرور به او نسبت داده نشده است نکته فوق استفاده مى شود.
۱۰- دچار شدن به یأس و پوچى، از خصلتهاى مذموم و ناپسند انسان و مورد نکوهش خداوند است. (و إذا مسّه الشرّ کان یوسًا)
۱۱- سلب نعمت از انسان، شرّ و مایه یأس اوست. (و إذا أنعمنا على الإنسن ... و إذا مسّه الشرّ) به قرینه مقابله «مسّه الشرّ» با «أنعمنا» احتمال دارد که مراد از دچار شدن به سختى و شرّ، از دست دادن نعمت باشد.
موضوعات مرتبط
- استکبار: سرزنش استکبار ۲
- انسان: صفات انسان ۱، ۶; کفران انسان ها ۱
- حق: زمینه حق ناپذیرى ۳
- خدا: سرزنشهاى خدا ۲، ۱۰; عطایاى خدا ۹; نعمتهاى خدا ۴
- خیر: منشأ خیر ۹
- ذکر: زمینه ذکر منعم ۵
- رفاه: آثار رفاه ۱، ۲، ۳; اعراض از خدا در رفاه ۸
- سختى: آثار سختى ۶; یأس در سختى ۶، ۸
- شرّ: موارد شرّ ۱۱
- شکر: زمینه شکر نعمت ۵
- قرآن: بیمارى محرومان از قرآن ۸; محرومیت از هدایتهاى قرآن ۸
- کفران: زمینه کفران نعمت ۱
- کفران کنندگان: ضعف کفران کنندگان ۷; کفران کنندگان در سختى ۷
- گمراهان: اعراض گمراهان ۸; یأس گمراهان ۸
- مرفّهان: حق ناپذیرى مرفّهان ۳; ضعف مرفّهان ۷; مرفّهان هنگام سختى
- نعمت: آثار سلب نعمت ۱۱; آثار نعمت ۵; منشأ نعمت ۹; نعمت قرآن ۴
- یأس: سرزنش یأس ۱۰; عوامل یأس ۱۱
منابع