الذاريات ٤٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link391 | آيات ۲۰ - ۵۱ سوره ذاريات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link391 | آيات ۲۰ - ۵۱ سوره ذاريات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link392 | اقسام | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link392 | اقسام آيات و نشانه هایی كه در نفوس خودِ انسان ها هست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link393 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link393 | مراد از «رزق»، در آیه: «وَ فِى السّمَاء رِزقُكُم وَ مَا تُوعَدُون»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link395 | گفتارى درباره كافى بودن رزق، براى روزى خواران]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link395 | گفتارى درباره كافى بودن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link396 | داستان وارد شدن ملائكه عذاب قوم لوط، بر ابراهيم«ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۴#link396 | داستان وارد شدن ملائكه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link397 | آيتى كه خداوند با عذاب و هلاکت قوم لوط، بر جاى گذاشت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link397 | آيتى كه خداوند با عذاب قوم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link398 | اشاره به هلاكت قوم عاد، ثمود و قوم نوح «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link398 | اشاره به هلاكت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link399 | معناى آيه: «وَ السّمَاء بَنَينَاهَا بِأيدٍ وَ إنّا لَمُوسِعُون»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link399 | معناى آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link400 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۵#link400 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۷:۴۲
کپی متن آیه |
---|
وَ الْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ |
ترجمه
الذاريات ٤٧ | آیه ٤٨ | الذاريات ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَرَشْنَاهَا»: زمین را پهن کردهایم. «الْمَاهِدُونَ»: جمع ماهِد، آماده سازنده. خدای مهربان زمین را برای زندگی مردمان همچون گهواره آماده فرموده است و چنانکه باید برای آسایش ایشان فراهم آورده است (نگا: طه / ، زخرف / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۰ - ۵۱ سوره ذاريات
- اقسام آيات و نشانه هایی كه در نفوس خودِ انسان ها هست
- مراد از «رزق»، در آیه: «وَ فِى السّمَاء رِزقُكُم وَ مَا تُوعَدُون»
- گفتارى درباره كافى بودن رزق، براى روزى خواران
- داستان وارد شدن ملائكه عذاب قوم لوط، بر ابراهيم«ع»
- آيتى كه خداوند با عذاب و هلاکت قوم لوط، بر جاى گذاشت
- اشاره به هلاكت قوم عاد، ثمود و قوم نوح «ع»
- معناى آيه: «وَ السّمَاء بَنَينَاهَا بِأيدٍ وَ إنّا لَمُوسِعُون»
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ «47» وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ «48»
و آسمان را با قدرتى وصفناپذير بنا كرديم، و ما گسترش دهندهايم. و زمين را گسترانيديم، پس چه نيكو گسترش دهندهايم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ (48)
«1» نهج البلاغه (با ترجمه فيض الاسلام) خطبه غرّاء (82) ص 198.
جلد 12 - صفحه 280
وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها: و زمين را گسترانيديم به سبب استقرار خلقان بر آن، فَنِعْمَ الْماهِدُونَ: پس نيك گسترانيدهايم ما و ما بسط آن داديم به جهت مصالح بندگان نه به جهت جذب نفع خود و دفع ضرر از خود، زيرا غنى با لذات و مستغنى از ما سوى، و همه موجودات محتاج به ما هستند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ (47) وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ (48) وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (49) فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (50) وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (51)
كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (52) أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (53) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ (54) وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (55) وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56)
ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ (57) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (58) فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ (59) فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (60)
ترجمه
و آسمان را بنا كرديم بقدرت خود و همانا ما وسعت دهندهايم
و زمين را گسترده نموديم پس نيكو گسترانندهايم ما
و از هر چيز آفريديم دو صنف باشد كه شما پند گيريد
پس بگريزيد بسوى خدا همانا من براى شما از جانب او بيم دهندهاى آشكارم
و قرار ندهيد با خداوند معبودى ديگر را همانا من براى شما از آن بيمدهندهاى بيان كنندهام
امر اينچنين است نيامد آنانرا كه بودند پيش از آنها هيچ پيغمبرى مگر آنكه گفتند جادوگر يا ديوانهاى است
آيا سفارش كردهاند يكديگر را بآن نشايد بلكه آنها گروهى سركش و نافرمانند
پس روى گردان از آنها پس نيستى تو ملامت شده و پند ده
و يادآورى كن همانا پند دادن نفع ميرساند مؤمنان را
و نيافريدم جنّ و انس را مگر براى آنكه پرستش كنند مرا
نميخواهم از آنان هيچ قسم رزقى و نميخواهم كه اطعام كنند مرا
همانا خدا است روزى دهنده داراى نيروى استوار
پس همانا براى آنانكه ستم نمودند نصيب و بهرهاى از عذاب است مانند نصيب يارانشان پس بايد بشتاب نخواهند
پس واى بر آنانكه كافر شدند از روزشان كه وعده داده ميشوند.
تفسير
خداوند منّان بدست قدرت خود آسمان رفيع با وسعت را افراشته و بآن وسع و طاقت خود و وسعت در خلق و بر مخلوق را مدلّل ساخته هر كس در هر
جلد 5 صفحه 70
جا باشد سقف رفيع خوش رنگ منقوش مزيّنى بر فراز گيتى مشاهده نموده و از منافع و بركات نازله از آن بهرهبردارى ميكند و در نعمت و وسعت خداداد كامرانى مينمايد و زمين پهناور را مانند فرش و بساط زندگانى گسترده و چه خوب مانند بستر براى استراحت بشر مهيّا و آماده فرموده و از هر موجودى دو صنف از يك نوع يا دو نوع از يك جنس خلق فرموده مانند نور و ظلمت و روز و شب و آفتاب و ماه و جن و انس و نر و ماده و سرد و گرم و سياه و سفيد و زشت و زيبا تا مردم بدانند خدا قادر بر همه چيز است و يكتا است و شبيه و عديل و ضدّ و ندّ ندارد پس از اينها بگريزند و باو بياويزند و از معصيت او برگردند و باطاعت او پيوندند و در كافى و معانى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از فرار بسوى خدا رفتن بحجّ است و در مجمع اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و پيغمبر اكرم بعد از امر مردم بفرار و سفر از خلق بحق بايد بفرمايد من از جانب خدا بيم دهنده آشكارى بيش نيستم توفيق اين سفر را براى خودتان از خدا بخواهيد و هيچ چيز را در اين راهپيمائى با خدا شريك قرار ندهيد فقط مقصودتان از اين سفر نيل بقرب حق باشد چون من از مطلق شرك چه جلىّ باشد چه خفى بيم دهندهاى هستم كه بيان ميكنم مراد از آنرا كه اعمّ است و عبادت بايد با خلوص نيّت باشد و بنابراين تكرارى در جمله انّى لكم منه نذير مبين نيست تا محتاج بنكته باشد چون هر جا بيك معنى است ولى كسانيكه ضمير منه را در هر دو جا بعذاب الهى راجع دانسته و نذير مبين را بيك معنى حمل نمودهاند نكته تكرار را تعلّق انذار اوّل بمعصيت و دوّم را بشرك قرار دادهاند ولى بنظر حقير آنچه بيان شد در ذيل اين دو آيه از جهاتى الطف و اسلم است و بايد با ذوق تألّه تأمّل نمود تا مشهود گردد و براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم فرموده امر از قديم بر اين منوال بوده كه نيامد پيغمبرى از جانب ما بر امم سابقه مگر آنكه ساحر يا ديوانهاش خواندند آيا ميشود قراردادى آن امم متعاقبه در ازمنه متعدّده با هم داشته باشند و توصيه و سفارشى از سابقين بلاحقين در اين باب شده باشد كه هر پيغمبرى بيايد بيكى از اين دو تهمت متّهم نمايند نه چنين است بلكه طغيان و سركشى طبيعى بشر و شرارت ذاتى آنها وادارشان
جلد 5 صفحه 71
باين نسبتهاى ناروا نموده و مينمايد پس اعراض كن از مجادله با آنها چون بقدر اتمام حجّت و ابلاغ دعوت از تو سعى و كوشش بعمل آمده و بهيچ وجه ديگر مورد ملامت نيستى ولى از پند و اندرز و موعظه نسبت باهل ايمان مضايقه منما كه آن در هر حال نافع است و در چند روايت معتبر از ائمه عليهم السلام اينمعنى ذكر شده كه خدا خواست بعد از آنكه مردم مكّه تكذيب نمودند پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را هلاك فرمايد آنها را پس نازل شد فتولّ عنهم فما انت بملوم ولى بعدا باهل ايمان ترحّم فرمود و نازل شد و ذكّر فانّ الذّكرى تنفع المؤمنين و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام اينمعنى تأييد شده است و خداوند خلق نفرمود جن و انس را مگر براى آنكه عبادت و اطاعت نمايند خدا را بعد از معرفت بخودش و پيغمبر و امام و گرفتن دستور بندگى و عبادت كه مقدّمه است براى تحصيل ثواب و نيل بجنّت اگر چه آنها در اين مقدّمات كوتاهى كنند و به نتيجه نرسند بلكه مستحق جهنّم شوند من نكردم خلق تا سودى كنم بلكه تا بر بندگان جودى كنم در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه حضرت سيد الشهداء باصحابش فرمود همانا خدا خلق نفرمود بندگانرا مگر براى آنكه بشناسند او را و چون شناختند او را بىنياز شوند بعبادت او از عبادت غير او پس مردى عرض كرد يا ابن رسول اللّه مراد از معرفت خدا چيست فرمود معرفت اهل هر زمانى است امام خودشان را كه واجب است بر آنها اطاعت او و قمّى ره نقل فرموده كه خدا خلق فرمود بندگانرا براى امر و نهى و تكليف نه براى آنكه باجبار عبادت كنند بلكه براى آنكه باختيار اطاعت كنند تا امتحان كند آنها را و ممتاز شود مطيع از عاصى و نيز از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه پرسيدند از اين آيه فرمود خدا خلق فرمود بندگانرا براى آنكه امر كند آنها را بعبادت خود گفتند خدا فرموده و لا يزالون مختلفين الّا من رحم ربّك و لذلك خلقهم فرمود خلق كرد خدا آنها را تا كارى كنند كه مستوجب رحمت شوند پس رحمت كند آنها را و براى دفع توهّم آنكه خداوند از عبادت خلق بهرهاى ببرد يا آنكه انفاق و اطعام خلق جاى عبادت خدا را بگيرد چون خلق عيال خدايند چنانچه اين ايّام متعارف شده كه ميگويند حجّ نكنيد بفقرا بدهيد و نماز و روزه براى ميّت نگيريد
جلد 5 صفحه 72
خيرات كنيد ميفرمايد من از بندگان توقّع نفع و روزى و اطعام ندارم روزى تمام خلق در دست خدا است و او است داراى قدرت و قوّتى كه ضعف و عجز بر آن طارى نميشود و محكم و استوار ميباشد و بعضى احتمال دادهاند كه به پيغمبر فرموده باشد بمردم بفرمايد من از شما رزق و بهره و اطعام و انفاق نميخواهم تا اينجمله مانند آن باشد كه فرموده بگو من از شما اجر و مزدى بر رسالت نميخواهم و در هر حال اخيرا تهديد فرموده ستمكاران بر محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت اطهارش را بتكذيب و آزار و غصب حق و انواع ظلم و جور كه از براى آنها نصيب وافرى است از عذاب مانند نصيب و بهره رفقاى آنها از امم سابقه كه با آنها همكار بودند و بجزاى كردارشان رسيدند چون ذنوب دلو بزرگى است كه پر از آب باشد و در وقت قسمت آب بكار رود پس نبايد تعجيل داشته باشند سهم آنها محفوظ است در روز موعود كه رجعت يا قيامت است بآنها واصل خواهد شد پس واى بحال آنها از چنين روزى كه در پيش دارند در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و الذّاريات را در روز خود يا در شبش خداوند امر معاش او را اصلاح فرمايد و وسعت رزق باو عطا كند و براى قبر او چراغى آماده فرمايد كه تا روز قيامت روشن باشد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعين.
جلد 5 صفحه 73
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الأَرضَ فَرَشناها فَنِعمَ الماهِدُونَ (48)
و زمين را فرش نموديم پس خوب گسترندهگانيم بقدرت كامله اينکه ربع كره زمين را که از آب خارج است چنان بسط داده براي سكونت انسان و حيوانات و نباتات و طيور و وحوش و چنان نگاه داشته که متزلزل نشود با اينکه حركت زمين از حركت وضعي که دور خود ميچرخد در مدت بيست و چهار ساعت و دور كره شمس بحركت انتقالي در مدت يك سال بآرامي که بسياري توهم كردند ساكن است.
وَ الأَرضَ فَرَشناها زير پاي بندگان.
فَنِعمَ الماهِدُونَ مثل گهواره که در حركت است و طفل در گهواره خيال ميكند که ساكن است و خواب ميرود، و مثل كشتي که روي آب بسرعت سير ميكند و ساكنين در آن توهم ميكنند که واقف هستند. و مثل عمر که بسرعت طي ميشود و خيال ميكنند که ثابت هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- «و زمین را گستردیم و چه خوب گسترانندهای هستیم»! (وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ).
نشانههای این قدرت عظیم هم در عظمت آسمانها و هم در نظام خاصی که بر آنها حاکم است به خوبی آشکار میباشد.
با توجه به کشفیات اخیر دانشمندان در مسأله «گسترش جهان» معنای آیه روشن است و آن این که خداوند آسمانها را آفریده و دائما گسترش میدهد.
علم امروز میگوید: نه تنها کره زمین، بر اثر جذب مواد آسمانی تدریجا فربه و سنگینتر میشود، بلکه آسمانها نیز در گسترشند، یعنی ستارگانی که در یک کهکشان قرار دارند بسرعت از مرکز کهکشان دور میشوند، حتی سرعت این گسترش را در بسیاری از مواقع اندازهگیری کردهاند.
نکات آیه
۱ - گستردگى زمین و آمادگى آن براى آسایش بشر، به تدبیر و اراده خداوند (و الأرض فرشنها) «فرش» (مصدر «فرشنا») و «مهد» (مصدر «ماهدون») در اصل به معناى پهن کردن و گستردن چیزى براى نشستن بر آن و یا خوابیدن است; یعنى، «و الأرض بسطناها وسطحناها لتستقروا علیها و تسکنوها فنعم الباسطون نحن».
۲ - هماهنگى نظام طبیعت با نیازهاى بشر، برنامه ریزى شده از سوى خداى توانمند و نه پدیده اى اتفاقى (و الأرض فرشنها فنعم المهدون) گستردگى صفحه زمین و «مهد» بودن آن براى بشر، بیانگر هماهنگى نظام طبیعت بانیاز بشر به آسایش است. از این که خداوند، «فرشناها» را با ضمیر متکلم آورده، براى جلب توجه انسان به دخالت تدبیر الهى در پیدایش این هماهنگى است.
۳ - مطالعه در گستردگى سطح زمین و آرامش آن، راهگشاى انسان به تدبیر بهینه خداى جهان (و الأرض فرشنها فنعم المهدون) تعبیر «فنعم الماهدون»، انسان را به این حقیقت توجه مى دهد که در تدبیر بهینه خداوند، بیندیشد و نمود این تدبیر عالى را در گستردگى سطح زمین و آرامش آن، مطالعه کند.
۴ - مهیّا گشتن سطح زمین براى زندگى، پس از شکل گیرى بناى آسمان (نظام کرات) * (و السّماء بنینها ... و الأرض فرشنها) ترتب لفظى «و الأرض...» بر «و السّماء...»، مى تواند بیانگر ترتیب حقیقى و تقدّم بنیان آسمان بر سامان زمین باشد.
موضوعات مرتبط
- آسمان: بناى آسمان ۴
- آفرینش: تدبیر آفرینش ۳
- خدا: آثار اراده خدا ۱; آثار تدبیر خدا ۱، ۲; تدبیر خدا ۳; قدرت خدا ۲
- زمین: آثار مطالعه زمین ۳; آرامش در زمین ۱، ۳; آمادگى زمین ۴; زندگى در زمین ۴; گسترش زمین ۳; منشأ گسترش زمین ۱
- طبیعت: هماهنگى طبیعت و نیازها ۲
منابع