الشورى ٣٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۶#link56 | آيات ۲۷ - ۵۰ سوره شورى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۶#link56 | آيات ۲۷ - ۵۰ سوره شورى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link57 | سنت الهى در روزى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link57 | سنت الهى در روزى دادن، بر طبق حال مردم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link58 | شباهت رزق مادى با معارف حقه و شرايع آسمانى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link58 | شباهت رزق مادى با معارف حقه و شرايع آسمانى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link59 | توضيحى راجع به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link59 | توضيحى راجع به «قدير» بودن خداى تعالى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link60 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link60 | فلسفه مصائب و ناملایماتی که جامعه را در بر می گیرد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link65 | بیان برخی از صفات نيك مؤمنان: اجتناب از كبائر و فواحش و...]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link66 | مؤمنان در کارهای خود، با یکدیگر مشورت می کنند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link67 | چرا در آیه شریفه، عمل متقابل مظلوم در برابر ظالم را، «سیّئه» نامیده؟]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link69 | مظلوم، حق مقابله به مثل دارد، هرچند صبر و گذشت، فضيلتى برتر است]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۷#link65 | صفات نيك | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link70 | وصف حال غيرمؤمنان، در روبرو شدن با عذاب الهى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link66 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link71 | زیانکاران در قیامت، چه کسانی هستند؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link67 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link73 | توبيخ انسان متنعّم سرگرم به دنيا]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link74 | بحث روايتی]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link69 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link75 | بيان سه اشكال در رابطه با آیه: «مَا أصَابَكُم من مصیبة...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link70 | وصف حال | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link71 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link73 | توبيخ انسان | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link74 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۸#link75 | بيان سه اشكال در رابطه با | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۵۳
کپی متن آیه |
---|
وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ |
ترجمه
الشورى ٣٦ | آیه ٣٧ | الشورى ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَبَآئِرَ الإِثْمِ»: گناهان کبیره (نگا: نساء / ). گناهان کبیره گناهانی است که از آنها بیم داده شده، و یا این که حدّ و تعزیری در برابر آنها واجب گشته است (نگا: صفوةالبیان لمعانی القرآن). «الْفَوَاحِشَ»: گناهانی است که بسیار زشت و پلشت باشند (نگا: مرجع سابق). بسیاری (کَبَآئِرَ الإِثْمِ) را گناهان کبیره، و (الْفَوَاحِشَ) را شرک و زنا و هرگونه گناهی دانستهاند که دارای حدّ باشد. عطف (الْفَوَاحِشَ) بر (کَبَآئِرَ الإِثْمِ) عطف خاصّ بر عام است. «یَغْفِرُونَ»: میبخشند. گذشت میکنند.
نزول
شأن نزول آیات ۳۷ تا ۳۹:
این آیات درباره ابوبکر بن ابىقحافه نازل شده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۵۰ سوره شورى
- سنت الهى در روزى دادن، بر طبق حال مردم
- شباهت رزق مادى با معارف حقه و شرايع آسمانى
- توضيحى راجع به «قدير» بودن خداى تعالى
- فلسفه مصائب و ناملایماتی که جامعه را در بر می گیرد
- بیان برخی از صفات نيك مؤمنان: اجتناب از كبائر و فواحش و...
- مؤمنان در کارهای خود، با یکدیگر مشورت می کنند
- چرا در آیه شریفه، عمل متقابل مظلوم در برابر ظالم را، «سیّئه» نامیده؟
- مظلوم، حق مقابله به مثل دارد، هرچند صبر و گذشت، فضيلتى برتر است
- وصف حال غيرمؤمنان، در روبرو شدن با عذاب الهى
- زیانکاران در قیامت، چه کسانی هستند؟
- توبيخ انسان متنعّم سرگرم به دنيا
- بحث روايتی
- بيان سه اشكال در رابطه با آیه: «مَا أصَابَكُم من مصیبة...»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ «37»
و كسانى كه از گناهان كبيره و زشتىها پرهيز مىكنند و چون خشم و غضب كنند، مىبخشند.
نکته ها
در آيه قبل سخن از ايمان و توكّل بود كه هر دو مربوط به قلب است. در اين آيه به روشهاى عملى مؤمنان مىپردازد.
گناهان كبيره چيست؟
امام خمينى قدس سره در تحرير الوسيله در شرايط امام جماعت مىفرمايد: امام جماعت بايد از گناهان كبيره پرهيز كند و آن: هر گناهى است كه در قرآن وعده عذاب بر آن داده شده، يا شديداً با آن برخورد شده، يا دليلى داشته باشيم كه هم وزن يا بدتر از گناهان كبيره شناخته شده، يا عقل آن را كبيره بداند، يا در افكار عمومى مؤمنان كبيره شمرده شود، يا دليل خاصّى بر كبيره بودن آن داشته باشيم.
سپس نمونههايى را مىشمرد از جمله: ياس از رحمت خدا، نسبت دروغ به خدا و رسول،
جلد 8 - صفحه 410
قتل، نسبت ناروا به زن شوهردار، فرار از جنگ، عاق والدين، قطع رحم، سِحر، زنا، لواط، خوردن مال يتيم، كتمان حقّ، گواهى باطل، پيمان شكنى، شراب خورى، تجاوز در وصيّت، رباخوارى، قمار، كم فروشى، خوردن گوشت مردار و خوك، كمك به ظالم و تكيه بر او، اسراف و تبذير، حبس حقوق مردم، دروغ، تكبّر، خيانت، غيبت، سخن چينى، سبك شمردن حج، ترك نماز، منع زكات، اصرار بر گناهان صغيره، سرگرمى به لهو و لعب.
پیام ها
1- شرط برخوردارى از نعمتهاى برتر و پايدارتر، علاوه بر ايمان و توكّل، دورى از گناهان و كنترل شهوات و غضب است. وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ ...
2- اولين گام اصلاحات، پاك سازى است، سپس خودسازى و جامعه سازى.
«يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ»
3- منشأ بسيارى از گناهان شهوت و غضب است، اول دورى از شهوت را مطرح كرد بعد دورى از غضب را. يَجْتَنِبُونَ ... الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا
4- با تقواى الهى و اجتناب از گناهان رابطه خود را با خدا و با عفو در هنگام غضب رابطه خود را با مردم محكم كنيم. يَجْتَنِبُونَ ... يَغْفِرُونَ
5- كمالات زمانى ارزش بيشترى دارد كه سيره و روش انسان شود. يَجْتَنِبُونَ ...
يَغْفِرُونَ (قالب مضارع، نشانه دوام است.)
6- مؤمن بر نفس خود تسلّط دارد. يَجْتَنِبُونَ ... يَغْفِرُونَ
7- غضب يك غريزه است لكن كنترل آن لازم است. «غَضِبُوا»
8- مؤمنان به هنگام غضب خودشان عفو مىكنند، نه به خاطر وساطت ديگران.
«هُمْ يَغْفِرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 411
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ (37)
وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ: (عطف به آيه سابقه) ثواب آخرتى بهتر و باقىتر است براى متوكلين و براى آنانكه پرهيز مىكنند، كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ: از گناهان بزرگ و از كارهاى زشت و قبيح، وَ إِذا ما غَضِبُوا: و هر گاه خشم نمايند بر مردمان به سبب اذيتى و مكروهى كه به ايشان رسانند، هُمْ يَغْفِرُونَ:
ايشان در مىگذرند و به آب عفو آتش غضب خود را فرو مىنشانند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (36) وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ (37) وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (38) وَ الَّذِينَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ (39) وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (40)
ترجمه
پس آنچه داده شديد از چيزى پس مايه تعيّش زندگانى دنيا است و آنچه نزد خدا است بهتر و پايندهتر است براى آنانكه گرويدند و بر پروردگارشان توكّل ميكنند
و آنانكه اجتناب ميكنند از گناههاى بزرگ و كارهاى زشت و چون خشمناك شوند ايشان درميگذرند
و آنانكه اجابت نمودند پروردگارشان را و بر پاى داشتند نماز را و كارشان مبنى بر مشورت است ميانشان و از آنچه روزى داديمشان انفاق ميكنند
و آنانكه چون رسيد ايشانرا ستمى آنها انتقام مىكشند
و پاداش بدى بدىء مانند آنست پس هر كه درگذشت از آن و صلح و سازش نمود پس مزدش بر خدا است همانا او دوست ندارد ستمكاران را.
تفسير
خداوند متعال براى آنكه از اقبال مردم بمال و جاه و ساير امتعه دنيوى كه منشأ معاصى است كاسته و بر توجه آنها بآخرت بيفزايد ميفرمايد كه آنچه بشما داده شده است از رياست و مال و اولاد و غيرها بهره چند روزه دنيوى است و بالاخره نابود ميشود ولى آنچه نزد خدا است از نعيم آخرت و اجر اعمال و ثواب انفاق در راه خدا بهتر و برتر و بالاتر و باقى و برقرار است و اختصاص دارد بكسانيكه ايمان بخدا و پيغمبر و امام دارند و بر پروردگارشان در امور توكّل مينمايند و ميدانند كه او امور ايشانرا بر طبق حكمت و مصلحت منظّم ميفرمايد و چشم اميد بغير او ندارند و كسانيكه از معاصى كبيره كه خداوند وعده عذاب بر آنها داده و در سوره نساء ذكر شد و كارهاى بسيار زشتى كه قبح آنها ظاهر باشد اجتناب مينمايند و وقتى بر كسى غضب نمايند خوددارى از اعمال آن ميكنند و از او
جلد 4 صفحه 585
ميگذرند اگر تعدّى بحق خودشان كرده باشد نه بحق خدا و ساير خلق و اخبار در ثواب كظم غيظ و فرو نشاندن خشم و عفو از خطايا زياد وارد شده خصوصا در صورت قدرت بر اعمال و تلافى كه آتش جهنّم بر چنين كسى حرام ميشود و با قلب مملوّ از امن و ايمان در محشر حاضر ميگردد و كسانيكه اجابت نمودند دعوت حق را در كليّه امور دينى مخصوصا نماز كه سعى كردند در اقامه و بر پا داشتن آن بخواندن خود و وادار نمودن مردم را بآن و عمران مساجد و رواج معابد و هر چه مدخليّت در اقامه آن داشته باشد و آنانكه با مشورت از امام عليه السّلام در امور دينشان اقدام مينمايند چنانچه قمّى ره فرموده يا با مشورت يكديگر بكارهاى خودشان اقدام ميكنند چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه هيچ مردى نيست كه مشورت نمايد با كسى مگر آنكه هدايت شود به رشد و صلاحش و ظاهرا مراد كسى است كه بايد با او مشورت نمود و آن مرد عاقل خير خواه خير گو است و از آنچه خداوند روزى آنها نموده در راه خير صرف ميكنند بتفصيلى كه در اوّل سوره بقره ذكر شد و آنكسانيكه وقتى تعدّى بحقوق و حدود آنها شود آرام نمىنشينند و داد خود را از ظالم ميستانند و اين از لوازم شهامت و شجاعت است و منافى با عفو نيست كه از صفات اهل ايمان است و ذكر شد چون اين در برابر غالب قاهر متجاهر است كه اگر دادخواهى نشود متجرّى ميشود و بر تعدّى خود مىافزايد و آن در مقابل عاجز نادم معتذر است كه بزرگى و بزرگوارى نسبت باو عفو است و بعبارت ديگر عفو و انتقام هر دو از صفات حسنه ممدوحه است و شرعا مظلوم مختار است در اختيار هر يك ولى هر كدام محلّى دارد كه بملاحظه آن راجح ميشود و بعضى ينتصرون را بمعناى يتناصرون گرفتهاند يعنى با يكديگر در دفع ظلم كمك ميكنند و در هر حال چون پاى انتقام بميان آيد بايد از حدّ تعدّى و كار بدى كه در باره او نمودهاند تجاوز ببدى ننمايد و اينكه از انتقام در اين مقام تعبير ببدى شده با آنكه بد نيست براى تناسب لفظى با صدر كلام است كه بدى طرف باشد علاوه بر آنكه بدى بخودى خود بد است نهايت آنكه اينجا بملاحظه مصالحى خوب شده است و مراعات اين تناسب لفظى و ازدواج كلام را در علم بديع صنعت مشاكله ناميدهاند و از محسّنات كلام شمرده شده است و اگر كسى
جلد 4 صفحه 586
عفو كند در جائيكه مقتضى براى عفو باشد و اصلاح نمايد با طرف اجرا و بقدرى زياد است كه نميشود تعيين نمود و بايد گفت با خدا است چون خدا اصلا ظلم و ظالم را دوست ندارد اين مقدار هم كه تجويز فرموده در مقام انتقام براى تشفّى قلب مظلوم و تأديب ظالم است ولى بايد از مثل تجاوز نشود و ابتداء بظلم ننمايند و تفصيل اين مقام در سوره بقره ذيل آيه الشّهر الحرام بالشّهر الحرام گذشت و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت نموده كه كسانيكه اجرشان با خدا است و آنها عفو كنندگان از مردمند بيحساب وارد بهشت ميشوند و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه عفو كنيد عفو موجب عزّت است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ يَجتَنِبُونَ كَبائِرَ الإِثمِ وَ الفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُم يَغفِرُونَ (37)
و كساني که اجتناب ميكنند از معاصي كبار و از فواحش و زماني که آنها را دشمنان غضب كردند آنها در مقام تلافي بر نميآيند و طرف را گذشت ميكنند و حلم ميكنند و ميبخشند و عفو ميكنند.
وَ الَّذِينَ عطف به للذين آمنوا و علي ربهم يتوكلون است که ما عند اللّه براي آنها خير و ابقي است.
يَجتَنِبُونَ كَبائِرَ الإِثمِ معاصي دو دسته است كبيره و صغيره معاصي كبيره چند دسته است:
1- معاصي که در اخبار معتبره تصريح به كبيره بودن آنها شده.
2- معاصي که در قرآن وعده آتش و وعده عذاب داده شده يا در اخبار معتبره وعده عذاب و آتش داده شده.
3- معاصي که تصريح شده به اينکه که اشد از فلان معصيت است که كبيره بودن او ثابت شده مثل اينكه بفرمايند
(الغيبة اشد من الزنا)
يا
(الكذب شر من الشراب)
چون زنا و شراب كبيره بودنش ثابت شده پس غيبت و كذب هم كبيره ميشود.
4- اصرار بر صغيره که نفس اصرار او را كبيره ميكند بنص حديث که ميفرمايد
(لا صغيرة مع الاصرار و لا كبيرة مع الاستغفار).
جلد 15 - صفحه 497
5- در انفس اهل شرع كبيره است.
6- معصيتي که باعث شود که ديگران هم باو اقتداء كنند.
7- اظهار و اشاعه آن.
8- معصيتي که اثرش باقي بماند.
9- ترك فرائض مثل صلوة و صوم و حج و زكاة و خمس و غير اينها که نفس ترك معصيت كبيره است.
10- منع حقوق واجبه مثل زوجه و والدين و ساير ذوي الحقوق و بالجمله در بحث عدالت گفتند ملكه اجتناب از كبائر و اصرار بر صغائر و منافيات مروّت.
وَ الفَواحِشَ جمع فاحش و فاحشه از ماده فحش و فحشاء و فواحش مقابل كبائر الاثم اموري که عقل حكم ميكند به قبح و زشتي آن و در نظر عقلاء قبيح و زشت است مثل فحش در مقابل سبّ الفاظ ركيكه مثل مادر فلان زن فلان خواهر فلان خود فلان و اعمال زشت و رفتار زشت حتي در نظر خود فاعل و مرتكب که اگر شرعي نبود عقل كافي بود بقبح و لو در واقع تلازم است بين حكم عقل و شرع چنانچه گفتند (كلما حكم به العقل حكم به الشرع و كلما حكم به الشرع حكم به العقل) و از اينکه جهت يكي از ادله اربعه شمرده شده براي اثبات كتاب، سنت، اجماع عقل.
وَ إِذا ما غَضِبُوا يعني كاري كردند که آنها را به غضب آوردند آنها در مقام تلافي بر نميآيند.
هُم يَغفِرُونَ گذشت ميكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- بعد از وصف ایمان و توکل در باره مؤمنان به هفت قسمت از برنامههای عملی آنها اشاره میکند، برنامهای که بیانگر ارکان یک جامعه سالم با حکومت صالح و قدرتمند است.
نخستین وصف را از پاک سازی شروع میکند، میفرماید: پاداش الهی و آنچه نزد خداست «برای کسانی (بهتر و پایدارتر است) که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب میورزند» (وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ).
در روایات اهل بیت علیهم السّلام «کبائر» به این صورت تفسیر شده: «گناهان کبیره گناهانی است که خداوند مجازات آتش برای آن مقرّر داشته است».
به این ترتیب نخستین نشانههای ایمان و توکل پرهیز و اجتناب از گناهان کبیره است.
در توصیف دوم که آن نیز جنبه پاکسازی دارد در باره تسلط بر نفس به هنگام خشم و غضب که بحرانیترین حال انسان است سخن میگوید، میفرماید:
«و هنگامی که خشمگین شوند عفو میکنند» (وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ).
نه تنها در موقع غضب زمام اختیار از کفشان ربوده نمیشود، و دست به اعمال زشت و جنایات نمیزنند، بلکه با آب عفو و غفران قلب خود و دیگران را از کینهها شستشو میدهند و این صفتی است که جز در پرتو ایمان راستین و توکل بر حق پیدا نمیشود.
در حدیثی از امام باقر علیه السّلام میخوانیم: «کسی که به هنگام شوق و علاقه، و به
ج4، ص348
هنگام ترس و وحشت، و هنگام خشم و غضب مالک نفس خویشتن باشد خداوند بدن او را بر آتش دوزخ حرام میکند»
نکات آیه
۱ - پرهیزکنندگان از گناهان بزرگ و زشتى ها، برخوردار از نعمت هاى جاودان الهى (و ما عند اللّه ... للذین ءامنوا ... و الذین یجتنبون کبئر الإثم و الفوحش)
۲ - پرهیز از بدى ها و گناهان کبیره، نمود و نشانه ایمان و اتکا به خداوند (للذین ءامنوا و على ربّهم یتوکّلون . و الذین یجتنبون)
۳ - مجادله در آیات الهى و ایجاد شبهات اعتقادى، از گناهان بزرگ است. (و یعلم الذین یجدلون فى ءایتنا ... و الذین یجتنبون کبئر الإثم)
۴ - انجام گناه کبیره، موجب زوال ایمان نخواهد شد.* (للذین ءامنوا ... و الذین یجتنبون کبئر الإثم) برداشت یاد شده بنابراین احتمال است که وصف «الذین یجتنبون...» احترازى باشد - و نه توضیحى - بدین معنا که ایمان حقیقتى مستقل داشته باشد که هر گاه با معنایى چون «اجتناب از کبائر» جمع شود، دستیابى به نعمت هاى جاودان بهشت را نتیجه دهد.
۵ - ارتکاب گناهان بزرگ و انجام اعمال زشت، مانع بهره مندى انسان از نعمت هاى جاویدان اخروى (و ما عند اللّه خیر ... الذین یجتنبون)
۶ - گناهان از دیدگاه وحى، تقسیم پذیر به گناهان کبیره و گناهان صغیره (الذین یجتنبون کبئر الإثم)
۷ - گناه، هر چند کوچک و حقیر باشد، از دیدگاه وحى بزرگ و قبیح است.* (یجتنبون کبئر الإثم) با توجه به اضافه صفت (کبائر) به موصوف (الإثم)، برداشت یاد شده به دست مى آید، زیرا وصف «کبائر» ممکن است توضیحىباشد; نه احترازى.
۸ - ارتکاب فحشا (زنا و لواط)، از بدترین گناهان کبیره است. (الذین یجتنبون کبئر الإثم و الفوحش) ذکر «الفواحش» پس از ذکر «کبائر الإثم» - با این که «کبائر الإثم» شامل فواحش نیز مى شود - نشانگر شدت زشتى و قبح آن در پیشگاه خداوند است. گفتنى است که تعبیر «فاحشه» از زنا و لواط در مواضع دیگر قرآن، قرینه بر این است که از مصادیق مورد نظر «الفواحش» زنا و لواط مى باشد.
۹ - چشم پوشى از خطاى دیگران، به هنگام خشم، از صفات مهم اهل ایمان (للذین ءامنوا ... الذین ... و إذا ما غضبوا هم یغفرون) اهمیت این صفت، از تخصیص به ذکر یافتن آن، استفاده مى شود.
۱۰ - در گذشتن از خطاى دیگران به هنگام غضب، مایه برخوردارى انسان از نعمت هاى جاودان آخرت (و ما عند اللّه ... للذین ءامنوا ... و إذا ما غضبوا هم یغفرون)
۱۱ - نقش ایمان در غلبه انسان بر هیجانات درونى خویش و گذشت از خطاى دیگران (للذین ءامنوا ... و إذا ما غضبوا هم یغفرون) از تقدیم ضمیر فاعل (هم) بر «یغفرون» - که به زبان اهل بلاغت براى تقوّى و قوت یافتن حکم است - استفاده مى شود که در پرتو ایمان مطمئناً مى توان بر خشم و غضب خویش فائق آمد.
۱۲ - تعدیل و کنترل نیروى غضب، مورد ستایش وحى است; نه نابودى و ریشه کن ساختن اصل آن. (و إذا ما غضبوا هم یغفرون) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند در بیان صفات مؤمنان کامل، نفرموده است که آنان غضبناک نمى شوند; بلکه عفو و گذشت آنان را مطرح کرده و مورد ستایش قرار داده است.
روایات و احادیث
۱۳ - «(عن) موسى بن جعفر(ع) یقول: دخل عمروبن عبید على أبى عبداللّه(ع) فلمّا سلّم و جلس تلا هذه الآیة: «الذین یجتنبون کبائر الإثم و الفواحش»... قال أحبّ أن أعرف الکبائر من کتاب اللّه عزّوجلّ فقال: نعم یا عمرو أکبر الکبائر الإشراک باللّه... و بعده الإیاس من روح اللّه... ثمّ الأمن لمکراللّه... و منها عقوق الوالدین... و قتل النفس... و قذف المحصنة... و أکل مال الیتیم... و الفرار من الزحف... و أکل الربا... و السحر... و الزنا ...و الیمین الغموس الفاجرة... و الغلول... و منع الزکاة... و شهادة الزور و کتمان الشهادة... و شرب الخمر... و ترک الصلاة ...و نقض العهد و قطیعة الرحم...;[۲] از امام کاظم(ع) روایت شده است که فرمود: عمروبن عبید (از علماى عامه) وارد بر امام صادق(ع) شد و چون سلام کرد و نشست آیه «الذین یجتنبون کبائر الإثم و الفواحش» را تلاوت کرد... و گفت دوست دارم که گناهان کبیره را از کتاب خدا بشناسم امام فرمود: آرى اى عمرو! بزرگ ترین گناه کبیره شرک به خدا است... و بعد از آن یأس از رحمت خدا، ...و سپس ایمن شدن از مکر خدا... و از جمله آنها نافرمانى نسبت به پدر و مادر... و کشتن انسان... و اتهام به زنان پاکدامن... و خوردن مال یتیم... و فرار از میدان جنگ... و رباخوارى... و سحر... و زنا... و قسم دروغ (براى حق ناحق کردن) و خیانت... و ندادن زکات... و گواهى دروغ و کتمان گواهى... و خوردن شراب... و ترک نماز... و پیمان شکنى و قطع رحم...».
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: گناه مجادله در آیات خدا ۳
- ایمان: آثار روانى ایمان ۱۱; عوامل زوال ایمان ۴; نشانه هاى ایمان ۲
- توکل: نشانه هاى توکل بر خدا ۲
- زنا: گناه زنا ۸
- شبهه افکنى: گناه شبهه افکنى ۳
- عفو: آثار عفو ۱۰; زمینه عفو دیگران ۱۱; عفو هنگام غضب ۹، ۱۰
- عمل: آثار ترک عمل ناپسند ۱; آثار عمل ناپسند ۵; ترک عمل ناپسند ۲
- غضب: مدح تعدیل غضب ۱۲; نابودى غضب ۱۲
- گناه: آثار اجتناب از گناهان کبیره ۱، ۲; آثار گناهان کبیره ۴، ۵; اقسام گناه ۶; بدترین گناه ۸; پلیدى گناه ۷; گناهان صغیره ۶; گناهان کبیره ۳، ۶، ۸، ۱۳
- لواط: گناه لواط ۸
- مؤمنان: صفات مؤمنان ۹
- نعمت: زمینه نعمت ۱; زمینه نعمت هاى اخروى ۱۰; موانع نعمت هاى اخروى ۵
- هیجان: روش تعدیل هیجان ۱۱
منابع