الرحمن ٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۱: خط ۴۱:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link106 | آيا ۱ - ۳۰، سوره الرحمن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link106 | آيات ۱ - ۳۰  سوره الرحمان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link107 | غرض و مفاد سوره مباركه الرحمن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link107 | غرض و مفاد سوره مباركه الرحمان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link108 | معناى ((الرحمن )) و اشاره به وجه اينكه در آغاز شمارش نعمت هاى مادى و معنوى ، تعليمقرآن را ذكر فرمود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link109 | مقصود از اين كه خداوند به انسان «بيان» آموخت، چیست؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link109 | مقصود از اينكه خداوند به انسان ((بيان آموخت و اهميت بيان در زندگى بشر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link111 | مراد از سجده گياه و درخت براى خداوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link110 | چند قول ديگر در معناى آيات : ((خلق الانسان ، علمه البيان ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link112 | منظور از برافراشتن آسمان و وضع ميزان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link111 | مراد از سجده گياه و درخت براى خدا و وجه اينكه آيات دوم و سوم سوره عطف نشده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link116 | مقصود از دو مشرق و دو مغرب در آيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link112 | منظور از رفع سماء و وضع ميزان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link117 | مراد از فانی شدن هر كه بر روی زمين است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link113 | مراد از ((ميزان )) در آيه (الا تطغوا فى الميزان و...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link118 | مقصود از وجه خدا و بقاى آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۲#link114 | مخاطب در آيه : ((فباءى الاء ربكما تكذبان )) جن و انس است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link120 | بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link115 | وجه اينكه در ضمن شمارش نعم الهى از شدائد و نقمت هاى قيامت خبر داده شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link116 | مقصود از مشرقين و مغربين و معناى آيه : ((مرج البحرين يلتقيان ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link117 | مراد از فناى هر كه بر زمين است و وجه اينكه آن را از جمله نعمتهاى الهى شمرده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link118 | مقصود از وجه خدا و بقاى آن ، و معناى ((ذوالجلال و الاكرام ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link119 | منظور از سؤ ال هر كه در آسمان و زمين است از خدا، و معناى اينكه خدا در هر روز در شاءنىاست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link120 | (رواياتى در ذيلبرخى آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۳#link121 | دو دريا على و فاطمه عليه السلام و لؤ لؤ و مرجان حسن و حسين عليه السلام اند]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۳۶

کپی متن آیه
وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ‌ الْمِيزَانَ‌

ترجمه

و آسمان را برافراشت، و میزان و قانون (در آن) گذاشت،

و آسمان را برافراشت و [در آن‌] ميزان نهاد
و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت،
و آسمان را او کاخی رفیع گردانید و میزان (عدل و نظم) را در عالم وضع فرمود.
و آسمان را برافراشت و [برای سنجش هر امر معنوی و مادی] ترازو نهاد؛
آسمان را برافراخت و ترازو را برنهاد.
و آسمان را برافراشت و معیار و میزان مقرر داشت‌
و آسمان را برافراشت و ترازو را- در ميان بندگان- بنهاد،
آسمان را برافراشت، و قوانین و ضوابطی را گذاشت.
و آسمان را برافراشت و میزان (تکوین و تشریع و تکالیف) را فروگذاشت.
و آسمان را برافراشت و بنهاد ترازو را

And the sky, He raised; and He set up the balance.
ترتیل:
ترجمه:
الرحمن ٦ آیه ٧ الرحمن ٨
سوره : سوره الرحمن
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَضَعَ»: گذاشت. ایجاد کرد. «الْمِیزَانَ»: قوانین و ضوابط. قواعد و مقررات (نگا: شوری / ). مراد میزان و معیار و قوانینی است که حاکم بر سراسر عالم هستی است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8»

و آسمان را بالا برد و قانون و ميزان را مقرّر كرد تا در سنجش و ميزان تجاوز نكنيد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7»

وَ السَّماءَ رَفَعَها: و آسمان را برداشته بر بالاى زمين به پانصد سال راه، يعنى بيافريد آسمان را بر وجه مرفوع و مرتفع و آنرا منشأ احكام و مصدر قضايا و محل نزول اوامر و نواهى و مسكن ملائكه گردانيد. اشعار است بر كبريائى ذات سبحانى و قدرت قاهره او بر جميع آفريدگان، وَ وَضَعَ الْمِيزانَ‌: و قرار داد در ميان مردمان يا فرو گذاشت از آسمان ميزان را، يعنى آن چيزى را كه به آن وزن اشياء و مقادير آن معلوم گردد مانند قپان و ترازو و مكيال و مقياس و غير آن و به آن معلق ساخت احكام عباد و قضاياى ايشان را و آنچه به آن مأمورند و متعبدند از تسويه و تعديل در اخذ و عطا تا امر عالم به آن منظم و مستقيم گردد. 2- وضع به معنى امر و ميزان به معنى عدل، يعنى حق تعالى امر فرمود به عدالت در جميع امور، چه آن موجب انتظام جميع امور است چنانچه فرمود حضرت: «بالعدل قامت السموات و الارض» «2». 3- مراد به ميزان قرآن است كه عمل به آن موجب تسويه امور دنيوى و اخروى باشد.

تتمه: على بن ابراهيم قمى رحمه الله قال: السّماء رسول اللّه رفعه اللّه اليه و الميزان امير المؤمنين نصبه لخلقه‌ «3». در تأويل آيه فرموده: مراد از آسمان- رسول‌


«1» تفسير برهان ج 4 ص 263.

«2» تفسير صافى ج 5 ص 107.

«3» به نقل از نور الثقلين، ج 5، ص 188، ح 9، از امام رضا عليه السّلام.

جلد 12 - صفحه 403

خدا صلّى اللّه عليه و آله است، ترفيع داد او را خدا بسوى خود «اشاره به معراج جسمانى آن سرور است» و مراد ميزان حضرت امير المؤمنين عليه السّلام است منصوب فرمود او را براى خلق خود. و كلام زيارت آن حضرت «السّلام على ميزان الاعمال» «1» مؤيد آنست. بنابراين ميزان قبولى اعمال طاعات و عبادات، ولايت آن سرور خواهد بود، و بهر تقدير خداى تعالى وضع فرمود ميزان را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» خَلَقَ الْإِنْسانَ «3» عَلَّمَهُ الْبَيانَ «4»

الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6» وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8» وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9»

وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»

ترجمه‌

خداوند بخشنده‌

تعليم داد قرآن را

آفريد انسان را

آموخت باو بيان را

خورشيد و ماه بحساب معيّنى سير ميكنند

و گياه و درخت سجده مينمايند

و آسمان را برافراشت و قرار داد ميزان عدل را

تا تجاوز ننمائيد در آن ميزان‌

و بر پا داريد سنجيدن را بعدل و كم مكنيد ميزان را

و زمين را گسترانيد براى مردمان‌

در آن است ميوه و درخت خرماى داراى غلافها

و حبوبات داراى برگ خشك و رستنى خوشبوى‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.

تفسير

خداوندى كه بخشش بيمنتهاى او شامل حال دوست و دشمن شده چون در اين سوره مباركه بيان نعم و آلاء خود را فرموده افتتاح نموده است آنرا باين نام نامى خود و آنكه تعليم فرموده قرآن را كه سرمايه سعادت بشر است به پيغمبر خود و خلق فرموده انسان را كه اشرف مخلوقات است و تعليم فرموده باو اخبار از ما في الضمير را به بيان و نطق گويا كه مميّز آن از ساير- حيوانات است و آنكه آفتاب و ماه را بحساب معيّن مقدّرى در مسير خودشان سير داده و ميدهد و از آن فصول چهارگانه و سال شمسى و قمرى و ماههاى هلالى كه ميزان براى حساب ايّام معدود و بدو و ختم آن در افق مشهود است بعمل ميآيد و امور كائنات بآن منظّم ميگردد و فوائد و منافع و خواص و آثار اين دو نيّر در عالم بقدرى است كه كسى از عهده بيان آن بر نميآيد و كلمه حسبان مصدر يا جمع‌


جلد 5 صفحه 111

حساب است و هر چه از زمين برويد خواه بى‌ساق باشد كه آنرا نجم گويند و خواه با ساق كه آنرا شجر خوانند ذاتا و طبعا مطيع و منقاد و خافض و رافع و راكع و ساجد در پيشگاه الهى ميباشد و در اين جمله لطف بيان عجيبى بكار رفته چون نجم معناى معروف آن كه ستاره است مناسب با شمس و قمر است و معناى غير معروف آن كه گياه است مناسب با شجر و تمام روئيدنيها علاوه بر انقياد طبعى كه از امر خدا دارند خفض و رفع و ركوع و سجودى بفرمان باد كه يكى از گماشتگان الهى بر آنها است دارند كه اين محسوس و آن معقول است چنانچه تناسب نجم با شمس و قمر آشكار و با شجر مخفى است و آسمان را رفيع فرمود براى آنكه محلّ ملائكه و منشأ صدور احكام و مقام اولياء عظام و خيمه سبز پرنقش و نگار مرتفعى بر سر بندگان افراشته باشد و ميزان عدل را كه قانون شرع مطهّر است جعل و وضع فرمود و نازل كرد بتوسط جبرئيل بر خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلّم تا مردم تجاوز از انصاف و عدل با يكديگر ننمايند و براى تأكيد اين معنى فرموده و برپا داريد اى بندگان من و اى اولياء امور سنجيدن بعدل را و بهيچ وجه تا ميتوانيد نگذاريد خللى در اركان آن روى دهد و كم و كاست نكنيد از آن ميزان در معامله با احدى و تكرار لفظ ميزان و اكتفا ننمودن بضمير و نهى از زياده اوّلا و نقيصه اخيرا و تصريح به نگاهدارى آن در حدّ اعتدال بين آن دو جمله براى اهتمام بشأن قانون و لزوم رعايت آن در هر حال است علاوه بر آنكه ممكن است گفته شود مراد از ميزان اوّل عدل است كه بآن آسمان و زمين برپا است و مراد از ميزان دوم انصاف است و هر چه بآن چيزى سنجيده شود و مراد از ميزان سوّم ترازو است و زمين را وضع و پهن فرمود براى خلق از جنّ و انس تا در آن سكونت و سير نمايند و خدا را عبادت و اطاعت كنند و در آن انواع و اقسام ميوه تابستانى و زمستانى مناسب با حال و مزاج اهل هر بلدى موجود است و در مدينه طيّبه كه محل نزول اين سوره است و جزيرة العرب كه قرآن بلسان اهالى آن نازل شده درخت خرما بيشتر است و خرما در بدو ظهورش در غلافها و جلدهائى است كه براى حفظ آن و سهولت چيدنش مفيد است و نيز در آن جنس حبوبات كه‌


جلد 5 صفحه 112

مشتمل بر انواع و اصناف بيشمار است از قبيل گندم و جو و برنج و عدس و لوبيا و غيرها كه بر همه حب اطلاق ميشود وجود دارد و هر يك از آنها داراى برگهائى هستند كه براى حفظ آنها نافع است و بعد از خشك شدن مانند كاه بمصارف لازمى ميرسد و نيز در زمين انواع گياههاى مأكول خوشبو است كه بآنها ريحان اطلاق ميشود و بعد از ذكر اين نعم بى‌پايان براى اهل زمين از جن و انس خداوند خطاب بآن دو فرموده ميفرمايد پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكر ميشويد و تكذيب ميكنيد نعمت بودن آن را و وجه تكرار اين آيه شريفه در اين سوره علاوه بر آنچه در سوره سابقه در چند موضع ذكر شد آنستكه بعد از ذكر نعمتهاى متعدّده تقرير آن در اذهان كسانيكه مشمول آن نعمند براى تأكيد در اداء شكرگزارى و اجتناب از كفران لازم و مناسب و اين طرز كلام در بين خطبا و بلغا و شعرا معمول و متعارف است و احتياج بتكلّفى كه مفسّرين براى اختلاف معنوى آلاء در موارد مكرّره فرموده‌اند ندارد و بعد از شنيدن اين آيه مناسب است گفته شود لا بشى‌ء من نعمك ربّنا نكذّب و الحمد للّه رب العالمين و آلاء جمع الى بكسر و فتح بمعناى نعمت است و در بعضى از روايات بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه اعظم نعمند تفسير شده.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَع‌َ المِيزان‌َ «7»

و سماء ‌را‌ بالا برد و ميزان‌ ‌را‌ قرار داد.

يكي‌ ‌از‌ نعم‌ بزرگ‌ الهي‌ اينكه‌ كرات‌ جويّه‌ ‌از‌ شمس‌ و قمر و كواكب‌ و طبقات‌ آسمان‌ها ‌را‌ محيط و بالاي‌ سر اهل‌ زمين‌ مقرر فرمود ‌تا‌ آثار و فوائد ‌آنها‌ ‌به‌ اهل‌ زمين‌ برسد و استفاده‌ كنند و ‌در‌ بعض‌ اخبار.

وَ السَّماءَ رَفَعَها ‌را‌ ‌به‌ وجود مقدس‌ حضرت‌ رسالت‌ تفسير كرده‌اند ‌که‌ مقام‌ رسالت‌ و خاتميّت‌ و افضليّت‌ ‌به‌ ‌او‌ عنايت‌ ‌شده‌ و ‌در‌ آخرت‌ مقام‌ محمود مقام‌ شفاعت‌ اعطاء فرموده‌.

وَ وَضَع‌َ المِيزان‌َ ميزان‌ اقسام‌ زيادي‌ دارد.

1‌-‌ دين‌ مقدس‌ اسلام‌ خالي‌ ‌از‌ افراط و تفريط و صراط مستقيم‌.

2‌-‌ قرآن‌ مميز ‌بين‌ حق‌ و باطل‌.

3‌-‌ امير المؤمنين‌ ‌که‌ ‌در‌ زيارتش‌ مي‌خواني‌

(‌السلام‌ ‌علي‌ يعسوب‌ الايمان‌ و ميزان‌ الاعمال‌ و سيف‌ ذي‌ الجلال‌).

4‌-‌ عدل‌ ‌در‌ معاشرت‌ نه‌ ظلم‌ و تعدّي‌ و نه‌ ضعف‌ و سستي‌.

5‌-‌ ‌در‌ باب‌ معاملات‌ نه‌ زياد بگيريد و نه‌ كم‌ بفروشيد.

6‌-‌ عدل‌ ‌در‌ صرف‌ مال‌ نه‌ اسراف‌ و نه‌ تقتير.

7‌-‌ عدل‌ ‌در‌ دين‌ نه‌ چيزي‌ ‌بر‌ دين‌ بيفزائيد و بدعتي‌ بگذاريد و نه‌ چيزي‌ ‌از‌ دين‌ ‌را‌ منكر شويد و كسر گذاريد.

8‌-‌ عدل‌ ‌در‌ عبادت‌ نه‌ رهبانيّت‌ و نه‌ ترك‌ معاشرت‌ و نه‌ غرق‌ ‌در‌ دنيا و غفلت‌ ‌از‌ آخرت‌.

9‌-‌ عدل‌ ‌در‌ حقوق‌ نه‌ حق‌ّ كسي‌ ‌را‌ پامال‌ كنيد و نه‌ زائد ‌از‌ حقّش‌ انتقام‌ كشيد 10‌-‌ عدل‌ ‌در‌ علم‌ و معارف‌ نه‌ سفسطه‌ و وسوسه‌ و شبهات‌ سوفسطايي‌ و نه‌ جهل‌ و

جلد 16 - صفحه 373

كوتاهي‌، و بالجمله‌ ‌در‌ كليّه امور ‌به‌ ميزان‌ عدل‌ رفتار شود ‌حتي‌ ‌در‌ خوراك‌ و خواب‌ و گفتار و كردار و ‌غير‌ اينها تمام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ خداوند ميزان‌ معيني‌ نصب‌ فرموده‌ و وضع‌ نموده‌ لذا مي‌فرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 7)- آسمان را برافراشت و برای هر چیز میزانی قرار داد! این آیه به ششمین نعمت که نعمت آفرینش آسمان است اشاره کرده، می‌فرماید: «و (خداوند) آسمان را برافراشت» (وَ السَّماءَ رَفَعَها).

«آسمان» در این آیه خواه به معنی «جهت بالا» باشد یا «کواکب آسمانی» و یا «جو زمین» هر کدام باشد موهبتی است بزرگ و نعمتی است بی‌نظیر، چرا که بدون آن زندگی کردن برای انسان محال است و یا ناقص.

آری! نور و روشنائی که مایه گرما و هدایت و حیات و حرکت است از سوی آسمان می‌آید، باران از طریق آسمان می‌بارد، و نزول وحی نیز از آسمان است.

سپس به سراغ نعمت هفتم رفته، می‌فرماید: «و (خداوند) میزان و قانون (در آن) گذاشت» (وَ وَضَعَ الْمِیزانَ).

«میزان» به معنی هر گونه وسیله سنجش است، سنجش حق از باطل، سنجش عدالت از ظلم و ستم، و سنجش ارزشها و سنجش حقوق انسانها در مراحل و مسیرهای مختلف اجتماعی.

«میزان» هر قانون تکوینی و دستور تشریعی را شامل می‌شود، چرا که همه وسیله سنجشند.

ج5، ص51

نکات آیه

۱ - خداوند، برافرازنده آسمان (و السّماء رفعها)

۲ - برافراشتگى آسمان، جلوه دیگرى از رحمت عام و گسترده خداوند (الرحمن ... و السّماء رفعها)

۳ - برقرارى قانون، محاسبه و سنجش به اراده الهى، در ساختار نظام جهان (و السّماء رفعها و وضع المیزان) با توجه به این که «میزان» به ابزار سنجش گفته مى شود; وضع میزان در آسمان، مى تواند اشاره به حاکمیت قانون و محاسبه در نظام جهان داشته باشد.

۴ - وجود توازن میان اجرام آسمانى، به اراده الهى (و السّماء رفعها و وضع المیزان) با توجه به ارتباط میان «وضع المیزان» و «السّماء رفعها»، از آیه شریفه استفاده مى شود که پیدایش اجرام در فضا و حجم، اندازه و فاصله میان آنها، تصادفى و گزاف نیست; بلکه میان آنها موازنه وجود دارد.

۵ - برقرارى میزان و ابزار سنجش حق و باطل در میان مردم از سوى خداوند (و السّماء رفعها و وضع المیزان) برداشت یاد شده، مبتنى بر این احتمال است که مقصود از «وضع المیزان» برقرارى ابزار سنجش در میان مردم باشد - نه آسمان ها - ; آن گونه که در آیه ۲۵ سوره «حدید» آمده است (و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط). گفتنى است آیه بعد - که توصیه به پرهیز از طغیان در میزان مى کند - مؤید همین برداشت است.

موضوعات مرتبط

  • آسمان: ترفیع آسمان ۱، ۲
  • آفرینش: منشأ حسابرسى در آفرینش ۳; منشأ قانونمندى آفرینش ۳; منشأ میزان در آفرینش ۳
  • اجرام آسمانى: منشأ تعادل اجرام آسمانى ۴
  • حق: ممیز حق و باطل ۵
  • خدا: آثار اراده خدا ۳، ۴; افعال خدا ۱، ۵; نشانه هاى رحمت خدا ۲
  • میزان: برپایى میزان ۵

منابع