الدخان ٤٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link150 | آيات ۳۴ - ۵۹ سوره دخان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link150 | آيات ۳۴ - ۵۹ سوره دخان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link151 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link151 | توضيح سخن منكران معاد كه گفتند: «إن هِىَ إلّا مَوتَتُنَا الأولى»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link152 | خلاصه اشكال و پاسخ آن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link152 | خلاصه اشكال آیه فوق و پاسخ آن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link153 | اثبات معاد با بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link153 | اثبات معاد با بيان اين كه خلقت آسمان ها و زمين، به «حق» بوده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link155 | مراد از اين كه فرمود: اهل بهشت، جز مرگ نخستين، مرگى نمى چشند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link155 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link156 | پاسخ از اشكال دوم آیه: «الموتةَ الأولی»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link156 | پاسخ از اشكال دوم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link157 | بحث روایتی: رواياتى درباره «تبع»، «شفاعت» و...]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link157 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۳۱
کپی متن آیه |
---|
إِنَ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَاتُهُمْ أَجْمَعِينَ |
ترجمه
الدخان ٣٩ | آیه ٤٠ | الدخان ٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَوْمَ الْفَصْلِ»: روز داوری میان محِقّ و مبطل. روز جدائی بین حق و باطل (نگا: صافّات / ).
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۵۹ سوره دخان
- توضيح سخن منكران معاد كه گفتند: «إن هِىَ إلّا مَوتَتُنَا الأولى»
- خلاصه اشكال آیه فوق و پاسخ آن
- اثبات معاد با بيان اين كه خلقت آسمان ها و زمين، به «حق» بوده
- مراد از اين كه فرمود: اهل بهشت، جز مرگ نخستين، مرگى نمى چشند
- پاسخ از اشكال دوم آیه: «الموتةَ الأولی»
- بحث روایتی: رواياتى درباره «تبع»، «شفاعت» و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ «40»
همانا روز جدا سازى (حقّ از باطل) وعدهگاه همه آنهاست.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ (40)
و چون نسبت به تكاليف الهيه، بندگان دو دسته شوند: بعضى مؤمن و مطيع و جمعى كافر و عاصى گردند، لذا روز جزا را متذكر فرمايد:
جلد 12 - صفحه 28
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ: بدرستى كه روز جدا شدن حق از باطل و محق از مبطل به سبب اختلاف جزا و سزا، مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ: هنگام جمع شدن آدميان است در حالتى كه مجتمع باشند در آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِينِ (30) مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفِينَ (31) وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ (32) وَ آتَيْناهُمْ مِنَ الْآياتِ ما فِيهِ بَلؤُا مُبِينٌ (33) إِنَّ هؤُلاءِ لَيَقُولُونَ (34)
إِنْ هِيَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ (35) فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (36) أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ (37) وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ (38) ما خَلَقْناهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (39)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ (40)
جلد 4 صفحه 626
ترجمه
و بتحقيق نجات داديم بنى اسرائيل را از عذاب خوار كننده
از فرعون همانا او بود برترى جويندهاى از متجاوزان
و بتحقيق برگزيديم آنان را از روى دانش بر جهانيان
و داديمشان از نشانههاى قدرت خود چيزيرا كه در آن نعمتى بود آشكار
همانا اينها هر آينه ميگويند
نيست آن مگر مردن اوّل بارمان و نيستيم ما برانگيخته شدگان
پس بياوريد پدران ما را اگر هستيد راستگويان
آيا اينها بهترند يا قوم تبّع و آنانكه بودند پيش از آنها هلاك كرديمشان همانا آنها بودند گناهكاران
و نيافريديم آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است در حالى كه باشيم بازىكنان
نيافريديم آن دو را مگر بحق ولى بيشترشان نمىدانند
همانا روز جدا شدن حق از باطل موعد آنان است بتمامى.
تفسير
خداوند متعال بنى اسرائيل را كه سالهاى متمادى بعذاب رقيّت و اسارت و قتل و اعمال شافّه از قبل فرعون و اتباعش گرفتار بودند بتوسط حضرت موسى نجات داد چون فرعون مرد متكبّر و متفرعن و سركشى بود كه از حدّ و قدر خود تعدّى و تجاوز نمود يا از برجستگان در زيادهروى و نخوت و ستمكارى بود و خداوند براى علم و دانشى كه داشت بقابليّت و استحقاق آن طائفه كه همه از نسل حضرت يعقوب پيغمبر بودند اختيار فرمود ايشانرا براى منصب نبوّت بر اهل عالم در آن زمان چنانچه قمّى ره فرموده كه لفظ العالمين عام و معناى آن خاص است و محتمل است مراد اختيار آن طائفه بكثرت انبياء از ايشان باشد چون بسيارى از انبياء از اين طائفه بودند و عطا فرمود بآنها از آيات قدرت و رحمت از قبيل شكافتن دريا و سايه افكندن ابر و نازل نمودن منّ و سلوى و ساير تفضّلات الهى بر آنها كه در سوره بقره گذشت آنچه را كه نعمت آشكار يا موجب امتحان و اختيار آنها بود و از اينجا باز خداوند روى سخن را معطوف بمشركين مكّه فرموده كه منكر معاد بودند و ميگفتند نيست عاقبت امر و نهايت آن مگر مرگ كه پايان زندگى دنيا است و اين يكمرتبه بيشتر نيست و تكرار نميشود و ديگر ما زنده نميشويم چون نشر در اينجا بمعناى بعث است و اگر شما مسلمانان راست ميگوئيد پدران ما را زنده كنيد بيايند از اوضاع آن عالم بما خبر دهند تا ما
جلد 4 صفحه 627
تصديق كنيم عالم ديگرى در پس پرده غيب هست كه ما بايد بآن جا منتقل شويم و چون بصدور معجزات متواليه از حضرت ختمى مرتبت حجّت بر آنها تمام بود و بعد از اتمام حجّت از خداوند بر خلق اوضاع عالم را كه تمام اجزاء آن بر وفق حكمت منظّم شده است نميتوان بتقاضاى بيجاى اهل تعصّب و عناد و لجاج تغيير داد خداوند از جواب آنها صرف نظر نموده و بتهديد پرداخته است كه آيا آنها برتر و بيشتر و قوىترند يا قوم تبّع كه از قبيله حمير و از ملوك يمن بوده و تبّع ناميده شد براى كثرت اتباع و انصارش و بعضى گفتهاند تبّع نامى است كه سلاطين يمن پى در پى بآن خوانده ميشدند مانند عزيز مصر و خاقان ترك و قيصر روم كه بسلاطين آنها گفته ميشود در هر حال پادشاه مقتدرى بوده كه جهانگيرى كرده و خودش مؤمن بوده و قومش كافر و لذا خداوند تصريح بقومش فرموده نه خودش و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه سبّ ننمائيد تبّع را همانا او اسلام آورده بود و از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود تبّع به اوس و خزرج كه دو قبيله انصار بودند گفت در يثرب باشيد تا پيغمبر آخر الزّمان بيايد و اگر من ادراك كنم او را خدمتش را اختيار و با او خروج مينمايم خداوند ميفرمايد ما آن قوم و اقوام سابقه آنها را مانند عاد و ثمود و قوم لوط هلاك و معذّب نموديم شما كه در مقابل آنها چيزى نيستيد چون آنان هم مانند شما مشرك و بدكار بودند شما را هم بجزاى كردارتان خواهيم رسانيد و اخيرا استدلال فرموده بر معاد كه ما آسمانها و زمين و اهل آن دو را بيهوده و ببازيچه خلق ننموديم كه جمعى بيايند و چندى بخورند و بپوشند و با آلام و اسقام دنيا با تمام قوا بكوشند و عاقبت شربت ناگوار مرگ و هجران را بنوشند و بروند بلكه بغرض صحيح عقلى خلق نموديم كه مردم بيايند و بكمال لايق خودشان برسند و مستحق نعيم ابدى يا عذاب دائمى گردند و رحمت و غضب خداوند آشكار گردد و هر كس بجزاى عملش از خير و شرّ برسد ولى بيشتر مردم اين معانى را نميدانند و روز قيامت كه روز فصل خصومت بين تمام خلق بحكم حقّ و جدا شدن حقّ از باطل است وقت و موعد حضورشان بتمامى در محضر الهى و دادستانى او است.
جلد 4 صفحه 628
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ يَومَ الفَصلِ مِيقاتُهُم أَجمَعِينَ (40)
بدرستي که يوم الفصل محل آنها است بالتمام.
إِنَّ يَومَ الفَصلِ روز قيامت است و فصل بمعني جدايي است مقابل وصل، و روز قيامت را يوم الفصل گفتند که خوب و بد از هم جدا ميشوند چنانچه ميفرمايد:
وَ امتازُوا اليَومَ أَيُّهَا المُجرِمُونَ يس آيه 59. فَرِيقٌ فِي الجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ شوري، آيه 5. و فصل قضا که حق و باطل از هم جدا ميشود، و اسامي القيامة بسيار است که يكي از آنها يوم الفصل است.
مِيقاتُهُم أَجمَعِينَ ميقات از ماده وقت است مثل مفعال و مراد وقت معيّن است مثل يوم الموعود، و اطلاق بر مكاني که بوقت معين بايد در آنجا وقوف كنند مثل مواقيت حج براي احرام که تعبير بميقاتگاه ميكنيم، و مرجع ضمير هم ممكن است مذكورين در آيات قبل باشد مثل قوم فرعون و قوم تبع
جلد 16 - صفحه 95
و من قبلهم قوم نوح و هود و صالح و لوط و شعيب و منكرين معاد ولي اثبات شيئي نفي ما عدا نميكند و ممكن است مراد جميع انس و جن و ملك باشد بلكه حيوانات و وحوش که تمام محشور ميشوند و هر يك بجزاء خود نائل ميشود بخصوص با تأكيد بقوله تعالي أَجمَعِينَ چنانچه ميفرمايد: وَ يَومَ يَحشُرُهُم جَمِيعاً يا مَعشَرَ الجِنِّ قَدِ استَكثَرتُم مِنَ الإِنسِ و ميفرمايد: يا مَعشَرَ الجِنِّ وَ الإِنسِ أَ لَم يَأتِكُم رُسُلٌ مِنكُم يَقُصُّونَ عَلَيكُم آياتِي وَ يُنذِرُونَكُم لِقاءَ يَومِكُم هذا ... الايه انعام آيه 128 و 13 و ميفرمايد: يا مَعشَرَ الجِنِّ وَ الإِنسِ إِنِ استَطَعتُم أَن تَنفُذُوا مِن أَقطارِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ فَانفُذُوا لا تَنفُذُونَ إِلّا بِسُلطانٍ الرحمن، آيه 33 و غير اينها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 40)- روز جدائیها! در آیات گذشته در مورد مسأله معاد از طریق «حکمت آفرینش این جهان» برای وجود رستاخیز استدلال شده بود، آیه شریفه از این استدلال چنین نتیجهگیری میکند که: «یوم الفصل و روز جدائیها وعدهگاه همه آنهاست» (إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ مِیقاتُهُمْ أَجْمَعِینَ).
نکات آیه
۱- روز قیامت، میعاد و وعده گاه تمامى مجرمان و منکران معاد (إنّ یوم الفصل میقتهم أجمعین) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که مرجع ضمیر در «میقاتهم» مجرمان و منکران معاد باشد; همچون قوم «تبّع» که در آیات پیشین به آنها اشاره شد.
۲- قیامت، روز داورى و حلّ و فصل نهایى امور و کشف حقیقت براى همگان (و لکنّ أکثرهم لایعلمون . إنّ یوم الفصل میقتهم أجمعین)
۳- قیامت، روز جدایى حق از باطل و تمایز حق مداران از باطل گرایان (إنّ یوم الفصل میقتهم أجمعین) مراد از «فصل»، ممکن است جدا شدن صفوف حق و حق مداران، از باطل و باطل گرایان باشد.
۴- عذاب هاى دنیوى مجرمان، پیش درآمد کیفر نهایى آنان در آخرت (أهلکنهم إنّهم کانوا مجرمین ... إنّ یوم الفصل میقتهم أجمعین) از ارتباط این آیه با آیات پیشین، مطلب یاد شده قابل استفاده است.
۵- «یوم الفصل»، از نام هاى روز قیامت است. (إنّ یوم الفصل میقتهم أجمعین)
موضوعات مرتبط
- باطل: اهل باطل در قیامت ۳
- حق: جدایى حق و باطل ۳
- حق طلبان: حق طلبان در قیامت ۳
- قیامت: حسابرسى در قیامت ۲; ظهور حقایق درقیامت ۲، ۳; نامهاى قیامت ۵; ویژگیهاى قیامت ۱، ۲، ۳
- گناهکاران: عذاب دنیوى گناهکاران ۴; کیفر اخروى گناهکاران ۴; گناهکاران در قیامت ۱; میعاد اخروى گناهکاران ۱
- معاد: مکذبان معاد در قیامت ۱; میعاد اخروى مکذبان معاد ۱
- یوم الفصل :۵
منابع