۱۷٬۲۰۴
ویرایش
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
<span id='link151'><span> | <span id='link151'><span> | ||
==امر به صبر و نهى از اطاعت از فسّاق و | ==امر به صبر و نهى از اطاعت از فسّاق و كُفّار == | ||
«'''فَاصبرْ لِحُكمِ رَبِّك وَ لا تُطِعْ مِنهُمْ ءَاثِماً أَوْ كَفُوراً'''»: | «'''فَاصبرْ لِحُكمِ رَبِّك وَ لا تُطِعْ مِنهُمْ ءَاثِماً أَوْ كَفُوراً'''»: | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
«'''نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَ شدَدْنَا أَسرَهُمْ وَ إِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلاً'''»: | «'''نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَ شدَدْنَا أَسرَهُمْ وَ إِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلاً'''»: | ||
كلمه «شَدّ» - بستن - بر خلاف كلمۀ «فَكّ» - باز كردن -است. و كلمۀ «أسر» در اصل به معناى بستن و طناب پيچ كردن است، و بر خود طناب و زنجير و امثال آن نيز اطلاق مى شود. پس معناى اين كه فرمود: «شَدَدنَا أسرَهُم» اين است كه ما مفاصل آنان را با رشته هاى اعصاب و بافت هاى عضلانى محكم به هم پيوستيم. و ممكن هم هست كلمۀ «أسر» به معناى | كلمه «شَدّ» - بستن - بر خلاف كلمۀ «فَكّ» - باز كردن - است. و كلمۀ «أسر» در اصل به معناى بستن و طناب پيچ كردن است، و بر خود طناب و زنجير و امثال آن نيز اطلاق مى شود. پس معناى اين كه فرمود: «شَدَدنَا أسرَهُم» اين است كه ما مفاصل آنان را با رشته هاى اعصاب و بافت هاى عضلانى محكم به هم پيوستيم. و ممكن هم هست كلمۀ «أسر» به معناى «مَأسُور» و معناى آيه اين باشد كه: ما پيوند اعضاى مختلف و به هم پيوسته آنان را محكم كرديم، به طورى كه از شدت به هم پيوستگى، انسان واحدى شدند. | ||
«'''وَ إذَا شِئنَا بَدّلنَا أمثَالَهُم تَبدِيلاً'''» - يعنى هرگاه بخواهيم امثال آنان را مبدّل مى كنيم. يعنى آنان را از بين مى بريم و امثال آنان را به جاى آنان مى آوريم و اين، همان منقرض كردن يك نسل و پديد آوردن نسلى ديگر است. | «'''وَ إذَا شِئنَا بَدّلنَا أمثَالَهُم تَبدِيلاً'''» - يعنى هرگاه بخواهيم امثال آنان را مبدّل مى كنيم. يعنى آنان را از بين مى بريم و امثال آنان را به جاى آنان مى آوريم و اين، همان منقرض كردن يك نسل و پديد آوردن نسلى ديگر است. | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
بعضى از مفسّران گفته اند: مراد تبديل نشئه دنيايى آنان، به نشئه آخرتى ايشان است، ولى اين معنا از سياق به دور است. | بعضى از مفسّران گفته اند: مراد تبديل نشئه دنيايى آنان، به نشئه آخرتى ايشان است، ولى اين معنا از سياق به دور است. | ||
و آيه | و آيه شريفه، در معناى دفع توهّمى است كه ممكن است به ذهن كسى بيايد و توهّم كند كه آثمين و كفرانگران با دنيا دوستى و اعراضشان از آخرت مى توانند خدا را به ستوه آورند و نگذارند اراده او در عالَم به كرسى بنشيند. او اراده كرده كه اينان ايمان بياورند و اطاعتش كنند، ولى چنين نمى كنند. براى دفع اين توهّم جواب داده كه: آن ها هرچه باشند، مخلوق خدايند، و اين خداى تعالى است كه با سلسله اعصاب و عضلات، اعضايشان را به هم پيوسته، و هر وقت بخواهد اين پيوند را از هم مى گسلد و از بينشان مى برد و مردمى ديگر به جاى آنان مى آورد. پس اینان چگونه مى توانند خدا را عاجز كنند، با اين كه خلقت و تدبير امرشان و زندگى و مرگشان، به دست اوست؟ | ||
«'''إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شاءَ اتخَذَ إِلى رَبِّهِ سبِيلاً'''»: | «'''إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شاءَ اتخَذَ إِلى رَبِّهِ سبِيلاً'''»: |
ویرایش