۱۷٬۲۱۶
ویرایش
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
==مشيّت بنده، موقوف بر مشيّت خداست == | ==مشيّت بنده، موقوف بر مشيّت خداست == | ||
وَ مَا تَشاءُونَ إِلا أَن يَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً | «'''وَ مَا تَشاءُونَ إِلا أَن يَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً'''»: | ||
در اين | در اين آيه، استثنايى آمده كه از آن به دست مى آيد كه تحقق يافتن مشيّت بنده، موقوف برخواست خداى تعالى است. معلوم مى شود مشيت خداى تعالى در مشيت و عمل بنده اثر دارد، به اين معنا كه اگر خدا بخواهد عملى از بنده سر بزند، نخست در او مشيّت و خواست ايجاد مى كند. پس مشيّت خدا به مشيّت عبد تعلق مى گيرد، نه به فعل عبد. و به عبارت ديگر: مستقلا و بدون واسطه به مشيّت عبد تعلق مى گيرد و با واسطه به فعل او تعلق مى گيرد. پس تأثير مشيّت خدا طورى نيست كه مستلزم جبر در بنده بشود، و چنان هم نيست كه بنده در اراده خود مستقل باشد و هر كارى خواست بكند، هرچند كه خدا نخواسته باشد. پس فعل بنده اختيارى است، چون مستند به اختيار و ارادۀ خود اوست. و اما اختيار بنده، مستند به اختيار ديگرى نيست، كه توضيح اين بحث در چند مورد در سابق گذشت. | ||
و اين | و اين آيه، در مقام دفع توهمى است و آن، اين است كه: كُفّار توهم كرده بودند كه در مشيّت خود مستقل اند و خواستشان وابسته به خواست پروردگارشان نيست، و شايد توجه دادن آنان به اين حقيقت باعث شد كه در آيه شريفه، از غيبت «فَمَن شَاءَ...» به خطاب التفات نموده، بفرمايد: «وَ مَا تَشَاؤُن...»، همچنان كه علت التفات از تكلّم مع الغير در آيه «نَحنُ خَلَقنَاهُم...» - كه خداى تعالى گوينده فرض شده بود - به غيبت در جملۀ «يَشَاءَ الله...» - كه خداى تعالى غايب فرض شده - اشاره به علت حكم بوده. خواسته است بفهماند آن كسى كه به نام جليل «الله» ناميده مى شود، كسى است كه هر موجودى از ساحت او صادر مى شود، و هر چيزى به سوى او منتهى مى گردد. پس هيچ مشيّتى بدون مشيّت او نخواهد بود، و بدون خواست او مؤثر واقع نمى شود، و جملۀ «إنّ اللّه كَانَ عَلِيماً حَكِيماً» زمينه چينى است براى مضمون آيه بعدى. | ||
يُدْخِلُ مَن يَشاءُ فى رَحْمَتِهِ وَ الظالِمِينَ أَعَدَّ لهَُمْ عَذَاباً أَلِيمَا | «'''يُدْخِلُ مَن يَشاءُ فى رَحْمَتِهِ وَ الظالِمِينَ أَعَدَّ لهَُمْ عَذَاباً أَلِيمَا'''»: | ||
مفعول فعل | مفعول فعل «يَشَاءُ» حذف شده. چون گفتار آيه مى فهماند كه آن چيست، و تقدير آيه چنين است: «يُدخِلُ فِى رَحمَتِهِ مَن يَشَاءُ دُخُولَهُ فِى رَحمَتِهِ»: داخل در رحمت خود مى كند هر كسى را كه بخواهد داخل آن كند، و نمى خواهد مگر داخل كردن كسى را كه ايمان آورد و تقوا پيشه كند. و اما غير اينان، يعنى اهل اثم و كفر را در جملۀ «وَ الظّالِمِينَ أعَدّ لَهُم عَذَاباً ألِيماً» وضعشان را بيان فرمود. | ||
و اين | و اين آيه، سنت خداى تعالى را كه در بندگانش از حيث سعادت و شقاوت جارى است، بيان نموده، و اين بيان را با ذيل آيه قبلى كه گفتيم زمينه چينى براى اين آيه است، تعليل مى كند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۳۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۳۰ </center> | ||
در نتيجه مى فهماند كه | در نتيجه مى فهماند كه سنّت خداى تعالى در بندگانش، يك سنت بى حساب و ناشى از جهالت نيست، بلكه او با هر يك از دو طايفه طورى عمل مى كند كه شايسته آن هستند، و به زودى هر دو طايفه را به حقيقت آنچه مى كردند، آگاه مى سازد. | ||
<center> «'''بحث روایی'''» </center> | <center> «'''بحث روایی'''» </center> |
ویرایش