روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۹۱۰: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۹۱۰ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۹۱۰ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۷
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، بَابُ النَّوَادِرِ وَ هُوَ آخِرُ أَبْوَابِ الْكِتَاب-وَ مِنْ أَلْفَاظِ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمُوجَزَةِ الَّتِي لَمْ يُسْبَقْ إِلَيْهَا
و روي عمرو بن شمر عن جابر بن يزيد الجعفي عن ابي جعفر محمد بن علي الباقر عن ابيه عن جده ع ان امير المومنين ع قال في خطبه خطبها بعد موت النبي ص :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۹۰۹ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۹۱۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۶ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۵۷
و عمرو بن شمر، از جابر بن يزيد جعفى، از أبو جعفر محمّد بن علىّ الباقر، از پدرش از جدّش عليهم السّلام روايت كرده است كه أمير المؤمنين عليه السّلام در خطبهاى كه پس از وفات پيمبر صلّى اللَّه عليه و آله ايراد كرد، فرمود: ايا اى مردمان، شرفى برتر از اسلام، و كرمى عزيزتر از تقوى و قلعهاى محكمتر از پارسائى، و شفيعى موفّقتر از توبه، و گنجى سودبخشتر از علم، و عزّتى بالاتر از حلم، و شرف خاندانى رفيعتر از أدب، و رنجى پستتر از غضب، و جمالى زيباتر از عقل، و هيچ نوع زشتى زشتتر از دروغ، و حافظى حفظكنندهتر از خاموشى، و لباسى برازندهتر از سلامت، و غائبى و دورى نزديكتر از مرگ نيست. أيا اى مردمان، بيگمان هر كس كه بر روى زمين راه پيموده است، بدرون آن روان مىشود، و شب و روز در ويران كردن بنياد عمرها شتابندهاند، و هر كه را بقيّه حياتى باشد قوتى، و هر دانهاى را خورندهاى است، و تو خود قوت مرگى، و بيگمان كسى كه روزگار را بشناسد، از آمادگى غفلت نخواهد كرد، هيچ توانگرى بمدد مالش، و هيچ فقيرى بعلّت كمى دارائيش، از مرگ نجات نخواهد يافت. أيا اى مردمان، كسى كه از خداى خود بترسد ظلمش را از مردم باز ميدارد، و كسى كه در سخن گفتنش رعايت نكند سخنان زشت و هذيان گفتنش آشكار ميگردد. و كسى كه خير را از شرّ نشناسد در موضع بهائم است. چه كوچكست مصيبت دنيا در جنب فقر و فاقه فردا! هيهات! و شما دشمن و مخالف يك ديگر نشديد مگر بعلّت رواج معصيتها و گناهها در ميانتان، پس چه نزديكست راحت اين دنيا برنج آخرت! و شدّت فقر دنيا بنعمتهاى آخرت! و شرّى كه منتهى به بهشت شود شرّ نيست، و خيرى كه پس از آن دوزخ باشد خير نيست. و هر نعمتى در جنب بهشت حقير و بىارزش است، و هر بلائى در قياس با دوزخ سلامت است.