روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۰۰۳: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۲ ش ۲۰۰۳ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۰۰۳ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۳
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن محبوب عن العلا بن رزين عن عبد الرحمن بن سيابه قال :
الکافی جلد ۲ ش ۲۰۰۲ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۲۰۰۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۳۵۹
از عبد الرحمن بن سيابه گفت: امام صادق (ع) اين دعا را به من داد: «سپاس از آن خدا است كه خود سرپرست سپاس است و شايان آن و پايان آن و در خور آن پاك است، هر كه يگانهاش شناخت و ره يافته است، هر كه پرستيدش و كامياب شده، هر كه فرمانش برده و آسوده است، هر كه بدو پناهنده شده، بار خدايا! اى صاحب جو و بزرگوارى و ستايش نيكو و سپاس، از تو خواهم خواستن كسى كه گردن به درگاهت نهاده و بينى به خاك آستانت سوده و چهره بر خاك درت نهاده و خود را خوار كرده است و از ترست اشكش روان است و آب ديدهاش گردان و به گناهانش در برابرت اعتراف كرده و خطايش او را در برت رسوا ساخته و چركين كرده و جرمش او را نزد تو و در اين هنگام نيرويش سست شده و بىچاره است و اسباب فريب دادن از او بركنار شده و هر بيهوده و باطل از برش نابود گرديده و گناهانش او را به مقام خوارى در پيشگاهت كشاندهاند و به فروتنى در برابرت و زارى به آستانت واداشتهاند، از تو خواهم بار خدايا، چون خواهش كسى كه در چنين مرتبهاى است و به مانند او روى به آستانت دارم و چون او به درگاهت زارى و فرياد بر آرم و به سختترين وضع او دست نياز به سويت دراز كنم. بار خدايا! به زبونى گفتارم و خوارى مقام و مجلسم و فروتنى من به درگاهت ترحّم كن، از تو خواهم بار خدايا هدايت از گمراهى و بينائى از كورى و رهجوئى از بىراهى و از تو خواهم بار خدايا حمد بسيار درگاه آسايش و رفاه و نيكوترين صبرگاه مصيبت و بهترين شكر در جاى شكر و تسليم در هنگام شبههها و از تو خواهم نيرو در طاعتت و سستى از گناهت و گريز از تو به درگاهت و نزديك شدن به تو پروردگارا تا آنجا كه خشنود شوى و جستجوى از هر آنچه تو را از من راضى كند اگر چه به خشم آوردن خلق تو باشد براى طلب رضايت، پروردگارا! به كه اميدوار باشم اگر تو مرا رحم نكنى و چه كسى بر سر من گذرد اگر تو دورم كنى و گذشت، چه كسى به من سود دهد اگر تو كيفرم دهى يا به عطاهاى چه كس آرزومند شوم اگر تو مرا محروم سازى، يا چه كسى تواند مرا ارجمند دارد اگر تو مرا خوار كنى يا خوار شمردن، چه كسى به من زيان دارد اگر تو مرا گرامى دارى. پروردگارا! چه بدبخت كردارم و زشت است كارم و سخت است دلم و دراز است آرزويم و كوتاه است عمرم و دليرم بر نافرمانى آنكه مرا آفريده است، پروردگارا! چه اندازه آزمايشت نزد من نيكو است و نعمتهايت در بر من فراوان و عيان است بسيار نعمت بر من دادى و نتوانم آنها را شمرد و شكر من در برابر آنها كم است، من به نعمت تو مستى و خوشگذرانى كردم و خود را در معرض انتقام تو در آوردم و از ياد تو باز ماندم و دانسته نادانى كردم و از عدالت به ستم گرائيدم و از خوش كردارى به گنهكارى تجاوز نمودم و از ترس و غمّ پا به گريز نهادم وه چه خرد و اندك است حسناتم نسبت به فراوانى گناهانم و چه بسيار است گناهانم و بزرگند در برابر خلقت كوچك و ناتوانى اركان بدنم. پروردگارا! چه بسيار آرزوهايم، دراز است در برابر عمر كوتاهم و عمرم كوتاه است نسبت به آرزوى دور و درازم و چه اندازه زشت است نهانم و عيانم، پروردگارا! دليلى ندارم كه بياورم و عذرى نه كه بدان دست زنم و اگر آزموده شوم، و قدردانى و شكر ندارم مگر تو، خودت مرا به شكر نعمت يارى كنى، پروردگارا! چه اندازه ميزان اعمالم در فرداى قيامت سست است اگر تواش سنگين نكنى و زبانم لغزان است اگر تواش بر جا ندارى و رويم سياه است اگر تواش سپيد نسازى، پروردگارا! چطور گناهانى كه پيش كردم، اركان مرا در هم شكستند؟ پروردگارا! چگونه دنبال شهوتهاى دنيا مىروم و بر نااميدى خود از آنها مىگيريم و گريهام نيايد با اينكه افسوس فراوان دارم از نافرمانى و تقصير خودم، پروردگارا! دواعى دنيا مرا به خود خواندند و من زود اجابت كردم و دنبال آنها دويدم و با دلبستگى بدانها پيوستم و دواعى آخرت مرا در خواستند و من در جواب آنها باز ماندم و كندى كردم از اجابت آنها و شتاب بدانها چنانچه دنبال اعيان دنيا و كالاى پوسيده و نشخوار نابود و سراب از ميان رونده آن دويدم. پروردگارا! مرا ترسانيدى و تشويق كردى و به بنده بودنم دليل آوردى كه بايد فرمان بر باشم و روزى مرا هم كفايت كردى و من از بيم تو آسودم و از تشويقت باز ايستادم و به كفالت اعتماد نكردم و به دليل آوردنت اهانت نمودم. بار خدايا! آسودگى مرا در اين دنيا در ترس از خودت مقرر دار و تنبلى مرا به شوق و نشاط تبديل كن و اهانت مرا به دليل آوردنت به ترس و هراس بدل كن سپس راضى دار مرا بدان چه قسمتم كردى از روزيت اى كريم [اى كريم] از تو خواهم به نام بزرگت رضايت تو را هنگام خشم و گشايش هنگام گرفتارى و روشنى هنگام تاريكى و بينائى هنگام اشتباه كارى فتنه، پروردگارا! سپر مرا از خطاهايم محكم ساز و درجات مرا در بهشت بلند كن و همه كردارم را پذيرا ساز و حسناتم را چند برابر و پاك نما و به تو پناه برم از همه فتنهها آنچه از آنها عيان است و آنچه نهان است و از خوراك و نوشيدن به اسراف و از شرّ آنچه من مىدانم و از شرّ آنچه نمىدانم و به تو پناه برم از اينكه دانش بدهم و نادانى به خرم و به جاى بردبارى جفا كارى كنم و به جاى ستمكارى و به جاى خوش رفتارى ناسپاسى و به جاى شكيبائى بىتابى و به جاى هدايت گمراهى و به جاى ايمان كفر بورزم. ابن محبوب از جميل بن صالح كه او يادآور شده است نيز مانند همين دعا را گفته است كه دعاء على بن الحسين (ع) است و در آخرش افزوده است: «آمين رب العالمين».
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۸۵
عبد الرحمن بن سيابه گويد: حضرت صادق عليه السّلام اين دعا را بمن داد (كه ترجمهاش اينست:) «سپاس خدائى را كه خود سرپرست آن (و يا سزاوارتر بآن) است و شايسته آن و پايان آن و در خور آن است، هر كس او را يگانه دانست او (كردارش) پاكست، و هر كه او را پرستش كند بهدايت رسيده، و هر كس فرمانش برد رستگار شده و هر كه بدو پناه برد آسوده شود. بار خدايا اى صاحب جود و بزرگى و ستايش نيكو و سپاس، از تو درخواست كنم درخواست كسى كه گردنش را بدرگاهت نهاده، و بينى در برابرت بخاك ماليده و چهره خويش را براى تو بخاك سائيده و خويشتن را در مقابل تو خوار كرده، و اشگانش از ترس تو ريزان، و گريه راه گلويش را گرفته، و بگناهان خويش اعتراف دارد و خطايش او را در پيش تو رسوا ساخته، و جنايتش او را نزد تو زشت كرده، و روى اين جهات نيرويش كم شده، و چارهاش اندك، و اسباب فريب از او دور شده و هر باطلى از نزدش نابود گرديد، و گناهانش بناچار او را بخوارى در درگاهت، و فروتنى در پيشت، و زارى در برابرت كشانده است. و از تو درخواست كنم بار الها درخواست كسى كه مانند او باشد (يعنى من خويشتن را بمنزله چنين كسى دانم و بحالت چنين كسى درآرم) مانند او بجانبت رو كنم، و چون خوارى و فروتنيش بدرگاهت خوارى و فروتنى كنم، و چون سخت ترين زاريهايش بدرگاهت زارى كنم، بار الها پس بزبونى گفتارم و خوارى مقام و مجلسم و فروتنى در برابرت بمن ترحم فرما. از تو درخواست كنم خداوندا هدايت از گمراهى، و بينائى از كورى، و رهجوئى از بيراهى، و از تو خواهم بار خدايا كه در حال آسودگى تو را بسيار حمد كنم، و در حال مصيبت بهترين صبر را، و در جاى شكر بهترين شكرها را، و در هنگام شبهات تسليم باشم. و از تو خواهم نيروئى براى فرمانبرداريت، و سستى در برابر نافرمانيت، و گريز از خودت بسوى خودت، و تقربجوئى بدرگاهت تا آنكه خوشنود شوى، و كاوش در هر چه ترا در برابر خشم مخلوقت از من خوشنود سازد بخاطر رضايتجوئى تو. پروردگارا بكه اميدوار شوم اگر تو بمن ترحم نكنى، يا كه بمن سر زند اگر تو دورم كنى يا گذشت چه كسى بمن سود دهد اگر تو عقابم كنى، يا بخشش چه كسى را آرزو كنم اگر تو محرومم سازى يا چه كسى تواند مرا ارجمند كند اگر تو مرا پست كنى يا پست كردن چه كسى بمن زيان رساند آنگاه كه تو مرا ارجمند كنى؟!. پروردگارا چه بد است كردارم و چه زشت است رفتارم، و چه سخت است دلم، و چه دراز است آرزويم و كوتاه است عمرم و (اين درازى آرزو ...) مرا بر نافرمانى آفريدگارم دلير كرده. پروردگارا چه اندازه آزمايش و بلايت نزد من نيكو است، و نعمتهايت بر من آشكار؟ نعمتهايت بر من بسيار است كه شمارهاش نتوانم و سپاسگزارى من در برابر آنها اندك است، پس بنعمت تو سرمست شدم و در معرض انتقام و پاداش بد تو قرار گرفتم، ياد تو فراموشم شد، و پس از دانائى بنادانى گرائيدم، و از عدالت بسوى ستم رفتم، و از نيكى بگناه درافتادم، و بخاطر ترس و خوفى كه پيدا كردم پا بگريز نهادم، وه كه چه اندازه اندك و كم است حسنات من در برابر گناهانم؟ و چه اندازه گناهانم در برابر كوچكى جثهام و ناتوانى اعضايم بسيار و بزرگ است؟. پروردگارا چه اندازه آرزويم دراز است در برابر عمر كوتاهم، و عمرم كوتاه است در مقابل آرزوهاى دور و درازم، و چه مقدار درون و برونم زشت است. پروردگارا اگر بخواهم (براى كارهايم) دليلى آورم دليل ندارم، و اگر خواهم عذر آورم عذرى ندارم و اگر مبتلا گردم يا نعمتى بمن داده شود شكر ندارم اگر تو مرا در شكر آن كمك نكنى، پروردگارا چه اندازه ميزان (اعمال) من در قيامت سبك است اگر تو او را نچربانى، و زبانم لرزانست اگر تو آن را ثابت نكنى، و رويم سياه است اگر تو او را سپيد نكنى، پروردگارا چگونه گناهان گذشتهام اركان مرا شكستهاند؟ پروردگارا چگونه جوياى شهوتهاى دنيا هستم و بر نااميدشدنم از رسيدن بآنها گريه كنم، ولى گريه نكنم بر اينكه افسوسهاى بر گناهم و تقصيرم سخت و بسيار است؟ پروردگارا دواعى دنيا مرا بسوى خود خواندند و من زود آنها را اجابت كردم و با ميل بسوى آنها رفتم، ولى دواعى آخرت مرا بسوى خود خواندند و من در اجابتش درنگ كردم و كندى ورزيدم و بدانسان كه بسوى دنيا و كالاى بىارزشش، و گياههاى پوسيده و بر باد رفتهاش، و سراب روندهاش شتاب داشتم بسوى آخرت شتاب نكردم. پروردگارا مرا ترساندى و تشويق نمودى و به بنده بودنم برهان آوردى، و روزى مرا متكفل شدى پس من از ترس تو آسوده شدم، و از تشويقى كه از من كردى (در انجام فرمان تو) كوتاهى كردم، و بكفالت تو (كه از روزى من كردى) تكيه نزدم و برهان آوردنت را خوار شمردم. بار خدايا اين آسودگى خاطر مرا در اين دنيا ترس قرار ده (و بترس و خوف مبدل كن) و تنبلى و سستى مرا بشوق و نشاط تبديل كن، و بىاعتنائى مرا به برهان آوردنت بدهشت و هراس مبدل فرما، سپس مرا بدان چه از روزيت قسمت كردهاى راضى كن، اى خداى كريم بنام عظيمت از تو درخواست كنم خوشنوديت را هنگام خشم و گشايش تو را در هنگام دشوارى، و روشنيت را هنگام تاريكى و ظلمت، و بينائى در هنگام درهم شدن و اشتباه كارى فتنه. پروردگارا سپر مرا در برابر خطاهايم محكم كن، و درجاتم را در بهشت بلند كن، و كردارهايم را پذيرفته كن، و حسناتم را دو چندان و پاكيزه فرما، و بتو پناه برم از تمامى فتنهها آنچه آشكار است از آنها و آنچه نهانست، و از خوراكى و نوشيدنى بسيار (و بتو پناه برم) از شر آنچه دانم و از شر آنچه (اكنون) ندانم، و پناه ميبرم بتو از اينكه با دادن دانش نادانى بخرم و با بردبارى جفا كارى، و با عدالت ستمكارى، و با نيكى كردن (به پدر و مادر و نزديكان) بريدن از آنها، و با شكيبائى بىتابى بخرم، و بجاى هدايت گمراهى، و بجاى ايمان كفر بگيرم. و از جميل بن صالح مانند اين دعا از حضرت على بن الحسين عليهما السلام نقل كرده و در پايانش اين جمله را افزوده است: «آمين يا رب العالمين»
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۵۸۱
على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن محبوب، از علا بن رزين، از عبد الرحمان بن سيابه روايت كرده است كه: حضرت امام جعفر صادق عليه السلام اين دعا را به من عطاءفرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ وَلِيِّ الْحَمْدِ ... وَ الْهُدى بِالضَّلَالَةِ، وَ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ؛ ستايش مر خدايى را است كه ولى ستايش است، و سزاوار آن و پايان آن و جاى آن خالص گرديده، آنكه يكى گفته او را، و راه يافته كسى كه پرستيده او را، و رستگار شده كسى كه فرمان برده او را، و ايمن شده آنكه چنگ در زننده است به او. خداوندا! اى صاحب بخشش و بزرگوارى و مدح نيكو و ستايش! سؤال مىكنم تو را، چون سؤال كسى كه فروتنى كرده از براى تو به گردنش، و خوار و خاك آلوده شده است از براى تو، و در خاك ماليده از براى تو روى خود را، و رام كرده از براى تو خودش را، و سرريز شده از ترس تو قطرات آب ديدهاش و گرديده [و چرخيده] است اشك [در] چشمش، و اعتراف كرده است از براى تو به گناهانش، و رسوا نموده است او را در نزد تو خطايش، و زشت كرده او را در نزد تو گناهش؛ پس ناتوان شده در نزد آن تواناييش، و كم شده چارهاش، و بريده شده از او اسباب فريبهايش، و نابود شده از او هر بيهودهاى، و ناچار گردانيده او را گناهانش به سوى خوارى ايستادنش در پيش روى تو، و فروتنىاش در نزد تو، و زارى كردنش به سوى تو. سؤال مىكنم تو را، خداوندا! سؤال كسى كه او به منزلهاش باشد. رغبت مىكنم به سوى تو، چون رغبت او، و تضرّع مىكنم به سوى تو، چون تضرّع او، و زارى مىكنم به سوى تو، چون سختتر زارى او. خداوندا! پس رحم كن فروتنى كردن سخن مرا، و خوارى ايستادن من و نشستن من، و فروتنى كردن من به سوى تو به گردنم. سؤال مىكنم تو را، خداوندا! هدايت از گمراهى، و بينايى از كورى، و راه راست از گمراه شدن، و سؤال مىكنم تو را، خداوندا! بيشتر ستايش در نزد نعمت، و نيكوترين صبر در نزد مصيبت، و زيادترين شكر در نزد جاى شكر، و گردن نهادن در نزد شبههها. و سؤال مىكنم تو را، توانايى در طاعت تو، و ناتوانى از معصيت تو، و گريختن به سوى تو از تو، و نزديك شدن به سوى تو. پروردگارا! از براى آنچه خشنود شدى، و جستن هر چه را كه خشنود سازد تو را از من، در خشم آوردن خلق تو، به جهت طلب كردن مر خشنودى تو. پروردگارا! كيست كه اميد دارم او را، اگر رحم نكنى مرا؟ يا كيست كه برگردد بر من، اگر دور گردانى مرا؟ يا كيست كه نفعى بخشد مرا عفو او، اگر بازخواست كنى مرا؟ يا كيست كه اميد دارد بخششهاى او را، اگر تو نوميد كنى مرا؟ يا كيست كه تواند نوازش مرا، اگر خوار كنى مرا؟ يا كيست كه زيان رساند مرا خوارى او، اگر بنوازى مرا؟ پروردگارا! چه بد است كردار من، و زشت است كار من، و سخت است دل من، و دراز است اميد من، و كوتاه است زمان عمر من و جرات من بر نافرمانيم كسى را كه آفريده مرا. پروردگارا! و چه خوب است بلاى تو در نزد من، و هويدا است نعمتهاى تو بر من. بسيار شد بر من از تو نعمتها، پس ضبط نمىكنم آنها را، و كم شد از من شكر در آنچه بخشيدهاى به من آن را، پس شاد شدم به نعمتها، و متعرّض شدم به عقوبتها، و غافل شدم از ذكر، و مرتكب نادانى گرديدم (و بر آن سوار شدم)، بعد از دانش، و درگذشتم از عدل به سوى ظلم، و تجاوز كردم از نيكى به سوى گناه، و گرديدم به سوى گريختن از ترس و اندوه؛ پس چه كوچك است خوبىهاى من، و كم است آنها در جنب بسيارى گناهان من، و چه بسيار است گناهانم، و بزرگ است آنها بر اندازه كوچكى خلق من و ضعف و ناتوانى ستون من [پروردگارا!] و چه دراز است اميد من، در جنب كوتاهى مدّت عمر من، و كوتاه است مدّت عمر من، در جنب دورى اميد من، و چه زشت است نهانى من، در جنب آشكارى من. پروردگارا! نيست حجّتى مرا، اگر حجّت آورم، و نه بهانهاى از برايم، اگر بهانه جويم، و نه شكرى از برايم، اگر آزموده شوم، اگر يارى نكنى مرا به شكر آنچه نعمت داده شدم. پروردگارا! چه سبك است ترازويم در فردا، اگر فزونى ندهى آن را، و لغزنده است زبانم، اگر ثابت ندارى آن را، و سياه است رويم، اگر سفيد نگردانى آن را. پروردگارا! چگونه است مرا، و چه كنم با گناهانى كه پيشى گرفت از من، به حقيقت كه شكسته شده است به جهت آنها ركنهاى من. پروردگارا! چگونه بجويم شهوتهاى دنيا را، و بگريم بر بىبهرگى من در آن، و نگريم و سخت باشد افسوسها و اندوههاى من برنافرمانيم و تقصير كردنم. پروردگارا! خواند مرا خوانندگان دنيا، پس اجابت كردم آنها را شتابان، و ميل نمودم به سوى آنها فرمانبردار، و خواند مرا خوانندگان آخرت، پس كاهلى كردم از آنها، و تنبلى نمود در اجابت و شتابيدن به سوى آنها، چنان كه شتاب كردم به سوى خوانندگان دنيا و متاع ناپايدار آن، كه خشك است، و گياه خشك آن، كه نابود است، و آشاميدنى آن، كه رونده است. پروردگارا! ترسانيدى مرا، و آرزومند كردى مرا، و حجّت آوردى بر من به بندگى من، و كفيل شدى از براى من به روزى من، پس ايمن شدم ترس تو را، و كاهلى ورزيدم از آرزومند گردانيدن تو، و اعتماد نكردم بر ضمان تو، و خوارى رسانيدم به حجت آوردن تو. خداوندا! پس بگردان ايمنى مرا از تو در اين دنيا ترسيدن، و بگردان كاهلى مرا آرزومندى، و خوارى رسانيدن من به حجّت تو، ترس از تو؛ پس خشنود كن مرا به آنچه پخش كردهاى از برايم از روزى تو. اى صاحب كرم! سؤال مىكنم تو را به نام تو كه بزرگ است، خشنودى تو را در نزد ناخشنودى، و خلاصى از اندوه در نزد اندوه، و روشنى در نزد تاريكى، و بينايى در نزد از حال «۱» گرديدن فتنه. پروردگارا! بگردان سپر مرا از گناهانم استوار، و پايهها و پلههايم در بهشتها بلند، و كارهايم، همه آنها، پذيرفته، و خوبىهايم، دوچندان كرده شده پاكيزه. پناه مىبرم به تو از فتنهها، همه آنها، آنچه هويدا شده از آنها، و آنچه نهان شده، و از بلندِ بزرگوارِ خوردنى و آشاميدنى، و از بدى آنچه مىدانم، و از بدى آنچه نمىدانم، و پناه مىبرم به تو از آنكه بخرم نادانى را به دانش، و جفا را به بردبارى، و ميل را به عدالت، و بريدن و جدايى را به نيكى، و بىتابى را به شكيبايى، يا راه راست را به گمراهى، يا كفر را به ايمان». ابن محبوب، از جميل بن صالح روايت كرده است كه او نيز مثل اين را ذكر كرده است، و ذكر كرده است كه اين از جمله دعاى على بن الحسين است- صلوات اللَّه عليه-، و در آخرش اين را افزوده كه: «آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ؛ يعنى: مستجاب گردان، اى پروردگار عالميان». ( ۱). نسخه خوشخوان نيست و متن عربى« تشبه الفتنه» به معناى فضاى شبههناك حاصل از فتنه انگيزى است.