روایت:الکافی جلد ۱ ش ۴۶۷: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۴۶۷ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۴۶۷ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۲
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن ابيه عمن ذكره عن محمد بن عبد الرحمن بن ابي ليلي عن ابيه عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۱ ش ۴۶۶ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۴۶۸ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۶۳
عبد الرحمن بن ابى ليلى از پدرش از امام صادق (ع) كه فرمود: به راستى شما مردمى صالح و شايسته نباشيد، تا معرفت پيدا كنيد و معرفت پيدا نكنيد تا باور كنيد و باور نكنيد تا تسليم شويد، چهار در است كه نخستين آنها شايسته نباشد جز به همراهى آخرشان آنها كه از سه در وارد شوند گمراه گردند و در سرگردانى و گمكاه دورى افتند. به راستى خداى تبارك و تعالى جز كار شايسته نپذيرد، و جز وفاء به شرط و پيمان نپذيرد، هر كه براى خدا به قرار او بپايد و پيمانى كه وصف نمود بكار بندد بدان چه نزد خدا است برسد و آنچه را وعده داده است كاملا دريابد، به راستى خدا تبارك و تعالى بندگان را به راههاى هدايت مطلع ساخته و چراغ روشن براى آنها در آن راهها بر افروخته و به آنها خبر داده كه چگونه آن را پيمايند و فرموده است (۸۳ سوره طه): «به راستى من بسيار آمرزندهام براى كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند و سپس به راه حق رهبرى شود» و فرموده است (۳۱ سوره مائده): «همانا خدا از پرهيزكاران بپذيرد» هر كه بپرهيزد از خدا نيست به آنچه به او دستور داده، خدا را ملاقات كند در حالى كه مؤمن است بدان چه محمد (ص) آورده است. واى، واى، مردمى از دست رفتند و پيش از آنكه رهبرى شوند مردند، معتقد بودند كه مؤمنند ولى از آنجا كه نمىدانستند مشرك بودند، به راستى مطلب اين است كه هر كه از در به خانه در آيد رهبرى شود و هر كه از در به سوى ديگر گرايد، به راه نيستى رود، خدا طاعت ولى امرش را به طاعت رسولش پيوسته و طاعت رسولش را به طاعت خودش، هر كه سر از طاعت واليان امر بپيچد، نه خدا را اطاعت كرده و نه رسولش را و همان است اعتراف بدان چه خدا عز و جل فرو فرستاده كه فرموده است (۳۱ سوره اعراف): «برگيريد زيور خود را در هر مسجدى» (۳۶ سوره نور): «و خواهش كنيد خانههائى كه خدا اجازه داده است و اعلام فرموده كه بر فراز باشند و نامش در آنها برده شود، زيرا كه خدا گزارش داده است به شما» (دنبال همين آيه) «رادمردانى كه بازرگانى و داد و ستد آنها را از ذكر خدا باز ندارد و از بپا داشتن نماز و دادن زكاة، مىترسند از روزى كه دلها و ديدهها در آن زير و رو مىشوند». خدا رسولان خود را ويژه كار خويش برگزيد و تصديق دهندگان به آژيرهاى خود ساخت و فرمود (۲۴ سوره فاطر): «هيچ امتى نيست جز آنكه در ميان آن بيم دهندهاى گذشته است» گم باد هر كه نادان است و رهجو باد هر كه بينا و خردمند است، به راستى خدا عز و جل مىفرمايد (۴۶ سوره حج): «به راستى ديده آنها كور نيست ولى دلى كه در درون دارند كور است» چطور نابينا ره جويد و چگونه بينا شود كسى كه نيانديشد. پيروى كنيد از رسول خدا (ص) و خاندانش و اعتراف كنيد بدان چه از نزد خدا نازل شده و پيرو آثار هدايت شويد، زيرا كه آنان علامات امانت و تقوايند، و بدانيد كه اگر كسى عيسى بن مريم را انكار كند و به ديگر رسل اقرار كند مؤمن نباشد، راه را در پرتو چراغگاه پيمائيد و آثار پشت پرده را بجوئيد تا دين خود را كامل سازيد و به خدا پرورنده خود ايمان بياوريد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۲۵۷
امام صادق (ع) فرمود: شما صالح نباشيد جز اينكه معرفت پيدا كنيد و معرفت نيابيد جز اينكه تصديق كنيد و تصديق نكنيد جز اينكه تسليم باشيد. هر چهار در (تسليم و تصديق و معرفت و صلاح) را بكوبيد كه نخستين آنها جز بهمراهى آخرشان شايسته نگردد، كسانى كه همراه سه در باشند گمراه گشته و در بيراهى دورى افتادهاند. خداى تبارك و تعالى جز عمل صالح نپذيرد و جز وفاء بشروط و پيمانها را نپذيرد، كسى كه شرطش را با خداى عز و جل وفا كند و آنچه خدا در پيمانش بيان كرده بكار بندد بآنچه نزد خداست برسد و وعده خدا را كاملا دريابد، خداى تبارك و تعالى بندگانش را براههاى هدايت خبر داده و براى ايشان در آن راهها چراغهاى بلند قرار داده و بآنها خبر داده است كه چگونه راه پيمايند و فرموده است (۸۳ سوره ۳۰) «و من آمرزگار آن كسانم كه توبه كرده و عمل صالح داشته و سپس راه هدايت پيمايد. و فرموده است» (۳۱ سوره ۵) «خدا فقط از پرهيزكاران ميپذيرد» پس كسى كه از خدا نسبت باوامرش باك داشته باشد خدا را ملاقات كند در حالى كه مؤمن باشد بآنچه محمد (ص) آورده است، افسوس، افسوس، كه مردمى گذشتند و پيش از آنكه هدايت يابند بمردند و گمان بردند كه مؤمن هستند ولى از آنجا كه نميدانستند مشرك بودند، هر كه از در بخانه در آيد ره يافته و آنكه راهى غير از در پيش گيرد راه هلاكت پيموده. خدا اطاعت ولى امرش را بطاعت رسولش پيوسته و طاعت رسولش را بطاعت خودش، پس هر كه از واليان امر اطاعت نكند خدا و رسولش را اطاعت نكرده و همانست اقرار بآنچه از طرف خداى عز و جل نازل گشته كه فرموده است (۳۱ سوره ۷) «در هر مسجدى پوشاك زيور بتن كنيد» و خواهش نمائيد و بجوئيد خانههائى را كه خدا اجازه داده رفعت گيرند و نامش در آنها برده شود، زيرا خدا بشما خبر داده كه آنها (۳۶ سوره ۲۴) «مردانى باشند كه هيچ تجارت و داد و ستدى ايشان را از ياد خدا و گزاردن نماز و دادن زكاة باز ندارد و از روزى كه دلها و ديدهها در آن دگرگون شود بيم دارند» همانا خدا فرستادگانش را براى امرش برگزيد و سپس ايشان را باور دارندگان به بيمهاى خويش انتخاب كرده و فرموده (۲۴ سوره ۳۵) «هيچ امتى نيست مگر اينكه در ميانشان بيم رسانى بوده است» گمراه شد آنكه ندانست و ره يافت آنكه بينا و عاقل گشت. خداى عز و جل فرمايد (۴۶ سوره ۲۲) «نكتهايست!! ديدگان كور نيست بلكه دلهائى كه در سينههاست كور است» چگونه ره يابد كسى كه بينا نيست و چگونه بينا شود كسى كه تفكر نكند. از رسول خدا و اهل بيتش پيروى كنيد و بآنچه از نزد خدا نازل گشته اعتراف نمائيد و در پى نشانههاى هدايت رويد، زيرا كه ايشان علامات امانت و تقوايند و بدانيد كه اگر كسى عيسى بن مريم را انكار كند و به پيغمبران ديگر اعتراف نمايد، ايمان ندارد. روشنىگاه را بجوئيد و راه پيمائيد و آثار پشت پرده (امام پنهان و يا اخبار و احاديث و يا عنايات مخصوص خدا) را بخواهيد تا امر دينتان كامل شود و بخداى پروردگارتان مؤمن شويد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۵۷۱
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از احمد بن محمد بن خالد، از پدرش، از آنكه او را ذكر كرده، از محمد بن عبدالرحمان بن ابى ليلى، از پدرش، از امام جعفر صادق عليه السلام كه آن حضرت فرمود كه: «صالح و نيكو نمىباشيد تا عارف شويد و خدا را بشناسيد، و عارف نمىباشيد تا تصديق كنيد، و تصديق نمىكنيد تا تسليم كنيد و گردن گذاريد درهاى چهارگانه را (كه عبارت است از: توبه كردن از شرك، و ايمان به وحدانيت، و عمل صالح، و هدايت يافتن به حجتهاى خدا كه در آيه بعد مذكور است. و بعضى گمان كردهاند كه درهاى چهارگانه: محمد و على و حسن و حسيناند- صلوات اللَّه عليهم-) و اول اين درها، صلاحيت ندارد مگر به آخر آن، و تسليم آن، بدون تسليم باقى نفع نمىبخشد، و اصحاب سه در از اين چهار در- كه مخالفانند كه درِ حجت را ندارند- گمراه شدهاند و حيران گرديدهاند؛ حيرانى دورى (تا به آنان كه صاحب هيچ درْ يا يك درْ و يا دو درند چه رسد). و به درستى كه خداى تبارك و تعالى قبول نمىفرمايد، مگر عملى را كه شايسته باشد، و نمىپذيرد از بندگان، مگر وفاى به شرطها و عهدهاى آن جناب (كه كنايه است از امور چهارگانه كه شروط آمرزشاند). پس هر كه با خداى عزّوجلّ به آن شروطى كه مقرر فرموده، وفا كند، و كار كند آنچه را كه در عهد و كتاب خويش وصف نموده، مىرسد به آنچه در نزد خداست از درجات بلند و آنچه را كه به او وعده داده، تمام آن را مىگيرد. به درستى كه خداى تبارك و تعالى بندگان خويش را به راههاى هدايت خبر كرده، و در آن راهها نشانه را از براى ايشان قرار داده، كه راستى آنها را با آن نشانهها بفهمد، و ايشان را خبر داده كه چگونه سلوك كنند، و به چه وضع در آن راه روند. پس فرمود: «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى» «۱»، يعنى: «به درستى كه من هر آينه به غايت آمرزندهام كسى را كه توبه نمود از شرك، و از آن بازگشت و ايمان آورد به وحدانيت من و به آنچه پيغمبران من از نزد من آوردهاند، و عمل شايستهاى را بهجا آورد. پس راه راست يافت». و فرموده كه: «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» «۲»، يعنى: «جز اين نيست كه خداى تعالى عمل را قبول مىفرمايد از پرهيزگاران». پس هر كه از خدا پرهيز كند و بترسد از مخالفت او، در باب آنچه او را به آن امر فرموده، خدا را ملاقات كند و حال آنكه مؤمن باشد به آنچه محمد صلى الله عليه و آله آورده، وليكن اين پرهيزگارى و ملاقات بسيار دور است. و گروهى مردند و مردند پيش از آنكه راه راست يابند، و گمان كردند كه ايمان آوردهاند و شرك آورده بودند، __________________________________________________
(۱). طه، ۸۲. (۲). مائده، ۲۷. از آنجا كه نمىدانستند كه آن شرك است. به درستى كه هر كه در آيد به خانهها از درهاى آن، راه راست يافته و هر كه در غير آن رفته، در راه هلاكت سلوك نموده. خدا طاعت و فرمانبردارى ولى و صاحب امر خود را به طاعت رسول خويش پيوند نموده، و طاعت رسول خويش را به طاعت خود وصل فرموده. پس هر كه طاعت واليان امر خدا را ترك كند، خدا و رسول او را اطاعت نكرده، و آن طاعت اقرار و اعتراف است به آنچه از نزد خداى عزّوجلّ فرود آمده: «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» «۱»، يعنى: «فراگيريد آرايش خويش را در نزد هر مسجدى» (و مراد امام عليه السلام، اين است كه در نزد هر عبادتى، معرفت امام را داشته باشيد، و خود را به آن زينت دهيد). و بجوييد خانههايى را كه خدا اذن داده و امر فرموده به آنكه برداشته شود و بلند گردد كه به تعظيم، آن را بلند قدر و بزرگ دانند و در آنها نام خدا ياد شود و احكام و آيات او را در آن خانهها مذكور سازند.
پس به درستى كه خدا شما را خبر داده: «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» «۲»، يعنى: «در سوره نور كه ايشان- يعنى صاحبان آن خانهها- مردانى چنداند كه از غايت استغراق در عبادت و انقياد امر او سبحانه، مشغول نمىسازد و باز نمىدارد ايشان را تجارت و بازرگانى، از ياد كردن خدا و به پا داشتن نماز و از دادن زكات، و با وجود مبادرت به طاعت و استغراق در بندگى و عبادت، مىترسند از روزى كه دلها بگردند در آن از دريافتن، و ديدهها از ديدن» (يا از هر طرف گردند تا بلكه بدانند كه چاره چيست، و ببينند كه نامه ايشان از كجا به ديد مىآيد، و اين ترجمه آيهاى است كه حضرت به طريق اقتباس در كلام خويش تضمين فرموده و نظم آيه چنين است). به درستى كه خدا رسولان را براى امر خويش خالص گردانيده (كه از غير او فارغند). بعد از آن، ايشان را خالص گردانيده؛ در حالتى كه تصديق شدگان بودند به سبب خلوص و اخلاص در باب انذارات خدا و ترسى كه به مردم مىدادند (از عقوبتهاى دنيوى و اخروى به معجزات يا اينكه هر يك از اين رسولان، تصديق همه را مىنمودند در ميانه پيغمبران منذر كه خدا ايشان را براى ترسانيدن خلائق فرستاد). پس فرمود: «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها __________________________________________________
(۱). اعراف، ۳۱. (۲). نور، ۳۷. نَذِيرٌ» «۱»، يعنى: «و نيست هيچ امتى از امم سابقه، مگر آنكه گذشت در ميان ايشان به پيغمبرى بيم كننده كه مردم را مىترساند». و هر كه جاهل باشد و امام خود را نشناسد، سرگردان و متحير است، و هر كه بينا و عاقل باشد، و امام خويش را بشناسد، راه راست يافته است.
به درستى كه خداى عزّوجلّ مىفرمايد: «فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» «۲»، يعنى: «پس به درستى كه قصه اين است كه: كور و نابينا نيست ظاهر ايشان؛ چه همه چيز را مىبينند، وليكن نابينا است از مشاهده اعتبار دلهايى كه در سينههاى ايشان است». چگونه راه راست يابد آنكه بينايى ندارد؟ و چگونه بينايى به هم رساند آنكه تدبر و عاقبت انديشى نمىكند؟ پيروى كنيد رسول خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت او را و اقرار كنيد به آنچه از نزد خدا فرود آمده و آثار هدايت را (كه آثار ائمه هدى است) پيروى نماييد؛ زيرا كه ايشان نشانههاى امانت و پرهيزگارىاند. و بدانيد كه اگر مردى عيسى، پسر مريم را انكار كند و به هر كه غير او باشد از پيغمبران، اقرار داشته باشد، ايمان ندارد. و راه الهى را پيروى كنيد، به جستن نشانه آن (كه ائمهاند) و آثار ايشان را بجوييد از پس پردههاى ظلمانى (كه عنكبوت، زبان مخالفان آن را تنيده)، تا امر دين خود را كامل گردانيد و به خدا كه- پروردگار شما است- ايمان آوريد». __________________________________________________
(۱). فاطر، ۲۴. (۲). حج، ۴۶.