روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۱۲۲: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۱۱۲۲ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۱۲۲ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۶
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
و بهذا الاسناد عن ابي عبد الله ع :
الکافی جلد ۱ ش ۱۱۲۱ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۱۲۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۱۸۹
از امام صادق (ع) در تفسير قول خدا تعالى (۲۵ سوره محمد): «به راستى كسانى كه به عقب برگشتند پس از آن كه راه حق بر ايشان روشن شد» يعنى فلان و فلان و فلان از ايمان برگشتند از نظر ترك ولايت و پيروى از على (ع) (راوى گويد) گفتم قول خدا تعالى (بعد از آن) كه مىفرمايد: «اين براى آنست كه گفتند به آنها كه بد داشتند آنچه را خدا فرو فرستاده محققاً ما شما را در پارهاى امور فرمان بريم» يعنى چه؟ فرمود: به خدا در باره همان دو كس و پيروانشان نازل شده و آن گفتار خدا است عز و جل كه جبرئيل بر محمد فرود آورده است: «اين براى آنست كه گفتند به آنها كه بد دارند آنچه را (در باره على (ع) نازل شده محققاً ما شما را در باره امور فرمان بريم» فرمود: بنى اميه را در پيمان خود دعوت كردند كه نگذارند امر امامت پس از پيغمبر (ص) در ما خاندان باشد و چيزى از خمس را به ما ندهند و گفتند اگر خمس را به آنها بدهيم نياز به چيزى ندارند و باكى ندارند كه امامت در آنها نباشد بنى اميه گفتندما در بعضى از امور كه ندادن خمس به آل محمد باشد با شما همراه هستيم و از شما اطاعت مىكنيم و اين كه فرموده: بد داشتند آنچه را خدا نازل كرده مقصود از آنچه خدا نازل كرده همان فرض ولايت امير المؤمنين است بر خلقش، ابو عبيده با آنها بود و نويسنده آنها بود و خدا اين آيهها را فرستاد (۷۹ و ۸۰ سوره زخرف): «بلكه كارى را محكم و قطعى كردند، ما هم محكم و قطعى كنيم، يا بلكه گمان بردند ما نهان و رازشان را نمىشنويم، آرى رسولان ما نزد آنها است و خواهند نوشت».
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۲۸۹
امام صادق عليه السلام در باره قول خداى تعالى: «كسانى كه پس از آنكه هدايت برايشان روشن شده بعقب برگشتند- ۲۵ سوره ۴۷-» فرمود: ايشان فلان و فلان و فلان هستند كه با ترك گفتن ولايت امير المؤمنين عليه السلام از ايمان برگشتند. راوى گويد من عرضكردم: خداى تعالى فرمايد: «اين بدان جهت بود كه آنها بكسانى كه آنچه را خدا نازل كرده ناپسند دارند، گويند در بعضى از امور اطاعت شما خواهيم كرد» فرمود: بخدا اين آيه در باره آن دو نفر (اولى و دومى) و پيروان ايشان نازل شده است. و آن قول خداى عز و جل است كه جبرئيل عليه السلام بر محمد صلّى اللَّه عليه و آله نازل كرده: «اين بدان جهت بود كه آنها بكسانى كه آنچه را خدا نازل كرده (در باره على عليه السلام) ناپسند دارند، گويند در بعضى از امور اطاعت شما خواهيم كرد». سپس امام فرمود: آنها بنى اميه را بپيمان خود دعوت كردند كه بعد از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله امر امامت را در خاندان ما نگذارند، و از خمس چيزى بما ندهند، و گفتند اگر خمس را بآنها دهيم بچيزى احتياج نخواهند داشت و از نبودن امر امامت در ميان آنها باك ندارند، بنى اميه بآنها گفتند: ما شما را در بعضى از آنچه دعوتمان ميكنيد اطاعت ميكنيم و آن موضوع خمس است كه بآنها چيزى ندهيم. و اينكه خدا فرمايد: «آنچه را خدا نازل كرده ناپسند دارند» آنچه را خدا نازل كرده، ولايت امير المؤمنين عليه السلام است كه بر خلقش واجب ساخته و ابو عبيده همراه آنها و كاتب پيمان نامه ايشان بود خدا (در باره پيمان سرى آنها اين آيه) نازل فرمود: «بلكه كارى را استوار كردند، همانا ما استواركنانيم يا پندارند كه ما نهان و رازشان را نميشنويم- تا آخر آيه ۸۰ سوره ۴۳-».
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۴۳۷
و به همين اسناد، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است در قول خداى تعالى: «إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى» «۳»، يعنى: «به درستى كه آنان كه برگشتند بر پشتهاى خويش و كافر شدند، بعد از آنكه راه راست از براى ايشان روشن شده بود». كه حضرت فرمود: «فلان و فلان و فلان يعنى ... از ايمان برگشتند به سوى كفر، در ترك كردن ولايت امير المؤمنين عليه السلام».راوى مىگويد كه عرض كردم: قول خداى تعالى: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ» «۱»، در شأن كى نازل شد؟ فرمود: «به خدا سوگند، كه در شأن اين دو و در شأن پيروان ايشان نازل شد. و اين معنى قول خداى عزّوجلّ است كه جبرئيل عليه السلام آن را بر محمد صلى الله عليه و آله فرود آورد: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ» في علي «سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ»، يعنى: «آن آراستن شيطان و دراز گردانيدن آرزوى ايشان» كه در: «الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُمْ» «۲»، كه در ميانه آنچه در اول و دويم مذكور شد، واقع است، به سبب آن است كه ايشان گفتند از براى آنان كه ناخوش داشتند آنچه را كه خدا فرو فرستاد در شأن على عليه السلام، كه زود باشد كه فرمان بريم شما را در پارهاى از كارها. و حضرت فرمود كه: «ايشان بنىاميّه را به سوى پيمان خويش دعوت كردند كه نگذارند امر خلافت بعد از پيغمبر صلى الله عليه و آله به ما منتقل شود و از خمس چيزى را به ما ندهند. و گفتند كه: اگر خمس به ايشان دهيم، به چيزى محتاج نباشند و پروا نداشته باشند كه امر خلافت در ايشان نباشد. پس گفتند: زود باشد كه شما را اطاعت كنيم در بعضى از امورى كه ما را به سوى آن دعوت نموديد، و آن خمس است كه چيزى از آن به ايشان ندهيم. و معنى فرموده آن جناب كه مىفرمايد: «كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ» «۳»، اين است: آنچه خدا فرو فرستاده، چيزى است كه بر خلق خود واجب گردانيده از ولايت امير المؤمنين عليه السلام و ابو عبيده با ايشان و نويسنده ايشان بود كه عهد نامه ايشان را نوشت، پس خدا فرو فرستاد: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ* أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ» «۴»» تا آخر آيه، كه ترجمه آن اين است كه: «بلكه محكم ساختند كارى را كه آن نوشتن صحيفه است. پس به درستى كه ما نيز محكم سازندگانيم، بلكه مىپندارند آنكه ما نمىشنويم سخن نهانى ايشان را كه در دل خود مىدارند و سخن آشكار ايشان كه به آن با يكديگر مشورت مىكنند و در گوشى مىگويند. بلى آن را مىشنويم و فرستادگان ما (يعنى: حافظان اعمال) كه در نزد ايشانند مىنويسند آنچه مىگويند». __________________________________________________ (۳). محمّد، ۲۵. (۱). محمّد، ۲۶. (۲). محمّد، ۲۵. (۳). محمّد، ۹. (۴). زخرف، ۷۹- ۸۰.