الانسان ١٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link127 | آيات ۱ - ۲۲، سوره دهر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link127 | آيات ۱ - ۲۲، سوره دهر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link128 | اشاره به مضامين سوره مباره دهر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link128 | اشاره به مضامين سوره مباره دهر]] | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۷#link149 | (در ذيل آيه : ((هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۷#link149 | (در ذيل آيه : ((هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱۷#link160 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱۷#link160 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20» عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «21» إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً «22» | |||
و پسرانى هميشه جوان، (به خدمت) بر آنان مىگردند، هرگاه آنان را بينى، پندارى مرواريدهاى غلطان و پراكندهاند. و چون آنجا را بنگرى نعمتى فراوان و سلطنتى بزرگ مىبينى. بر اندامشان جامههاى سبز از ديباى نازك و ضخيم است و با دستوارههاى نقره زينت شدهاند و پروردگارشان شرابى طهور (پاك و پاككننده) به آنان مىنوشاند. همانا اين جزايى است براى شما و سعيتان مورد سپاس است. | |||
===نکته ها=== | |||
از امام كاظم عليه السلام پرسيدند: چرا در اين سوره نامى از حورالعين در پاداش ابرار و اهل بيت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مطرح نشده است؟ امام عليه السلام فرمودند: به خاطر مقام فاطمه زهرا عليها السلام. «1» | |||
امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مىكنند: هنگامى كه بهشتيان وارد بهشت مىشوند، با درختى روبرو مىشوند كه سايهاى گسترده دارد و از پاى آن دو چشمه جارى است، آنان در چشمهاى خود را مىشويند و از چشمه ديگر مىنوشند و پس از آن هيچ بيمارى و نارحتى در بدن آنها رخ نمىدهد و اين است معناى «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً». «2» | |||
نعمتهاى بهشتى | |||
ميان نعمتهاى بهشتى با نعمتهاى دنيا تفاوتهاى بسيارى وجود دارد، كه در اينجا به گوشهاى از آنان اشاره مىكنيم: | |||
بسيار زيادند: «فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ» «3» | |||
---- | |||
«1». مناقب، ج 3، ص 328. | |||
«2». بحار، ج 8، ص 212. | |||
«3». واقعه، 32. | |||
جلد 10 - صفحه 333 | |||
موسمى و فصلى نيستند: «لا مَقْطُوعَةٍ» «1» | |||
در بهرهگيرى از آنها هيچ منعى وجود ندارد. «وَ لا مَمْنُوعَةٍ» «2» | |||
بهشتيان در استفاده از آنها حس انتخاب دارند. «مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ» «3» | |||
براى هر نوع اشتهايى، نعمتى موجود است: «مِمَّا يَشْتَهُونَ» «4» | |||
استفاده از آنها آفات و عوارضى به دنبال ندارد: «لا يُصَدَّعُونَ» «5» | |||
بهرهگيرى از آنها بدون زحمت است. «وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا» «6» | |||
هرچه بخواهيد، خادمان برايتان فراهم مىكنند: «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ» | |||
خادمان بهشتى هم زيبا هستند: «لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً»، هم پير نمىشوند: «مُخَلَّدُونَ» | |||
كاميابى در كمال آرامش است: «عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ» «7» | |||
در بهشت حسادت و رقابت در آنجا راهى ندارد. «نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» «8»* | |||
نعمتها با رضا و سلام پروردگار همراه است: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ» «9»، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «10» | |||
ذريّه مؤمن به آنها مىپيوندند و كامياب مىشوند: «أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» «11» | |||
با اولياى الهى همسايه مىشوند: «و هم جيرانى» «12» | |||
نعمتهاى بهشتى متنوعاند: وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ ... وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ ... «13» | |||
===پیام ها=== | |||
1- پذيرايى در بهشت، خصوصيات ويژهاى دارد. از جمله: | |||
نيازى به درخواست و تقاضا ندارد، زيرا پذيرايى كنندگان همواره به دور بهشتيان مىگردند. «يَطُوفُ» | |||
---- | |||
«1». واقعه، 33. | |||
«2». واقعه، 33. | |||
«3». واقعه، 20. | |||
«4». واقعه، 21. | |||
«5». واقعه، 19. | |||
«6». انسان، 14. | |||
«7». يس، 56. | |||
«8». واقعه، 16. | |||
«9». توبه، 71. | |||
«10». يس، 58. | |||
«11». طور، 21. | |||
«12». دعاى ندبه. | |||
«13». محمّد، 15. | |||
جلد 10 - صفحه 334 | |||
مسئولين پذيرايى از هر سو بر بهشتيان اشراف دارند. «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ» | |||
پذيرايى كنندگان نوجوانند. «وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» «1»* | |||
قيافه آنان مانند لؤلؤ درخشنده است. «حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً» | |||
حكومت بهشتيان گسترده است. «مُلْكاً كَبِيراً» | |||
رنگ لباس پذيرايى كنندگان سبز «خُضْرٌ» و جنس لباس آنان از ابريشم نازك «سُندُسٍ» و ضخيم «إِسْتَبْرَقٌ» است. | |||
ساقى ابرار، پروردگار متعال «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ» و نوع شراب آنها، طهور است. | |||
«شَراباً طَهُوراً» (امام صادق عليه السلام فرمود: اين شراب، قلب بهشتيان را از غير خدا پاك مىكند. «2») | |||
2- با آنكه بهشت، فضل و لطف الهى است، امّا خداوند آن را مزد و اجر ابرار مىشمرد تا بهشتيان به كار خود ببالند. «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً» | |||
3- پاداشهاى الهى بر اساس نيّت و كيفيّت انجام كار است، نه بر اساس كميّت كار و مقدار و مبلغ احسان. (چند قطعه نان جو و اين همه پاداش، فقط به خاطر داشتن اخلاص و ايثار است.) «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» | |||
4- كسى كه از مردم، نه پاداش طلب كند و نه تشكّر بخواهد، «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»، خداوند به او هم پاداش مىدهد و هم تشكّر مىكند. «كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» | |||
5- تشكّر و قدردانى از تلاش ديگران، يك صفت الهى است. «سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» | |||
6- نطفه بىمقدار «نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ» بر اثر ايمان و عمل و اخلاص و ايثار به جايى مىرسد كه آفريدگار هستى از او تشكّر مىكند. «وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» | |||
---- | |||
«1». طور، 24. | |||
«2». تفسير مجمع البيان. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 335 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» | |||
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ: و طواف كنند بر ابرار، وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ: پسران به حالت طفوليت كه به گردش روزگار از آن حالت تغيير نيابند، يا با گوشواره، إِذا رَأَيْتَهُمْ: چون ببينى اى بيننده ايشان، حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً: گمان كنى ايشان را در صفاى لون و درخشندگى چهره ايشان، مرواريد افشانده شده، يعنى تر و تازه و نورانى كه هنوز دست كسى به آن نرسيده باشد و در رونق و آبدارى آن، قصورى پيدا نشده باشد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً «11» وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً «12» مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً «13» وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً «14» وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا «15» | |||
قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً «16» وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً «17» عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً «18» وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20» | |||
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «21» إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً «22» | |||
ترجمه | |||
پس نگاه داشت ايشانرا خداوند از آسيب آنروز و پيش آورد براى آنان گشاده روئى و شادمانى را | |||
و پاداش داد آنانرا بسبب صبرشان بهشت | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 319 | |||
و لباس ابريشمى را | |||
تكيه زنندگانند در آن بر تختهائى آراسته نمىبينند در آن آفتابى و نه سرمائى را | |||
و بهشت نزديك است بايشان سايههايش و آسان شده است چيدن ميوههايش آسان شدنى مخصوص | |||
و به گردش در آورده ميشود گرد ايشان جامهائى از نقره و تنگهائى از آبگينههائى | |||
كه از نقره است ساخته و اندازه نمودهاند آنها را به اندازهئى كه موافق ميل آنان باشد | |||
و نوشانده ميشوند در آن جاميكه باشد ممزوج بآن زنجبيل | |||
از چشمهاى كه در آنست كه ناميده ميشود سلسبيل | |||
و ميگردند گرد ايشان پسرانى باقى در جمال و خوبى كه چون بينى آنانرا پنداريشان مرواريد پراكنده | |||
و چون به بينى آنجا را ميبينى نعمت و پادشاهى بزرگى را | |||
در برشان جامههاى حرير لطيف سبز و ديباى برّاق محكم است و آراسته شدهاند بدستبندهائى از نقره و نوشانيده بآنان پروردگارشان شرابى پاكيزه | |||
همانا اين است براى شما پاداش و ميباشد كوشش شما قدر دانى شده. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال كسانيرا كه از ترس روز جزا و براى رضاى خدا عمل بوظائف خود نمودند و در آيات سابقه ذكر شد از شرّ و عذاب آنروز نگهدارى و حفظ فرمود و پيش آورد براى ايشان گشاده روئى و سرور قلبى را چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و پاداش داد بآنها در عوض صبرى كه در دنيا بر اطاعت و ترك معصيت خدا نموده بودند بهشت را براى سكونت و پارچه ابريشمى را براى لباس و فراش آنها در حاليكه تكيه زنندگانند بر تختهائى آراسته و پيراسته مانند حجله عروس چنانچه مستفاد از حديث سابق است نميبينند در آن آفتاب گرم و نه هواى سرد را چون هواى بهشت معتدل است و خورشيد آنجا نيست و لذا فرموده و آن بهشت چنانستكه نزديك است بايشان سايههايش يعنى هميشه هست و براى بلند شدن خورشيد از بين نميرود و سهل و آسان شده است چيدن ميوههاى آن بنحو خوشى كه در هر حال باشند از ايستاده و نشسته و بر بالش آرميده در دسترس ايشان است و گردانيده شود در گرد ايشان جامهائى از نقره بهشتى و تنگهائى از بلور ولى بلورش مانند نقره است در سفيدى و استحكام و نقرهاش مانند بلور است در روشنى و صفا چون هر دو از زمين بهشت اتّخاذ شده و سازندگان | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 320 | |||
آنها ميل اهل بهشت را در شكل و ظرفيّت آنظروف اندازه گيرى نمودهاند بطوريكه أشكال آنها با سليقه اهل بهشت موافق باشد و از مقدار اشتهاى ايشان كمتر و زيادتر جا نگيرد و بعضى گفتهاند اندازه آنظروف بقدر رتبه و بر حسب اعمال صالحه ايشان مقدّر شده است و بعضى گفتهاند ساقيان اندازه شراب را بقدر اشتهاى اهل بهشت تقدير مينمايند چون اگر مشروب در ظرف بقدر ميل باشد نه كم نه زياد گواراتر است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره نقل نموده كه نفوذ ميكند ديده در نقره بهشتى چنانچه نفوذ ميكند در شيشه و جام شرابى هم بايشان مىنوشانند كه ممزوج با زنجبيل بهشتى است براى معطر و گرم شدنش اگر طبعشان مايل بگرمى باشد و الا براى خنكى ممزوج بكافور خواهد شد كه در آيات سابقه ذكر گرديد از چشمهاى در بهشت كه نامش سلسبيل است چون بسيار روان و سهل التّناول و خوشگوار و بىآزار است و گزندگى زنجبيل در آن نيست و بر حسب بعضى از روايات آنچشمه از آن امير المؤمنين عليه السّلام و كوثر از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و ميگردند گرد آنان پسران خوش روئى هميشه براى خدمتگزارى مانند مرواريد غلطان پراكنده شده در صفاء و تلألؤ و درخشندگى و زيادى و گردش نمودن و وقتى مؤمن بهشت را با اين اوضاع مشاهده نمايد آنجا نعمت لا يزال و سلطنت بزرگ بىزوال را براى خود مشاهده خواهد نمود در حاليكه اهل ايمان يا خدمتگزاران ايشان در برشان لباس حرير است كه آن لباس ديباى سبز نازك و ديباى برّاق محكم است و آراسته شدهاند بدستبندهائى از نقره بهشتى و علاوه بر دو شراب كه قبلا ذكر شد خداوند بايشان شراب طهور مىآشاماند كه ظاهر و باطن آنانرا از تمام پليديهاى صورى و معنوى پاك و پاكيزه مينمايد و بايشان گفته ميشود اين نعمتها و الطاف الهيّه پاداش اعمال شما است و سعى و زحمت شما در دنيا از طرف خداوند قدر دانى شده و بىنتيجه نمانده و مورد قبول واقع شده است و در بعضى از روايات صادقين عليهما السلام ملك كبير به استيذان ملائكه از ايشان براى ورود بر آنان تفسير شده و آنكه بدون اذن پيام آوران از جانب خداوند بر ايشان وارد نميشوند و سلطنت بزرگ اين است و چون قبلا ذكر شد كه تا اينجا | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 321 | |||
آيات در شأن اهل بيت رسالت نازل شده و البته آنچه از نعم الهيّه شامل اهل ايمان شود ببركت ولايت آن خاندان است بنظر حقير بعيد نيست آيه تطهير اينجا نازل شده باشد و اهل عناد آنرا در سوره احزاب ذيل احوال ازواج پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وضع نموده باشند چون آنجا نامناسب و اينجا بسيار مناسب است و منافات با حجيّت ترتيب آيات ندارد چنانچه در اوائل كتاب ذكر شد و اللّه اعلم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يَطُوفُ عَلَيهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيتَهُم حَسِبتَهُم لُؤلُؤاً مَنثُوراً «19» | |||
و دور ميزنند بر آنها پسران تازه جوان که هميشه باين حالت جواني باقي هستند چون آنها را رؤيت كني گمان ميكني که اينها مرواريد پراكندهاند، اينکه ولدان همان غلمان هستند که جزو خدمه بهشت هستند و بزبان ما پيشخدمت که در دربار سلاطين دارند در كمال زيبايي و خرمي و جواني که اينها حاضر بخدمت هستند در مقابل اهل بهشت که هر چه طالب باشند براي آنها حاضر كنند چه از اطعمه باشد و و چه از فواكه و چه از اشربه و چه از البسه و ساير آنچه مايل باشند و طلب كنند. | |||
وَ يَطُوفُ عَلَيهِم يعني اطراف اهل بهشت حاضر بخدمت هستند. | |||
وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ هميشه بحالت جواني باقي هستند و بحالت زيبايي پيري و شكستگي در آنها نيست چنانچه در مزاحهاي پيغمبر (ص) نقل كردند که روزي فرمود: پير مردان بهشت نميروند و سياهپوستان بهشت نميروند و كوران بهشت نميروند اينکه باعث نگراني جمعي شد. فرمودند پيران جوان ميشوند و سياهپوستان سفيد پوست ميشوند و كوران بينا ميشوند و بهشت ميروند، حتي اطعمه و فواكه و اشربه بهشتي تمام بحالت اولي باقي هستند تغيير پيدا نميكنند حتي حوريان بهشت هميشه باكره و جوان هستند، حتي عمارتها و قصرها و فرشهاي بهشتي و البسه اهل بهشت كهنهگي و خرابي و افسردگي ندارند دنيا دار تغيير است آخرت تغيير پذير نيست. | |||
إِذا رَأَيتَهُم حَسِبتَهُم لُؤلُؤاً مَنثُوراً مثل مرواريد که دانههاي او در يك رشته بهم پيوسته نشده از يكديگر جدا هستند كنايه از اينكه يك طرف صف نبسته بلكه جميع اطراف را گرفته و هر كدام حاضر بخدمت هستند مثل مرواريد تر و تازه كانه | |||
جلد 17 - صفحه 326 | |||
الان از دريا خارج شده و در ميان صدف بوده. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 19)- سپس از پذیرائی کنندگان این بزم پر سرور که در جوار رحمت حق در بهشت برین برپا میشود سخن به میان آورده، میگوید: «و برگردشان (برای پذیرائی) نوجوانانی جاودانی میگردند که هر گاه آنها را ببینی گمان میکنی مروارید پراکندهاند»! (و یطوف علیهم ولدان مخلدون اذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤا منثورا). | |||
هم خودشان در بهشت جاودانی هستند، و هم طراوت و زیبائی و نشاط جوانی آنها جاودانی است، و هم پذیرائی کردن آنان. | |||
تعبیر به «لؤلؤا منثورا» (مرواریدهای پراکنده) اشارهای است به زیبائی و صفا و درخشندگی و جذابیت آنها، و هم حضورشان در همه جای این بزم الهی و روحانی. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۳
ترجمه
الانسان ١٨ | آیه ١٩ | الانسان ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وِلْدانٌ مُّخَلَّدُونَ»: (نگا: واقعه / ). «مَنثُوراً»: پراکنده. «لؤْلُؤاً مَّنثُوراً»: مروارید پراکنده. مروارید غلتان. اشاره به زیبائی و درخشندگی و جذّابیّت غلامان خدمتگزار است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۲، سوره دهر
- اشاره به مضامين سوره مباره دهر
- مراد از اينكه انسان شى ء مذكورى نبوده ، و احتجاجى كه اين بيان متضمّن است
- مقصود از ابتلاء انسان (نبتليه ) و آنچه از تفريع ((فجعلناه سميعا بصيرا)) بر آناستفاده مى شود
- معناى شكر و كفر و دو نكته اى كه از آيه : ((انّا هديناهالسبيل امّا شاكرا و كفورا)) استفاده مى شود
- فرق بين هدايت تكوينى و هدايت تشريعى
- بيان اينكه فطرت و خلقت آدمى شاهد بر حقّ و واجب الاتّباع بودن دعوت تشريعى الهىاست
- مراد از ((ابرار))، و صفات ايشان
- توضيحى در مورد تنعّم ابرار و نوشيدنشان از چشمه اى كه ((يشرب بها عباداللّه ...))
- مفاد، سبب و محلّ نزول آيه : ((و يطعمون الطعام على حبّه ...))
- معناى اينكه عملى به خاطر وجه اللّه انجام شود
- وصف نعمت هاى بهشتى ابرار كه در مقابل صبرشان در راه خدا داده شده اند
- مقصود از ((شراب طهور)) كه در بهشت به ابرار نوشانده مى شود
- اشاره به وجه اينكه در شمار نعم بهشتى ابرار، از حورالعين نام برده نشده است
- چند روابت حاكى از مدنى بودن سوره هل اتى
- رواياتى راجع به نزول سوره هل اتى در شاءن اميرالمؤ منين و فاطمه (عليهماالسّلام )
- چند روايت از طرق عامّه دالّ بر جضور مردى سياه نزدرسول اللّه (صلى الله عليه و آله ) و نزول سوره هل اتى
- نقد و بررسى روايات فوق و اثبات نزول سوره در شاءن(اهل بيت (ع ) )
- ردّ سخن يكى از مفسّرين دائر بر اينكه سوره هل اتى مكّى است
- رواياتى در بيان معناى جمله : ((لم يكن شيئا مذكورا))
- رواياتى ديگر در زيل برخى آيات گذشته : ((انا هديناهالسبيل ...))، ((عينا يشرب بها عباد الله ...))، ((و يطعمون الطعام ...)) و...
- رواياتى در تفسير آيات مربوط به وصف بهشت و نعمتهاى آن
- (در ذيل آيه : ((هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20» عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «21» إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً «22»
و پسرانى هميشه جوان، (به خدمت) بر آنان مىگردند، هرگاه آنان را بينى، پندارى مرواريدهاى غلطان و پراكندهاند. و چون آنجا را بنگرى نعمتى فراوان و سلطنتى بزرگ مىبينى. بر اندامشان جامههاى سبز از ديباى نازك و ضخيم است و با دستوارههاى نقره زينت شدهاند و پروردگارشان شرابى طهور (پاك و پاككننده) به آنان مىنوشاند. همانا اين جزايى است براى شما و سعيتان مورد سپاس است.
نکته ها
از امام كاظم عليه السلام پرسيدند: چرا در اين سوره نامى از حورالعين در پاداش ابرار و اهل بيت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مطرح نشده است؟ امام عليه السلام فرمودند: به خاطر مقام فاطمه زهرا عليها السلام. «1»
امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مىكنند: هنگامى كه بهشتيان وارد بهشت مىشوند، با درختى روبرو مىشوند كه سايهاى گسترده دارد و از پاى آن دو چشمه جارى است، آنان در چشمهاى خود را مىشويند و از چشمه ديگر مىنوشند و پس از آن هيچ بيمارى و نارحتى در بدن آنها رخ نمىدهد و اين است معناى «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً». «2»
نعمتهاى بهشتى
ميان نعمتهاى بهشتى با نعمتهاى دنيا تفاوتهاى بسيارى وجود دارد، كه در اينجا به گوشهاى از آنان اشاره مىكنيم:
بسيار زيادند: «فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ» «3»
«1». مناقب، ج 3، ص 328.
«2». بحار، ج 8، ص 212.
«3». واقعه، 32.
جلد 10 - صفحه 333
موسمى و فصلى نيستند: «لا مَقْطُوعَةٍ» «1»
در بهرهگيرى از آنها هيچ منعى وجود ندارد. «وَ لا مَمْنُوعَةٍ» «2»
بهشتيان در استفاده از آنها حس انتخاب دارند. «مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ» «3»
براى هر نوع اشتهايى، نعمتى موجود است: «مِمَّا يَشْتَهُونَ» «4»
استفاده از آنها آفات و عوارضى به دنبال ندارد: «لا يُصَدَّعُونَ» «5»
بهرهگيرى از آنها بدون زحمت است. «وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا» «6»
هرچه بخواهيد، خادمان برايتان فراهم مىكنند: «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ»
خادمان بهشتى هم زيبا هستند: «لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً»، هم پير نمىشوند: «مُخَلَّدُونَ»
كاميابى در كمال آرامش است: «عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ» «7»
در بهشت حسادت و رقابت در آنجا راهى ندارد. «نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» «8»*
نعمتها با رضا و سلام پروردگار همراه است: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ» «9»، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «10»
ذريّه مؤمن به آنها مىپيوندند و كامياب مىشوند: «أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» «11»
با اولياى الهى همسايه مىشوند: «و هم جيرانى» «12»
نعمتهاى بهشتى متنوعاند: وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ ... وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ ... «13»
پیام ها
1- پذيرايى در بهشت، خصوصيات ويژهاى دارد. از جمله:
نيازى به درخواست و تقاضا ندارد، زيرا پذيرايى كنندگان همواره به دور بهشتيان مىگردند. «يَطُوفُ»
«1». واقعه، 33.
«2». واقعه، 33.
«3». واقعه، 20.
«4». واقعه، 21.
«5». واقعه، 19.
«6». انسان، 14.
«7». يس، 56.
«8». واقعه، 16.
«9». توبه، 71.
«10». يس، 58.
«11». طور، 21.
«12». دعاى ندبه.
«13». محمّد، 15.
جلد 10 - صفحه 334
مسئولين پذيرايى از هر سو بر بهشتيان اشراف دارند. «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ»
پذيرايى كنندگان نوجوانند. «وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» «1»*
قيافه آنان مانند لؤلؤ درخشنده است. «حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً»
حكومت بهشتيان گسترده است. «مُلْكاً كَبِيراً»
رنگ لباس پذيرايى كنندگان سبز «خُضْرٌ» و جنس لباس آنان از ابريشم نازك «سُندُسٍ» و ضخيم «إِسْتَبْرَقٌ» است.
ساقى ابرار، پروردگار متعال «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ» و نوع شراب آنها، طهور است.
«شَراباً طَهُوراً» (امام صادق عليه السلام فرمود: اين شراب، قلب بهشتيان را از غير خدا پاك مىكند. «2»)
2- با آنكه بهشت، فضل و لطف الهى است، امّا خداوند آن را مزد و اجر ابرار مىشمرد تا بهشتيان به كار خود ببالند. «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً»
3- پاداشهاى الهى بر اساس نيّت و كيفيّت انجام كار است، نه بر اساس كميّت كار و مقدار و مبلغ احسان. (چند قطعه نان جو و اين همه پاداش، فقط به خاطر داشتن اخلاص و ايثار است.) «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»
4- كسى كه از مردم، نه پاداش طلب كند و نه تشكّر بخواهد، «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»، خداوند به او هم پاداش مىدهد و هم تشكّر مىكند. «كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»
5- تشكّر و قدردانى از تلاش ديگران، يك صفت الهى است. «سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»
6- نطفه بىمقدار «نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ» بر اثر ايمان و عمل و اخلاص و ايثار به جايى مىرسد كه آفريدگار هستى از او تشكّر مىكند. «وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»
«1». طور، 24.
«2». تفسير مجمع البيان.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 335
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19»
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ: و طواف كنند بر ابرار، وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ: پسران به حالت طفوليت كه به گردش روزگار از آن حالت تغيير نيابند، يا با گوشواره، إِذا رَأَيْتَهُمْ: چون ببينى اى بيننده ايشان، حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً: گمان كنى ايشان را در صفاى لون و درخشندگى چهره ايشان، مرواريد افشانده شده، يعنى تر و تازه و نورانى كه هنوز دست كسى به آن نرسيده باشد و در رونق و آبدارى آن، قصورى پيدا نشده باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً «11» وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً «12» مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً «13» وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً «14» وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا «15»
قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً «16» وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً «17» عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً «18» وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20»
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «21» إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً «22»
ترجمه
پس نگاه داشت ايشانرا خداوند از آسيب آنروز و پيش آورد براى آنان گشاده روئى و شادمانى را
و پاداش داد آنانرا بسبب صبرشان بهشت
جلد 5 صفحه 319
و لباس ابريشمى را
تكيه زنندگانند در آن بر تختهائى آراسته نمىبينند در آن آفتابى و نه سرمائى را
و بهشت نزديك است بايشان سايههايش و آسان شده است چيدن ميوههايش آسان شدنى مخصوص
و به گردش در آورده ميشود گرد ايشان جامهائى از نقره و تنگهائى از آبگينههائى
كه از نقره است ساخته و اندازه نمودهاند آنها را به اندازهئى كه موافق ميل آنان باشد
و نوشانده ميشوند در آن جاميكه باشد ممزوج بآن زنجبيل
از چشمهاى كه در آنست كه ناميده ميشود سلسبيل
و ميگردند گرد ايشان پسرانى باقى در جمال و خوبى كه چون بينى آنانرا پنداريشان مرواريد پراكنده
و چون به بينى آنجا را ميبينى نعمت و پادشاهى بزرگى را
در برشان جامههاى حرير لطيف سبز و ديباى برّاق محكم است و آراسته شدهاند بدستبندهائى از نقره و نوشانيده بآنان پروردگارشان شرابى پاكيزه
همانا اين است براى شما پاداش و ميباشد كوشش شما قدر دانى شده.
تفسير
خداوند متعال كسانيرا كه از ترس روز جزا و براى رضاى خدا عمل بوظائف خود نمودند و در آيات سابقه ذكر شد از شرّ و عذاب آنروز نگهدارى و حفظ فرمود و پيش آورد براى ايشان گشاده روئى و سرور قلبى را چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و پاداش داد بآنها در عوض صبرى كه در دنيا بر اطاعت و ترك معصيت خدا نموده بودند بهشت را براى سكونت و پارچه ابريشمى را براى لباس و فراش آنها در حاليكه تكيه زنندگانند بر تختهائى آراسته و پيراسته مانند حجله عروس چنانچه مستفاد از حديث سابق است نميبينند در آن آفتاب گرم و نه هواى سرد را چون هواى بهشت معتدل است و خورشيد آنجا نيست و لذا فرموده و آن بهشت چنانستكه نزديك است بايشان سايههايش يعنى هميشه هست و براى بلند شدن خورشيد از بين نميرود و سهل و آسان شده است چيدن ميوههاى آن بنحو خوشى كه در هر حال باشند از ايستاده و نشسته و بر بالش آرميده در دسترس ايشان است و گردانيده شود در گرد ايشان جامهائى از نقره بهشتى و تنگهائى از بلور ولى بلورش مانند نقره است در سفيدى و استحكام و نقرهاش مانند بلور است در روشنى و صفا چون هر دو از زمين بهشت اتّخاذ شده و سازندگان
جلد 5 صفحه 320
آنها ميل اهل بهشت را در شكل و ظرفيّت آنظروف اندازه گيرى نمودهاند بطوريكه أشكال آنها با سليقه اهل بهشت موافق باشد و از مقدار اشتهاى ايشان كمتر و زيادتر جا نگيرد و بعضى گفتهاند اندازه آنظروف بقدر رتبه و بر حسب اعمال صالحه ايشان مقدّر شده است و بعضى گفتهاند ساقيان اندازه شراب را بقدر اشتهاى اهل بهشت تقدير مينمايند چون اگر مشروب در ظرف بقدر ميل باشد نه كم نه زياد گواراتر است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره نقل نموده كه نفوذ ميكند ديده در نقره بهشتى چنانچه نفوذ ميكند در شيشه و جام شرابى هم بايشان مىنوشانند كه ممزوج با زنجبيل بهشتى است براى معطر و گرم شدنش اگر طبعشان مايل بگرمى باشد و الا براى خنكى ممزوج بكافور خواهد شد كه در آيات سابقه ذكر گرديد از چشمهاى در بهشت كه نامش سلسبيل است چون بسيار روان و سهل التّناول و خوشگوار و بىآزار است و گزندگى زنجبيل در آن نيست و بر حسب بعضى از روايات آنچشمه از آن امير المؤمنين عليه السّلام و كوثر از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و ميگردند گرد آنان پسران خوش روئى هميشه براى خدمتگزارى مانند مرواريد غلطان پراكنده شده در صفاء و تلألؤ و درخشندگى و زيادى و گردش نمودن و وقتى مؤمن بهشت را با اين اوضاع مشاهده نمايد آنجا نعمت لا يزال و سلطنت بزرگ بىزوال را براى خود مشاهده خواهد نمود در حاليكه اهل ايمان يا خدمتگزاران ايشان در برشان لباس حرير است كه آن لباس ديباى سبز نازك و ديباى برّاق محكم است و آراسته شدهاند بدستبندهائى از نقره بهشتى و علاوه بر دو شراب كه قبلا ذكر شد خداوند بايشان شراب طهور مىآشاماند كه ظاهر و باطن آنانرا از تمام پليديهاى صورى و معنوى پاك و پاكيزه مينمايد و بايشان گفته ميشود اين نعمتها و الطاف الهيّه پاداش اعمال شما است و سعى و زحمت شما در دنيا از طرف خداوند قدر دانى شده و بىنتيجه نمانده و مورد قبول واقع شده است و در بعضى از روايات صادقين عليهما السلام ملك كبير به استيذان ملائكه از ايشان براى ورود بر آنان تفسير شده و آنكه بدون اذن پيام آوران از جانب خداوند بر ايشان وارد نميشوند و سلطنت بزرگ اين است و چون قبلا ذكر شد كه تا اينجا
جلد 5 صفحه 321
آيات در شأن اهل بيت رسالت نازل شده و البته آنچه از نعم الهيّه شامل اهل ايمان شود ببركت ولايت آن خاندان است بنظر حقير بعيد نيست آيه تطهير اينجا نازل شده باشد و اهل عناد آنرا در سوره احزاب ذيل احوال ازواج پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وضع نموده باشند چون آنجا نامناسب و اينجا بسيار مناسب است و منافات با حجيّت ترتيب آيات ندارد چنانچه در اوائل كتاب ذكر شد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَطُوفُ عَلَيهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيتَهُم حَسِبتَهُم لُؤلُؤاً مَنثُوراً «19»
و دور ميزنند بر آنها پسران تازه جوان که هميشه باين حالت جواني باقي هستند چون آنها را رؤيت كني گمان ميكني که اينها مرواريد پراكندهاند، اينکه ولدان همان غلمان هستند که جزو خدمه بهشت هستند و بزبان ما پيشخدمت که در دربار سلاطين دارند در كمال زيبايي و خرمي و جواني که اينها حاضر بخدمت هستند در مقابل اهل بهشت که هر چه طالب باشند براي آنها حاضر كنند چه از اطعمه باشد و و چه از فواكه و چه از اشربه و چه از البسه و ساير آنچه مايل باشند و طلب كنند.
وَ يَطُوفُ عَلَيهِم يعني اطراف اهل بهشت حاضر بخدمت هستند.
وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ هميشه بحالت جواني باقي هستند و بحالت زيبايي پيري و شكستگي در آنها نيست چنانچه در مزاحهاي پيغمبر (ص) نقل كردند که روزي فرمود: پير مردان بهشت نميروند و سياهپوستان بهشت نميروند و كوران بهشت نميروند اينکه باعث نگراني جمعي شد. فرمودند پيران جوان ميشوند و سياهپوستان سفيد پوست ميشوند و كوران بينا ميشوند و بهشت ميروند، حتي اطعمه و فواكه و اشربه بهشتي تمام بحالت اولي باقي هستند تغيير پيدا نميكنند حتي حوريان بهشت هميشه باكره و جوان هستند، حتي عمارتها و قصرها و فرشهاي بهشتي و البسه اهل بهشت كهنهگي و خرابي و افسردگي ندارند دنيا دار تغيير است آخرت تغيير پذير نيست.
إِذا رَأَيتَهُم حَسِبتَهُم لُؤلُؤاً مَنثُوراً مثل مرواريد که دانههاي او در يك رشته بهم پيوسته نشده از يكديگر جدا هستند كنايه از اينكه يك طرف صف نبسته بلكه جميع اطراف را گرفته و هر كدام حاضر بخدمت هستند مثل مرواريد تر و تازه كانه
جلد 17 - صفحه 326
الان از دريا خارج شده و در ميان صدف بوده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 19)- سپس از پذیرائی کنندگان این بزم پر سرور که در جوار رحمت حق در بهشت برین برپا میشود سخن به میان آورده، میگوید: «و برگردشان (برای پذیرائی) نوجوانانی جاودانی میگردند که هر گاه آنها را ببینی گمان میکنی مروارید پراکندهاند»! (و یطوف علیهم ولدان مخلدون اذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤا منثورا).
هم خودشان در بهشت جاودانی هستند، و هم طراوت و زیبائی و نشاط جوانی آنها جاودانی است، و هم پذیرائی کردن آنان.
تعبیر به «لؤلؤا منثورا» (مرواریدهای پراکنده) اشارهای است به زیبائی و صفا و درخشندگی و جذابیت آنها، و هم حضورشان در همه جای این بزم الهی و روحانی.
نکات آیه
۱ - گردش پروانهوار جوانکان بهشتى، پیرامون ابرار براى خدمت گزارى (و یطوف علیهم ولدن)
۲ - جوانان خدمت گزار بهشتى، در جوانیشان جاودان بوده و گرد پیرى هرگز بر رخسار آنان نمى نشیند. (و یطوف علیهم ولدن مخلّدون) مقصود از جاودانگى در «مخلدون» (جاودانگان)، هم مى تواند جاودانگى جوانى باشد و هم مى تواند اشاره به ملازمت دائمى جوانکان، با ابرار و خدمت گزاراى پیوسته به آنان باشد. برداشت یاد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.
۳ - خدمت گزارى جوانکان بهشتى به ابرار، دائمى و پیوسته است. (و یطوف علیهم ولدن مخلّدون)
۴ - خدمت گزاران ابرار در بهشت، جوانانى آراسته و گوشواره بر گوش (و یطوف علیهم ولدن مخلّدون) برخى احتمال داده اند که «مخلّدون»، مشتق از «خُلُد» به معناى گوشواره باشد. بنابراین «ولدان مخلّدون»; یعنى، جوانانى که گوشواره، بر گوششان آویخته شده است.
۵ - ابرار در بهشت، مى آمیخته با زنجبیل را از دست جوانکان همیشه شاداب خواهند نوشید. و یطاف علیهم بانیة ... و یسقون فیها ... مزاجها زنجبیلاً ... و یطوف علیهم ولدن مخلّدون آیات گذشته، قرینه بر این است که یکى از مصادیق اصلى خدمت گزارى جوانکان به ابرار، نوشاندن مى بهشتى به آنان است، چنان که در آیه ۱۷ و ۱۸ سوره «واقعه» بدان تصریح شده است: «یطوف علیهم ولدان مخلّدون . بأکواب و أبارق و کأس من معین».
۶ - جوانکان خدمت گزار ابرار در بهشت، چون مروارید پراکنده اند. (و یطوف علیهم ولدن مخلّدون إذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا)
موضوعات مرتبط
- ابرار: ابرار در بهشت ۴; پذیرایى اخروى از ابرار ۱، ۴، ۵
- بهشت: پذیرایى خدمتکاران بهشت ۱، ۵; تداوم پذیرایى خدمتکاران بهشت ۳; تداوم جوانى خدمتکاران بهشت ۲; زنجبیل بهشت ۵; زینت خدمتکاران بهشت ۴; شادابى خدمتکاران بهشت ۵; شراب بهشت ۵; گوشواره خدمتکاران بهشت ۴
- تشبیهات قرآن: تشبیه به مروارید پراکنده ۶; تشبیه خدمتکاران بهشت ۶
- قرآن: تشبیهات قرآن ۶