نوح ١٦: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link24 | آيات ۱ - ۲۴، سوره نوح]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link24 | آيات ۱ - ۲۴، سوره نوح]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link25 | دعوت نوح (عليه السلام ) به اصول سه گانه دين : ((ان اعبدو الله و اتقوه و اطيعون))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳#link25 | دعوت نوح (عليه السلام ) به اصول سه گانه دين : ((ان اعبدو الله و اتقوه و اطيعون))]] | ||
خط ۴۵: | خط ۴۶: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴#link36 | روايتى درباره اينكه استغفار سبب وسعت رزق ونعمت مى شود، مراد از ((لا ترجون للّه وقارا))، تبعت قوم نوح (عليه السّلام ) از اغنياء، بت هاى آن قوم و...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴#link36 | روايتى درباره اينكه استغفار سبب وسعت رزق ونعمت مى شود، مراد از ((لا ترجون للّه وقارا))، تبعت قوم نوح (عليه السّلام ) از اغنياء، بت هاى آن قوم و...]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۴#link39 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۴#link39 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً «13» وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً «14» أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15» وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16» وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً «17» ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً «18» وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً «19» لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلًا فِجاجاً «20» | |||
شما را چه شده كه از عظمت خداوند نمىترسيد؟ در حالى كه خداوند شما را در مراحل گوناگون آفريده است. آيا نمىبينيد كه خداوند چگونه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريده است. و ميان آنها ماه را نورى و خورشيد را چراغى قرار داده است. و خداوند شما را همچون گياهى از زمين روياند. سپس شما را در همان زمين باز مىگرداند و شما را بيرون مىآورد. و خداوند زمين را براى شما بسترى گسترده قرار داده است. تا در راههاى وسيع آن رفت و آمد كنيد. | |||
جلد 10 - صفحه 235 | |||
===نکته ها=== | |||
كلمه «وقار» به معناى ثبوت و چيزى است كه سبب عظمت مىشود. «اطوار» جمع «طور» به معناى حالت، مرحله يا صنف است. | |||
«بساط» از «بسط» به معناى گسترده و «فجاج» جمع «فج» به معناى جاده وسيع است. | |||
كلمه «رجاء» در مقابل يأس است و هرگاه با حرف نفى بيايد به معناى خوف است، يعنى: | |||
شما را چه شده كه از عظمت خدا نمىترسيد؟ امام باقر عليه السلام مىفرمايند: معناى آيه اين است: | |||
«لا تخافون لله عظمة» «1» | |||
برخى مقصود «رجاء» را اعتقاد دانستهاند، زيرا كسى كه به چيزى اميد دارد قهراً به آن اعتقاد دارد و معناى آيه اين است: چه شد شما را كه براى خدا عظمتى قائل نيستيد. «2» | |||
«طباق» يا به معناى موافق و مطابق است و يا به معناى طبقه طبقه قرار گرفتن روى هم. | |||
انسان در برخاستن از عناصر طبيعت و زمين، در رشد تدريجى، در كهن شدن و خشك شدن، در باثمر بودن و بىثمر بودن، در تغذيه از زمين، در نياز دائمى به مربّى و باغبان، مثل ساير نباتات است. «أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً» | |||
===پیام ها=== | |||
1- هشدار به شكل سؤال، يكى از شيوههاى تربيت است. ما لَكُمْ ... | |||
2- توجه به مراحل آفرينش، انسان را به عظمت خداوند متوجه مىكند. «لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً» | |||
3- حضرت نوح كه هزاران سال قبل از حضرت عيسى و موسى بوده، مردم را به زيستشناسى و كيهانشناسى دعوت كرد. خَلَقَكُمْ أَطْواراً ... سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً | |||
4- شناخت طبيعت، راهى براى شناخت خداست. أَ لَمْ تَرَوْا ... | |||
5- تمام هستى، كلاس توحيد است. «خَلَقَكُمْ، خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ، جَعَلَ الْقَمَرَ، جَعَلَ الشَّمْسَ، أَنْبَتَكُمْ، يُعِيدُكُمْ، يُخْرِجُكُمْ» | |||
---- | |||
«1». تفسير نورالثقلين. | |||
«2». تفسير راهنما. | |||
جلد 10 - صفحه 236 | |||
6- كارهاى الهى، هدفمند است. «جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً لِتَسْلُكُوا» | |||
7- توجه به نقش خورشيد و ماه در زندگى بشر، راهى براى خداشناسى است. | |||
جَعَلَ الْقَمَرَ ... نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً | |||
8- بشر به سير و سفر و راههاى وسيع نياز دارد. «لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلًا فِجاجاً» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16» | |||
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً: و قرار داد ماه را در يكى از آنها روشنى كه پرتو آن به همه آسمان و زمين مىرسد. نزد بعضى جرم قمر، در آسمان دنيا، و نور او، تابد بر همه آسمانها. و نسبت دادن جرم آن به سماوات با آنكه در آسمان اول است، به جهت حصول ملابسه باشد ميان آسمانها از حيث طباق. ابن عباس گفته: حق سبحانه ماه را قرار داده نورى در آسمانها و زمينها. وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً: و قرار داد خدا آفتاب را چراغ اهل زمين. و جهت تسميه آفتاب به چراغ، به جهت آنست كه چنانچه چراغ، ظلمت را از حوالى خود زايل مىسازد، همچنين آفتاب، ظلمت شب را از عرصه زمين محو مىگرداند. و حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را سراج منير ملقب فرمود، به جهت آنكه نور آن سرور، كفر و نفاق را از عرصه عالم زايل گردانيد. حضرت صادق عليه السّلام در حديث مفضّل شرح مفصلى در آفتاب و ماه و آثار و فوائد آن دو بيان فرمايد. «1» | |||
---- | |||
«1»- بحار الانوار، جلد 3، صفحات 112، و 113. | |||
جلد 13 - صفحه 332 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15» وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16» وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً «17» ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً «18» وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً «19» | |||
لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً «20» قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاَّ خَساراً «21» وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً «22» وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً «23» وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالاً «24» | |||
مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً «25» وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً «26» إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً «27» رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَباراً «28» | |||
ترجمه | |||
آيا نمىبينيد چگونه آفريد خدا هفت آسمان را طبقه بر طبقه فوق يكديگر | |||
و قرار داد ماه را در آنها روشنى و قرار داد خورشيد را چراغ | |||
و خدا | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 280 | |||
رويانيد شما را از زمين روئيدنى | |||
پس باز ميگرداند شما را در آن و بيرون ميآورد شما را بيرون آوردنى | |||
و خدا قرار داد براى شما زمين را فرشى گسترده | |||
تا راه قرار دهيد از آن راههائى گشاده | |||
گفت نوح پروردگارا همانا آنها نافرمانى كردند مرا و پيروى كردند كسى را كه نيفزود او را مالش و فرزندش مگر زيان | |||
و مكر نمودند مكرى در نهايت بزرگى | |||
و گفتند وا نگذاريد البتّه خدايان خود را و وا نگذاريد البتّه ودّ را و نه سواع را و نه يغوث و يعوق و نسر را | |||
و بتحقيق گمراه كردند بسيارى را و زياد مفرما براى ستمكاران مگر هلاكت را | |||
بسبب گناهانشان غرق شدند پس داخل كرده شدند در آتش پس نيافتند براى خود غير از خدا ياورانى | |||
و گفت نوح پروردگارا مگذار بر زمين از كافران احدى را | |||
همانا تو اگر وا گذارى آنها را گمراه ميكنند بندگان تو را و تولّد ننمايند مگر مرتكب معاصى و بسيار ناسپاس را | |||
پروردگارا بيامرز مرا و پدر و مادرم را و هر كه داخل خانه من شد با ايمان و مردان گرونده و زنان گرونده را و زياد منما براى ستمكاران مگر زيان را. | |||
تفسير | |||
خداوند سبحان در اين آيات استدلال بر عظمت و توحيد خود فرموده باين تقريب كه آيا نمىبينيد و نميدانيد كه خداوند چگونه هفت آسمان با اين عظمت را طبقه بر طبقه بالاى سر شما و بالاى يكديگر بدون ستون و تكيه گاهى خلق فرموده و نگهدارى ميكند و در آسمان اوّل كه مشهود شما است و جزء آسمان- هاى هفت گانه است ماه را كه نورانى و روشن است قرار داده تا از تابش نور و جمال منظر آن بهرهمند شويد و در آسمان چهارم خورشيد را قرار داده كه چراغ جهانيان باشد و با وجود آن از روشن نمودن چراغ بىنياز گردند و از فوائد بيشمار آن بهرهمند شوند و خداوند چنانچه گياه و اشجار را از زمين رويانيد نهال وجود حضرت آدم ابو البشر را هم از خاك زمين آفريد و مردم از او بوجود آمدند و مبدء خلق بنى آدم را هم كه نطفه است از ارزاق مولّده از خاك زمين توليد ميفرمايد پس همه از خاك بيرون شده و بايد در خاك پنهان شوند و روزى معيّن بعلم بارى بتوسط بارانيكه طبع منى در آن موجود است باز مانند نبات از | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 281 | |||
زمين بايد روئيده و بيرون آيند براى رسيدگى بحسابشان و كلمه نباتا بجاى انباتا استعمال شده براى نزديك بودن آن بمعناى تشبيه يعنى خلق فرمود شما را از زمين مانند گياه كه ميرويد روئيدنى و خداوند زمين را مانند فرش در زير پاى بندگان گسترانيد تا بگيرند از آن براى خودشان راههاى گشاده وسيع و براى تضمّن سلوك بمعناى اخذ متعدّى بمن شده و پس از بيان اين نعم براى تنبيه بر وجوب اداء شكر آن رجوع بكلام حضرت نوح فرموده ميفرمايد نوح عرضه داشت پروردگارا قوم اطاعت مرا ننمودند و رعب مال و جاه و اولاد و احفاد اغنياء و رؤساء آنها كه ميگفتند اگر نوح مقرّب درگاه خدا بود ثروتمند ميشد آنها را گرفت و متابعت از اشراف نمودند با آنكه از مال و اولاد آنها ابدا بهرهاى به اواسط مردم نميرسيد بلكه از قبل آنها متضرّر هم ميشدند و مكر و حيله بسيار بزرگى كردند كه گفتهاند توطئه بر قتل آنحضرت بود و گفتند خدايان خود را از دست ندهيد خصوصا ودّ و سواع و يغوث و يعوق و نسر را كه اسامى بتهاى معروف عربستان است و بالنّسبه اهمّ از بتهاى ديگرند و بعضى گفتهاند اينها نامهاى مردمان صالحى كه در بين آدم و نوح بودند بوده است و چون آنها از دنيا رفتند جمعى براى تبرّك بآنان مجسّمه آنها را ساخته و نگهدارى كردند و پس از چندى عبادت نمودند آنها را و از آن جماعت منتقل بعرب شده و قمّى ره نقل فرموده كه قبل از حضرت نوح مردمان با ايمانى بودند كه از دنيا رفتند و فوت آنها موجب اندوه سايرين شد پس شيطان آمد و مجسمه آنها را ساخت تا مردم بآنها مأنوس شوند و چون مردم بآنها انس گرفتند و زمستان شد بردند آنها را در اطاقهاشان جاى دادند و چون چندى بر اين گذشت و مردم ديگرى بوجود آمدند باز شيطان نزد آنها آمد و گفت اينها خدايان پدران شمايند كه آنان اينها را عبادت ميكردند پس مردم عبادت كردند آنها را و گمراه شدند از آنها خلق بسيارى پس حضرت نوح نفرين كرد آنها را و خدا هلاكشان فرمود و در علل قريب به اين معنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و نيز قمى ره نقل فرموده كه ودّ بت قبيله كلب و سواع از آن هذيل و يغوث از آن مراد و يعوق از آن همدان و نسر از آن حصين است و | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 282 | |||
اينها قبائلى از عربند خلاصه آنكه رؤساء قوم بكمك شيطان مردم بسيارى را گمراه كردند و حضرت نوح از خدا خواست كه به آنها توفيق طاعت ندهد و در ضلالت باقى بدارد تا هلاك شوند چون قمّى ره ضلالا را بهلاكا و تدميرا از امام عليه السّلام ترجمه و تفسير فرموده و براى آنكه كسى تصوّر نكند هلاكت آنها براى سلب توفيق الهى از آنها بوده نه اعمال خودشان ميفرمايد بسبب گناهانشان غرق شدند و پس از آن داخل در آتش قبر و جهنّم شده و خواهند شد چون سلب توفيق هم در اثر اصرارشان بر كفر بوده و بتها نتوانستند با آنها كمكى نمايند و كلمه ما در ممّا خطيئاتهم زائده براى تأكيد است و در خاتمه حضرت نوح عرضه داشت پروردگارا احدى از اين كفّار را در روى زمين باقى مگذار چون اگر باقى بمانند اين جمع قليل از اهل ايمانرا هم گمراه ميكنند و بعد از اين جز فاسق فاجر مصرّ بكفر از اينها بوجود نخواهد آمد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند نوح از كجا ميدانست كه اولاد آنمردم مؤمن نميشوند فرمود از آنجا كه خدا باو فرمود همانا ايمان نميآورد بتو از قومت مگر كسانيكه تاكنون ايمان آوردهاند و بعد از آن طلب مغفرت فرمود براى خود و پدر و مادرش و كسانيكه داخل در بيت نبوّت شدند بدخول در ولايت امير المؤمنين عليه السّلام چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از دخول در بيت من دخول در ولايت است چون كسيكه داخل در ولايت شود داخل در بيت انبياء شده و بعد دعا فرمود براى عموم اهل ايمان از امم سابقه و لا حقه و نفرين فرمود بر ستمكاران عموما بهلاكت اموالشان چون قمّى ره از امام باقر عليه السّلام تبارا را به خسارا تفسير فرموده كه بمعناى زيان و ضرر است با آنكه در لغت بمعناى هلاكت است و حقير باين نحو جمع نمودم و اللّه اعلم و شرح اين قصه و طوفان نوح در سور سابقه گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه ايمان بخدا داشته باشد قرائت سوره نوح را ترك نميكند و كسيكه آن سوره را در نماز واجب يا مستحب بخواند خداوند او را در منازل خوبان و بهشت كرامت خود جاى خواهد داد و الحمد للّه رب العالمين. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 283 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ جَعَلَ القَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمسَ سِراجاً «16» | |||
و جعل فرمود در اينکه آسمانها ماه را نور و جعل فرمود خورشيد را چراغ، ماه بذاته جسم شفاف است مثل آئينه و دائما نصف كره ماه مقابل كره شمس است در او ميتابد نور منعكس ميشود و چون كره قمر دور كره شمس در مدت يك ماه تقريبي سير دارد چون مقارن شمس ميشود اينکه نصف که رو بكره زمين است تاريك ميشود که آخر ماه است و تدريجا گوشه اينکه نصف رو بكره زمين ميتابد نورش ظاهر ميشود و ازدياد پيدا ميكند تا نيمه ماه که مقابل ميشود تمام اينکه نصف رو بكره زمين ميتابد که ليالي بدر است باز تدريجا كسر پيدا ميكند تا اواخر ماه و در دو نقطه که تعبير برأس و ذنب ميكنند اگر قرار گرفت اگر مقارن شمس شد مانع ميشود از تابش شمس بزمين شمس منكسف ميشود و اگر مقابل شد كره زمين مانع ميشود از تابش شمس بكره قمر قمر منخسف ميشود لذا كسوف شمس در اواخر ماه است و خسوف قمر در اواسط ماه است لذا ميفرمايد: | |||
وَ جَعَلَ القَمَرَ فِيهِنَّ در آسمانها که آسمان اول است. | |||
نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمسَ سِراجاً که اگر شمس نبود كره زمين هميشه مثل شب تاريك بود شمس چراغ اينکه عالم است. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 16)- سپس میافزاید: «و ماه را در میان آسمانها مایه روشنائی و خورشید را چراغ فروزانی قرار داده است» (و جعل القمر فیهن نورا و جعل | |||
ج5، ص291 | |||
الشمس سراجا). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۱
ترجمه
نوح ١٥ | آیه ١٦ | نوح ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نُوراً»: (نگا: یونس / . «سِرَاجاً»: (نگا: فرقان / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۴، سوره نوح
- دعوت نوح (عليه السلام ) به اصول سه گانه دين : ((ان اعبدو الله و اتقوه و اطيعون))
- بيان منظور از بعضى گناهان كه با ايمان آمرزيده مى شود (يغفركم من ذنوبكم )
- اشاره به اينكه وسعت آمرزش گناهان به مقدار وسعت ايمان وعمل صالح است .
- شرح مفاد آيه : ((و يؤ خركم الى اجل مسمى ....)) كه مى گويد اگر عبادت و تقوى واطاعت پيشه كنيد خدا اجل غير مسمايتان را تا اجل مسمى تاءخير مى اندازد
- گله و شكايت نوح (ع ) از قومش به خداى متعال
- اثر استغفار از گناهان در رفع مصائب و بلايا و فتح باب نعمت ها
- معناى آيه : ((ما لكم لا ترجون للّه و قارا))
- و بيان احتجاجى كه بر ربوبيّت و معبود بودن خداى تعالى متضمّن است .
- اشاره به وجه اينكه ماه را نور در آسمانها، و خورشيد را چراغ ناميد.
- و مراد از اينكه فرمود شما را چون نبات از زمين رويانيد.
- شكوه دوباره نوح (عليه السّلام ) از اينكه قومش او را نافرمانى كرده از كسى كه مال و فرزند جز زبانش نيفزود پيروى كردند.
- روايتى درباره اينكه استغفار سبب وسعت رزق ونعمت مى شود، مراد از ((لا ترجون للّه وقارا))، تبعت قوم نوح (عليه السّلام ) از اغنياء، بت هاى آن قوم و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً «13» وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً «14» أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15» وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16» وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً «17» ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً «18» وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً «19» لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلًا فِجاجاً «20»
شما را چه شده كه از عظمت خداوند نمىترسيد؟ در حالى كه خداوند شما را در مراحل گوناگون آفريده است. آيا نمىبينيد كه خداوند چگونه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريده است. و ميان آنها ماه را نورى و خورشيد را چراغى قرار داده است. و خداوند شما را همچون گياهى از زمين روياند. سپس شما را در همان زمين باز مىگرداند و شما را بيرون مىآورد. و خداوند زمين را براى شما بسترى گسترده قرار داده است. تا در راههاى وسيع آن رفت و آمد كنيد.
جلد 10 - صفحه 235
نکته ها
كلمه «وقار» به معناى ثبوت و چيزى است كه سبب عظمت مىشود. «اطوار» جمع «طور» به معناى حالت، مرحله يا صنف است.
«بساط» از «بسط» به معناى گسترده و «فجاج» جمع «فج» به معناى جاده وسيع است.
كلمه «رجاء» در مقابل يأس است و هرگاه با حرف نفى بيايد به معناى خوف است، يعنى:
شما را چه شده كه از عظمت خدا نمىترسيد؟ امام باقر عليه السلام مىفرمايند: معناى آيه اين است:
«لا تخافون لله عظمة» «1»
برخى مقصود «رجاء» را اعتقاد دانستهاند، زيرا كسى كه به چيزى اميد دارد قهراً به آن اعتقاد دارد و معناى آيه اين است: چه شد شما را كه براى خدا عظمتى قائل نيستيد. «2»
«طباق» يا به معناى موافق و مطابق است و يا به معناى طبقه طبقه قرار گرفتن روى هم.
انسان در برخاستن از عناصر طبيعت و زمين، در رشد تدريجى، در كهن شدن و خشك شدن، در باثمر بودن و بىثمر بودن، در تغذيه از زمين، در نياز دائمى به مربّى و باغبان، مثل ساير نباتات است. «أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً»
پیام ها
1- هشدار به شكل سؤال، يكى از شيوههاى تربيت است. ما لَكُمْ ...
2- توجه به مراحل آفرينش، انسان را به عظمت خداوند متوجه مىكند. «لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً»
3- حضرت نوح كه هزاران سال قبل از حضرت عيسى و موسى بوده، مردم را به زيستشناسى و كيهانشناسى دعوت كرد. خَلَقَكُمْ أَطْواراً ... سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً
4- شناخت طبيعت، راهى براى شناخت خداست. أَ لَمْ تَرَوْا ...
5- تمام هستى، كلاس توحيد است. «خَلَقَكُمْ، خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ، جَعَلَ الْقَمَرَ، جَعَلَ الشَّمْسَ، أَنْبَتَكُمْ، يُعِيدُكُمْ، يُخْرِجُكُمْ»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير راهنما.
جلد 10 - صفحه 236
6- كارهاى الهى، هدفمند است. «جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً لِتَسْلُكُوا»
7- توجه به نقش خورشيد و ماه در زندگى بشر، راهى براى خداشناسى است.
جَعَلَ الْقَمَرَ ... نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً
8- بشر به سير و سفر و راههاى وسيع نياز دارد. «لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلًا فِجاجاً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16»
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً: و قرار داد ماه را در يكى از آنها روشنى كه پرتو آن به همه آسمان و زمين مىرسد. نزد بعضى جرم قمر، در آسمان دنيا، و نور او، تابد بر همه آسمانها. و نسبت دادن جرم آن به سماوات با آنكه در آسمان اول است، به جهت حصول ملابسه باشد ميان آسمانها از حيث طباق. ابن عباس گفته: حق سبحانه ماه را قرار داده نورى در آسمانها و زمينها. وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً: و قرار داد خدا آفتاب را چراغ اهل زمين. و جهت تسميه آفتاب به چراغ، به جهت آنست كه چنانچه چراغ، ظلمت را از حوالى خود زايل مىسازد، همچنين آفتاب، ظلمت شب را از عرصه زمين محو مىگرداند. و حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را سراج منير ملقب فرمود، به جهت آنكه نور آن سرور، كفر و نفاق را از عرصه عالم زايل گردانيد. حضرت صادق عليه السّلام در حديث مفضّل شرح مفصلى در آفتاب و ماه و آثار و فوائد آن دو بيان فرمايد. «1»
«1»- بحار الانوار، جلد 3، صفحات 112، و 113.
جلد 13 - صفحه 332
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15» وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16» وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً «17» ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً «18» وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً «19»
لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً «20» قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاَّ خَساراً «21» وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً «22» وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً «23» وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالاً «24»
مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً «25» وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً «26» إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً «27» رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَباراً «28»
ترجمه
آيا نمىبينيد چگونه آفريد خدا هفت آسمان را طبقه بر طبقه فوق يكديگر
و قرار داد ماه را در آنها روشنى و قرار داد خورشيد را چراغ
و خدا
جلد 5 صفحه 280
رويانيد شما را از زمين روئيدنى
پس باز ميگرداند شما را در آن و بيرون ميآورد شما را بيرون آوردنى
و خدا قرار داد براى شما زمين را فرشى گسترده
تا راه قرار دهيد از آن راههائى گشاده
گفت نوح پروردگارا همانا آنها نافرمانى كردند مرا و پيروى كردند كسى را كه نيفزود او را مالش و فرزندش مگر زيان
و مكر نمودند مكرى در نهايت بزرگى
و گفتند وا نگذاريد البتّه خدايان خود را و وا نگذاريد البتّه ودّ را و نه سواع را و نه يغوث و يعوق و نسر را
و بتحقيق گمراه كردند بسيارى را و زياد مفرما براى ستمكاران مگر هلاكت را
بسبب گناهانشان غرق شدند پس داخل كرده شدند در آتش پس نيافتند براى خود غير از خدا ياورانى
و گفت نوح پروردگارا مگذار بر زمين از كافران احدى را
همانا تو اگر وا گذارى آنها را گمراه ميكنند بندگان تو را و تولّد ننمايند مگر مرتكب معاصى و بسيار ناسپاس را
پروردگارا بيامرز مرا و پدر و مادرم را و هر كه داخل خانه من شد با ايمان و مردان گرونده و زنان گرونده را و زياد منما براى ستمكاران مگر زيان را.
تفسير
خداوند سبحان در اين آيات استدلال بر عظمت و توحيد خود فرموده باين تقريب كه آيا نمىبينيد و نميدانيد كه خداوند چگونه هفت آسمان با اين عظمت را طبقه بر طبقه بالاى سر شما و بالاى يكديگر بدون ستون و تكيه گاهى خلق فرموده و نگهدارى ميكند و در آسمان اوّل كه مشهود شما است و جزء آسمان- هاى هفت گانه است ماه را كه نورانى و روشن است قرار داده تا از تابش نور و جمال منظر آن بهرهمند شويد و در آسمان چهارم خورشيد را قرار داده كه چراغ جهانيان باشد و با وجود آن از روشن نمودن چراغ بىنياز گردند و از فوائد بيشمار آن بهرهمند شوند و خداوند چنانچه گياه و اشجار را از زمين رويانيد نهال وجود حضرت آدم ابو البشر را هم از خاك زمين آفريد و مردم از او بوجود آمدند و مبدء خلق بنى آدم را هم كه نطفه است از ارزاق مولّده از خاك زمين توليد ميفرمايد پس همه از خاك بيرون شده و بايد در خاك پنهان شوند و روزى معيّن بعلم بارى بتوسط بارانيكه طبع منى در آن موجود است باز مانند نبات از
جلد 5 صفحه 281
زمين بايد روئيده و بيرون آيند براى رسيدگى بحسابشان و كلمه نباتا بجاى انباتا استعمال شده براى نزديك بودن آن بمعناى تشبيه يعنى خلق فرمود شما را از زمين مانند گياه كه ميرويد روئيدنى و خداوند زمين را مانند فرش در زير پاى بندگان گسترانيد تا بگيرند از آن براى خودشان راههاى گشاده وسيع و براى تضمّن سلوك بمعناى اخذ متعدّى بمن شده و پس از بيان اين نعم براى تنبيه بر وجوب اداء شكر آن رجوع بكلام حضرت نوح فرموده ميفرمايد نوح عرضه داشت پروردگارا قوم اطاعت مرا ننمودند و رعب مال و جاه و اولاد و احفاد اغنياء و رؤساء آنها كه ميگفتند اگر نوح مقرّب درگاه خدا بود ثروتمند ميشد آنها را گرفت و متابعت از اشراف نمودند با آنكه از مال و اولاد آنها ابدا بهرهاى به اواسط مردم نميرسيد بلكه از قبل آنها متضرّر هم ميشدند و مكر و حيله بسيار بزرگى كردند كه گفتهاند توطئه بر قتل آنحضرت بود و گفتند خدايان خود را از دست ندهيد خصوصا ودّ و سواع و يغوث و يعوق و نسر را كه اسامى بتهاى معروف عربستان است و بالنّسبه اهمّ از بتهاى ديگرند و بعضى گفتهاند اينها نامهاى مردمان صالحى كه در بين آدم و نوح بودند بوده است و چون آنها از دنيا رفتند جمعى براى تبرّك بآنان مجسّمه آنها را ساخته و نگهدارى كردند و پس از چندى عبادت نمودند آنها را و از آن جماعت منتقل بعرب شده و قمّى ره نقل فرموده كه قبل از حضرت نوح مردمان با ايمانى بودند كه از دنيا رفتند و فوت آنها موجب اندوه سايرين شد پس شيطان آمد و مجسمه آنها را ساخت تا مردم بآنها مأنوس شوند و چون مردم بآنها انس گرفتند و زمستان شد بردند آنها را در اطاقهاشان جاى دادند و چون چندى بر اين گذشت و مردم ديگرى بوجود آمدند باز شيطان نزد آنها آمد و گفت اينها خدايان پدران شمايند كه آنان اينها را عبادت ميكردند پس مردم عبادت كردند آنها را و گمراه شدند از آنها خلق بسيارى پس حضرت نوح نفرين كرد آنها را و خدا هلاكشان فرمود و در علل قريب به اين معنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و نيز قمى ره نقل فرموده كه ودّ بت قبيله كلب و سواع از آن هذيل و يغوث از آن مراد و يعوق از آن همدان و نسر از آن حصين است و
جلد 5 صفحه 282
اينها قبائلى از عربند خلاصه آنكه رؤساء قوم بكمك شيطان مردم بسيارى را گمراه كردند و حضرت نوح از خدا خواست كه به آنها توفيق طاعت ندهد و در ضلالت باقى بدارد تا هلاك شوند چون قمّى ره ضلالا را بهلاكا و تدميرا از امام عليه السّلام ترجمه و تفسير فرموده و براى آنكه كسى تصوّر نكند هلاكت آنها براى سلب توفيق الهى از آنها بوده نه اعمال خودشان ميفرمايد بسبب گناهانشان غرق شدند و پس از آن داخل در آتش قبر و جهنّم شده و خواهند شد چون سلب توفيق هم در اثر اصرارشان بر كفر بوده و بتها نتوانستند با آنها كمكى نمايند و كلمه ما در ممّا خطيئاتهم زائده براى تأكيد است و در خاتمه حضرت نوح عرضه داشت پروردگارا احدى از اين كفّار را در روى زمين باقى مگذار چون اگر باقى بمانند اين جمع قليل از اهل ايمانرا هم گمراه ميكنند و بعد از اين جز فاسق فاجر مصرّ بكفر از اينها بوجود نخواهد آمد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند نوح از كجا ميدانست كه اولاد آنمردم مؤمن نميشوند فرمود از آنجا كه خدا باو فرمود همانا ايمان نميآورد بتو از قومت مگر كسانيكه تاكنون ايمان آوردهاند و بعد از آن طلب مغفرت فرمود براى خود و پدر و مادرش و كسانيكه داخل در بيت نبوّت شدند بدخول در ولايت امير المؤمنين عليه السّلام چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از دخول در بيت من دخول در ولايت است چون كسيكه داخل در ولايت شود داخل در بيت انبياء شده و بعد دعا فرمود براى عموم اهل ايمان از امم سابقه و لا حقه و نفرين فرمود بر ستمكاران عموما بهلاكت اموالشان چون قمّى ره از امام باقر عليه السّلام تبارا را به خسارا تفسير فرموده كه بمعناى زيان و ضرر است با آنكه در لغت بمعناى هلاكت است و حقير باين نحو جمع نمودم و اللّه اعلم و شرح اين قصه و طوفان نوح در سور سابقه گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه ايمان بخدا داشته باشد قرائت سوره نوح را ترك نميكند و كسيكه آن سوره را در نماز واجب يا مستحب بخواند خداوند او را در منازل خوبان و بهشت كرامت خود جاى خواهد داد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 283
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جَعَلَ القَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمسَ سِراجاً «16»
و جعل فرمود در اينکه آسمانها ماه را نور و جعل فرمود خورشيد را چراغ، ماه بذاته جسم شفاف است مثل آئينه و دائما نصف كره ماه مقابل كره شمس است در او ميتابد نور منعكس ميشود و چون كره قمر دور كره شمس در مدت يك ماه تقريبي سير دارد چون مقارن شمس ميشود اينکه نصف که رو بكره زمين است تاريك ميشود که آخر ماه است و تدريجا گوشه اينکه نصف رو بكره زمين ميتابد نورش ظاهر ميشود و ازدياد پيدا ميكند تا نيمه ماه که مقابل ميشود تمام اينکه نصف رو بكره زمين ميتابد که ليالي بدر است باز تدريجا كسر پيدا ميكند تا اواخر ماه و در دو نقطه که تعبير برأس و ذنب ميكنند اگر قرار گرفت اگر مقارن شمس شد مانع ميشود از تابش شمس بزمين شمس منكسف ميشود و اگر مقابل شد كره زمين مانع ميشود از تابش شمس بكره قمر قمر منخسف ميشود لذا كسوف شمس در اواخر ماه است و خسوف قمر در اواسط ماه است لذا ميفرمايد:
وَ جَعَلَ القَمَرَ فِيهِنَّ در آسمانها که آسمان اول است.
نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمسَ سِراجاً که اگر شمس نبود كره زمين هميشه مثل شب تاريك بود شمس چراغ اينکه عالم است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- سپس میافزاید: «و ماه را در میان آسمانها مایه روشنائی و خورشید را چراغ فروزانی قرار داده است» (و جعل القمر فیهن نورا و جعل
ج5، ص291
الشمس سراجا).
نکات آیه
۱ - خداوند، ماه را نورانى و خورشید را همچون چراغ فروزنده آفرید. (و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا)
۲ - مایه و سرچشمه نور خورشید، از درون خود آن و نور ماه از بیرون آن است. (و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا) مطلب یاد شده از تعبیر «سراج» (چراغ) درباره خورشید و «نور» در مورد «ماه» استفاده مى شود; زیرا نور «خورشید» - مانند چراغ - از درون خودش مى چوشد. اما نور «ماه» از درون خودش نیست; بلکه مانند بازتابى که از آینه منعکس مى شود، از نور خورشید است.
۳ - ماه تابان و خورشید فروزنده، جلوه قدرت و عظمت خداوند (مالکم لاترجون للّه وقارًا ... و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا)
۴ - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پیامبرشان، به سبب نیندیشیدن درباره چگونگى آفرینش ماه تابان و خورشید فروزان (ألم تروا کیف خلق اللّه ... و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا)
۵ - اندیشه در چگونگى آفرینش ماه و خورشید، راهى براى شناخت خدا و اوصاف او (ألم تروا کیف ... و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا)
۶ - نوح(ع)، قومش را به اندیشه و مطالعه درباره چگونگى آفرینش ماه و خورشید، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشویق و تحریض مى کرد. (ألم تروا کیف ... و جعل القمر فیهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آیات آفاقى ۵
- تشبیهات قرآن: تشبیه به چراغ ۱; تشبیه خورشید ۱; تشبیه ماه ۱
- تعقل: تشویق به تعقل ۶; تعقل در خلقت خورشید ۴، ۵، ۶; تعقل در خلقت ماه ۴، ۵، ۶
- خدا: خالقیت خدا ۱; دلایل خدا شناسى ۵; دلایل عظمت خدا ۶; نشانه هاى عظمت خدا ۳; نشانه هاى قدرت خدا۳
- خورشید: اهمیت خورشید ۳; منشأ نور خورشید ۲; نورانیت خورشید ۱; ویژگیهاى خلقت خورشید ۱
- قرآن: تشبیهات قرآن ۱
- قوم نوح: تشویق قوم نوح ۶; سرزنش قوم نوح ۴; عدم تعقل قوم نوح ۴
- ماه: اهمیت ماه ۳; منشأ نور ماه ۲; نورانیت ماه ۱; ویژگیهاى خلقت ماه ۱
- نوح(ع): تشویقهاى نوح(ع) ۶; سرزنشهاى نوح(ع) ۴