الفتح ١٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۷: خط ۲۷:


</div>
</div>
== نزول ==
این آیه درباره اهل حدیبیه و اصحاب بیعة الرّضوان نازل شده و علت آن چنین بوده است که در سال ششم هجرت رسول خدا صلى الله علیه و آله قصد زیارت خانه کعبه نمود و هفتاد شتر با خود می‌برد که قربانى نماید قریش با هم جمع شدند و خود را آماده جنگ با پیامبر نمودند و متفق القول شدند که نگذارند پیامبر به مکه بیاید تا این که رسول خدا صلی الله علیه و آله از بی‌راهه وارد حدیبیه شد.
اهل مکه خبردار شدند بعد از فرستادن نمایندگانى از براى مذاکره پیامبر براى این که مسلمین را براى مقابله هم‌آهنگ نماید، منادى ندا نمود. البیعة البیعة، مردم زیر درخت سمرة با پیامبر بیعت نمودند و عاقبة الامر کار آن سال به صلح منجر گردید و از طرف قریش سهیل بن عمرو نزد پیامبر آمد و صلح کردند<ref> تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار.</ref> چنان که این روایت از سلمة بن الاکوع نیز نقل شده است.<ref> تفسیر ابن ابى حاتم.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۳#link287 | آيات ۱۸ - ۲۸ سوره فتح]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۳#link287 | آيات ۱۸ - ۲۸ سوره فتح]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۳#link288 | اشاره به اينكه مقصود از رضا و سخط خدا ثواب و عقاب او است و آيه : ((لقد رضىالله عن المؤ منين اذ يبايعونك تحت الشجرة ...)) اخبار از پاداش و ثواب بيعت كنندگاناست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۳#link288 | اشاره به اينكه مقصود از رضا و سخط خدا ثواب و عقاب او است و آيه : ((لقد رضىالله عن المؤ منين اذ يبايعونك تحت الشجرة ...)) اخبار از پاداش و ثواب بيعت كنندگاناست]]
خط ۴۹: خط ۵۶:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۵#link303 | آوردن گوسفند مسموم يك يهوديه براى رسول الله (ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۵#link303 | آوردن گوسفند مسموم يك يهوديه براى رسول الله (ص )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۴#link29 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۴#link29 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً «18»
همانا خداوند از مؤمنان راضى شد، آنگاه كه (در حديبيّه) زير آن درخت با تو بيعت كردند، پس خداوند آنچه را در دل‌هايشان (از ايمان و صداقت) بود، دانست، بنابراين آرامش را بر آنان نازل كرد و پيروزى نزديكى را پاداش آنان قرار داد.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً «18»
جلد 12 - صفحه 157
لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ‌: هر آينه بتحقيق خدا راضى گرديد، عَنِ الْمُؤْمِنِينَ‌: از ايمان آوردگان اصحاب، إِذْ يُبايِعُونَكَ‌: زمانى را كه بيعت كردند با تو، تَحْتَ الشَّجَرَةِ: در زير درخت ثمره، فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ‌: پس داند خدا آنچه در دلهاى ايشان است از خلوص نيت و حسن عقيده در زير درخت و وقار و صداقت نسبت به تو، فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ‌: پس نازل فرمود آنچه سبب سكونت و آرميدن قلب ايشان بود بر ايشان، يعنى الطافى كه مقوى قلب ايشان بود از شجاعت و صلح حديبيه و حجج داله بر غلبه آنها، وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً: و پاداش داد ايشان را بدين بيعت فتحى نزديك كه فتح خيبر است يا مكه.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى‌ قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا كَما تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً «16» لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‌ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلِيماً «17» لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً «18» وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «19» وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً «20»
ترجمه‌
بگو به بازماندگان از باديه نشينان زود باشد كه خوانده شويد بسوى گروهى صاحبان شجاعت و دليرى بسيار كه كارزار كنيد با آنها يا اسلام آورند پس اگر اطاعت كنيد ميدهد بشما خدا مزدى خوب و اگر روى بگردانيد همچنانكه روى گردانديد پيشتر عذاب كند شما را عذابى دردناك‌
نيست بر كور گناهى و نه بر لنگ گناهى و نه بر بيمار گناهى و هر كه اطاعت كند خدا و پيغمبرش را داخل ميكند او را در بهشتهائى كه ميرود از زير آنها نهرها و كسيكه روى گرداند عذاب كند او را عذابى دردناك‌
بتحقيق خوشنود شد خدا از مؤمنان وقتى كه بيعت ميكردند با تو در زير آن درخت پس دانست آنچه را كه در دلهاى ايشانست پس فرو فرستاد آرامش را بر ايشان و پاداش داد بآنان فتحى نزديك‌
و غنيمتهاى بسيار كه برگيرند آنرا و باشد خدا تواناى درست كردار
وعده داد بشما خدا غنيمتهاى بسيارى كه برگيريد آنها را پس زود مهيّا فرمود براى شما اين را و باز داشت دستهاى مردمانرا از شما و تا باشد آيتى براى مؤمنان و هدايت كند شما را
----
جلد 5 صفحه 28
براهى راست.
تفسير
خداوند متعال به پيغمبر خود دستور فرموده كه باعراب متخلّف مذكور در آيات سابقه بفرمايد اگر شما راست ميگوئيد و طالب جهاد در راه خدائيد من بعدا شما را دعوت ميكنم براى جنگ با قوميكه داراى شجاعت و شهامت فوق العاده باشند و بايد يكى از دو امر واقع شود جنگ شما يا اسلام آنها و بعضى يسلموا بدون نون قرائت نموده‌اند يعنى الى ان يسلموا و اشاره فرموده بقول خود كما تولّيتم من قبل به اعراض آنها از تبعيّت در واقعه حديبيّه كه مفصلا ذكر شده است و نفى فرموده مشقّت تكليف و گناه مخالفت آنرا از كور و لنگ و بيمار بعد از تهديد آنها بعذاب اليم در صورت تخلّف و تكرار فرموده ثواب اطاعت را براى تفصيل و عذاب مخالفت را براى تعميم و مقدّم داشته وعد را بر وعيد براى سبقت رحمت بر غضب و در بيان مراد از آن قوم اقوال مختلفه‌اى نقل شده كه حاجت بذكر آنها نيست و بيان فرموده قبول توبه اهل ايمانرا در بيعت رضوان كه سابقا ذكر شد و اشاره فرموده بقول خود فعلم ما في قلوبهم بنظر حقير بآنكه قبول توبه بعضى از آنها ظاهرى بوده چنانچه بيان شد و مراد از سكينه گذشت و فتح قريب و مغانم كثيره اشاره بجنگ خيبر است كه معروف بوفور غنائم در آن ميباشد و عزت و قدرت و قهر و غلبه خداوند معلوم و مطابقت افعالش با حكمت و مصلحت در تمام امور از صلح و جنگ و ردّ و قبول مسلّم است و خدا وعده داد بمسلمانان غنائم بسيارى را كه بتدريج تا روز قيامت از كفار بدست آنها ميرسد و تعجيل فرمود در وصول غنائم خيبر براى آنها و بازداشت ايادى كفّاريرا كه عازم بردن غنائم از دست ايشان بودند بغارت چون القاء رعب فرمود در دلهاى آنها كه منصرف شدند و اين وعده براى تشويق ايشان بجهاد بود و براى آنكه ظاهر شود صدق آن و معجزه باشد از پيغمبر براى اهل ايمان كه هر چه وعده داد از فتح و ظفر و عزت و غنيمت در موارد خاصّه و عامّه محقّق و هويدا گرديد و هدايت شوند بآنكه آنچه آورده است او از جانب خدا از ولايت امير المؤمنين و اولاد طاهرين او و غيرها حق محض و محض حق است و اميدوار و مطمئن باشند بصدق مواعيد خدا و پيغمبر
----
جلد 5 صفحه 29
نسبت بآخرت و نعيم بهشت در آتيه خودشان.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
لَيس‌َ عَلَي‌ الأَعمي‌ حَرَج‌ٌ وَ لا عَلَي‌ الأَعرَج‌ِ حَرَج‌ٌ وَ لا عَلَي‌ المَرِيض‌ِ حَرَج‌ٌ وَ مَن‌ يُطِع‌ِ اللّه‌َ وَ رَسُولَه‌ُ يُدخِله‌ُ جَنّات‌ٍ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهَا الأَنهارُ وَ مَن‌ يَتَوَل‌َّ يُعَذِّبه‌ُ عَذاباً أَلِيماً «17» لَقَد رَضِي‌َ اللّه‌ُ عَن‌ِ المُؤمِنِين‌َ إِذ يُبايِعُونَك‌َ تَحت‌َ الشَّجَرَةِ فَعَلِم‌َ ما فِي‌ قُلُوبِهِم‌ فَأَنزَل‌َ السَّكِينَةَ عَلَيهِم‌ وَ أَثابَهُم‌ فَتحاً قَرِيباً «18»
‌بر‌ آدم‌ كور و لنگ‌ و مريض‌ حرجي‌ نيست‌ ‌در‌ ترك‌ جهاد و كسي‌ ‌که‌ اطاعت‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌را‌ ميكند خداوند ‌او‌ ‌را‌ داخل‌ ميفرمايد بهشتهايي‌ ‌که‌ ‌از‌ زير ‌آنها‌ نهرهايي‌ جاري‌ ‌است‌ و كسي‌ ‌که‌ تخلف‌ كرد عذاب‌ ميفرمايد ‌او‌ ‌را‌ عذاب‌ دردناك‌.
لَيس‌َ عَلَي‌ الأَعمي‌ حَرَج‌ٌ وَ لا عَلَي‌ الأَعرَج‌ِ حَرَج‌ٌ وَ لا عَلَي‌ المَرِيض‌ِ حَرَج‌ٌ اينها ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ و مراد مطلق‌ ذوي‌ الاعذار معاف‌ هستند مثل‌ پير مرد فرسوده‌ و دست‌ شكسته‌ و اطفال‌ ‌غير‌ بالغ‌ و مجنون‌ و نساء و ‌غير‌ اينها.
وَ مَن‌ يُطِع‌ِ اللّه‌َ وَ رَسُولَه‌ُ ‌اينکه‌ ‌هم‌ مخصوص‌ بجهاد نيست‌. جميع‌ واجبات‌ شرعيه‌ و ترك‌ مناهي‌ همين‌ حكم‌ ‌را‌ دارد.
يُدخِله‌ُ جَنّات‌ٍ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهَا الأَنهارُ ‌از‌ پاي‌ قصرها و زير اشجار انهار اربعه‌ ‌من‌ ماء ‌غير‌ آسن‌ و لبن‌ ‌لم‌ يتغير طعمه‌ و خمر لذة للشاربين‌ و عسل‌ مصفي‌.
وَ مَن‌ يَتَوَل‌َّ اعراض‌ كرد و مخالفت‌ نمود يُعَذِّبه‌ُ عَذاباً أَلِيماً كلمه يعذبه‌ بنحو اخبار ‌است‌ نه‌ وعيد و تخلف‌ ندارد چون‌ كذب‌ لازم‌ ميآيد.
يُبايِعُونَك‌َ تَحت‌َ الشَّجَرَةِ فَعَلِم‌َ ما فِي‌ قُلُوبِهِم‌ فَأَنزَل‌َ السَّكِينَةَ عَلَيهِم‌ وَ أَثابَهُم‌ فَتحاً قَرِيباً ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ راضي‌ شد خداوند ‌از‌ مؤمنين‌ زماني‌ ‌که‌ بيعت‌ كردند ‌با‌ ‌شما‌ زير شجره‌ ‌پس‌ ميدانست‌ خداوند آنچه‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ ‌پس‌ نازل‌ فرمود سكينه‌ و اطمينان‌ قلبي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ و اثابه‌ فرمود ‌آنها‌ ‌را‌ فتح‌ نزديكي‌.
جلد 16 - صفحه 209
لَقَد رَضِي‌َ اللّه‌ُ عَن‌ِ المُؤمِنِين‌َ بالاترين‌ مقام‌ رضاي‌ الهي‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد:
وَ رِضوان‌ٌ مِن‌َ اللّه‌ِ أَكبَرُ ذلِك‌َ هُوَ الفَوزُ العَظِيم‌ُ توبه‌، آيه 73.
إِذ يُبايِعُونَك‌َ تَحت‌َ الشَّجَرَةِ مراد بيعت‌ حديبيه‌ ‌است‌ ‌که‌ شرحش‌ گذشت‌ و شجره‌ گفتند درخت‌ گردو ‌است‌ ‌که‌ سمره‌ تعبير ميكنند.
فَعَلِم‌َ ما فِي‌ قُلُوبِهِم‌ خداوند ‌از‌ قلوب‌ بندگانش‌ ‌با‌ خبر ‌است‌ ميداند ‌که‌ حقيقت‌ ايمان‌ ‌در‌ قلوب‌ اينها ثابت‌ و ‌از‌ روي‌ صدق‌ و صفا بيعت‌ كردند و واقعيت‌ داشت‌.
فَأَنزَل‌َ السَّكِينَةَ عَلَيهِم‌ ثبات‌ قدم‌ و يقين‌ و اطمينان‌ قلبي‌ بوعده‌هاي‌ الهي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ كشته‌ شوند بدرجه عاليه شهادت‌ نائل‌ و ‌اگر‌ فاتح‌ شدند ترويج‌ دين‌ و اعلاء كلمه اسلام‌ كردند.
تنبيه‌: ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ نزول‌ سكينه‌ شرط ‌آن‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌که‌ چون‌ ‌خدا‌ ميدانست‌ ‌که‌ قلبا ايمان‌ دارند و حقيقتا مؤمن‌ هستند انزال‌ سكينه‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ فرمود و ‌در‌ آيه غار فرمود: فَأَنزَل‌َ السَّكِينَةَ عَلَيهِم‌ و نفرمود عليهما استفاده‌ ميشود ‌که‌ صاحب‌ غار ايمان‌ نداشته‌ و منافق‌ بوده‌.
وَ أَثابَهُم‌ فَتحاً قَرِيباً فتوحات‌ اسلامي‌ بسيار بوده‌ و لكن‌ ظاهر ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ مراد فتح‌ مكه‌ ‌است‌ بقرينه: إِنّا فَتَحنا لَك‌َ فَتحاً مُبِيناً ... الآيات‌ و چون‌ ‌اينکه‌ مؤمنين‌ اكثر مهاجرين‌ بودند ‌پس‌ ‌از‌ فتح‌ مكه‌ منازل‌ ‌خود‌ ‌را‌ تصرف‌ كردند، و آيه: إِذا جاءَ نَصرُ اللّه‌ِ وَ الفَتح‌ُ.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 18)- خشنودی خدا از شرکت کنندگان در بیعت رضوان گفتیم در ماجرای حدیبیه سفرائی میان «پیامبر» صلّی اللّه علیه و اله و «قریش» رد و بدل شد، از جمله پیامبر صلّی اللّه علیه و اله «عثمان بن عفان» را به عنوان نماینده نزد مشرکان مکه فرستاد قریش عثمان را موقتا توقیف کردند، و به دنبال آن در بین مسلمانان شایع شد که عثمان کشته شده پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود: من از اینجا حرکت نمی‌کنم تا با این گروه پیکار کنم.
سپس به زیر درختی که در آنجا بود آمد، و با مردم تجدید بیعت کرد، و از آنها خواست که در پیکار با مشرکان کوتاهی نکنند، و کسی پشت به میدان جهاد نکند.
این بیعت به عنوان «بیعت رضوان» (بیعت خشنودی خداوند) معروف شد، و لرزه بر اندام مشرکان انداخت و نقطه عطفی در تاریخ اسلام بود.
قرآن در اینجا از این ماجرا سخن می‌گوید، می‌فرماید: «خداوند از مؤمنان- هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضی و خشنود شد» (لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ).
هدف از این «بیعت» انسجام هر چه بیشتر نیروها، تقویت روحیه، تجدید آمادگی رزمی، سنجش افکار، و آزمودن میزان فداکاری دوستان وفادار بود.
و خداوند به این مؤمنان فداکار چهار پاداش بزرگ داد که از همه مهمتر رضایت و خشنودی او بود، همان گونه که در آیه 72 سوره توبه نیز می‌خوانیم:
«وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ» و رضا و خشنودی خداوند از همه نعمتهای بهشتی برتر است».
ج4، ص479
سپس می‌افزاید: «خدا آنچه را در درون دلهایشان (از صداقت و ایمان و آمادگی و وفاداری نسبت به این پیمان) نهفته بود می‌دانست، از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد» (فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ).
آن چنان آرامشی که در میان انبوه دشمنان در میان سلاحهای آماده آنها ترس و وحشتی به دل راه نمی‌دادند. و این دومین موهبت الهی نسبت به آنها بود.
و در پایان این آیه به سومین موهبت اشاره کرده، می‌فرماید: «و پیروزی نزدیکی به عنوان پاداش نصیب آنها فرمود» (وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً).
آری! این فتح- که به گفته اکثر مفسران «فتح خیبر» بود- سومین پاداش الهی برای این مؤمنان ایثارگر بود.
و تعبیر به «قریبا» (به زودی) تأییدی است بر این که منظور «فتح خیبر» است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۰


ترجمه

خداوند از مؤمنان -هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضی و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود می‌دانست؛ از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی بعنوان پاداش نصیب آنها فرمود؛

|به راستى خدا هنگامى كه مؤمنان زير درخت با تو بيعت مى‌كردند از آنها راضى شد و از آنچه در دلشان [از صدق نيت‌] بود آگاه گرديد، پس آرامش را بر آنها نازل كرد و فتحى نزديك (فتح خيبر) را به آنها پاداش داد
به راستى خدا هنگامى كه مؤمنان، زير آن درخت با تو بيعت مى‌كردند از آنان خشنود شد، و آنچه در دلهايشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پيروزى نزديكى به آنها پاداش داد.
خدا از مؤمنانی که زیر درخت (معهود حدیبیّه) با تو بیعت کردند به حقیقت خشنود گشت و از وفا و خلوص قلبی آنها آگاه بود که وقار و اطمینان کامل بر ایشان نازل فرمود و به فتحی نزدیک (که فتح خیبر بود) پاداش داد.
یقیناً خدا از مؤمنان هنگامی که زیر آن درخت [که در منطقه حدیبیه بود] با تو بیعت می کردند خشنود شد، و خدا آنچه را [از خلوص نیّت و پاکی قصد] در دل هایشان بود می دانست، در نتیجه آرامش را بر آنان نازل کرد، و پیروزی نزدیکی را [که پیروزی در خیبر بود] به آنان پاداش داد.
خدا از مؤمنان آن هنگام كه در زير درخت با تو بيعت كردند، خشنود گشت و دانست كه در دلشان چه مى‌گذرد. پس آرامش بر آنها نازل كرد و به فتحى نزديك پاداششان داد،
به راستی که خداوند از مؤمنان، چون با تو در زیر آن درخت بیعت کردند، خشنود شد، و می‌دانست که در دلهایشان چیست، و آنگاه آرامش [خود] را بر آنان نازل کرد و به پیروزی‌ای نزدیک پاداششان داد
هر آينه خداى از مؤمنان خشنود شد آنگاه كه با تو در زير آن درخت- در حديبيه- بيعت مى‌كردند، آنچه را در دلهاشان بود- از راستى و پاكى نيت و وفا- دانست، پس آرامش را بر آنان فرو آورد و ايشان را پيروزيى نزديك- فتح خيبر- پاداش داد،
خداوند از مؤمنان راضی گردید همان دم که در زیر درخت با تو بیعت کردند. خدا می‌دانست آنچه را که در درون دلهایشان (از صداقت و ایمان و اخلاص و وفاداری به اسلام) نهفته بود، لذا اطمینان خاطری به دلهایشان داد، و فتح نزدیکی را (گذشته از نعمت سرمدی آخرت) پاداششان کرد.
خدا بی‌گمان هنگامی که مؤمنان، زیر (آن) درخت با تو بیعت می‌کردند از آنان خشنود شد. پس آنچه در دل‌هایشان بود دانست و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پیروزی نزدیکی را به آنان پاداش داد.
همانا خوشنود شد خدا از مؤمنان گاهی که پیمان بستند (بیعت کردند) با تو زیر آن درخت پس دانست آنچه در دلهای ایشان است پس فرود آورد آرامش را بر ایشان و پاداش داد بدیشان پیروزئی نزدیک را


الفتح ١٧ آیه ١٨ الفتح ١٩
سوره : سوره الفتح
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِذْ»: آن دم. بدانگاه. «الشَّجَرَةِ»: مراد درخت بزرگ و گشنی است که در حدیبیه بود و مؤمنان در زیر سایه آن با پیغمبر تجدید بیعت کردند و این پیمان به سبب خوشنودی خدا از آن مؤمنان «بَیْعَةُالرِّضْوان» نام گرفت. «السَّکِینَةَ»: (نگا: آیه . «أَثَابَهُمْ»: (نگا: آل‌عمران / مائده / ). «فَتْحاً قَرِیباً»: مراد صلح حدیبیه است که منشأ آزادی دعوت اسلام و فتوحات بیشمار گردید. برخی هم آن را فتح خیبر، و گروهی نیز فتح مکه می‌دانند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

این آیه درباره اهل حدیبیه و اصحاب بیعة الرّضوان نازل شده و علت آن چنین بوده است که در سال ششم هجرت رسول خدا صلى الله علیه و آله قصد زیارت خانه کعبه نمود و هفتاد شتر با خود می‌برد که قربانى نماید قریش با هم جمع شدند و خود را آماده جنگ با پیامبر نمودند و متفق القول شدند که نگذارند پیامبر به مکه بیاید تا این که رسول خدا صلی الله علیه و آله از بی‌راهه وارد حدیبیه شد.

اهل مکه خبردار شدند بعد از فرستادن نمایندگانى از براى مذاکره پیامبر براى این که مسلمین را براى مقابله هم‌آهنگ نماید، منادى ندا نمود. البیعة البیعة، مردم زیر درخت سمرة با پیامبر بیعت نمودند و عاقبة الامر کار آن سال به صلح منجر گردید و از طرف قریش سهیل بن عمرو نزد پیامبر آمد و صلح کردند[۱] چنان که این روایت از سلمة بن الاکوع نیز نقل شده است.[۲]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً «18»

همانا خداوند از مؤمنان راضى شد، آنگاه كه (در حديبيّه) زير آن درخت با تو بيعت كردند، پس خداوند آنچه را در دل‌هايشان (از ايمان و صداقت) بود، دانست، بنابراين آرامش را بر آنان نازل كرد و پيروزى نزديكى را پاداش آنان قرار داد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً «18»

جلد 12 - صفحه 157

لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ‌: هر آينه بتحقيق خدا راضى گرديد، عَنِ الْمُؤْمِنِينَ‌: از ايمان آوردگان اصحاب، إِذْ يُبايِعُونَكَ‌: زمانى را كه بيعت كردند با تو، تَحْتَ الشَّجَرَةِ: در زير درخت ثمره، فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ‌: پس داند خدا آنچه در دلهاى ايشان است از خلوص نيت و حسن عقيده در زير درخت و وقار و صداقت نسبت به تو، فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ‌: پس نازل فرمود آنچه سبب سكونت و آرميدن قلب ايشان بود بر ايشان، يعنى الطافى كه مقوى قلب ايشان بود از شجاعت و صلح حديبيه و حجج داله بر غلبه آنها، وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً: و پاداش داد ايشان را بدين بيعت فتحى نزديك كه فتح خيبر است يا مكه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى‌ قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا كَما تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً «16» لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‌ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلِيماً «17» لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً «18» وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «19» وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً «20»

ترجمه‌

بگو به بازماندگان از باديه نشينان زود باشد كه خوانده شويد بسوى گروهى صاحبان شجاعت و دليرى بسيار كه كارزار كنيد با آنها يا اسلام آورند پس اگر اطاعت كنيد ميدهد بشما خدا مزدى خوب و اگر روى بگردانيد همچنانكه روى گردانديد پيشتر عذاب كند شما را عذابى دردناك‌

نيست بر كور گناهى و نه بر لنگ گناهى و نه بر بيمار گناهى و هر كه اطاعت كند خدا و پيغمبرش را داخل ميكند او را در بهشتهائى كه ميرود از زير آنها نهرها و كسيكه روى گرداند عذاب كند او را عذابى دردناك‌

بتحقيق خوشنود شد خدا از مؤمنان وقتى كه بيعت ميكردند با تو در زير آن درخت پس دانست آنچه را كه در دلهاى ايشانست پس فرو فرستاد آرامش را بر ايشان و پاداش داد بآنان فتحى نزديك‌

و غنيمتهاى بسيار كه برگيرند آنرا و باشد خدا تواناى درست كردار

وعده داد بشما خدا غنيمتهاى بسيارى كه برگيريد آنها را پس زود مهيّا فرمود براى شما اين را و باز داشت دستهاى مردمانرا از شما و تا باشد آيتى براى مؤمنان و هدايت كند شما را


جلد 5 صفحه 28

براهى راست.

تفسير

خداوند متعال به پيغمبر خود دستور فرموده كه باعراب متخلّف مذكور در آيات سابقه بفرمايد اگر شما راست ميگوئيد و طالب جهاد در راه خدائيد من بعدا شما را دعوت ميكنم براى جنگ با قوميكه داراى شجاعت و شهامت فوق العاده باشند و بايد يكى از دو امر واقع شود جنگ شما يا اسلام آنها و بعضى يسلموا بدون نون قرائت نموده‌اند يعنى الى ان يسلموا و اشاره فرموده بقول خود كما تولّيتم من قبل به اعراض آنها از تبعيّت در واقعه حديبيّه كه مفصلا ذكر شده است و نفى فرموده مشقّت تكليف و گناه مخالفت آنرا از كور و لنگ و بيمار بعد از تهديد آنها بعذاب اليم در صورت تخلّف و تكرار فرموده ثواب اطاعت را براى تفصيل و عذاب مخالفت را براى تعميم و مقدّم داشته وعد را بر وعيد براى سبقت رحمت بر غضب و در بيان مراد از آن قوم اقوال مختلفه‌اى نقل شده كه حاجت بذكر آنها نيست و بيان فرموده قبول توبه اهل ايمانرا در بيعت رضوان كه سابقا ذكر شد و اشاره فرموده بقول خود فعلم ما في قلوبهم بنظر حقير بآنكه قبول توبه بعضى از آنها ظاهرى بوده چنانچه بيان شد و مراد از سكينه گذشت و فتح قريب و مغانم كثيره اشاره بجنگ خيبر است كه معروف بوفور غنائم در آن ميباشد و عزت و قدرت و قهر و غلبه خداوند معلوم و مطابقت افعالش با حكمت و مصلحت در تمام امور از صلح و جنگ و ردّ و قبول مسلّم است و خدا وعده داد بمسلمانان غنائم بسيارى را كه بتدريج تا روز قيامت از كفار بدست آنها ميرسد و تعجيل فرمود در وصول غنائم خيبر براى آنها و بازداشت ايادى كفّاريرا كه عازم بردن غنائم از دست ايشان بودند بغارت چون القاء رعب فرمود در دلهاى آنها كه منصرف شدند و اين وعده براى تشويق ايشان بجهاد بود و براى آنكه ظاهر شود صدق آن و معجزه باشد از پيغمبر براى اهل ايمان كه هر چه وعده داد از فتح و ظفر و عزت و غنيمت در موارد خاصّه و عامّه محقّق و هويدا گرديد و هدايت شوند بآنكه آنچه آورده است او از جانب خدا از ولايت امير المؤمنين و اولاد طاهرين او و غيرها حق محض و محض حق است و اميدوار و مطمئن باشند بصدق مواعيد خدا و پيغمبر


جلد 5 صفحه 29

نسبت بآخرت و نعيم بهشت در آتيه خودشان.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لَيس‌َ عَلَي‌ الأَعمي‌ حَرَج‌ٌ وَ لا عَلَي‌ الأَعرَج‌ِ حَرَج‌ٌ وَ لا عَلَي‌ المَرِيض‌ِ حَرَج‌ٌ وَ مَن‌ يُطِع‌ِ اللّه‌َ وَ رَسُولَه‌ُ يُدخِله‌ُ جَنّات‌ٍ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهَا الأَنهارُ وَ مَن‌ يَتَوَل‌َّ يُعَذِّبه‌ُ عَذاباً أَلِيماً «17» لَقَد رَضِي‌َ اللّه‌ُ عَن‌ِ المُؤمِنِين‌َ إِذ يُبايِعُونَك‌َ تَحت‌َ الشَّجَرَةِ فَعَلِم‌َ ما فِي‌ قُلُوبِهِم‌ فَأَنزَل‌َ السَّكِينَةَ عَلَيهِم‌ وَ أَثابَهُم‌ فَتحاً قَرِيباً «18»

‌بر‌ آدم‌ كور و لنگ‌ و مريض‌ حرجي‌ نيست‌ ‌در‌ ترك‌ جهاد و كسي‌ ‌که‌ اطاعت‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌را‌ ميكند خداوند ‌او‌ ‌را‌ داخل‌ ميفرمايد بهشتهايي‌ ‌که‌ ‌از‌ زير ‌آنها‌ نهرهايي‌ جاري‌ ‌است‌ و كسي‌ ‌که‌ تخلف‌ كرد عذاب‌ ميفرمايد ‌او‌ ‌را‌ عذاب‌ دردناك‌.

لَيس‌َ عَلَي‌ الأَعمي‌ حَرَج‌ٌ وَ لا عَلَي‌ الأَعرَج‌ِ حَرَج‌ٌ وَ لا عَلَي‌ المَرِيض‌ِ حَرَج‌ٌ اينها ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ و مراد مطلق‌ ذوي‌ الاعذار معاف‌ هستند مثل‌ پير مرد فرسوده‌ و دست‌ شكسته‌ و اطفال‌ ‌غير‌ بالغ‌ و مجنون‌ و نساء و ‌غير‌ اينها.

وَ مَن‌ يُطِع‌ِ اللّه‌َ وَ رَسُولَه‌ُ ‌اينکه‌ ‌هم‌ مخصوص‌ بجهاد نيست‌. جميع‌ واجبات‌ شرعيه‌ و ترك‌ مناهي‌ همين‌ حكم‌ ‌را‌ دارد.

يُدخِله‌ُ جَنّات‌ٍ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهَا الأَنهارُ ‌از‌ پاي‌ قصرها و زير اشجار انهار اربعه‌ ‌من‌ ماء ‌غير‌ آسن‌ و لبن‌ ‌لم‌ يتغير طعمه‌ و خمر لذة للشاربين‌ و عسل‌ مصفي‌.

وَ مَن‌ يَتَوَل‌َّ اعراض‌ كرد و مخالفت‌ نمود يُعَذِّبه‌ُ عَذاباً أَلِيماً كلمه يعذبه‌ بنحو اخبار ‌است‌ نه‌ وعيد و تخلف‌ ندارد چون‌ كذب‌ لازم‌ ميآيد.

يُبايِعُونَك‌َ تَحت‌َ الشَّجَرَةِ فَعَلِم‌َ ما فِي‌ قُلُوبِهِم‌ فَأَنزَل‌َ السَّكِينَةَ عَلَيهِم‌ وَ أَثابَهُم‌ فَتحاً قَرِيباً ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ راضي‌ شد خداوند ‌از‌ مؤمنين‌ زماني‌ ‌که‌ بيعت‌ كردند ‌با‌ ‌شما‌ زير شجره‌ ‌پس‌ ميدانست‌ خداوند آنچه‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ ‌پس‌ نازل‌ فرمود سكينه‌ و اطمينان‌ قلبي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ و اثابه‌ فرمود ‌آنها‌ ‌را‌ فتح‌ نزديكي‌.

جلد 16 - صفحه 209

لَقَد رَضِي‌َ اللّه‌ُ عَن‌ِ المُؤمِنِين‌َ بالاترين‌ مقام‌ رضاي‌ الهي‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد:

وَ رِضوان‌ٌ مِن‌َ اللّه‌ِ أَكبَرُ ذلِك‌َ هُوَ الفَوزُ العَظِيم‌ُ توبه‌، آيه 73.

إِذ يُبايِعُونَك‌َ تَحت‌َ الشَّجَرَةِ مراد بيعت‌ حديبيه‌ ‌است‌ ‌که‌ شرحش‌ گذشت‌ و شجره‌ گفتند درخت‌ گردو ‌است‌ ‌که‌ سمره‌ تعبير ميكنند.

فَعَلِم‌َ ما فِي‌ قُلُوبِهِم‌ خداوند ‌از‌ قلوب‌ بندگانش‌ ‌با‌ خبر ‌است‌ ميداند ‌که‌ حقيقت‌ ايمان‌ ‌در‌ قلوب‌ اينها ثابت‌ و ‌از‌ روي‌ صدق‌ و صفا بيعت‌ كردند و واقعيت‌ داشت‌.

فَأَنزَل‌َ السَّكِينَةَ عَلَيهِم‌ ثبات‌ قدم‌ و يقين‌ و اطمينان‌ قلبي‌ بوعده‌هاي‌ الهي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ كشته‌ شوند بدرجه عاليه شهادت‌ نائل‌ و ‌اگر‌ فاتح‌ شدند ترويج‌ دين‌ و اعلاء كلمه اسلام‌ كردند.

تنبيه‌: ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ نزول‌ سكينه‌ شرط ‌آن‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌که‌ چون‌ ‌خدا‌ ميدانست‌ ‌که‌ قلبا ايمان‌ دارند و حقيقتا مؤمن‌ هستند انزال‌ سكينه‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ فرمود و ‌در‌ آيه غار فرمود: فَأَنزَل‌َ السَّكِينَةَ عَلَيهِم‌ و نفرمود عليهما استفاده‌ ميشود ‌که‌ صاحب‌ غار ايمان‌ نداشته‌ و منافق‌ بوده‌.

وَ أَثابَهُم‌ فَتحاً قَرِيباً فتوحات‌ اسلامي‌ بسيار بوده‌ و لكن‌ ظاهر ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ مراد فتح‌ مكه‌ ‌است‌ بقرينه: إِنّا فَتَحنا لَك‌َ فَتحاً مُبِيناً ... الآيات‌ و چون‌ ‌اينکه‌ مؤمنين‌ اكثر مهاجرين‌ بودند ‌پس‌ ‌از‌ فتح‌ مكه‌ منازل‌ ‌خود‌ ‌را‌ تصرف‌ كردند، و آيه: إِذا جاءَ نَصرُ اللّه‌ِ وَ الفَتح‌ُ.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 18)- خشنودی خدا از شرکت کنندگان در بیعت رضوان گفتیم در ماجرای حدیبیه سفرائی میان «پیامبر» صلّی اللّه علیه و اله و «قریش» رد و بدل شد، از جمله پیامبر صلّی اللّه علیه و اله «عثمان بن عفان» را به عنوان نماینده نزد مشرکان مکه فرستاد قریش عثمان را موقتا توقیف کردند، و به دنبال آن در بین مسلمانان شایع شد که عثمان کشته شده پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود: من از اینجا حرکت نمی‌کنم تا با این گروه پیکار کنم.

سپس به زیر درختی که در آنجا بود آمد، و با مردم تجدید بیعت کرد، و از آنها خواست که در پیکار با مشرکان کوتاهی نکنند، و کسی پشت به میدان جهاد نکند.

این بیعت به عنوان «بیعت رضوان» (بیعت خشنودی خداوند) معروف شد، و لرزه بر اندام مشرکان انداخت و نقطه عطفی در تاریخ اسلام بود.

قرآن در اینجا از این ماجرا سخن می‌گوید، می‌فرماید: «خداوند از مؤمنان- هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضی و خشنود شد» (لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ).

هدف از این «بیعت» انسجام هر چه بیشتر نیروها، تقویت روحیه، تجدید آمادگی رزمی، سنجش افکار، و آزمودن میزان فداکاری دوستان وفادار بود.

و خداوند به این مؤمنان فداکار چهار پاداش بزرگ داد که از همه مهمتر رضایت و خشنودی او بود، همان گونه که در آیه 72 سوره توبه نیز می‌خوانیم:

«وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ» و رضا و خشنودی خداوند از همه نعمتهای بهشتی برتر است».

ج4، ص479

سپس می‌افزاید: «خدا آنچه را در درون دلهایشان (از صداقت و ایمان و آمادگی و وفاداری نسبت به این پیمان) نهفته بود می‌دانست، از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد» (فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ).

آن چنان آرامشی که در میان انبوه دشمنان در میان سلاحهای آماده آنها ترس و وحشتی به دل راه نمی‌دادند. و این دومین موهبت الهی نسبت به آنها بود.

و در پایان این آیه به سومین موهبت اشاره کرده، می‌فرماید: «و پیروزی نزدیکی به عنوان پاداش نصیب آنها فرمود» (وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً).

آری! این فتح- که به گفته اکثر مفسران «فتح خیبر» بود- سومین پاداش الهی برای این مؤمنان ایثارگر بود.

و تعبیر به «قریبا» (به زودی) تأییدی است بر این که منظور «فتح خیبر» است.

نکات آیه

۱ - خشنودى و رضایت حتمى خداوند، از مؤمنان بیعت کننده با پیامبر(ص) در سفر حدیبیه (لقد رضى اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجرة)

۲ - پدید آمدن شرایطى حساس و نیازمند اخذ بیعتى ویژه از مسلمانان، در جریان حدیبیه (لقد رضى اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجرة) ایمان نخستین، خود بیعتى با پیامبر(ص) است. حال از این که دوباره از مؤمنان بیعت گرفته شد، ویژه و حساس بودن شرایط استفاده مى شود.

۳ - «بیعت رضوان»، حرکتى مؤثر و سرنوشت ساز، در جریان حدیبیه (لقد رضى اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجرة) تأکید خداوند در این آیات، بر مسأله بیعت مؤمنان و اعلام رضایت از آنان، حکایت از اهمیت این رخداد در روند حرکت اسلام دارد.

۴ - بیعت ویژه مؤمنان با پیامبر(ص)، در جریان حدیبیه، باعث غفران لغزش هاى گذشته آنان نزد خداوند * (لقد رضى اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجرة) تعبیر «رضى اللّه عن المؤمنین» - به جاى تعبیر «رضى عن بیعتکم» - این برداشت را افاده مى کند که خود مؤمنان - علاوه بر عملشان - مورد رضایت الهى قرار گرفتند.

۵ - اهمیت اخذ بیعت مجدد رهبرى از پیروان، در شرایط حساس و سرنوشت ساز (لقد رضى اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجرة) پیامبر(ص)، در جریان پرمخاطره حدیبیه اقدام به اخذ بیعت کرد و خداوند نیز آن را تأیید نمود، بنابراین، اخذ بیعت در موارد مشابه آن، مطلوب است.

۶ - صورت گرفتن بیعت رضوان، در سایه درخت «سمره» (یبایعونک تحت الشجرة) «الف و لام» در «الشجرة» براى عهد است و اشاره به درخت خاصى دارد که بیعت زیر آن صورت گرفت.

۷ - خداوند، آگاه از خلوص و صداقت باطنى مؤمنان در بیعت رضوان (لقد رضى اللّه ... فعلم ما فى قلوبهم) مراد از «ما» در «ما فى قلوبهم» - به قرینه «رضى اللّه...» مى تواند صداقت و خلوص مؤمنان باشد; زیرا این امور است که رضایت و خشنودى را در پى دارد.

۸ - اقدام مؤمنان، به بیعت رضوان، على رغم همه نگرانى ها و احساس خطرها* (یبایعونک تحت الشجرة فعلم ما فى قلوبهم) مى توان گفت: مراد از «ما فى قلوبهم» - به قرینه «فأنزل السکینة» - نوعى اضطراب و نگرانى و احساس خطر نسبت به رخدادهاى آینده آن سفر باشد.

۹ - نزول آرامش از سوى خداوند بر قلب مؤمنان، در شرایط نگران کننده قبل از صلح حدیبیه (فعلم ما فى قلوبهم فأنزل السکینة علیهم) از تعبیر «فأنزل السکینة» وجود نوعى نگرانى در آن شرایط حساس استفاده مى شود.

۱۰ - منافات نداشتن کمال و ارزش عمل مؤمنان، با داشتن نگرانى از مشکلات آن (رضى اللّه عن المؤمنین ... فأنزل السکینة علیهم) رضایت الهى، نشانگر ارزش بیعت مؤمنان است. «أنزل السکینة» نیز بیانگر وجود نوعى اضطراب و نگرانى در دل آنان است.

۱۱ - قلب انسان ها، در احاطه علم الهى و مسخر اراده او (فعلم ما فى قلوبهم فأنزل السکینة علیهم) نزول آرامش بر قلب مؤمنان، مى رساند که قلب ها در برابر اراده الهى، تأثیرپذیر و مسخّرند.

۱۲ - اطمینان و آرامش در طریق انجام دادن تکالیف الهى، موهبتى خداوندى است. (رضى اللّه ... یبایعونک ... فأنزل السکینة علیهم)

۱۳ - صلح حدیبیه و پیروزى هاى پس از آن، پاداش الهى به مؤمنان حاضر در بیعت رضوان (لقد رضى اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک ... و أثبهم فتحًا قریبًا) بنابراین که مراد از «فتحاً قریباً» - به قرینه سیاق آیات - صلح حدیبیه باشد، برداشت یاد شده به دست مى آید.

۱۴ - آرامش درونى، و پیروزى صلح حدیبیه و فتح خیبر، نتیجه بیعت مهم مؤمنان با پیامبر(ص) (إذ یبایعونک تحت الشجرة ... فأنزل السکینة علیهم و أثبهم فتحًا قریبًا) عبارت «فتحاً قریباً» ممکن است اشاره به «فتحاً مبیناً» (صلح حدیبیه) و یا فتح خیبر داشته باشد; چه این که هر دو فتح با فاصله اى نه چندان دور، صورت گرفته و اطلاق فتح قریب بر هر دو ممکن است.

۱۵ - پیمان وفادارى با رهبرى الهى، درپى دارنده آسایش روحى و پیروزى عملى براى امت* (یبایعونک ... فأنزل السکینة علیهم و أثبهم فتحًا قریبًا) مى توان از مورد آیه، الغاى خصوصیت کرده و به موارد مشابه سرایت داد.

۱۶ - آرامش و اطمینان روحى ملت ها زمینه ساز دستیابى آنان به پیروزى (فأنزل السکینة علیهم و أثبهم فتحًا قریبًا) تقدم «أنزل السکینة» بر «أثابهم...» اشاره به تقدم معنوى و ملازمه بین آن دو دارد.

۱۷ - رضا و خشنودى الهى، داراى بازتاب هاى عینى و مهم در زندگى انسان (لقد رضى اللّه ... فأنزل السکینة علیهم و أثبهم فتحًا قریبًا) «فأنزل السکینة...» نتیجه «رضى اللّه» به شمار مى آید.

موضوعات مرتبط

  • آرامش: آثار آرامش ۱۶; منشأ آرامش ۱۲، ۱۴
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲
  • اطمینان: آثار اطمینان ۱۶
  • امتها: زمینه آرامش امتها ۱۵; زمینه پیروزى امتها ۱۵
  • بیعت: اهمیت تجدید بیعت ۵
  • بیعت رضوان: آثار بیعت رضوان ۳، ۱۳، ۱۴; اخلاص در بیعت رضوان ۷; قصه بیعت رضوان ۷، ۸; مکان بیعت رضوان ۶
  • پیروزى: زمینه پیروزى ۱۶
  • تکلیف: عمل به تکلیف ۱۲
  • خدا: آثار رضایت خدا ۱۷; آمرزشهاى خدا ۴; پاداشهاى خدا ۱۳; علم غیب خدا ۷; نعمتهاى خدا ۱۲; وسعت علم خدا ۱۱
  • درخت سمره: نقش درخت سمره ۶
  • رضایت خدا: مشمولان رضایت خدا ۱
  • رهبران دینى: آثار بیعت با رهبران دینى ۱۵
  • رهبرى: تجدید بیعت با رهبرى ۵
  • زندگى: عوامل مؤثر در زندگى ۱۷
  • صلح حدیبیه: اهمیت صلح حدیبیه ۱۳; قصه صلح حدیبیه ۱، ۲، ۳، ۴، ۹; منشأ صلح حدیبیه ۱۴
  • غزوه خیبر: منشأ پیروزى غزوه خیبر ۱۴
  • قلب: منشأ تسخیر قلب ۱۱
  • مؤمنان: احساس خطر مؤمنان ۸; اخلاص مؤمنان ۷; ارزش عمل مؤمنان ۱۰; زمینه آمرزش مؤمنان ۴; صداقت مؤمنان ۷; منشأ آرامش مؤمنان ۹; نگرانى مؤمنان ۸، ۱۰
  • محمد(ص): آثار بیعت با محمد(ص) ۱۴; بیعت با محمد(ص) ۴; پاداش بیعت کنندگان با محمد(ص) ۱۳; رضایت از بیعت کنندگان با محمد(ص) ۱; فضایل بیعت کنندگان با محمد(ص) ۱
  • مسلمانان: بیعت از مسلمانان ۲

منابع

  1. تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار.
  2. تفسیر ابن ابى حاتم.