الدخان ١١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۶#link145 | آيات ۹ - ۳۳ سوره دخان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۶#link145 | آيات ۹ - ۳۳ سوره دخان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۶#link146 | اقوال مختلف مفسرين درباره عذاب دخان (فارتقب يوم تاءتى السماء بدخان مبين ...))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۶#link146 | اقوال مختلف مفسرين درباره عذاب دخان (فارتقب يوم تاءتى السماء بدخان مبين ...))]] | ||
خط ۳۶: | خط ۳۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link149 | (رواياتى درباره عذاب دخان ، و گرييدن زمين و آسمان )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link149 | (رواياتى درباره عذاب دخان ، و گرييدن زمين و آسمان )]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۸#link70 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۸#link70 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ «9» فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ «10» يَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ «11» | |||
(كافران اين را باور ندارند،) بلكه آنان در شكى (عميق و پيوسته با حقايق) بازى مىكنند. پس منتظر روزى باش كه آسمان دودِ نمايانى را با خود مىآورد. (دودى كه) همه مردم را فرا مىگيرد. اين است عذاب دردناك. | |||
===نکته ها=== | |||
قرآن دو بار كلمه «فَارْتَقِبْ» به كار رفته كه هر دو بار در اين سوره است. اين تعبير تهديدى براى كافران و نوعى دلدارى به پيامبر صلى الله عليه و آله است. | |||
گرچه بعضى ظهور دود را كنايه از قحطى و بدبختى در دنيا گرفتهاند، ولى ظاهراً مراد از دود همان دودى است كه در آستانه قيامت يا خود قيامت پيدا مىشود. | |||
===پیام ها=== | |||
1- شك بايد زمينهى بررسى و مقدّمه تحقيق و يقين باشد، نه بستر غفلت و بطالت. شك پايدار مورد انتقاد و توبيخ است. «فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ» | |||
2- در دلائل توحيد ابهام و پيچيدگى نيست و ريشهى شك كافران، لجاجتى است كه در درون خود آنان است. «بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ» | |||
3- منكران وحى، منطق و برهانى ندارند و تلاش و زندگى آنان حركتى بازيگرانه | |||
جلد 8 - صفحه 492 | |||
است. «فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ» | |||
4- بعد از استدلال نوبت تهديد است. رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... فَارْتَقِبْ ... | |||
5- آسمانها در آينده به صورت دود و گاز خواهد شد. تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ ... | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ «11» | |||
يَغْشَى النَّاسَ: فراگيرد و احاطه نمايد همه مردمان را و ايشان چون مشاهده كنند گويند: هذا عَذابٌ أَلِيمٌ: اينست عذابى دردناك كه خداى تعالى بر ما گماشته. | |||
تبصره: مفسرين را در اين آيه اقوالى است: | |||
1- ابن مسعود روايت نموده چون قريش ايمان نمىآوردند و حضرت را اذيت بسيار نمودند، حضرت دعا نمودند خدايا سخت گردان اخذ و سخط خود را بر بنى مضر و سالهاى يوسف را بر ايشان تنگ گير. حق تعالى هفت سال قحط و غلا را بر ايشان مسلط نمود تا كار تنگى بجائى رسيد كه از غايت گرسنگى سگهاى مرده و استخوانهاى آنها را خوردند و سرگين و پشمهاى شتر را با خون ممزوج نموده مىخوردند و به جهت شدت گرسنگى به مرتبهاى چشمهاى ايشان خيره و تيره شد كه ميان خود و آسمان مثل دخان و غبار مىديدند، و اگر با هم سخن مىگفتند كلام هم مىشنيدند اما يكديگر را نمىديدند، و به سبب نيامدن باران، غبار بسيار از زمين برانگيخته مىشد و به شكل دود در نواحى و اقطار منتشر گرديد و آن را سنة الغبراء گفتند. عاقبت ابو سفيان با جمعى خدمت حضرت گفتند: تو ما را به صله رحم امر مىكنى و قوم تو به گرسنگى هلاك شدند، سوگند خوردند كه اگر دفع اين عذاب كنى ما ايمان آريم؛ حضرت به | |||
جلد 12 - صفحه 14 | |||
زبان قوم دعا فرمود: | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ «3» فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ «4» أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ «5» رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «6» | |||
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ «7» لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ «8» بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ «9» فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ «10» يَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ «11» | |||
ترجمه | |||
سوگند بكتاب واضح روشن | |||
همانا ما فرستاديم آنرا در شب با بركت و خيرى همانا ما بوديم بيم دهندگان | |||
در آن تقدير شود هر كار درستى | |||
بفرمانى از نزد ما همانا ما بوديم فرستندگان | |||
براى بخشش از پروردگار تو همانا او است آن شنواى دانا | |||
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است اگر هستيد يقين كنندگان نيست | |||
معبودى جز او زنده ميكند و ميميراند پروردگار شما و پروردگار پدران شما كه پيشينيانند | |||
ولى آنها در شك ببازى مشغول ميباشند | |||
پس انتظار كش روزى را كه مىآورد آسمان دود آشكارى را | |||
كه فرا ميگيرد مردمان را اينست عذاب دردناك. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بعد از افتتاح سوره بلفظ حم كه بيان آن در سور سابقه شد قسم ياد فرموده بقرآن كه نوشته آشكار خدا و بيان كننده معارف حقّه حقيقيّه است كه ما نازل نموديم آنرا در شب با خير و بركتى كه آن شب قدر است يكجا در بيت المعمور كه مسجد ملائكه است در آسمان و بتدريج در ظرف مدّت بيست سال بر پيغمبر خود محمّد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم چون بناى ما بر اين بوده كه ميترسانديم بندگان خود را از اموريكه بايد از آن اجتناب نمايند از فعل | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 621 | |||
حرام و ترك واجب و در آن شب خداوند تقدير ميفرمايد هر امرى را از خير و شرّ و خوب و بد و هر چه واقع شود در مدّت يك سال و از براى او است تغيير و تبديل و تقديم و تأخير در اجلها و روزيها و بلاها و مرضها و عوارض ديگر و زياد ميكند و كم مينمايد بر حسب مشيّت و اراده خود هر چه را بخواهد و بتوسط ولىّ زمان در خارج تحقّق مىيابد چنانچه از روايت مجمع از صادقين عليهما السّلام و روايت قمّى ره از آن دو و از امام كاظم عليه السّلام استفاده ميشود و در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام امر حكيم كه در شب قدر نازل ميشود بيك حكم محكم كه اختلاف در آن بهيچ وجه روى ندهد تفسير شده و خدا ميفرمايد مقدّر ميشود هر امر محكمى در حاليكه امرى است از نزد ما چون بناى ما بر ارسال رسل و انزال كتب بوده و هست براى بخشش و بخشايش از جانب پروردگار بر بندگان و خداوند او است كه تمام ادعيه و اقوال مردم را ميشنود و بتمام حوائج و اعمال آنها دانا و خبير است او خالق و مربّى و نگهدار آسمانها و زمين و تمام موجودات ما بين آنها است و اگر مردم اهل تحصيل معرفت و يقين باشند باين تصديق نائل خواهند شد و كلمه رب در ربّ السّموات يا بدل است از رب در ربّك يا خبر است از مبتداء محذوف كه هو باشد و لذا برفع نيز قرائت شده و آن احسن است و معبود بحق منحصر در خدا است كه هميشه مىبينيد در كار است زنده ميكند و ميميراند چنانچه پيشينيان و پدران شما را بوجود آورد و ميراند و شما را پديد آورد و ميميراند ولى افسوس كه مردم نادان در شك و ترديد بسر ميبرند و در مقام تحصيل علم و معرفت نيستند و سرگرم بدنياى دو روزه و لهو و لعب كودكانه آن شدهاند و از آخرت و عاقبت امرشان بىخبرند پس منتظر باش و بگو منتظر باشند روزى را كه در آسمان دودى آشكار گردد كه بين مشرق و مغرب را پر كند و چهل شبانه روز بماند و از آن دود مؤمن حالتى مانند زكام پيدا كند و كافر مانند مست گردد و دود از راه بينى و گوش و نشيمنش بيرون آيد و اين اوّلين علامت از علائم قيامت است كه در حديث نبوى ذكر شده و قريب به اين معنى را از امير المؤمنين عليه السّلام در جوامع نقل نموده و قمّى ره نقل فرموده اين وقتى است كه بيرون آيند از قبرها در رجعت فرو گيرد آنها را تاريكى پس گويند اين عذابى است دردناك و فرق در لغت حكم كردن و جدا | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 622 | |||
نمودن است و اينجا تقدير و تفصيل اراده شده. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَغشَي النّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ «11» | |||
که اينکه دخان فرو ميگيرد ناس را اينکه است عذاب دردناك. | |||
و امّا موقع دوّم در دوره رجعت است که كساني که از كفّار و ظلمه رجعت ميكنند، در حديث از إبن شهر آشوب که ميگويد: روي عن النّبيّ (ص) و حديث مفصّل است و خلاصه آن اينکه است که اينکه هايي که رجعت ميكنند از كفّار و ظالمين آن قدر مبتلا بجوع و گرسنگي ميشوند که چشم آنها تار ميشود، و باندازيي که سگهاي مرده و جيفههاي گنديده و استخوانهاي مردگان را ميخورند حتّي زنهاي آنها اطفال خود را ميخورند، و عالم بنظر آنها دودي ميآيد. لكن اينکه حديث اوّلا سند ندارد چون ميگويد: روي عن النّبيّ، و ثانيا بسيار بعيد است. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 11)- دودی که «تمام مردم را فرا میگیرد»! (یَغْشَی النَّاسَ). | |||
و سپس به آنها گفته میشود: «این عذاب دردناک الهی است»! (هذا عَذابٌ أَلِیمٌ). | |||
ج4، ص393 | |||
منظور از «دخان مبین» همان دود غلیظی است که در پایان جهان و در آستانه قیامت صفحه آسمان را میپوشاند، و نشانه فرا رسیدن لحظات آخر دنیا و سر آغاز عذاب الیم الهی برای ظالمان و مفسدان است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۷
ترجمه
الدخان ١٠ | آیه ١١ | الدخان ١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هذا»: این عذاب قیامت. این قحطی و خشکسالی شدید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ «9» فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ «10» يَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ «11»
(كافران اين را باور ندارند،) بلكه آنان در شكى (عميق و پيوسته با حقايق) بازى مىكنند. پس منتظر روزى باش كه آسمان دودِ نمايانى را با خود مىآورد. (دودى كه) همه مردم را فرا مىگيرد. اين است عذاب دردناك.
نکته ها
قرآن دو بار كلمه «فَارْتَقِبْ» به كار رفته كه هر دو بار در اين سوره است. اين تعبير تهديدى براى كافران و نوعى دلدارى به پيامبر صلى الله عليه و آله است.
گرچه بعضى ظهور دود را كنايه از قحطى و بدبختى در دنيا گرفتهاند، ولى ظاهراً مراد از دود همان دودى است كه در آستانه قيامت يا خود قيامت پيدا مىشود.
پیام ها
1- شك بايد زمينهى بررسى و مقدّمه تحقيق و يقين باشد، نه بستر غفلت و بطالت. شك پايدار مورد انتقاد و توبيخ است. «فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ»
2- در دلائل توحيد ابهام و پيچيدگى نيست و ريشهى شك كافران، لجاجتى است كه در درون خود آنان است. «بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ»
3- منكران وحى، منطق و برهانى ندارند و تلاش و زندگى آنان حركتى بازيگرانه
جلد 8 - صفحه 492
است. «فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ»
4- بعد از استدلال نوبت تهديد است. رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... فَارْتَقِبْ ...
5- آسمانها در آينده به صورت دود و گاز خواهد شد. تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ «11»
يَغْشَى النَّاسَ: فراگيرد و احاطه نمايد همه مردمان را و ايشان چون مشاهده كنند گويند: هذا عَذابٌ أَلِيمٌ: اينست عذابى دردناك كه خداى تعالى بر ما گماشته.
تبصره: مفسرين را در اين آيه اقوالى است:
1- ابن مسعود روايت نموده چون قريش ايمان نمىآوردند و حضرت را اذيت بسيار نمودند، حضرت دعا نمودند خدايا سخت گردان اخذ و سخط خود را بر بنى مضر و سالهاى يوسف را بر ايشان تنگ گير. حق تعالى هفت سال قحط و غلا را بر ايشان مسلط نمود تا كار تنگى بجائى رسيد كه از غايت گرسنگى سگهاى مرده و استخوانهاى آنها را خوردند و سرگين و پشمهاى شتر را با خون ممزوج نموده مىخوردند و به جهت شدت گرسنگى به مرتبهاى چشمهاى ايشان خيره و تيره شد كه ميان خود و آسمان مثل دخان و غبار مىديدند، و اگر با هم سخن مىگفتند كلام هم مىشنيدند اما يكديگر را نمىديدند، و به سبب نيامدن باران، غبار بسيار از زمين برانگيخته مىشد و به شكل دود در نواحى و اقطار منتشر گرديد و آن را سنة الغبراء گفتند. عاقبت ابو سفيان با جمعى خدمت حضرت گفتند: تو ما را به صله رحم امر مىكنى و قوم تو به گرسنگى هلاك شدند، سوگند خوردند كه اگر دفع اين عذاب كنى ما ايمان آريم؛ حضرت به
جلد 12 - صفحه 14
زبان قوم دعا فرمود:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ «3» فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ «4» أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ «5» رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «6»
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ «7» لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ «8» بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ «9» فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ «10» يَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ «11»
ترجمه
سوگند بكتاب واضح روشن
همانا ما فرستاديم آنرا در شب با بركت و خيرى همانا ما بوديم بيم دهندگان
در آن تقدير شود هر كار درستى
بفرمانى از نزد ما همانا ما بوديم فرستندگان
براى بخشش از پروردگار تو همانا او است آن شنواى دانا
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است اگر هستيد يقين كنندگان نيست
معبودى جز او زنده ميكند و ميميراند پروردگار شما و پروردگار پدران شما كه پيشينيانند
ولى آنها در شك ببازى مشغول ميباشند
پس انتظار كش روزى را كه مىآورد آسمان دود آشكارى را
كه فرا ميگيرد مردمان را اينست عذاب دردناك.
تفسير
خداوند متعال بعد از افتتاح سوره بلفظ حم كه بيان آن در سور سابقه شد قسم ياد فرموده بقرآن كه نوشته آشكار خدا و بيان كننده معارف حقّه حقيقيّه است كه ما نازل نموديم آنرا در شب با خير و بركتى كه آن شب قدر است يكجا در بيت المعمور كه مسجد ملائكه است در آسمان و بتدريج در ظرف مدّت بيست سال بر پيغمبر خود محمّد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم چون بناى ما بر اين بوده كه ميترسانديم بندگان خود را از اموريكه بايد از آن اجتناب نمايند از فعل
جلد 4 صفحه 621
حرام و ترك واجب و در آن شب خداوند تقدير ميفرمايد هر امرى را از خير و شرّ و خوب و بد و هر چه واقع شود در مدّت يك سال و از براى او است تغيير و تبديل و تقديم و تأخير در اجلها و روزيها و بلاها و مرضها و عوارض ديگر و زياد ميكند و كم مينمايد بر حسب مشيّت و اراده خود هر چه را بخواهد و بتوسط ولىّ زمان در خارج تحقّق مىيابد چنانچه از روايت مجمع از صادقين عليهما السّلام و روايت قمّى ره از آن دو و از امام كاظم عليه السّلام استفاده ميشود و در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام امر حكيم كه در شب قدر نازل ميشود بيك حكم محكم كه اختلاف در آن بهيچ وجه روى ندهد تفسير شده و خدا ميفرمايد مقدّر ميشود هر امر محكمى در حاليكه امرى است از نزد ما چون بناى ما بر ارسال رسل و انزال كتب بوده و هست براى بخشش و بخشايش از جانب پروردگار بر بندگان و خداوند او است كه تمام ادعيه و اقوال مردم را ميشنود و بتمام حوائج و اعمال آنها دانا و خبير است او خالق و مربّى و نگهدار آسمانها و زمين و تمام موجودات ما بين آنها است و اگر مردم اهل تحصيل معرفت و يقين باشند باين تصديق نائل خواهند شد و كلمه رب در ربّ السّموات يا بدل است از رب در ربّك يا خبر است از مبتداء محذوف كه هو باشد و لذا برفع نيز قرائت شده و آن احسن است و معبود بحق منحصر در خدا است كه هميشه مىبينيد در كار است زنده ميكند و ميميراند چنانچه پيشينيان و پدران شما را بوجود آورد و ميراند و شما را پديد آورد و ميميراند ولى افسوس كه مردم نادان در شك و ترديد بسر ميبرند و در مقام تحصيل علم و معرفت نيستند و سرگرم بدنياى دو روزه و لهو و لعب كودكانه آن شدهاند و از آخرت و عاقبت امرشان بىخبرند پس منتظر باش و بگو منتظر باشند روزى را كه در آسمان دودى آشكار گردد كه بين مشرق و مغرب را پر كند و چهل شبانه روز بماند و از آن دود مؤمن حالتى مانند زكام پيدا كند و كافر مانند مست گردد و دود از راه بينى و گوش و نشيمنش بيرون آيد و اين اوّلين علامت از علائم قيامت است كه در حديث نبوى ذكر شده و قريب به اين معنى را از امير المؤمنين عليه السّلام در جوامع نقل نموده و قمّى ره نقل فرموده اين وقتى است كه بيرون آيند از قبرها در رجعت فرو گيرد آنها را تاريكى پس گويند اين عذابى است دردناك و فرق در لغت حكم كردن و جدا
جلد 4 صفحه 622
نمودن است و اينجا تقدير و تفصيل اراده شده.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَغشَي النّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ «11»
که اينکه دخان فرو ميگيرد ناس را اينکه است عذاب دردناك.
و امّا موقع دوّم در دوره رجعت است که كساني که از كفّار و ظلمه رجعت ميكنند، در حديث از إبن شهر آشوب که ميگويد: روي عن النّبيّ (ص) و حديث مفصّل است و خلاصه آن اينکه است که اينکه هايي که رجعت ميكنند از كفّار و ظالمين آن قدر مبتلا بجوع و گرسنگي ميشوند که چشم آنها تار ميشود، و باندازيي که سگهاي مرده و جيفههاي گنديده و استخوانهاي مردگان را ميخورند حتّي زنهاي آنها اطفال خود را ميخورند، و عالم بنظر آنها دودي ميآيد. لكن اينکه حديث اوّلا سند ندارد چون ميگويد: روي عن النّبيّ، و ثانيا بسيار بعيد است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- دودی که «تمام مردم را فرا میگیرد»! (یَغْشَی النَّاسَ).
و سپس به آنها گفته میشود: «این عذاب دردناک الهی است»! (هذا عَذابٌ أَلِیمٌ).
ج4، ص393
منظور از «دخان مبین» همان دود غلیظی است که در پایان جهان و در آستانه قیامت صفحه آسمان را میپوشاند، و نشانه فرا رسیدن لحظات آخر دنیا و سر آغاز عذاب الیم الهی برای ظالمان و مفسدان است.
نکات آیه
۱- پیشگویى خداوند، از درد و رنج فراگیر مردم مکه هنگام گرفتارى آنان به عذاب الهى در دنیا (یغشى الناس هذا عذاب ألیم) چنانچه این آیات در مورد عذاب دنیوى باشد، برداشت بالا قابل استفاده است.
۲- فراگیر شدن عذاب الهى نسبت به همه انسان ها، در صورت نزول (یغشى الناس)
۳- دودهاى متراکم قیامت، شکنجه آور، دردآفرین و در بر گیرنده تمامى کفرپیشگان (یغشى الناس هذا عذاب ألیم) ممکن است این آیات در مورد عذاب اخروى باشد.
۴- تیرگى تمام جهان، در آستانه قیامت * (یغشى الناس )
موضوعات مرتبط
- آفرینش: تیرگى آفرینش ۴
- خدا: عمومیت عذابهاى خدا ۲
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۱
- قیامت: آفرینش در قیامت ۴; دردناکى دود قیامت ۳; عمومیت دود قیامت ۳; نشانه هاى قیامت ۴; ویژگیهاى دود قیامت ۳
- کافران: کیفر کافران ۳
- مکه: سختیهاى اهل مکه ۱; عذاب دنیوى اهل مکه ۱