الزخرف ١١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link91 | آيات ۱ - ۱۴، سوره زخرف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link91 | آيات ۱ - ۱۴، سوره زخرف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link92 | مفاد و غرض كلى سوره مباركه زخرف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link92 | مفاد و غرض كلى سوره مباركه زخرف]]
خط ۳۳: خط ۳۴:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link96 | مقصود از به ياد آوردن نعمت پروردگار پس از سوار شدن بر كشتى ها و چهارپايان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۰#link96 | مقصود از به ياد آوردن نعمت پروردگار پس از سوار شدن بر كشتى ها و چهارپايان]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱#link5 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱#link5 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «11»
و آن كس كه از آسمان به اندازه‌اى معيّن، آبى فرو فرستاد، پس به واسطه‌ى آن، سرزمين مرده را زنده كرديم، شما نيز اين گونه (از قبرها) خارج مى‌شويد.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «11»
وَ الَّذِي نَزَّلَ‌: و او آن خدائى است كه نازل فرمود، مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ:
از آسمان يا از ابر باران را به اندازه حاجت بر وفق مصلحت بلاد و عباد نه بر وجه افراط كه سبب غرق باشد مانند طوفان نوح عليه السلام كه آثار غضب الهى بود، و نه بر طريق تفريط كه مزارع را كافى نباشد.
بيان:
آيه شريفه دال است بر آنكه ذات سبحانى فاعل مختار و نزول باران به تقديرات الهى است لكن به شآمت افعال قبيحه بندگان، گاهى مقتضى شود هلاك جمعى را به غرق، و زمانى به قحط و خشكسالى براى تنبه و گوشمالى آنان كه برگردند و توبه نمايند.
فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً: پس زنده گردانيم به آن جايگاهى كه مرده است، يعنى زمين خشك شده را به اخراج گياه و نبات از آن، كَذلِكَ تُخْرَجُونَ‌:
چنانچه زمين مرده را زنده ساختيم به روئيدن نباتات، همچنين بيرون آورده خواهيد شد از قبور در وقت نشور پس از زنده شدن. حق تعالى اشاره فرموده كه زنده نمودن نفوس بعد از مردن، مانند زنده نمودن زمين است بعد از مردن و
جلد 11 - صفحه 457
دروس و يبوست كه خشك شده باشد از نباتات و طراوت و نضارت كه از همان ماده ارضيه احيا شود و به طراوت آيد به سبب نبات.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «11» وَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ «12» لِتَسْتَوُوا عَلى‌ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ «13» وَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ «14» وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ «15»
ترجمه‌
و آنكه فرو فرستاد از آسمان آبى باندازه پس زنده گردانديم بآن زمين بلد مرده را اينچنين بيرون آورده ميشويد
و آنكه آفريد اصناف و انواع مخلوقات را تمامى و قرار داد براى شما از كشتى‌ها و چهارپايان آنچه سوار ميشويد
تا قرار گيريد بر پشتهاى آن پس ياد كنيد نعمت پروردگارتان را چون قرار گيريد بر آن و بگوئيد منزّه است آنكه رام گردانيد براى ما اين را و نبوديم ما مر آن را قادران بر سوارى‌
و همانا ما بسوى پروردگارمان هر آينه بازگشت كنندگانيم‌
و قرار دادند براى او از بندگانش پاره‌ئى را همانا آدمى هر آينه ناسپاس آشكارى است.
تفسير
خداوند متعال آن ذات كثير البركاتى است كه نازل ميفرمايد از آسمان باران رحمت خود را بر بندگان بقدر حاجت ايشان پس زنده ميفرمايد بآن آب زمينهاى مرده بائر بلاد را بهمين نحو وقتى كه ميخواهد قيامت برپا شود بارانيكه موجب زنده شدن مردگان است مى‌آيد و مردم از قبرها بيرون ميآيند مانند گياهان از خاك بتفصيلى كه تاكنون مكرّر ذكر شده است و آن خداوندى است كه خلق فرموده است اصناف حيوان و انواع نبات و اقسام جماد و ازواج آنها را از پرنده و چرنده و درنده و خزنده و بحرى و برّى و اهلى و وحشى از نر و ماده و گل و گياه و اشجار و اثمار و سائر اشياء خوب و بد و شيرين و تلخ و نافع و مضرّ كه هر يك با نقطه مقابل خود جفت است و بنابر اين محتمل است ازواج بمعناى اصناف و انواع باشد و محتمل است بمعناى جفتها و قرار داد براى استفاده بندگان خود از جنس كشتيها و چهارپايان آنچه را كه سوار ميشوند بر آن در دريا و در صحرا مانند شتر تا مستوى و مستقيم و قرار گيرند بر پشتهاى آنها پس ياد نمايند نعمت و رحمت پروردگار خودشان را كه شامل حال آنها شده در موقع سوارى و بگويند براى اداء شكر اين نعمت منزّه است آن خدائى كه مسخّر نمود براى ما اين مركوب را و اگر خواست او نبود ما طاقت و قدرت و تمكّن از سوارى آنرا نداشتيم چون باد باختيار ما نبود كه هر جا بخواهيم‌
----
جلد 4 صفحه 596
كشتى را ببرد و شتر با اين بزرگى و قوّت ذليل و اسير ما و اطفال ما نميگشت و رام نميشد كه باين سهولت بما سوارى دهد و روزى هم بيايد كه ما در تابوت گذارده شده باشيم و بسوى پروردگارمان رهسپار شويم در كافى از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه در موقع سوارى بگو الحمد للّه الّذى سخّر لنا هذا و ما كنّا له مقرنين و از پدر بزرگوار او نقل نموده كه در سفر خشكى اين آيه را از سبحان الّذى تا آخر بخوان خداوند تو را از افتادن از شتر و چهارپا و آزار آن حفظ خواهد فرمود و ظاهرا و الّذى نزّل عطف است بر آيه سابقه كه بعد از نقل قول كفّار خداوند ابتدا بسخن فرموده بود و از اينجا باز روى سخن معطوف به آنها شده ميفرمايد با آنكه اقرار نمودند كفّار بآنكه خداوند خالق آسمانها و زمين است قرار دادند براى او از بندگانش پاره‌ئى را فرزند مانند يهود و نصارى كه عزيز و مسيح را پسر خدا قرار دادند و مشركين مكّه ملائكه را دختران خدا خواندند ولى چون روى سخن با مشركين بوده قمّى ره و مفسّرين فقط دختران خدا خواندن آنها ملائكه را ذكر نموده‌اند و آيه بعد مؤيّد آنست و بعضى گفته‌اند جزء در لغت بمعناى دختر آمده و اينجا آن مراد است و بعضى جزء را بمعناى نصيب دانسته‌اند و گفته‌اند مراد آنستكه قرار دادند براى خدا از مال بندگانش نصيبى را با آنكه تمام بندگان و اموال آنها مخلوق و مملوك حقيقى حقّند و خداوند منزّه از جسم و لوازم آنست كه توالد و تناسل باشد و بعضى گفته‌اند اطلاق جزء بر ولد بملاحظه آنستكه آن پاره‌ئى از والد است و بنظر حقير جزء در معناى خود استعمال شده ولى مراد از جعل قرار دادن ولد است در هر حال اينها همه كفران نعمت خدا است كه بنده او را نشناسد و از امورى كه لايق مقام او نيست او را تنزيه ننمايد و واضح و آشكار براى خداوند شريك و اولاد قرار دهد لذا خداوند فرموده نوع بشر طبعا كفران نعمت خدا را مينمايد و از اظهار آن استنكاف ندارد.
----
جلد 4 صفحه 597
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِي‌ نَزَّل‌َ مِن‌َ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرنا بِه‌ِ بَلدَةً مَيتاً كَذلِك‌َ تُخرَجُون‌َ «11»
و خداوند ‌آن‌ خدايي‌ ‌است‌ ‌که‌ نازل‌ مي‌فرمايد ‌از‌ طرف‌ بالا آب‌ ‌را‌ بمقدار معين‌ ‌پس‌ ‌به‌ ‌آن‌ آب‌ زنده‌ مي‌كنيم‌ و برمي‌گردانيم‌ شهرها و بلادهاي‌ مرده‌ ‌را‌ و همين‌ نحو ‌شما‌ ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ بيرون‌ آورده‌ مي‌شويد.
وَ الَّذِي‌ نَزَّل‌َ مِن‌َ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ مراد ‌از‌ سماء طبقات‌ سماوات‌ سبع‌ نيست‌ بلكه‌ مراد ‌از‌ طرف‌ بالاي‌ سر ‌است‌ ‌که‌ اصلا لغت‌ سماء ‌از‌ سموّ ‌است‌ بمعني‌ علوّ و رفعت‌ مقابل‌ دنوّ و ضعة و آسمان‌ها ‌را‌ ‌هم‌ سماوات‌ گفتند ‌به‌ اعتبار رفعت‌ و علوّ ‌آنها‌ ‌است‌ زيرا ابرها بالاي‌ سر مي‌آيند بتوسط بادها و ‌از‌ ‌هم‌ شكافته‌ مي‌شوند و مواد مائيه ‌آنها‌ ‌بر‌ زمين‌ نازل‌ مي‌شود.
فَأَنشَرنا بِه‌ِ بَلدَةً مَيتاً نشور بمعني‌ خروج‌ ‌است‌ چنان‌ ‌که‌ يوم القيمة ‌را‌ يوم‌-‌ الحشر و النشر مي‌گويند زمين‌هايي‌ ‌که‌ مرده‌اند ‌در‌ فصل‌ خزان‌ و خالي‌ ‌از‌ گياه‌ هستند بواسطه نزول‌ باران‌ ‌از‌ مرده‌ بودن‌ بيرون‌ مي‌آيند و زنده‌ مي‌شوند و ‌اينکه‌ دليل‌ ‌بر‌ قدرت‌ پروردگار ‌است‌ ‌که‌ ‌هم‌ مي‌ميراند و ‌هم‌ زنده‌ مي‌كند چنانچه‌ مي‌فرمايد فَانظُر إِلي‌ آثارِ رَحمَت‌ِ اللّه‌ِ كَيف‌َ يُحي‌ِ الأَرض‌َ بَعدَ مَوتِها إِن‌َّ ذلِك‌َ لَمُحي‌ِ المَوتي‌ وَ هُوَ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ آيه 49. و ميفرمايد: وَ مِن‌ آياتِه‌ِ أَنَّك‌َ تَرَي‌ الأَرض‌َ خاشِعَةً فَإِذا أَنزَلنا عَلَيهَا الماءَ اهتَزَّت‌ وَ رَبَت‌ إِن‌َّ الَّذِي‌ أَحياها لَمُحي‌ِ المَوتي‌ إِنَّه‌ُ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ فصلت‌ آيه 39.
كَذلِك‌َ تُخرَجُون‌َ همين‌ نحو ‌که‌ ‌شما‌ مرده‌ و پوسيده‌ و ريسيده‌ شده‌ايد خداوند ‌شما‌ ‌را‌ زنده‌ مي‌كند و ‌از‌ قبورتان‌ بيرون‌ آورده‌ ميشويد. ‌در‌ بعض‌ آيات‌ بفعل‌ معلوم‌ تعبير فرموده‌ ‌که‌ مي‌فرمايد خُشَّعاً أَبصارُهُم‌ يَخرُجُون‌َ مِن‌َ الأَجداث‌ِ كَأَنَّهُم‌ جَرادٌ مُنتَشِرٌ قمر ‌آيه‌ 7‌-‌ و ‌غير‌ اينها. و ‌در‌ اينجا بفعل‌ مجهول‌ تعبير فرموده‌ ‌که‌
جلد 16 - صفحه 9
‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ قبور بيرون‌ مي‌كنند مثل‌ اينكه‌ نمي‌خواهند ‌از‌ قبور بيرون‌ بيايند بجبر و عنف‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيرون‌ مي‌كنند چنان‌ ‌که‌ مي‌فرمايد قالُوا يا وَيلَنا مَن‌ بَعَثَنا مِن‌ مَرقَدِنا‌-‌ يس‌ ‌آيه‌ 52‌-‌ و ‌در‌ اخبار دارد و ‌از‌ آيات‌ ‌هم‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ملائكه‌ عذاب‌ ‌با‌ غل‌ها و سلاسل‌ مي‌آيند و ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ قبر بيرون‌ مي‌كنند و رو بجهنم‌ ميبرند ‌که‌ مي‌فرمايد إِذِ الأَغلال‌ُ فِي‌ أَعناقِهِم‌ وَ السَّلاسِل‌ُ يُسحَبُون‌َ فِي‌ الحَمِيم‌ِ ثُم‌َّ فِي‌ النّارِ يُسجَرُون‌َ مؤمن‌ آيه 73.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 11)- سومین موهبت را که مسأله نزول آب باران و احیای زمینهای مرده است در این آیه به این صورت مطرح می‌کند «همان کسی که از آسمان آبی فرستاد بمقدار معیّن» (وَ الَّذِی نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ).
«و به وسیله آن سرزمین مرده‌ای را حیات بخشیدیم» (فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً).
«و همین گونه (که زمینهای مرده با نزول باران زنده می‌شوند شما نیز بعد از مرگ زنده، و از قبرها) خارج خواهید شد» (کَذلِکَ تُخْرَجُونَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۱


ترجمه

همان کسی که از آسمان آبی فرستاد بمقدار معیّن، و بوسیله آن سرزمین مرده را حیات بخشیدیم؛ همین گونه (در قیامت از قبرها) شما را خارج می‌سازند!

|و آن كسى كه از آسمان آبى به اندازه فرستاد پس به وسيله آن سرزمين مرده را زنده كرديم، به همين صورت [از قبرها] بيرون آورده مى‌شويد
و آن كس كه آبى به اندازه از آسمان فرود آورد، پس به وسيله آن، سرزمينى مرده را زنده گردانيديم؛ همين گونه [از گورها] بيرون آورده مى‌شويد.
و آن خدایی که از (باران) آسمان آبی به قدر و اندازه نازل کرد و به آن صحرا و دیار مرده خشک را زنده گردانیدیم. همین گونه شما هم (از قبرها) بیرون آورده می‌شوید.
و آنکه از آسمان آبی به اندازه نازل کرد، پس به وسیله آن سرزمینی مرده را زنده کردیم، [و] همین گونه [درقیامت از گورها] بیرون آورده می شوید؛
و آن كه از آسمان آب فرستاد، به اندازه. و بدان سرزمين مرده را زنده كرديم. شما نيز اينچنين از گورها بيرون آورده شويد.
و همان کسی که از آسمان آبی به اندازه فرو فرستاد، آنگاه بدان سرزمینی پژمرده را زنده ساختیم، [شما هم‌] بدین‌سان [از گورها] بیرون آورده شوید
و آن كه از آسمان آبى به اندازه فروفرستاد پس با آن زمينى مرده را زنده كرديم، همچنين شما [از گور] بيرون آورده شويد
و آن کسی که از سوی آسمان، آبی به اندازه‌ی لازم باراند. ما با چنین آبی زمین مرده را زندگی بخشیدیم، همین گونه (که زمینهای مرده با نزول باران زنده گردانده می‌شوند، شما نیز زنده گردانده می‌شوید و) بیرون آورده می‌شوید (و برای حساب و کتاب به محشر گسیل می‌گردید).
و کسی که آبی به‌تدریج و به‌اندازه از آسمان فرو فرستاد. پس با آن، شهری مرده را زنده کردیم. (بدانید که) همین گونه (از گورها) بیرون آورده می‌شوید.
و آنکه فرستاد از آسمان آبی به اندازه‌ای پس زنده ساختیم بدان شهری مُرده را بدینگونه برون آورده شوید


الزخرف ١٠ آیه ١١ الزخرف ١٢
سوره : سوره الزخرف
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بِقَدَرٍ»: به اندازه لازم. به مقدار معیّن. «أَنشَرْنَا»: زنده گرداندیم (نگا: انبیاء / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «11»

و آن كس كه از آسمان به اندازه‌اى معيّن، آبى فرو فرستاد، پس به واسطه‌ى آن، سرزمين مرده را زنده كرديم، شما نيز اين گونه (از قبرها) خارج مى‌شويد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «11»

وَ الَّذِي نَزَّلَ‌: و او آن خدائى است كه نازل فرمود، مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ:

از آسمان يا از ابر باران را به اندازه حاجت بر وفق مصلحت بلاد و عباد نه بر وجه افراط كه سبب غرق باشد مانند طوفان نوح عليه السلام كه آثار غضب الهى بود، و نه بر طريق تفريط كه مزارع را كافى نباشد.

بيان:

آيه شريفه دال است بر آنكه ذات سبحانى فاعل مختار و نزول باران به تقديرات الهى است لكن به شآمت افعال قبيحه بندگان، گاهى مقتضى شود هلاك جمعى را به غرق، و زمانى به قحط و خشكسالى براى تنبه و گوشمالى آنان كه برگردند و توبه نمايند.

فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً: پس زنده گردانيم به آن جايگاهى كه مرده است، يعنى زمين خشك شده را به اخراج گياه و نبات از آن، كَذلِكَ تُخْرَجُونَ‌:

چنانچه زمين مرده را زنده ساختيم به روئيدن نباتات، همچنين بيرون آورده خواهيد شد از قبور در وقت نشور پس از زنده شدن. حق تعالى اشاره فرموده كه زنده نمودن نفوس بعد از مردن، مانند زنده نمودن زمين است بعد از مردن و

جلد 11 - صفحه 457

دروس و يبوست كه خشك شده باشد از نباتات و طراوت و نضارت كه از همان ماده ارضيه احيا شود و به طراوت آيد به سبب نبات.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «11» وَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ «12» لِتَسْتَوُوا عَلى‌ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ «13» وَ إِنَّا إِلى‌ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ «14» وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ «15»

ترجمه‌

و آنكه فرو فرستاد از آسمان آبى باندازه پس زنده گردانديم بآن زمين بلد مرده را اينچنين بيرون آورده ميشويد

و آنكه آفريد اصناف و انواع مخلوقات را تمامى و قرار داد براى شما از كشتى‌ها و چهارپايان آنچه سوار ميشويد

تا قرار گيريد بر پشتهاى آن پس ياد كنيد نعمت پروردگارتان را چون قرار گيريد بر آن و بگوئيد منزّه است آنكه رام گردانيد براى ما اين را و نبوديم ما مر آن را قادران بر سوارى‌

و همانا ما بسوى پروردگارمان هر آينه بازگشت كنندگانيم‌

و قرار دادند براى او از بندگانش پاره‌ئى را همانا آدمى هر آينه ناسپاس آشكارى است.

تفسير

خداوند متعال آن ذات كثير البركاتى است كه نازل ميفرمايد از آسمان باران رحمت خود را بر بندگان بقدر حاجت ايشان پس زنده ميفرمايد بآن آب زمينهاى مرده بائر بلاد را بهمين نحو وقتى كه ميخواهد قيامت برپا شود بارانيكه موجب زنده شدن مردگان است مى‌آيد و مردم از قبرها بيرون ميآيند مانند گياهان از خاك بتفصيلى كه تاكنون مكرّر ذكر شده است و آن خداوندى است كه خلق فرموده است اصناف حيوان و انواع نبات و اقسام جماد و ازواج آنها را از پرنده و چرنده و درنده و خزنده و بحرى و برّى و اهلى و وحشى از نر و ماده و گل و گياه و اشجار و اثمار و سائر اشياء خوب و بد و شيرين و تلخ و نافع و مضرّ كه هر يك با نقطه مقابل خود جفت است و بنابر اين محتمل است ازواج بمعناى اصناف و انواع باشد و محتمل است بمعناى جفتها و قرار داد براى استفاده بندگان خود از جنس كشتيها و چهارپايان آنچه را كه سوار ميشوند بر آن در دريا و در صحرا مانند شتر تا مستوى و مستقيم و قرار گيرند بر پشتهاى آنها پس ياد نمايند نعمت و رحمت پروردگار خودشان را كه شامل حال آنها شده در موقع سوارى و بگويند براى اداء شكر اين نعمت منزّه است آن خدائى كه مسخّر نمود براى ما اين مركوب را و اگر خواست او نبود ما طاقت و قدرت و تمكّن از سوارى آنرا نداشتيم چون باد باختيار ما نبود كه هر جا بخواهيم‌


جلد 4 صفحه 596

كشتى را ببرد و شتر با اين بزرگى و قوّت ذليل و اسير ما و اطفال ما نميگشت و رام نميشد كه باين سهولت بما سوارى دهد و روزى هم بيايد كه ما در تابوت گذارده شده باشيم و بسوى پروردگارمان رهسپار شويم در كافى از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه در موقع سوارى بگو الحمد للّه الّذى سخّر لنا هذا و ما كنّا له مقرنين و از پدر بزرگوار او نقل نموده كه در سفر خشكى اين آيه را از سبحان الّذى تا آخر بخوان خداوند تو را از افتادن از شتر و چهارپا و آزار آن حفظ خواهد فرمود و ظاهرا و الّذى نزّل عطف است بر آيه سابقه كه بعد از نقل قول كفّار خداوند ابتدا بسخن فرموده بود و از اينجا باز روى سخن معطوف به آنها شده ميفرمايد با آنكه اقرار نمودند كفّار بآنكه خداوند خالق آسمانها و زمين است قرار دادند براى او از بندگانش پاره‌ئى را فرزند مانند يهود و نصارى كه عزيز و مسيح را پسر خدا قرار دادند و مشركين مكّه ملائكه را دختران خدا خواندند ولى چون روى سخن با مشركين بوده قمّى ره و مفسّرين فقط دختران خدا خواندن آنها ملائكه را ذكر نموده‌اند و آيه بعد مؤيّد آنست و بعضى گفته‌اند جزء در لغت بمعناى دختر آمده و اينجا آن مراد است و بعضى جزء را بمعناى نصيب دانسته‌اند و گفته‌اند مراد آنستكه قرار دادند براى خدا از مال بندگانش نصيبى را با آنكه تمام بندگان و اموال آنها مخلوق و مملوك حقيقى حقّند و خداوند منزّه از جسم و لوازم آنست كه توالد و تناسل باشد و بعضى گفته‌اند اطلاق جزء بر ولد بملاحظه آنستكه آن پاره‌ئى از والد است و بنظر حقير جزء در معناى خود استعمال شده ولى مراد از جعل قرار دادن ولد است در هر حال اينها همه كفران نعمت خدا است كه بنده او را نشناسد و از امورى كه لايق مقام او نيست او را تنزيه ننمايد و واضح و آشكار براى خداوند شريك و اولاد قرار دهد لذا خداوند فرموده نوع بشر طبعا كفران نعمت خدا را مينمايد و از اظهار آن استنكاف ندارد.


جلد 4 صفحه 597

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِي‌ نَزَّل‌َ مِن‌َ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرنا بِه‌ِ بَلدَةً مَيتاً كَذلِك‌َ تُخرَجُون‌َ «11»

و خداوند ‌آن‌ خدايي‌ ‌است‌ ‌که‌ نازل‌ مي‌فرمايد ‌از‌ طرف‌ بالا آب‌ ‌را‌ بمقدار معين‌ ‌پس‌ ‌به‌ ‌آن‌ آب‌ زنده‌ مي‌كنيم‌ و برمي‌گردانيم‌ شهرها و بلادهاي‌ مرده‌ ‌را‌ و همين‌ نحو ‌شما‌ ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ بيرون‌ آورده‌ مي‌شويد.

وَ الَّذِي‌ نَزَّل‌َ مِن‌َ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ مراد ‌از‌ سماء طبقات‌ سماوات‌ سبع‌ نيست‌ بلكه‌ مراد ‌از‌ طرف‌ بالاي‌ سر ‌است‌ ‌که‌ اصلا لغت‌ سماء ‌از‌ سموّ ‌است‌ بمعني‌ علوّ و رفعت‌ مقابل‌ دنوّ و ضعة و آسمان‌ها ‌را‌ ‌هم‌ سماوات‌ گفتند ‌به‌ اعتبار رفعت‌ و علوّ ‌آنها‌ ‌است‌ زيرا ابرها بالاي‌ سر مي‌آيند بتوسط بادها و ‌از‌ ‌هم‌ شكافته‌ مي‌شوند و مواد مائيه ‌آنها‌ ‌بر‌ زمين‌ نازل‌ مي‌شود.

فَأَنشَرنا بِه‌ِ بَلدَةً مَيتاً نشور بمعني‌ خروج‌ ‌است‌ چنان‌ ‌که‌ يوم القيمة ‌را‌ يوم‌-‌ الحشر و النشر مي‌گويند زمين‌هايي‌ ‌که‌ مرده‌اند ‌در‌ فصل‌ خزان‌ و خالي‌ ‌از‌ گياه‌ هستند بواسطه نزول‌ باران‌ ‌از‌ مرده‌ بودن‌ بيرون‌ مي‌آيند و زنده‌ مي‌شوند و ‌اينکه‌ دليل‌ ‌بر‌ قدرت‌ پروردگار ‌است‌ ‌که‌ ‌هم‌ مي‌ميراند و ‌هم‌ زنده‌ مي‌كند چنانچه‌ مي‌فرمايد فَانظُر إِلي‌ آثارِ رَحمَت‌ِ اللّه‌ِ كَيف‌َ يُحي‌ِ الأَرض‌َ بَعدَ مَوتِها إِن‌َّ ذلِك‌َ لَمُحي‌ِ المَوتي‌ وَ هُوَ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ آيه 49. و ميفرمايد: وَ مِن‌ آياتِه‌ِ أَنَّك‌َ تَرَي‌ الأَرض‌َ خاشِعَةً فَإِذا أَنزَلنا عَلَيهَا الماءَ اهتَزَّت‌ وَ رَبَت‌ إِن‌َّ الَّذِي‌ أَحياها لَمُحي‌ِ المَوتي‌ إِنَّه‌ُ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ فصلت‌ آيه 39.

كَذلِك‌َ تُخرَجُون‌َ همين‌ نحو ‌که‌ ‌شما‌ مرده‌ و پوسيده‌ و ريسيده‌ شده‌ايد خداوند ‌شما‌ ‌را‌ زنده‌ مي‌كند و ‌از‌ قبورتان‌ بيرون‌ آورده‌ ميشويد. ‌در‌ بعض‌ آيات‌ بفعل‌ معلوم‌ تعبير فرموده‌ ‌که‌ مي‌فرمايد خُشَّعاً أَبصارُهُم‌ يَخرُجُون‌َ مِن‌َ الأَجداث‌ِ كَأَنَّهُم‌ جَرادٌ مُنتَشِرٌ قمر ‌آيه‌ 7‌-‌ و ‌غير‌ اينها. و ‌در‌ اينجا بفعل‌ مجهول‌ تعبير فرموده‌ ‌که‌

جلد 16 - صفحه 9

‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ قبور بيرون‌ مي‌كنند مثل‌ اينكه‌ نمي‌خواهند ‌از‌ قبور بيرون‌ بيايند بجبر و عنف‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيرون‌ مي‌كنند چنان‌ ‌که‌ مي‌فرمايد قالُوا يا وَيلَنا مَن‌ بَعَثَنا مِن‌ مَرقَدِنا‌-‌ يس‌ ‌آيه‌ 52‌-‌ و ‌در‌ اخبار دارد و ‌از‌ آيات‌ ‌هم‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ملائكه‌ عذاب‌ ‌با‌ غل‌ها و سلاسل‌ مي‌آيند و ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ قبر بيرون‌ مي‌كنند و رو بجهنم‌ ميبرند ‌که‌ مي‌فرمايد إِذِ الأَغلال‌ُ فِي‌ أَعناقِهِم‌ وَ السَّلاسِل‌ُ يُسحَبُون‌َ فِي‌ الحَمِيم‌ِ ثُم‌َّ فِي‌ النّارِ يُسجَرُون‌َ مؤمن‌ آيه 73.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 11)- سومین موهبت را که مسأله نزول آب باران و احیای زمینهای مرده است در این آیه به این صورت مطرح می‌کند «همان کسی که از آسمان آبی فرستاد بمقدار معیّن» (وَ الَّذِی نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ).

«و به وسیله آن سرزمین مرده‌ای را حیات بخشیدیم» (فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً).

«و همین گونه (که زمینهای مرده با نزول باران زنده می‌شوند شما نیز بعد از مرگ زنده، و از قبرها) خارج خواهید شد» (کَذلِکَ تُخْرَجُونَ).

نکات آیه

۱ - نزول باران، نعمتى الهى و براساس تقدیر منظم و اندازه معین (و الذى نزّل من السماء ماء بقدر) واژه «قدر» (قید «نزّل») مى تواند به معناى اندازه باشد; یعنى، باران را به اندازه معین نازل مى کند. هم چنین مى تواند به معناى تقدیر و برنامه باشد; یعنى، باران براساس تقدیر و برنامه منظم نازل مى شود.

۲ - جهان طبیعت، مجموعه اى برنامه دار و قانونمند (و الذى نزّل من السماء ماء بقدر) با الغاى خصوصیت از مورد - که نزول باران را; داراى برنامه معرفى کرده است - قانون مندى نظام طبیعت استفاده مى شود.

۳ - قوانین طبیعى مربوط به نزول باران، نمودى از عزت و دانایى مطلق خداوند (خلقهنّ العزیز العلیم ... و الذى نزّل من السماء ماء بقدر)

۴ - خرّمى و حیات زمین، وابسته به نزول باران است. (نزّل من السماء ماء بقدر فأنشرنا به بلدة میتًا)

۵ - عوامل طبیعى، در خدمت اجراى مشیت و اراده الهى است. (و الذى نزّل ... فأنشرنا به بلدة میتًا)

۶ - بهار طبیعت و سرسبزى زمین پس از مرگ و پژمردگى، دلیلى محسوس و روشن بر امکان معاد (فأنشرنا به بلدة میتًا کذلک تخرجون)

۷ - مسأله معاد و فهم چگونگى و امکان آن، از دل مشغولى هاى مهم بشر (کذلک تخرجون)

۸ - تبیین حقایق و معارف والا، با بیانى ساده و همه فهم، روش هدایتى قرآن (و الذى نزّل ... فأنشرنا به بلدة میتًا کذلک تخرجون)

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: قانونمندى آفرینش ۲
  • باران: بارش باران ۱، ۳; تقدیر باران ۱; فواید باران ۴
  • حقایق: روش تبیین حقایق ۸
  • خدا: مجارى اراده خدا ۵; مجارى مشیت خدا ۵; مقدرات خدا ۱; نشانه هاى عزت خدا ۳; نشانه هاى علم خدا ۳; نعمتهاى خدا ۱
  • دین: روش تبیین دین ۸
  • زمین: سرسبزى زمین ۶; منشأ حیات زمین ۴; منشأ سرسبزى زمین ۴
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۳، ۵
  • قرآن: هدایتگرى قرآن ۸
  • معاد: اهمیت معاد ۷; دلایل معاد ۶
  • نعمت: نعمت باران ۱
  • هدایت: روش هدایت ۸

منابع