فصلت ٢٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
== نزول == | |||
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره سه نفر نازل شده که به یکدیگر مى گفتند: آیا تو مى بینى و یا گمان میبرى که خداوند پنهانى هاى ما را مى شنود؟<ref> صاحب مجمع البیان آن را از ابن مسعود نقل و روایت نموده است، و در تفسیر على بن ابراهیم چنین آمده که این آیه درباره قومى که اعمال آنها به ایشان عرضه شده سپس منکر شوند، نازل شده است و گویند: ما از این اعمال خبرى نداریم سپس فرشتگانى که اعمال را نوشته و ضبط کرده اند. شهادت ارتکاب آنها را درباره اعمالشان میدهند.</ref><ref> در صحیح بخارى و صحیح ترمذى و صحیح مسلم و مسند احمد و دیگران از علماء عامه از ابن مسعود چنین روایت شده که نزدیک خانه کعبه سه نفر که دو نفر از آنها قریشى و یک نفر ثقفى بودند و یا بالعکس با یکدیگر بحث و جدال داشتند. یکى از آنها مى گفت: آیا تو مى بینى و یا به گمان تو میرسد که آنچه ما مى گوئیم خداوند مى شنود. دیگرى در جواب مى گفت: اگر بلند سخن بگوئیم، خدا مى شنود و اگر پنهانى و سرّى سخن بگوئیم، نمى شنود سپس این آیه نازل گردید.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link368 | آيات ۱۳ - ۲۵ سوره فصّلت]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link368 | آيات ۱۳ - ۲۵ سوره فصّلت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link369 | انذار به عذاب دنيوى ، عذابى مثل صاعقه عاد و ثمود كه پيامبران به سويشان رفتندو...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link369 | انذار به عذاب دنيوى ، عذابى مثل صاعقه عاد و ثمود كه پيامبران به سويشان رفتندو...]] | ||
خط ۴۲: | خط ۴۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۶#link382 | رواياتى راجع به حسن ظنّ به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در قيامت]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۶#link382 | رواياتى راجع به حسن ظنّ به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در قيامت]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link118 | آيه ۱۹ - ۲۳]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link118 | آيه ۱۹ - ۲۳]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link119 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link119 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۵۵: | خط ۶۲: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link128 | ۶ - زمين]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link128 | ۶ - زمين]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link129 | ۷ - زمان نيز از شهود است]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link129 | ۷ - زمان نيز از شهود است]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22» | |||
(بر فرض) شما گمان مىكرديد كه خداوند بسيارى از عمكردتان را نمىداند، ولى (نسبت به اعضاى بدنتان كه وسيلهى گناه شما بودند) نمىتوانستيد چيزى را پنهان كنيد كه گوش و چشمها و پوستتان بر ضد شما گواهى دهد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22» | |||
جلد 11 - صفحه 362 | |||
وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ: آن روز ملائكه بر سبيل الزام به امر الهى به آنها گويند: نبوديد شما كه پوشيده شويد و مخفى نمائيد، أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ: از آنكه گواهى دهند بر افعال و اعمال شما، سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ: گوشهاى شما و چشمان شما، وَ لا جُلُودُكُمْ: و نه اعضاى شما. اين كلام به جهت آن گويند كه در دنيا نزد ارتكاب فواحش از مردمان مستتر مىشدند و در پس حجب و ديوارها مخفى مىشدند به جهت ترس فضاحت، و گمان نمىبردند كه اعضاى ايشان بر آنها گواهى دهد به آنچه پنهان كرده باشند. حق تعالى در قيامت فرمايد شما در دنيا نمىتوانستيد كه مخفى شويد از گوش و چشم و اعضا كه بر شما گواهى دهند و شما را به كلام فصيح رسوا سازند، وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ: و لكن گمان داشتيد، أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ: بدرستى كه خدا نمىداند، كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ: بسيارى از آنچه مىكنيد و بدين جهت در قبايح جرئت مىكرديد. | |||
شأن نزول: | |||
ابن عباس گويد: روزى من در پرده كعبه بودم، سه نفر از قريش آمدند با يكديگر مكالمه نمودند، با هم گفتند: آنچه ما گوئيم خدا مىشنود، يكى گفت: اگر بلند گوئى شنود. يكى گفت: اگر بلند را شنود آهسته را نيز بشنود. من آمدم حضرت را اعلام نمودم، خداى تعالى آيه شريفه نازل فرمود. «1» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21» وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22» وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ «23» فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ «24» وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «25» | |||
ترجمه | |||
و گويند به پوستهاى خود چرا گواهى داديد بر ما گويند بسخن آورد ما را خدائى كه بسخن آورد همه چيز را و او آفريد شما را نخستين بار و بسوى او بازگردانده ميشويد | |||
و نبوديد كه پنهان نمائيد از آنكه گواهى دهد بر شما گوشهاتان و نه چشمهاتان و نه پوستهاتان ولى گمان كرديد كه خدا نميداند بسيارى از آنچه را كه ميكنيد | |||
و اين گمان شما است كه گمان برديد بپروردگارتان هلاك كرد شما را پس گرديديد از زيانكاران | |||
پس اگر شكيبائى نمايند پس آتش جايگاه آنها است و اگر طلب خوشنودى خدا كنند پس نيستند آنها از اجابت شدگان | |||
و مقدّر نموديم براى آنها همنشينانى پس آرايش دادند براى آنها آنچه را پيش روى آنها است و آنچه پشت سرشان است و سزاوار شد بر آنها فرمان عذاب در شمار امّتهائى كه بتحقيق گذشتند پيش از آنها از جن و انس همانا آنها بودند زيانكاران | |||
تفسير | |||
كفار و فجّار سابق الذكر كه اعضاء و جوارح آنها بر گناهانشان اداء شهادت نموده بودند بآنها ميگويند شما كه اعضاء بدن مائيد و در معصيت فرمان بردارى از ما مينموديد چه شد كه حال بر ما اداء شهادت نموديد آنها جواب گويند آن خداوندى كه هر گويندهئى را گويا كرده ما را گويا كرد و بنطق آورد و گر نه ما كه گويا نبوديم و او شما را در بدو امر خلق فرمود و اينك بسوى او و حكم او است بازگشت شما و چارهاى جز رضا بقضاى او نداريد و بعضى گفتهاند كلام اعضاء تا كلّ شىء ختم شده و از هو خلقكم مستقلّا كلام | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 554 | |||
خداوند است كه بكفار و فجّار ميفرمايد و بعدا فرموده و نبوديد شما در دنيا كه بتوانيد پنهان نمائيد اعمال خود را بطوريكه آگاه نشوند از آنها اعضاء و جوارحتان و امروز بر شما گواهى ندهند چون بوسيله آنها مرتكب معاصى مىشديد ولى گمان ميكرديد كه خدا از بسيارى از اعمال شما آگاه نيست با آنكه او از رگ گردن بشما نزديكتر است و از خود شما بحال شما آگاهتر ميباشد و در چند روايت جلود بفروج تفسير شده و باز خداوند ميفرمايد و همين گمان بد كه ناشى از بىمعرفتى بود و شما بخدا داشتيد كه تصوّر مينموديد ميشود امرى را از او مخفى نمود هلاك كرد شما را كه در دنيا و آخرت زيانكار شديد چون مايه ترقّى و تعالى را از دست داديد و بدركات جحيم نازل شديد حال ديگر كار شما چاره ندارد اگر صبر و شكيبائى نمائيد بر عذاب دوزخ آتش جايگاه ابدى شما خواهد بود و اگر در طلب رضا و خشنودى خداوند و عفو از تقصيرات خودتان جزع و فزع نمائيد ابدا بجائى نخواهد رسيد و نميتوانيد تحصيل نمائيد آنرا و التماس شما باجابت نخواهد رسيد خلاصه آنكه چارهئى جز سوختن و ساختن نداريد و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود سزاوار است براى مؤمن كه بترسد از خدا مانند كسيكه مشرف بآتش است و اميدوار باشد باو مانند كسيكه از اهل بهشت است خداوند فرموده ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ تا آخر آيه و بعدا فرمود خداوند نزد گمان بنده خود است اگر خير است خير و اگر شرّ است شر و قريب باين معنى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نيز نقل شده است و اخيرا خداوند سبب كفر و عصيان آنها را ذكر فرموده باين تقريب كه ما براى آنها بجاى مردمان صالح همنشينان و رفقاء و قرنائى مقدر نموديم بسوء اختيار خودشان از شياطين جنّى و انسى كه با آنها بنشينند و مصاحبت و مؤانست كنند و زخارف دنيا را در نظر آنها جلوه دهند و امر آخرت را موهون و سست و بىاساس ارائه نمايند و گويند خداوند داعى بر عذاب بندگان ندارد يا اصلا بعد از مرگ خبرى نيست و امثال اين مهملات كه در كسانيكه خداوند آنها را بحال خودشان واگذار نموده و با آنها كمك نميكند مؤثر ميشود و سزاوار بلكه واجب ميگردد بر آنها وعده عذاب خداوند و در زمره اقواميكه قبل از آنها بودند و مانند آنان مرتكب معاصى | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 555 | |||
شدند و بوعده عذاب الهى معذب گشتند از جن و انس محسوب ميگردند و در خسران دنيا و آخرت و زيانكارى در دو سراى با آنها شريك خواهند بود و بعضى زينت ما بين ايدى را بگناهان فعلى و ما خلف را بمئالى از قبيل بدعت و سنّت سيّئه تفسير نمودهاند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما كُنتُم تَستَتِرُونَ أَن يَشهَدَ عَلَيكُم سَمعُكُم وَ لا أَبصارُكُم وَ لا جُلُودُكُم وَ لكِن ظَنَنتُم أَنَّ اللّهَ لا يَعلَمُ كَثِيراً مِمّا تَعمَلُونَ «22» | |||
و نيستيد و نميتوانيد پنهان كنيد اينكه شهادت | |||
جلد 15 - صفحه 426 | |||
ميدهد بر شما سمع شما و نه ابصار شما و نه جلود شما و لكن گمان كرديد اينكه خداوند عالم نميداند بسياري از كارهاي شما را يعني آنچه را که مخفي كردهايد. | |||
وَ ما كُنتُم تَستَتِرُونَ اگر در دنيا بر سايرين مخفي كردهايد حتي بر ملائكه هم مخفي شده حتي بر اعضاء هم مخفي شده که يد خبر از فعل رجل ندارد و بصر خبر از فعل سمع ندارد حتي بر ملائكه كتبه که آنها هر چه از شما ظاهر ميشود مينويسند و از باطن خبر ندارند بر خدا نميتوانيد مخفي كنيد چنانچه در دعاء كميل ميخواني در تعداد معاصي و سيئات | |||
و کل سيّئة أمرت باثباتها الكرام الكاتبين الّذين وكّلتهم بحفظ ما يکون منّي و جعلتهم شهودا عليّ مع جوارحي الي قوله و الشاهد لما خفي عنهم- الدعاء | |||
أَن يَشهَدَ عَلَيكُم سَمعُكُم وَ لا أَبصارُكُم وَ لا جُلُودُكُم که هيچ كدام از آنها شهادت ندهند ولي بر خدا نميتوانيد مخفي كنيد و لو گمان ميبريد که بر او هم مخفي است. | |||
وَ لكِن ظَنَنتُم أَنَّ اللّهَ لا يَعلَمُ كَثِيراً مِمّا تَعمَلُونَ. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 22)- و باز میافزایند: «شما اگر گناهانتان را مخفی میکردید نه به خاطر این بود که از شهادت گوش و چشمها و پوستهای تنتان بیم داشتید» بلکه شما باور نمیکردید روزی اینها بر ضد شما گواهی دهند (وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا أَبْصارُکُمْ وَ لا جُلُودُکُمْ). | |||
«بلکه (مخفی کاری شما به خاطر این بود که) گمان میکردید خداوند بسیاری از اعمالی را که انجام میدهید نمیداند» (وَ لکِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا یَعْلَمُ کَثِیراً مِمَّا تَعْمَلُونَ). | |||
ج4، ص306 | |||
غافل از این که هم خداوند در همه جا شاهد و ناظر بر اعمال شماست، و از اسرار درون و برون شما آگاه است، و هم مأموران مراقبت او همه جا با شما هستند، آیا هرگز میتوانید پنهان از چشم و گوش و حتی پوست تنتان عملی انجام دهید؟ | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۴
ترجمه
فصلت ٢١ | آیه ٢٢ | فصلت ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَن یَشْهَدَ»: از ترس این که شهادت دهد. از این که گواهی دهد. مفعولله است. در اصل: مَخَافَةَ أَن یَشْهَدَ. مِنْ أَن یَشْهَدَ. عَنْ أَن یَشْهَدَ.
نزول
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره سه نفر نازل شده که به یکدیگر مى گفتند: آیا تو مى بینى و یا گمان میبرى که خداوند پنهانى هاى ما را مى شنود؟[۱][۲]
تفسیر
- آيات ۱۳ - ۲۵ سوره فصّلت
- انذار به عذاب دنيوى ، عذابى مثل صاعقه عاد و ثمود كه پيامبران به سويشان رفتندو...
- وجه اينكه از هود و صالح عليه السلام با صيغهجمل الرسل ياد كرد
- آنچه گريبانگير عاد و ثمود به سبب كفرشان شد
- مراد از حشر دشمنان خدا به سوى آتش
- توضيح راجع به شهادت اعضاء و پوست بدن آدمى عليه او در قيامت ، و وجوهى كه دراين باره گفته شده است
- اعتراض گناهكاران در قيامت به پوست بدنشان !
- پاسخ اعضاء و پوست بدن در جواب گنكاران
- اقوال مفرسين در تفسير قالوا انطقناالله الذى ...
- بحث اجمالى قرآن قسمتى از آيات قرآنى كه دلالت دارند بر اينكه تمامى موجودات داراىعلم هستند
- بحث اجمالى فلسفى درباره علم داشتن موجودات مادى و غير مجرد
- تفسير آيه : و ما كنتم تستترون ... و بيان اينكهاعمال بندگان از آفريدگار پوشيده نبوده ، خدا بر هرچيزى شهيد ورقيب است
- توبيخ مجرمين در قيامت از جانب خداوند
- معناى اينكه قرين هاى سوء براى مشركين ما بين ايديهم و ما خلفهم را زيبا جلوه دادند
- رواياتى راجع به حسن ظنّ به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در قيامت
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22»
(بر فرض) شما گمان مىكرديد كه خداوند بسيارى از عمكردتان را نمىداند، ولى (نسبت به اعضاى بدنتان كه وسيلهى گناه شما بودند) نمىتوانستيد چيزى را پنهان كنيد كه گوش و چشمها و پوستتان بر ضد شما گواهى دهد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22»
جلد 11 - صفحه 362
وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ: آن روز ملائكه بر سبيل الزام به امر الهى به آنها گويند: نبوديد شما كه پوشيده شويد و مخفى نمائيد، أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ: از آنكه گواهى دهند بر افعال و اعمال شما، سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ: گوشهاى شما و چشمان شما، وَ لا جُلُودُكُمْ: و نه اعضاى شما. اين كلام به جهت آن گويند كه در دنيا نزد ارتكاب فواحش از مردمان مستتر مىشدند و در پس حجب و ديوارها مخفى مىشدند به جهت ترس فضاحت، و گمان نمىبردند كه اعضاى ايشان بر آنها گواهى دهد به آنچه پنهان كرده باشند. حق تعالى در قيامت فرمايد شما در دنيا نمىتوانستيد كه مخفى شويد از گوش و چشم و اعضا كه بر شما گواهى دهند و شما را به كلام فصيح رسوا سازند، وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ: و لكن گمان داشتيد، أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ: بدرستى كه خدا نمىداند، كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ: بسيارى از آنچه مىكنيد و بدين جهت در قبايح جرئت مىكرديد.
شأن نزول:
ابن عباس گويد: روزى من در پرده كعبه بودم، سه نفر از قريش آمدند با يكديگر مكالمه نمودند، با هم گفتند: آنچه ما گوئيم خدا مىشنود، يكى گفت: اگر بلند گوئى شنود. يكى گفت: اگر بلند را شنود آهسته را نيز بشنود. من آمدم حضرت را اعلام نمودم، خداى تعالى آيه شريفه نازل فرمود. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21» وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22» وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ «23» فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ «24» وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «25»
ترجمه
و گويند به پوستهاى خود چرا گواهى داديد بر ما گويند بسخن آورد ما را خدائى كه بسخن آورد همه چيز را و او آفريد شما را نخستين بار و بسوى او بازگردانده ميشويد
و نبوديد كه پنهان نمائيد از آنكه گواهى دهد بر شما گوشهاتان و نه چشمهاتان و نه پوستهاتان ولى گمان كرديد كه خدا نميداند بسيارى از آنچه را كه ميكنيد
و اين گمان شما است كه گمان برديد بپروردگارتان هلاك كرد شما را پس گرديديد از زيانكاران
پس اگر شكيبائى نمايند پس آتش جايگاه آنها است و اگر طلب خوشنودى خدا كنند پس نيستند آنها از اجابت شدگان
و مقدّر نموديم براى آنها همنشينانى پس آرايش دادند براى آنها آنچه را پيش روى آنها است و آنچه پشت سرشان است و سزاوار شد بر آنها فرمان عذاب در شمار امّتهائى كه بتحقيق گذشتند پيش از آنها از جن و انس همانا آنها بودند زيانكاران
تفسير
كفار و فجّار سابق الذكر كه اعضاء و جوارح آنها بر گناهانشان اداء شهادت نموده بودند بآنها ميگويند شما كه اعضاء بدن مائيد و در معصيت فرمان بردارى از ما مينموديد چه شد كه حال بر ما اداء شهادت نموديد آنها جواب گويند آن خداوندى كه هر گويندهئى را گويا كرده ما را گويا كرد و بنطق آورد و گر نه ما كه گويا نبوديم و او شما را در بدو امر خلق فرمود و اينك بسوى او و حكم او است بازگشت شما و چارهاى جز رضا بقضاى او نداريد و بعضى گفتهاند كلام اعضاء تا كلّ شىء ختم شده و از هو خلقكم مستقلّا كلام
جلد 4 صفحه 554
خداوند است كه بكفار و فجّار ميفرمايد و بعدا فرموده و نبوديد شما در دنيا كه بتوانيد پنهان نمائيد اعمال خود را بطوريكه آگاه نشوند از آنها اعضاء و جوارحتان و امروز بر شما گواهى ندهند چون بوسيله آنها مرتكب معاصى مىشديد ولى گمان ميكرديد كه خدا از بسيارى از اعمال شما آگاه نيست با آنكه او از رگ گردن بشما نزديكتر است و از خود شما بحال شما آگاهتر ميباشد و در چند روايت جلود بفروج تفسير شده و باز خداوند ميفرمايد و همين گمان بد كه ناشى از بىمعرفتى بود و شما بخدا داشتيد كه تصوّر مينموديد ميشود امرى را از او مخفى نمود هلاك كرد شما را كه در دنيا و آخرت زيانكار شديد چون مايه ترقّى و تعالى را از دست داديد و بدركات جحيم نازل شديد حال ديگر كار شما چاره ندارد اگر صبر و شكيبائى نمائيد بر عذاب دوزخ آتش جايگاه ابدى شما خواهد بود و اگر در طلب رضا و خشنودى خداوند و عفو از تقصيرات خودتان جزع و فزع نمائيد ابدا بجائى نخواهد رسيد و نميتوانيد تحصيل نمائيد آنرا و التماس شما باجابت نخواهد رسيد خلاصه آنكه چارهئى جز سوختن و ساختن نداريد و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود سزاوار است براى مؤمن كه بترسد از خدا مانند كسيكه مشرف بآتش است و اميدوار باشد باو مانند كسيكه از اهل بهشت است خداوند فرموده ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ تا آخر آيه و بعدا فرمود خداوند نزد گمان بنده خود است اگر خير است خير و اگر شرّ است شر و قريب باين معنى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نيز نقل شده است و اخيرا خداوند سبب كفر و عصيان آنها را ذكر فرموده باين تقريب كه ما براى آنها بجاى مردمان صالح همنشينان و رفقاء و قرنائى مقدر نموديم بسوء اختيار خودشان از شياطين جنّى و انسى كه با آنها بنشينند و مصاحبت و مؤانست كنند و زخارف دنيا را در نظر آنها جلوه دهند و امر آخرت را موهون و سست و بىاساس ارائه نمايند و گويند خداوند داعى بر عذاب بندگان ندارد يا اصلا بعد از مرگ خبرى نيست و امثال اين مهملات كه در كسانيكه خداوند آنها را بحال خودشان واگذار نموده و با آنها كمك نميكند مؤثر ميشود و سزاوار بلكه واجب ميگردد بر آنها وعده عذاب خداوند و در زمره اقواميكه قبل از آنها بودند و مانند آنان مرتكب معاصى
جلد 4 صفحه 555
شدند و بوعده عذاب الهى معذب گشتند از جن و انس محسوب ميگردند و در خسران دنيا و آخرت و زيانكارى در دو سراى با آنها شريك خواهند بود و بعضى زينت ما بين ايدى را بگناهان فعلى و ما خلف را بمئالى از قبيل بدعت و سنّت سيّئه تفسير نمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما كُنتُم تَستَتِرُونَ أَن يَشهَدَ عَلَيكُم سَمعُكُم وَ لا أَبصارُكُم وَ لا جُلُودُكُم وَ لكِن ظَنَنتُم أَنَّ اللّهَ لا يَعلَمُ كَثِيراً مِمّا تَعمَلُونَ «22»
و نيستيد و نميتوانيد پنهان كنيد اينكه شهادت
جلد 15 - صفحه 426
ميدهد بر شما سمع شما و نه ابصار شما و نه جلود شما و لكن گمان كرديد اينكه خداوند عالم نميداند بسياري از كارهاي شما را يعني آنچه را که مخفي كردهايد.
وَ ما كُنتُم تَستَتِرُونَ اگر در دنيا بر سايرين مخفي كردهايد حتي بر ملائكه هم مخفي شده حتي بر اعضاء هم مخفي شده که يد خبر از فعل رجل ندارد و بصر خبر از فعل سمع ندارد حتي بر ملائكه كتبه که آنها هر چه از شما ظاهر ميشود مينويسند و از باطن خبر ندارند بر خدا نميتوانيد مخفي كنيد چنانچه در دعاء كميل ميخواني در تعداد معاصي و سيئات
و کل سيّئة أمرت باثباتها الكرام الكاتبين الّذين وكّلتهم بحفظ ما يکون منّي و جعلتهم شهودا عليّ مع جوارحي الي قوله و الشاهد لما خفي عنهم- الدعاء
أَن يَشهَدَ عَلَيكُم سَمعُكُم وَ لا أَبصارُكُم وَ لا جُلُودُكُم که هيچ كدام از آنها شهادت ندهند ولي بر خدا نميتوانيد مخفي كنيد و لو گمان ميبريد که بر او هم مخفي است.
وَ لكِن ظَنَنتُم أَنَّ اللّهَ لا يَعلَمُ كَثِيراً مِمّا تَعمَلُونَ.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 22)- و باز میافزایند: «شما اگر گناهانتان را مخفی میکردید نه به خاطر این بود که از شهادت گوش و چشمها و پوستهای تنتان بیم داشتید» بلکه شما باور نمیکردید روزی اینها بر ضد شما گواهی دهند (وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا أَبْصارُکُمْ وَ لا جُلُودُکُمْ).
«بلکه (مخفی کاری شما به خاطر این بود که) گمان میکردید خداوند بسیاری از اعمالی را که انجام میدهید نمیداند» (وَ لکِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا یَعْلَمُ کَثِیراً مِمَّا تَعْمَلُونَ).
ج4، ص306
غافل از این که هم خداوند در همه جا شاهد و ناظر بر اعمال شماست، و از اسرار درون و برون شما آگاه است، و هم مأموران مراقبت او همه جا با شما هستند، آیا هرگز میتوانید پنهان از چشم و گوش و حتی پوست تنتان عملی انجام دهید؟
نکات آیه
۱ - کفرپیشگان و گنه کاران، غافل از آگاهى و نظارت اعضا و جوارح بر اعمالشان (و ما کنتم تستترون أن یشهد علیکم سمعکم و لا أبصرکم و لا جلودکم) «أن یشهد» به تقدیر «مخافة» (براى ترس) است. بنابراین مفاد «ما کنتم...» این است که شما براى ترس از شهادت گوش، چشم و پوستتان خود را مخفى نمى کردید; زیرا غافل بودید و نمى دانستید که آنها شاهد بر اعمال شما هستند.
۲ - غفلت انسان از شهادت اعضا و جوارح، عامل جرأت وى بر گناه و معصیت (و ما کنتم تستترون أن یشهد علیکم سمعکم و لا أبصرکم و لا جلودکم)
۳ - اعضا و جوارح آدمى، ناظر و مراقب عملکرد او هستند. (و ما کنتم تستترون أن یشهد علیکم سمعکم و لا أبصرکم و لا جلودکم)
۴ - شناخت و درک ناقص کافران و مشرکان، از گستره علم الهى (ظننتم أنّ اللّه لایعلم کثیرًا ممّا تعملون)
۵ - توجه و باور آدمیان به آگاهى خداوند از تمامى اعمال آنان، بازدارنده آنها از گناه و معصیت (و لکن ظننتم أنّ اللّه لایعلم کثیرًا ممّا تعملون)
۶ - اعتقاد انسان ها، به نظارت اعضا و جوارح بر اعمال و رفتار آنان، بازدارنده ایشان از گناه و معصیت (و ما کنتم تستترون أن یشهد علیکم سمعکم و لا أبصرکم و لا جلودکم)
موضوعات مرتبط
- بدن: گواهى اعضاى بدن ۱; نقش اعضاى بدن ۳
- خدا: وسعت علم خدا ۴
- ذکر: آثار ذکر علم خدا ۵
- عقیده: آثار عقیده به نظارت اعضاى بدن ۶
- عمل: ناظران عمل ۱، ۳
- غفلت: آثار غفلت ۲; غفلت از گواهى اعضاى بدن ۲; غفلت از ناظران عمل ۲
- کافران: خداشناسى ناقص کافران ۴; غفلت کافران ۱
- گناه: زمینه گناه ۲; موانع گناه ۵، ۶
- گناهکاران: غفلت گناهکاران ۱
- مشرکان: خداشناسى ناقص مشرکان ۴
منابع
- ↑ صاحب مجمع البیان آن را از ابن مسعود نقل و روایت نموده است، و در تفسیر على بن ابراهیم چنین آمده که این آیه درباره قومى که اعمال آنها به ایشان عرضه شده سپس منکر شوند، نازل شده است و گویند: ما از این اعمال خبرى نداریم سپس فرشتگانى که اعمال را نوشته و ضبط کرده اند. شهادت ارتکاب آنها را درباره اعمالشان میدهند.
- ↑ در صحیح بخارى و صحیح ترمذى و صحیح مسلم و مسند احمد و دیگران از علماء عامه از ابن مسعود چنین روایت شده که نزدیک خانه کعبه سه نفر که دو نفر از آنها قریشى و یک نفر ثقفى بودند و یا بالعکس با یکدیگر بحث و جدال داشتند. یکى از آنها مى گفت: آیا تو مى بینى و یا به گمان تو میرسد که آنچه ما مى گوئیم خداوند مى شنود. دیگرى در جواب مى گفت: اگر بلند سخن بگوئیم، خدا مى شنود و اگر پنهانى و سرّى سخن بگوئیم، نمى شنود سپس این آیه نازل گردید.