فصلت ٢٣
کپی متن آیه |
---|
وَ ذٰلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ أَرْدَاکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ |
ترجمه
فصلت ٢٢ | آیه ٢٣ | فصلت ٢٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذلِکُمْ»: مبتدا است. «ظَنُّکُمُ الَّذِی ظَنَنتُم بِرَبِّکُمْ»: بدل از مبتدا است. «أَرْدَاکُمْ»: شما را به هلاکت انداخته و نابود نموده است. خبر مبتدا است، یا این که (ظَنُّکُمْ) و (أَرْدَاکُمْ) میتواند خبر اوّل و دوم مبتدا باشد.
تفسیر
- آيات ۱۳ - ۲۵ سوره فصّلت
- انذار کافران، به عذابى مثل صاعقه قوم عاد و قوم ثمود
- مراد از حشر دشمنان خدا به سوى آتش
- توضيح راجع به شهادت اعضا و پوست بدن آدمى عليه او، در قيامت
- اقوال مفسران در تفسير آیه: «قَالُوا أنطَقَنَا اللهُ الّذِى...»
- بحث اجمالى قرآنی
- بحث اجمالى فلسفى
- توبيخ مجرمان در قيامت، از جانب خداوند
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ «23»
و اين گمان (فاسد) شما نسبت به پروردگارتان بود كه شما را به هلاكت انداخت و از زيانكاران شديد.
پیام ها
1- مجرمان از گواهى اعضاى بدن غافلند و لذا بر گناه جرأت دارند. وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ ...
2- گواه بودن اعضاى بدن در دنيا و گواهى آنها در قيامت، قابل كتمان و ترديد نيست. گرچه مجرمان از اين مسئله غافلند. وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ ...
3- ايمان به اين كه ما در محضر خدا هستيم مهمترين عامل هدايت و رشد انسان است. «ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ»
4- با استدلال و استمداد از خداوند، بايد عقايد خود را محكم و شفاف كنيم و از هر گونه سوءظن نسبت به خدا دورى كنيم. «ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ»
5- سوء ظن نسبت به كسى كه تحت ربوبيّت او هستيم بسيار زشت است. «ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ»
6- بينش غلط در مورد خداوند، سرچشمهى خسارت و سقوط انسان است.
ظَنَنْتُمْ ... أَرْداكُمْ
جلد 8 - صفحه 331
7- ظنّ و گمان در مسائل اعتقادى ارزش ندارد. «ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ «23»
وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ: و آن دعوى شما به ندانستن خدا اكثر اشياء را گمان
«1» منهج الصادقين (چ 1333- تهران) ج 8 ص 178.
جلد 11 - صفحه 363
شماست، الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ: كه گمان برديد به آن در دنيا به پروردگار خود، أَرْداكُمْ: هلاك كرد شما را به آن گمان و به سبب آن به عذاب اخروى گرفتار شديد، فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ: پس گشتيد از زيانكاران، چه بواسطه فساد عقيده، سرمايه نجات را به هلاكت ابدى بدل كرديد.
تنبيه:
يكى از اخلاق حميده و آداب حسنه آنست كه بنده مؤمن حسن ظن به خداى تعالى داشته باشد، چنانچه احاديث بسيار وارد شده از جمله:
1- در كافى- از حضرت رضا عليه السّلام قال: احسن باللّه الظّنّ فانّ اللّه عزّ و جلّ يقول: آنا عند حسن ظنّ عبدى المومن بى إن خيرا فخيرا و ان شرّا فشرّا. فرمود:
نيكو نما گمان را به خدا، پس به درستى كه خداوند عز و جل فرمايد: من نزد گمان نيكوى بنده هستم، به من اگر خير گمان برد، خير برد، و اگر شر باشد، شر يابد «1».
2- حضرت صادق در ذيل حديثى فرمايد: ما ظن عبد باللّه خيرا الا كان اللّه عند ظنه به و لا ظن به سوء الا كان اللّه عند ظنه به و ذلك قوله عز و جل و ذلكم ظنكم الذى .... گمان نبرد بندهاى به خدا خير را مگر آنكه همان گمان براى او باشد، و اين به جهت فرمايش خداى عز و جل و ذلكم ظنكم الذى ... «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21» وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22» وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ «23» فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ «24» وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «25»
ترجمه
و گويند به پوستهاى خود چرا گواهى داديد بر ما گويند بسخن آورد ما را خدائى كه بسخن آورد همه چيز را و او آفريد شما را نخستين بار و بسوى او بازگردانده ميشويد
و نبوديد كه پنهان نمائيد از آنكه گواهى دهد بر شما گوشهاتان و نه چشمهاتان و نه پوستهاتان ولى گمان كرديد كه خدا نميداند بسيارى از آنچه را كه ميكنيد
و اين گمان شما است كه گمان برديد بپروردگارتان هلاك كرد شما را پس گرديديد از زيانكاران
پس اگر شكيبائى نمايند پس آتش جايگاه آنها است و اگر طلب خوشنودى خدا كنند پس نيستند آنها از اجابت شدگان
و مقدّر نموديم براى آنها همنشينانى پس آرايش دادند براى آنها آنچه را پيش روى آنها است و آنچه پشت سرشان است و سزاوار شد بر آنها فرمان عذاب در شمار امّتهائى كه بتحقيق گذشتند پيش از آنها از جن و انس همانا آنها بودند زيانكاران
تفسير
كفار و فجّار سابق الذكر كه اعضاء و جوارح آنها بر گناهانشان اداء شهادت نموده بودند بآنها ميگويند شما كه اعضاء بدن مائيد و در معصيت فرمان بردارى از ما مينموديد چه شد كه حال بر ما اداء شهادت نموديد آنها جواب گويند آن خداوندى كه هر گويندهئى را گويا كرده ما را گويا كرد و بنطق آورد و گر نه ما كه گويا نبوديم و او شما را در بدو امر خلق فرمود و اينك بسوى او و حكم او است بازگشت شما و چارهاى جز رضا بقضاى او نداريد و بعضى گفتهاند كلام اعضاء تا كلّ شىء ختم شده و از هو خلقكم مستقلّا كلام
جلد 4 صفحه 554
خداوند است كه بكفار و فجّار ميفرمايد و بعدا فرموده و نبوديد شما در دنيا كه بتوانيد پنهان نمائيد اعمال خود را بطوريكه آگاه نشوند از آنها اعضاء و جوارحتان و امروز بر شما گواهى ندهند چون بوسيله آنها مرتكب معاصى مىشديد ولى گمان ميكرديد كه خدا از بسيارى از اعمال شما آگاه نيست با آنكه او از رگ گردن بشما نزديكتر است و از خود شما بحال شما آگاهتر ميباشد و در چند روايت جلود بفروج تفسير شده و باز خداوند ميفرمايد و همين گمان بد كه ناشى از بىمعرفتى بود و شما بخدا داشتيد كه تصوّر مينموديد ميشود امرى را از او مخفى نمود هلاك كرد شما را كه در دنيا و آخرت زيانكار شديد چون مايه ترقّى و تعالى را از دست داديد و بدركات جحيم نازل شديد حال ديگر كار شما چاره ندارد اگر صبر و شكيبائى نمائيد بر عذاب دوزخ آتش جايگاه ابدى شما خواهد بود و اگر در طلب رضا و خشنودى خداوند و عفو از تقصيرات خودتان جزع و فزع نمائيد ابدا بجائى نخواهد رسيد و نميتوانيد تحصيل نمائيد آنرا و التماس شما باجابت نخواهد رسيد خلاصه آنكه چارهئى جز سوختن و ساختن نداريد و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود سزاوار است براى مؤمن كه بترسد از خدا مانند كسيكه مشرف بآتش است و اميدوار باشد باو مانند كسيكه از اهل بهشت است خداوند فرموده ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ تا آخر آيه و بعدا فرمود خداوند نزد گمان بنده خود است اگر خير است خير و اگر شرّ است شر و قريب باين معنى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نيز نقل شده است و اخيرا خداوند سبب كفر و عصيان آنها را ذكر فرموده باين تقريب كه ما براى آنها بجاى مردمان صالح همنشينان و رفقاء و قرنائى مقدر نموديم بسوء اختيار خودشان از شياطين جنّى و انسى كه با آنها بنشينند و مصاحبت و مؤانست كنند و زخارف دنيا را در نظر آنها جلوه دهند و امر آخرت را موهون و سست و بىاساس ارائه نمايند و گويند خداوند داعى بر عذاب بندگان ندارد يا اصلا بعد از مرگ خبرى نيست و امثال اين مهملات كه در كسانيكه خداوند آنها را بحال خودشان واگذار نموده و با آنها كمك نميكند مؤثر ميشود و سزاوار بلكه واجب ميگردد بر آنها وعده عذاب خداوند و در زمره اقواميكه قبل از آنها بودند و مانند آنان مرتكب معاصى
جلد 4 صفحه 555
شدند و بوعده عذاب الهى معذب گشتند از جن و انس محسوب ميگردند و در خسران دنيا و آخرت و زيانكارى در دو سراى با آنها شريك خواهند بود و بعضى زينت ما بين ايدى را بگناهان فعلى و ما خلف را بمئالى از قبيل بدعت و سنّت سيّئه تفسير نمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ذلِكُم ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُم أَرداكُم فَأَصبَحتُم مِنَ الخاسِرِينَ «23»
و اينکه است گمان شما آن چنان گماني که برديد بپروردگار خود بدترين گمانهاي شما پس صبح كرديد از خسران كنندهگان.
وَ ذلِكُم ظَنُّكُمُ که خداوند نميداند بسياري از اعمال شما را.
الَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُم أَرداكُم ظن و گمان دو قسم است ظن حسن و ظن سوء- در حديث قدسيست ميفرمايد:
انا عند ظن عبدي المؤمن
اگر گمان خوب بمن دارد و اميدوار برحمت و تفضّلات من و قضاء حوائج و اجابة دعوات منهم بگمان او با او رفتار ميكنم و اگر گمان بد دارد و مأيوس از رحمت و نااميد از اجابة دعوات و قضاء حوائج است منهم طبق گمانش با او رفتار ميكنم و همچنين نسبت بمؤمنين گمان خوب داشته باشيد مگر يقين به خلاف
جلد 15 - صفحه 427
پيدا كنيد
(ضع امر اخيك علي احسنه حتي يأتيك ما يزيله)
و سوء ظن بمؤمن مذموم يا حرام است و اردي بدترين گمانها است که العياذ علم الهي را منكر شود که يَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وَ ما تُخفِي الصُّدُورُ و موجب كفر است که باعث فساد کل اعمال ميشود که ميفرمايد:
فَأَصبَحتُم مِنَ الخاسِرِينَ که گفتيم اگر كسي با ايمان از دنيا رفت و لو براي معاصي گرفتاريهايي داشته باشد سرمايه ايمان را دارد و عاقبتش نجات است و از خاسرين محسوب نميشود و اما اگر ايمان را از دست داد جزو خاسرين است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 23)- در این آیه که ادامه سخنان اعضای تن انسان است، میافزاید:
«این گمان بدی بود که در باره پروردگارتان داشتید، و همان موجب هلاکت شما گردید، و سر انجام از زیانکاران شدید» (وَ ذلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِی ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ أَرْداکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ).
آیات فوق به خوبی گواهی میدهد که گمان بد در باره خداوند به قدری خطرناک است که گاه موجب هلاکت و عذاب ابدی انسان میگردد به عکس، حسن ظن در باره خداوند موجب نجات در دنیا و آخرت است.
نکات آیه
۱ - بى اعتقادى به علم مطلق و فراگیر پروردگار، پندارى نادرست و هلاکت بار (و ذلکم ظنّکم الذى ظننتم بربّکم )
۲ - مقام ربوبیت و پروردگارى خداوند، مقتضى علم فراگیر او نسبت به انسان ها و اعمال آنان (ظننتم أنّ اللّه لایعلم ... ظننتم بربّکم) لحن انکارآمیز آیه و تعبیر «ظننتم» و نیز آمدن صفت «ربّ»، نشانگر برداشت یادشده است; یعنى، این گونه گمان درباره «پروردگار» گمانى بى جا و ناروا است.
۳ - شرک، باورى بنا شده بر ظن و گمان است; نه علم و یقین. (و ذلکم ظنّکم الذى ظننتم بربّکم)
۴ - بى اعتقادى به علم گسترده الهى، موجب انحطاط، سقوط و نابودى انسان (أنّ اللّه لایعلم ... ظننتم بربّکم أردیکم) «ارداء» (مصدر «اردى») به معناى نابود کردن و هلاک ساختن است.
۵ - خسارت و زیان کارى مشرکان، نتیجه پندارهاى نارواى آنان درباره خداوند (ذلکم ظنّکم ... فأصبحتم من الخسرین)
۶ - گمان هاى بى جا و ناروا نسبت به خداوند، عامل هلاکت و خسران آدمى (ذلکم ظنّکم ... بربّکم أردیکم فأصبحتم من الخسرین)
۷ - تکیه بر گمان و پندار، در زمینه مسائل اعتقادى، مایه زیان و خسران آدمى (و ذلکم ظنّکم ... فأصبحتم من الخسرین)
۸ - ظن و گمان در زمینه مسائل بنیادى و اعتقادى، فاقد ارزش و اعتبار (ذلکم ظنّکم ... بربّکم أردیکم فأصبحتم من الخسرین)
موضوعات مرتبط
- انحطاط: عوامل انحطاط ۴
- انسان: عمل انسان ۲
- خدا: آثار تکذیب علم خدا ۴; آثار ربوبیت خدا ۲; کیفر تکذیب علم خدا ۱; وسعت علم خدا ۲
- زیان: عوامل زیان ۶، ۷
- شخصیت: آسیب شناسى شخصیت ۴
- شرک: بى منطقى شرک ۳
- ظن: آثار ظن ناپسند ۶; بى ارزشى ظن ۸
- عقیده: آثار ظن در عقیده ۷; ظن در عقیده ۶، ۸; عقیده باطل ۱
- مشرکان: آثار عقیده باطل مشرکان ۵; عوامل زیانکارى مشرکان ۵
- هلاکت: عوامل هلاکت ۴، ۶
منابع