الروم ٣٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۱#link160 | آيات ۲۷ - ۳۹، سوره روم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۱#link160 | آيات ۲۷ - ۳۹، سوره روم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۱#link161 | طرح يك اشكال و بيان وجوه مختلفى در پاسخ به آن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۱#link161 | طرح يك اشكال و بيان وجوه مختلفى در پاسخ به آن]] | ||
خط ۴۹: | خط ۵۰: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۳#link181 | ۴ - اسلام ((دين فطرت ))، ((دين خدا)) و ((سبيل الله )) است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۳#link181 | ۴ - اسلام ((دين فطرت ))، ((دين خدا)) و ((سبيل الله )) است]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۶۹#link195 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۶۹#link195 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «37» | |||
آيا نديدند كه خداوند براى هر كس بخواهد (طبق حكمت)، روزى را گسترش مىدهد و (يا) تنگ مىسازد؟ البتّه در اين (توسعه و ضيق) براى كسانى كه ايمان مىآورند نشانههايى قطعى است. | |||
===نکته ها=== | |||
كلمهى «يَقْدِرُ» از «قدر»، هم به معناى اندازهگيرى است و هم به معناى سختگيرى؛ امّا در اينجا چون در كنار «يَبْسُطُ» آمده، مراد تنگى و سختى است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- توجّه به اينكه رزق به دست خداست، انسان را از يأس و نااميدى باز مىدارد. | |||
«يَقْنَطُونَ أَ وَ لَمْ يَرَوْا» | |||
2- انسان بايد براى كسب معاش تلاش كند، ولى بداند كه تقدير معيشت به دست خداست. «اللَّهَ يَبْسُطُ- يَقْدِرُ» | |||
3- در همهى قرآن توسعهى روزى، قبل از تنگى آن مطرح شده است و اين نشانهى رحمت گستردهى اوست. «يَبْسُطُ- يَقْدِرُ» | |||
4- توسعهى روزى را به خاطر زرنگى خود ندانيم. «أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ» | |||
---- | |||
«1». حديد، 23. | |||
جلد 7 - صفحه 203 | |||
5- اگر توسعه و تنگى روزى به دست اوست، اين همه حرص چرا؟ أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ ... وَ يَقْدِرُ | |||
6- تنها اهل ايمان از دقّت در روزى رسانى خداوند، درس و عبرت مىگيرند. | |||
(ولى افراد غافل همه چيز را سطحى مىپندارند.) «لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (37) | |||
بعد از آن شواهد قدرت و توحيد را بيان فرمايد: | |||
أَ وَ لَمْ يَرَوْا: آيا نديدهاند و ندانستهاند، أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ: بدرستى كه خداى تعالى فراخ مىگرداند و وسعت مىدهد روزى را، لِمَنْ يَشاءُ: براى هر كه مىخواهد به حكمت و مصلحت، وَ يَقْدِرُ: و تنگ مىسازد نسبت به هر كه مىخواهد و حكمت و مصلحت مقتضى باشد. إِنَّ فِي ذلِكَ: بدرستى كه در اين قبض و بسط و فراخى و تنگى و زيادى و كمى، لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ: هر آينه دلايل عبرت است براى گروهى كه ايمان آرند و تصديق كنند حكم الهى را در قبض و بسط، و شكر كنند در سرّاء و صبر نمايند در ضرّاء، چه بناى كار مؤمن و اساس امر ايمان بر اين دو صفت است تا استدلال كنند به آن بر كمال قدرت و حكمت الهى. | |||
تبصره: يكى از اصول معتقدات ايمانى آنست كه ذات احديت خداوند | |||
جلد 10 - صفحه 301 | |||
متعال، حكيم على الاطلاق است، يعنى افعال صادره سبحانى بر وفق حكمت و مصلحت مىباشد؛ بنابراين قبض و بسط روزى نسبت به تمام ذى روح، مطابق است با مصلحت واقعيه نفس الامريه؛ بنابراين شخص مؤمن مقام تسليم و رضا را داراست نسبت به آنچه خداى تعالى در باره او مقدر ساخته، و البته به او خواهد رسيد. | |||
در مواعظ لقمان حكيم به فرزند خود فرمايد: ملازم باش با قناعت و رضا به آنچه خدا قسمت تو ساخته. بدرستى كه دزد هرگاه دزدى كند، خدا حبس فرمايد روزى او را، و باشد بر او گناه آن دزدى، و اگر صبر مىكرد هر آينه نائل مىشد آن را و مىآمد او را روزى از وجهى كه مقرر و مقدر شده است براى او در نزد خداوند سبحان «1». | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (33) لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (34) أَمْ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمْ سُلْطاناً فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِما كانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ (35) وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذا هُمْ يَقْنَطُونَ (36) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (37) | |||
ترجمه | |||
و چون برسد مردم را سختيى ميخوانند پروردگارشان را در حاليكه بازگشت كنندگانند بسوى او پس چون چشانيد بآنان از خود رحمتى آنگاه گروهى از آنها بپروردگارشان مشرك ميشوند | |||
تا كفران ورزند بآنچه داديمشان پس بهرهمند شويد پس زود باشد كه بدانيد | |||
آيا فرستاديم بر آنها حجّتى پس او سخن ميگويد بآنچه هستند كه بآن شرك مىآورند | |||
و چون بچشانيم مردم را رحمتى شاد ميشوند بآن و اگر برسد آنها را بدىء بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان آنگاه آنها نوميد ميشوند | |||
آيا نديدند كه خدا فراخ ميگرداند روزى را براى هر كه بخواهد و تنگ ميگرداند همانا در اين هر آينه نشانهها است براى گروهى كه ايمان مىآورند. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در اين آيات شريفه اشاره فرموده بآنكه دين فطرى كه خلقت اصليّه الهيّه مىباشد و در آيات سابقه اشاره بآن شد توحيد است كه مردم بارتكاز اوّلى معتقد بوجود خداى عالم قادر يگانه ميباشند لذا وقتى كه برسد | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 257 | |||
بآنها ضرر و بلا و فقر و شدّت و محنتى كه نتوانند آنرا از خود دفع نمايند منقطع از خلق شده و رجوع بحقّ مينمايند بتوبه و انابه و چون از طرف خداوند رحمت و وسعت بآنها افاضه گشت و چشانيد او حلاوت نعمت و فراغت و عافيت خود را بآنها ناگهان دستهاى از آنها براى پروردگارشان شريك قرار ميدهند و نتيجه اين شرك كفران نعمت حقّ است پس خداوند براى تهديد آنها فرموده بهرهبردارى كنيد از نعمت خدا پس زود باشد كه بسزاى كفر و كفران خود برسيد و بدانيد كه ناسپاسى و حق ناشناسى چه خسران و وبالى دارد آيا خداوند براى آنها حجّت و دليلى فرستاده يا پيغمبرى كه ناطق و گويا باشد بشرك و حقّ بودن دين آنها نه چنين است بلكه اهل شرك بهواى نفس خودشان و وسوسه شيطان مشرك شدند و يكى از امارات جهل و نادانى آنها آنستكه وقتى از طرف خداوند رحمت و نعمتى بآنها و اصل شود خرسند و شاد شوند بآن غافل از آنكه ممكن است خداوند آن نعمت و عافيت را از آنها سلب فرمايد و اگر براى اعمال بدشان مبتلا ببلا و محنت و شدّتى شوند ناگهان مأيوس از رحمت و فضل الهى گردند در دفع آن غافل از آنكه ممكن است خداوند آن محنت را بر طرف فرمايد پس در هيچ حال متوجّه بحقّ نباشند و زمام امور را از خير و شرّ بدست او ندانند با آنكه در هر حال بايد متوجّه بحقّ بود در وقت نعمت براى اداء شكر آن و درگاه محنت براى توسّل در دفع آن آيا اين قوم جهول ندانستند و نديدند كه خداوند وسعت رزق ميدهد بهر كس بخواهد و تنگ ميكند روزى هر كس را كه بخواهد و تمام امور باختيار او است و بايد هر خيرى را از او دانست و از هر شرّى باو پناه برد لذا اهل ايمان تمام امور را از جانب خدا ميدانند و بر نعمت شاكر و در نقمت صابرند و باين احوال استدلال مينمايند بر قدرت و حكمت و رحمت و غضب خداوند و در هر حال از او خير و صلاح خود را خواهانند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ لَم يَرَوا أَنَّ اللّهَ يَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن يَشاءُ وَ يَقدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يُؤمِنُونَ (37) | |||
آيا نميبينند اينكه خداوند بسط ميدهد روزي را از براي هر که بخواهد و تنگ ميگيرد براي ديگري بدرستي که در اينکه بسط و تقدير آياتيست براي قومي که ايمان ميآورند. | |||
نظر به اينكه افعال الهي تمام موافق حكمت و مصلحت است و آنچه ميكند عين صلاح است و حال بندگان خود را ميداند که زيد مثلا صلاح او در بسط است و غنا و عمر و در تضييق و فقر، چنانچه در حديث قدسي است ميفرمايد | |||
«ان من عبادي من لا يصلحه الا الغني فان افقرته لافسده ذلک و ان من عبادي من لا يصلحه الا الفقر فان اغنيته لافسده ذلک فمن لم يصبر علي بلائي و لم يرض بقضايي فليطلب ربا سواي و ليخرج من ارضي و سمائي» | |||
و حكم و مصالح آن را جز خدا نميداند و آنچه که بتوان از آيات شريفه و اخبار آل اطهار استفاده نمود چند چيز است: | |||
1- اينكه بعض بندهگان ضعيف الايمان تا مادامي که در توسعه است بعبادت و بندهگي قيام دارد و اگر بر او تضييق شد كلمات كفرآميز از او صادر ميشود و از دين خارج ميشود و بسا بعض ديگر بعكس که اگر روي غنا و ثروت را ديد طاغي و باغي ميشود و از دين بيرون ميرود. | |||
2- امتحان بندهگان است که در غني شكر گذاري ميكند يا نميكند و در فقر صبر و تحمل دارد يا ندارد. | |||
3- ادعيه و اعمال صالحه و احسان به بندهگان بسا مورث توسعه ميشود و معاصي و بخل | |||
جلد 14 - صفحه 390 | |||
و بعض صفات خبيثه بسا باعث فقر ميگردد. | |||
4- بسا نسبت به كفار و ظلمه، توسعه و غني، بلا و عقوبت آنها است چنانچه ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ (سوره ال عمران آيه 178) و فقر و ضيق نسبت به مؤمن لطف و عنايت او است براي اينكه آلوده به زخارف دنيوي نشود و اجرش در قيامت زياد شود و حكم ديگر، لذا ميفرمايد: | |||
أَ وَ لَم يَرَوا أَنَّ اللّهَ يَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن يَشاءُ وَ يَقدِرُ چه بسيار غناي يك نفر امتحان چندين نفر است و فقر ديگري امتحان جماعتي ميگردد ولي درك اينکه حكم و مصالح را نمي كنند مگر مؤمنين که ميفرمايد: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يُؤمِنُونَ. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 37)- این آیه همچنان از «توحید ربوبیت» سخن میگوید، و به تناسب بحثی که در آیات گذشته آمده بود که بعضی از کم ظرفیتان با روی آوردن نعمت، مغرور و با مواجه شدن بلا، مأیوس میشوند، چنین میفرماید: «آیا ندیدند که خداوند روزی را برای هر کس بخواهد گسترده (و برای هر کس بخواهد) تنگ میسازد» (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ). | |||
درست است که عالم، عالم اسباب است ولی در عین حال این یک قاعده کلی و همیشگی نیست، چرا که گاه افراد بسیار جدی و لایقی را میبینیم که هر چه میدوند به جایی نمیرسند، و به عکس گاه افراد کم دست و پا را مشاهده میکنیم که درهای روزی از هر سو به روی آنها گشوده است! این استثناها گویا برای این است که خداوند نشان دهد با تمام تأثیری که در | |||
ج3، ص538 | |||
عالم اسباب آفریده، نباید در عالم اسباب گم شوند، و نباید فراموش کنند که در پشت این دستگاه، دست نیرومند دیگری است که آن را میگرداند. | |||
لذا در پایان آیه میگوید: «در این نشانههایی است از قدرت و عظمت خدا برای قومی که ایمان میآورند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۴۶
ترجمه
الروم ٣٦ | آیه ٣٧ | الروم ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَبْسُطُ الرِّزْقَ ... وَ یَقْدِرُ»: (نگا: عنکبوت / ).
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۳۹، سوره روم
- طرح يك اشكال و بيان وجوه مختلفى در پاسخ به آن
- پاسخ ديگرى از صاحب كشاف و بيان چهار اشكال به آن
- جواب به اشكال فوق با بيان مفاد جمله : ((وللهالمثل الاءعلى ))
- تمثيلى متضمن رد و ابطال پندار مشركين درباره اينكه خدا از مخلوقات خود شركايى دارد
- شرح مفاد آيه : ((فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها...))
- بيان اينكه فطرت انسان هادى همه افراد در هر عصر و مصر به سوى سعادت است
- اقوال مختلف مفسرين درباره مفردات و مفاد آيه ((فاقم وجهك للذين حنيفا...))
- كلام فخر رازى در مراد از ((لاتبديل لخلق الله )) و بياناشكال آن
- نهى از تخرب و تفرق در دين كه از صفات مشركين و ناشى از پيروى آنان از اهواء خوداست
- مراد آيه شريفه و بيان عدم منافات آن با آيه (و اذا مس الانسان ضردعوا...)
- وسعت و تنگى معيشت تابع مشيت خدا است (يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر)
- مراد از ((ربا)) و ((زكات )) در آيه : ((و ما آتيتم من ربا ليربوا...))
- بحث روايتى
- روايتى درباره شاءن نزول آيه : ((ضرب لكم مثلا من انفسكم ...)) كه در مقام نفى اعتمادبه شريك داشتن خدا است
- رواياتى در ذيل آيه : ((فطرة الله التى فطر الناس عليها...)) و بيان مراد از((فطرت ))
- چند روايت حاكى از اينكه كل مولود يولد على الفطرة ...
- فدك حق مسلم حضرت زهرا(س ) بوده است
- گفتارى در معناى فطرى بودن دين در چند فصل
- ۲ - زندگى اجتماعى و نياز به قانون ويژگى انسان است
- ۳- دين (مجموعه سنن قوانين )) بايد در جهت برآوردن حوائج حقيقى انسان و مطابق بافطرت و تكوين تشريع شده باشد.
- ۴ - اسلام ((دين فطرت ))، ((دين خدا)) و ((سبيل الله )) است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «37»
آيا نديدند كه خداوند براى هر كس بخواهد (طبق حكمت)، روزى را گسترش مىدهد و (يا) تنگ مىسازد؟ البتّه در اين (توسعه و ضيق) براى كسانى كه ايمان مىآورند نشانههايى قطعى است.
نکته ها
كلمهى «يَقْدِرُ» از «قدر»، هم به معناى اندازهگيرى است و هم به معناى سختگيرى؛ امّا در اينجا چون در كنار «يَبْسُطُ» آمده، مراد تنگى و سختى است.
پیام ها
1- توجّه به اينكه رزق به دست خداست، انسان را از يأس و نااميدى باز مىدارد.
«يَقْنَطُونَ أَ وَ لَمْ يَرَوْا»
2- انسان بايد براى كسب معاش تلاش كند، ولى بداند كه تقدير معيشت به دست خداست. «اللَّهَ يَبْسُطُ- يَقْدِرُ»
3- در همهى قرآن توسعهى روزى، قبل از تنگى آن مطرح شده است و اين نشانهى رحمت گستردهى اوست. «يَبْسُطُ- يَقْدِرُ»
4- توسعهى روزى را به خاطر زرنگى خود ندانيم. «أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ»
«1». حديد، 23.
جلد 7 - صفحه 203
5- اگر توسعه و تنگى روزى به دست اوست، اين همه حرص چرا؟ أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ ... وَ يَقْدِرُ
6- تنها اهل ايمان از دقّت در روزى رسانى خداوند، درس و عبرت مىگيرند.
(ولى افراد غافل همه چيز را سطحى مىپندارند.) «لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (37)
بعد از آن شواهد قدرت و توحيد را بيان فرمايد:
أَ وَ لَمْ يَرَوْا: آيا نديدهاند و ندانستهاند، أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ: بدرستى كه خداى تعالى فراخ مىگرداند و وسعت مىدهد روزى را، لِمَنْ يَشاءُ: براى هر كه مىخواهد به حكمت و مصلحت، وَ يَقْدِرُ: و تنگ مىسازد نسبت به هر كه مىخواهد و حكمت و مصلحت مقتضى باشد. إِنَّ فِي ذلِكَ: بدرستى كه در اين قبض و بسط و فراخى و تنگى و زيادى و كمى، لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ: هر آينه دلايل عبرت است براى گروهى كه ايمان آرند و تصديق كنند حكم الهى را در قبض و بسط، و شكر كنند در سرّاء و صبر نمايند در ضرّاء، چه بناى كار مؤمن و اساس امر ايمان بر اين دو صفت است تا استدلال كنند به آن بر كمال قدرت و حكمت الهى.
تبصره: يكى از اصول معتقدات ايمانى آنست كه ذات احديت خداوند
جلد 10 - صفحه 301
متعال، حكيم على الاطلاق است، يعنى افعال صادره سبحانى بر وفق حكمت و مصلحت مىباشد؛ بنابراين قبض و بسط روزى نسبت به تمام ذى روح، مطابق است با مصلحت واقعيه نفس الامريه؛ بنابراين شخص مؤمن مقام تسليم و رضا را داراست نسبت به آنچه خداى تعالى در باره او مقدر ساخته، و البته به او خواهد رسيد.
در مواعظ لقمان حكيم به فرزند خود فرمايد: ملازم باش با قناعت و رضا به آنچه خدا قسمت تو ساخته. بدرستى كه دزد هرگاه دزدى كند، خدا حبس فرمايد روزى او را، و باشد بر او گناه آن دزدى، و اگر صبر مىكرد هر آينه نائل مىشد آن را و مىآمد او را روزى از وجهى كه مقرر و مقدر شده است براى او در نزد خداوند سبحان «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (33) لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (34) أَمْ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمْ سُلْطاناً فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِما كانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ (35) وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذا هُمْ يَقْنَطُونَ (36) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (37)
ترجمه
و چون برسد مردم را سختيى ميخوانند پروردگارشان را در حاليكه بازگشت كنندگانند بسوى او پس چون چشانيد بآنان از خود رحمتى آنگاه گروهى از آنها بپروردگارشان مشرك ميشوند
تا كفران ورزند بآنچه داديمشان پس بهرهمند شويد پس زود باشد كه بدانيد
آيا فرستاديم بر آنها حجّتى پس او سخن ميگويد بآنچه هستند كه بآن شرك مىآورند
و چون بچشانيم مردم را رحمتى شاد ميشوند بآن و اگر برسد آنها را بدىء بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان آنگاه آنها نوميد ميشوند
آيا نديدند كه خدا فراخ ميگرداند روزى را براى هر كه بخواهد و تنگ ميگرداند همانا در اين هر آينه نشانهها است براى گروهى كه ايمان مىآورند.
تفسير
خداوند متعال در اين آيات شريفه اشاره فرموده بآنكه دين فطرى كه خلقت اصليّه الهيّه مىباشد و در آيات سابقه اشاره بآن شد توحيد است كه مردم بارتكاز اوّلى معتقد بوجود خداى عالم قادر يگانه ميباشند لذا وقتى كه برسد
جلد 4 صفحه 257
بآنها ضرر و بلا و فقر و شدّت و محنتى كه نتوانند آنرا از خود دفع نمايند منقطع از خلق شده و رجوع بحقّ مينمايند بتوبه و انابه و چون از طرف خداوند رحمت و وسعت بآنها افاضه گشت و چشانيد او حلاوت نعمت و فراغت و عافيت خود را بآنها ناگهان دستهاى از آنها براى پروردگارشان شريك قرار ميدهند و نتيجه اين شرك كفران نعمت حقّ است پس خداوند براى تهديد آنها فرموده بهرهبردارى كنيد از نعمت خدا پس زود باشد كه بسزاى كفر و كفران خود برسيد و بدانيد كه ناسپاسى و حق ناشناسى چه خسران و وبالى دارد آيا خداوند براى آنها حجّت و دليلى فرستاده يا پيغمبرى كه ناطق و گويا باشد بشرك و حقّ بودن دين آنها نه چنين است بلكه اهل شرك بهواى نفس خودشان و وسوسه شيطان مشرك شدند و يكى از امارات جهل و نادانى آنها آنستكه وقتى از طرف خداوند رحمت و نعمتى بآنها و اصل شود خرسند و شاد شوند بآن غافل از آنكه ممكن است خداوند آن نعمت و عافيت را از آنها سلب فرمايد و اگر براى اعمال بدشان مبتلا ببلا و محنت و شدّتى شوند ناگهان مأيوس از رحمت و فضل الهى گردند در دفع آن غافل از آنكه ممكن است خداوند آن محنت را بر طرف فرمايد پس در هيچ حال متوجّه بحقّ نباشند و زمام امور را از خير و شرّ بدست او ندانند با آنكه در هر حال بايد متوجّه بحقّ بود در وقت نعمت براى اداء شكر آن و درگاه محنت براى توسّل در دفع آن آيا اين قوم جهول ندانستند و نديدند كه خداوند وسعت رزق ميدهد بهر كس بخواهد و تنگ ميكند روزى هر كس را كه بخواهد و تمام امور باختيار او است و بايد هر خيرى را از او دانست و از هر شرّى باو پناه برد لذا اهل ايمان تمام امور را از جانب خدا ميدانند و بر نعمت شاكر و در نقمت صابرند و باين احوال استدلال مينمايند بر قدرت و حكمت و رحمت و غضب خداوند و در هر حال از او خير و صلاح خود را خواهانند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ وَ لَم يَرَوا أَنَّ اللّهَ يَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن يَشاءُ وَ يَقدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يُؤمِنُونَ (37)
آيا نميبينند اينكه خداوند بسط ميدهد روزي را از براي هر که بخواهد و تنگ ميگيرد براي ديگري بدرستي که در اينکه بسط و تقدير آياتيست براي قومي که ايمان ميآورند.
نظر به اينكه افعال الهي تمام موافق حكمت و مصلحت است و آنچه ميكند عين صلاح است و حال بندگان خود را ميداند که زيد مثلا صلاح او در بسط است و غنا و عمر و در تضييق و فقر، چنانچه در حديث قدسي است ميفرمايد
«ان من عبادي من لا يصلحه الا الغني فان افقرته لافسده ذلک و ان من عبادي من لا يصلحه الا الفقر فان اغنيته لافسده ذلک فمن لم يصبر علي بلائي و لم يرض بقضايي فليطلب ربا سواي و ليخرج من ارضي و سمائي»
و حكم و مصالح آن را جز خدا نميداند و آنچه که بتوان از آيات شريفه و اخبار آل اطهار استفاده نمود چند چيز است:
1- اينكه بعض بندهگان ضعيف الايمان تا مادامي که در توسعه است بعبادت و بندهگي قيام دارد و اگر بر او تضييق شد كلمات كفرآميز از او صادر ميشود و از دين خارج ميشود و بسا بعض ديگر بعكس که اگر روي غنا و ثروت را ديد طاغي و باغي ميشود و از دين بيرون ميرود.
2- امتحان بندهگان است که در غني شكر گذاري ميكند يا نميكند و در فقر صبر و تحمل دارد يا ندارد.
3- ادعيه و اعمال صالحه و احسان به بندهگان بسا مورث توسعه ميشود و معاصي و بخل
جلد 14 - صفحه 390
و بعض صفات خبيثه بسا باعث فقر ميگردد.
4- بسا نسبت به كفار و ظلمه، توسعه و غني، بلا و عقوبت آنها است چنانچه ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ (سوره ال عمران آيه 178) و فقر و ضيق نسبت به مؤمن لطف و عنايت او است براي اينكه آلوده به زخارف دنيوي نشود و اجرش در قيامت زياد شود و حكم ديگر، لذا ميفرمايد:
أَ وَ لَم يَرَوا أَنَّ اللّهَ يَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن يَشاءُ وَ يَقدِرُ چه بسيار غناي يك نفر امتحان چندين نفر است و فقر ديگري امتحان جماعتي ميگردد ولي درك اينکه حكم و مصالح را نمي كنند مگر مؤمنين که ميفرمايد: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يُؤمِنُونَ.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- این آیه همچنان از «توحید ربوبیت» سخن میگوید، و به تناسب بحثی که در آیات گذشته آمده بود که بعضی از کم ظرفیتان با روی آوردن نعمت، مغرور و با مواجه شدن بلا، مأیوس میشوند، چنین میفرماید: «آیا ندیدند که خداوند روزی را برای هر کس بخواهد گسترده (و برای هر کس بخواهد) تنگ میسازد» (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ).
درست است که عالم، عالم اسباب است ولی در عین حال این یک قاعده کلی و همیشگی نیست، چرا که گاه افراد بسیار جدی و لایقی را میبینیم که هر چه میدوند به جایی نمیرسند، و به عکس گاه افراد کم دست و پا را مشاهده میکنیم که درهای روزی از هر سو به روی آنها گشوده است! این استثناها گویا برای این است که خداوند نشان دهد با تمام تأثیری که در
ج3، ص538
عالم اسباب آفریده، نباید در عالم اسباب گم شوند، و نباید فراموش کنند که در پشت این دستگاه، دست نیرومند دیگری است که آن را میگرداند.
لذا در پایان آیه میگوید: «در این نشانههایی است از قدرت و عظمت خدا برای قومی که ایمان میآورند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).
نکات آیه
۱ - تقدیر معیشت و روزى انسان ها، در اختیار خداوند است. (أَوَلم یروا أنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر)
۲ - مدیریت خداوند در تدبیر معیشت انسان ها، امرى روشن و قابل درک است. (أَوَلم یروا أنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر)
۳ - گشایش روزى، از مظاهر رحمت الهى بر آدمى است. (و إذا أذقنا الناس رحمة ... أَوَلم یروا أنّ اللّه یبسط الرزق)
۴ - زیادى و کمى روزى انسان ها، براساس مشیت و تقدیر خداوند است. (أنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر) «یقدر» - از مصدر «قدر» - به معناى «اندازه گیرى» و نیز «سخت گیرى» آمده است (مفردات راغب). در آیه، به قرینه «یبسط» (گسترش مى دهد) معناى دوم مراد است.
۵ - شادى و یأس بى جهت، به هنگام برخوردارى و تنگنا، با توجّه به خدادادى بودن امکانات، بى معنا است. و إذا أذقنا الناس رحمة فرحوا بها ... و إن تصبهم سیّئة ... إذا هم یقنطون . أَوَلم یروا أنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر استفهام در «اَوَلم یروا» انکارى است; یعنى: «آنان، غفلت کردند و ندیدند.». بنابراین، استفاده مى شود که توجه به عامل اصلىِ بودن گشایش و تنگى اقتصادى، انسان را از حالت شادمانى و یأس بیجا، دور مى کند.
۶ - فزونى و کاستى یافتن رزق و روزى انسان ها، از آیات الهى براى مؤمنان است. (أنّ اللّه یبسط الرزق ... إنّ فى ذلک لأیت لقوم یؤمنون)
۷ - صاحبان ایمان، قبض و بسط هاى اقتصادى را، از آیات خداوند تلقى مى کنند. (أنّ اللّه یبسط الرزق ... إنّ فى ذلک لأیت لقوم یؤمنون)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا :۶، ۷
- امکانات مادى: منشأ امکانات مادى ۵
- انسان: تدبیر زندگى انسان ها ۲
- خدا: تدبیر خدا ۲; مشیت خدا ۴; مقدرات خدا ۴; نشانه هاى رحمت خدا ۳
- روزى: ازدیاد روزى ۶، ۷; تقدیر روزى ۴; کمى روزى ۶، ۷; منشأ ازدیاد روزى ۴; منشأ روزى ۱; منشأ کمى روزى ۴; وسعت روزى ۳
- سرور: سرور ناپسند ۵
- مؤمنان: بینش مؤمنان ۷
- یأس: آثار یأس ۵; ناپسندى یأس ۵