التوبة ٩٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
[[يوسف ١٠٩ | وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ...]] (۱) [[يوسف ١٠٩ | وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ...]] (۱) | [[يوسف ١٠٩ | وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ...]] (۱) [[يوسف ١٠٩ | وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ...]] (۱) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره عربهائى که در اطراف مدینه بودند، از طوایف اسد و غطفان که کفر آنها شدیدتر و نیز دورتر از اهل شهر و تمدن بودند و همچنین دورتر از شنیدن آیات قرآن و همنشینى با اهل علم و فضل بوده اند، نازل گردیده است. | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۴۱#link274 | آيات ۱۰۶ - ۹۷، سوره توبه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۴۱#link274 | آيات ۱۰۶ - ۹۷، سوره توبه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۴۲#link275 | بيان آيات شريفه مربوط به وضع اعراب از لحاظ كفر و نفاق و ايمان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۴۲#link275 | بيان آيات شريفه مربوط به وضع اعراب از لحاظ كفر و نفاق و ايمان]] | ||
خط ۴۸: | خط ۵۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۴۳#link290 | گفتارى پيرامون زكات و ساير صدقات (نظر اسلام درباره اجتماع و حقوق مالى آن و مزايا و ويژگيهاى نظام ماليه عمومى در اسلام )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۴۳#link290 | گفتارى پيرامون زكات و ساير صدقات (نظر اسلام درباره اجتماع و حقوق مالى آن و مزايا و ويژگيهاى نظام ماليه عمومى در اسلام )]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۸_بخش۴۶#link64 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۸_بخش۴۶#link64 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «97» | |||
باديهنشينانِ عرب (بهخاطر دورى از تعليم وتربيت وسخنان پيامبر)، در كفر ونفاق شديدترند وبه اينكه حدود آنچه را خدا بر پيامبرش نازل كرده ندانند سزاوارتر، و خداوند دانا و حكيم است | |||
===نکته ها=== | |||
«اعراب» يعنى باديهنشينان. مفردِ آن «اعرابى» است، نه «عَرب». | |||
اعرابى بودن به معناى دورى از فرهنگ دينى و تعاليم مكتب است. كلمهى «اعراب» ده بار در قرآن آمده و جز يك مورد، بقيّهى موارد، مثل روايات، نكوهشآميز است. | |||
در حديث آمده است: «تفقّهوا فى الدّين فانّه مَن لم يتفقّه فى الدين فهو اعرابى» دينشناس شويد، چون هر كه فهم عميقِ دينى نداشته باشد، اعرابى است. در حديث ديگرى نيز مىخوانيم: «نحن بنوهاشم و شيعتنا العربُ و ساير الناسِ اعرابٌ» ياران و پيروان ما عرباند و ديگران اعرابند. «1» | |||
مردم عصر پيامبر صلى الله عليه و آله دو گروه بودند: شهرنشين و باديهنشين. چون آيات قبل دربارهى | |||
---- | |||
«1». تفسير نورالثقلين. | |||
جلد 3 - صفحه 491 | |||
پيروزى مسلمانان در جنگ تبوك بود، اين آيه شايد اشاره به اين باشد كه از باديهنشينان جاهل و همجوار، غافل نباشيد كه ممكن است با تحريك دشمنان، دست به آشوب بزنند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- باديهنشينى، موجب دورى از فرهنگ وآداب دينى مىشود. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً» | |||
2- محيط اجتماعى و فرهنگى انسان، در بينش و موضعگيرى او در مورد حقايق و معارف مؤثّر است. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً» | |||
3- افرادِ ناآگاه و دور از فرهنگ، گاهى آلت دست كافران و منافقان قرار مىگيرند و از خود آنها هم بىمنطقتر مىشوند. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً» | |||
4- كفر و نفاق، درجاتى دارد. «أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً» | |||
5- يكى از عوامل كفر و نفاق، ناآگاهى است. أَشَدُّ كُفْراً ... أَلَّا يَعْلَمُوا | |||
6- دانستن احكام دين، لازم است وگرنه اعرابى هستيم. «يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ» | |||
7- شهرنشينان جاهل به حدود الهى، به منزلهى اعراب و باديهنشينان، بلكه بدتر از آنان هستند. «أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (97) | |||
بعد از امر به اعراض و عدم التفات مىفرمايد: | |||
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً: عربان باديهنشين كه نشو و نماى آنها در | |||
---- | |||
«1» مجمع ج 3 ص 61. | |||
«2» مجمع ج 3 ص 61. | |||
ج5، ص 182 | |||
بيابانها باشد، شديد و سختترند از حيث كفر و نفاق از شهريها، و كفر آنها بيشتر است، زيرا وحشى و سختدل، و با اهل علم مجالست و معاشرت نكردهاند، و حجج و معجزات كمتر شنيده و ديدهاند. مراد اين جماعت بنو تميم و بنو اسد و غطفان و اعراب حوالى مدينهاند نه تمام اعراب، بلكه اين جميع مخصوص است. وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا: و سزاوارترند به آنكه ندانند. حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ: حدود احكامى را كه حق تعالى نازل فرموده بر پيغمبر خود از واجبات و مستحبات و حلال و حرام و غيره. وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ: و خداى تعالى داناست به احوال ايشان، حكم كننده است از روى حكمت و مصلحت به امهال ايشان. | |||
در منهج «1» نقل است كه: زيد صرحان را در كارزار دست چپش را انداخته بودند. روزى نشسته براى جمعى اخبار و احاديث روايت مىنمود. اعرابى بيامد و نشست و گوش به حديث او مىنمود گفت: (انّ حديثك يعجبنى و انّ يدك ليريبنى) حديث تو مرا متعجب سازد، و لكن دست تو مرا به تهمت اندازد؛ زيد گفت: چرا؟ اعرابى گفت: براى آنكه مبادا دست تو را به سبب دزدى بريده باشند. گفت: دزد را دست راست برند به جهت دزدى، و اين دست چپ است. | |||
اعرابى گفت: من ندانم دست راست برند يا چپ. زيد گفت: صدق فرموده حق تعالى كه فرموده «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً ...). | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (97) وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (98) وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (99) | |||
ترجمه | |||
باديهنشينان عرب شديدترند از راه كفر و نفاق و سزاوارترند بآنكه ندانند حدّهاى آنچه را نازل نموده است خدا بر پيغمبرش و خداوند داناى درست كار است | |||
و بعضى از باديهنشينان كسانى هستند كه مىپندارند آنچه را انفاق ميكنند غرامت و انتظار ميبرند بشما گردشهاى روزگار را بر ايشان باد گردش بدو خدا شنونده دانا است | |||
و بعضى از اعراب باديهنشين كسانى هستند كه ميگروند بخدا و روز بازپسين و مىشمارند آنچه را انفاق مىكنند موجبات تقرب نزد خدا و دعاهاى پيغمبر آگاه باش كه آن موجب قربت است براى آنها زود باشد كه داخل كند آنها را خدا در رحمت خود بدرستيكه خدا آمرزنده مهربان است. | |||
تفسير | |||
اعراب صحرانشين كفر و نفاقشان بيشتر از اهل بلاد و شهرنشينها است چون از معارف و احكام اسلام دورند و بجهالت و قساوت و ضلالت نزديكند و انس بتعقّل و تدبّر و تفكر در حقائق امور ندارند و متوّحش از اين معانى هستند و بهمين لحاظ سزاوارترند بآنكه ندانند حدود واجبات و مستحبات و مباحات شريعت مطهره را كه خداوند به پيغمبر خاتم نازل فرموده و خداوند ميداند حدود و موازين اهل بلاد و باديه را و بر طبق حكمت در دنيا و آخرت با آنها رفتار ميفرمايد و پاره از اعراب از فرط جهالت آنچه را مجبور شدند بصدقه دادن براى خودشان ضرر و خسارت بحساب ميآورند چون معتقد بثواب اخروى نيستند | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 614 | |||
و تصور ميكنند مسلمانان از آنها پول زورى ميگيرند لذا انتظار دارند گردش روزگار قدرت اسلام را از بين ببرد و آنها از اين تحميلات آسوده شوند خدا روزگار را ببدى حال آنها بگردش آورد و خواهد آورد اگر چه در آخرت باشد و سوء بضم سين نيز قرائت شده است و خداوند از گفتار و كردار ظاهرى و باطنى آنها آگاه است و پاره از آنها بر عكس كسانى هستند كه مؤمن بمبدء و معادند و هر چه انفاق كنند از موجبات تقرب بخدا و ادعيه پيغمبر (ص) ميدانند چون آنحضرت پس از اخذ صدقات دعا ميفرمود براى صاحبان آنها بخير و بركت و استغفار مينمود براى آنان اين در صورتى است كه صلوات عطف بر قربات باشد چنانچه بنظر حقير ظاهر است و بعضى گفتهاند صلوات عطف است بر ما ينفق يعنى ميگيرند آنچه را انفاق مينمايند و ادعيه پيغمبر را موجبات تقرب نزد خدا در هر- حال خداوند تصديق فرموده است اعتقاد آنها را و تحقيق نموده اميد آنانرا و تقرير فرموده رحمت و مغفرت خود را براى ايشان و مژده داده كه در مقابل دائره سوء و عذاب براى فرقه سابقه براى اينها دائره رحمت است كه داخل در آن مىشوند و بر ايشان احاطه دارد .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الأَعرابُ أَشَدُّ كُفراً وَ نِفاقاً وَ أَجدَرُ أَلاّ يَعلَمُوا حُدُودَ ما أَنزَلَ اللّهُ عَلي رَسُولِهِ وَ اللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (97) | |||
عربهاي باديه نشين كفر و نفاق آنها سختتر و شديدتر است از عربهاي شهرنشين و آنها سزاوارترند به اينكه ندانند حدود آنچه نازل فرموده خداوند بر پيغمبر خود و خداوند عالم است باحوال آنها و حكيم است در جزاء اعمال آنها الأَعرابُ أَشَدُّ كُفراً وَ نِفاقاً زيرا قساوت قلب آنها بيشتر است و دست آنها كوتاهتر است از علم و فراگرفتن احكام و مشاهده اخلاق و معجزات نبيّ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم چنانچه رعايا که دست آنها از دامن علماء كوتاهتر است از شهريها بجهالت و حماقت شديدتر هستند و لذا دعات باطله بيشتر باينها توجه دارند براي اضلال و گمراهي آنها و لذا ميگوييم عرب شهرنشين است و اطلاق عرب بر آنها يعني معرب ما في الضمير هستند و حقائق را درك ميكنند و بيان ميكنند و باديهنشين اعرابي است و جمع آن اعراب است. | |||
وَ أَجدَرُ يعني سزاوارتر و احري هستند که جاهل بحدود الهي باشند أَلّا يَعلَمُوا يعني بان لا يعلموا و ظاهرا مراد جهل مقابل عقل است لذا در كافي ابواب بسياري در اينکه موضوع ذكر كرده بنام كتاب عقل و جهل و بتعبير ديگر اطلاق حمق ميشود که قوه درّاكه آنها كم است و نميدانند. | |||
حُدُودَ ما أَنزَلَ اللّهُ عَلي رَسُولِهِ چون تمام دستورات الهيه حدودي دارد | |||
جلد 8 - صفحه 298 | |||
نبايد بدون الحد قناعت كرد و نبايد از حد تجاوز نمود (الشيء اذا جاوز عن حده انقلب الي ضده) چه در باب عبادات مثل نماز، روزه، حج، جهاد و امثال آنها و چه در باب معاملات بيع، رهن، اجاره و امثال اينها، چه در باب ميراث، ديات قصاص، اجراء حدود و غير اينها از فروع فقهيه و همچنين در باب اخلاق که اگر در طرف افراط يا تفريط رفت جزو رذائل ميشود، و همچنين در باب عقائد كوتاهي يا غلوّ نبايد كرد و اكثر ناس عالم بحدود الهي نيستند چه رسد بباديهنشينان وَ اللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ که مكرر در مكرر توضيح شده. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 97)- بادیه نشینان سنگدل و با ایمان: در این آیه و دو آیه بعد به تناسب بحثهایی که در باره منافقان مدینه گذشت پیرامون حال منافقان بادیه نشین، و نشانهها و افکار آنها، و همچنین در باره مؤمنان مخلص و راستین بادیه گفتگو شده است. | |||
شاید به این علت که به مسلمانان هشدار دهد چنین نپندارند که منافقان تنها همان گروهی هستند که در شهرند، بلکه منافقان بادیه نشین از آنها خشنترند. | |||
نخست میفرماید: «اعراب بادیه نشین (به حکم دوری از تعلیم و تربیت و نشنیدن آیات الهی و سخنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کفر و نفاقشان شدیدتر است» (الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً). | |||
«و باز به همین دلیل، به جهل و بیخبری از حدود فرمانها و احکامی که خدا بر پیامبرش نازل کرده است سزاوارترند» (وَ أَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ). | |||
در پایان آیه میفرماید «خداوند دانا و حکیم است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ). | |||
یعنی اگر در باره عربهای بادیه نشین چنین داوری میکند روی تناسب خاصی است که محیط آنها با این گونه صفات دارد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۱
ترجمه
التوبة ٩٦ | آیه ٩٧ | التوبة ٩٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْأَعْرَابُ»: عربهای بادیهنشین (نگا: توبه / ). «أَجْدَرُ»: سزاوارتر. درخور و شایستهتر. «حُدُودَ»: احکام و شرائع. اوامر و نواهی. فرائض و واجبات. «أَجْدَرُ أَلاّ یَعْلَمُوا»: سزد که ندانند و بیخبر بمانند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره عربهائى که در اطراف مدینه بودند، از طوایف اسد و غطفان که کفر آنها شدیدتر و نیز دورتر از اهل شهر و تمدن بودند و همچنین دورتر از شنیدن آیات قرآن و همنشینى با اهل علم و فضل بوده اند، نازل گردیده است.
تفسیر
- آيات ۱۰۶ - ۹۷، سوره توبه
- بيان آيات شريفه مربوط به وضع اعراب از لحاظ كفر و نفاق و ايمان
- معناى كلمه (( اعراب )) و بيان اينكه باديه نشينان به سبب دروى از تمدن و علم و ادب از معارف دينى دورتر بوده اند
- تقسيم مؤ منين به سه گروه : سابقون اولون از مهاجرين و انصار و تابعين آنان به احسان . و بيان مراد از هر كدام
- معناى اتباع به احسان در جمله : (( والذين اببعوهم باحسان )) كه وصف طبقه سوم از مؤمنين است
- حكم به فضيلت سابقون اولون از مهاجرين و انصار مقيد است به ايمان وعمل صالح
- معناى رضايت مؤ منين از خدا و رضايت خدا از مؤ منين و بيان اينكه رضايت خدا از اوصاف فعل او است نه از اوصاف ذاتش
- مقصود از عذاب كردن منافقين در دو نوبت (سنعذبهم مرتين ) چيست ؟
- امر به اخذ زكات از اموال مردم
- گيرنده زكات خداست و تصدق و اداء زكات نوعى توبه است چنانچه توبه هم صدقه اعمال است
- توضيح درباره معناى آيه : (( و قلاعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله والمؤ منون )) و اينكه مخاطبين آن چه كسانى هستند ورؤ يت در آن به چه معنا است ؟
- رواياتى در ذيل آيه شريفه : (( و السابقون الاولون من المهاجرين و الانصار... ))
- سخن (( قرظى )) مبنى بر اينكه تمامى اصحاب پيامبر (ص ) آمرزيده اند و خوب و بدشان اهل بهشتند و نقد و رد آن سخن
- رواياتى در ذيل آيه : (( و آخرون اعترفوا بذنوبهم ... )) و اينكه در مورد چه كسانى نازل شده است
- چند روايت در ذيل آيه مربوط به زكات
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( و آخرون مرجون لامرالله ))
- گفتارى پيرامون زكات و ساير صدقات (نظر اسلام درباره اجتماع و حقوق مالى آن و مزايا و ويژگيهاى نظام ماليه عمومى در اسلام )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «97»
باديهنشينانِ عرب (بهخاطر دورى از تعليم وتربيت وسخنان پيامبر)، در كفر ونفاق شديدترند وبه اينكه حدود آنچه را خدا بر پيامبرش نازل كرده ندانند سزاوارتر، و خداوند دانا و حكيم است
نکته ها
«اعراب» يعنى باديهنشينان. مفردِ آن «اعرابى» است، نه «عَرب».
اعرابى بودن به معناى دورى از فرهنگ دينى و تعاليم مكتب است. كلمهى «اعراب» ده بار در قرآن آمده و جز يك مورد، بقيّهى موارد، مثل روايات، نكوهشآميز است.
در حديث آمده است: «تفقّهوا فى الدّين فانّه مَن لم يتفقّه فى الدين فهو اعرابى» دينشناس شويد، چون هر كه فهم عميقِ دينى نداشته باشد، اعرابى است. در حديث ديگرى نيز مىخوانيم: «نحن بنوهاشم و شيعتنا العربُ و ساير الناسِ اعرابٌ» ياران و پيروان ما عرباند و ديگران اعرابند. «1»
مردم عصر پيامبر صلى الله عليه و آله دو گروه بودند: شهرنشين و باديهنشين. چون آيات قبل دربارهى
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 491
پيروزى مسلمانان در جنگ تبوك بود، اين آيه شايد اشاره به اين باشد كه از باديهنشينان جاهل و همجوار، غافل نباشيد كه ممكن است با تحريك دشمنان، دست به آشوب بزنند.
پیام ها
1- باديهنشينى، موجب دورى از فرهنگ وآداب دينى مىشود. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً»
2- محيط اجتماعى و فرهنگى انسان، در بينش و موضعگيرى او در مورد حقايق و معارف مؤثّر است. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً»
3- افرادِ ناآگاه و دور از فرهنگ، گاهى آلت دست كافران و منافقان قرار مىگيرند و از خود آنها هم بىمنطقتر مىشوند. «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً»
4- كفر و نفاق، درجاتى دارد. «أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً»
5- يكى از عوامل كفر و نفاق، ناآگاهى است. أَشَدُّ كُفْراً ... أَلَّا يَعْلَمُوا
6- دانستن احكام دين، لازم است وگرنه اعرابى هستيم. «يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ»
7- شهرنشينان جاهل به حدود الهى، به منزلهى اعراب و باديهنشينان، بلكه بدتر از آنان هستند. «أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (97)
بعد از امر به اعراض و عدم التفات مىفرمايد:
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً: عربان باديهنشين كه نشو و نماى آنها در
«1» مجمع ج 3 ص 61.
«2» مجمع ج 3 ص 61.
ج5، ص 182
بيابانها باشد، شديد و سختترند از حيث كفر و نفاق از شهريها، و كفر آنها بيشتر است، زيرا وحشى و سختدل، و با اهل علم مجالست و معاشرت نكردهاند، و حجج و معجزات كمتر شنيده و ديدهاند. مراد اين جماعت بنو تميم و بنو اسد و غطفان و اعراب حوالى مدينهاند نه تمام اعراب، بلكه اين جميع مخصوص است. وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا: و سزاوارترند به آنكه ندانند. حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ: حدود احكامى را كه حق تعالى نازل فرموده بر پيغمبر خود از واجبات و مستحبات و حلال و حرام و غيره. وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ: و خداى تعالى داناست به احوال ايشان، حكم كننده است از روى حكمت و مصلحت به امهال ايشان.
در منهج «1» نقل است كه: زيد صرحان را در كارزار دست چپش را انداخته بودند. روزى نشسته براى جمعى اخبار و احاديث روايت مىنمود. اعرابى بيامد و نشست و گوش به حديث او مىنمود گفت: (انّ حديثك يعجبنى و انّ يدك ليريبنى) حديث تو مرا متعجب سازد، و لكن دست تو مرا به تهمت اندازد؛ زيد گفت: چرا؟ اعرابى گفت: براى آنكه مبادا دست تو را به سبب دزدى بريده باشند. گفت: دزد را دست راست برند به جهت دزدى، و اين دست چپ است.
اعرابى گفت: من ندانم دست راست برند يا چپ. زيد گفت: صدق فرموده حق تعالى كه فرموده «الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً ...).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (97) وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (98) وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (99)
ترجمه
باديهنشينان عرب شديدترند از راه كفر و نفاق و سزاوارترند بآنكه ندانند حدّهاى آنچه را نازل نموده است خدا بر پيغمبرش و خداوند داناى درست كار است
و بعضى از باديهنشينان كسانى هستند كه مىپندارند آنچه را انفاق ميكنند غرامت و انتظار ميبرند بشما گردشهاى روزگار را بر ايشان باد گردش بدو خدا شنونده دانا است
و بعضى از اعراب باديهنشين كسانى هستند كه ميگروند بخدا و روز بازپسين و مىشمارند آنچه را انفاق مىكنند موجبات تقرب نزد خدا و دعاهاى پيغمبر آگاه باش كه آن موجب قربت است براى آنها زود باشد كه داخل كند آنها را خدا در رحمت خود بدرستيكه خدا آمرزنده مهربان است.
تفسير
اعراب صحرانشين كفر و نفاقشان بيشتر از اهل بلاد و شهرنشينها است چون از معارف و احكام اسلام دورند و بجهالت و قساوت و ضلالت نزديكند و انس بتعقّل و تدبّر و تفكر در حقائق امور ندارند و متوّحش از اين معانى هستند و بهمين لحاظ سزاوارترند بآنكه ندانند حدود واجبات و مستحبات و مباحات شريعت مطهره را كه خداوند به پيغمبر خاتم نازل فرموده و خداوند ميداند حدود و موازين اهل بلاد و باديه را و بر طبق حكمت در دنيا و آخرت با آنها رفتار ميفرمايد و پاره از اعراب از فرط جهالت آنچه را مجبور شدند بصدقه دادن براى خودشان ضرر و خسارت بحساب ميآورند چون معتقد بثواب اخروى نيستند
جلد 2 صفحه 614
و تصور ميكنند مسلمانان از آنها پول زورى ميگيرند لذا انتظار دارند گردش روزگار قدرت اسلام را از بين ببرد و آنها از اين تحميلات آسوده شوند خدا روزگار را ببدى حال آنها بگردش آورد و خواهد آورد اگر چه در آخرت باشد و سوء بضم سين نيز قرائت شده است و خداوند از گفتار و كردار ظاهرى و باطنى آنها آگاه است و پاره از آنها بر عكس كسانى هستند كه مؤمن بمبدء و معادند و هر چه انفاق كنند از موجبات تقرب بخدا و ادعيه پيغمبر (ص) ميدانند چون آنحضرت پس از اخذ صدقات دعا ميفرمود براى صاحبان آنها بخير و بركت و استغفار مينمود براى آنان اين در صورتى است كه صلوات عطف بر قربات باشد چنانچه بنظر حقير ظاهر است و بعضى گفتهاند صلوات عطف است بر ما ينفق يعنى ميگيرند آنچه را انفاق مينمايند و ادعيه پيغمبر را موجبات تقرب نزد خدا در هر- حال خداوند تصديق فرموده است اعتقاد آنها را و تحقيق نموده اميد آنانرا و تقرير فرموده رحمت و مغفرت خود را براى ايشان و مژده داده كه در مقابل دائره سوء و عذاب براى فرقه سابقه براى اينها دائره رحمت است كه داخل در آن مىشوند و بر ايشان احاطه دارد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الأَعرابُ أَشَدُّ كُفراً وَ نِفاقاً وَ أَجدَرُ أَلاّ يَعلَمُوا حُدُودَ ما أَنزَلَ اللّهُ عَلي رَسُولِهِ وَ اللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (97)
عربهاي باديه نشين كفر و نفاق آنها سختتر و شديدتر است از عربهاي شهرنشين و آنها سزاوارترند به اينكه ندانند حدود آنچه نازل فرموده خداوند بر پيغمبر خود و خداوند عالم است باحوال آنها و حكيم است در جزاء اعمال آنها الأَعرابُ أَشَدُّ كُفراً وَ نِفاقاً زيرا قساوت قلب آنها بيشتر است و دست آنها كوتاهتر است از علم و فراگرفتن احكام و مشاهده اخلاق و معجزات نبيّ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم چنانچه رعايا که دست آنها از دامن علماء كوتاهتر است از شهريها بجهالت و حماقت شديدتر هستند و لذا دعات باطله بيشتر باينها توجه دارند براي اضلال و گمراهي آنها و لذا ميگوييم عرب شهرنشين است و اطلاق عرب بر آنها يعني معرب ما في الضمير هستند و حقائق را درك ميكنند و بيان ميكنند و باديهنشين اعرابي است و جمع آن اعراب است.
وَ أَجدَرُ يعني سزاوارتر و احري هستند که جاهل بحدود الهي باشند أَلّا يَعلَمُوا يعني بان لا يعلموا و ظاهرا مراد جهل مقابل عقل است لذا در كافي ابواب بسياري در اينکه موضوع ذكر كرده بنام كتاب عقل و جهل و بتعبير ديگر اطلاق حمق ميشود که قوه درّاكه آنها كم است و نميدانند.
حُدُودَ ما أَنزَلَ اللّهُ عَلي رَسُولِهِ چون تمام دستورات الهيه حدودي دارد
جلد 8 - صفحه 298
نبايد بدون الحد قناعت كرد و نبايد از حد تجاوز نمود (الشيء اذا جاوز عن حده انقلب الي ضده) چه در باب عبادات مثل نماز، روزه، حج، جهاد و امثال آنها و چه در باب معاملات بيع، رهن، اجاره و امثال اينها، چه در باب ميراث، ديات قصاص، اجراء حدود و غير اينها از فروع فقهيه و همچنين در باب اخلاق که اگر در طرف افراط يا تفريط رفت جزو رذائل ميشود، و همچنين در باب عقائد كوتاهي يا غلوّ نبايد كرد و اكثر ناس عالم بحدود الهي نيستند چه رسد بباديهنشينان وَ اللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ که مكرر در مكرر توضيح شده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 97)- بادیه نشینان سنگدل و با ایمان: در این آیه و دو آیه بعد به تناسب بحثهایی که در باره منافقان مدینه گذشت پیرامون حال منافقان بادیه نشین، و نشانهها و افکار آنها، و همچنین در باره مؤمنان مخلص و راستین بادیه گفتگو شده است.
شاید به این علت که به مسلمانان هشدار دهد چنین نپندارند که منافقان تنها همان گروهی هستند که در شهرند، بلکه منافقان بادیه نشین از آنها خشنترند.
نخست میفرماید: «اعراب بادیه نشین (به حکم دوری از تعلیم و تربیت و نشنیدن آیات الهی و سخنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کفر و نفاقشان شدیدتر است» (الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً).
«و باز به همین دلیل، به جهل و بیخبری از حدود فرمانها و احکامی که خدا بر پیامبرش نازل کرده است سزاوارترند» (وَ أَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ).
در پایان آیه میفرماید «خداوند دانا و حکیم است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
یعنی اگر در باره عربهای بادیه نشین چنین داوری میکند روی تناسب خاصی است که محیط آنها با این گونه صفات دارد.
نکات آیه
۱ - بادیه نشینان جزیرة العرب در عصر بعثت، در کفر و نفاق پابرجاتر و در امتناع از پذیرش سخن حق، سخت تر بودند. (الأعراب أشد کفراً و نفاقاً)
۲ - بادیه نشینان جزیرة العرب در عصر بعثت، مردمى دور از فرهنگ دینى و جاهلتر از آن بودند که مرز احکام الهى را به درستى بشناسند. (الأعراب أشد کفراً و نفاقاً و أجدر ألّا یعلموا حدود ما أنزل اللّه)
۳ - افراد بدوى و به دور از تمدن و فرهنگ، داراى کفر و نفاقى سخت تر در مقایسه با مردم متمدن و داراى فرهنگ (الأعراب أشد کفراً و نفاقاً)
۴ - کفر و نفاق، داراى مراتب و شدت و ضعف (الأعراب أشد کفراً و نفاقاً)
۵ - تأثیر محیط اجتماعى وفرهنگى در موضع گیرى انسانها نسبت به حقایق و معارف ادیان الهى (الأعراب أشد کفراً و نفاقاً)
۶ - کفرورزى و نفاق در برابر آیات عالمانه و حکیمانه خدا، دلیل بى فرهنگى و جهل انسان، هر چند در ظاهر متمدن باشد. (الأعراب أشد کفراً و نفاقاً و أجدر ألّا یعلموا حدود ما أنزل اللّه على رسوله و اللّه علیم حکیم) گرچه آیه ظاهراً بادیه نشینان را داراى خصلت کفر و نفاق شدید معرفى کرده، ولى با این بیان، نوعى تلازم میان کفر و نفاق و بى فرهنگى را اثبات کرده است.
۷ - جاهلان به حدود و احکام الهى همانند بیابان گردان دور از تمدنند، هر چند که شهر نشین باشند. (الأعراب ... أجدر ألّا یعلموا حدود ما أنزل اللّه) از آیه تلازم میان بدوى بودن و ندانستن احکام الهى استفاده مى شود.
۸ - بادیه نشینى و دورى از فرهنگ اجتماعى، زمینه ناآگاهى نسبت به حدود و احکام الهى (الأعراب ... و أجدر ألّا یعلموا حدود ما أنزل اللّه)
۹ - دورى از تمدن و دانش، امرى نکوهیده در بینش اسلام (الأعراب أشد ... و أجدر ألّا یعلموا)
۱۰ - دانش و فرهنگ بالاى اجتماعى، زمینه ساز درک عمیق تر حدود و احکام الهى، و نیز پذیرش آن (الأعراب ... أجدر ألّا یعلموا حدود ما أنزل اللّه) بیان اینکه «بدویان» از درک حدود خدا دورند، إشعار به این معنا دارد که: متمدن بودن و برخوردارى از دانش، زمینه اى بهتر براى شناخت حدود خداست.
۱۱ - انسانهاى متمدن و با فرهنگ، داراى مسؤولیتى فزونتر نسبت به بدویان دور از فرهنگ (الأعراب ... و أجدر ألّا یعلموا حدود ما أنزل اللّه) لحن آیه گرچه توبیخ مردمان بدوى است، ولى واژه «أجدر» از یک سو نشان دهنده این است که تکلیف آنان به لحاظ موقعیتشان سبکتر است و متقابلاً شهرنشینان متمدن، به دلیل داشتن زمینه هاى بیشتر کسب علم، داراى مسؤولیت بیشتر هستند.
۱۲ - جهل و ناآگاهى، عامل اصلى کفر و نفاق (الأعراب أشد کفراً و نفاقاً و أجدر ألّا یعلموا) برداشت فوق با استفاده از ارتباط بین «أجدر ألّایعلموا» و «أشد کفراً و نفاقاً» به دست آمده است.
۱۳ - حدود و احکام نازل شده از سوى خداوند بر رسول اکرم (ص) بر اساس علم و حکمت است. (حدود ما أنزل اللّه على رسوله و اللّه علیم حکیم)
۱۴ - تذکر خداوند به لزوم غافل نشدن مؤمنان از خطر اعراب کفرپیشه همجوار خویش، پس از پایان یافتن پیروزمندانه جنگ با دشمنان خارجى (رومیان در جنگ تبوک)* (الأعراب أشد کفراً و نفاقاً) با توجّه به اینکه آیات قبل در مورد بازگشت پیروزمندانه مؤمنان از جنگ تبوک است، احتمال دارد که این آیه هشدارى به مؤمنان مجاهد باشد که پس از آن پیروزى، احساس امنیت نکنند و توجّه کنند که در اطرافشان، بادیه نشینان جاهل و متعصب در کفر نیز، خطرى جدى به شمار مى روند.
۱۵ - مردم جزیرة العرب در عصر پیامبر (ص) دو گروه شهرنشین و بادیه نشین بودند. (الأعراب أشد کفراً و نفاقاً)
۱۶ - خداوند، علیم (داراى علم گسترده) و حکیم (کاردان) است. (و اللّه علیم حکیم)
موضوعات مرتبط
- احکام: احکام و علم خدا ۱۳; جهل به احکام ۷; زمینه جهل به احکام ۸; زمینه درک احکام ۱۰; ویژگیهاى احکام ۱۳
- اسلام: اسلام و تمدن ۹; تاریخ صدر اسلام ۱۵
- اسماء و صفات: حکیم ۱۶; علیم ۱۶
- بادیه نشینان: کفر بادیه نشینان ۳; مسؤولیت بادیه نشینان ۱۱; نفاق بادیه نشینان ۳; ویژگیهاى بادیه نشینان ۳
- بادیه نشینى: آثار بادیه نشینى ۸
- تشبیهات: تشبیه به بادیه نشینان ۷
- تمدن: اهمیّت تمدن ۹
- جزیرة العرب: بادیه نشینان جزیرة العرب و احکام ۲; بادیه نشینى در جزیرة العرب ۱۵; بى فرهنگى بادیه نشینان جزیرة العرب ۲; جهل بادیه نشینان جزیرة العرب ۲; حق ناپذیرى بادیه نشینان جزیرة العرب ۱; شهرنشینى در جزیرة العرب ۱۵; کفر بادیه نشینان جزیرة العرب ۱; نفاق بادیه نشینان جزیرة العرب ۱; ویژگیهاى بادیه نشینان جزیرة العرب ۱، ۲
- جهل: آثار جهل ۱۲; سرزنش جهل ۹; نشانه هاى جهل ۶
- حدود خدا: جهل به حدود خدا ۷; زمینه جهل به حدود خدا ۸; ویژگیهاى حدود خدا ۱۳
- خدا: هشدارهاى خدا ۱۴
- دین: زمینه درک دین ۱۰
- شناخت: عوامل شناخت ۵
- علم: آثار علم ۱۰; اهمیّت علم ۹
- غزوه تبوک: پیروزى در غزوه تبوک ۱۴
- کفر: آثار کفر به آیات خدا ۶; عوامل کفر ۱۲; مراتب کفر ۳، ۴
- مؤمنان: مؤمنان صدر اسلام و بادیه نشینان کافر ۱۴; هشدار به مؤمنان صدر اسلام ۱۴
- متمدنان: ۳ غیر متمدنان ۳، ۷; کفر غیر متمدنان ۱، ۳; مسؤولیت متمدنان ۱۱; نفاق متمدنان ۱، ۳
- محیط: آثار محیط اجتماعى ۵; آثار محیط فرهنگى ۵
- موضعگیرى: عوامل مؤثر در موضعگیرى ۵
- نفاق: آثار نفاق ۶; عوامل نفاق ۱۲; مراتب نفاق ۳، ۴