التوبة ٤٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۳۱#link202 | آيات ۴۸ - ۳۸، سوره توبه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۳۱#link202 | آيات ۴۸ - ۳۸، سوره توبه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۳۱#link203 | ملامت و سرزنش مؤ منين به جهت تثاقل و سستى نمودنشان به هنگام جنگ به اينكه مگر به حيات ناچيز دنيا قانع شده اند؟]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۳۱#link203 | ملامت و سرزنش مؤ منين به جهت تثاقل و سستى نمودنشان به هنگام جنگ به اينكه مگر به حيات ناچيز دنيا قانع شده اند؟]] | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۳۳#link220 | داستان چند تن از مؤ منينى كه با تاءخير به لشگريان عازم تبوك پيوستند يا آنكه تخلف كردند و سپس توبه نمودند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۳۳#link220 | داستان چند تن از مؤ منينى كه با تاءخير به لشگريان عازم تبوك پيوستند يا آنكه تخلف كردند و سپس توبه نمودند]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۸#link222 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۸#link222 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ «45» | |||
تنها كسانى از تو اجازه مىگيرند (به جبهه نروند،) كه به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و دلهايشان مرددّ گشته است، پس آنان در شك و ترديدشان سرگردانند. | |||
===نکته ها=== | |||
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: هر كس در شك و ترديد بماند، شيطانها او را لِه و لگدمال مىكنند. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- جنگ، ميدان آزمونى براى باورها و اعتقادات است. «يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ» | |||
2- منافقان چون ايمان به هدف ندارند، در پى بهانه و فرار و اجازهى مرخّصى هستند. «لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» | |||
3- عامل اصلى حضور در جبهه يا فرار از جنگ، بود و نبود ايمان است. «يُؤْمِنُونَ، لا يُؤْمِنُونَ» | |||
4- بدتر از ترديد، استمرار وباقى ماندن در شكّ است. «فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ (45) | |||
إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ: اين است و جز اين نيست كه استيذان نمايند در تخلف از جهاد و خروج. الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ: آنانكه ايمان ندارند حقيقتا به خداى تعالى و روز قيامت. وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ: و مضطرب و متزلزل شد قلبهاى ايشان. | |||
تنبيه- فخر رازى گويد: آيه شريفه دلالت دارد بر آنكه محل شك و اضطراب، فقط قلب باشد، و چون مكان ريب قلب است، محل معرفت و ايمان | |||
ج5، ص 107 | |||
هم قلب خواهد بود، زيرا به خلوّ محل يكى از دو ضدين واجب است كه محل ضد ديگر باشد، و بدين سبب فرمود «أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ» و چون محل ايمان و كفر، قلب شد، در مرحله جزا هم مثاب و معاقب، قلب، و باقى اعضا تابع هستند. | |||
فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ: پس اين جماعت شاكين در شك خود متردد و متحيرند، يعنى منافقين متوقعند اذن را به سبب شك آنها در دين خدا و در آنچه وعده فرموده نسبت به مجاهدين اگر ايشان مخلص و متيقن بودند، هر آينه وثوق داشتند به نصرت و ثواب الهى، پس مبادرت مىكردند در جهاد و استيذان در تخلف نمىنمودند. | |||
تبصره- معتقدات قلبى يا جازم است يا غير جازم؛ بنابر اول هم اگر مطابق واقع نباشد جهل است، و در صورت تطابق اگر از روى يقين باشد علم و الا اعتقاد مقلد خواهد بود. و بنابر ثانى پس اگر يكى از طرفين راجح باشد، طرف راجح را ظن و مرجوح را وهم نامند، و به اعتدال و تساوى طرفين ريب و شك حاصل آيد. در اين هنگام اگر انسان ازاله شك ننمايد، بلكه متردد بين نفى و اثبات و حاكم و جازم به يكى از نقيضين نباشد، به عبارت اخرى به همان حال شك مشى و در صدد علاج بر نيايد، هر آينه به حصول اين حال، تردد در ريب موجود گردد. | |||
فى الخصال- عن امير المؤمنين عليه السّلام قال من تردّد فى الرّيب سبقه الاوّلون و ادركه الاخرون و وطأته سنابك الشّياطين. در خصال صدوق (رحمه الله) فرمود حضرت امير المؤمنين عليه السّلام: هر كه ظاهرا توقف و تحير و تردد نمايد در شك، يعنى به مرحله شك باقى ماند و رجوع به عقل نكند، در ازاحه شك سبقت گيرند او را اولين، يعنى توقف ننموده از او بگذرند و برسند او را آخرين، و او به همان حال شك باشد و پايمال اقدام شياطين گردد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ (44) إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ (45) | |||
ترجمه | |||
اذن نمىخواهند از تو كسانيكه ميگروند بخدا و روز بازپسين كه جهاد كنند بمالهاشان و جانهاشان و خدا دانا است بپرهيزكاران | |||
جز اين نيست كه اذن ميخواهند از تو كسانيكه نميگروند بخدا و روز بازپسين و در شك افتاده است دلهاشان پس آنها در شكشان سر گردان ميگردند. | |||
تفسير | |||
بعضى گفتهاند مراد آنستكه كسانيكه راغب بعمل خير و ساعى در اعلاء كلمه توحيدند و داراى ايمان كاملند در امر جهاد رخصت نمىطلبند از تو چون ميدانند خدا رخصت داده و حاجت برخصت پيغمبر (ص) ندارد و بعضى گفتهاند مراد آنستكه رخصت نمىطلبند در ترك جهاد براى كراهت از مجاهده و بنابر اين تقدير كلام لا يستأذنك الّذين آمنوا فى التخلّف عن الجهاد كراهة ان يجاهدوا است و معنى اوّل الطف و احسن و اسلم است از تقدير و معنى دوم اقرب بواقع و انسب بآيات سابقه و لا حقه است و خداوند اين قبيل اشخاص با تقوى را ميشناسد و ايشانرا باجر اعمالشان در دنيا و آخرت ميرساند فقط كسانى اذن مىطلبند براى تخلّف از جهاد كه ايمان كامل ندارند بخدا و روز جزا بلكه درشكند و با اينحال متحيّر ميگردند ميخواهند هم جان و مالشان محفوظ باشد هم در زمره اهل ايمان محسوب شوند و از فوائد دنيوى و اخروى آنها بهرهمند گردند و اطمينان بوعده نصرت دنيوى و ثواب اخروى ندارند مانند اهل ايمان كامل كه بطوع و رغبت مبادرت بجهاد مينمايند لذا ميگردند وسيله براى تحصيل غرض خودشان بدست بياورند و بهترين وسائل اذن است كه خدا داده است | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
لا يَستَأذِنُكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ أَن يُجاهِدُوا بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِالمُتَّقِينَ (44) إِنَّما يَستَأذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ وَ ارتابَت قُلُوبُهُم فَهُم فِي رَيبِهِم يَتَرَدَّدُونَ (45) | |||
استيذان نميكنند از شما كساني که ايمان بخدا و روز قيامت دارند اينكه مجاهده كنند باموال و نفوس خود و خداوند دانا است باهل تقوي و متقين، منحصرا كساني که استيذان ميكنند از شما كساني هستند که ايمان بخدا و روز قيامت ندارند و قلوب آنها مشكوك و داراي ريب است و اينها در ريب و شك خود ترديد دارند نميدانند حق است يا باطل. | |||
لا يَستَأذِنُكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ خداوند اصحاب حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را دو قسمت فرموده يك قسمت آنهايي که قلبا از روي حقيقت و واقعيت فهميده و رسيده ايمان بخدا و روز جزا دارند و ميدانند که جهاد باموال و انفس خود چه مثوباتي دارد و ترك آن چه عقوباتي و مضارّي دارد البته با كمال شوق و رغبت حاضر ميشوند و اگر واقعا هم متمكن نباشند بسيار محزون و گريان هستند چنانچه بعدا اشاره ميفرمايد. | |||
أَن يُجاهِدُوا بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم بذل مال و جان ميكنند و باحدي الحسنيين نائل ميشوند يا مقام شهادت في سبيل اللّه يا فتح و ظفر بر كفار و مشركين وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِالمُتَّقِينَ که از ترك الجهاد که از معاصي كبيره است و عقوبات | |||
جلد 8 - صفحه 230 | |||
شديده دارد پرهيز ميكنند. | |||
(انّما) از ادات حصر است يعني فقط و فقط كساني که يَستَأذِنُكَ ميآيند و استيذان از شما ميكنند الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ كساني که هنوز ايمان و يقين بحقانيت اسلام پيدا نكرده نه باللّه و نه اليَومِ الآخِرِ بلكه شاك هستند چون منافقين دو دسته هستند يك دسته كساني که باطنا كافر و مشركند و اظهار اسلام كردهاند و يك دسته شاك و مرددند مُذَبذَبِينَ بَينَ ذلِكَ لا إِلي هؤُلاءِ وَ لا إِلي هؤُلاءِ نساء آيه 142 وَ ارتابَت قُلُوبُهُم از ماده ريب است بمعني شك است در موردي که جاي شك نيست باصطلاح شك بيجا چنانچه ميفرمايد ذلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ فِيهِ اول سوره بقره زيرا بعد از اينکه همه معجزات و آيات قرآنيه و آثار قدرت و حكمت الهيه باز هم در وجود باري تعالي که ابده بديهيات است شك كنند و همچنين در روز قيامت و بازگشت که تمام مليّين عالم معتقد هستند فقط طبيعي لا مذهب که ميگويد ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ جاثيه آيه 23 منكر است. | |||
فَهُم فِي رَيبِهِم يَتَرَدَّدُونَ تردد رفتن و برگشتن است اشاره به اينكه گاهي ميگويند شايد حق باشد و بايد اطاعت كرد که گرفتار عذاب نشويم و گاهي ميگويند شايد خبري نباشد و بيجهت خود را بكشتن و زحمت ندهيم با اينكه بر فرض شك بقاعده دفع ضرر محتمل واجب است بروند تا گرفتار عذاب محتمل نشوند | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 45)- سپس میگوید: «تنها کسانی از تو اجازه (برای عدم شرکت در میدان جهاد) میطلبند که ایمان به خدا و روز جزا ندارند» (إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ). | |||
ج2، ص210 | |||
سپس برای تأکید عدم ایمان آنها میگوید: آنها کسانی هستند که «دلهایشان مضطرب و آمیخته با شک و تردید است»! (وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ). | |||
«به همین دلیل در این شک و تردید گاهی قدم به پیش میگذارند و گاهی باز میگردند و پیوسته در حیرت و سرگردانی به سر میبرند» و همیشه منتظر پیدا کردن بهانه و کسب اجازه از پیامبرند (فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ). | |||
این دو نشانه مخصوص «مؤمنان» و «منافقان» صدر اسلام و میدان جنگ «تبوک» نبود، بلکه هم امروز نیز «مؤمنان راستین» را از «مدعیان دروغین» با این دو صفت میتوان شناخت، مؤمن، شجاع و مصمم است و منافق بزدل و ترسو و متحیر و عذرتراش! | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۷
ترجمه
التوبة ٤٤ | آیه ٤٥ | التوبة ٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِرْتابَتْ»: دچار شکّ و تردید شده است. «یَتَرَدَّدُونَ»: در رفت و برگشت و آمد و شدند. سرگردانند.
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۳۸، سوره توبه
- ملامت و سرزنش مؤ منين به جهت تثاقل و سستى نمودنشان به هنگام جنگ به اينكه مگر به حيات ناچيز دنيا قانع شده اند؟
- اگر شما پيامبر (ص ) را يارى نكنيد، بدانيد كه خداوند وقتى كه مشركين او را بيرون كردند با انزال سكينه و جنود غيبى او را يارى نمود
- چند دليل بر اينكه ضمير (( عليه )) در جمله : (( فانزل الله سكينة عليه )) به رسول (ص ) برمى گردد نه به صاحب (ابوبكر)
- استدلال بعضى به جمله فوق براينكه سكينت بر ابوبكر نازل شده ، و چند اشكال بر آن استدلال
- مراد از (( كلمة الذين كفروا )) و (( كلمة الله )) در آيه شريفه
- در راه جهاد عذر و بهانه نياوريد و به هر وسيله ممكن(امول و انفس ) جهاد كنيد
- بيان اينكه عتاب در آيه : (( عفا الله عنك لم اذنت لهم )) عتاب جدى نيست بلكه مفيد غرض ديگرى است
- استدلال به آيه فوق بر صدور گناه از رسولخدا (ص ) مردود است
- خلاصه گفتار صاحب المنار در ذيل آيه فوق كه در آن عفو خدا از رسول خدا (ص ) را مربوط به ترك اولى نمودن آن حضرت دانسته است
- جواب به صاحب المنار و بيان اينكه عملرسول خدا (ص ) اولى و اصلح بوده است نه ترك اولى مفسده حضور منافقين در ميانصفوف مؤ منين مجاهد
- يكى از علائم و نشانه هاى نفاق
- مفسده حضور منافقين در ميان صفوف مؤ منين مجاهد
- رواياتى در مورد كيفيت هجرت پيامبر (ص ) از مكه به مدينه و داستان غار و...
- نقد و بررسى استدلال به آيه غار بر فضيلت ابوبكر
- نقد و رد رواياتى كه مى گويند سكينت بر ابوبكر نازل شد
- آماده شدن مسلمين براى جنگ با روميان و خطبه پيامبر (ص ) براى آنان قبل از حركت به سوى تبوك
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( عفا الله عنك لم اذنت لهم ... ))
- داستان چند تن از مؤ منينى كه با تاءخير به لشگريان عازم تبوك پيوستند يا آنكه تخلف كردند و سپس توبه نمودند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ «45»
تنها كسانى از تو اجازه مىگيرند (به جبهه نروند،) كه به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و دلهايشان مرددّ گشته است، پس آنان در شك و ترديدشان سرگردانند.
نکته ها
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: هر كس در شك و ترديد بماند، شيطانها او را لِه و لگدمال مىكنند. «1»
پیام ها
1- جنگ، ميدان آزمونى براى باورها و اعتقادات است. «يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»
2- منافقان چون ايمان به هدف ندارند، در پى بهانه و فرار و اجازهى مرخّصى هستند. «لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»
3- عامل اصلى حضور در جبهه يا فرار از جنگ، بود و نبود ايمان است. «يُؤْمِنُونَ، لا يُؤْمِنُونَ»
4- بدتر از ترديد، استمرار وباقى ماندن در شكّ است. «فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ (45)
إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ: اين است و جز اين نيست كه استيذان نمايند در تخلف از جهاد و خروج. الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ: آنانكه ايمان ندارند حقيقتا به خداى تعالى و روز قيامت. وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ: و مضطرب و متزلزل شد قلبهاى ايشان.
تنبيه- فخر رازى گويد: آيه شريفه دلالت دارد بر آنكه محل شك و اضطراب، فقط قلب باشد، و چون مكان ريب قلب است، محل معرفت و ايمان
ج5، ص 107
هم قلب خواهد بود، زيرا به خلوّ محل يكى از دو ضدين واجب است كه محل ضد ديگر باشد، و بدين سبب فرمود «أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ» و چون محل ايمان و كفر، قلب شد، در مرحله جزا هم مثاب و معاقب، قلب، و باقى اعضا تابع هستند.
فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ: پس اين جماعت شاكين در شك خود متردد و متحيرند، يعنى منافقين متوقعند اذن را به سبب شك آنها در دين خدا و در آنچه وعده فرموده نسبت به مجاهدين اگر ايشان مخلص و متيقن بودند، هر آينه وثوق داشتند به نصرت و ثواب الهى، پس مبادرت مىكردند در جهاد و استيذان در تخلف نمىنمودند.
تبصره- معتقدات قلبى يا جازم است يا غير جازم؛ بنابر اول هم اگر مطابق واقع نباشد جهل است، و در صورت تطابق اگر از روى يقين باشد علم و الا اعتقاد مقلد خواهد بود. و بنابر ثانى پس اگر يكى از طرفين راجح باشد، طرف راجح را ظن و مرجوح را وهم نامند، و به اعتدال و تساوى طرفين ريب و شك حاصل آيد. در اين هنگام اگر انسان ازاله شك ننمايد، بلكه متردد بين نفى و اثبات و حاكم و جازم به يكى از نقيضين نباشد، به عبارت اخرى به همان حال شك مشى و در صدد علاج بر نيايد، هر آينه به حصول اين حال، تردد در ريب موجود گردد.
فى الخصال- عن امير المؤمنين عليه السّلام قال من تردّد فى الرّيب سبقه الاوّلون و ادركه الاخرون و وطأته سنابك الشّياطين. در خصال صدوق (رحمه الله) فرمود حضرت امير المؤمنين عليه السّلام: هر كه ظاهرا توقف و تحير و تردد نمايد در شك، يعنى به مرحله شك باقى ماند و رجوع به عقل نكند، در ازاحه شك سبقت گيرند او را اولين، يعنى توقف ننموده از او بگذرند و برسند او را آخرين، و او به همان حال شك باشد و پايمال اقدام شياطين گردد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ (44) إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ (45)
ترجمه
اذن نمىخواهند از تو كسانيكه ميگروند بخدا و روز بازپسين كه جهاد كنند بمالهاشان و جانهاشان و خدا دانا است بپرهيزكاران
جز اين نيست كه اذن ميخواهند از تو كسانيكه نميگروند بخدا و روز بازپسين و در شك افتاده است دلهاشان پس آنها در شكشان سر گردان ميگردند.
تفسير
بعضى گفتهاند مراد آنستكه كسانيكه راغب بعمل خير و ساعى در اعلاء كلمه توحيدند و داراى ايمان كاملند در امر جهاد رخصت نمىطلبند از تو چون ميدانند خدا رخصت داده و حاجت برخصت پيغمبر (ص) ندارد و بعضى گفتهاند مراد آنستكه رخصت نمىطلبند در ترك جهاد براى كراهت از مجاهده و بنابر اين تقدير كلام لا يستأذنك الّذين آمنوا فى التخلّف عن الجهاد كراهة ان يجاهدوا است و معنى اوّل الطف و احسن و اسلم است از تقدير و معنى دوم اقرب بواقع و انسب بآيات سابقه و لا حقه است و خداوند اين قبيل اشخاص با تقوى را ميشناسد و ايشانرا باجر اعمالشان در دنيا و آخرت ميرساند فقط كسانى اذن مىطلبند براى تخلّف از جهاد كه ايمان كامل ندارند بخدا و روز جزا بلكه درشكند و با اينحال متحيّر ميگردند ميخواهند هم جان و مالشان محفوظ باشد هم در زمره اهل ايمان محسوب شوند و از فوائد دنيوى و اخروى آنها بهرهمند گردند و اطمينان بوعده نصرت دنيوى و ثواب اخروى ندارند مانند اهل ايمان كامل كه بطوع و رغبت مبادرت بجهاد مينمايند لذا ميگردند وسيله براى تحصيل غرض خودشان بدست بياورند و بهترين وسائل اذن است كه خدا داده است
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا يَستَأذِنُكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ أَن يُجاهِدُوا بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِالمُتَّقِينَ (44) إِنَّما يَستَأذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ وَ ارتابَت قُلُوبُهُم فَهُم فِي رَيبِهِم يَتَرَدَّدُونَ (45)
استيذان نميكنند از شما كساني که ايمان بخدا و روز قيامت دارند اينكه مجاهده كنند باموال و نفوس خود و خداوند دانا است باهل تقوي و متقين، منحصرا كساني که استيذان ميكنند از شما كساني هستند که ايمان بخدا و روز قيامت ندارند و قلوب آنها مشكوك و داراي ريب است و اينها در ريب و شك خود ترديد دارند نميدانند حق است يا باطل.
لا يَستَأذِنُكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ خداوند اصحاب حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را دو قسمت فرموده يك قسمت آنهايي که قلبا از روي حقيقت و واقعيت فهميده و رسيده ايمان بخدا و روز جزا دارند و ميدانند که جهاد باموال و انفس خود چه مثوباتي دارد و ترك آن چه عقوباتي و مضارّي دارد البته با كمال شوق و رغبت حاضر ميشوند و اگر واقعا هم متمكن نباشند بسيار محزون و گريان هستند چنانچه بعدا اشاره ميفرمايد.
أَن يُجاهِدُوا بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم بذل مال و جان ميكنند و باحدي الحسنيين نائل ميشوند يا مقام شهادت في سبيل اللّه يا فتح و ظفر بر كفار و مشركين وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِالمُتَّقِينَ که از ترك الجهاد که از معاصي كبيره است و عقوبات
جلد 8 - صفحه 230
شديده دارد پرهيز ميكنند.
(انّما) از ادات حصر است يعني فقط و فقط كساني که يَستَأذِنُكَ ميآيند و استيذان از شما ميكنند الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ كساني که هنوز ايمان و يقين بحقانيت اسلام پيدا نكرده نه باللّه و نه اليَومِ الآخِرِ بلكه شاك هستند چون منافقين دو دسته هستند يك دسته كساني که باطنا كافر و مشركند و اظهار اسلام كردهاند و يك دسته شاك و مرددند مُذَبذَبِينَ بَينَ ذلِكَ لا إِلي هؤُلاءِ وَ لا إِلي هؤُلاءِ نساء آيه 142 وَ ارتابَت قُلُوبُهُم از ماده ريب است بمعني شك است در موردي که جاي شك نيست باصطلاح شك بيجا چنانچه ميفرمايد ذلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ فِيهِ اول سوره بقره زيرا بعد از اينکه همه معجزات و آيات قرآنيه و آثار قدرت و حكمت الهيه باز هم در وجود باري تعالي که ابده بديهيات است شك كنند و همچنين در روز قيامت و بازگشت که تمام مليّين عالم معتقد هستند فقط طبيعي لا مذهب که ميگويد ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ جاثيه آيه 23 منكر است.
فَهُم فِي رَيبِهِم يَتَرَدَّدُونَ تردد رفتن و برگشتن است اشاره به اينكه گاهي ميگويند شايد حق باشد و بايد اطاعت كرد که گرفتار عذاب نشويم و گاهي ميگويند شايد خبري نباشد و بيجهت خود را بكشتن و زحمت ندهيم با اينكه بر فرض شك بقاعده دفع ضرر محتمل واجب است بروند تا گرفتار عذاب محتمل نشوند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 45)- سپس میگوید: «تنها کسانی از تو اجازه (برای عدم شرکت در میدان جهاد) میطلبند که ایمان به خدا و روز جزا ندارند» (إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).
ج2، ص210
سپس برای تأکید عدم ایمان آنها میگوید: آنها کسانی هستند که «دلهایشان مضطرب و آمیخته با شک و تردید است»! (وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ).
«به همین دلیل در این شک و تردید گاهی قدم به پیش میگذارند و گاهی باز میگردند و پیوسته در حیرت و سرگردانی به سر میبرند» و همیشه منتظر پیدا کردن بهانه و کسب اجازه از پیامبرند (فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ).
این دو نشانه مخصوص «مؤمنان» و «منافقان» صدر اسلام و میدان جنگ «تبوک» نبود، بلکه هم امروز نیز «مؤمنان راستین» را از «مدعیان دروغین» با این دو صفت میتوان شناخت، مؤمن، شجاع و مصمم است و منافق بزدل و ترسو و متحیر و عذرتراش!
نکات آیه
۱ - تنها مردمان بى ایمان (منافقان)، از پیامبر (ص) اجازه ترک جهاد مى طلبیدند. (إنما یستئذنک الذین لایؤمنون باللّه و الیوم الأخر)
۲ - عرصه جنگ و جهاد، عرصه ظهور ایمان راستین و نیز بى ایمانى انسان (لایستئذنک الذین یؤمنون ... أن یجهدوا ... إنما یستئذنک الذین لایؤمنون)
۳ - متخلفان از جنگ تبوک (منافقان)، گروهى بى ایمان، سرگردان و گرفتار تردید و اضطراب بودند. (و ارتابت قلوبهم فهم فى ریبهم یترددون)
۴ - بى ایمانى، موجب سرگردانى، تردید و اضطراب در زندگى است. (إنما یستئذنک الذین لایؤمنون .... فهم فى ریبهم یترددون)
۵ - تردید در انجام تکالیف دینى، چون جهاد با مال و جان، نمودار بى ایمانى و نفاق (إنما یستئذنک الذین لایؤمنون باللّه ... و ارتابت قلوبهم)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
- اضطراب: عوامل اضطراب ۴
- ایمان: آثار بىایمانى ۱، ۴; زمینه ظهور ایمان ۲; زمینه ظهور بىایمانى ۲; نشانه هاى بىایمانى ۵
- تکلیف: شک در عمل به تکلیف ۵
- جهاد: آثار جهاد ۲; اذن ترک جهاد ۱; شک در جهاد ۵
- سرگردانى: عوامل سرگردانى ۴
- غزوه تبوک: سرگردانى متخلفان از غزوه تبوک ۳; متخلفان از غزوه تبوک ۳
- منافقان: اضطراب منافقان ۳; تخلف منافقان از جهاد ۱; سرگردانى منافقان ۳; ویژگیهاى منافقان ۱
- نفاق: نشانه هاى نفاق ۵