الأنفال ٦٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[الممتحنة ٧ | عَسَى‌ اللَّهُ‌ أَنْ‌ يَجْعَلَ‌...]] (۰)   
[[الممتحنة ٧ | عَسَى‌ اللَّهُ‌ أَنْ‌ يَجْعَلَ‌...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
ابن بابویه بعد از شش واسطه از کلبى او از ابوصالح او از ابوهریرة نقل و روایت نماید که در عرش پروردگار چنین نوشته شده: «انّا اللَّه لا اله الّا انا وحدى لاشریک لى، محمّد عبدى و رسولى، ایدته بعلىّ؛ منم خداى یکتائى که معبودى جز من نیست و شریک و انبازى براى من نیست و محمد بنده و پیامبر من است و او را به وسیله على تأیید کرده ام» سپس این آیه به همین منظور نازل گشت و مقصود از نصر در آیه امام على علیه‌السلام است.<ref> البرهان فی تفسیرالقرآن.</ref>
و نیز ابوصالح از ابوهریرة روایت کند که این آیه درباره على بن ابى‌طالب علیه‌السلام نازل شده و مراد از مؤمنین در آیه وجود ایشان است<ref> کتاب حلیة الاولیاء از ابونعیم.</ref> چنان که باز از ابوهریرة چنین روایتى نقل شده است.<ref> ابن الفارسى.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link73 | آيات ۶۶ - ۵۵، سوره انفال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link73 | آيات ۶۶ - ۵۵، سوره انفال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link74 | بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمىآورند (يهود)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link74 | بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمىآورند (يهود)]]
خط ۴۹: خط ۵۶:
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۵#link88 | چند روايت درباره مراد از (( من اتبعك )) در آيه شريفه : (( يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين )) ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۵#link88 | چند روايت درباره مراد از (( من اتبعك )) در آيه شريفه : (( يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين )) ]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۷#link116 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۷#link116 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ «62»
و اگر (دشمنان) بخواهند با تو نيرنگ كنند، قطعاً خداوند تو را بس است، اوست كه با امدادهاى خويش و حمايت مؤمنان، تو را يارى كرده است.
===نکته ها===
اين آيه را بايد در كنار آيه‌ى 58 در نظر گرفت كه اگر رهبر مسلمانان با شواهد و قرائنى، يقين به خدعه‌ى دشمن در سايه‌ى صلح داشت، حساب ديگرى دارد، ولى در صورت‌احتمال حسن نيّت، بايد با هوشيارى آن را بپذيرد.
جلد 3 - صفحه 349
در برخى روايات، نصرت الهى، به پشتيبانى حضرت على عليه السلام از آن حضرت تفسير شده است. در كتاب ابن عساكر از ابوهريره روايت شده كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «بر عرش الهى نوشته شده است: «لا اله الّا أنا وحدى لا شريك لى، محمّد عبدى و رسولى، ايّدته بعلىّ» معبودى جز من نيست و شريكى ندارم و محمّد بنده و فرستاده‌ى من است، او را به وسيله‌ى على عليه السلام يارى كرده‌ام. و اين همان سخن خداست كه فرمود: « «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمنين فكان النّصر عليّاً». «1»
===پیام ها===
1- رهبرى جامعه‌ى اسلامى بايد پيشنهاد صلح دشمن را بپذيرد تا مسلمانان جنگ‌طلب معرّفى نشوند، امّا هوشيار باشد تا فريب نخورد. إِنْ جَنَحُوا ... فَاجْنَحْ‌ ... وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ‌ (يعنى احتمال خدعه وجود دارد)
2- اگر مردم آماده باشند و لطف خدا شامل شود، همه‌ى توطئه‌هاى دشمن خنثى مى‌شود. «فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ»
3- اگر ما به وظيفه‌ى خود عمل كنيم، نبايد از مشكلات بترسيم، چون خداوند، گشاينده‌ى مشكلات است. «أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ»
4- امدادهاى الهى و حمايت‌هاى مردمى، به اراده‌ى خداوند در جهت يارى شماست. «أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ»
5- حمايت مردم، با اراده و خواست الهى كارساز است. فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ‌ ... بِالْمُؤْمِنِينَ‌
6- استمداد از مردم، بدون غفلت از خداوند، شرك نيست. «أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ»
7- مردم، بازو و پشتيبان رهبرند. أَيَّدَكَ‌ ... بِالْمُؤْمِنِينَ‌
----
«1». تفسير درّالمنثور، ج 3، ص 199، ملحقات احقاق‌الحقّ، ج 3، ص 194 وبحار، ج 27، ص 2.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 350
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ (62)
----
«1» سوره توبه، آيه 5.
«2» سوره توبه، آيه اوّل.
«3» كنز العرفان، فاضل مقداد، جزء اوّل، صفحه 380 و 381 (نقل به اختصار)
----
جلد 4 صفحه 370
وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ‌: و اگر اراده كنند و بخواهند اينكه مكر و خدعه نمايند تو را، و به صلح خود را از چنگ شما باز دارند و طلب صلح نمايند براى دفع اصحاب تو، و كف از قتال تا قوى شده يك مرتبه مبادرت به حرب كنند در حالى كه شما مهيارى مقاتله باشيد، فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ‌: پس بتحقيق كافى است تو را خداى تعالى، زيرا ذات احديث كفايت فرمايد اولياى خود را، هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ‌: آن ذاتى كه تأييد فرمود تو را، بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ‌: به قوه و يارى كردن خود و فرستادن ملائكه و نصرت نمود تو را به همه مؤمنان. از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه: مراد از اين جماعت، انصارند يعنى اوس و خزرج. «1»
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (61) وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ (62) وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (63)
----
جلد 2 صفحه 546
ترجمه‌
و اگر ميل كردند بصلح پس ميل كن بآن و توكل نما بخدا همانا او شنواى دانا است‌
و اگر بخواهند كه خدعه كنند با تو پس بدرستيكه كافى است تو را خدا او است كه تأييد نمود تو را بنصرتش و باهل ايمان‌
و الفت انداخت ميان دلهاشان اگر صرف مينمودى آنچه در زمين است تمامى الفت نمى‌افكندى ميان دلهاشان ولى خدا الفت افكند ميان ايشان همانا او است تواناى درست كردار.
تفسير
دستورى است از خداوند به پيغمبر اكرم كه اگر كفار مايل بصلح با مسلمانان شدند قبول فرمايد و نترسد از خدعه و مكر آنها كه خواسته باشند مسلمانان را اغفال نمايند تا از جنگ دست بكشند و خودشان بتدريج تكميل قوّه نمايند و بى‌خبر حمله كنند و توكل بلطف الهى فرمايد نسبت به مسلمانان چون خداوند شنوا است اقوال بندگانرا و دانا است به نيّات آنها و پيغمبر خود را مؤيد فرموده است بنصرت بر كفار و اتحاد اهل ايمان كه آنها جماعت انصارند كه مركّب از دو قبيله اوس و خزرج بودند چنانچه در مجمع و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده و بين اين دو قبيله در زمان جاهليت هميشه نزاع و جدال و خون ريزى شديد بود و ببركت وجود ختمى مرتبت و قبول اسلام مبدل بكمال الفت و مودت و اتحاد گرديد و عداوت آنها بقدرى شديد بود كه اگر پيغمبر (ص) تمام اموال روى زمين را صرف در اصلاح بين آنها مينمود ممكن نبود با يكديگر دوست و مهربان شوند ولى خداوند بيد قدرت خود اين عمل را انجام داد كه موجب حيرت خلق گرديد چون مقلب القلوب او است عزت و قدرت و توانگرى و توانائى بر هر امرى از امور از آن او و اجراء آن بر وفق علم و حكمت بنحو اكمل و اتم مخصوص بذات اقدس او است پس او است كافى از براى دفع مكر هر مكار و غدر هر غدار و قمى ره فرموده آيه اول منسوخ است بقول خداوند و لا تهنوا و تدعوا الى السّلم و انتم الا علون و بعضى گفته‌اند منسوخ است بقول خداوند اقتلوا المشركين حيث وجدتموهم و قول خداوند قاتلوا الّذين لا يؤمنون و بنظر حقير منسوخ نيست چون منافات با هيچ يك از آن آيات ندارد زيرا آيه اول از آياتيكه دعوى ناسخيّت آنها شده است دلالت بر منع از پيشنهاد صلح از طرف مسلمانان دارد و اين منافى با قبول پيشنهاد از طرف كفار كه مدلول آيه است كه دعوى منسوخيت آن شده ندارد و دو آيه ديگر
----
جلد 2 صفحه 547
دستور حرب است با كفار حربى و منافى با تجويز صلح لدى الاقتضاء و معاهده و ذمّه نيست و در كافى و عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه پرسيدند سلم چيست فرمود دخول در امر ما و ارجاع ضمير مؤنّث بآن در قول خداوند باعتبار حمل بر نقيض آن است كه حرب است يا باعتبار معنى مسالمت است و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه كسانيكه اراده خدعه داشتند قومى از قريش بودند كه با آن حضرت بودند و معلوم است مراد امام (ع) منافقين اين امّتند كه بر حسب ظاهر سابقين در اسلام بودند.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِن‌ يُرِيدُوا أَن‌ يَخدَعُوك‌َ فَإِن‌َّ حَسبَك‌َ اللّه‌ُ هُوَ الَّذِي‌ أَيَّدَك‌َ بِنَصرِه‌ِ وَ بِالمُؤمِنِين‌َ (62)
و ‌اگر‌ اراده‌ دارند كفار ‌که‌ ‌با‌ تو خدعه‌ و مكر كنند ‌پس‌ محققا خداوند ‌براي‌ تو كافيست‌ ‌او‌ ‌است‌ خدايي‌ ‌که‌ تو ‌را‌ تأبيد فرمود بنصرت‌ ‌خود‌ و بمؤمنين‌ وَ إِن‌ يُرِيدُوا أَن‌ يَخدَعُوك‌َ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ جناح‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌براي‌ صلح‌ و مسالمت‌ ‌از‌ روي‌ مكر و خدعه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ فعلا بدست‌ مؤمنين‌ كشته‌ نشوند ‌تا‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ قوّة و استعداد ‌خود‌ ‌را‌ تكميل‌ كنند حمله‌ كنند بمؤمنين‌ فَإِن‌َّ حَسبَك‌َ اللّه‌ُ زيرا مكر ‌خدا‌ بالاي‌ مكر ‌آنها‌ ‌است‌ وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللّه‌ُ وَ اللّه‌ُ خَيرُ الماكِرِين‌َ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 47 وَ قَد مَكَرُوا مَكرَهُم‌ وَ عِندَ اللّه‌ِ مَكرُهُم‌ وَ إِن‌ كان‌َ مَكرُهُم‌ لِتَزُول‌َ مِنه‌ُ الجِبال‌ُ ابراهيم‌ ‌آيه‌ 47.
هُوَ الَّذِي‌ أَيَّدَك‌َ بِنَصرِه‌ِ بانزال‌ ملائكه‌ ‌در‌ بدر كبري‌ وَ بِالمُؤمِنِين‌َ ‌که‌ بثبات‌ قدم‌ و نيروي‌ ايمان‌ ايستادگي‌ كردند ‌تا‌ لشگر كفر ‌را‌ منهزم‌ ساختند
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 62)- ولی با این حال به پیامبر و مسلمانان هشدار می‌دهد که: «اگر بخواهند تو را فریب دهند (و صلح را مقدمه‌ای برای ضربه غافلگیرانه‌ای قرار دهند یا هدفشان تأخیر جنگ برای فراهم کردن نیروی بیشتر باشد از این موضوع نگرانی به خود راه مده) زیرا خداوند کفایت کار تو را می‌کند و در همه حال پشتیبان توست» (وَ إِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ).
سابقه زندگی تو نیز گواه بر این حقیقت است زیرا: «اوست که تو را با یاری خود و به وسیله مؤمنان پاکدل تقویت کرد» (هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۳


ترجمه

و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است؛ او همان کسی است که تو را، با یاری خود و مؤمنان، تقویت کرد...

و اگر بخواهند تو را بفريبند خداوند تو را بس است. او كسى است كه تو را به نصرت خويش و به مؤمنان نيرو بخشيد
و اگر بخواهند تو را بفريبند، [يارى‌] خدا براى تو بس است. همو بود كه تو را با يارى خود و مؤمنان نيرومند گردانيد.
و اگر دشمنان به فکر فریب دادن تو باشند البته خدا تو را کفایت خواهد کرد، اوست که به نصرت خود و یاری مؤمنان تو را مؤیّد و منصور گردانید.
و اگر بخواهند [در زمینه صلح و آشتی] تو را بفریبند، یقیناً خدا تو را بس است؛ اوست کسی که تو را با یاری خود و به وسیله مؤمنان نیرومند ساخت.
و اگر خواستند كه تو را بفريبند، خدا براى تو كافى است. اوست كه تو را به يارى خويش و يارى مؤمنان تأييد كرده است.
و اگر خواستند به تو نیرنگ بزنند، بدان که خداوند تو را کافی است، و او کسی است که تو را به نصرت خویش و به مؤمنان یاری کرد
و اگر بخواهند تو را بفريبند، خداوند تو را بسنده است، اوست كه تو را به يارى خود و به مؤمنان نيرومند كرد
و اگر بخواهند تو را فریب دهند (و منظورشان از گرایش به صلح، مکر و کید باشد، باکی نداشته باش، چرا که) خدا برای تو کافی است. او همان کسی است که تو را با یاری خود و توسّط مؤمنان (مهاجر و انصار) تقویت و پشتیبانی کرد.
و اگر بخواهند تو را بفریبند، به‌راستی خدا تو را بس است. اوست که تو را با یاری خود و با (یاری) مؤمنان تأیید کرد.
و اگر خواهند با تو نیرنگ کنند همانا بس است تو را خدا او است آنکه کمک کرد تو را به یاری خویش و به مؤمنان‌


الأنفال ٦١ آیه ٦٢ الأنفال ٦٣
سوره : سوره الأنفال
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَسْبَکَ»: کافی و ضامن و مراقب تو است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

ابن بابویه بعد از شش واسطه از کلبى او از ابوصالح او از ابوهریرة نقل و روایت نماید که در عرش پروردگار چنین نوشته شده: «انّا اللَّه لا اله الّا انا وحدى لاشریک لى، محمّد عبدى و رسولى، ایدته بعلىّ؛ منم خداى یکتائى که معبودى جز من نیست و شریک و انبازى براى من نیست و محمد بنده و پیامبر من است و او را به وسیله على تأیید کرده ام» سپس این آیه به همین منظور نازل گشت و مقصود از نصر در آیه امام على علیه‌السلام است.[۱]

و نیز ابوصالح از ابوهریرة روایت کند که این آیه درباره على بن ابى‌طالب علیه‌السلام نازل شده و مراد از مؤمنین در آیه وجود ایشان است[۲] چنان که باز از ابوهریرة چنین روایتى نقل شده است.[۳]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ «62»

و اگر (دشمنان) بخواهند با تو نيرنگ كنند، قطعاً خداوند تو را بس است، اوست كه با امدادهاى خويش و حمايت مؤمنان، تو را يارى كرده است.

نکته ها

اين آيه را بايد در كنار آيه‌ى 58 در نظر گرفت كه اگر رهبر مسلمانان با شواهد و قرائنى، يقين به خدعه‌ى دشمن در سايه‌ى صلح داشت، حساب ديگرى دارد، ولى در صورت‌احتمال حسن نيّت، بايد با هوشيارى آن را بپذيرد.

جلد 3 - صفحه 349

در برخى روايات، نصرت الهى، به پشتيبانى حضرت على عليه السلام از آن حضرت تفسير شده است. در كتاب ابن عساكر از ابوهريره روايت شده كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «بر عرش الهى نوشته شده است: «لا اله الّا أنا وحدى لا شريك لى، محمّد عبدى و رسولى، ايّدته بعلىّ» معبودى جز من نيست و شريكى ندارم و محمّد بنده و فرستاده‌ى من است، او را به وسيله‌ى على عليه السلام يارى كرده‌ام. و اين همان سخن خداست كه فرمود: « «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمنين فكان النّصر عليّاً». «1»

پیام ها

1- رهبرى جامعه‌ى اسلامى بايد پيشنهاد صلح دشمن را بپذيرد تا مسلمانان جنگ‌طلب معرّفى نشوند، امّا هوشيار باشد تا فريب نخورد. إِنْ جَنَحُوا ... فَاجْنَحْ‌ ... وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ‌ (يعنى احتمال خدعه وجود دارد)

2- اگر مردم آماده باشند و لطف خدا شامل شود، همه‌ى توطئه‌هاى دشمن خنثى مى‌شود. «فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ»

3- اگر ما به وظيفه‌ى خود عمل كنيم، نبايد از مشكلات بترسيم، چون خداوند، گشاينده‌ى مشكلات است. «أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ»

4- امدادهاى الهى و حمايت‌هاى مردمى، به اراده‌ى خداوند در جهت يارى شماست. «أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ»

5- حمايت مردم، با اراده و خواست الهى كارساز است. فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ‌ ... بِالْمُؤْمِنِينَ‌

6- استمداد از مردم، بدون غفلت از خداوند، شرك نيست. «أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ»

7- مردم، بازو و پشتيبان رهبرند. أَيَّدَكَ‌ ... بِالْمُؤْمِنِينَ‌


«1». تفسير درّالمنثور، ج 3، ص 199، ملحقات احقاق‌الحقّ، ج 3، ص 194 وبحار، ج 27، ص 2.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 350

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ (62)


«1» سوره توبه، آيه 5.

«2» سوره توبه، آيه اوّل.

«3» كنز العرفان، فاضل مقداد، جزء اوّل، صفحه 380 و 381 (نقل به اختصار)


جلد 4 صفحه 370

وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ‌: و اگر اراده كنند و بخواهند اينكه مكر و خدعه نمايند تو را، و به صلح خود را از چنگ شما باز دارند و طلب صلح نمايند براى دفع اصحاب تو، و كف از قتال تا قوى شده يك مرتبه مبادرت به حرب كنند در حالى كه شما مهيارى مقاتله باشيد، فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ‌: پس بتحقيق كافى است تو را خداى تعالى، زيرا ذات احديث كفايت فرمايد اولياى خود را، هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ‌: آن ذاتى كه تأييد فرمود تو را، بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ‌: به قوه و يارى كردن خود و فرستادن ملائكه و نصرت نمود تو را به همه مؤمنان. از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه: مراد از اين جماعت، انصارند يعنى اوس و خزرج. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (61) وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ (62) وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (63)


جلد 2 صفحه 546

ترجمه‌

و اگر ميل كردند بصلح پس ميل كن بآن و توكل نما بخدا همانا او شنواى دانا است‌

و اگر بخواهند كه خدعه كنند با تو پس بدرستيكه كافى است تو را خدا او است كه تأييد نمود تو را بنصرتش و باهل ايمان‌

و الفت انداخت ميان دلهاشان اگر صرف مينمودى آنچه در زمين است تمامى الفت نمى‌افكندى ميان دلهاشان ولى خدا الفت افكند ميان ايشان همانا او است تواناى درست كردار.

تفسير

دستورى است از خداوند به پيغمبر اكرم كه اگر كفار مايل بصلح با مسلمانان شدند قبول فرمايد و نترسد از خدعه و مكر آنها كه خواسته باشند مسلمانان را اغفال نمايند تا از جنگ دست بكشند و خودشان بتدريج تكميل قوّه نمايند و بى‌خبر حمله كنند و توكل بلطف الهى فرمايد نسبت به مسلمانان چون خداوند شنوا است اقوال بندگانرا و دانا است به نيّات آنها و پيغمبر خود را مؤيد فرموده است بنصرت بر كفار و اتحاد اهل ايمان كه آنها جماعت انصارند كه مركّب از دو قبيله اوس و خزرج بودند چنانچه در مجمع و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده و بين اين دو قبيله در زمان جاهليت هميشه نزاع و جدال و خون ريزى شديد بود و ببركت وجود ختمى مرتبت و قبول اسلام مبدل بكمال الفت و مودت و اتحاد گرديد و عداوت آنها بقدرى شديد بود كه اگر پيغمبر (ص) تمام اموال روى زمين را صرف در اصلاح بين آنها مينمود ممكن نبود با يكديگر دوست و مهربان شوند ولى خداوند بيد قدرت خود اين عمل را انجام داد كه موجب حيرت خلق گرديد چون مقلب القلوب او است عزت و قدرت و توانگرى و توانائى بر هر امرى از امور از آن او و اجراء آن بر وفق علم و حكمت بنحو اكمل و اتم مخصوص بذات اقدس او است پس او است كافى از براى دفع مكر هر مكار و غدر هر غدار و قمى ره فرموده آيه اول منسوخ است بقول خداوند و لا تهنوا و تدعوا الى السّلم و انتم الا علون و بعضى گفته‌اند منسوخ است بقول خداوند اقتلوا المشركين حيث وجدتموهم و قول خداوند قاتلوا الّذين لا يؤمنون و بنظر حقير منسوخ نيست چون منافات با هيچ يك از آن آيات ندارد زيرا آيه اول از آياتيكه دعوى ناسخيّت آنها شده است دلالت بر منع از پيشنهاد صلح از طرف مسلمانان دارد و اين منافى با قبول پيشنهاد از طرف كفار كه مدلول آيه است كه دعوى منسوخيت آن شده ندارد و دو آيه ديگر


جلد 2 صفحه 547

دستور حرب است با كفار حربى و منافى با تجويز صلح لدى الاقتضاء و معاهده و ذمّه نيست و در كافى و عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه پرسيدند سلم چيست فرمود دخول در امر ما و ارجاع ضمير مؤنّث بآن در قول خداوند باعتبار حمل بر نقيض آن است كه حرب است يا باعتبار معنى مسالمت است و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه كسانيكه اراده خدعه داشتند قومى از قريش بودند كه با آن حضرت بودند و معلوم است مراد امام (ع) منافقين اين امّتند كه بر حسب ظاهر سابقين در اسلام بودند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌ يُرِيدُوا أَن‌ يَخدَعُوك‌َ فَإِن‌َّ حَسبَك‌َ اللّه‌ُ هُوَ الَّذِي‌ أَيَّدَك‌َ بِنَصرِه‌ِ وَ بِالمُؤمِنِين‌َ (62)

و ‌اگر‌ اراده‌ دارند كفار ‌که‌ ‌با‌ تو خدعه‌ و مكر كنند ‌پس‌ محققا خداوند ‌براي‌ تو كافيست‌ ‌او‌ ‌است‌ خدايي‌ ‌که‌ تو ‌را‌ تأبيد فرمود بنصرت‌ ‌خود‌ و بمؤمنين‌ وَ إِن‌ يُرِيدُوا أَن‌ يَخدَعُوك‌َ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ جناح‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌براي‌ صلح‌ و مسالمت‌ ‌از‌ روي‌ مكر و خدعه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ فعلا بدست‌ مؤمنين‌ كشته‌ نشوند ‌تا‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ قوّة و استعداد ‌خود‌ ‌را‌ تكميل‌ كنند حمله‌ كنند بمؤمنين‌ فَإِن‌َّ حَسبَك‌َ اللّه‌ُ زيرا مكر ‌خدا‌ بالاي‌ مكر ‌آنها‌ ‌است‌ وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللّه‌ُ وَ اللّه‌ُ خَيرُ الماكِرِين‌َ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 47 وَ قَد مَكَرُوا مَكرَهُم‌ وَ عِندَ اللّه‌ِ مَكرُهُم‌ وَ إِن‌ كان‌َ مَكرُهُم‌ لِتَزُول‌َ مِنه‌ُ الجِبال‌ُ ابراهيم‌ ‌آيه‌ 47.

هُوَ الَّذِي‌ أَيَّدَك‌َ بِنَصرِه‌ِ بانزال‌ ملائكه‌ ‌در‌ بدر كبري‌ وَ بِالمُؤمِنِين‌َ ‌که‌ بثبات‌ قدم‌ و نيروي‌ ايمان‌ ايستادگي‌ كردند ‌تا‌ لشگر كفر ‌را‌ منهزم‌ ساختند

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 62)- ولی با این حال به پیامبر و مسلمانان هشدار می‌دهد که: «اگر بخواهند تو را فریب دهند (و صلح را مقدمه‌ای برای ضربه غافلگیرانه‌ای قرار دهند یا هدفشان تأخیر جنگ برای فراهم کردن نیروی بیشتر باشد از این موضوع نگرانی به خود راه مده) زیرا خداوند کفایت کار تو را می‌کند و در همه حال پشتیبان توست» (وَ إِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ).

سابقه زندگی تو نیز گواه بر این حقیقت است زیرا: «اوست که تو را با یاری خود و به وسیله مؤمنان پاکدل تقویت کرد» (هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ).

نکات آیه

۱- احتمال تصمیم کافران بر خدعه و نیرنگ در سایه صلح طلبى، نباید مانعى جهت پذیرش صلح با آنان شود. (و إن یریدوا أن یخدوعوک فإن حسبک اللّه) برداشت فوق بر این اساس که «إن یریدوا ... » توضیحى باشد براى «فاجنح لها». یعنى اى پیامبر(ص) وظیفه تو این است که صلح پیشنهادى را بپذیرى و اگر کافران قصد نیرنگ داشتند، خداوند تو را از شر آنان حفظ مى کند. بنابراین مبادا بر اثر این احتمال که شاید آنان در صدد اغفال مسلمین هستند پیشنهاد صلح را نپذیرى. گفتنى است با توجه به آیه ۵۸ معلوم مى شود اگر قرائن و شواهدى براى این احتمال (خدعه و نیرنگ) وجود دارد، باید از پذیرش صلح امتناع کرد.

۲- خداوند، پشتیبانى کافى براى یارى پیامبر(ص) از نیرنگ کافران (فإن حسبک اللّه)

۳- خداوند با حمایت خویش از پیامبر(ص) و جامعه ایمانى، نیرنگ کافران را بى اثر خواهد کرد. (و إن یریدوا أن یخدوعوک فإن حسبک اللّه) جواب شرط «إن یریدوا ... » محذوف است و جمله «فان حسبک اللّه» جانشین آن شده است ; یعنى: إن یریدوا أن یخدعوک فاللّه یکفیک شرهم.

۴- پیامبر(ص) همواره از امدادهاى خاص خداوند برخوردار بود. (هو الذى أیدک بنصره)

۵- مؤمنان صدراسلام حامیان شایسته و کارآمد براى پیامبر(ص) و داراى نقشى بسزا در پیشبرد اسلام (أیدک بنصره و بالمؤمنین) برداشت فوق از عطف کلمه «المؤمنین» به «نصره» استفاده مى شود. یعنى نقش مؤمنان به حدى بوده که خداوند آن را شایسته دانسته که در ردیف یارى خویش قرار دهد.

۶- خداوند، گرایش دهنده مؤمنان به یارى پیامبر(ص) (أیدک بنصره و بالمؤمنین)

۷- خداوند با بیان پیشینه امدادهایش از پیامبر(ص)، وى را به حمایت خویش در برابر کافران نیرنگباز مطمئن ساخت. (فإن حسبک اللّه هو الذى أیدک بنصره)

۸- پیامبر(ص) و رهبران الهى نباید صلح طلبیهایى را که قرین نیرنگ است بپذیرند و به سبب آن از نبرد با کافران بازایستند. (و إن یریدوا أن یخدعوک فإن حسبک اللّه) برداشت فوق بر این اساس است که جمله «و ان یریدوا ... » فرض دیگرى در مقابل «إن جنحوا» باشد، نه توضیح و تکمیل آن. یعنى صلح به دو منظور پیشنهاد مى شود: گاهى به سبب صلح واقعى و زندگانى مسالمت آمیز با مسلمانان و گاهى به منظور حیله گرى و تجدید قوا. آیه قبل (إن جنحوا ... ) بیانگر احکام و دستورات فرض اول و آیه دوم (و إن یریدوا) بیانگر احکام و دستورات فرض دوم است.

۹- تحقق تأییدات الهى، از طریق عوامل طبیعى و غیر طبیعى (أیدک بنصره و بالمؤمنین) مراد از «بنصره» عوامل غیر طبیعى، همانند امداد به وسیله فرشتگان است.

روایات و احادیث

۱۰- عن رسول اللّه(ص): مکتوب على العرش ... و محمد(ص) عبدى و رسولى أیّدته بعلىّ(ع) فانزل اللّه عز و جل: «هو الذى أیدک بنصره و بالمؤمنین» فکان النصر علیا(ع) ... .[۴] از رسول خدا(ص) نقل شده است که بر عرش نوشته شده ... محمد(ص) بنده و رسول من است، او را به وسیله على(ع) تأیید کردم. و در همین باره خداى عز و جل این آیه را نازل کرد «هو الذى أیدک بنصره ... »، پس مراد از «نصر» على(ع) است ... .

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۵ ; عوامل گسترش اسلام ۵
  • جامعه دینى: حمایت از جامعه دینى ۳
  • جنگ: با کافران ۸
  • خدا: افعال خدا ۶ ; امداد خدا ۲، ۴، ۷، ۹ ; تأییدات خدا ۹ ; حمایتهاى خدا ۳، ۷ ; خدا و عوامل طبیعى ۹
  • رهبرى: مسؤولیت رهبرى ۸
  • صلح: شرایط صلح ۸ ; صلح با کافران ۱ ; مکر در صلح ۸
  • کافران: دفع مکر کافران ۳ ; مکر کافران ۱، ۲، ۷
  • مؤمنان: صدر اسلام ۵ ; مؤمنان و محمد(ص) ۶
  • محمد(ص): امداد به محمد(ص) ۲، ۴، ۶ ; حمایت از محمد(ص) ۳، ۵، ۷ ; مسؤولیت محمد(ص) ۸ ; موجبات اطمینان محمد(ص) ۷

منابع

  1. البرهان فی تفسیرالقرآن.
  2. کتاب حلیة الاولیاء از ابونعیم.
  3. ابن الفارسى.
  4. امالى صدوق، ص ۱۷۹، ح ۳، مجلس ۳۸ ; بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۲، ح ۳.