الأنعام ١٠٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۰#link193 | آيات ۱۰۵ - ۹۱، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۰#link193 | آيات ۱۰۵ - ۹۱، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۰#link194 | موارد استعمال كلمه (( قدر )) و معناى جمله : (( و ما قدروا الله حق قدره )) .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۰#link194 | موارد استعمال كلمه (( قدر )) و معناى جمله : (( و ما قدروا الله حق قدره )) .]] | ||
خط ۵۶: | خط ۵۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۴#link221 | چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تدركه الابصار).]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۴#link221 | چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تدركه الابصار).]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۶#link252 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۶#link252 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ «102» | |||
آن است خداوند، پروردگار شما، معبودى جز او نيست، آفريدگار هر چيز است، پس او را بپرستيد و او نگهبان و مدبّر همه چيز است. | |||
===نکته ها=== | |||
كلمهى «بَدِيعُ» به معناى آفريدن ابتكارى است (نه تقليدى). | |||
آنكه آسمانها و زمين را بدون تقليد و نقشهى قبلى آفريد، چه نيازى به فرزند و همسر دارد؟ او با يك اراده، آنچه را بخواهد خلق مىكند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- آفريدگار جهان، توانمند است ونيازى به همسر وفرزند ندارد. «بَدِيعُ السَّماواتِ» | |||
2- خدايى را كه قرآن معرفى مىكند، با خدايى كه ديگران عقيده دارند مقايسه كنيد. «ذلِكُمُ اللَّهُ» | |||
3- در عقيدهى اسلامى، آفريدگار و پروردگار يكى است. رَبُّكُمْ ... خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ (امّا مشركان، خالق را اللَّه مىدانند، ولى عقيده به چندين ربّ دارند). | |||
4- خالقيّت مطلقهى خدا، دليل توحيد است. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ» | |||
5- هم آفرينش به دست خداست، هم بقا و ثبات هر چيز به ارادهى اوست. | |||
«خالِقُ- وَكِيلٌ» | |||
جلد 2 - صفحه 522 | |||
6- ربوبيّت وخالقيّت خدا، فلسفهى پرستش است. رَبُّكُمْ ... خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (102) | |||
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ: اين موصوف به اين صفات خدا كه جامع جميع صفات كماليه و منزه از كلّيّه نقايص و عيوب است پروردگار شما لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: | |||
نيست هيچ معبودى مستحق عبادت به غير از ذات يگانه او خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ: | |||
خلق كننده همه چيزها است فَاعْبُدُوهُ: حكمى است مسبب از مضمون اخبار مذكوره، يعنى چون ذات حق سبحانه مستجمع اين صفات است پس او را | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 345 | |||
بپرستيد كه مستحق بندگى و ستايش او است لا غير، به جهت اتّصاف او بدين صفات مذكوره ممدوحه وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ: و او است با وجود صفات كمال، بر هر چيزى نگهبان و متولّى امور بندگان، پس توكل بر او نمائيد و همه امور به او تفويض كنيد و بوسيله عبادت او نجات را طلبيد، چه او است حافظ اعمال شما و شما را بدان مجازات خواهد داد، پس به غير او ملتجى نشويد، و به وجه تام به او توجه نمائيد. قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله من احبّ ان يكون اقوى النّاس فليتوكّل على اللّه «1» يعنى فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: هر كه مىخواهد و دوست دارد قويتر باشد از تمام مردم، پس توكل بر خدا نمايد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (102) | |||
ترجمه | |||
اين خداى شما پروردگارتان است نيست خدائى مگر او كه آفريدگار همه چيز است پس عبادت كنيد او را و او بر همه چيز حكم فرما است. | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 362 | |||
تفسير | |||
اين خداوند موصوف بصفات مذكوره موجد و مربّى و مدبّر امور شما است يا اين موصوف خداوند است كه پروردگار شما است و نيست معبود بحقى جز او و او آفريننده تمام موجودات است از جواهر و اعراض پس مستحق عبادت است چون منعم است و شكر نعمت واجب است و او بر هر چيز حافظ و نگهبان و كارگذار و حكم ران است پس بايد در امور توكّل باو نمود و تفويض امر باو كرد و از او خواست اصلاح امور دنيا و آخرت را در خصال از حضرت باقر و در عيون از حضرت رضا عليهما السلام نقل نموده كه افعال بندگان مخلوق خدايند بتقدير نه تكوين و خدا خالق هر چيزى است و ما قائل بجبر و تفويض نيستيم و شرح اين داستان در ذيل آيه تلك الرّسل فضّلنا بعضهم در سوره بقره گذشت و بقدر وسع اين حقير بيان شد و تكرار نمىشود .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم لا إِلهَ إِلاّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيءٍ فَاعبُدُوهُ وَ هُوَ عَلي كُلِّ شَيءٍ وَكِيلٌ (102) | |||
اينست خداوند پروردگار شما نيست الهي مگر او خلقكننده هر چيزيست پس بايد او را بپرستيد و او است بر هر چيزي نگهبان. | |||
ذلِكُمُ اللّهُ اينکه شئون و صفات مذكوره در آيات قبل خصيصه ذات اقدس ربوبي است که نام نامي و اسم گرامي او اللّه است که اسم است از براي ذات مقدسي که مستجمع جميع كمالات و منزه و مبراء از جميع نقائص و عيوب باشد. | |||
ربّكم مربّي شماها است که از نيستي صرف ايجاد فرمود در مادة المواد و هر آني اطوار مختلفه و صور متشتته و البسه متجدده بقامت شما پوشانيد تا بعالم | |||
جلد 7 - صفحه 157 | |||
انسانيت رسانيد و عقل و شعور و ادراك و فهم بشما عنايت فرمود. | |||
لا إِلهَ إِلّا هُوَ گذشت در شرح كلمه طيّبه لا اله الا اللّه اشكالي که بعض بيخردان كردند که لا لاء نفي جنس است احتياج باسم و خبر دارد و خبر آن محذوف است يا ممكن و يا موجود بايد باشد و بر هر تقدير اشكال وارد ميشود زيرا اگر بگويي: لا اله ممكن الّا اللّه، فقط اثبات امكان وجود اللّه ميكند ولي اثبات وجود نميكند و اگر بگويي: لا اله موجود الّا اللّه، نفي امكان اله غير او را نميكند و گفتيم در جواب اينکه اشكال اينكه لا نفي حقيقت ميكند احتياج باسم و خبر ندارد مثل کان تامّه و ليس تامه ميگويي کان اللّه و لم يكن معه شيء معني حقيقة الوهيت منحصر و مختص بذات مقدس او است. | |||
خالِقُ كُلِّ شَيءٍ کل ما يصدق عليه شيء فهو خالقه و موجده و محييه و فاعله غاية الامر افعال الهيه بر دو قسم است بعضي بدون اسباب و وسائط و معدات است و بعضي باسباب و معدات است که گفتند (ابي اللّه ان يجري الامور الّا باسبابها) و در افعال اختياريه عباد يكي از اسباب اختيار عبد است و باين جهت صحت دارد استناد فعل بعبد و موجب صحت ثواب و عقاب و تكليف ميشود و جبر لازم نميآيد و صحيح است استناد بخداوند زيرا ساير اسباب و معدات بدست قدرت او است و تفويض غلط است لذا فرمودند | |||
(لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين.) | |||
فَاعبُدُوهُ بحكم عقل و شرع بايد عبادت و بندگي او را نمود و غير او هر که باشد و هر چه باشد لايق پرستش نيست زيرا تمام در عبوديت مساوي هستند از ملائكه و انبياء و اولياء و من دونهم. | |||
وَ هُوَ عَلي كُلِّ شَيءٍ وَكِيلٌ همين نحوي که جميع ممكنات در ايجاد محتاج بموجد هستند در بقاء هم محتاج بمبقي هستند خداوند همين نحوي که آنها را خلق و ايجاد فرمود بقاء و ثبات آنها هم منوط باراده و مشيئة او است (اگر نازي | |||
جلد 7 - صفحه 158 | |||
كند از هم فروريزند قالبها) و معناي وكيل همين است يعني نگهبان. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۹
ترجمه
الأنعام ١٠١ | آیه ١٠٢ | الأنعام ١٠٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَکِیل»: محافظ و مدبّر. سرپرست و مراقب.
تفسیر
- آيات ۱۰۵ - ۹۱، سوره انعام
- موارد استعمال كلمه (( قدر )) و معناى جمله : (( و ما قدروا الله حق قدره )) .
- وجود كتب آسمانى و وجود معارف و احكام الهى در بين مردم ، دو شاهد بر لزوم هدايت مردم ازجانب خدا است .
- بيان اينكه در آيه : (( قل من انزل الكتاب )) كه در آن به نزول تورات بر موسى احتجاج شده ، رسول خدا(ص ) ماءمور به سؤال از يهود شده نه از مشركين .
- اشكالاتى كه بر بيان فوق وارد نموده و گفته اند مسؤل در آيه شريفه مشركين هستند نه يهود، و جواب آن اشكالات .
- اشكال سوم و پاسخ آن .
- آنچه از معارف الهى و ارزشهاى معنوى كه در گوشه و كنار جهان وجود دارد، ميراثانبياء(ع ) و از آثار وحى است .
- داشتن بركت و خير كثير و هدايت انسان به سعادت ، نشانه نزول قرآن از سوى خدا است .
- بيان اينكه سببيت خدا و بركت او در طول ساير اسباب است ، ونزول بركت ، با عمل ساير عوامل منافات ندارد.
- مراد از افتراء زدن به دروغ بر خدا در: (( فمن اظلم ممن افترى على الله كذبا )) .
- سختى مرگ ظالمان (مرتكبين افتراء بر خدا، ادعاى نبوت به دروغ و استهزاء به آيات خدا).
- حقيقت زندگى انسان پس از مرگ .
- مراد از انشاء و پديده آوردن بنى آدم از (( نفس واحدة )) و تقسيم آنان به (( مستقر )) و (( مستودع )) .
- وصف (( بديع السموات والارض )) متضمن حجت بر استحاله فرزند داشتن خدا است .
- دقائق و لطائفى كه از جمله : (( لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار )) استفاده مىشود.
- در قرآن كريم افعال انسان به خود او نسبت داده شده و قانون (( عليت )) مسلم دانسته شدهاست .
- از نظر قرآن ذوات تمامى اشياء مخلوق خدا است ولىاعمال و رفتار آنان منسوب به (( تقدير و هدايت )) مى باشد.
- دو اشكال بى اساس بر عموميت خلقت .
- خلقت و حسن ، متلازمند و هر چيزى ذاتا و به لحاظ اينكه آفريننده خدا است ، نيكو است .
- حسن و قبح ، از امور اعتباريه مى باشند و قابل خلق و ايجاد نيستند.
- پاسخ به اشكالى ديگر و بيان اينكه انحصار خلقت و عليت ايجاد در خدا، مستلزم نفىقانون عليت نيست .
- جواب اين شبهه كه عليت خدا در بقاء اشياء مستلزم توارد و اجتماع دو علت مستقل در معلول واحد است .
- موجودات در بقاء خود نيز همچون حدوث محتاج خدا هستند.
- نظام جارى در عالم دلالت بر وجود صانع مى كند.
- رواياتى در ذيل (و ما قدروا الله حق قدره ).
- رواياتى در مورد نزول آيه : (( و من اظلم ممن افترى على الله ... )) درباره عبدالله بن سعد بن ابى سرح .
- روايتى راجع به (( طينت )) آدمى .
- رواياتى درباره (( مستقر )) و (( مستودع )) در آيه شريفه .
- چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تدركه الابصار).
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ «102»
آن است خداوند، پروردگار شما، معبودى جز او نيست، آفريدگار هر چيز است، پس او را بپرستيد و او نگهبان و مدبّر همه چيز است.
نکته ها
كلمهى «بَدِيعُ» به معناى آفريدن ابتكارى است (نه تقليدى).
آنكه آسمانها و زمين را بدون تقليد و نقشهى قبلى آفريد، چه نيازى به فرزند و همسر دارد؟ او با يك اراده، آنچه را بخواهد خلق مىكند.
پیام ها
1- آفريدگار جهان، توانمند است ونيازى به همسر وفرزند ندارد. «بَدِيعُ السَّماواتِ»
2- خدايى را كه قرآن معرفى مىكند، با خدايى كه ديگران عقيده دارند مقايسه كنيد. «ذلِكُمُ اللَّهُ»
3- در عقيدهى اسلامى، آفريدگار و پروردگار يكى است. رَبُّكُمْ ... خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ (امّا مشركان، خالق را اللَّه مىدانند، ولى عقيده به چندين ربّ دارند).
4- خالقيّت مطلقهى خدا، دليل توحيد است. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ»
5- هم آفرينش به دست خداست، هم بقا و ثبات هر چيز به ارادهى اوست.
«خالِقُ- وَكِيلٌ»
جلد 2 - صفحه 522
6- ربوبيّت وخالقيّت خدا، فلسفهى پرستش است. رَبُّكُمْ ... خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (102)
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ: اين موصوف به اين صفات خدا كه جامع جميع صفات كماليه و منزه از كلّيّه نقايص و عيوب است پروردگار شما لا إِلهَ إِلَّا هُوَ:
نيست هيچ معبودى مستحق عبادت به غير از ذات يگانه او خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ:
خلق كننده همه چيزها است فَاعْبُدُوهُ: حكمى است مسبب از مضمون اخبار مذكوره، يعنى چون ذات حق سبحانه مستجمع اين صفات است پس او را
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 345
بپرستيد كه مستحق بندگى و ستايش او است لا غير، به جهت اتّصاف او بدين صفات مذكوره ممدوحه وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ: و او است با وجود صفات كمال، بر هر چيزى نگهبان و متولّى امور بندگان، پس توكل بر او نمائيد و همه امور به او تفويض كنيد و بوسيله عبادت او نجات را طلبيد، چه او است حافظ اعمال شما و شما را بدان مجازات خواهد داد، پس به غير او ملتجى نشويد، و به وجه تام به او توجه نمائيد. قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله من احبّ ان يكون اقوى النّاس فليتوكّل على اللّه «1» يعنى فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: هر كه مىخواهد و دوست دارد قويتر باشد از تمام مردم، پس توكل بر خدا نمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (102)
ترجمه
اين خداى شما پروردگارتان است نيست خدائى مگر او كه آفريدگار همه چيز است پس عبادت كنيد او را و او بر همه چيز حكم فرما است.
جلد 2 صفحه 362
تفسير
اين خداوند موصوف بصفات مذكوره موجد و مربّى و مدبّر امور شما است يا اين موصوف خداوند است كه پروردگار شما است و نيست معبود بحقى جز او و او آفريننده تمام موجودات است از جواهر و اعراض پس مستحق عبادت است چون منعم است و شكر نعمت واجب است و او بر هر چيز حافظ و نگهبان و كارگذار و حكم ران است پس بايد در امور توكّل باو نمود و تفويض امر باو كرد و از او خواست اصلاح امور دنيا و آخرت را در خصال از حضرت باقر و در عيون از حضرت رضا عليهما السلام نقل نموده كه افعال بندگان مخلوق خدايند بتقدير نه تكوين و خدا خالق هر چيزى است و ما قائل بجبر و تفويض نيستيم و شرح اين داستان در ذيل آيه تلك الرّسل فضّلنا بعضهم در سوره بقره گذشت و بقدر وسع اين حقير بيان شد و تكرار نمىشود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم لا إِلهَ إِلاّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيءٍ فَاعبُدُوهُ وَ هُوَ عَلي كُلِّ شَيءٍ وَكِيلٌ (102)
اينست خداوند پروردگار شما نيست الهي مگر او خلقكننده هر چيزيست پس بايد او را بپرستيد و او است بر هر چيزي نگهبان.
ذلِكُمُ اللّهُ اينکه شئون و صفات مذكوره در آيات قبل خصيصه ذات اقدس ربوبي است که نام نامي و اسم گرامي او اللّه است که اسم است از براي ذات مقدسي که مستجمع جميع كمالات و منزه و مبراء از جميع نقائص و عيوب باشد.
ربّكم مربّي شماها است که از نيستي صرف ايجاد فرمود در مادة المواد و هر آني اطوار مختلفه و صور متشتته و البسه متجدده بقامت شما پوشانيد تا بعالم
جلد 7 - صفحه 157
انسانيت رسانيد و عقل و شعور و ادراك و فهم بشما عنايت فرمود.
لا إِلهَ إِلّا هُوَ گذشت در شرح كلمه طيّبه لا اله الا اللّه اشكالي که بعض بيخردان كردند که لا لاء نفي جنس است احتياج باسم و خبر دارد و خبر آن محذوف است يا ممكن و يا موجود بايد باشد و بر هر تقدير اشكال وارد ميشود زيرا اگر بگويي: لا اله ممكن الّا اللّه، فقط اثبات امكان وجود اللّه ميكند ولي اثبات وجود نميكند و اگر بگويي: لا اله موجود الّا اللّه، نفي امكان اله غير او را نميكند و گفتيم در جواب اينکه اشكال اينكه لا نفي حقيقت ميكند احتياج باسم و خبر ندارد مثل کان تامّه و ليس تامه ميگويي کان اللّه و لم يكن معه شيء معني حقيقة الوهيت منحصر و مختص بذات مقدس او است.
خالِقُ كُلِّ شَيءٍ کل ما يصدق عليه شيء فهو خالقه و موجده و محييه و فاعله غاية الامر افعال الهيه بر دو قسم است بعضي بدون اسباب و وسائط و معدات است و بعضي باسباب و معدات است که گفتند (ابي اللّه ان يجري الامور الّا باسبابها) و در افعال اختياريه عباد يكي از اسباب اختيار عبد است و باين جهت صحت دارد استناد فعل بعبد و موجب صحت ثواب و عقاب و تكليف ميشود و جبر لازم نميآيد و صحيح است استناد بخداوند زيرا ساير اسباب و معدات بدست قدرت او است و تفويض غلط است لذا فرمودند
(لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين.)
فَاعبُدُوهُ بحكم عقل و شرع بايد عبادت و بندگي او را نمود و غير او هر که باشد و هر چه باشد لايق پرستش نيست زيرا تمام در عبوديت مساوي هستند از ملائكه و انبياء و اولياء و من دونهم.
وَ هُوَ عَلي كُلِّ شَيءٍ وَكِيلٌ همين نحوي که جميع ممكنات در ايجاد محتاج بموجد هستند در بقاء هم محتاج بمبقي هستند خداوند همين نحوي که آنها را خلق و ايجاد فرمود بقاء و ثبات آنها هم منوط باراده و مشيئة او است (اگر نازي
جلد 7 - صفحه 158
كند از هم فروريزند قالبها) و معناي وكيل همين است يعني نگهبان.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- تنها خداى مبدع آسمانها و زمین و آفریننده هستى و بى نیاز از شریک و فرزند، شایسته پروردگارى آدمیان است. (بدیع السموت ... ذلکم الله ربکم لا إله إلا هو) در آیه گذشته، صفات متعددى براى خداوند ذکر گردید و «ذلکم» در این آیه اشاره به خداوند، با تمامى صفات مذکور در آیه پیشین، است.
۲- الوهیت، مخصوص پروردگارى است که آفریننده هستى و بى نیاز از شریک و فرزند است. (بدیع السموت و الأرض أنى یکون له ولد و لم تکن له صحبة ... ذلکم الله)
۳- معبودى جز خداوند، که مبدع هستى و خالق همه چیز و بدون همسر و فرزند باشد، وجود ندارد. (بدیع السموت ... أنى یکون له ولد و لم تکن له صحبة ... لا إله إلا هو خلق کل شىء)
۴- خداوند آفریدگار هر موجودى است. (ذلکم الله ... خلق کل شىء)
۵- غیر خدا، فاقد هر گونه نقش در ربوبیت و تدبیر انسانهاست. (و جعلوا لله شرکاء الجن ... سبحنه ... ذلکم الله ربکم) توصیف خداوند به یگانگى در ربوبیت، در پى سخن از شرک، در حقیقت رد پندار ربوبیت غیر خداوند است.
۶- ضرورت پرستش آفریدگار یگانه هستى و شریک قرار ندادن براى او در عبادت (و جعلوا لله شرکاء الجن ... ذلکم الله ربکم لا إله إلا هو ... فاعبدوه)
۷- آفریدگار همه هستى، تنها خداى شایسته پرستش است. (لا إله إلا هو خلق کل شىء فاعبدوه)
۸- توجه به انحصار ربوبیت و خالقیت خداوند برانگیزنده آدمى به پرستش اوست. (ذلکم الله ربکم لا إله إلا هو خلق کل شىء فاعبدوه)
۹- هر موجودى، جز خدا، مخلوق است و شایسته پرستش نیست. (لا إله إلا هو خلق کل شىء فاعبدوه)
۱۰- توحید در عبادت مهمترین وظیفه انسان در برابر پروردگار و خالق هستى است. (ذلکم الله ربکم ... خلق کل شىء فاعبدوه) چون پس از بیان انحصار الوهیت در خداوند و بیان یکتایى او در خالقیت، امر به عبادت شده، چنین برمى آید که مهمترین وظیفه بنده در برابر خداوند عبادت و پرستش اوست.
۱۱- عبادت خداوند باید آگاهانه و بر اساس معرفت و شناخت باشد. (ذلکم الله ربکم ... فاعبدوه)
۱۲- تنها خداوند، وکیل و عهده دار امور همه موجودات هستى است. (و هو على کل شىء وکیل)
۱۳- خداوند، ایجادکننده عالم و عهده دار امور همه موجودات هستى است. (خلق کل شىء فاعبدوه و هو على کل شىء وکیل) مفاد جمله «و هو على کل شىء وکیل»، پس از سخن از آفرینش، رد پندار کسانى است که در تدبیر عالم براى غیر خالق نقشى قائل باشند. به عبارت دیگر جمله أول توحید در خلق و جمله دوم توحید در امر را بیان مى نماید.
۱۴- توجه به نظارت الهى بر هستى عامل گرایش انسان به عبودیت براى خدا و پرهیز از شرک و نافرمانى (فاعبدوه و هو على کل شىء وکیل)
موضوعات مرتبط
- آسمان: خالق آسمان ۱
- آفرینش: خالق آفرینش ۱، ۲، ۷، ۱۰، ۱۳
- اسماء و صفات: وکیل ۱۲
- الوهیت: شرایط الوهیت ۲
- انسان: تدبیر انسان ها ۵ ; مسؤولیت انسان ۱۰
- انگیزش: عوامل انگیزش ۸
- توحید: اهمیت توحید عبادى ۶ ; توحید ذاتى ۲ ; توحید ربوبى ۱ ; توحید عبادى ۳، ۷، ۸، ۹، ۱۰
- جهانخبینى: و ایدئولوژى ۱۴
- خدا: ابداع خدا ۱ ; اختصاصات خدا ۱، ۲، ۳، ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۲ ; افعال خدا ۱۳ ; الوهیت خدا ۲ ; بیخنیازى خدا ۱، ۲ ; تنزیه خدا ۱، ۲ ; خالقیت خدا ۱، ۴، ۸ ; خدا و فرزند ۲ ; ربوبیت خدا ۸ ; نظارت خدا ۱۴ ; وکالت خدا ۱۲، ۱۳
- ربوبیت: شرایط ربوبیت ۱ ; نفى ربوبیت غیر خدا ۵
- زمین: خالق زمین ۱
- شرک: اجتناب از شرک ۶ ; عوامل اجتناب از شرک ۱۴
- عبادت: آگاهى در عبادت ۱۱ ; شرایط عبادت ۱۱ ; عوامل عبادت ۱۴
- عصیان: موانع عصیان ۱۴
- علم: آثار علم ۸
- معبود: شرایط معبود راستین ۳
- موجودات: خالق موجودات ۴ ; مخلوقیت موجودات ۹