ریشه صهر: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
به فتح (ص) گداختن. «صَهَرْتُ الشَّىْءَ فَانْصَهَرَ:اَذَبْتُهُ فَاَذابَ» [حج:20]. با آن حميم آنچه در شكم دارند و پوستهايشان گداخته شود. نظير[محمّد:15]. و آيه [كهف:29]. * [فرقان:54]. صِهر به كسر (ص) قرابت ازدواجى است. در قاموس و اقرب معناى اولى آن را قرابت گفته. در مجمع فرموده: نسب راجع به ولادت نزديك است، صهر خلطهاى است شبيه قرابت مصاهره در نكاح به معنى مقاربت است. در نهج البلاغه خطبه 3 فرموده:«وَ مالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ» يعنى: ديگرى براى قرابت و داماد بودنش از من منحرف شد. مقصودعبد الرحمن عوف است كه چون شوهر خواهر عثمان بود به او متمايل شد. و در خطبه 162 هست كه به عثمان فرمود:«وَقَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مالَمْ يَنالاً» يعنى از قرابت و دامادى پيامبر به چيزى رسيدهاى كه ابوبكر و عمر نرسيدهاند. مراد از نسب و صهر در آيه چنانكه گفتهاند مرد و زن است و نيز گفتهاند در آن مضاف مقدّر است يعنى: «ذانسب و ذاصهر» يعنى:خدا آن است كه از آب (نطفه) بشر آفريد و او را نر و ماده قرار داد مثل [قيامة:37-39]. به نظر مىآيد علت اطلاق نسب به پسران آن است كه به پدران نسبت داده مىشود و علت اطلاق صهر به دختران آن است كه مورد مصاهره و پيوند با ديگران قرار مىگيرند. | به فتح (ص) گداختن. «صَهَرْتُ الشَّىْءَ فَانْصَهَرَ:اَذَبْتُهُ فَاَذابَ» [حج:20]. با آن حميم آنچه در شكم دارند و پوستهايشان گداخته شود. نظير[محمّد:15]. و آيه [كهف:29]. * [فرقان:54]. صِهر به كسر (ص) قرابت ازدواجى است. در قاموس و اقرب معناى اولى آن را قرابت گفته. در مجمع فرموده: نسب راجع به ولادت نزديك است، صهر خلطهاى است شبيه قرابت مصاهره در نكاح به معنى مقاربت است. در نهج البلاغه خطبه 3 فرموده:«وَ مالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ» يعنى: ديگرى براى قرابت و داماد بودنش از من منحرف شد. مقصودعبد الرحمن عوف است كه چون شوهر خواهر عثمان بود به او متمايل شد. و در خطبه 162 هست كه به عثمان فرمود:«وَقَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مالَمْ يَنالاً» يعنى از قرابت و دامادى پيامبر به چيزى رسيدهاى كه ابوبكر و عمر نرسيدهاند. مراد از نسب و صهر در آيه چنانكه گفتهاند مرد و زن است و نيز گفتهاند در آن مضاف مقدّر است يعنى: «ذانسب و ذاصهر» يعنى:خدا آن است كه از آب (نطفه) بشر آفريد و او را نر و ماده قرار داد مثل [قيامة:37-39]. به نظر مىآيد علت اطلاق نسب به پسران آن است كه به پدران نسبت داده مىشود و علت اطلاق صهر به دختران آن است كه مورد مصاهره و پيوند با ديگران قرار مىگيرند. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
من:100, ه:94, هم:78, حمم:61, ب:55, نسب:55, کون:55, ربب:49, رئس:49, ف:44, ما:44, ک:44, فوق:44, جعل:38, عبد:38, فى:38, قدر:38, بطن:33, صبب:33, بشر:33, نور:27, موه:27, دون:27, الله:21, ل:21, جلد:21, خلق:16, الذى:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲
تکرار در قرآن: ۲(بار)
قاموس قرآن
به فتح (ص) گداختن. «صَهَرْتُ الشَّىْءَ فَانْصَهَرَ:اَذَبْتُهُ فَاَذابَ» [حج:20]. با آن حميم آنچه در شكم دارند و پوستهايشان گداخته شود. نظير[محمّد:15]. و آيه [كهف:29]. * [فرقان:54]. صِهر به كسر (ص) قرابت ازدواجى است. در قاموس و اقرب معناى اولى آن را قرابت گفته. در مجمع فرموده: نسب راجع به ولادت نزديك است، صهر خلطهاى است شبيه قرابت مصاهره در نكاح به معنى مقاربت است. در نهج البلاغه خطبه 3 فرموده:«وَ مالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ» يعنى: ديگرى براى قرابت و داماد بودنش از من منحرف شد. مقصودعبد الرحمن عوف است كه چون شوهر خواهر عثمان بود به او متمايل شد. و در خطبه 162 هست كه به عثمان فرمود:«وَقَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مالَمْ يَنالاً» يعنى از قرابت و دامادى پيامبر به چيزى رسيدهاى كه ابوبكر و عمر نرسيدهاند. مراد از نسب و صهر در آيه چنانكه گفتهاند مرد و زن است و نيز گفتهاند در آن مضاف مقدّر است يعنى: «ذانسب و ذاصهر» يعنى:خدا آن است كه از آب (نطفه) بشر آفريد و او را نر و ماده قرار داد مثل [قيامة:37-39]. به نظر مىآيد علت اطلاق نسب به پسران آن است كه به پدران نسبت داده مىشود و علت اطلاق صهر به دختران آن است كه مورد مصاهره و پيوند با ديگران قرار مىگيرند.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
يُصْهَرُ | ۱ |
صِهْراً | ۱ |