ریشه قذف: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
انداختن. گذاشتن. بهتر است آن را رهاكردن معنى كنيم كه جامع انداختن و گذاشتن است [طه:39]. موسى را در صندوق بگذار و آن را به دريا رهاكن. معلوم است كه انداختن معمولى مراد نيست. [احزاب:26]. مراد انداختن معنوى است [طه:87]. شايد منظور آن است كه آنها را در آتش انداختيم ودر آتش گذاشتيم تا ذوب شود. در آيات قرآن محلى نيست كه مراد از آن انداختن معمولی باشد مثل انداختن سنگ حتى [صافات:8].هم معلوم نيست كه غيرمحسوس نباشد. [انبیاء:18]. حق را در مقابل باطل مىگذاريم كه مغز باطل را مى شكافد و بطلان آن را آشكار مىكند مراد ظاهرا براهين حق در مقابل باطل است. [سباء:48]. به نظر الميزان مراد از«اَلْحَقَّ» قرآن است يعنى خدا قرآن را نازل مىكند و به قلبم مىاندازد و او علّام الغيوب است. [سباء:53]. مراد از قذف غيب ظاهرا ايرادات واهى بر معاد است وچون از فاصله بعيد رساندن به هدف مقدور نيست شايد مراد از اين تعبير آن است كه ايرادات آنها ضررى به معاد ندارد. | انداختن. گذاشتن. بهتر است آن را رهاكردن معنى كنيم كه جامع انداختن و گذاشتن است [طه:39]. موسى را در صندوق بگذار و آن را به دريا رهاكن. معلوم است كه انداختن معمولى مراد نيست. [احزاب:26]. مراد انداختن معنوى است [طه:87]. شايد منظور آن است كه آنها را در آتش انداختيم ودر آتش گذاشتيم تا ذوب شود. در آيات قرآن محلى نيست كه مراد از آن انداختن معمولی باشد مثل انداختن سنگ حتى [صافات:8].هم معلوم نيست كه غيرمحسوس نباشد. [انبیاء:18]. حق را در مقابل باطل مىگذاريم كه مغز باطل را مى شكافد و بطلان آن را آشكار مىكند مراد ظاهرا براهين حق در مقابل باطل است. [سباء:48]. به نظر الميزان مراد از«اَلْحَقَّ» قرآن است يعنى خدا قرآن را نازل مىكند و به قلبم مىاندازد و او علّام الغيوب است. [سباء:53]. مراد از قذف غيب ظاهرا ايرادات واهى بر معاد است وچون از فاصله بعيد رساندن به هدف مقدور نيست شايد مراد از اين تعبير آن است كه ايرادات آنها ضررى به معاد ندارد. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
من:100, ف:89, فى:84, ه:84, هم:80, ب:73, حقق:44, ان:42, کون:39, وحى:37, قلب:37, کلل:35, تبت:33, غيب:33, تابوت:33, ک:32, رعب:30, الى:30, قول:30, ل:28, ما:28, على:26, يمم:26, نا:26, بعد:24, فعل:24, ى:24, علو:24, بل:24, لقى:24, ها:24, حسب:24, قبل:24, صيص:23, قوم:23, ملء:23, لم:23, ربب:23, قذف:23, ذلک:23, علم:21, انن:21, زين:21, فرق:21, حيث:21, جنب:21, دحر:21, امم:19, شهد:19, بطل:19, سمع:19, کتب:19, وله:17, کفر:17, حول:17, خرب:17, مرد:17, لا:17, اهل:17, جىء:17, وزر:17, دمغ:17, لدن:17, شىء:17, سامرى:15, بين:15, حمل:15, قد:15, بيت:15, اله:15, خرج:15, عذب:15, قتل:15, شطن:15, اذ:14, اسر:14, وصب:14, الله:14, اذا:12, لکن:12, ظهر:12, الذين:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲
تکرار در قرآن: ۹(بار)
قاموس قرآن
انداختن. گذاشتن. بهتر است آن را رهاكردن معنى كنيم كه جامع انداختن و گذاشتن است [طه:39]. موسى را در صندوق بگذار و آن را به دريا رهاكن. معلوم است كه انداختن معمولى مراد نيست. [احزاب:26]. مراد انداختن معنوى است [طه:87]. شايد منظور آن است كه آنها را در آتش انداختيم ودر آتش گذاشتيم تا ذوب شود. در آيات قرآن محلى نيست كه مراد از آن انداختن معمولی باشد مثل انداختن سنگ حتى [صافات:8].هم معلوم نيست كه غيرمحسوس نباشد. [انبیاء:18]. حق را در مقابل باطل مىگذاريم كه مغز باطل را مى شكافد و بطلان آن را آشكار مىكند مراد ظاهرا براهين حق در مقابل باطل است. [سباء:48]. به نظر الميزان مراد از«اَلْحَقَّ» قرآن است يعنى خدا قرآن را نازل مىكند و به قلبم مىاندازد و او علّام الغيوب است. [سباء:53]. مراد از قذف غيب ظاهرا ايرادات واهى بر معاد است وچون از فاصله بعيد رساندن به هدف مقدور نيست شايد مراد از اين تعبير آن است كه ايرادات آنها ضررى به معاد ندارد.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
اقْذِفِيهِ | ۱ |
فَاقْذِفِيهِ | ۱ |
فَقَذَفْنَاهَا | ۱ |
نَقْذِفُ | ۱ |
قَذَفَ | ۲ |
يَقْذِفُ | ۱ |
يَقْذِفُونَ | ۱ |
يُقْذَفُونَ | ۱ |