ریشه قرض: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
نوعى است از بريدن، قطع مكان و گذشتن از آن را قطع مكان و قرض مكان گويند (راغب). [كهف:17]. چون آفتاب غروب مىكرد از آنها به طرف شمال متمايل مىشد و آنها در كهف در وسعت بودند. طبرسى فرموده: اصل آن بريدن با دندان است و وام را قرض گويند كه شخص جزئى از مال خود را قطع كرده به ديگرى مىدهد به نيت اينكه خود مال يا بدل آن را بعداً بدهند. اقراض به معنى قرض دادن است [تغابن:17]. ماده اقراض در قرآن همه جا درباره قرض دادن به خدا آمده و همه با وصف «حَسَناً» مقيد شده است انفاق در راه خدا قرض دادن به خدا خوانده شده كه آن از طرف خدا برگردانده خواهد شد و اشاره به حتمى بودن مزد آن است. قيد «حسن» ظاهراً مفيد آن است كه انفاق از مال پاك و با نيت پاك و با قصد قربت باشد و بعداً پشيمان نگردد و با منت و اذيت بعدى توأم نباشد به نظرم جمله [بقره:262-265]. بيان «حَسَن» است. مىشود گفت همه اعمال نيك اعم از بدنى و مالى قرض الحسن اند كه آنها به خدا تحويل مىشوند و خدا در مقابل پاداش خواهد داد آيه [مزّمل:20]. دليل آن است وگرنه ايتاء زكوة داخل در قرض الحسن مىباشد. در قرآن مجيد قرض به معنى «وام» متداول به كار نرفته بلكه همه در عمل نيك و يك جا در معنى تجاوز استعمال شده كه در اول ذكر شد. | نوعى است از بريدن، قطع مكان و گذشتن از آن را قطع مكان و قرض مكان گويند (راغب). [كهف:17]. چون آفتاب غروب مىكرد از آنها به طرف شمال متمايل مىشد و آنها در كهف در وسعت بودند. طبرسى فرموده: اصل آن بريدن با دندان است و وام را قرض گويند كه شخص جزئى از مال خود را قطع كرده به ديگرى مىدهد به نيت اينكه خود مال يا بدل آن را بعداً بدهند. اقراض به معنى قرض دادن است [تغابن:17]. ماده اقراض در قرآن همه جا درباره قرض دادن به خدا آمده و همه با وصف «حَسَناً» مقيد شده است انفاق در راه خدا قرض دادن به خدا خوانده شده كه آن از طرف خدا برگردانده خواهد شد و اشاره به حتمى بودن مزد آن است. قيد «حسن» ظاهراً مفيد آن است كه انفاق از مال پاك و با نيت پاك و با قصد قربت باشد و بعداً پشيمان نگردد و با منت و اذيت بعدى توأم نباشد به نظرم جمله [بقره:262-265]. بيان «حَسَن» است. مىشود گفت همه اعمال نيك اعم از بدنى و مالى قرض الحسن اند كه آنها به خدا تحويل مىشوند و خدا در مقابل پاداش خواهد داد آيه [مزّمل:20]. دليل آن است وگرنه ايتاء زكوة داخل در قرض الحسن مىباشد. در قرآن مجيد قرض به معنى «وام» متداول به كار نرفته بلكه همه در عمل نيك و يك جا در معنى تجاوز استعمال شده كه در اول ذكر شد. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
وله:100, الله:97, اله:97, حسن:83, قرض:72, هم:60, ل:57, ضعف:54, ه:53, ف:35, من:35, کم:35, الذى:34, صدق:32, ذا:30, ما:26, زکو:24, فلح:21, اتى:21, ان:21, ذات:21, کفر:20, عزر:20, صلو:19, عقل:18, انن:18, ى:18, قدم:18, علم:18, ب:18, خبر:18, غرب:17, عن:17, نفس:16, قوم:16, اذا:16, نن:16, رسل:16, يمن:15, شمل:15, اول:14, عمل:14, سمع:14, لعل:14, فى:13, امن:13, غفر:13, ايى:13, اجر:13, کهف:13, فجو:13, سوء:12, شحح:12, يسر:12, ائى:12, خير:11, کثر:11, زور:11, کرم:11, طلع:10, قرء:10, دخل:10, ذلک:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۰
تکرار در قرآن: ۱۳(بار)
قاموس قرآن
نوعى است از بريدن، قطع مكان و گذشتن از آن را قطع مكان و قرض مكان گويند (راغب). [كهف:17]. چون آفتاب غروب مىكرد از آنها به طرف شمال متمايل مىشد و آنها در كهف در وسعت بودند. طبرسى فرموده: اصل آن بريدن با دندان است و وام را قرض گويند كه شخص جزئى از مال خود را قطع كرده به ديگرى مىدهد به نيت اينكه خود مال يا بدل آن را بعداً بدهند. اقراض به معنى قرض دادن است [تغابن:17]. ماده اقراض در قرآن همه جا درباره قرض دادن به خدا آمده و همه با وصف «حَسَناً» مقيد شده است انفاق در راه خدا قرض دادن به خدا خوانده شده كه آن از طرف خدا برگردانده خواهد شد و اشاره به حتمى بودن مزد آن است. قيد «حسن» ظاهراً مفيد آن است كه انفاق از مال پاك و با نيت پاك و با قصد قربت باشد و بعداً پشيمان نگردد و با منت و اذيت بعدى توأم نباشد به نظرم جمله [بقره:262-265]. بيان «حَسَن» است. مىشود گفت همه اعمال نيك اعم از بدنى و مالى قرض الحسن اند كه آنها به خدا تحويل مىشوند و خدا در مقابل پاداش خواهد داد آيه [مزّمل:20]. دليل آن است وگرنه ايتاء زكوة داخل در قرض الحسن مىباشد. در قرآن مجيد قرض به معنى «وام» متداول به كار نرفته بلكه همه در عمل نيك و يك جا در معنى تجاوز استعمال شده كه در اول ذكر شد.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
يُقْرِضُ | ۲ |
قَرْضاً | ۶ |
أَقْرَضْتُمُ | ۱ |
تَقْرِضُهُمْ | ۱ |
أَقْرَضُوا | ۱ |
تُقْرِضُوا | ۱ |
أَقْرِضُوا | ۱ |