انْفِرُوا: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added word proximity by QBot) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/انْفِرُوا | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/انْفِرُوا | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۸: | خط ۹: | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, اللّه:61, لَکُم:49, فِي:35, حَکِيم:35, جَمِيعا:33, خِفَافا:33, أَو:33, عَزِيز:33, إِن:30, قِيل:30, سَبِيل:30, ثُبَات:30, آمَنُوا:30, ثِقَالا:27, إِذَا:27, مِنْکُم:27, فَانْفِرُوا:27, حِذْرَکُم:24, الّذِين:24, الْعُلْيَا:24, اثّاقَلْتُم:24, لَمَن:24, لَيُبَطّئَنّ:21, خُذُوا:21, هِي:21, مَا:21, جَاهِدُوا:21, إِلَى:21, فَإِن:18, الْأَرْض:18, بِأَمْوَالِکُم:18, أَيّهَا:18, کَلِمَة:16, أَ:16, أَصَابَتْکُم:16, يَا:13, رَضِيتُم:13, أَنْفُسِکُم:13, بِالْحَيَاة:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::انْفِرُوا]] | {{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::انْفِرُوا]] | ||
|?نازل شده در سال | |?نازل شده در سال |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۲
ریشه کلمه
- نفر (۱۸ بار)
قاموس قرآن
(بروزن فلس) نفر اگر با «من» و «عن» آيد به معنى دورى و تفرق باشد و اگر با «الى» باشد به معنى خروج ورفتن است و بعبارت ديگر اگر گوييم: «نَفَرَمَنْهُ وَعَنْهُ» يعنى از آن دور شد و اگر گوييم «نَفَرَ اِلَيْهِ» يعنى به سوى آن رفت. در قاموس گويد: «اَلنَّفْرُ: اَلتَّفَرُّقُ» و در اقرب الموارد آمده «نَفَرَتِ الدَّابَّةُ مِنْ كَذا» يعنى از آن ترسيد و كنار شد. در مجمع ذيل [توبه:38]. گويد: نفر رفتن است به سوى آنچه بر آن تهييج شده و در جاى ديگر گفته: آن در اصل به معنى فزع است. [توبه:122]. آن در تقدير «فَلَوْلاَنَفَرَاِلى طَلَبِ الْعِلْمِ» است يعنى چرا از هر گروه دستهاى به طلب علم خارج نمىشوند تا در دين عالم باشند راجع به اين آيه در «فقه» بحث شده است. [نساء:71]. اى اهل ايمان احتياط (و اسلحه) خويش را برگيريد و گروه گروه يا همگى به جهاد خارج شويد. نفُور: (بروزن عقول) بمعنى دورى است [ملك:21]. بلكه در طغيان و دورى از حق اصرار ورزيدند و اگر با «الى» آيد به معنى رفتن و خروج باشد چنانكه در اقرب الموارد هست. استنفار: رم دادن و رم كردن طلب خروج و حركت است [مدثر:51-50]. گويى آنها الاغهاى رم كردهاند كه از شيرگريخته.