الشعراء ١٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و تنگ شود سینه‌ام و روان نگردد زبانم پس بفرست بسوی هارون‌
|-|معزی=و تنگ شود سینه‌ام و روان نگردد زبانم پس بفرست بسوی هارون‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::13|١٣]] | قبلی = الشعراء ١٢ | بعدی = الشعراء ١٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::13|١٣]] | قبلی = الشعراء ١٢ | بعدی = الشعراء ١٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«یَضیقُ صَدْری»: سینه‌ام تنگ می‌شود. در فارسی می‌گوئیم: دلم تنگ می‌شود. آزرده خاطر و دل شکسته می‌گردم. «لا یَنطَلِقُ»: گویا و رسا نمی‌گردد. «فَأَرْسِلْ»: بفرست. مفعول آن مقدّر است که (جبرئیل) فرشته وحی است. از واژه ارسال پیدا است که موسی از آستان ذوالجلال درخواست نموده است که هارون را پیغمبر فرماید (قصص / ، مریم / ، انبیاء / ).
«یَضیقُ صَدْری»: سینه‌ام تنگ می‌شود. در فارسی می‌گوئیم: دلم تنگ می‌شود. آزرده خاطر و دل شکسته می‌گردم. «لا یَنطَلِقُ»: گویا و رسا نمی‌گردد. «فَأَرْسِلْ»: بفرست. مفعول آن مقدّر است که (جبرئیل) فرشته وحی است. از واژه ارسال پیدا است که موسی از آستان ذوالجلال درخواست نموده است که هارون را پیغمبر فرماید (قصص / ، مریم / ، انبیاء / ).

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۹


ترجمه

و سینه‌ام تنگ شود، و زبانم بقدر کافی گویا نیست؛ (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند)!

|و سينه‌ام تنگ مى‌شود و زبانم [به گفتار] روان نيست. پس به هارون [نيز پيام‌] فرست
و سينه‌ام تنگ مى‌گردد، و زبانم باز نمى‌شود، پس به سوى هارون بفرست.
و (از کفر آنها) دلتنگ شوم و عقده زبانم (به هدایت آنان) باز نگردد، پس به سوی هارون (برادرم) فرست (تا با من به رسالت روانه شود).
و سینه ام [از این وظیفه سنگین] تنگی می کند، و زبانم روان و گویا نمی شود، پس به سوی هارون هم [پیام نبوّت] بفرست [تا مرا در این وظیفه سنگین یاری دهد.]
و دل من تنگ گردد و زبانم گشاده نشود. هارون را رسالت ده.
و دلم تنگ می‌شود و زبانم گشاده نیست، پس به هارون نیز [برای همکاری‌] پیام بفرست‌
و سينه‌ام تنگ است و زبانم روان و گشاده نيست، پس به هارون پيام فرست
(اگر تکذیبم کنند، از غم و غصّه) سینه‌ام تنگ می‌شود، و (بدین هنگام چنان که باید در مجادله‌ی با آنان) زبانم نمی‌گردد (و روان و گویا صحبت نمی‌کنم). پس (جبرئیل را) به پیش (برادرم) هارون بفرست (و پیغمبرش گردان، تا یاری و کمکم‌کند).
«و سینه‌ام تنگ می‌گردد و زبانم نمی‌رهد، پس سوی هارون بفرست.»
و تنگ شود سینه‌ام و روان نگردد زبانم پس بفرست بسوی هارون‌


الشعراء ١٢ آیه ١٣ الشعراء ١٤
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَضیقُ صَدْری»: سینه‌ام تنگ می‌شود. در فارسی می‌گوئیم: دلم تنگ می‌شود. آزرده خاطر و دل شکسته می‌گردم. «لا یَنطَلِقُ»: گویا و رسا نمی‌گردد. «فَأَرْسِلْ»: بفرست. مفعول آن مقدّر است که (جبرئیل) فرشته وحی است. از واژه ارسال پیدا است که موسی از آستان ذوالجلال درخواست نموده است که هارون را پیغمبر فرماید (قصص / ، مریم / ، انبیاء / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - تردید موسى(ع) در توانایى خویش براى رسالت، از ناحیه کمى سعه صدر و گویا نبودن زبانش (و یضیق صدرى و لاینطلق لسانى) «ضیق صدر» مقابل «سعه صدر» و «انطلاق لسان» (رها بودن زبان) کنایه از فصاحت بیان است.

۲ - اهمیت سعه صدر و فصاحت بیان، در کار رهبرى و هدایت جامعه (و یضیق صدرى و لاینطلق لسانى)

۳ - درخواست موسى(ع) از خداوند درباره همراهى و همیارى برادرش (هارون) با وى در امر رسالت (قال ربّ ... فأرسل إلى هرون)

۴ - هارون(ع)، فردى شایسته در نظر موسى(ع) براى همراهى با وى در ایفاى نقش رسالت (فأرسل إلى هرون)

۵ - تنافى نداشتن رسالت الهى با وجود بعضى کمبودهاى قابل جبران به وسیله داشتن یاور (قال ربّ ... و یضیق صدرى و لاینطلق لسانى فأرسل إلى هرون)

۶ - از دست دادن بردبارى در برابر مخالفان، زمینه ساز فروهشتن گفتار بایسته و مؤثر با آنان (إنّى أخاف أن یکذّبون . و یضیق صدرى و لاینطلق لسانى) تقدم «أخاف أن یکذّبون» بر «یضیق صدرى» و تقدم این بر «لاینطلق لسانى» مى تواند حاکى از تقدم عینى و تأثیر تکذیب در ضیق صدر و نیز تأثیر این در عدم انطلاق زبان باشد.

۷ - رسولان الهى مجاز به اظهار نظر در پیشگاه الهى درباره امور رسالت خویش (قال ربّ ... فأرسل إلى هرون)

۸ - باید به هنگام پذیرش مسؤولیت هاى محوله، تمامى مشکلات، کاستى ها و پى آمدهاى آنها را با مقام بالاتر در میان گذاشت. (و إذ نادى ربّک موسى أن ائت القوم الظلمین... قال ربّ إنّى أخاف أن یکذّبون . و یضیق صدرى و لاینطلق لسانى )

موضوعات مرتبط

  • انبیا: اختیارات انبیا ۷; انبیا و نقص ۵; گفتگوى انبیا با خدا ۷; وزیر انبیا ۵
  • رهبران: شرح صدر رهبران ۲; فصاحت رهبران ۲
  • سخن: زمینه بى تأثیرى سخن ۶
  • عجله: آثار عجله ۶
  • مخالفان: روش برخورد با مخالفان ۶
  • مسؤولیت: آداب قبول مسؤولیت ۸
  • مشکلات: اهمیت بیان مشکلات ۸
  • موسى(ع): اقرار موسى(ع) ۱; دعاى موسى(ع) ۳; شک موسى(ع) ۱; ضیق صدر موسى(ع)۱; لکنت موسى(ع) ۱; موسى(ع) و هارون(ع) ۴
  • هارون(ع): درخواست همراهى هارون(ع) ۳; فضایل هارون(ع) ۴

منابع